شبنم چراغی
باید هر روز داستان تازه ای از سرپل ذهاب نوشت، مگر این همه درد و رنج پایانی دارد؟ سرپل ذهاب تبدیل به دالانی شده است که در هر گوشەاش مشکلی تازه در حال رشد و نمو است و ریشه تمام این مشکلات از مسئولانی شروع می شود که سرپل را تبدیل به میدانی کرده اند برای پرورده کردن شکم خود؛ چنان تاخت و تازی در سرپل ذهاب به راه انداخته اند که گویی قوم تاتار بر این شهر اسب می دواند، از دزدی های آشکار هلال احمر گرفتە تا دزدی های سپاه و نمایندگان و مسئولین.
البته اینها قصەهای تازه ای نیستند و جلوه های جدیدی ندارند؛ سالهای سال است که بختکی به نام جمهوری اسلامی بر آسمان ایران سایه انداخته و برای تداوم حکومت فاشیستی خود صدای هر اعتراضی را در نطفە خفه میکنند و هر بار که کورسوی امیدی در هر جایی بدرخشد با تاریکی و ظلمت خود هر فروغی را مبدل به تاریکی مطلق میکنند.
مردمان ایران در چنین شرایط بغرنجی بسر میبرند که هیچ کدام از حقوق شهروندی و انسانی برای آنان رعایت نمی شود؛ اقلیت های ملی و مذهبی خود طناب داری بر گردن شهروندان هر گوشه و کنار ایران شده اند که گلویشان را هر چه بیشتر میفشارد.
قرعه اینبار، این فشارها و تبعیضها به نام مردم کورد ساکن سرپل ذهاب زده شده است.
بگذارید توضیح کلی و عمیقی را از شرایط حاکم بر سرپل ذهاب برایتان بیان کنم.
از روز نخست شروع میکنیم که پس از زلزله تا نزدیک به دو روز مردم حتی آب هم برای نوشیدن نداشتند و در کنار هزاران زخمی و جسد بی جان عزیزانشان در انتظار کمک دولت ایستاده بودند اما تنها چیزی که برای دولت مهم نبود این مردم رنج دیده بود تا جایی که شاهد هستیم تمام اخبار و رسانەهای دولتی شرایط را بسیار عادی نشان میدادند و از درز اطلاعاتی راجع بە عمق فاجعه و بحران خودداری میکردند تا اینکه فضای مجازی دست به کار شد و حقیقت را بازگو کرد.
بعد از انتشار اخبار و تصاویر دردآور و عمق فاجعه شاهد سرازیر شدن کمک های مردمی از تمامی نقاط ایران به خصوص ڕۆژهەڵات شدیم که در زمان کمی بیشتر وسایل مورد نیاز مردم تامین شد اما همچنان دولت سکوت کرده بود! و تنها کاری که انجام میداد انتشار اخبار کذب از وضعیت زلزلەزدگان بود.
بعد از اینکه حجم کمکها بالا گرفت هلال احمر دست به کار شد و دزدی هایش را از کمکهای مردمی آغاز کرد، از سیلوهای مملو از کمکهای مردمی گرفتە تا پولهایی که برای حل بحران به حسابشان واریز شده بود.
بعد از اینکه میزان کمکها بالا گرفت سپاه برای سرکوب دست بکار شد تا جایی که شاهد بازداشت افراد زیادی از سوی سپاه و دیگر ارگانهای نظامی دولتی بودیم که برای کمک به منطقه آمده بودند اما چون موج کمک های مردمی بسیار بود توانایی روبەرو شدن با این توده مردمی را نداشتند پس به ناچار کنار ایستادند.
از تمام ناکارآمدیهای دولت و مسئولین بگذریم به شرایط و سختیهایی که مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند میرسیم؛ با اینکه نزدیک به پنج ماه از زلزله سرپل ذهاب میگذرد اما هنوز هم بحران حالت روز های نخست را دارد هنوز هم سرپناه مناسبی برای زلزله زدگان مهیا نشده است و درصد زیادی از مردم در چادرهایی زندگی میکنند که مخصوص اقامت چند روزه است نه چند ماهه؛ علاوه بر این دیگر مردم در کانکس و کپرهایی اسکان دادە شدەاند که نمیتوانیم آنها را به عنوان سرپناهی مناسب در برابر گرما و سرمای این منطقه محسوب کنیم.
مرگ چندین کودک بر اثر سرمای زمستان، مهر تاییدی بر نامناسب بودن این اسکانها میباشد. مسئله قابل رویت دیگر بحث بهداشت عمومی و فردی می باشد که براساس آمارهای اعلام شده نزدیک به ٤٠ هزار واحد مسکونی در پی زلزله تخریب شد که این نشان میدهد چهل هزار سرویس بهداشتی برای جمعیت عظیمی از مردم از بین رفته که در این صورت دسترسی این تعداد از خانوارها به سرویسهای بهداشتی محدود است و این خود مسئلەای بسیار مهم و جدی میباشد زیرا که نبود سرویسهای بهداشتی مناسب خود زمینه بروز بیماریهای مختلف عفونی و کشنده است.
علاوه بر سرویسهای بهداشتی فاضلابهای روباز سطح شهر و روستاها و نخالههای ساختمانی انباشته شده اطراف محل اسکانها که به گفته پزشکان، محل مناسبی برای رشد پشه خاکی که عامل بیماری لیشمانیوز یا سالک است، می باشد تهدیدی جدی است.
از مشکلات ملموس زلزلەزدگان بگذریم به مشکلات روحی و روانی میرسیم که میزان خسارتش طبعا بیشتر از خود زلزله بوده است.کم طاقتی، بیمیلی، افسردگی، نداشتن امید و... زمینه بروز خودکشیهای زیادی را به وجود آورده تا جایی که تاکنون بیش از ١٥٠ مورد اقدام به خودکشی صورت گرفته که چندین مورد آن متاسفانه موفق واقع شده است و باید در نظر گرفت با تداوم چنین وضعیتی و شروع گرما که خود تهدیدی جدی در آینده است آمار چنین خودکشیهایی بیشتر نیز میشود؛ چرا که کم آبی وگرمای بالای ٤٠ درجه این منطقه با وجود چنین شرایط بغرنجی خود باعث ازدیاد فشار های روحی و روانی بیشتری می شود.
حال سوال اصلی این است که چه باید کرد؟
با اینکه زمان زیادی از زلزله گذشته است اما همچنان وضعیت موجود تغییر چشمگیری نکرده است و بهتر است بگوییم رو به وخامت است چرا که در حال حاضر تنها نهادهایی که در منطقه برای حل بحران فعالیت دارند گروهها و کمپ های مردمی هستند که متاسفانه به دلیل برخوردهای امنیتی دولت به انجام کارهای مشخصی محدود هستند و از مرزهای مشخصی فراتر نمیتوانند بروند از جمله کمک به بازسازی منازل و ایجاد زمینههای شغلی و احیای دوباره زیرساختهای اجتماعی.
امید است بتوان با همکاری فعالین مدنی و توده مردم به وضع اسف بار زلزلهزدگان بهبودی بخشید و شرایط بهتری مهیا شود چرا که هر دم از این باغ بری میرسد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
باید هر روز داستان تازه ای از سرپل ذهاب نوشت، مگر این همه درد و رنج پایانی دارد؟ سرپل ذهاب تبدیل به دالانی شده است که در هر گوشەاش مشکلی تازه در حال رشد و نمو است و ریشه تمام این مشکلات از مسئولانی شروع می شود که سرپل را تبدیل به میدانی کرده اند برای پرورده کردن شکم خود؛ چنان تاخت و تازی در سرپل ذهاب به راه انداخته اند که گویی قوم تاتار بر این شهر اسب می دواند، از دزدی های آشکار هلال احمر گرفتە تا دزدی های سپاه و نمایندگان و مسئولین.
البته اینها قصەهای تازه ای نیستند و جلوه های جدیدی ندارند؛ سالهای سال است که بختکی به نام جمهوری اسلامی بر آسمان ایران سایه انداخته و برای تداوم حکومت فاشیستی خود صدای هر اعتراضی را در نطفە خفه میکنند و هر بار که کورسوی امیدی در هر جایی بدرخشد با تاریکی و ظلمت خود هر فروغی را مبدل به تاریکی مطلق میکنند.
مردمان ایران در چنین شرایط بغرنجی بسر میبرند که هیچ کدام از حقوق شهروندی و انسانی برای آنان رعایت نمی شود؛ اقلیت های ملی و مذهبی خود طناب داری بر گردن شهروندان هر گوشه و کنار ایران شده اند که گلویشان را هر چه بیشتر میفشارد.
قرعه اینبار، این فشارها و تبعیضها به نام مردم کورد ساکن سرپل ذهاب زده شده است.
بگذارید توضیح کلی و عمیقی را از شرایط حاکم بر سرپل ذهاب برایتان بیان کنم.
از روز نخست شروع میکنیم که پس از زلزله تا نزدیک به دو روز مردم حتی آب هم برای نوشیدن نداشتند و در کنار هزاران زخمی و جسد بی جان عزیزانشان در انتظار کمک دولت ایستاده بودند اما تنها چیزی که برای دولت مهم نبود این مردم رنج دیده بود تا جایی که شاهد هستیم تمام اخبار و رسانەهای دولتی شرایط را بسیار عادی نشان میدادند و از درز اطلاعاتی راجع بە عمق فاجعه و بحران خودداری میکردند تا اینکه فضای مجازی دست به کار شد و حقیقت را بازگو کرد.
بعد از انتشار اخبار و تصاویر دردآور و عمق فاجعه شاهد سرازیر شدن کمک های مردمی از تمامی نقاط ایران به خصوص ڕۆژهەڵات شدیم که در زمان کمی بیشتر وسایل مورد نیاز مردم تامین شد اما همچنان دولت سکوت کرده بود! و تنها کاری که انجام میداد انتشار اخبار کذب از وضعیت زلزلەزدگان بود.
بعد از اینکه حجم کمکها بالا گرفت هلال احمر دست به کار شد و دزدی هایش را از کمکهای مردمی آغاز کرد، از سیلوهای مملو از کمکهای مردمی گرفتە تا پولهایی که برای حل بحران به حسابشان واریز شده بود.
بعد از اینکه میزان کمکها بالا گرفت سپاه برای سرکوب دست بکار شد تا جایی که شاهد بازداشت افراد زیادی از سوی سپاه و دیگر ارگانهای نظامی دولتی بودیم که برای کمک به منطقه آمده بودند اما چون موج کمک های مردمی بسیار بود توانایی روبەرو شدن با این توده مردمی را نداشتند پس به ناچار کنار ایستادند.
از تمام ناکارآمدیهای دولت و مسئولین بگذریم به شرایط و سختیهایی که مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند میرسیم؛ با اینکه نزدیک به پنج ماه از زلزله سرپل ذهاب میگذرد اما هنوز هم بحران حالت روز های نخست را دارد هنوز هم سرپناه مناسبی برای زلزله زدگان مهیا نشده است و درصد زیادی از مردم در چادرهایی زندگی میکنند که مخصوص اقامت چند روزه است نه چند ماهه؛ علاوه بر این دیگر مردم در کانکس و کپرهایی اسکان دادە شدەاند که نمیتوانیم آنها را به عنوان سرپناهی مناسب در برابر گرما و سرمای این منطقه محسوب کنیم.
مرگ چندین کودک بر اثر سرمای زمستان، مهر تاییدی بر نامناسب بودن این اسکانها میباشد. مسئله قابل رویت دیگر بحث بهداشت عمومی و فردی می باشد که براساس آمارهای اعلام شده نزدیک به ٤٠ هزار واحد مسکونی در پی زلزله تخریب شد که این نشان میدهد چهل هزار سرویس بهداشتی برای جمعیت عظیمی از مردم از بین رفته که در این صورت دسترسی این تعداد از خانوارها به سرویسهای بهداشتی محدود است و این خود مسئلەای بسیار مهم و جدی میباشد زیرا که نبود سرویسهای بهداشتی مناسب خود زمینه بروز بیماریهای مختلف عفونی و کشنده است.
علاوه بر سرویسهای بهداشتی فاضلابهای روباز سطح شهر و روستاها و نخالههای ساختمانی انباشته شده اطراف محل اسکانها که به گفته پزشکان، محل مناسبی برای رشد پشه خاکی که عامل بیماری لیشمانیوز یا سالک است، می باشد تهدیدی جدی است.
از مشکلات ملموس زلزلەزدگان بگذریم به مشکلات روحی و روانی میرسیم که میزان خسارتش طبعا بیشتر از خود زلزله بوده است.کم طاقتی، بیمیلی، افسردگی، نداشتن امید و... زمینه بروز خودکشیهای زیادی را به وجود آورده تا جایی که تاکنون بیش از ١٥٠ مورد اقدام به خودکشی صورت گرفته که چندین مورد آن متاسفانه موفق واقع شده است و باید در نظر گرفت با تداوم چنین وضعیتی و شروع گرما که خود تهدیدی جدی در آینده است آمار چنین خودکشیهایی بیشتر نیز میشود؛ چرا که کم آبی وگرمای بالای ٤٠ درجه این منطقه با وجود چنین شرایط بغرنجی خود باعث ازدیاد فشار های روحی و روانی بیشتری می شود.
حال سوال اصلی این است که چه باید کرد؟
با اینکه زمان زیادی از زلزله گذشته است اما همچنان وضعیت موجود تغییر چشمگیری نکرده است و بهتر است بگوییم رو به وخامت است چرا که در حال حاضر تنها نهادهایی که در منطقه برای حل بحران فعالیت دارند گروهها و کمپ های مردمی هستند که متاسفانه به دلیل برخوردهای امنیتی دولت به انجام کارهای مشخصی محدود هستند و از مرزهای مشخصی فراتر نمیتوانند بروند از جمله کمک به بازسازی منازل و ایجاد زمینههای شغلی و احیای دوباره زیرساختهای اجتماعی.
امید است بتوان با همکاری فعالین مدنی و توده مردم به وضع اسف بار زلزلهزدگان بهبودی بخشید و شرایط بهتری مهیا شود چرا که هر دم از این باغ بری میرسد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.