علی زمانی
مطابق حدیثی که ابن شعبه، از حضرت صادق امام ششم شیعیان، گزارش کرده تمام کارها وآلاتی که دربردارنده فسادند و قابلیتی جز آن ندارند در اسلام حرامند، ولی آن ابزار و یا اموری که هم کاربرد فساد آمیز دارند و هم در جهات مفید و مصلحتها به کار میافتند حرام و یا حلال بودن آن وابسته به محتوا و جهتی است که آن وسیله و یا کار دارد. بنابر روایات زیادی در اسلام استعمال و یا گوش دادن به موسیقی مطلقاً نهی گردیده است. طبق فتوای آیت الله خمینی در پاسخ به استفتاهای گوناگون، شنیدن موسیقی مطرب و حتی یادگرفتن و یاد دادن آن جایز نیست و غیر مطرب آن اشکال ندارد. آیت الله بهجت نیز گوش دادن به موسیقی مطرب را جایز ندانسته است، اما آیتالله خامنهای شنیدن صداهای مشکوک یعنی آن صداهایی که معلوم نیست مطربند یا غیر مطرب را نیز جایز شمردهاند.
در قرآن کتاب مقدس مسلمانان آمده است: «ومن الناس من یشتری لهوی الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم و یتخذوها هزوا اولئک لهم عذاب مهین». برخی از مردم در پی سخن لهو میروند تا بدون بصیرت و بینش مردم را از راه خدا گمراه کنند و آن را به استهزا و مسخره گیرند، برای آنان عذابی خوار کننده مهیا شده است.
در روایات معصومان «لهو الحدیث» به غنا و آهنگهای مطرب و فساد انگیز تفسیر شده است و اهل آن در این آیه به عذاب الهی تهدید شدهاند. در آیهی دیگری از قرآن بیان شده است: فاجتنبوالرجس من الاوثان واجتنبو قول الزور، به این معنی که از پرستش بتهای پلید اجتناب کنید و از روی آوری به گفتهی زور بپرهیزید. در روایات، گفتهی زور به نوازندگیها و خوانندگیهای هیجان انگیز و طربآور معنا شده است.
ادامهی موضوع را با حدیثی از پیامبر اسلام شروع می کنم، ایشان فرمودهاند: هرچیزی زینتی دارد و زینت قرآن صوت زیباست. جالب است که در احوالات امام سجاد آمده است که ایشان از همه کس نیکوتر قرآن تلاوت می کرد و همیشه سقاها که از کنار خانه ایشان گذر میکردند و صوت زیبای ایشان را وقت خواندن قرآن میشنیدند از حرکت باز میایستادند و به قرائت ایشان گوش فرا میدادند. در پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه قم در رابطه با موسیقی این پیام نوشته شده است: اساس رسالت جمهوری اسلامی که رسانههایی همچون صدا و سیما در آن جهت حرکت میکنند، ترویج و اشاعهی موسیقی نیست و برنامهی خاصی برای تعلیم و ترویج و نشان دادن آلات موسیقی ندارند و این گونه رسانهها در برنامههای خود با رعایت حدود شریعت و با پرهیز از بکارگیری آلات لهوی محض، برخی از انواع سالم آن را در جهت مقاصد سودمند و اصلاحی نظام بکار گیرند.
حال این پرسش ایجاد میشود که آیا قرائت قرآن موسیقی نیست؟ «اذان» موسیقی نیست؟ جالب است بدانید که قرائت اذان گامی از موسیقی است که «آواحو رابوح» نام دارد. همچنین، در قرائت قرآن، هفت مقام موسیقی بکار می رود که عبارتند از: بیات، صبا، رست، نهاوند، حجاز، سه گاه و چهارگاه که اگر با موسیقی دستگاهی ایرانی آشنایی داشته باشید قطعا این نامها را به خاطر خواهید آورد. این مساله در نوحهسرایی نیز صدق میکند که حتی گاهی اوقات مداحان بر روی موسیقیهای پاپ، نوحهسرایی هم میکنند! بنابر گفتهی سردار نظری فرمانده سپاه انصار الرضا خراسان جنوبی که درخبرگزاری مهر منتشر شده بود، نقش مداحان در ایجاد الگوی جامعه اسلامی نمونه بسیار مهم و کارسازی است. همچنین فرمودند که مداح اهل بیت بودن یک نعمت است و باید حداکثر بهرهبرداری از این فرصت را در راه ترویج فرهنگ اهل بیت ببرید. همچنین فرمودند که پیام مداحان باید چنان اثر داشته باشد که وقتی شخصی از مراسم روضه برگشت تغییر کرده باشد!
حال براستی دلیل مخالفت حکومت اسلامی و روحانیت با موسیقی چیست؟ پاسخ این پرسش را با قسمتی از مصاحبهی استاد محمدرضا شجریان آغاز میکنم که در شبکه صدای آمریکا انجام شده بود. ایشان فرمودند: بطور کلی این نظام و این حکومت ذاتاً میخواهد همه چیز در اختیارش باشد. این نظام میخواهد همه چیز را بطور صد در صد زیر سلطهی خود داشته باشد. اگر یک بخشی از حکومت نخواهد که با آنها باشد همه آن بخش زیر سوال میرود و میگویند مورد دارد و جلویش را میگیرند. از نظر آنها اگر یک نفر پایش را از گلیمش درازتر کند، مشکلات زیادی سر راهش قرار میدهند. این ها هرگز با هنر کنار نمیآیند. هرگز و هرگز! همچنان که در طول ١٤٠٠ سال با هنر کنار نیامدند، باز هم نخواهند آمد. موسیقی هم مانند خیلی از هنرها نمیتواند در خدمت اینها باشد.
روحانیون با ایجاد ترس و خرافههای غمانگیز، سعی دارند که انسانها را مسخ نمایند. غم و اندوه با خشم و خشونت رابطهای نزدیک دارد. انسانی که خود را در زجر و اندوه ببیند، آمادگی ایجاد خشونت و عقدهگشایی را هم خواهد داشت. این که گروه زیادی از مسلمانان عامل خشونت و کشتار شدهاند، جای بررسی دارد. در مسیحیت و یهود هم مشابه این ایجاد غم و اندوه وجود دارد. بروز خشونت از طرف یهودیان و مخصوصا مسیحیان در گذشته بارها واقع شده است و اگر دوران روشنگری و حذف دین از زندگی در کشورهای مسیحی نمیآمد، چه بسا همسان با مسلمانان در خشونتهای دینآلود و عقدهگشایی اندوههای خود رقابت داشتند. در آیه ی ٧٦ سوره قصص قرآن آمده که خداوند شادیکنندگان را دوست ندارد. این آیه درباره شادی کردن قارون بیان شده است و برخی مفسرین برای توجیه، آن را شادی با «غرور» تفسیر نمودهاند. حال اگر به تقویم تشیع نگاه کنیم، متوجه می شویم که ٦ ماه از ١٢ ماه قمری از ماههای عبادت و نوحه و ناله است. یعنی آخوند و مداح در این شش ماه به جمع کردن مزد گریهسازی و خاک برسرکردن مردم مشغولند. هویت تشیع با این مراسم غم و اندوه پیوند خورده است. اگر مراسم عزاداری و توسری زدن را از برخی شیعیان بگیریم، قسمت بزرگی از تشیعِ آنها را حذف نمودهایم. این موضوع خود پاسخ مناسب به این پرسش است که چرا حکومت اسلامی و روحانیت با موسیقی مخالفند.
همانطور که گفته شد غم و اندوه مهمترین روش مسخ انسان در دین است و مخصوصاً در اسلامِ تحت سیطرهی آخوند، این زجر و اندوه که ناشی از نپرداختن به شادی است، به مشکلات روحی و روانی میانجامد. علم روانشناسی شاد بودن را یک مزیت انسانی میداند اما اسلامِ تندرو به انسان وعده شادی در جهان دیگر را میدهد. اینگونه است که افرادی چون خلخلالی و داعش و طالبان از اسلامِ تندرو، زاده می شوند. به گفته زنده یاد فریدون فرخزاد: «متأسفم که در فرهنگی بزرگ شدم که مردمش تصور میکنند با اندوه به خدا نزدیک ترند.»
اینگونه است که در صدا وسیمای ملی، یک آخوند چنین بیان می کند: یکی از چیزهایی که غیرت را از بین میبرد، موسیقی است و غنا و آوازخوانی و بزن و بکوب باعث میشود غیرت حریم خانواده شکسته شود.
همانطور که امام صادق گفت اگر در خانههای چهل روز غنا نواخته شود غیرت از اهل خانه بطوری میرود که اگر سرپرست اهل خانواده بیاید منزل و ببیند یک اجنبی با همسرش است هیچ تفاوتی به حالش نخواهد داشت.
بحران کنونی
یکی از مسائل امروز جامعه ایران در زمینه موسیقی که مورد انتقاد جامعهشناسان، موسیقیدانان و موسیقیشناسان قرار میگیرد، بحران هویت و ذائقه موسیقایی نسل جوان است. منظور از نسل جوان، افرادی هستند که دوران کودکی خود را در سالهای پس از انقلاب گذراندهاند.
انتقاد و اشاره متخصصان به وجود بحران هویتی موسیقایی و عدم شناخت انواع موسیقی، و تک بعدی و پیرو بودن سلیقه موسیقایی جوانان کاملاً درست و بجاست و خردهگیری بر این دست انتقادات خود حاکی از وجود این بحران است. اگرچه شاید خود این نسل بطور مستقیم مقصر اصلی این آسیب هویتی نیست، این آسیب باید در سیاستگذاریها و مشکلات تولید و عرضه، و همینطور آموزش و اجرای موسیقی جستجو و بررسی شود. منابعِ در دسترس این نسل بحران زده، موسیقی پاپ قدیمیتری بود که به زمان و جوانی مادران و پدرانش تعلق داشت و حاوی مفاهیم، دغدغهها ، داستانها و دلتنگیهای نسل پیشینی بود که در زمانی بسیار متفاوت میزیست، مفاهیمی که گاه با جامعه در حال تغییر نسل جوان آن دوران فاصله بسیار زیادی داشت و هم جنس زمانه نبود.
شاید همین فرآیندها، به بحران و واپسگرایی هویت موسیقایی این نسل منجر شد و شاید به همین دلیل از وقتی که دسترسی به اینترنت کمی آسانتر شد، نسل جوان به موسیقی حملهور شد، تشنه و خواهنده، جدا از آنکه کیفیت و مفاهیم محصولات عرضه شده چگونه باشد. نسل بیموسیقی، موسیقی را میبلعید و به نالههای ناکوک تولیدات موسیقی به اصطلاح پاپ آویزان میشد.
این نسل سردرگم موسیقی را درست نمیشناسد، با نسل پیشین خود و به صورت واپسگرا هویتسازی کرده است و سالها تشنه و ناکام مانده است. از کیفیت سلیقه و ذائقهی موسیقایی این نسل انتظار بیشتری نمیتوان داشت. از عدم وجود قدرت تشخیص کیفی و ارزشیابی نیز نمیتوان گلایه چندانی کرد! نسلی که از تغذیهی فرهنگی مناسب و هم عصر خود دورمانده و با دغدغههای نسلهای پیشین همذات پنداری کرده است و بنا به گفته آیدا خرسندی: از کمبودهایی رنج میبرد که او را وادار به «خوردن» و «هضم» هر چیزی به نام موسیقی می کند.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
مطابق حدیثی که ابن شعبه، از حضرت صادق امام ششم شیعیان، گزارش کرده تمام کارها وآلاتی که دربردارنده فسادند و قابلیتی جز آن ندارند در اسلام حرامند، ولی آن ابزار و یا اموری که هم کاربرد فساد آمیز دارند و هم در جهات مفید و مصلحتها به کار میافتند حرام و یا حلال بودن آن وابسته به محتوا و جهتی است که آن وسیله و یا کار دارد. بنابر روایات زیادی در اسلام استعمال و یا گوش دادن به موسیقی مطلقاً نهی گردیده است. طبق فتوای آیت الله خمینی در پاسخ به استفتاهای گوناگون، شنیدن موسیقی مطرب و حتی یادگرفتن و یاد دادن آن جایز نیست و غیر مطرب آن اشکال ندارد. آیت الله بهجت نیز گوش دادن به موسیقی مطرب را جایز ندانسته است، اما آیتالله خامنهای شنیدن صداهای مشکوک یعنی آن صداهایی که معلوم نیست مطربند یا غیر مطرب را نیز جایز شمردهاند.
در قرآن کتاب مقدس مسلمانان آمده است: «ومن الناس من یشتری لهوی الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم و یتخذوها هزوا اولئک لهم عذاب مهین». برخی از مردم در پی سخن لهو میروند تا بدون بصیرت و بینش مردم را از راه خدا گمراه کنند و آن را به استهزا و مسخره گیرند، برای آنان عذابی خوار کننده مهیا شده است.
در روایات معصومان «لهو الحدیث» به غنا و آهنگهای مطرب و فساد انگیز تفسیر شده است و اهل آن در این آیه به عذاب الهی تهدید شدهاند. در آیهی دیگری از قرآن بیان شده است: فاجتنبوالرجس من الاوثان واجتنبو قول الزور، به این معنی که از پرستش بتهای پلید اجتناب کنید و از روی آوری به گفتهی زور بپرهیزید. در روایات، گفتهی زور به نوازندگیها و خوانندگیهای هیجان انگیز و طربآور معنا شده است.
ادامهی موضوع را با حدیثی از پیامبر اسلام شروع می کنم، ایشان فرمودهاند: هرچیزی زینتی دارد و زینت قرآن صوت زیباست. جالب است که در احوالات امام سجاد آمده است که ایشان از همه کس نیکوتر قرآن تلاوت می کرد و همیشه سقاها که از کنار خانه ایشان گذر میکردند و صوت زیبای ایشان را وقت خواندن قرآن میشنیدند از حرکت باز میایستادند و به قرائت ایشان گوش فرا میدادند. در پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه قم در رابطه با موسیقی این پیام نوشته شده است: اساس رسالت جمهوری اسلامی که رسانههایی همچون صدا و سیما در آن جهت حرکت میکنند، ترویج و اشاعهی موسیقی نیست و برنامهی خاصی برای تعلیم و ترویج و نشان دادن آلات موسیقی ندارند و این گونه رسانهها در برنامههای خود با رعایت حدود شریعت و با پرهیز از بکارگیری آلات لهوی محض، برخی از انواع سالم آن را در جهت مقاصد سودمند و اصلاحی نظام بکار گیرند.
حال این پرسش ایجاد میشود که آیا قرائت قرآن موسیقی نیست؟ «اذان» موسیقی نیست؟ جالب است بدانید که قرائت اذان گامی از موسیقی است که «آواحو رابوح» نام دارد. همچنین، در قرائت قرآن، هفت مقام موسیقی بکار می رود که عبارتند از: بیات، صبا، رست، نهاوند، حجاز، سه گاه و چهارگاه که اگر با موسیقی دستگاهی ایرانی آشنایی داشته باشید قطعا این نامها را به خاطر خواهید آورد. این مساله در نوحهسرایی نیز صدق میکند که حتی گاهی اوقات مداحان بر روی موسیقیهای پاپ، نوحهسرایی هم میکنند! بنابر گفتهی سردار نظری فرمانده سپاه انصار الرضا خراسان جنوبی که درخبرگزاری مهر منتشر شده بود، نقش مداحان در ایجاد الگوی جامعه اسلامی نمونه بسیار مهم و کارسازی است. همچنین فرمودند که مداح اهل بیت بودن یک نعمت است و باید حداکثر بهرهبرداری از این فرصت را در راه ترویج فرهنگ اهل بیت ببرید. همچنین فرمودند که پیام مداحان باید چنان اثر داشته باشد که وقتی شخصی از مراسم روضه برگشت تغییر کرده باشد!
حال براستی دلیل مخالفت حکومت اسلامی و روحانیت با موسیقی چیست؟ پاسخ این پرسش را با قسمتی از مصاحبهی استاد محمدرضا شجریان آغاز میکنم که در شبکه صدای آمریکا انجام شده بود. ایشان فرمودند: بطور کلی این نظام و این حکومت ذاتاً میخواهد همه چیز در اختیارش باشد. این نظام میخواهد همه چیز را بطور صد در صد زیر سلطهی خود داشته باشد. اگر یک بخشی از حکومت نخواهد که با آنها باشد همه آن بخش زیر سوال میرود و میگویند مورد دارد و جلویش را میگیرند. از نظر آنها اگر یک نفر پایش را از گلیمش درازتر کند، مشکلات زیادی سر راهش قرار میدهند. این ها هرگز با هنر کنار نمیآیند. هرگز و هرگز! همچنان که در طول ١٤٠٠ سال با هنر کنار نیامدند، باز هم نخواهند آمد. موسیقی هم مانند خیلی از هنرها نمیتواند در خدمت اینها باشد.
روحانیون با ایجاد ترس و خرافههای غمانگیز، سعی دارند که انسانها را مسخ نمایند. غم و اندوه با خشم و خشونت رابطهای نزدیک دارد. انسانی که خود را در زجر و اندوه ببیند، آمادگی ایجاد خشونت و عقدهگشایی را هم خواهد داشت. این که گروه زیادی از مسلمانان عامل خشونت و کشتار شدهاند، جای بررسی دارد. در مسیحیت و یهود هم مشابه این ایجاد غم و اندوه وجود دارد. بروز خشونت از طرف یهودیان و مخصوصا مسیحیان در گذشته بارها واقع شده است و اگر دوران روشنگری و حذف دین از زندگی در کشورهای مسیحی نمیآمد، چه بسا همسان با مسلمانان در خشونتهای دینآلود و عقدهگشایی اندوههای خود رقابت داشتند. در آیه ی ٧٦ سوره قصص قرآن آمده که خداوند شادیکنندگان را دوست ندارد. این آیه درباره شادی کردن قارون بیان شده است و برخی مفسرین برای توجیه، آن را شادی با «غرور» تفسیر نمودهاند. حال اگر به تقویم تشیع نگاه کنیم، متوجه می شویم که ٦ ماه از ١٢ ماه قمری از ماههای عبادت و نوحه و ناله است. یعنی آخوند و مداح در این شش ماه به جمع کردن مزد گریهسازی و خاک برسرکردن مردم مشغولند. هویت تشیع با این مراسم غم و اندوه پیوند خورده است. اگر مراسم عزاداری و توسری زدن را از برخی شیعیان بگیریم، قسمت بزرگی از تشیعِ آنها را حذف نمودهایم. این موضوع خود پاسخ مناسب به این پرسش است که چرا حکومت اسلامی و روحانیت با موسیقی مخالفند.
همانطور که گفته شد غم و اندوه مهمترین روش مسخ انسان در دین است و مخصوصاً در اسلامِ تحت سیطرهی آخوند، این زجر و اندوه که ناشی از نپرداختن به شادی است، به مشکلات روحی و روانی میانجامد. علم روانشناسی شاد بودن را یک مزیت انسانی میداند اما اسلامِ تندرو به انسان وعده شادی در جهان دیگر را میدهد. اینگونه است که افرادی چون خلخلالی و داعش و طالبان از اسلامِ تندرو، زاده می شوند. به گفته زنده یاد فریدون فرخزاد: «متأسفم که در فرهنگی بزرگ شدم که مردمش تصور میکنند با اندوه به خدا نزدیک ترند.»
اینگونه است که در صدا وسیمای ملی، یک آخوند چنین بیان می کند: یکی از چیزهایی که غیرت را از بین میبرد، موسیقی است و غنا و آوازخوانی و بزن و بکوب باعث میشود غیرت حریم خانواده شکسته شود.
همانطور که امام صادق گفت اگر در خانههای چهل روز غنا نواخته شود غیرت از اهل خانه بطوری میرود که اگر سرپرست اهل خانواده بیاید منزل و ببیند یک اجنبی با همسرش است هیچ تفاوتی به حالش نخواهد داشت.
بحران کنونی
یکی از مسائل امروز جامعه ایران در زمینه موسیقی که مورد انتقاد جامعهشناسان، موسیقیدانان و موسیقیشناسان قرار میگیرد، بحران هویت و ذائقه موسیقایی نسل جوان است. منظور از نسل جوان، افرادی هستند که دوران کودکی خود را در سالهای پس از انقلاب گذراندهاند.
انتقاد و اشاره متخصصان به وجود بحران هویتی موسیقایی و عدم شناخت انواع موسیقی، و تک بعدی و پیرو بودن سلیقه موسیقایی جوانان کاملاً درست و بجاست و خردهگیری بر این دست انتقادات خود حاکی از وجود این بحران است. اگرچه شاید خود این نسل بطور مستقیم مقصر اصلی این آسیب هویتی نیست، این آسیب باید در سیاستگذاریها و مشکلات تولید و عرضه، و همینطور آموزش و اجرای موسیقی جستجو و بررسی شود. منابعِ در دسترس این نسل بحران زده، موسیقی پاپ قدیمیتری بود که به زمان و جوانی مادران و پدرانش تعلق داشت و حاوی مفاهیم، دغدغهها ، داستانها و دلتنگیهای نسل پیشینی بود که در زمانی بسیار متفاوت میزیست، مفاهیمی که گاه با جامعه در حال تغییر نسل جوان آن دوران فاصله بسیار زیادی داشت و هم جنس زمانه نبود.
شاید همین فرآیندها، به بحران و واپسگرایی هویت موسیقایی این نسل منجر شد و شاید به همین دلیل از وقتی که دسترسی به اینترنت کمی آسانتر شد، نسل جوان به موسیقی حملهور شد، تشنه و خواهنده، جدا از آنکه کیفیت و مفاهیم محصولات عرضه شده چگونه باشد. نسل بیموسیقی، موسیقی را میبلعید و به نالههای ناکوک تولیدات موسیقی به اصطلاح پاپ آویزان میشد.
این نسل سردرگم موسیقی را درست نمیشناسد، با نسل پیشین خود و به صورت واپسگرا هویتسازی کرده است و سالها تشنه و ناکام مانده است. از کیفیت سلیقه و ذائقهی موسیقایی این نسل انتظار بیشتری نمیتوان داشت. از عدم وجود قدرت تشخیص کیفی و ارزشیابی نیز نمیتوان گلایه چندانی کرد! نسلی که از تغذیهی فرهنگی مناسب و هم عصر خود دورمانده و با دغدغههای نسلهای پیشین همذات پنداری کرده است و بنا به گفته آیدا خرسندی: از کمبودهایی رنج میبرد که او را وادار به «خوردن» و «هضم» هر چیزی به نام موسیقی می کند.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.