جمال رسول دنخه
این سخن جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا بود که در خصوص رفتار رژیم ایران در جهان و منطقه اعلام داشت. آن وقت چنین سخنی را زیادهخواهی آمریکا و جنگطلبی آمریکا قلمداد میکردند. اما مخالفان آن روز موافقان سرسخت امروز هستند.
ظاهرا مئسولان رژیم حاکم در تهران هنوز معنای این گفته و مخالفتهای مستمر غرب و کشورهای منطقه را نیز در خصوص جنگ ستیزی، اقدامات بی ثبات کننده و از همه مهمتر حامی تروریست بودن این رژیم از سوی مسئولان این رژیم به خوبی دریافت نکردهاند.
علیرغم اینکه کشورهای غربی و سران این دولتها در رابطه با رفتارهای رژیم ایران در منطقه به حاکمان این رژیم هشدارهای ممتدی میدهند اما از قرار معلوم هیچ تغییری در اعمال این رژیم بوجود نیامده است و این رژیم در روابط خود نه تنها در غرب منزوی شده بلکه با کشورهای عربی نیز دچار مشکل شده است و رفتارهای زیانبار آن را در منطقه عامل تهدیدی برای خاورمیانه محسوب میکنند و این رفتارها روند پرشتابی به خود گرفته است.
حمایت ایران از رژیم های تمامیتخواه و گروههای تروریست در کشورهای گوناگون حکایت دیگری است که چیزی از رفتارهای جنایتکارانه و بی ثباتکننده ایران در منطقه کم ندارد، رویدادهای جاری در سوریه از آغاز درگیریها در این کشور تا کنون بهترین دلیل بر صحت این ادعا است.
سیاستهای دخالتجویانه رژیم تهران در همه جا از افغانستان تا لبنان، عراق، سوریه، یمن، بحرین و کویت گسترده شده و مسئولان این رژیم می کوشند تا با استفاده از کارت فرقهگرایی، کشورهای منطقه را مورد هدف بگیرند. سابقه طولانی رژیم ایران در حمایت از شبه نظامیان تندرو و هم اکنون حمایت از حوثیها که یکی از مهمترین این گروهها هستند که از سال ۲۰۱۴ به خرابکاری و ایجاد بی ثباتی در یمن روی آورده اند.
اکنون که نقش و محتوای سیاست سران این رژیم برای دولتمران غرب و عرب نمایان شده است مدتی است که درباره نحوه مقابله با نقشآفرینی منفی این رژیم به گفتگو پرداخته و راهکارهای تاکتیکی و استراتژیک را پیاده میکنند و همچنین از جامعه جهانی برای توقف فعالیتهای خرابکارانه رژیم ایران تقاضای همکاری میکنند.
ناظران سیاسی بر این باورند که رژیم ایران رفتاری دو گانه در کشورهای عربی در پیش گرفته و روابط آن را با حکومتها و برخی چهرههای دارای نفوذ در کشورهای عربی مثل نوری مالکی و حسن نصرالـله و سایرین متفاوت از یکدیگر است؛ چرا که این افراد دارای موقعیت های تاثیرگذاری هستند و سیاستهای ایران را اجرا می کنند. همچنین اینها نه تنها از لحاظ ایدئولوژی با رژیم ایران ارتباط دارند بلکه منافع آنها و رژیم ایران همسو هستند و فارغ از عوامل دیگر، این منافع مشترک بین طرفین نقش تعیین کننده ای بازی می کنند.
از سویی دیگر حضور عوامل و مزدوران هوادار سیاستهای رژیم حاکم در ایران در کشورهای عربی بطور جدی بر محور اصلی سیاست خارجی ایران تاکید دارد. سیاست خارجی رژیم ایران بر پایه دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر از طریق ایجاد جنبشها و احزاب و نیروها استوار است.
ایران با این خط مشی به دنبال ایجاد بی ثباتی و ناآرامی در کشورهای منطقه است تا نقش برتر خود در منطقه را ثابت کند.
با اینکه سیاستمداران ایران با کارت فرقهگرایی در حال نقش آفرینی هستند اما آنها در بیشتر اوقات موفقیت چندانی کسب نکردهاند. چرا که شیعیان بسیاری در منطقه خلیج هستند که با سیاست ایران موافق نیستند و حتی با آن مخالفاند و هـچنین در طرف مقابل ناظر آن هستیم که ایران از گروه القاعده حمایت میکند و افراد تحت پیگرد دستگاههای امنیتی عربستان سعودی در ایران به سر میبرند.
هم اکنون مثلث ایران- سوریه- حزب الـله که راس آن رژیم ایران است به طور عمده در طرح تخریب منطقه عربی نقش دارد. این در حالیست که حسن روحانی رئیس جمهور رژیم که خود و دولتمردانش را مفتخر به دانستن راه تعامل با دنیا و اهل مذاکره میداند و تلاش میکند با توافق بیروح برجام، نوعی پایگاه اجتماعی برای ایران پیدا کند.
همچنین به این دلیل که ایران آغازگر دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه بوده و هست و این دخالتها به صورت آشکار از عراق و لبنان و سوریه و بحرین گرفته تا یمن ادامه دارد این خود دلیل محکمی بر این ادعاست که ماهیت این رژیم تا چە اندازه با سازش منافات دارد.
ازسویی پروژه رژیم ایران درعراق نیز سست و متزلزل شده و نفوذ تهران کاهش یافته است و با اعتراض نیروهای ملی عراق علیه دخالت های ایران در امور سیاسی کشورشان آینده رژیم در عراق مبهم است. سفر مقتدی صدر به سعودی و امارات و قبول نکردن محمود هاشمی شاهرودی نمایندە خامنهای از سوی مقتدا صدر میخ آخر را بر تابوت قطع روابط ایران کوبید. سیاست رژیم جمهوری اسلامی از زمان به قدرت رسیدن تا کنون این بودە است که شیعیان عراق را با شعارهای فرقهای از جامعه خودشان و از کشورهای عربی جدا کند اما در این زمینه چون الگوی مناسبی از خود نشان نداد موفق نشد.
با توجه به این تحولات، رژیم جمهوری اسلامی که خواسته بود درهمه جا سیاست توسعهطلبی خود را ادامه دهد با پرداخت هزینههای هنگفت در جنگهای فرسایشی چند ساله اکنون به نقطهای رسیده که خود در برابر خطر سرنگونی قرار گرفته است. از سوی دیگر صدای ایرانیان مخالف نیز هر روز رساتر میشود؛ مردم ایران بارها مخالفت خود را با دخالتهای رژیم تهران در منطقه اعلام کردهاند و بارها ازسران رژیم اسلامی خواستتەاند تا دخالت در کشورهای همسایه را متوقف کند و اموال مملکت را برای توسعه و پیشرفت و بهبودی اوضاع داخلی کشور مصرف کند اما آنچه مشهود است رژیم جمهوری اسلامی بر سیاست جنگطلبی اصرار دارد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
این سخن جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا بود که در خصوص رفتار رژیم ایران در جهان و منطقه اعلام داشت. آن وقت چنین سخنی را زیادهخواهی آمریکا و جنگطلبی آمریکا قلمداد میکردند. اما مخالفان آن روز موافقان سرسخت امروز هستند.
ظاهرا مئسولان رژیم حاکم در تهران هنوز معنای این گفته و مخالفتهای مستمر غرب و کشورهای منطقه را نیز در خصوص جنگ ستیزی، اقدامات بی ثبات کننده و از همه مهمتر حامی تروریست بودن این رژیم از سوی مسئولان این رژیم به خوبی دریافت نکردهاند.
علیرغم اینکه کشورهای غربی و سران این دولتها در رابطه با رفتارهای رژیم ایران در منطقه به حاکمان این رژیم هشدارهای ممتدی میدهند اما از قرار معلوم هیچ تغییری در اعمال این رژیم بوجود نیامده است و این رژیم در روابط خود نه تنها در غرب منزوی شده بلکه با کشورهای عربی نیز دچار مشکل شده است و رفتارهای زیانبار آن را در منطقه عامل تهدیدی برای خاورمیانه محسوب میکنند و این رفتارها روند پرشتابی به خود گرفته است.
حمایت ایران از رژیم های تمامیتخواه و گروههای تروریست در کشورهای گوناگون حکایت دیگری است که چیزی از رفتارهای جنایتکارانه و بی ثباتکننده ایران در منطقه کم ندارد، رویدادهای جاری در سوریه از آغاز درگیریها در این کشور تا کنون بهترین دلیل بر صحت این ادعا است.
سیاستهای دخالتجویانه رژیم تهران در همه جا از افغانستان تا لبنان، عراق، سوریه، یمن، بحرین و کویت گسترده شده و مسئولان این رژیم می کوشند تا با استفاده از کارت فرقهگرایی، کشورهای منطقه را مورد هدف بگیرند. سابقه طولانی رژیم ایران در حمایت از شبه نظامیان تندرو و هم اکنون حمایت از حوثیها که یکی از مهمترین این گروهها هستند که از سال ۲۰۱۴ به خرابکاری و ایجاد بی ثباتی در یمن روی آورده اند.
اکنون که نقش و محتوای سیاست سران این رژیم برای دولتمران غرب و عرب نمایان شده است مدتی است که درباره نحوه مقابله با نقشآفرینی منفی این رژیم به گفتگو پرداخته و راهکارهای تاکتیکی و استراتژیک را پیاده میکنند و همچنین از جامعه جهانی برای توقف فعالیتهای خرابکارانه رژیم ایران تقاضای همکاری میکنند.
ناظران سیاسی بر این باورند که رژیم ایران رفتاری دو گانه در کشورهای عربی در پیش گرفته و روابط آن را با حکومتها و برخی چهرههای دارای نفوذ در کشورهای عربی مثل نوری مالکی و حسن نصرالـله و سایرین متفاوت از یکدیگر است؛ چرا که این افراد دارای موقعیت های تاثیرگذاری هستند و سیاستهای ایران را اجرا می کنند. همچنین اینها نه تنها از لحاظ ایدئولوژی با رژیم ایران ارتباط دارند بلکه منافع آنها و رژیم ایران همسو هستند و فارغ از عوامل دیگر، این منافع مشترک بین طرفین نقش تعیین کننده ای بازی می کنند.
از سویی دیگر حضور عوامل و مزدوران هوادار سیاستهای رژیم حاکم در ایران در کشورهای عربی بطور جدی بر محور اصلی سیاست خارجی ایران تاکید دارد. سیاست خارجی رژیم ایران بر پایه دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر از طریق ایجاد جنبشها و احزاب و نیروها استوار است.
ایران با این خط مشی به دنبال ایجاد بی ثباتی و ناآرامی در کشورهای منطقه است تا نقش برتر خود در منطقه را ثابت کند.
با اینکه سیاستمداران ایران با کارت فرقهگرایی در حال نقش آفرینی هستند اما آنها در بیشتر اوقات موفقیت چندانی کسب نکردهاند. چرا که شیعیان بسیاری در منطقه خلیج هستند که با سیاست ایران موافق نیستند و حتی با آن مخالفاند و هـچنین در طرف مقابل ناظر آن هستیم که ایران از گروه القاعده حمایت میکند و افراد تحت پیگرد دستگاههای امنیتی عربستان سعودی در ایران به سر میبرند.
هم اکنون مثلث ایران- سوریه- حزب الـله که راس آن رژیم ایران است به طور عمده در طرح تخریب منطقه عربی نقش دارد. این در حالیست که حسن روحانی رئیس جمهور رژیم که خود و دولتمردانش را مفتخر به دانستن راه تعامل با دنیا و اهل مذاکره میداند و تلاش میکند با توافق بیروح برجام، نوعی پایگاه اجتماعی برای ایران پیدا کند.
همچنین به این دلیل که ایران آغازگر دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه بوده و هست و این دخالتها به صورت آشکار از عراق و لبنان و سوریه و بحرین گرفته تا یمن ادامه دارد این خود دلیل محکمی بر این ادعاست که ماهیت این رژیم تا چە اندازه با سازش منافات دارد.
ازسویی پروژه رژیم ایران درعراق نیز سست و متزلزل شده و نفوذ تهران کاهش یافته است و با اعتراض نیروهای ملی عراق علیه دخالت های ایران در امور سیاسی کشورشان آینده رژیم در عراق مبهم است. سفر مقتدی صدر به سعودی و امارات و قبول نکردن محمود هاشمی شاهرودی نمایندە خامنهای از سوی مقتدا صدر میخ آخر را بر تابوت قطع روابط ایران کوبید. سیاست رژیم جمهوری اسلامی از زمان به قدرت رسیدن تا کنون این بودە است که شیعیان عراق را با شعارهای فرقهای از جامعه خودشان و از کشورهای عربی جدا کند اما در این زمینه چون الگوی مناسبی از خود نشان نداد موفق نشد.
با توجه به این تحولات، رژیم جمهوری اسلامی که خواسته بود درهمه جا سیاست توسعهطلبی خود را ادامه دهد با پرداخت هزینههای هنگفت در جنگهای فرسایشی چند ساله اکنون به نقطهای رسیده که خود در برابر خطر سرنگونی قرار گرفته است. از سوی دیگر صدای ایرانیان مخالف نیز هر روز رساتر میشود؛ مردم ایران بارها مخالفت خود را با دخالتهای رژیم تهران در منطقه اعلام کردهاند و بارها ازسران رژیم اسلامی خواستتەاند تا دخالت در کشورهای همسایه را متوقف کند و اموال مملکت را برای توسعه و پیشرفت و بهبودی اوضاع داخلی کشور مصرف کند اما آنچه مشهود است رژیم جمهوری اسلامی بر سیاست جنگطلبی اصرار دارد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.