خانمها و آقایان محترم
خوشحالم که در میان شما و در همایشی حضور مییابم که بهمنظور بحث و گفتگو پیرامون مسئلهی چگونگی نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران و بهویژه، حقوق ملیتهای تحت ستم ایران برگزار میشود. به همین مناسبت زحمات برگزارکننده این همایش را ارج مینهیم. امیدوارم که کنفرانس در اجرای برنامههای کاریاش موفق باشد. همچنین میخواهم از حاضران در این همایش نیز سپاسگزاری نمایم که علاقمندی خود را به حضور در بحث فراموش شدهی حقوق بشر نشان دادهاند.
دوستان!
ایران سرزمینی با ملیتها، ادیان، مذاهب و زبانهای گوناگون است. در زمان سلطنت پهلوی در ایران، این گوناگونیها از سوی حکومت نادیده گرفته شدند، به گونهای سیستماتیک و برنامهریزی شده کوشش نمودند تا همه ملیتهای تشکیل دهندهی اکثریت جمعیت ایران را در ملت فارس، زبان فارسی و مذهب تشیع ذوب کنند. با روی کار آمدن جمهوری اسلامی، سیاست آسیمیلاسیون جنبهای شرعی نیز به خود گرفت. این بار فعالان عرصهی برابر حقوقی ملیتها، بر اساس قوانین شرعی با اتهاماتی نظیر ضدیت با انقلاب، محاربه با خدا، تجزیه طلبی و... روبرو شده و ضمن تحمل حبسهای طولانیمدت، دچار وحشیانهترین شکنجهها، بیحرمتی و اعدام شدند. در حال حاضر نیز تعداد زیادی از این مبارزان، به دستاویز چنین اتهاماتی در زندانهای رژیم به سر میبرند.
تبعیض در جمهوری اسلامی جنبهای قانونی به خود گرفته که در اینجا به طور مختصر به چند نمونه از آن اشاره میکنم:
1.بر اساس اصل (13) قانون اساسی، تنها ایرانیان زرتشتی، یهودی و مسیحی به عنوان اقلیتهای دینی به رسمیت شناخته شدهاند، پیروان سایر ادیان به رسمیت شناخته نشده و در برگزاری مراسم دینی خود آزاد نمیباشند.
2. بر اساس اصل 15 همین قانون، زبان و خط رسمی و مشترک مردم، فارسی میباشد. بر این اساس، زبان و خط ملیتهای غیر فارس از رسمیت قانونی برخوردار نیست.
در سال 2012 میلادی ایران با اعدام 360 نفر، رتبه نخست جهانی را از نظر بیشترین اعدامها به خود اختصاص داده است.در میان اعدامشدگان حداقل 3 تن به چشم میخورند که در زمان وقوع جرم، سنشان کمتر از 18 سال بوده است، گرچه علت صدور و اجرای چنین احکامی را اتهاماتی نظیر قاچاق مواد مخدر، قتل، جنایت، جاسوسی و... عنوان نمودهاند، اما تعداد زیادی از این افراد فعالان سیاسی ملیتهای ایران بودهاند که به چنین اتهاماتی اعدام شدهاند.
به پیروان آیین بهایی اجازه داده نمیشود به ترویج آیین و زبان خویش بپردازند و مراسم آیینی خود را برگزار کنند. در شهر تهران بیشتر از یک میلیون مسلمان سنی وجود دارد اما به آنها اجازه داده نمیشود حتی با هزینه خودشان به احداث مسجدی برای خود بپردازند.
این در حالیست که در تمامی شهرهای کردستان و سایر مناطق محل سکونت پیروان ادیان و مذاهب غیرشیعه، بودجههای کلانی صرف احداث عبادتگاههای ویژهی شیعیان یا حسینیهها، کتابخانهها و اماکن آموزشی خاص آنان شده و یک آخوند شیعه نیز بر هر کدام از آنها گمارده شده که تحت عنوان نمایندهی ولی فقیه، عالیترین مناصب قدرت در این مناطق به آنها واگذار شده است.
دراستانهایی که ملیتهای غیر فارس در آنها زندگی میکنند همانند چهار استان کردنشین، استانهای اهواز که اعراب در آنها زندگی میکنند، در بلوچستان و در مناطق محل سکونت ترکمنها، کمترین سهم از درآمدها و بودجه عمومی کشور به آنان اختصاص داده شده است، به همین علت نیز از عقبماندهترین و بیامکاناتترین استانهای ایران از لحاظ توسعه و شهرسازی به حساب میآیند، این در حالیست که چاههای نفت به عنوان عمدهترین منبع درآمد ایران، در مناطق عربنشین قرار دارند.
در کردستان فقط از ماه مارس 2011 تا پانزدهم ماه می2012، 95 تن از کولبران که مردمی فقیر و تنگدست بوده و صرفا به منظور امرار معاش خانوادههایشان ناگزیر به مرزها روی آوردهاند، بر اثر شلیک مرزبانان حکومتی کشته شده و 97 تن از آنان نیز زخمی شدهاند، بدون آن که این اقدام مرزبانان مورد پیگیری و بازخواستی از سوی مسئولین حکومتی قرار گرفته باشد.
سازمان پیشگیری از جرائم و مواد مخدر سازمان ملل متحد اعلام کرده است که ایران بیشترین شمار معتادان به مواد مخدر را به تناسب جمعیت خود دارا میباشد. جانشینسازمان دفاع از بهزیستی که سازمانی دولتی است، اعلام کرده است که گسترش و ازدیاد شمار معتادان به مواد مخدر در سال نزدیک به 8% میباشد.
دوستان گرامی!
در حالی که مردم ایران بدینگونه از ابتداییترین حقوقشان محروم ماندهاند و روز به روز فشار و سرکوب رژیم شدیدتر شده و معضلات اجتماعی رو به گسترش بیشتری هستند، آنچه برای جامعه بینالمللی مهم و قابل توجه میباشد، پروژه اتمی ایران است. در این ارتباط تاکنون جامعه بینالمللی هزاران ساعت با جمهوری اسلامی به مذاکره و گفتگو پرداخته و حاضر به ارائهی کمکهای اقتصادی و تکنولوژیک هنگفتی به رژیم ایران، در صورت کوتاه آمدن آن در برابر خواستههای غرب شده است. اما در برابر تعرض به حقوق مردم، صرفا به صدور بیانیههایی در محکومیت رژیم ایران اکتفا نمودهاند که فاقد هرگونه اعتبار و ضمانت اجرایی هستند و به همین دلیل نیز جمهوری اسلامی به این بیانیهها اعتنایی ننموده است.
چنین وضعیتی برای مردم ایران، بهویژه آزادیخواهان این کشور مایهی ناامیدی و نگرانی است. برای مردم ایران محافظت ار حقوقشان و زندگی در سایهی حکومتی دمکراتیک مسئلهای محوری است که بیش از هر چیزی بدان میاندیشند و مدت 34سال است که برای آن مبارزه و فعالیت کردهاند، ایجاد چنین حکومتی در ایران به نفع غرب و همسایگان ایران نیز هست، زیرا حکومت و اندیشهی دمکراتیک بر دستیابی به بمب اتمی برای تهدید همسایگان خود و سایر کشورهای دنیا اصرار نخواهد ورزید.
کشورهای پیشرفته جهان، بهویژه کشورهای غربی لازم است در این راستا پشتیبان و حامی مردم ایران برای روی کار آوردن حکومتی دمکراتیک از طریق رأی آزادانهی آنان باشند. نتیجه این تغییرات بنیادی در نهایت به سود همگان بوده و به رعایت حقوق بشر در ایران منجر خواهد شد.
از دیدگاه ما، چنین تغییراتی تنها با تشکیل حکومتی دمکراتیک میسر خواهد شد که در آن اختیارات و قدرت حکومت مرکزی در بین ملیتهایی تقسیم شود که هرکدام در مناطق جغرافیایی خاص خود زندگی میکنند، حکومتی دمکراتیک، فدرال و سکولار که در آن هر ملیتی از حکومت و پارلمان محلی برای ادارهی امور داخلی منطقه خود برخوردار بوده و در اداره کردن کشور نیز بر اساس یک قانون اساسی دمکراتیک سهیم باشند.
در همین راستا تعدادی از سازمانهای وابسته به ملیتهای ایران در سال 2005 اتحادیهای به نام کنگره ملیتهای ایران فدرال تشکیل دادند. در حال حاضر 16 سازمان سیاسی و انجمن فرهنگی از ملیتهای کرد، ترک آذربایجانی، عرب، بلوچ و ترکمن در کنگره حضور دارند و مشغول کار و فعالیت هستند.
بر همگان واضح و آشکار است که با توجه به تجربیات به دستآمده در اغلب کشورهای غربی، هندوستان و...، این نوع از حکومت دمکراتیک و فدرال، بهترین نوع حکومت برای کشورهای چند ملیتی است.
به امید روزی که حقوق مردم در تمام دنیا و کشور ایران رعایت شود
با سپاس فراوان
خوشحالم که در میان شما و در همایشی حضور مییابم که بهمنظور بحث و گفتگو پیرامون مسئلهی چگونگی نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران و بهویژه، حقوق ملیتهای تحت ستم ایران برگزار میشود. به همین مناسبت زحمات برگزارکننده این همایش را ارج مینهیم. امیدوارم که کنفرانس در اجرای برنامههای کاریاش موفق باشد. همچنین میخواهم از حاضران در این همایش نیز سپاسگزاری نمایم که علاقمندی خود را به حضور در بحث فراموش شدهی حقوق بشر نشان دادهاند.
دوستان!
ایران سرزمینی با ملیتها، ادیان، مذاهب و زبانهای گوناگون است. در زمان سلطنت پهلوی در ایران، این گوناگونیها از سوی حکومت نادیده گرفته شدند، به گونهای سیستماتیک و برنامهریزی شده کوشش نمودند تا همه ملیتهای تشکیل دهندهی اکثریت جمعیت ایران را در ملت فارس، زبان فارسی و مذهب تشیع ذوب کنند. با روی کار آمدن جمهوری اسلامی، سیاست آسیمیلاسیون جنبهای شرعی نیز به خود گرفت. این بار فعالان عرصهی برابر حقوقی ملیتها، بر اساس قوانین شرعی با اتهاماتی نظیر ضدیت با انقلاب، محاربه با خدا، تجزیه طلبی و... روبرو شده و ضمن تحمل حبسهای طولانیمدت، دچار وحشیانهترین شکنجهها، بیحرمتی و اعدام شدند. در حال حاضر نیز تعداد زیادی از این مبارزان، به دستاویز چنین اتهاماتی در زندانهای رژیم به سر میبرند.
تبعیض در جمهوری اسلامی جنبهای قانونی به خود گرفته که در اینجا به طور مختصر به چند نمونه از آن اشاره میکنم:
1.بر اساس اصل (13) قانون اساسی، تنها ایرانیان زرتشتی، یهودی و مسیحی به عنوان اقلیتهای دینی به رسمیت شناخته شدهاند، پیروان سایر ادیان به رسمیت شناخته نشده و در برگزاری مراسم دینی خود آزاد نمیباشند.
2. بر اساس اصل 15 همین قانون، زبان و خط رسمی و مشترک مردم، فارسی میباشد. بر این اساس، زبان و خط ملیتهای غیر فارس از رسمیت قانونی برخوردار نیست.
در سال 2012 میلادی ایران با اعدام 360 نفر، رتبه نخست جهانی را از نظر بیشترین اعدامها به خود اختصاص داده است.در میان اعدامشدگان حداقل 3 تن به چشم میخورند که در زمان وقوع جرم، سنشان کمتر از 18 سال بوده است، گرچه علت صدور و اجرای چنین احکامی را اتهاماتی نظیر قاچاق مواد مخدر، قتل، جنایت، جاسوسی و... عنوان نمودهاند، اما تعداد زیادی از این افراد فعالان سیاسی ملیتهای ایران بودهاند که به چنین اتهاماتی اعدام شدهاند.
به پیروان آیین بهایی اجازه داده نمیشود به ترویج آیین و زبان خویش بپردازند و مراسم آیینی خود را برگزار کنند. در شهر تهران بیشتر از یک میلیون مسلمان سنی وجود دارد اما به آنها اجازه داده نمیشود حتی با هزینه خودشان به احداث مسجدی برای خود بپردازند.
این در حالیست که در تمامی شهرهای کردستان و سایر مناطق محل سکونت پیروان ادیان و مذاهب غیرشیعه، بودجههای کلانی صرف احداث عبادتگاههای ویژهی شیعیان یا حسینیهها، کتابخانهها و اماکن آموزشی خاص آنان شده و یک آخوند شیعه نیز بر هر کدام از آنها گمارده شده که تحت عنوان نمایندهی ولی فقیه، عالیترین مناصب قدرت در این مناطق به آنها واگذار شده است.
دراستانهایی که ملیتهای غیر فارس در آنها زندگی میکنند همانند چهار استان کردنشین، استانهای اهواز که اعراب در آنها زندگی میکنند، در بلوچستان و در مناطق محل سکونت ترکمنها، کمترین سهم از درآمدها و بودجه عمومی کشور به آنان اختصاص داده شده است، به همین علت نیز از عقبماندهترین و بیامکاناتترین استانهای ایران از لحاظ توسعه و شهرسازی به حساب میآیند، این در حالیست که چاههای نفت به عنوان عمدهترین منبع درآمد ایران، در مناطق عربنشین قرار دارند.
در کردستان فقط از ماه مارس 2011 تا پانزدهم ماه می2012، 95 تن از کولبران که مردمی فقیر و تنگدست بوده و صرفا به منظور امرار معاش خانوادههایشان ناگزیر به مرزها روی آوردهاند، بر اثر شلیک مرزبانان حکومتی کشته شده و 97 تن از آنان نیز زخمی شدهاند، بدون آن که این اقدام مرزبانان مورد پیگیری و بازخواستی از سوی مسئولین حکومتی قرار گرفته باشد.
سازمان پیشگیری از جرائم و مواد مخدر سازمان ملل متحد اعلام کرده است که ایران بیشترین شمار معتادان به مواد مخدر را به تناسب جمعیت خود دارا میباشد. جانشینسازمان دفاع از بهزیستی که سازمانی دولتی است، اعلام کرده است که گسترش و ازدیاد شمار معتادان به مواد مخدر در سال نزدیک به 8% میباشد.
دوستان گرامی!
در حالی که مردم ایران بدینگونه از ابتداییترین حقوقشان محروم ماندهاند و روز به روز فشار و سرکوب رژیم شدیدتر شده و معضلات اجتماعی رو به گسترش بیشتری هستند، آنچه برای جامعه بینالمللی مهم و قابل توجه میباشد، پروژه اتمی ایران است. در این ارتباط تاکنون جامعه بینالمللی هزاران ساعت با جمهوری اسلامی به مذاکره و گفتگو پرداخته و حاضر به ارائهی کمکهای اقتصادی و تکنولوژیک هنگفتی به رژیم ایران، در صورت کوتاه آمدن آن در برابر خواستههای غرب شده است. اما در برابر تعرض به حقوق مردم، صرفا به صدور بیانیههایی در محکومیت رژیم ایران اکتفا نمودهاند که فاقد هرگونه اعتبار و ضمانت اجرایی هستند و به همین دلیل نیز جمهوری اسلامی به این بیانیهها اعتنایی ننموده است.
چنین وضعیتی برای مردم ایران، بهویژه آزادیخواهان این کشور مایهی ناامیدی و نگرانی است. برای مردم ایران محافظت ار حقوقشان و زندگی در سایهی حکومتی دمکراتیک مسئلهای محوری است که بیش از هر چیزی بدان میاندیشند و مدت 34سال است که برای آن مبارزه و فعالیت کردهاند، ایجاد چنین حکومتی در ایران به نفع غرب و همسایگان ایران نیز هست، زیرا حکومت و اندیشهی دمکراتیک بر دستیابی به بمب اتمی برای تهدید همسایگان خود و سایر کشورهای دنیا اصرار نخواهد ورزید.
کشورهای پیشرفته جهان، بهویژه کشورهای غربی لازم است در این راستا پشتیبان و حامی مردم ایران برای روی کار آوردن حکومتی دمکراتیک از طریق رأی آزادانهی آنان باشند. نتیجه این تغییرات بنیادی در نهایت به سود همگان بوده و به رعایت حقوق بشر در ایران منجر خواهد شد.
از دیدگاه ما، چنین تغییراتی تنها با تشکیل حکومتی دمکراتیک میسر خواهد شد که در آن اختیارات و قدرت حکومت مرکزی در بین ملیتهایی تقسیم شود که هرکدام در مناطق جغرافیایی خاص خود زندگی میکنند، حکومتی دمکراتیک، فدرال و سکولار که در آن هر ملیتی از حکومت و پارلمان محلی برای ادارهی امور داخلی منطقه خود برخوردار بوده و در اداره کردن کشور نیز بر اساس یک قانون اساسی دمکراتیک سهیم باشند.
در همین راستا تعدادی از سازمانهای وابسته به ملیتهای ایران در سال 2005 اتحادیهای به نام کنگره ملیتهای ایران فدرال تشکیل دادند. در حال حاضر 16 سازمان سیاسی و انجمن فرهنگی از ملیتهای کرد، ترک آذربایجانی، عرب، بلوچ و ترکمن در کنگره حضور دارند و مشغول کار و فعالیت هستند.
بر همگان واضح و آشکار است که با توجه به تجربیات به دستآمده در اغلب کشورهای غربی، هندوستان و...، این نوع از حکومت دمکراتیک و فدرال، بهترین نوع حکومت برای کشورهای چند ملیتی است.
به امید روزی که حقوق مردم در تمام دنیا و کشور ایران رعایت شود
با سپاس فراوان