مصاحبه: سلام اسماعیلپور
Tishk tv: چرا علیرغم گذشت مدت زیادی از خیزش مردم سوریه و نقشآفرینی گروه داعش در تحولات این کشور و با اینکه در یک سال اخیر پیشرفت چشمگیری در کار این گروه در سوریه دیده نمیشد، به محض ورود جدی نیروهای آن به تحولات عراق شاهد بودیم که بخش عمدهای از جغرافیای عراق تحت سلطهی این گروه قرار گرفت ؟
حسن شرفی: این امر برمیگردد به تفاوت عرصهی اعمال تروریستی و کارهایی که دولت اسلامی در دو کشور سوریه و عراق انجام داده و میدهد. میبینیم که در سوریه علاوه بر حکومت مرکزی و ارتش این حکومت، در جنگ با مخالفین نیروهای دیگری هم وجود دارند از جمله النصره و همین دولت اسلامی یا داعش، کردها و همه اینها. ضمن اینکه در چهارچوب سوریه مبارزه میکنند در مقابل دولت مرکزی ارتش آزاد یا کردها یا النصره یا همین دولت اسلامی از یک همگرایی و همکاری برخوردار نبودند و نیستند. علاوه بر این، شاید هر کدام بیشتر از اینکه با حکومت مرکزی بشار اسد در تقابل باشند، با همدیگر در تقابل هستند و این باعث میشود که عرصهی فعالیت دولت اسلامی در سوریه به دلیل تعدد دیگر جریانات غیر از دولت اسلامی کندتر صورت بگیرد، اما عرصهی فعالیتهای تروریستی و اقدامات خرابکارانهی این گروه در عراق به شکل دیگری بود. میبینید که در مناطق سنینشین، عشایر سنیمذهب مناطق موصل و تکریت و دیاله در واقع از حکومت مرکزی و دولت آقای مالکی ناراضی و ناخشنود و به عملکرد وی معترض بودند. علاوه بر این، نقشبندیها و بازماندههای رژیم سابق بعث هم هستند و در واقع منطقهی موصل و تکریت و اینها را میتوان گفت که خاستگاه حزب بعث بودهاند. بنابراین، ضمن اینکه اینها ممکن است تفاوتهایی با دولت اسلامی یا همان داعش سابق به لحاظ سیاسی یا شاید هم به لحاظ عملکرد و رفتاری که در منطقه انجام میدهند، داشته باشند، ولی در کل نوعی همگرایی و همبستگی با هم دارند که میتوانند در مقابل دولت مرکزی چنین عملیاتی را انجام دهند که ظرف یکی دو روز مناطق وسیعی را تحت کنترل خود دربیاورند. در این رابطه اشاره به یک مسألهی دیگر هم لازم است و آن این است که چرا ارتش عراق اینگونه عقب نشست؟ ضمن اینکه اینهایی که نام بردم، همگام بودند و شاید هم در مقابل ارتش عراق همپیمان بودند ولی ارتش عراق هم در این منطقه ارتشی نبود که از حمایت مردمی برخوردار باشد. ارتش عراق در زمان آقای مالکی به گونهای تصفیه شده بود که بیش از هشتاد درصد از آن را اهل تشیع تشکیل میدادند. چنین ارتشی در مناطق سنینشین طبیعتاً از حمایت مردمی برخوردار نخواهد بود، ارتشی که از حمایت مردمی برخوردار نیست و شاید در انظار مردم منطقه نسبت به سران عشایر سنی و حتی دولت اسلامی و نقشبندیها و پسماندههای حزب بعث تنها بیگانهای باشد که در آنجا حضور دارد. این بود که در این منطقه همکاری مردم منطقه را تا حدودی داشتند و همگرایی این نیروها علیرغم تفاوتهایی که با همدیگر داشتند، باعث شد تا آنچه که در سوریه به کندی صورت گرفت، در عراق هم وسیعتر و هم سریعتر صورت بگیرد.
Tishk tv: پس از تسخیر شنگال، دلیل پیشروی سریع اولیهی نیروهای دولت اسلامی در خاک اقلیم کردستان تا نزدیکی اربیل و متوقف شدن و عقبنشینی آنها در روزهای بعد چه بود؟
حسن شرفی: این پیشرویهای دولت اسلامی در روزهای نخست ناشی از دو مسأله به نظر میرسد: یکی اینکه حکومت اقلیم کردستان یا مردم ساکن اقلیم کردستان به نوعی غافلگیر شدند، یعنی به تصور اینکه این نیروها که اصولاٌ بیان میشد مواجهه با دولت مرکزی عراق را در دستور کار دارند و تصرف و کنترل بغداد را در اولویت قرار میدهند، به نظر نمیرسید به این شکل وسیع و به این ترتیب به مناطق تحت کنترل اقلیم کردستان حمله کنند. بنا بر این نوعی عدم آمادگی در نیروهای پیشمرگ دیده میشد. علاوه بر این، نیروهای دولت اسلامی به لحاظ تجهیزات نظامی بسیار مجهزتر بودند و با تسلیحاتی که از ارتش عراق به غنیمت گرفته بودند، علیه نیروهای پیشمرگ به کار گرفتند. در حالی که تجهیزات و وسایلی که میبایستی برای دفاع از اقلیم کردستان در اختیار پیشمرگان قرار داشته باشد، در مقابل تسلیحات دولت اسلامی بسیار ناچیز بود، اما پس از چند روزی که نیروی پیشمرگ سازماندهی جدیدی به خود گرفت و امکاناتی هم که شاید آن موقع در پشت جبههها بود به خطوط مقدم جبههها فرستاده شد و بعداً هم کمکهای خارجی نظامی و تسلیحاتی به نیروهای پیشمرگ رسید و دیدیم که پیشمرگها پس از چند روز پیشروی اولیهی دولت اسلامی توانستند در مرحلهی نخست، پیشروی دولت اسلامی را سد نمایند و مانع پیشروی بیشتر آنان شوند و در مرحلهی دوم، آنها را به عقب برانند. این مسألهی غافلگیری مسألهی عدم تعادل بین سلاحهایی که دولت اسلامی و پیشمرگها در اختیار داشتند و اینها باعث شد که در روزهای اول پیشرویهایی برای دولت اسلامی حاصل شود، ولی در روزهای بعد جلوی این پیشروی گرفته شد و در روزهای پس از آن هم دیدیم که به پیشروی و پیروزی پیشمرگان و عقبنشینی دولت اسلامی منجر شد.
Tishk tv: حزب دمکرات کردستان ایران در همان روزهای نخست حملهی گروه داعش به کردستان با صدور بیانیهای ضمن حمایت از مردم و اقلیم کردستان اعلام کرد که اگر اقلیم و مقامات مربوطه از ما بخواهند ما حاضریم حتی در جبهههای جنگ علیه این گروه هم نیرو اعزام کنیم و حضور مستقیم و فعالانه داشته باشیم و در روزهای بعدی این کار را هم انجام داد، انگیزهی حزب از این اقدام یعنی حضور نظامی در جبههی جنگ با دولت اسلامی چه بود؟
حسن شرفی: نخست اینکه حزب دمکرات کردستان ایران که چند روز پیش شصت و نهمین سالگرد تأسیس خود را جشن گرفت، در تمام این مدت همواره برای تحقق دمکراسی و تأمین حقوق ملی ملت کرد و برای پیشبرد عدالت، مساوات، برابری و رفع هر نوع ستم در جامعه مبارزه کرده، مخالف ترور و آدمربایی و تخریب بوده و هیچ یک از این شیوهها را نه تنها در دستور کار خود قرار نداده، بلکه میتوان گفت که تقبیح نموده است. بنا بر این، وقتی میبینیم که یک نیروی مسلح با ایدههای واپسگرایانه و خشونتهای بیحد به مردم اقلیم کردستان و خواهران و برادران ما حمله میکند و به دختران و زنان و پیرمردان رحم نمیکند، طبیعتاً در چنین شرایطی حزبی که خود را در جبههی جهانی علیه تروریسم میبیند، حاضر است که در این مبارزه علیه تروریسم شرکت کند. میدانید که حزب دمکرات کردستان ایران خود همواره قربانی تروریسم بوده و این خود دلیلی بر همدردی و همنوایی با خواهران و برادران کردمان در کردستان عراق است. دوم اینکه حدود پانزدههزار نفر از کردهای کردستان ایران به دلایل سیاسی تحت تعقیب بوده و برای نجات و در رفتن از تعقیب و زندان و شکنجه و اعدام از سوی رژیم جمهوری اسلامی به کردستان عراق پناه آوردهاند، بنا بر این خواه ناخواه، مستقیم یا غیر مستقیم سرنوشت این پانزده هزار نفر کمابیش با سرنوشت مردمان کردستان عراق گره خورده و بنا بر این هر حضوری در این جبههها و دفاع از اقلیم کردستان به طور مستقیم یا غیر مستقیم دفاع از این پانزده هزار نفری است که از کردستان ایران به کردستان عراق آمدهاند. بنا بر این بر اساس اعتقاد ما به دمکراسی و مبارزه علیه تروریسم و برای حفظ جان اینها و در کنار اینها هم برای همدردی، همنوایی و پشتیبانی از اقلیم کردستان، بیانیه صادر کردیم که اگر از ما خواسته شود، عازم نبرد خواهیم شد. چرا گفتیم اگر از ما خواسته شود؟ چون در چنین شرایط حساسی اگر هر نیرویی خودسرانه وارد معرکه شود و از برنامهریزیها و از موقعیت میدانهای درگیری اطلاع نداشته باشد، ممکن است صدماتی به آن وارد شود و به عنوان دخالت در امور داخلی یک بخش از کردستان نیز محسوب شود که ما مخالف این دخالتها هستیم، ولی وقتی از ما خواسته شد، همانطور که گفته بودیم در حد توان خودمان در جبهههای جنگ حضور پیدا خواهیم کرد، یکشبه دفتر سیاسی ما تصمیم گرفت و در همان شب توانستیم فرماندهان نظامی و تعدادی از نیروهای نظامی خود را سازمان دهیم و در واقع ستاد عملیاتی تشکیل دهیم و همان شب تا صبح، پیشمرگها آماده شدند. ساعت 6 صبح همان روز دیدیم که نیروهای ما آماده، سرحال، مشتاقانه و با افتخار روانهی جبهههای جنگ شدند. در آنجا هم بلافاصله پس از رسیدن و قرار گرفتن در سنگرهای نخستین این نبرد به پیروزیهایی دست یافتند و دو روستا را آزاد کردند، چند دستگاه اتومبیل نیروهای دولت اسلامی را به آتش کشیدند، نفراتی را از بین بردند و نفراتی را هم به اسارت گرفتند و این یک پیروزی بود. بعداً هم که از ما خواستند به محل خودمان برگردیم، ما هم همانطور که خواسته شده بود، برگشتیم.
Tishk tv: با توجه به اشارات شما که پیشمرگهای حزب در این نبرد حضور موفقی داشتند و با توجه به اینکه به درخواست خود حکومت اقلیم کردستان، تصمیم گرفته بودید تا نیروهایتان را به جبهه اعزام نمایید، چرا به این سرعت مقامات اقلیم کردستان از حزب خواستند که نیروهایش را به عقب بازگرداند و علیرغم این شروع موفقیتآمیز، از حضور بیشتر پیشمرگان حزب دمکرات در این جبهه جلوگیری نمودند؟ گفته میشود که دلیل این اقدام، فشار رژیم ایران بر حکومت اقلیم کردستان بوده است. اما چرا باید جمهوری اسلامی چنین درخواستی از حکومت اقلیم کردستان بکند؟
حسن شرفی: دلیل این امر برای خود ما هم بطور قطع روشن نیست. این سوأل شما را ما نیز از کانالهای مستقیم و مورد اعتماد در حکومت اقلیم کردستان داشتیم. ولی پاسخی دریافت نکردهایم، اما همانطور که اشاره کردید احتمال اینکه تحت فشار جمهوری اسلامی بوده باشد بسیار زیاد است، چرا؟ اولاً علیرغم اینکه حزب دمکرات کردستان ایران حزبی دمکرات بوده و هست و برای دمکراسی و علیه دیکتاتوری و حکومتهای واپسگرایی مانند جمهوری اسلامی مبارزه کرده و خود نیز قربانی تروریسم بوده و رهبرانی مانند دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی توسط تروریستهای جمهوری اسلامی به شهادت رسیدهاند و چند صد نفر هم در نقاطی از جهان و حتی در اقلیم کردستان توسط تروریستهای جمهوری اسلامی ترور شدهاند، با وصف این جمهوری اسلامی اتهام تروریست بودن به حزب دمکرات میزند. برای جمهوری اسلامی سنگین است که نیرویی را به تروریسم متهم کرده، ولی الان میبیند که این حزب در خارج از خاک خود با تروریسم میجنگد و حتی کسانی که شاید به جمهوری اسلامی باور دارند میبینند که این طور نیست و در واقع این یک اتهام بی اساس بوده است. دوم اینکه جمهوری اسلامی همواره گفته است که حزب دمکرات یک حزب منحله است و اینها از بین رفتهاند و اثری از آنان باقی نمانده است. در این رابطه نیز سالها تخم بدبینی و یأس و ناامیدی در دل آحاد مردم کردستان ایران پاشیده، ولی میبیند که این نیرو امروز یکشبه وارد یک کارزار بزرگ میشود و این آمادگی را دارد که یکشبه نیروهایش را مجهز نموده و به جبههیجنگ بفرستد و در سنگر نخست قرار گیرد و میبینیم که این توهم از بین رفتن و نابودی حزب دمکرات حتی در میان آنهایی که به این رژیم باور کرده بودند، نقش بر آب میشود و آنها هم میبینند که خیر این طور نیست. سوم اینکه جمهوری اسلامی دید که وقتی نیروهای پیشمرگ حزب دمکرات کردستان ایران در خطوط مقدم جبهه سرگرم نبرد با دولت اسلامی بودند، هزاران نفر از جوانان کرد در کردستان ایران اعلام آمادگی کردند و به ما خبر دادند که مایلند هرچه زودتر به پیشمرگان حزب دمکرات کردستان ایران بپیوندند و در این نبرد مشارکت داشتهباشند. این هم برای جمهوری اسلامی خوشایند نیست. بنابراین اگر جمهوری اسلامی واقعاً با دولت اسلامی سر سازگاری ندارد و همانطور که ادعا میکند آن را مخالف یا دشمن خود میداند، اصولاً بایستی از این اقدام بسیار خوشحال باشد، ولی برای جمهوری اسلامی موارد و نکاتی که برشمردم، مهمتر از این بود که بتواند حضور یک نیروی سیاسی کرد کردستان ایران در جبهههای جنگ را تاب بیاورد. همان گونه که عرض کردم، ما بنا بر نیاز و درخواست حکومت اقلیم در جنگ حضور پیدا کردیم و وقتی هم اعلام رفع نیاز و درخواست بازگشت نمودند مراجعت کردیم، ولی دلیل آن مشخصاً از یک کانال معتبر و ردهبالا به ما گفته نشده است. گویا فقط مصلحت در این بوده، حالا به هر دلیلی، ولی با توجه به دلایلی که بر شمردم، قرائن نشان میدهد که دلیل این درخواست، فشار از سوی جمهوری اسلامی بوده است.
Tishk tv: پس از نزدیک شدن نیروهای داعش به اربیل، پایتخت اقلیم کردستان میبینیم که جهان غرب و در رأس آن ایالات متحدهی آمریکا به سرعت واکنش نشان داده و فرمان داد که هواپیماهای جنگی این کشور از پایگاه اینجرلیک ترکیه به پرواز درآیند و مواضع گروه داعش را در مرزهای کردستان بمباران کنند و با همین حمایتها و همچنین حمایتهای انسانی که از آوارگان این جنگ به عمل آمد، وضعیت به نفع اقلیم کردستان دگرگون شد. با توجه به اینکه در تحولات سوریه و حتی در تحولات عراق قبل از حملهی داعش به کردستان بارها تقاضای مداخلهی نظامی آمریکا مطرح شد، ولی آمریکا از اینکار خودداری نمود، اما چرا در این مقطع به نفع کردستان با این سرعت وارد جنگ شد؟ ارزیابی شما از اهداف و انگیزههای غرب در این رابطه چیست؟
حسن شرفی: اولاَ دولتهای غربی و در رأس أنها آمریکا همواره نسبت به وجود گروههای تروریستی حساسیت نشان دادهاند، ولی آمریکا در رابطه با مسألهی سوریه یک مقداری نسبت به دخالت نظامی و هجوم به گروههای تروریستی در آنجا تحفظ دارد، دلیلش این است که در سوریه دولت و ارتش هست، حمایت روسیه هست، حمایت جمهوری اسلامی هست. همهی اینها مانع از این میشود که آمریکا یا غرب به طور کلی در آنجا به صورت دخالت یا حتی به صورت همکاری با دولتهای روسیه و جمهوری اسلامی ایران وارد جنگ شوند چرا که این در واقع نوعی کمک به دیکتاتوری بشار اسد محسوب میشد، شاید دلایلش این بوده اما در مورد بغداد مسأله چیز دیگری است. درست است که میگویند دولت اسلامی قصد تصرف و کنترل بغداد را داشته ولی دولت عراق خودش ارتشی با تجهیزاتی بسیار زیاد داشته و آمریکا انتظار نداشت که این ارتش ظرف ٤٨ ساعت چندین استان وسیع و پرجمعیت این کشور را تخلیه کند و پا به فرار بگذارد و امکاناتش در اختیارات دولت اسلامی قرار گیرد، لذا در این مورد تحفظ داشت، اما در اقلیم کردستان میبیند که یک حکومت منطقهای هست که در خاورمیانه به لحاظ دموکراسی و از لحاظ همگرایی با فرهنگ غرب و اینها نقطهی امیدی برای غربیهاست و در ضمنً سابقه هم داشته است که در مقابل حکومت بعث عراق مدار ٣٦ درجه برای حمایت از اینها تعیین گردید و شاید در چهارچوب همان یا فراتر از آن به نسبت شرایط فعلی در اقلیم کردستان کمک کرد. کمکهای غرب در واقع دو نوع است: یکی کمک نیروی نظامی که البته شامل فوجهای نظامی و سرباز و اینها نیست، زیرا کردستان هم زیاد به چنین کمکهایی احتیاج ندارد، بیشتر کمکها شامل تجهیزات نظامی میشود که ایران از این هم خوشحال نیست، زیرا فکر میکند این کمکهای تسلیحاتی به اقلیم کردستان در آینده به نفع دولت مرکزی شیعهی بغداد نخواهد بود. با این حال کمک کردند و خیلی هم این کمکها وسیع است. یک کشور، دو کشور، چهار کشور حتی ده کشور هم نیست. بیشتر کشورهای دنیا، آنهایی که توان کمک دارند، آنهایی که توان شرکت در این مبارزه علیه تروریسم را دارند، همهی اینها از اقلیم کردستان پشتیبانی کردند، حمایت کردند، علاوه بر کمکهای نظامی، بیشتر از آن کمکهای انساندوستانه کردند. میدانید که آوارگان زیادی هستند، وانگهی کشورهای غربی خوب میدانند که هم در جریان بحران سوریه و بعدها از مناطق مرکزی عراق و هم منطقهی موصل و... هرچه فراری بود و هرچه آواره بود به اقلیم کردستان، این جزیرهی آرام منطقه پناه آوردند. یعنی حکومت اقلیم کردستان خودش به لحاظ تسلیحاتی کمتوان، به لحاظ اقتصادی هشت ماه است که حکومت مرکزی هزینهها و بودجهاش را نداده، حقوق کارمندانش را نداده، خودش در این شرایط به سر میبرد. در حالی که حدود یک میلیون نفر آواره از اقوام مختلف و پیروان ادیان مختلف را نیز باید پناه بدهد. علاوه بر این، ما شاهد بودیم که وزرای خارجه بیشتر این کشورها خودشان به اقلیم کردستان آمدند، خودشان وضع را از نزدیک دیدند، بررسی کردند و دیدند که واقعاً یک میلیون آواره در توان حکومت اقلیم کردستان، آن هم با این وضع اقتصادی و با این مخالفتها و ممانعتهایی که دولت مرکزی به لحاظ مالی تضییقاتی برایش ایجاد کرده، بیشتر آنها را تشویق کرد که کمکهای انساندوستانهی خود را هرچه بیشتر ارسال کنند و ایستادگی نیروهای پیشمرگه را ستایش کنند و در مقابل این گروه تروریستی هم به لحاظ تسلیحاتی آن را تقویت کنند. بنابراین، رفت و آمد این همه هیأت دیپلماتیک و وزرای خارجه موقعیت بسیار مناسبی به اربیل به عنوان مرکز یا پایتخت اقلیم کردستان داده است. علاوه بر این، کردهای دیگر بخشهای کردستان هم به لحاظ حمایت و پشتیبانی معنوی، هم حضور در جنگ و هم جمعآوری کمکهای نقدی و جنسی در شهرهای کردستان ایران میبینیم که در کردستان ایران کمکهای زیادی برای ایزدیها و آوارگان دیگر مناطق در اقلیم کردستان جمعآوری شده است. جمهوری اسلامی هم در مقابل هر یک از مراکز جمعآوری کمکها یک مرکز جمعآوری کمک هم برای غزه گذاشته که خوب مردم ممکن است به هر دو کمک بکنند، به یکی بیشتر به یکی کمتر، ولی متأسفانه تا آنجایی که ما اطلاع داریم حتی کمکهای که باید به اقلیم کردستان ارسال شود، جمهوری اسلامی به حساب همان جمعآوری برای غزه، به آنجا ارسال میکند. بنابر این پشتیبانی از کردها از سوی جامعهی بینالمللی، سازمان ملل کمکهای انساندوستانه و کمکهای تسلیحاتی همگی اقلیم کردستان را در موقعیتی ویژهای قرار دادهاند که قابل مقایسه با دوران قبل از حملهی دولت اسلامی نیست.
Tishk tv: اشاره فرمودید که بیش از یک میلیون آواره در کردستان عراق هستند و اکثریت این آوارگان که اشاره فرمودید، عربهایی هستند که شاید زمانی در دوران بعث در کردستان اسکان داده شدند. خیلیها نگران هستند که این آوارگان عرب که به اینجا پناه آوردهاند، بعدها به دلیل ناامنی یا به هر دلیل دیگری نخواهند به مناطق خودشان برگردند و این مسأله بافت جمعیتی کردستان به خصوص در مناطقی مثل کرکوک را که منازعه بر سر آن هست، تغییر دهد و بازگشت آنها به خاک اقلیم را دشوار نماید. تا چه حد این نگرانی را بجا میبینید و موضع حکومت اقلیم در پناه دادن این آوارگان را چگونه ارزیابی میکنید؟
حسن شرفی: آنچه اقلیم کردستان از خود نشان داده، در واقع یک موضع بسیار انساندوستانه و کمک به آوارگان از هر تیره و طایفه و مذهب و قومی بوده و این را دنیا میبیند. اینکه عربهای مناطق دیگر هم به صورت آواره به اقلیم کردستان پناه میآورند و در آنجا سکونت پیدا میکنند، شاید گوشهای از این سیاست را حزب بعث با تعریب و تبعیث یعنی عربسازی و بعثیسازی اجرا نمود، ولی نتیجهای که میبایستی بگیرد، بسیار اندک بود و جز در مناطقی مثل کرکوک، در بقیهی مناطق این سیاست موفق نبود، با این حال، همین حالا نیز اگر دولت مرکزی در مورد کرکوک هم اطمینان داشت که در صورت اجرای مادهی ١٤٠ و سرشماری جمعیت مناطقی که هنوز در چهارچوب ادارهی اقلیم کردستان قرار نگرفتهاند، نتیجه به سود وی خواهد بود، تا بحال مادهی ١٤٠ و دیگر خواستههای کردها که در قانون گنجانده شده، اجرا میگردید و عدم اجرای آن به این دلیل بوده که دولت مطمئن نیست که در این صورت سیاستش با توفیق همراه باشد بنابراین نگران است و در محافل عمومی کردها از این سخن میگویند، ولی من فکر نمیکنم که کردها بار دیگر اجازه بدهند کسانی که به عنوان آواره قدمشان روی چشم کردها بوده، ولی اگر مناطق خودشان دوباره آزاد شود و خواستههایشان تأمین گردد و بخواهند باز هم در کردستان باقی بمانند، فکر میکنم در این رابطه کردها اگر بخواهند نسبت به این تغییر دموگرافی نقاط مختلف کردستان اقداماتی در جهت مانع شدن از این انجام دهند، هیچ از خدماتی که به این آوارگان کردهاند در اذهان عمومی کم نخواهد شد و این حق کردهاست که آنها را به مناطق خودشان بازگردانند.
Tishk tv: چرا علیرغم گذشت مدت زیادی از خیزش مردم سوریه و نقشآفرینی گروه داعش در تحولات این کشور و با اینکه در یک سال اخیر پیشرفت چشمگیری در کار این گروه در سوریه دیده نمیشد، به محض ورود جدی نیروهای آن به تحولات عراق شاهد بودیم که بخش عمدهای از جغرافیای عراق تحت سلطهی این گروه قرار گرفت ؟
حسن شرفی: این امر برمیگردد به تفاوت عرصهی اعمال تروریستی و کارهایی که دولت اسلامی در دو کشور سوریه و عراق انجام داده و میدهد. میبینیم که در سوریه علاوه بر حکومت مرکزی و ارتش این حکومت، در جنگ با مخالفین نیروهای دیگری هم وجود دارند از جمله النصره و همین دولت اسلامی یا داعش، کردها و همه اینها. ضمن اینکه در چهارچوب سوریه مبارزه میکنند در مقابل دولت مرکزی ارتش آزاد یا کردها یا النصره یا همین دولت اسلامی از یک همگرایی و همکاری برخوردار نبودند و نیستند. علاوه بر این، شاید هر کدام بیشتر از اینکه با حکومت مرکزی بشار اسد در تقابل باشند، با همدیگر در تقابل هستند و این باعث میشود که عرصهی فعالیت دولت اسلامی در سوریه به دلیل تعدد دیگر جریانات غیر از دولت اسلامی کندتر صورت بگیرد، اما عرصهی فعالیتهای تروریستی و اقدامات خرابکارانهی این گروه در عراق به شکل دیگری بود. میبینید که در مناطق سنینشین، عشایر سنیمذهب مناطق موصل و تکریت و دیاله در واقع از حکومت مرکزی و دولت آقای مالکی ناراضی و ناخشنود و به عملکرد وی معترض بودند. علاوه بر این، نقشبندیها و بازماندههای رژیم سابق بعث هم هستند و در واقع منطقهی موصل و تکریت و اینها را میتوان گفت که خاستگاه حزب بعث بودهاند. بنابراین، ضمن اینکه اینها ممکن است تفاوتهایی با دولت اسلامی یا همان داعش سابق به لحاظ سیاسی یا شاید هم به لحاظ عملکرد و رفتاری که در منطقه انجام میدهند، داشته باشند، ولی در کل نوعی همگرایی و همبستگی با هم دارند که میتوانند در مقابل دولت مرکزی چنین عملیاتی را انجام دهند که ظرف یکی دو روز مناطق وسیعی را تحت کنترل خود دربیاورند. در این رابطه اشاره به یک مسألهی دیگر هم لازم است و آن این است که چرا ارتش عراق اینگونه عقب نشست؟ ضمن اینکه اینهایی که نام بردم، همگام بودند و شاید هم در مقابل ارتش عراق همپیمان بودند ولی ارتش عراق هم در این منطقه ارتشی نبود که از حمایت مردمی برخوردار باشد. ارتش عراق در زمان آقای مالکی به گونهای تصفیه شده بود که بیش از هشتاد درصد از آن را اهل تشیع تشکیل میدادند. چنین ارتشی در مناطق سنینشین طبیعتاً از حمایت مردمی برخوردار نخواهد بود، ارتشی که از حمایت مردمی برخوردار نیست و شاید در انظار مردم منطقه نسبت به سران عشایر سنی و حتی دولت اسلامی و نقشبندیها و پسماندههای حزب بعث تنها بیگانهای باشد که در آنجا حضور دارد. این بود که در این منطقه همکاری مردم منطقه را تا حدودی داشتند و همگرایی این نیروها علیرغم تفاوتهایی که با همدیگر داشتند، باعث شد تا آنچه که در سوریه به کندی صورت گرفت، در عراق هم وسیعتر و هم سریعتر صورت بگیرد.
Tishk tv: پس از تسخیر شنگال، دلیل پیشروی سریع اولیهی نیروهای دولت اسلامی در خاک اقلیم کردستان تا نزدیکی اربیل و متوقف شدن و عقبنشینی آنها در روزهای بعد چه بود؟
حسن شرفی: این پیشرویهای دولت اسلامی در روزهای نخست ناشی از دو مسأله به نظر میرسد: یکی اینکه حکومت اقلیم کردستان یا مردم ساکن اقلیم کردستان به نوعی غافلگیر شدند، یعنی به تصور اینکه این نیروها که اصولاٌ بیان میشد مواجهه با دولت مرکزی عراق را در دستور کار دارند و تصرف و کنترل بغداد را در اولویت قرار میدهند، به نظر نمیرسید به این شکل وسیع و به این ترتیب به مناطق تحت کنترل اقلیم کردستان حمله کنند. بنا بر این نوعی عدم آمادگی در نیروهای پیشمرگ دیده میشد. علاوه بر این، نیروهای دولت اسلامی به لحاظ تجهیزات نظامی بسیار مجهزتر بودند و با تسلیحاتی که از ارتش عراق به غنیمت گرفته بودند، علیه نیروهای پیشمرگ به کار گرفتند. در حالی که تجهیزات و وسایلی که میبایستی برای دفاع از اقلیم کردستان در اختیار پیشمرگان قرار داشته باشد، در مقابل تسلیحات دولت اسلامی بسیار ناچیز بود، اما پس از چند روزی که نیروی پیشمرگ سازماندهی جدیدی به خود گرفت و امکاناتی هم که شاید آن موقع در پشت جبههها بود به خطوط مقدم جبههها فرستاده شد و بعداً هم کمکهای خارجی نظامی و تسلیحاتی به نیروهای پیشمرگ رسید و دیدیم که پیشمرگها پس از چند روز پیشروی اولیهی دولت اسلامی توانستند در مرحلهی نخست، پیشروی دولت اسلامی را سد نمایند و مانع پیشروی بیشتر آنان شوند و در مرحلهی دوم، آنها را به عقب برانند. این مسألهی غافلگیری مسألهی عدم تعادل بین سلاحهایی که دولت اسلامی و پیشمرگها در اختیار داشتند و اینها باعث شد که در روزهای اول پیشرویهایی برای دولت اسلامی حاصل شود، ولی در روزهای بعد جلوی این پیشروی گرفته شد و در روزهای پس از آن هم دیدیم که به پیشروی و پیروزی پیشمرگان و عقبنشینی دولت اسلامی منجر شد.
Tishk tv: حزب دمکرات کردستان ایران در همان روزهای نخست حملهی گروه داعش به کردستان با صدور بیانیهای ضمن حمایت از مردم و اقلیم کردستان اعلام کرد که اگر اقلیم و مقامات مربوطه از ما بخواهند ما حاضریم حتی در جبهههای جنگ علیه این گروه هم نیرو اعزام کنیم و حضور مستقیم و فعالانه داشته باشیم و در روزهای بعدی این کار را هم انجام داد، انگیزهی حزب از این اقدام یعنی حضور نظامی در جبههی جنگ با دولت اسلامی چه بود؟
حسن شرفی: نخست اینکه حزب دمکرات کردستان ایران که چند روز پیش شصت و نهمین سالگرد تأسیس خود را جشن گرفت، در تمام این مدت همواره برای تحقق دمکراسی و تأمین حقوق ملی ملت کرد و برای پیشبرد عدالت، مساوات، برابری و رفع هر نوع ستم در جامعه مبارزه کرده، مخالف ترور و آدمربایی و تخریب بوده و هیچ یک از این شیوهها را نه تنها در دستور کار خود قرار نداده، بلکه میتوان گفت که تقبیح نموده است. بنا بر این، وقتی میبینیم که یک نیروی مسلح با ایدههای واپسگرایانه و خشونتهای بیحد به مردم اقلیم کردستان و خواهران و برادران ما حمله میکند و به دختران و زنان و پیرمردان رحم نمیکند، طبیعتاً در چنین شرایطی حزبی که خود را در جبههی جهانی علیه تروریسم میبیند، حاضر است که در این مبارزه علیه تروریسم شرکت کند. میدانید که حزب دمکرات کردستان ایران خود همواره قربانی تروریسم بوده و این خود دلیلی بر همدردی و همنوایی با خواهران و برادران کردمان در کردستان عراق است. دوم اینکه حدود پانزدههزار نفر از کردهای کردستان ایران به دلایل سیاسی تحت تعقیب بوده و برای نجات و در رفتن از تعقیب و زندان و شکنجه و اعدام از سوی رژیم جمهوری اسلامی به کردستان عراق پناه آوردهاند، بنا بر این خواه ناخواه، مستقیم یا غیر مستقیم سرنوشت این پانزده هزار نفر کمابیش با سرنوشت مردمان کردستان عراق گره خورده و بنا بر این هر حضوری در این جبههها و دفاع از اقلیم کردستان به طور مستقیم یا غیر مستقیم دفاع از این پانزده هزار نفری است که از کردستان ایران به کردستان عراق آمدهاند. بنا بر این بر اساس اعتقاد ما به دمکراسی و مبارزه علیه تروریسم و برای حفظ جان اینها و در کنار اینها هم برای همدردی، همنوایی و پشتیبانی از اقلیم کردستان، بیانیه صادر کردیم که اگر از ما خواسته شود، عازم نبرد خواهیم شد. چرا گفتیم اگر از ما خواسته شود؟ چون در چنین شرایط حساسی اگر هر نیرویی خودسرانه وارد معرکه شود و از برنامهریزیها و از موقعیت میدانهای درگیری اطلاع نداشته باشد، ممکن است صدماتی به آن وارد شود و به عنوان دخالت در امور داخلی یک بخش از کردستان نیز محسوب شود که ما مخالف این دخالتها هستیم، ولی وقتی از ما خواسته شد، همانطور که گفته بودیم در حد توان خودمان در جبهههای جنگ حضور پیدا خواهیم کرد، یکشبه دفتر سیاسی ما تصمیم گرفت و در همان شب توانستیم فرماندهان نظامی و تعدادی از نیروهای نظامی خود را سازمان دهیم و در واقع ستاد عملیاتی تشکیل دهیم و همان شب تا صبح، پیشمرگها آماده شدند. ساعت 6 صبح همان روز دیدیم که نیروهای ما آماده، سرحال، مشتاقانه و با افتخار روانهی جبهههای جنگ شدند. در آنجا هم بلافاصله پس از رسیدن و قرار گرفتن در سنگرهای نخستین این نبرد به پیروزیهایی دست یافتند و دو روستا را آزاد کردند، چند دستگاه اتومبیل نیروهای دولت اسلامی را به آتش کشیدند، نفراتی را از بین بردند و نفراتی را هم به اسارت گرفتند و این یک پیروزی بود. بعداً هم که از ما خواستند به محل خودمان برگردیم، ما هم همانطور که خواسته شده بود، برگشتیم.
Tishk tv: با توجه به اشارات شما که پیشمرگهای حزب در این نبرد حضور موفقی داشتند و با توجه به اینکه به درخواست خود حکومت اقلیم کردستان، تصمیم گرفته بودید تا نیروهایتان را به جبهه اعزام نمایید، چرا به این سرعت مقامات اقلیم کردستان از حزب خواستند که نیروهایش را به عقب بازگرداند و علیرغم این شروع موفقیتآمیز، از حضور بیشتر پیشمرگان حزب دمکرات در این جبهه جلوگیری نمودند؟ گفته میشود که دلیل این اقدام، فشار رژیم ایران بر حکومت اقلیم کردستان بوده است. اما چرا باید جمهوری اسلامی چنین درخواستی از حکومت اقلیم کردستان بکند؟
حسن شرفی: دلیل این امر برای خود ما هم بطور قطع روشن نیست. این سوأل شما را ما نیز از کانالهای مستقیم و مورد اعتماد در حکومت اقلیم کردستان داشتیم. ولی پاسخی دریافت نکردهایم، اما همانطور که اشاره کردید احتمال اینکه تحت فشار جمهوری اسلامی بوده باشد بسیار زیاد است، چرا؟ اولاً علیرغم اینکه حزب دمکرات کردستان ایران حزبی دمکرات بوده و هست و برای دمکراسی و علیه دیکتاتوری و حکومتهای واپسگرایی مانند جمهوری اسلامی مبارزه کرده و خود نیز قربانی تروریسم بوده و رهبرانی مانند دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی توسط تروریستهای جمهوری اسلامی به شهادت رسیدهاند و چند صد نفر هم در نقاطی از جهان و حتی در اقلیم کردستان توسط تروریستهای جمهوری اسلامی ترور شدهاند، با وصف این جمهوری اسلامی اتهام تروریست بودن به حزب دمکرات میزند. برای جمهوری اسلامی سنگین است که نیرویی را به تروریسم متهم کرده، ولی الان میبیند که این حزب در خارج از خاک خود با تروریسم میجنگد و حتی کسانی که شاید به جمهوری اسلامی باور دارند میبینند که این طور نیست و در واقع این یک اتهام بی اساس بوده است. دوم اینکه جمهوری اسلامی همواره گفته است که حزب دمکرات یک حزب منحله است و اینها از بین رفتهاند و اثری از آنان باقی نمانده است. در این رابطه نیز سالها تخم بدبینی و یأس و ناامیدی در دل آحاد مردم کردستان ایران پاشیده، ولی میبیند که این نیرو امروز یکشبه وارد یک کارزار بزرگ میشود و این آمادگی را دارد که یکشبه نیروهایش را مجهز نموده و به جبههیجنگ بفرستد و در سنگر نخست قرار گیرد و میبینیم که این توهم از بین رفتن و نابودی حزب دمکرات حتی در میان آنهایی که به این رژیم باور کرده بودند، نقش بر آب میشود و آنها هم میبینند که خیر این طور نیست. سوم اینکه جمهوری اسلامی دید که وقتی نیروهای پیشمرگ حزب دمکرات کردستان ایران در خطوط مقدم جبهه سرگرم نبرد با دولت اسلامی بودند، هزاران نفر از جوانان کرد در کردستان ایران اعلام آمادگی کردند و به ما خبر دادند که مایلند هرچه زودتر به پیشمرگان حزب دمکرات کردستان ایران بپیوندند و در این نبرد مشارکت داشتهباشند. این هم برای جمهوری اسلامی خوشایند نیست. بنابراین اگر جمهوری اسلامی واقعاً با دولت اسلامی سر سازگاری ندارد و همانطور که ادعا میکند آن را مخالف یا دشمن خود میداند، اصولاً بایستی از این اقدام بسیار خوشحال باشد، ولی برای جمهوری اسلامی موارد و نکاتی که برشمردم، مهمتر از این بود که بتواند حضور یک نیروی سیاسی کرد کردستان ایران در جبهههای جنگ را تاب بیاورد. همان گونه که عرض کردم، ما بنا بر نیاز و درخواست حکومت اقلیم در جنگ حضور پیدا کردیم و وقتی هم اعلام رفع نیاز و درخواست بازگشت نمودند مراجعت کردیم، ولی دلیل آن مشخصاً از یک کانال معتبر و ردهبالا به ما گفته نشده است. گویا فقط مصلحت در این بوده، حالا به هر دلیلی، ولی با توجه به دلایلی که بر شمردم، قرائن نشان میدهد که دلیل این درخواست، فشار از سوی جمهوری اسلامی بوده است.
Tishk tv: پس از نزدیک شدن نیروهای داعش به اربیل، پایتخت اقلیم کردستان میبینیم که جهان غرب و در رأس آن ایالات متحدهی آمریکا به سرعت واکنش نشان داده و فرمان داد که هواپیماهای جنگی این کشور از پایگاه اینجرلیک ترکیه به پرواز درآیند و مواضع گروه داعش را در مرزهای کردستان بمباران کنند و با همین حمایتها و همچنین حمایتهای انسانی که از آوارگان این جنگ به عمل آمد، وضعیت به نفع اقلیم کردستان دگرگون شد. با توجه به اینکه در تحولات سوریه و حتی در تحولات عراق قبل از حملهی داعش به کردستان بارها تقاضای مداخلهی نظامی آمریکا مطرح شد، ولی آمریکا از اینکار خودداری نمود، اما چرا در این مقطع به نفع کردستان با این سرعت وارد جنگ شد؟ ارزیابی شما از اهداف و انگیزههای غرب در این رابطه چیست؟
حسن شرفی: اولاَ دولتهای غربی و در رأس أنها آمریکا همواره نسبت به وجود گروههای تروریستی حساسیت نشان دادهاند، ولی آمریکا در رابطه با مسألهی سوریه یک مقداری نسبت به دخالت نظامی و هجوم به گروههای تروریستی در آنجا تحفظ دارد، دلیلش این است که در سوریه دولت و ارتش هست، حمایت روسیه هست، حمایت جمهوری اسلامی هست. همهی اینها مانع از این میشود که آمریکا یا غرب به طور کلی در آنجا به صورت دخالت یا حتی به صورت همکاری با دولتهای روسیه و جمهوری اسلامی ایران وارد جنگ شوند چرا که این در واقع نوعی کمک به دیکتاتوری بشار اسد محسوب میشد، شاید دلایلش این بوده اما در مورد بغداد مسأله چیز دیگری است. درست است که میگویند دولت اسلامی قصد تصرف و کنترل بغداد را داشته ولی دولت عراق خودش ارتشی با تجهیزاتی بسیار زیاد داشته و آمریکا انتظار نداشت که این ارتش ظرف ٤٨ ساعت چندین استان وسیع و پرجمعیت این کشور را تخلیه کند و پا به فرار بگذارد و امکاناتش در اختیارات دولت اسلامی قرار گیرد، لذا در این مورد تحفظ داشت، اما در اقلیم کردستان میبیند که یک حکومت منطقهای هست که در خاورمیانه به لحاظ دموکراسی و از لحاظ همگرایی با فرهنگ غرب و اینها نقطهی امیدی برای غربیهاست و در ضمنً سابقه هم داشته است که در مقابل حکومت بعث عراق مدار ٣٦ درجه برای حمایت از اینها تعیین گردید و شاید در چهارچوب همان یا فراتر از آن به نسبت شرایط فعلی در اقلیم کردستان کمک کرد. کمکهای غرب در واقع دو نوع است: یکی کمک نیروی نظامی که البته شامل فوجهای نظامی و سرباز و اینها نیست، زیرا کردستان هم زیاد به چنین کمکهایی احتیاج ندارد، بیشتر کمکها شامل تجهیزات نظامی میشود که ایران از این هم خوشحال نیست، زیرا فکر میکند این کمکهای تسلیحاتی به اقلیم کردستان در آینده به نفع دولت مرکزی شیعهی بغداد نخواهد بود. با این حال کمک کردند و خیلی هم این کمکها وسیع است. یک کشور، دو کشور، چهار کشور حتی ده کشور هم نیست. بیشتر کشورهای دنیا، آنهایی که توان کمک دارند، آنهایی که توان شرکت در این مبارزه علیه تروریسم را دارند، همهی اینها از اقلیم کردستان پشتیبانی کردند، حمایت کردند، علاوه بر کمکهای نظامی، بیشتر از آن کمکهای انساندوستانه کردند. میدانید که آوارگان زیادی هستند، وانگهی کشورهای غربی خوب میدانند که هم در جریان بحران سوریه و بعدها از مناطق مرکزی عراق و هم منطقهی موصل و... هرچه فراری بود و هرچه آواره بود به اقلیم کردستان، این جزیرهی آرام منطقه پناه آوردند. یعنی حکومت اقلیم کردستان خودش به لحاظ تسلیحاتی کمتوان، به لحاظ اقتصادی هشت ماه است که حکومت مرکزی هزینهها و بودجهاش را نداده، حقوق کارمندانش را نداده، خودش در این شرایط به سر میبرد. در حالی که حدود یک میلیون نفر آواره از اقوام مختلف و پیروان ادیان مختلف را نیز باید پناه بدهد. علاوه بر این، ما شاهد بودیم که وزرای خارجه بیشتر این کشورها خودشان به اقلیم کردستان آمدند، خودشان وضع را از نزدیک دیدند، بررسی کردند و دیدند که واقعاً یک میلیون آواره در توان حکومت اقلیم کردستان، آن هم با این وضع اقتصادی و با این مخالفتها و ممانعتهایی که دولت مرکزی به لحاظ مالی تضییقاتی برایش ایجاد کرده، بیشتر آنها را تشویق کرد که کمکهای انساندوستانهی خود را هرچه بیشتر ارسال کنند و ایستادگی نیروهای پیشمرگه را ستایش کنند و در مقابل این گروه تروریستی هم به لحاظ تسلیحاتی آن را تقویت کنند. بنابراین، رفت و آمد این همه هیأت دیپلماتیک و وزرای خارجه موقعیت بسیار مناسبی به اربیل به عنوان مرکز یا پایتخت اقلیم کردستان داده است. علاوه بر این، کردهای دیگر بخشهای کردستان هم به لحاظ حمایت و پشتیبانی معنوی، هم حضور در جنگ و هم جمعآوری کمکهای نقدی و جنسی در شهرهای کردستان ایران میبینیم که در کردستان ایران کمکهای زیادی برای ایزدیها و آوارگان دیگر مناطق در اقلیم کردستان جمعآوری شده است. جمهوری اسلامی هم در مقابل هر یک از مراکز جمعآوری کمکها یک مرکز جمعآوری کمک هم برای غزه گذاشته که خوب مردم ممکن است به هر دو کمک بکنند، به یکی بیشتر به یکی کمتر، ولی متأسفانه تا آنجایی که ما اطلاع داریم حتی کمکهای که باید به اقلیم کردستان ارسال شود، جمهوری اسلامی به حساب همان جمعآوری برای غزه، به آنجا ارسال میکند. بنابر این پشتیبانی از کردها از سوی جامعهی بینالمللی، سازمان ملل کمکهای انساندوستانه و کمکهای تسلیحاتی همگی اقلیم کردستان را در موقعیتی ویژهای قرار دادهاند که قابل مقایسه با دوران قبل از حملهی دولت اسلامی نیست.
Tishk tv: اشاره فرمودید که بیش از یک میلیون آواره در کردستان عراق هستند و اکثریت این آوارگان که اشاره فرمودید، عربهایی هستند که شاید زمانی در دوران بعث در کردستان اسکان داده شدند. خیلیها نگران هستند که این آوارگان عرب که به اینجا پناه آوردهاند، بعدها به دلیل ناامنی یا به هر دلیل دیگری نخواهند به مناطق خودشان برگردند و این مسأله بافت جمعیتی کردستان به خصوص در مناطقی مثل کرکوک را که منازعه بر سر آن هست، تغییر دهد و بازگشت آنها به خاک اقلیم را دشوار نماید. تا چه حد این نگرانی را بجا میبینید و موضع حکومت اقلیم در پناه دادن این آوارگان را چگونه ارزیابی میکنید؟
حسن شرفی: آنچه اقلیم کردستان از خود نشان داده، در واقع یک موضع بسیار انساندوستانه و کمک به آوارگان از هر تیره و طایفه و مذهب و قومی بوده و این را دنیا میبیند. اینکه عربهای مناطق دیگر هم به صورت آواره به اقلیم کردستان پناه میآورند و در آنجا سکونت پیدا میکنند، شاید گوشهای از این سیاست را حزب بعث با تعریب و تبعیث یعنی عربسازی و بعثیسازی اجرا نمود، ولی نتیجهای که میبایستی بگیرد، بسیار اندک بود و جز در مناطقی مثل کرکوک، در بقیهی مناطق این سیاست موفق نبود، با این حال، همین حالا نیز اگر دولت مرکزی در مورد کرکوک هم اطمینان داشت که در صورت اجرای مادهی ١٤٠ و سرشماری جمعیت مناطقی که هنوز در چهارچوب ادارهی اقلیم کردستان قرار نگرفتهاند، نتیجه به سود وی خواهد بود، تا بحال مادهی ١٤٠ و دیگر خواستههای کردها که در قانون گنجانده شده، اجرا میگردید و عدم اجرای آن به این دلیل بوده که دولت مطمئن نیست که در این صورت سیاستش با توفیق همراه باشد بنابراین نگران است و در محافل عمومی کردها از این سخن میگویند، ولی من فکر نمیکنم که کردها بار دیگر اجازه بدهند کسانی که به عنوان آواره قدمشان روی چشم کردها بوده، ولی اگر مناطق خودشان دوباره آزاد شود و خواستههایشان تأمین گردد و بخواهند باز هم در کردستان باقی بمانند، فکر میکنم در این رابطه کردها اگر بخواهند نسبت به این تغییر دموگرافی نقاط مختلف کردستان اقداماتی در جهت مانع شدن از این انجام دهند، هیچ از خدماتی که به این آوارگان کردهاند در اذهان عمومی کم نخواهد شد و این حق کردهاست که آنها را به مناطق خودشان بازگردانند.