سریال بی پایان کشتار کولبران، داستان به رگبار گلوله بسته شدن مردمانی که در پی امرار معاش خانوادههایشان، کولبری در مرزها را پیشه کردهاند، حکایت گریه و اشک فرزندان یتیم شده، صدای مهیب انفجار مینهای کار گذاشته شده و کشتن مردانی خسته و درمانده، نفسهای تند و سریع جوانان کردی که از کمین مرگ گریختهاند و تصویر کفش پاره پاره شده و خون ریخته شده در میان خار و خاشاک، در گلو خفه شدن فریاد ناامیدی و بیعدالتی در زیر صحنههای ترس و وحشت و تصویر سفرهی خالی از نان و آب به مثابهی آخرین خاطرهی یک کولبر کرد.
کولبری از \'\'مشاغلی\'\' است که تنها در نوار مرزی کردستان رایج است. کار سخت و دشوار و پرمخاطرهای که انواع خطرهای مرگآور را در کمین دارد. تهدیدآمیزترین این مخاطرات، جنایاتی است که مداوم توسط مأموران جمهوری اسلامی در نوار مرزی روی میدهند و در نتیجه آنها هر بار عدهای از این زحمتکشان جان و هستیشان را از دست میدهند. جمهوری اسلامی در نوار مرزی کردستان، نیروهای نظامی و امنیتی خود را مستقر کرده است تا هر گونه تحرک و ترددی را زیر کنترل داشته باشند.
این نیروها به اشکال مختلف مردم زحمتکشی را که از راه کولبری و از طریق انتقال کالاهای متعلق به سرمایه داران امرار معاش می کنند، مورد اذیت و آزار قرار میدهند، از آنان باج میگیرند، اموالشان را غارت میکنند و هرازگاهی هم با هدف سیاسی و بمنظور ایجاد فضای ترس و وحشت و ناامنی در منطقه زیر رگبارشان میگیرند و به قتلشان میرسانند. کالاهایی که غارت میشوند توسط دلالان و عوامل این نیروها در بازارهای مرزی مجددا به فروش میرسند.
برای کسانی که آشنایی کمتری به مناطق مرزی کردستان دارند ممکن است این سوأل مطرح شود که زحمتکشان این منطقه چرا تن به این همە ریسک می دهند و به چنین کارهای پر مخاطرهای روی می آورند؟ واقعیت این است در شرایطی که بیکاری در استانهای کردنشین غرب ایران بالای ٥٠ درصد است و کارگران و زحمتکشان مناطق مرزی کمتر از هر نقطه دیگر ایران شانس کاریابی دارند، شمار زیادی از مردم این مناطق از سر ناچاری و بخاطر تأمین حداقلی از نیازهای بخورونمیرشان، به چنین کار روی می آورند و جان بر کف مینهند و کوره راههای صعب العبور و میادین مین و کمینگاههای متعدد بین پاسگاهها و پایگاههای نظامی را که هر کدام گذرگاه مرگی به حساب می آیند با دلهرهی وصف ناپذیری پشت سر میگذارند و بار سنگینی را با هزار بیم و امید ساعتها به دوش میکشند تا بلکه از این طریق توانسته باشند امورات زندگی خود و خانواده شان را بچرخانند.
تضمین ادامه کاری همین کار پرمخاطره هم، به این وابسته است که عملاً توانسته باشند تحت هر شرایطی محموله صاحب بارها و تاجران را صحیح و سالم به مقصد برسانند. تنها در چنین صورتی است که بابت کار پر مخاطره و مرگبارشان، اجرت ناچیزی دریافت خواهند کرد. خیلی وقتها کولبران به کمین افتاده مجبورند برای خلاصی از دست باجگیران نیروهای نظامی در پایگاه ها و در مسیر راه، بخشی از درآمد ناچیز خود را بابت رهایی خود و بارهایشان به مزدوران حکومتی بدهند.
اگر چه بدوش کشیدن محمولههای سنگین بمدت چند ساعت بسیار سخت، دشوار، نفس گیر و پر خطر است، اما مخاطره آمیزتر از هر چیز ریسک عبور از مسیر پایگاهها و رو در رویی با نیروهای انتظامی و نیروهای نظامی سپاه است. اینان که اصلیترین کارشان اذیت و آزار مردم و بویژه کولبران و باج خواهی و باجگیری و غارت اموال کاسبکاران مرزی است، خیلی وقتها بی هیچ بهانهای و صرفاً به منظور به تمکین واداشتن زحمتکشان کولبر و برای بالابردن نرخ باجگیریهایشان، کولبران و کاسبکاران مرزی را به گلوله می بندند و به قتل می رسانند. این نیروها حتی به کولبرانی هم که کارت عبور از مرز و اجازه حمل کالاهای مورد نیاز داخل را دارند، تعرض می کنند و تا کنون قربانیانی هم از آنان گرفته اند.
جنایتکارانی که به کار مرزبانی گماشته می شوند و در پایگاهها و مسیر تردد کاروانچیان استقرار می یابند، از آنجایی که باید سهم سلسله مراتب بالاتر خود را هم پرداخت کنند ، در طول مدتی که به این کار گمارده می شوند، آنی از جریمه گرفتن و باج ستانی از کاسبکاران تهیدست مرزی و غارت اجناس آنان غافل نیستند.
کولبری با همه دشواریها و خطراتی که دارد، برای مردمی که هیچ امرار معاشی ندارند، \'\'شغل\'\' به حساب می آید و توده وسیعی از مردم منطقه به آن روی آوردهاند. شدت بیکاری و تنگدستی، به مردم این منطقه تحمیل کرده است تا طیف وسیعی از آنان اعم از زن و مرد و جوان و پیر و حتی نوجوانان به این کار سخت و خطرناک رو بیاورند. در میان خیل کولبران، زنانی دیده میشوند که سرپرستی خانواده را بعهده دارند و چارهای جز این نداشتهاند که این کار شاق را به عنوان \'\'شغل\'\' برگزیند. در میان کولبران نوجوانان کمتر از ۱۵ سال و پیرمردان بالاتر از ۶۵ سال هم دیده میشوند. تعداد زیادی از کاسبکاران مرزی و کولبران جوان، تحصیلکردههایی هستند که تاکنون نتوانستهاند کاری گیر آورند. کولبران و آنانی که به کار حمل محموله در نوار مرزی مشغولاند، در واقع نیروی کار اجیر شده تجار و دلالانی هستند که با دفتر و دستکی که در شهرها و روستاها مرزی دارند، اجناسی را از یک نقطه مرزی روانه و یا دریافت میکنند و بیشترین و بالاترین منفعت ها را بیآنکه هیچ خطری تهدیدشان کند به جیب می زنند و اجرت ناچیزی به کولبران میپردازند.
بیکاری در کردستان چنان رو به افزایش است که علیرغم آن مخاطراتی که بر سر راه چنین کاری قرار دارد، هر روز بر شمار کسانی که به این شغل روی میآورند، افزوده میشود. و از آنجایی که چنین \'\'شغلی\'\' نه رسمی و نه قانونی است و نه در چارچوب هیچ کار تعریف شدهای میگنجد، مواجه شدن با هر حادثهای، فروپاشی زندگی آنان را بدنبال خواهد داشت.
اگرچه تلاش برای تأمین مشاغل واقعی و بیخطر و یا تأمین بیمه بیکاری امر عاجلی است و باید همه آماده بەکارهای این منطقه از فرصتهای شغلی واقعی برخوردار باشند، اما تا آنزمان و تا هر زمانی که این مردم بیکار مجبورند تن به چنین کارهای پرخطری بدهند، باید کاری کرد که از کشتار هر روزه کولبران و کاسبکاران جلوگیری کرد و نظام جمهوری اسلامی ایران را واداشت دست از جنایت و کشتار آنان بردارد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد
کولبری از \'\'مشاغلی\'\' است که تنها در نوار مرزی کردستان رایج است. کار سخت و دشوار و پرمخاطرهای که انواع خطرهای مرگآور را در کمین دارد. تهدیدآمیزترین این مخاطرات، جنایاتی است که مداوم توسط مأموران جمهوری اسلامی در نوار مرزی روی میدهند و در نتیجه آنها هر بار عدهای از این زحمتکشان جان و هستیشان را از دست میدهند. جمهوری اسلامی در نوار مرزی کردستان، نیروهای نظامی و امنیتی خود را مستقر کرده است تا هر گونه تحرک و ترددی را زیر کنترل داشته باشند.
این نیروها به اشکال مختلف مردم زحمتکشی را که از راه کولبری و از طریق انتقال کالاهای متعلق به سرمایه داران امرار معاش می کنند، مورد اذیت و آزار قرار میدهند، از آنان باج میگیرند، اموالشان را غارت میکنند و هرازگاهی هم با هدف سیاسی و بمنظور ایجاد فضای ترس و وحشت و ناامنی در منطقه زیر رگبارشان میگیرند و به قتلشان میرسانند. کالاهایی که غارت میشوند توسط دلالان و عوامل این نیروها در بازارهای مرزی مجددا به فروش میرسند.
برای کسانی که آشنایی کمتری به مناطق مرزی کردستان دارند ممکن است این سوأل مطرح شود که زحمتکشان این منطقه چرا تن به این همە ریسک می دهند و به چنین کارهای پر مخاطرهای روی می آورند؟ واقعیت این است در شرایطی که بیکاری در استانهای کردنشین غرب ایران بالای ٥٠ درصد است و کارگران و زحمتکشان مناطق مرزی کمتر از هر نقطه دیگر ایران شانس کاریابی دارند، شمار زیادی از مردم این مناطق از سر ناچاری و بخاطر تأمین حداقلی از نیازهای بخورونمیرشان، به چنین کار روی می آورند و جان بر کف مینهند و کوره راههای صعب العبور و میادین مین و کمینگاههای متعدد بین پاسگاهها و پایگاههای نظامی را که هر کدام گذرگاه مرگی به حساب می آیند با دلهرهی وصف ناپذیری پشت سر میگذارند و بار سنگینی را با هزار بیم و امید ساعتها به دوش میکشند تا بلکه از این طریق توانسته باشند امورات زندگی خود و خانواده شان را بچرخانند.
تضمین ادامه کاری همین کار پرمخاطره هم، به این وابسته است که عملاً توانسته باشند تحت هر شرایطی محموله صاحب بارها و تاجران را صحیح و سالم به مقصد برسانند. تنها در چنین صورتی است که بابت کار پر مخاطره و مرگبارشان، اجرت ناچیزی دریافت خواهند کرد. خیلی وقتها کولبران به کمین افتاده مجبورند برای خلاصی از دست باجگیران نیروهای نظامی در پایگاه ها و در مسیر راه، بخشی از درآمد ناچیز خود را بابت رهایی خود و بارهایشان به مزدوران حکومتی بدهند.
اگر چه بدوش کشیدن محمولههای سنگین بمدت چند ساعت بسیار سخت، دشوار، نفس گیر و پر خطر است، اما مخاطره آمیزتر از هر چیز ریسک عبور از مسیر پایگاهها و رو در رویی با نیروهای انتظامی و نیروهای نظامی سپاه است. اینان که اصلیترین کارشان اذیت و آزار مردم و بویژه کولبران و باج خواهی و باجگیری و غارت اموال کاسبکاران مرزی است، خیلی وقتها بی هیچ بهانهای و صرفاً به منظور به تمکین واداشتن زحمتکشان کولبر و برای بالابردن نرخ باجگیریهایشان، کولبران و کاسبکاران مرزی را به گلوله می بندند و به قتل می رسانند. این نیروها حتی به کولبرانی هم که کارت عبور از مرز و اجازه حمل کالاهای مورد نیاز داخل را دارند، تعرض می کنند و تا کنون قربانیانی هم از آنان گرفته اند.
جنایتکارانی که به کار مرزبانی گماشته می شوند و در پایگاهها و مسیر تردد کاروانچیان استقرار می یابند، از آنجایی که باید سهم سلسله مراتب بالاتر خود را هم پرداخت کنند ، در طول مدتی که به این کار گمارده می شوند، آنی از جریمه گرفتن و باج ستانی از کاسبکاران تهیدست مرزی و غارت اجناس آنان غافل نیستند.
کولبری با همه دشواریها و خطراتی که دارد، برای مردمی که هیچ امرار معاشی ندارند، \'\'شغل\'\' به حساب می آید و توده وسیعی از مردم منطقه به آن روی آوردهاند. شدت بیکاری و تنگدستی، به مردم این منطقه تحمیل کرده است تا طیف وسیعی از آنان اعم از زن و مرد و جوان و پیر و حتی نوجوانان به این کار سخت و خطرناک رو بیاورند. در میان خیل کولبران، زنانی دیده میشوند که سرپرستی خانواده را بعهده دارند و چارهای جز این نداشتهاند که این کار شاق را به عنوان \'\'شغل\'\' برگزیند. در میان کولبران نوجوانان کمتر از ۱۵ سال و پیرمردان بالاتر از ۶۵ سال هم دیده میشوند. تعداد زیادی از کاسبکاران مرزی و کولبران جوان، تحصیلکردههایی هستند که تاکنون نتوانستهاند کاری گیر آورند. کولبران و آنانی که به کار حمل محموله در نوار مرزی مشغولاند، در واقع نیروی کار اجیر شده تجار و دلالانی هستند که با دفتر و دستکی که در شهرها و روستاها مرزی دارند، اجناسی را از یک نقطه مرزی روانه و یا دریافت میکنند و بیشترین و بالاترین منفعت ها را بیآنکه هیچ خطری تهدیدشان کند به جیب می زنند و اجرت ناچیزی به کولبران میپردازند.
بیکاری در کردستان چنان رو به افزایش است که علیرغم آن مخاطراتی که بر سر راه چنین کاری قرار دارد، هر روز بر شمار کسانی که به این شغل روی میآورند، افزوده میشود. و از آنجایی که چنین \'\'شغلی\'\' نه رسمی و نه قانونی است و نه در چارچوب هیچ کار تعریف شدهای میگنجد، مواجه شدن با هر حادثهای، فروپاشی زندگی آنان را بدنبال خواهد داشت.
اگرچه تلاش برای تأمین مشاغل واقعی و بیخطر و یا تأمین بیمه بیکاری امر عاجلی است و باید همه آماده بەکارهای این منطقه از فرصتهای شغلی واقعی برخوردار باشند، اما تا آنزمان و تا هر زمانی که این مردم بیکار مجبورند تن به چنین کارهای پرخطری بدهند، باید کاری کرد که از کشتار هر روزه کولبران و کاسبکاران جلوگیری کرد و نظام جمهوری اسلامی ایران را واداشت دست از جنایت و کشتار آنان بردارد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد