معروف است كه در بحبوحه مبارزات براى كسب مشروطيت، سخنورى در تبريز، آخرين سنگرگاه مشروطيت در پاسخ به يكى از حضار كه پرسيد مشروطه چيست؟جواب داد؛ مشروطه يعنى چلوكباب ارزان. مشروطه يعنى اینكه طول كباب به اندازه دست من و قطر كباب به اندازه قطر بازوى من خواهد بود!
در مواجه و مبارزه با ديكتاتورى خامنهاى به راستى سلاحى بهتر از آزادى و دموكراسى وجود ندارد، البته اينهم نرمال است که اصولا ما براي نداشته هايمان مجادله میكنيم و نداشته ما در حال حاضر بجز دمكراسی چيز ديگری نيست. البته اكثر مخالفين جمهورى اسلامى هم به درستی به اين شعار يا سلاح متوسل ميشوند! اما در اينجا اين سوال پيش مىآيد كه مگر جمهورى اسلامى خود ادعاى دموكراسى و ازادى ندارد؟ اين سخن كوتاه خمينى كه ميزان راى ملت است! در قابهاى ارزان يا گران قيمت ذينت بخش تمام ادارات دولتى يا ديوارهاى شهرها است، حتى مسولين جمهورى اسلامى از خامنهاى تا آقاى جنتى با آن سوابق درخشانشان در پايبندى به حقوق بشر، دموكراسى و انسانيت در اثبات وجود آزادى در حاكميت جمهورى اسلامى،شب و روز اين شعار و يا شعارهاى ديگر را تكرار میكنند!حتى مسولين جمهورى اسلامى خود را بعنوان مدل الگوى دموكراسى در دنيا معرفى ميكنند كه دير يا زود بعنوان تنها الگوى جاودان دموكراسى و آزادى در جهان، كشورهاى جهان مجبور به پيروى از اين الگو خواهند شد. آنها حتى نهادهاى دفاع از حقوق بشر (جواد لاريجانى) و آزادىهاى فردى خودشان را هم بعنوان سند اثبات کننده ادعاىشان ارايه مىدهند.
شايد به راستى چند خط نوشته بالا كلافه كننده باشد! اما در مقياسى وسيعتر جامعه ايرانى گرفتار اين تناقض و سَر در گُمى است، امروز ما با حكومتى روبرو هستيم كه متهم به ديكتاتورى و نقص حقوق بشر است. اما اين حكومت اتهام مورد بحث را قبول ندارد و خودش را طليعهدار دموكراسى، آزادى و حقوق بشر اسلامى میداند! و مخالفانش را فقط مخالف پسوند اسلامى خود میداند.
ما با حكومتى روبرو هستيم كه ادعاى دموكراسى، آزادى و حقوق بشر دارد و جامعه را با ابزارهايى كه دارد دايماً بمباران تبليغاتى میكند و در مقابل آن با مخالفين حكومت از چپ تا راست، ناسیونالیست تا انترناسیونالیست، از هر گروه و انديشهاى روبرو هستيم كه مژده استقرار دموكراسى، آزادى و حقوق بشر را در صورت کسب قدرت میدهند! اصولا جامعه و مردم حق دارند كه كلافه بشوند يا نتوانند انتخاب درستى بكنند، اصلاً در حافظه جمعى جامعه انقدر از كلمه استبداد و دموكراسى تأويل نادرست شده است كه كلمات ياد شده خودبهخود كلمات گنگى تعبير میشوند كه بعضا گويندهاش میتواند نيات پشت پردهاى داشته باشد. از انقلاب مشروطه كه اولين تلاش برای به ثمر رسيدن آزادی و دموكراسى در ايران بوده است، تمامی حاکمیتها با شعار آزادى و دموكراسى به روى كار آمدهاند،اما شكست و استبداد نتيجه همه تلاش مبارزان آزادى بوده است و جالب اين است كه تمامى حكومتهاى مستقر هم مدعى آزادى و دموكراسى بودند!
انتونيو گرامشى در سلسله ياداشتهاى دولت و جامعه مدنى مهمترين ضعف احزاب ايتاليا در مواجه با فاشيسم موسولينى را عدم فعاليت مستمر نظرى احزاب مخالف فاشیسم موسولینی ذكر مىكند. امروز بنظر میرسد كه مخالفين جمهورى اسلامى هم از اين كمبود فعالیت نظری بىنصيب نيستند، جامعه ناراضى تقسيم شده در ايران هنوز تعريفى مشخص از اين دموكراسى و آزادى نيافته است كه قادر به جمع شدن در زير چترى مشخص شود، اكثر مخالفين در مخالفت با جمهوری اسلامی، جامعه تحت رهبری خود در آینده را به اتوپیا تشبیه میکنند، بدون آنکه جزییات ان را مشخص کنند،بدون آنکه راه حل خود برای حل تک تک مسایل موجود در جامعه جمهوری اسلامی يا بعد از آن را بیان کنند، مردم حق دارند که از آنها هم به اندازه جمهوری اسلامی وحشت کنند و یا در بهترین حالت بی تفاوت باشند.
بنظر میرسد که در غیاب فعالیت نظری مستمر در مورد دموکراسی و آزادی،کلی گویی و بدون پرداختن به تک تک جزییات مشکلات در پیش روی استقرار دموکراسی و آزادی، اگر حکومت جمهوری اسلامی هم سرنگون شود، حکومت جایگزین چارهای به جز ادامه راه جمهوری اسلامی ندارد. چنانچە بدون این فعالیت نظری جمهوری اسلامی چارہای به جز ادامه استبداد پهلوی و حتی تشدید آن نداشت.
بنظر میرسد جامعه و افکار عمومی قبل از جانفشانی براى سرنگونى ديكتاتورى و استقرار دموكراسى حق دارد؛ بپرسد که قبل از استقرار دموكراسى یا مدینه فاظله ادعایی چارچوب، برخورداری خود یا تعریف آن را بداند؛ يا حق دارد که بپرسد راه حلها را براى تك تك مشكلات موجود جامعه را بدون كلى گويى و با جزييات ان توضيح دهيد؟
افکار عمومی جامعه ایرانی حق دارد بعد از صد سال تجربه شکست در برپایی دموکراسی و آزادی کمی محتاطتر قدم بردارد و بدون روشنتر شدن این مفاهیم با پشتوانه نظری مستمر، انتظار اعتماد و جانفشانی از جامعه کمی دور از انتظار است.
خطرناک تر از آن در ذهن مردم اینطور مینمایاند که هر تفکر یا گروهی به فکر تحمیل اراده خود بعنوان اراده عمومی مردم میباشد که بیاعتمادی و گسستها را هم در جامعه و هم در ميان مخالفين بیشتر عمیقتر میکند كه نهايتا بدون تعريف روشن این واژه، اتحاد جامعه برای سعادت مشترک حاصل نخواهد شد و سود نهايى را نهايتاً ديكتاتورى و استبداد حاکم خواهد برد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد
قهرمان قنبری
در مواجه و مبارزه با ديكتاتورى خامنهاى به راستى سلاحى بهتر از آزادى و دموكراسى وجود ندارد، البته اينهم نرمال است که اصولا ما براي نداشته هايمان مجادله میكنيم و نداشته ما در حال حاضر بجز دمكراسی چيز ديگری نيست. البته اكثر مخالفين جمهورى اسلامى هم به درستی به اين شعار يا سلاح متوسل ميشوند! اما در اينجا اين سوال پيش مىآيد كه مگر جمهورى اسلامى خود ادعاى دموكراسى و ازادى ندارد؟ اين سخن كوتاه خمينى كه ميزان راى ملت است! در قابهاى ارزان يا گران قيمت ذينت بخش تمام ادارات دولتى يا ديوارهاى شهرها است، حتى مسولين جمهورى اسلامى از خامنهاى تا آقاى جنتى با آن سوابق درخشانشان در پايبندى به حقوق بشر، دموكراسى و انسانيت در اثبات وجود آزادى در حاكميت جمهورى اسلامى،شب و روز اين شعار و يا شعارهاى ديگر را تكرار میكنند!حتى مسولين جمهورى اسلامى خود را بعنوان مدل الگوى دموكراسى در دنيا معرفى ميكنند كه دير يا زود بعنوان تنها الگوى جاودان دموكراسى و آزادى در جهان، كشورهاى جهان مجبور به پيروى از اين الگو خواهند شد. آنها حتى نهادهاى دفاع از حقوق بشر (جواد لاريجانى) و آزادىهاى فردى خودشان را هم بعنوان سند اثبات کننده ادعاىشان ارايه مىدهند.
شايد به راستى چند خط نوشته بالا كلافه كننده باشد! اما در مقياسى وسيعتر جامعه ايرانى گرفتار اين تناقض و سَر در گُمى است، امروز ما با حكومتى روبرو هستيم كه متهم به ديكتاتورى و نقص حقوق بشر است. اما اين حكومت اتهام مورد بحث را قبول ندارد و خودش را طليعهدار دموكراسى، آزادى و حقوق بشر اسلامى میداند! و مخالفانش را فقط مخالف پسوند اسلامى خود میداند.
ما با حكومتى روبرو هستيم كه ادعاى دموكراسى، آزادى و حقوق بشر دارد و جامعه را با ابزارهايى كه دارد دايماً بمباران تبليغاتى میكند و در مقابل آن با مخالفين حكومت از چپ تا راست، ناسیونالیست تا انترناسیونالیست، از هر گروه و انديشهاى روبرو هستيم كه مژده استقرار دموكراسى، آزادى و حقوق بشر را در صورت کسب قدرت میدهند! اصولا جامعه و مردم حق دارند كه كلافه بشوند يا نتوانند انتخاب درستى بكنند، اصلاً در حافظه جمعى جامعه انقدر از كلمه استبداد و دموكراسى تأويل نادرست شده است كه كلمات ياد شده خودبهخود كلمات گنگى تعبير میشوند كه بعضا گويندهاش میتواند نيات پشت پردهاى داشته باشد. از انقلاب مشروطه كه اولين تلاش برای به ثمر رسيدن آزادی و دموكراسى در ايران بوده است، تمامی حاکمیتها با شعار آزادى و دموكراسى به روى كار آمدهاند،اما شكست و استبداد نتيجه همه تلاش مبارزان آزادى بوده است و جالب اين است كه تمامى حكومتهاى مستقر هم مدعى آزادى و دموكراسى بودند!
انتونيو گرامشى در سلسله ياداشتهاى دولت و جامعه مدنى مهمترين ضعف احزاب ايتاليا در مواجه با فاشيسم موسولينى را عدم فعاليت مستمر نظرى احزاب مخالف فاشیسم موسولینی ذكر مىكند. امروز بنظر میرسد كه مخالفين جمهورى اسلامى هم از اين كمبود فعالیت نظری بىنصيب نيستند، جامعه ناراضى تقسيم شده در ايران هنوز تعريفى مشخص از اين دموكراسى و آزادى نيافته است كه قادر به جمع شدن در زير چترى مشخص شود، اكثر مخالفين در مخالفت با جمهوری اسلامی، جامعه تحت رهبری خود در آینده را به اتوپیا تشبیه میکنند، بدون آنکه جزییات ان را مشخص کنند،بدون آنکه راه حل خود برای حل تک تک مسایل موجود در جامعه جمهوری اسلامی يا بعد از آن را بیان کنند، مردم حق دارند که از آنها هم به اندازه جمهوری اسلامی وحشت کنند و یا در بهترین حالت بی تفاوت باشند.
بنظر میرسد که در غیاب فعالیت نظری مستمر در مورد دموکراسی و آزادی،کلی گویی و بدون پرداختن به تک تک جزییات مشکلات در پیش روی استقرار دموکراسی و آزادی، اگر حکومت جمهوری اسلامی هم سرنگون شود، حکومت جایگزین چارهای به جز ادامه راه جمهوری اسلامی ندارد. چنانچە بدون این فعالیت نظری جمهوری اسلامی چارہای به جز ادامه استبداد پهلوی و حتی تشدید آن نداشت.
بنظر میرسد جامعه و افکار عمومی قبل از جانفشانی براى سرنگونى ديكتاتورى و استقرار دموكراسى حق دارد؛ بپرسد که قبل از استقرار دموكراسى یا مدینه فاظله ادعایی چارچوب، برخورداری خود یا تعریف آن را بداند؛ يا حق دارد که بپرسد راه حلها را براى تك تك مشكلات موجود جامعه را بدون كلى گويى و با جزييات ان توضيح دهيد؟
افکار عمومی جامعه ایرانی حق دارد بعد از صد سال تجربه شکست در برپایی دموکراسی و آزادی کمی محتاطتر قدم بردارد و بدون روشنتر شدن این مفاهیم با پشتوانه نظری مستمر، انتظار اعتماد و جانفشانی از جامعه کمی دور از انتظار است.
خطرناک تر از آن در ذهن مردم اینطور مینمایاند که هر تفکر یا گروهی به فکر تحمیل اراده خود بعنوان اراده عمومی مردم میباشد که بیاعتمادی و گسستها را هم در جامعه و هم در ميان مخالفين بیشتر عمیقتر میکند كه نهايتا بدون تعريف روشن این واژه، اتحاد جامعه برای سعادت مشترک حاصل نخواهد شد و سود نهايى را نهايتاً ديكتاتورى و استبداد حاکم خواهد برد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد