الهام رستمی
نظام پیشگیرانه مطبوعاتی در ذات خود تبعیض را پرورش میدهد.این نظام که با سازوکار صدور مجوز معنا مییابد، حق مردم را نسبت به دانستن درباره مهمترین موضوعاتی که حول آنان میگذرد پایمال میکند.
پایمالی این حق با نادیده انگاری ٣ حق رسانهای ١- حق برخورداری از انتشار آزاد مطبوعات ٢- امنیت شغلی و حرفهای برای روزنامه نگاران و ٣- امنیت قضایی برای روزنامهنگاران در محاکم دادگستری انجام میشود.
این سه حق به گونهای به هم پیوسته هستند که گاه اگر خبری در حوزه امنیت قضایی برای روزنامهنگاران منتشر میشود مبنی براین که مثلا فلان روزنامه به محاق توقیف رفت. به ناگزیر این خبر خود به معنای نادیده انگاشتن امنیت شغلی و حرفهای برای روزنامهنگاران و عدم حق برخورداری از انتشار آزاد مطبوعات محسوب میشود.
با این مقدمه ٣ حق رسانهای در فصل گذشته با ١٧٠ مورد خبر درباره نقض حقوق از مجموع ١٧٩ خبر، بیشترین تعداد خبری را شامل شده است.
این آمار نسبت به فصل قبلتر رقمی حدود ٢٢ درصد رشد داشته است.این رقم حاکی از آن است که فشار به رسانهها در آستانه انفجار قرار گرفته است.
از طرفی تدوین نظام جامع رسانهها که با اجرای آن هویت خبرنگار به طور یکسره توسط دولت تعیین میشود، با تصویب و ابلاغ، نقطه پایانی بر فرآیند جدید نظام رسانهای مستقل پس از رژیم سال ٥٧ ایران محسوب میشود.
از دید دیگر انسان حقی دارد به نام حق آزادی که از حقوق پایه و طبیعی محسوب میشود. معنی حق آزادی یعنی کسی حق ندارد که آزادی را از من سلب کند، همان طوری که آزادی یک انسان از لحاظ مالکیت به معنی این است که مالک خودش است، سایر آزادیها همه از این قبیل است.
آنچه که انسان از آن محروم میشود خود عقیده یا بیان است نه آزادی. این مثل این است که بگوییم به شما مانع نشدن دیگران را اعطاء کردهایم.
آزادی در مرتبه بعد از اجتماع پیدا میشود و حق در مرتبه قبل از اجتماع.
حق آزادی در آموزههای دینی پذیرفته شده و حتی آن را فوق حق توصیف کرده و تجلی آن را در آزادی بیان و عقیده محقق میدانند.
قانون اساسی رژیم در اصول متعدد حق آزادی بیان و عقیده را به رسمیت شناخته اما طبق معمول به آنچه خود تصویب کرده عمل نمیکند، و برای آزادی بیان هیچ ارزشی قائل نیست.
اصل نهم،اصل بیست و چهارم و اصل یکصدوشصت و هشتم قانون به این مسئله پرداخته و اشاره کرده است.
حتی در اصل یکصد و شصت و هشتم چنین آمده که: رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیات منصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد حال باید پرسید اگر آموزههای دینی و قانون اساسی رژیم، حق آزادی بیان و عقیده را به رسمیت شناخته و بر جریان یابی آن در درون جامعه تاکید دارد، پس چرا حکومتگران با آزادی مطبوعات این همه مشکل دارند به گونه ای که پدیده جوانمرگی مطبوعات و روزنامهنگاران به یک اصل رایج در ایران تبدیل شده است.
چرا باید نام رژیم ایران به عنوان یکی از ناقضان برجسته درصدر فهرست ناقضان حقوق مطبوعات در جهان قرار گیرد؟
به نظر میرسد آنچه در ایران مشکل آفرین شده مباحث فکری و نظری و حقوقى است. سلطه رژیم ایران بر مطبوعات تا حدی است که خبرنگاران و فعالان خبرى نمیتوانند کار خود را به راحتى انجام دهند، و آنها باید در چارچوب سیاست رژیم ایران فعالیت کنند، یعنى در هیچ یک از موارد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، حق افشاگرى و بیان واقعیت را ندارند و همیشه باید واقعیتها را از دید ملتهای ایران و رسانههای جهانی مخفی کنند، تا رژیم ایران به راحتی سیاست پلید خود در زمینههای مختلف اجتماعى و اقتصادی و سیاسی را ادامه دهد و بهترین خبرنگار از دید رژیم کسى است که در برابر سیاست دروغین آنها سکوت کند و سر تعظیم فرود آورد.
تعطیل و توقیف بیش از ٩٠ نشریه و احضار، محاکمه و زندانی کردن مستمر روزنامهنگاران ( مخصوصا روزنامهنگاران کورد ) در فاصله سالهای ٧٩ تا ٨١ کارنامه خوبی برای ایران به شمار نمیرود.
باید با ارج نهادن به آزادی مطبوعات شرایطی را فراهم آوردیم که احساس آزادی در ذهن و دل شهروندان ایرانی علىالخصوص جوانان کورد جوانه زند و رشد کند.
لذا آزادی روزنامهنگاران زندانی شرط اول قدم در این میدان است.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
نظام پیشگیرانه مطبوعاتی در ذات خود تبعیض را پرورش میدهد.این نظام که با سازوکار صدور مجوز معنا مییابد، حق مردم را نسبت به دانستن درباره مهمترین موضوعاتی که حول آنان میگذرد پایمال میکند.
پایمالی این حق با نادیده انگاری ٣ حق رسانهای ١- حق برخورداری از انتشار آزاد مطبوعات ٢- امنیت شغلی و حرفهای برای روزنامه نگاران و ٣- امنیت قضایی برای روزنامهنگاران در محاکم دادگستری انجام میشود.
این سه حق به گونهای به هم پیوسته هستند که گاه اگر خبری در حوزه امنیت قضایی برای روزنامهنگاران منتشر میشود مبنی براین که مثلا فلان روزنامه به محاق توقیف رفت. به ناگزیر این خبر خود به معنای نادیده انگاشتن امنیت شغلی و حرفهای برای روزنامهنگاران و عدم حق برخورداری از انتشار آزاد مطبوعات محسوب میشود.
با این مقدمه ٣ حق رسانهای در فصل گذشته با ١٧٠ مورد خبر درباره نقض حقوق از مجموع ١٧٩ خبر، بیشترین تعداد خبری را شامل شده است.
این آمار نسبت به فصل قبلتر رقمی حدود ٢٢ درصد رشد داشته است.این رقم حاکی از آن است که فشار به رسانهها در آستانه انفجار قرار گرفته است.
از طرفی تدوین نظام جامع رسانهها که با اجرای آن هویت خبرنگار به طور یکسره توسط دولت تعیین میشود، با تصویب و ابلاغ، نقطه پایانی بر فرآیند جدید نظام رسانهای مستقل پس از رژیم سال ٥٧ ایران محسوب میشود.
از دید دیگر انسان حقی دارد به نام حق آزادی که از حقوق پایه و طبیعی محسوب میشود. معنی حق آزادی یعنی کسی حق ندارد که آزادی را از من سلب کند، همان طوری که آزادی یک انسان از لحاظ مالکیت به معنی این است که مالک خودش است، سایر آزادیها همه از این قبیل است.
آنچه که انسان از آن محروم میشود خود عقیده یا بیان است نه آزادی. این مثل این است که بگوییم به شما مانع نشدن دیگران را اعطاء کردهایم.
آزادی در مرتبه بعد از اجتماع پیدا میشود و حق در مرتبه قبل از اجتماع.
حق آزادی در آموزههای دینی پذیرفته شده و حتی آن را فوق حق توصیف کرده و تجلی آن را در آزادی بیان و عقیده محقق میدانند.
قانون اساسی رژیم در اصول متعدد حق آزادی بیان و عقیده را به رسمیت شناخته اما طبق معمول به آنچه خود تصویب کرده عمل نمیکند، و برای آزادی بیان هیچ ارزشی قائل نیست.
اصل نهم،اصل بیست و چهارم و اصل یکصدوشصت و هشتم قانون به این مسئله پرداخته و اشاره کرده است.
حتی در اصل یکصد و شصت و هشتم چنین آمده که: رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیات منصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد حال باید پرسید اگر آموزههای دینی و قانون اساسی رژیم، حق آزادی بیان و عقیده را به رسمیت شناخته و بر جریان یابی آن در درون جامعه تاکید دارد، پس چرا حکومتگران با آزادی مطبوعات این همه مشکل دارند به گونه ای که پدیده جوانمرگی مطبوعات و روزنامهنگاران به یک اصل رایج در ایران تبدیل شده است.
چرا باید نام رژیم ایران به عنوان یکی از ناقضان برجسته درصدر فهرست ناقضان حقوق مطبوعات در جهان قرار گیرد؟
به نظر میرسد آنچه در ایران مشکل آفرین شده مباحث فکری و نظری و حقوقى است. سلطه رژیم ایران بر مطبوعات تا حدی است که خبرنگاران و فعالان خبرى نمیتوانند کار خود را به راحتى انجام دهند، و آنها باید در چارچوب سیاست رژیم ایران فعالیت کنند، یعنى در هیچ یک از موارد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، حق افشاگرى و بیان واقعیت را ندارند و همیشه باید واقعیتها را از دید ملتهای ایران و رسانههای جهانی مخفی کنند، تا رژیم ایران به راحتی سیاست پلید خود در زمینههای مختلف اجتماعى و اقتصادی و سیاسی را ادامه دهد و بهترین خبرنگار از دید رژیم کسى است که در برابر سیاست دروغین آنها سکوت کند و سر تعظیم فرود آورد.
تعطیل و توقیف بیش از ٩٠ نشریه و احضار، محاکمه و زندانی کردن مستمر روزنامهنگاران ( مخصوصا روزنامهنگاران کورد ) در فاصله سالهای ٧٩ تا ٨١ کارنامه خوبی برای ایران به شمار نمیرود.
باید با ارج نهادن به آزادی مطبوعات شرایطی را فراهم آوردیم که احساس آزادی در ذهن و دل شهروندان ایرانی علىالخصوص جوانان کورد جوانه زند و رشد کند.
لذا آزادی روزنامهنگاران زندانی شرط اول قدم در این میدان است.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.