کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

شرق کردستان و پرده دری از ناسیونالیسم مسخ شدەی اوجلان

15:47 - 7 خرداد 1394

رویداد تلخ یورش گریلا‌های پ.ک.ک بە هم ملیت‌های دمکراتشان در کیله‌‌شین و به شهادت رساندن ناجوانمرادانەی یک پیشمرگه و زخمی نمودن چند تن دیگر علی‌رغم تلاش‌های بی‌جواب رهبریت حزب دمکرات کردستان ایران مبنی بر همزیستی مسالمت‌آمیز نیروهای کَردی، خود آخرین رویدادی نخواهد بود که نشانگر مسخ ناسیونالیسم کَردی در گفتار و عملکرد پ.ک.ک است.

10947.jpg
شورش گلکار

جامعه‌ی شرق کردستان به علت بی اطلاعی و نبود آگاهیهای تست شده در مورد نوع نگاه و ادبیات عبدالله اوجلان به مساله کَرد، همیشه از دریچه‌های کوتاه بینانه و در عین حال احساسی خویش به مسائل کردستان نگریسته‌اند.

در واقع فهم نادرست هر ادبیاتی به ویژه ادبیات سیاسی نه تنها خود کم‌بینی و عواقب حساب نشده‌ای به دنبال دارد و ممکن است جریان تحقق خواسته‌های ملی یک ملتی را به بیراهه بکشاند، بلکه در وضعیت کنونی و ناامنی منطقه‌ای، بسیار خظرناک و جبران ناپذیر است چرا که فرصت‌های پیش آمده ممکن است چنان از سوی جریان‌های غیر ملی‌گرا مورد سوء استفاده قرار گیرند که میراث‌اش چه بسا بسیار خطرناکتر از ساکس پیکو برای نسل‌های آتی کردستان باشد.

خود کم بینی و فهم نادرست ادبیات و گفتمان سیاسی می‌تواند انسان را به سوی کوتاه نظری و بردگی فکری بکشاند، درست شبیه آن دورانی که مردم کردستان فوج فوج به ایدئولوژی‌های غیر بومی و شکست خورده از قبیل مارکسیت لنینیست و یا مائویستی پناه می‌بردند و چنان خوش‌دلانه به مژده‌های آزادی و برابری چشم دوخته بودند و اتحاد جماهیر شوروی و شعار حمایت از حق تعیین سرنوشت ملت‌های جهان را سرلوحه اندیشه و کنش‌های خود قرار داده بودند و آن‌ها را بت واره می پرستیدند، غافل از آنکه همان رفقا به نام همان ایدئولوژی‌های آزادی بخش اردوگاه‌های کار اجباری گولاک را در سیبری به راه انداختند و میلیون‌ها انسان آزاده‌ای را که در صدد برملا ساختن چهره واقعی آنان بودند به تدریج نابود ساختند و در خارج از مرزهای خویش با ارایه چهره‌ای متفاوت از خود و پوشیدن ردای رهایی ملل سرکوب شده، درصدد تامین منابع سوخت جنگ سرد و قربانی کردن میلیون‌ها انسان ساده دل در خاورمیانه، شرق دور، آمریکای لاتین و ... بودند.

طولی نگذشت که سیستم بسته و کنترل شده‌ی کمونیسم در روسیه تاب فساد فکری، اقتصادی و... یاران قسم خورده استالین را نیاورد به طوری که خروشچف در گزارش سال ١٩٥٦ به بیستمین کنگره ملی حزب کمونیست شوروی نقاب از چهره واقعی کمونیست برداشت و علی‌رغم دست و پا زدن‌های گورباچف و انجام اصلاحات ساختاری، دیگر هیچ توجیهی نمی‌توانست ظلمی را ترمیم سازد که بر ملل غیر روس تحت هدایت فکری خودشان روا داشته بودند و به طور مشخص و برخلاف تلاش‌های دوران قبل و بعد از جنگ جهانی اول مبنی بر حمایت شوروی از حق تعیین سرنوشت ملل تحت استعمار و یا اشغال خارجی، دیگر مسجل شده بود که اینک شوروی و ایدئولوژی‌های مارکسیستی در هر قالب و چارچوبی نه تنها طلایه‌دار احقاق حقوق سایر ملل تحت ستم نیستند بلکه خود در پی برپایی همان ساختارهایی هستند که در ابتدا مژده برچیدن آنان را به آزادی خواهان جهان می‌دادند.

اینک دیگر چپ‌ها در شوک به سر می‌بردند به نحوی که احساس می‌کردند به آن‌ها خیانت شده است و آنها ابزاری بوده‌اند برای برپایی الگوهای حکومتی از نوعی که تنها کارکرداش ایجاد اردوگاه‌های گولاگ و خفه کردن صداها و دیدگاه‌های متفاوت و مخالف بود. و این ناشی از تسلیم بدون چرا و چشم بسته به ایدئولوژی بود، که مسیر گفتاراش به حجاز و کردارش به ترکستان بود.

و اما بر خلاف سایر نقاط جهان در گوشه‌ای از این جهان خاکی و در کردستان که خدای مردمان‌اش قرن‌هاست آسمانشان را فراموش کرده است علی رغم وجود آزمون حکومت‌ها و ایدئولوژی‌های کمونیستی و سرنوشت و دستاوردهای فاجعه بارشان در سایر نقاط جهان، با تکرار تراژدیک تاریخ مواجهیم و مردم تحت ستم شرق کردستان چشم و گوش بسته و تحت هدایت عده‌ای نخبه که تحت تاثیر برداشت‌های انحرافی از اندیشه انتقادی و چپ قرار گرفته‌اند و در غیبت محسوس جریان‌های ملی گرای لیبرال و سوسیال دمکرات بومی شده که شهید دکتر قاسملو بانی آن بود، و نیز با چراغ سبز جمهوری اسلامی با باز نمودن فضا برای جریان آپوییسم و در مقابل سرکوب شدید گفتمان حزب دمکرات، سعی در گره زدن خواسته‌های آزادی خواهانه مردم شرق کردستان به جریان آپویسم بودند و با هرچه در چنته داشتند سعی نمودند چهره‌ای ناسیونالیستی و آزادی بخش را بدان ببخشند چیزی که هرکسی با تعمقی کوتاه می‌توانست به تضاد ادبیات اوجلان با مقولاتی هم چون ناسیونالیسم و تشکیل دولت مستقل کُردی و ذات ضد ناسیونالیستی ایدئولوژی مارکسیست محور پی ببرد.

اما به واقع نه در عمل و نه در گفتار اوجلان به مقوله‌ای به نام ایجاد دولت مستقل و یکپارچه کَردی معتقد بود و است و نه بدیل آن یعنی، قوالبی هم چون کنفدرالی و جامعه دمکراتیک و... به لحاظ محتوای توانایی تحمل خواسته‌ای ملی گراینه و تکثر و تنوع فکری و رهایی بخشی را دارد.

در بره‌ای از زمان که جریان آپوییسم به علت حضور جریان‌های ریشه‌دار و پرقدرت دمکرات توان کسب مشروعیت را در شرق کردستان نداشت و اینک نیز فاقد آن است سعی داشت با رد بدیل‌های مطلوب حزب دمکرات و تمسخر خودمختاری و فدرالیسم با کوبیدن بر طبل استقلال کردستان، برای اهدافی که امروز آن‌ها را رو کرده است یارگیری کند و در عدم حضور فیزیکی سایر احزاب شرق کردستان یارگیری‌اش را به ثمر رساند درست شبیه همان سیاست خارجی شوروی دوران لنین و استالین و... در پی پیاده سازی الگوهاییست که در تضاد با ادبیات رسانه‌ای و آن چیزی قرار دارد که مردم را بر آن مژده می‌دادند، یعنی ایجاد دولت مستقل کُردی و رهایی، برابری مردم کورد به عنوان نتیجه تاسیس دولت کُردی.

اظهارت هر چند وقت یکبار مسولان حزب پ.ک.ک به مناسبت‌های گوناگون مبنی بر خواب و خیال بودن ایجاد دولت مستقل کُردی و کنار نهادن تاسیس دولت ملی تنها به قندیل نشینان محدود نشده است بلکه حتی شخص اوجلان علی رغم انتظارات مردمی در هر چهار بخش کردستان هیچ گاه در پیام‌های نوروزی‌اش نه تنها اشاره‌ای به بزرگترین دغدغه مردم کَرد ندارد بلکه به صراحت آن را رد می‌کند و مبارزه حزب‌اش را تنها در چارچوب توجیه می‌کند و بیشتر در پی راضی نگه داشتن نیروهای رادیکال چپ غیر کَرد است و از رویای آزادی همه‌ی ملل جهان دم می‌زند، البته تا اینجای کار مساله‌ای نیست، اما ما مردم شرق کردستان بهتر است عینک خوش خیالی را از چشم‌هایمان برداریم و در بند اهداف ملی گرایانه‌ای نباشیم که ابتدای تاسیس پ.ک.ک شخص اوجلان تحقق آن‌ها را به ما مژده می‌داد و به کمتر از استقلال هر چهار بخش کردستان راضی نبود و سایرین را که هم‌راستا با این ادعاهای پوشالی نبودند را خیانتکار به ملت کُرد تلقی می‌کرد.

همانطور که در مورد وضعیت شوروی دیدیم آنان نیز با مطرح نمودن رویاهای نتراشیده آزادی ملل جهان در مرحله‌ی اول شروع به یارگیری نموده و در مرحله بعد که باید طرفداران ساده دلشان در سرار جهان می‌بایست از ثمره‌ای آن رویاها بهره‌مند می‌شدند چیزی جز استبداد حزبی، اقتصادهای فاسد، بحران‌های اجتماعی و سیاسی و نیز سرافکندگی نخبگان چپ و... چیزی عایدشان نشد.

اینجاست که سطح شعور اجتماعی و سیاسی مردم و نخبگان اهمیت پیدا می‌کند، شعوری که تا قبل از این تنها مولفه‌اش را اطاعت بدون چون چرا و نیز پرستش ایده‌ها و ایدئولوژی اوجلان تلقی می‌کردند ایدئولوژی که نه تاب و تحمل انتقاد را دارد و نه چندان منسجم و منطقی است که بتوان آن را روشمند به چالش کشید.

لذا آنچه اهمیت دارد این است که ما مردمان شرق کردستان با تغییر نوع نگاه حساب نشده و اندیشه نشده‌مان به شخصیت اوجلان و رویدادهای پیشرو واکنش نشان دهیم و با عقلانیتی سیاسی و نه با عواطف گذرا، فرهنگ پذیرش چشم و گوش بسته‌ی نداهای اندیشه نشده‌ای را کنار بگذارید که به ظاهر به سوی رهایی و تحقق خواسته‌های ملی فرا می‌خوانند ولی به واقع ما را در وضعیت‌هایی قرار می‌دهند که تجارب شوروی، کوبا و اینک کره شمالی گویای آن هستند. بگذارید دیگر نه تنها دوباره تاریخ را تکرار نکنیم بلکه از تکرار تراژدیک آن نیز در امان بمانیم.

حقیقت این است ما مردمان شرق کردستان همیشه خود را قربانی و فدای اندیشه‌های رهایی بخشی سایر بخش‌های کوردستان ساخته‌ایم که چندان برایمان دستاوردی نداشته است و بیشتر قربانی بوده‌ایم تا صاحب خوان، و چراغ را به مسجد روا داشته ایم و دریغ از اینکه آنان لحظه‌ای به روشنی تاریکستان شرق کردستان اندیشیده باشند.

محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وب‌سایت کوردستان‌میدیا نمی‌باشد