کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

آشکارترین شیوەی بردەداری نوین از کارگران و کارمندان در رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران(حیدە حمدی)

20:55 - 23 اردیبهشت 1393

حیدە حمدی

همەی حقوق کارگران توسط رژیمی لگدمال می‌شود کە چند دهەی قبل نام کارگر را بەمستعضف تغییر داد تا بتواند بە نام طبقەی محروم قدرت و ثروت را در انحصار خود در آورد.

رژیم جمهوری اسلامی بە دلیل ماهیت ضد انسانی خود همەی حقوق طبقەی کارگر را کە می توان از ابتدای ترین حقوق انسانی دانست، نادیدە گرفتە است کە عبارتند از حق کار ، حق داشتن یک قانون کار مدافع حقوق کارگر ، حق داشتن دستمزد مناسب متناسب با تورم افسار گسیختە ، حق بیمە درمانی،حق بیمە بیکاری ، حق آموزش برای بهبود کاری ، حق ایجاد تشکل مستقل حق اعتصاب ، حق برخورداری از حقوق مساوی زنان با مردان و...
در سیستم ولایت فقیە، حق چیزی است کە حکومت و ولایت فقیە آن را در انحصار خود گرفتە و وظیفە چیزی است کە بە راستی حکومت و نظام دیکتاتوری با آن ناآشنا هستند. بنابراین واضح است دولتی کە نمایندە ی مردم نباشد خودش را در برابر مردم موظف و مسئول نمی‌داند و درآمدهای کشور را بە جای اینکە صرف رفا و آسایش مردم کند. صرف پرورش مداح ، غنی سازی اورانیوم و پرورش تروریسم می‌کند و در زد و بندهای میلیاردی بە چپاول اموال مردم می‌پردازند کە در این وسط تنها مردم محروم ‌قربانی‌اند.

ما در ایران از یک طرف با فاجعەی بیکاری روبەرو هستیم و از طرف دیگر با کارمندان و کارگرانی کە فاقد هر گونە سرمایە هستند وبا فروش نیروی کار خود بە ارزانترین قیمت و در حد بردەداری بە کار مشغول‌اند و درصد قابل توجهی از آنها در زیر خط فقر زندگی می‌کنند و دستمزدهای آنها کفاف تاًمین هزینەهای ماهیانەی آنها را نمی‌دهد.

وضعیت کارمندان در ایران تفاوت زیادی با وضعیت سایر بخشهای دیگر نیروی کار مانند کارگران، وکارگران بخش خدماتی ندارد و کارمندان علی رغم اینکە گفتە می‌شود وضعیت شغلی نسبتاً ثابتی دارند در عالم واقع این طور نیست زیرا دولت برای اینکە مطالبات مردم را پرداخت نکند در این ضمینە هم تلاش کردە کە اغلب کارمندان رسمی کە دارای وضعیتی دائمی از لحاظ شغلی بودند، تبدیل کند بە کارمندانی قراردادی کە در چهار چوب قراردادهای کوتاە مدت (قرار داد موقت) کە کار آنها دائمی نیست. در واقع می توان گفت این شیوە از کار، از آشکارترین شیوەهای بردەبرداری نوین بشمار می‌آید . زیرا کارگران و کارمندان کە از روی اجبار و بیکاری فقر و گرانی و برای تأمین مخارج زندگی خود و خانوادە تن بە قراردادهای موقت می‌دهند؛ از هیچ حمایتی برخوردار نیستند و امنیت شغلی آنان در پایین‌ترین حد ممکن قرار دارد و هر لحظە امکان دارد کە از کار اخراج شوند و شغل خود را از دست بدهند.

بنابراین کارمندان و کارگران از چند سو در فشاراند. یکی مسئلەی در آمد آنهاست کە دائماً با این تورم افسار گسیختە ارزش و قدرت خرید خودش را از دست می‌دهد و از طرف دیگر بی ثباتی شغلی‌ای کە وجود دارد .
کارگران از نظر ایمنی کار هم در معرض خطر قرار دارند. دست کم گرفتن ایمنی کار و بی توجهی نهادهای نظارتی بە شرایط ایمنی بنگاهای کاری و فقدان امکانات و وسایل ایمنی و نبود برنامەهای آموزشی لازم و ساعت کار سخت و خستە کنندە باعث پایین آمدن تمرکز کارگران و در نهایت مرگ سالانە تعداد زیادی از کارگران در اثر سانحەی کار می شود کەبە گزارش رسمی ادارە پزشکی قانونی روزانە پنج کارگر در سراسر ایران بر اثر حوادث ناشی از کار جان خود را از دست می‌دهند کە در این وسط کسی جوابگوی خانوادەهای آنها و تأمین مخارج آنها نمی‌‌باشد و هیچ قانونی وجود ندارد تا از آنها دفاع کند.

و از موارد نگران کنندەی دیگر در خصوص وضعیت زنان کارگر می‌باشد کە سال‌هاست بە دلیل زن بودن رنج بیشتری نسبت بە مردان تحمل می کنند. کمتر حقوق می‌گیرند و بیشتر کار می‌کنند و از امنیت شغلی پایین‌تری برخوردارند و با انواع خشونت‌ها در محیط کار دست و پنجە نرم می‌کنند و اغلب در کارگاەهای کوچک بدون بیمە و قرار داد تن بە کارهای سخت و زیان آور می‌دهند تا حقوقشان مرهمی باشد برای گوشەای از زندگی پر از مشقت و پر دردشان و با این وصف هم کار فرمایان از بە کارگیری زنانی کە نوزاد یا فرزند کوچک دارند خودداری می‌کنند و یا بە محض بچەدار شدن آنها را اخرج می‌کنند و اگر قراردادی بین آنها باشد کە در بسیاری از موارد نیست؛ آن را فسخ می کنند و هموارە زنان از تبعیض های آشکار و پنهان در عذاب‌اند. اما بە دلیل شرایط سخت مالی مجبورند بە هر وضعیتی تن بدهند تا از حداقل در آمدی بر خوردار باشند و زندگی بخور و نەمیری داشتە باشند و قانون هم هیچ گونە حمایتی از آنها نمی‌کند. سران حکومت هم عملآ با این اعمال و قوانین قرون وسطایی می‌خواهند زنان را در چهارچوب خانە حبس کنند و با فتوای آیت اللەهایشان زنان را تبدیل بە ماشین جوجە‌کشی کنند در حالی کە میلیون‌ها کودک بە دلیل فقر مالی و وضعیت نابسامان معیشتی خانوادەهایشان در سنین بسیار پایین تر از معیارجهانی و قانونی بە کار اجباری وا داشتە می‌شوند و این کودکان معصوم بزرگ‌ترین قربانیان باندهای خلافکار و قاچاق می‌باشند.

رژیم ضد انسانی و ضد کارگری همەی حقوق طبقەی کارگر و محروم را نادیدە گرفتە و حتی همەی امکانات موجود برای بیان خواستەهایشان را از آنها سلب کردە است و حقوق مادی، معنوی، منزلتی و سیاسی آنها را بە رسمیت نمی‌شناسد وآنها را ضایع می‌کنند و بسیارند کارگرانی کە برای چند ماه حقوق دریافت نکردەاند و برای گذراندن زندگی با مشکلات بسیاری مواجه هستند و عمدە مشکلات آنها همان وضعیت اسفبار اقتصادی موجود در جامعە است و آنچە دولت برایش مهم است تنها حفظ قدرت است .
تورم افسار گسیختە و گرانی باعث شدە کە کارمندان برای چرخاندن چرخ زندگی بە شغل دوم مانند مسافرکشی، نگهبانی و ... روی آورند و بعد از هشت ساعت کار بە جای استراحت و رسیدگی بە خانوادە و بچە‌هایشان، مجبور بە مسافر کشی و نگهبانی و اضافە کاری هستند و فردای روز بعد خستە و عصبی در پشت میز کاری خود حاضر می شوند و ناراحتی خود را سر ارباب رجوع های خود کە باز هم از قشر فقیر و کم در آمد جامعە هستند خالی می‌شوند کە در واقع می توان گفت جامعەی ایران جامعەای بیمار و پر از رشوەگیری و واسطە بازی است و رشوەگیری و زدو بند در سیستم اداری بە شکل آشکاری نمایان می‌باشد و مردم برای اینکە کارشان زودتر انجام شود و در دام بروکراسی نیفتند مجبور بە پرداخت رشوە هستند و بە این شکل فساد مالی و اختلاس های میلیاردی هم در بدنەی رژیم ریشە دواندە و رابطە بە جای ضابطە حاکم است.

در محیط کار بین کارمندان تبعیض های زیادی وجود دارد. کسی کە با سفارش و سهمیە ی بنیاد شهید و جانباز و ... سر کار می آید از حقوق و مزایای بهتری برخوردار است و افرادی کە خالصانە کار می کنند از امتیازات کمتری بهرەمنداند و مجبور‌اند بە خاطر آب باریکە آخر ماە تن بە هر کاری دهند. بنابراین کارمندان و کارگران انگیزەی کافی برای انجام دادن کار صادقانە ندارند.

با تورم افسار گسیختە در جامعە، گرانی و فقر بیداد می‌کند و روز بە روز سیری صعودی را می‌پیماید و اکثر مردم وضعیت زندگیشان در زیر درجەی فقر قرار دارد کە ما همگی شاهد گوشەای از این فاجعە از طریق رسانە ها بودیم کە چگونە مردم در هنگام نمایش تحقیر کنندەی سبد کالا در دمای دە درجەی زیر صفر در صف های طولانی ایستادند و برای گرفتن یک شانە تخم مرغ و چند کیلو برنج جان همدیگر برایشان مهم نبود و در اثر فشار دراین صف ها چند نفر جان باختند. کە این حاکی از وضعیت فجیع مردم می‌باشد کە چگونە در فقر و فلاکت دست و پا می‌زنند.

دولت برای فریب دادن مردم هر سال در اوایل سال مبلغی را بە عنوان افزایش حقوق اعلام می‌کند کە اصلاً هیچ ارتباط منطقی و معقولی بین این افزایش حقوق و تورم وجود ندارد. نرخ تورم بر اساس آنچە اعلام شدە ٤٠% می‌باشد، در حالی کە همگی ما می‌دانیم نرخ تورم در جامعە بالاتر از نرخ تورم اعلام شدە است و منابع رسمی بنا بە ملاحظات سیاسی نرخ تورم را در اعداد پایین تری گزارش می‌دهند در حالی کە دولت ٢٥% افزایش حقوق را در اوایل سال اعلام کردە است کە کارمند و کارگر از همان اوایل سال ١٥% از قدرت خرید خود را از دست می‌دهند کە این نرخ تورم مربوط بە اوایل سال می‌باشد و در طول سال هم چندین مرتبە نرخ تورم افزایش می‌یابد. حال با یک مصاحبەی سادە می‌توان دریافت کە یک خانوادەی کارگر و یا کارمند چگونە باید بین این دو رقم تعادل برقرار کنند تا دیگر زیر خط فقر نباشند.
همزمان با بالا رفتن تورم قیمت کالاها بە شکل وحشتناکی افزایش می یابد و دستمزد کارگران و کارمندان بی تأثیر از تغییر نرخ تورم باقی می‌ماند و این کاهش قدرت خرید موجب فرسودگی جسم و روح مردم شدە است و هیچ رسانەای در داخل ایران وجود ندارد کە این مشکلات را مطرح کند و همه رسانە ها دچار خود سانسوری یا سانسور هستند و هیچ کدام جرأت طرح و بحث در مورد این مسائل را در عرصەی حقوقی ندارند و هیچ دادگاە مستقلی وجود ندارد کە بە مشکلات و معضلات مردم رسیدگی کند. بنابراین مشکل ایران بر می‌گردد بە خود دولت کە پاسخگو و شفاف نیست و بە دلیل نابخردی سیاستمداران و سران حکومت در بر نامە ریزیهای اقتصادی و بحران سازی در روابط دیپلماسی تحریمهای اقتصادی فراوانی را بە مردم تحمیل کردەاند.

کارمندان و کارگران اتحادیە ها و سندیکاهای واقعی خودشان را ندارند کە بە شکل مستقل و گستردە از آنها حمایت و دفاع کنند و بسیاری از فعالان حقوق کارگری با اتهامات ساختگی از قبیل تبلیغ علیە نظام و اقدام علیە امنیت ملی سال‌هاست در زندان بە سر می‌برند. ‌آنها تنها بە اتهام پافشاری بر حقوق خود در داشتن تشکل های مستقل، آزادی داشتن اعتصاب و داشتن ستمزد عادلانە و در کل داشتن یک زندگی آرام و بی دغدغە، محکوم بە حبس هستند.

اما همگی ما در مقابل جامعە تعهد و مسئولیت داریم کە در راە جنبش های دموکراتیک و آزادی خواە ملی از هیچ چیزی دریغ نکنیم و هموارە در یک همبستگی جهانی صدای خفە شدەی کارگران و کارمندان و زنان و کودکان کار و کارگران در بند باشیم. بالاخرە آتش خشم مردم کە همانند اخگری فروزان در زیر خاکستری از ناامیدی و رنج و ستم تحمیل شدە بر آنها پنهان گشتە با وزش نسیمی شعلە‌ور گشتە و تبدیل بە آتشفشانی نیرومند می‌شود کە هیچ قدرتی نمی‌تواند زبانەهای آن را خاموش کند و کاخ استبدادی جمهوری اسلامی را به خاکستر تبدیل می کند.

محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وب‌سایت کوردستان‌میدیا نمی‌باشد