آرش صالح
تنها چند دقیقە پس از انجام حملات تروریستی در تهران گمانەزنیها در مورد زبان، لهجە و بە طور کلی هویت اتنیکی حملە کنندەها آغاز شد و بە یکی از مباحث اصلی تبدیل شد. انعکاس کورد بودن چند نفر از این حمل کنندەها بە مسالەای جدی تبدیل شد کە در سطح شبکەهای اجتماعی تقریبا بە اندازە خود خبر حملە بە آن پرداختە شد و انعکاس پیدا کرد. از سوی دیگر بە نظر میرسد کە اگر چە این مقولە بە صورت آشکار در جامعە مورد بحث قرار نمیگیرد اما یک نگرانی عمیق در جامعە را تشکیل میدهد کە اگر چە چونان سر مگو از آن صحبت نمیشود اما گاها سر بیرون می آورد.
چرا کورد بودن این افراد اهمیت پیدا میکند؟ چرا این اهمیت پیدا کردن، جدای از جنبەهای خبری و امنیتی، دارای یک بعد تاریک و پنهان است؟
چرا پس از این حملە تروریستی در تهران، ما شاهد آن بودیم کە چندین موج جمعآوری امضا در کوردستان چە در میان فعالین و نخبەها و چە در میان عموم مردم شکل گرفتە است؟ برای پرداختن بە این سوالات بە نظر میرسد بهترین مفهومی کە میتوان بە آن توسل جست مفهومی است تحت عنوان بازنمایی دیگری یا “representation of other” . بە زبان سادە آنچکە در این روند اتفاق میافتد عبارت است از اینکە جوامع بشری در توصیف و معنا کردن دیگریهایشان قالبهای ایدئولوژیک خود را بە این شناخت و معنا کردن تحمیل میکنند و شناخت و آگاهی از دیگری را از رهگذر این قالبهای ایدئولوژیک و یا فرهنگی شکل میدهند. اما مساله بە اینجا ختم نمیشود. این قالبها و بە تبع آن این شناخت نه تنها ناشی ازروابط قدرتی است کە بین این گروههای بشری وجود دارد بلکە تضمین تداوم آنها نیز هست.
برای اینکە مسالە کمی برایمان ملموستر شود مثالی میزنیم. هندیها در فرهنگ غرب بە عنوان انسانهایی خصیص، بزدل و غیر قابل اعتماد معرفی میشوند. این معرفی شدن درواقع همان بخشیدن شکل ایدئولوژیک بە دال هندیست. این امر باعث میشود کە کسانی کە دنیا را از زاویە فرهنگ غرب میبینند و یا لااقل هندی را از زاویە دید فرهنگ غرب معنا میکنند این صفات را بە همە هندیهایی کە میبنند تعمیم دهند و در وقایع اجتماعی مختلف در قضاوت خود دخیل کنند. در ادامە همین مثال، انعام دادن در رستورانها یکی از مهمترین خصیصەهای فرهنگ غرب است. اما گاها اتفاق میافتد کە فردی این کار را انجام نمیدهد و یا انعام کمی بە پیشخدمت ارائە میکند. برخورد پیشخدمتها اعم از سفید و غیر سفید زمانی کە مشتری سفید یا هندی است کاملا متفاوت است. در صورتی کە مشتری سفید باشد نهایتا طرف با صفت خصیص مورد قضاوت قرار میگیرد اما اگر زمانی مشتری هندی باشد امکان اینکە طرف بە عنوان هندی خصیص قضاوت شود بیشتر است. در عرف رستورانها دو گزینە برای انعام دادن بە مشتری ارائە میشود یکی ١٠ درصد از خرید و دیگری ١٥ درصد. اگر یک شهروند سفید انعام ١٠ درصدی را انتخاب کند امکان اینکە بە عنوان خصیص مورد قضاوت قرار گیرد بسیار کم است اما اگر یک شهروند هندی همین کار را انجام دهد اینکە بە این عنوان شناختە شود بیشتر است، حتی زمانی کە پیشخدمت غیر سفید، بە عنوان مثال فارس یا کرد باشد، چرا کە فارس یا کرد این شناخت را از دریچە ایدئولوژیک فرهنگ غالب در غرب بە دست آوردە است.
این مقولە اما بە خودی خود بە اینجا نرسیدە بلکە ناشی از سالها روابط قدرتی است کە فی مابین سفیدها از یک سو، و مستعمرەها، غیر سفیدها و جهان سوم از دیگر سو وجود دارد. هندیها سالها در روابط خود با سفیدها و علی الخصوص بریتانیا فرودست بودەاند و این مدلولهای کە امروز دال هندی بە آنها ختم میشود در نهایت از دل این رابطە فرادست و فرودست بیرون آمدە است.
در مسالە امروز ما نیز شبکەای از روابط قدرت خوابیدە است کە برای بیش از یک سدە روابط کوردها را با فارسها در ایران و یا بهتر است بگوئیم با دیگریهایشان در خاورمیانە سازمان بخشیدە و شکل دادەاند. کوردها بە عنوان دیگری از سوی همسایەهایشان و از دریچە این روابط سلطە تعریف میشوند. بە عنوان مثال برای مدتها دال کورد با مدلولهایی چون بربریت همراه بودە. بعدها سربریدن، غیرتی یا ضد زن و ... بە این مدلولها اضافە شدە است. اما چرا این صفات بد و دارای بار قضاوتی منفی بە کوردها نصبت دادە میشود؟ معمول ترین شیوە بازنمایی دیگری همانا بخش تاریکتر است، یعنی متضاد دوگانە خود. اگر ملتی خود را متمدن میداند در مقابل خود گروهی را کە تحت کنترل و سلطە میکشد متضاد دوگانە متمدن یعنی وحشی یا بربر میخواند.
اهمیت این مسالە از آنجا نشات میگیرد کە سلطە یا روابط قدرت در بخش فرهنگ بیش از هرجای دیگری عمل میکند و در آنجا رنگ پیدا میکند، بە آن مشروعیت بخشیدە میشود و زمینە تداومش فراهم میشود. برای یک ملت متمدن تحت سلطە کشیدن بربریت بیشتر از تحت سلطە کشیدن یک تمدن دیگر مشروع و اخلاقی جلوە میکند.
دنبال اثبات کردن اینکە تروریستها کورد بودند میتواند بە خودی خود هیچ مسالەای نداشتە باشد اما زمانی کە این مساله در کانتکستی مورد بحث قرار میگیرد کە نزدیک بە دو قرن روابط سلطە و شبکە قدرت پشت آن خوابیدە در واقع مسالهساز میشود. بە عنوان مثال چندان اهمیت ندارد کە کسی یک سفید پوست را خصیص بداند اما زمانی کە یک هندی ١٠ درصد انعام را بە پیشخدمت بدهد و مفهوم خصاصت در ذهن شکل بگیرد یک مسالە بسیار جدیست.
اما عمق فاجعە بە اینجا ختم نمیشود. بلکە برای اینکە بیشتر بە عمق فاجعە بپردازیم باید بگویم کە بە نظر میرسد کە جوامع تا بیشتر سنتی باشند شناخت و معنای کە دیگران از آنها دارند بیشتر در درک و تعریف خود آن جوامع از خودشان نیز نقش پیدا میکند. بە عنوان مثال هندیها برای مدتها در شناخت خود این عنصر اروپائیان یا سفید پوستها را نیز دخالت دادەاند. این مقولە در محصولات فرهنگی رنگ بسیار زدایی دارد. پیتر راسل کە یک طنز پرداز اصالتا هندی کانادایی است بیش از هر کس یا چیز دیگری طنزهای خود را بە خصاصت هندیها اختصاص میدهد.
این مقولە باعث میشود در قضیە کوردستان در عرض دو روز چندین موج جمعآوری امضا برای پاک کردن این لکە ننگ بر پیشانی ملت کورد شکل گرفتە است. پر واضح است کە سرعت و حجمی کە محکوم کردن این مساله توسط کوردها بە همراه داشت در حوادث دیگر بە چشم نمیخورد.
بە هر حال این مساله کاملا روشن است کە درکی کە عامە و نخبە کورد از خود و دال کورد دارد همان است کە روابط سلطە و شبکەهای قدرت فی مابین ملل ایران آنرا شکل بخشیدە است. بە همین دلیل در بسیاری موارد جامعە کورد اعم از نخبە و عام بیش از اینکە سعی در انجام اکتی واقعی داشتە باشند در پی تبرئە کردن خود کورد هستند.
میتوان از این بحث و یا در مقابل این پدیدە دو موضع متفاوت داشت. ابتدا میتوان گفت کە ترورسیت بودن بە کورد بودن ربطی ندارد و این تروریستها میتوانستند کە اهل هرجایی باشند. اما این موضع هیچ چیز را عوض نمیکند. حتی کسانی کە این موضع را تکرار میکند نمیتوانند از شناخت و درکی کە شبکە قدرت برای آنها تولید نمودە رهایی پیدا کنند. تنها یک موضع سازشکارانە سیاسیات کە هیچ جای قضیە را تغییر نمیدهد.
اما دومین موضع این است کە در مقابل این مساله باید مقاومت کرد و مقاومت تنها زمانی امکان دارد کە سعی در بهم ریختن مناسبات سلطە نمود. فرهنگ بسیار جای مناسبیست برای بازشناخت مناسبات سلطە.
اما بازشناخت یک پدیدە هیچ کمکی بە ما نمیکند اگر نتوانیم در راستای قضاوت اخلاقی آن و تغییر اساسی و بنیادینش قدم برداریم. این درک کە شناخت علمی شناختی آبجکتیو و بە دور از قضاوت است و یا این گذارە کە کار من مطالعە و شناخت است رفتە رفتە دارد با روی آوردن دیسپلینهای جدید بە دانشگاهها از بین میرود. امروزە شناخت باید با قضاوت اخلاقی سوژە شناخت همراه باشد و شناخت روابط سلطە دربرگیرندە اقدام برای تغییر آن نیز است. اما این تغییر از چە راهی امکان دارد و شدنی است، در گفتاری دیگر بە آن خواهم پرداخت.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
تنها چند دقیقە پس از انجام حملات تروریستی در تهران گمانەزنیها در مورد زبان، لهجە و بە طور کلی هویت اتنیکی حملە کنندەها آغاز شد و بە یکی از مباحث اصلی تبدیل شد. انعکاس کورد بودن چند نفر از این حمل کنندەها بە مسالەای جدی تبدیل شد کە در سطح شبکەهای اجتماعی تقریبا بە اندازە خود خبر حملە بە آن پرداختە شد و انعکاس پیدا کرد. از سوی دیگر بە نظر میرسد کە اگر چە این مقولە بە صورت آشکار در جامعە مورد بحث قرار نمیگیرد اما یک نگرانی عمیق در جامعە را تشکیل میدهد کە اگر چە چونان سر مگو از آن صحبت نمیشود اما گاها سر بیرون می آورد.
چرا کورد بودن این افراد اهمیت پیدا میکند؟ چرا این اهمیت پیدا کردن، جدای از جنبەهای خبری و امنیتی، دارای یک بعد تاریک و پنهان است؟
چرا پس از این حملە تروریستی در تهران، ما شاهد آن بودیم کە چندین موج جمعآوری امضا در کوردستان چە در میان فعالین و نخبەها و چە در میان عموم مردم شکل گرفتە است؟ برای پرداختن بە این سوالات بە نظر میرسد بهترین مفهومی کە میتوان بە آن توسل جست مفهومی است تحت عنوان بازنمایی دیگری یا “representation of other” . بە زبان سادە آنچکە در این روند اتفاق میافتد عبارت است از اینکە جوامع بشری در توصیف و معنا کردن دیگریهایشان قالبهای ایدئولوژیک خود را بە این شناخت و معنا کردن تحمیل میکنند و شناخت و آگاهی از دیگری را از رهگذر این قالبهای ایدئولوژیک و یا فرهنگی شکل میدهند. اما مساله بە اینجا ختم نمیشود. این قالبها و بە تبع آن این شناخت نه تنها ناشی ازروابط قدرتی است کە بین این گروههای بشری وجود دارد بلکە تضمین تداوم آنها نیز هست.
برای اینکە مسالە کمی برایمان ملموستر شود مثالی میزنیم. هندیها در فرهنگ غرب بە عنوان انسانهایی خصیص، بزدل و غیر قابل اعتماد معرفی میشوند. این معرفی شدن درواقع همان بخشیدن شکل ایدئولوژیک بە دال هندیست. این امر باعث میشود کە کسانی کە دنیا را از زاویە فرهنگ غرب میبینند و یا لااقل هندی را از زاویە دید فرهنگ غرب معنا میکنند این صفات را بە همە هندیهایی کە میبنند تعمیم دهند و در وقایع اجتماعی مختلف در قضاوت خود دخیل کنند. در ادامە همین مثال، انعام دادن در رستورانها یکی از مهمترین خصیصەهای فرهنگ غرب است. اما گاها اتفاق میافتد کە فردی این کار را انجام نمیدهد و یا انعام کمی بە پیشخدمت ارائە میکند. برخورد پیشخدمتها اعم از سفید و غیر سفید زمانی کە مشتری سفید یا هندی است کاملا متفاوت است. در صورتی کە مشتری سفید باشد نهایتا طرف با صفت خصیص مورد قضاوت قرار میگیرد اما اگر زمانی مشتری هندی باشد امکان اینکە طرف بە عنوان هندی خصیص قضاوت شود بیشتر است. در عرف رستورانها دو گزینە برای انعام دادن بە مشتری ارائە میشود یکی ١٠ درصد از خرید و دیگری ١٥ درصد. اگر یک شهروند سفید انعام ١٠ درصدی را انتخاب کند امکان اینکە بە عنوان خصیص مورد قضاوت قرار گیرد بسیار کم است اما اگر یک شهروند هندی همین کار را انجام دهد اینکە بە این عنوان شناختە شود بیشتر است، حتی زمانی کە پیشخدمت غیر سفید، بە عنوان مثال فارس یا کرد باشد، چرا کە فارس یا کرد این شناخت را از دریچە ایدئولوژیک فرهنگ غالب در غرب بە دست آوردە است.
این مقولە اما بە خودی خود بە اینجا نرسیدە بلکە ناشی از سالها روابط قدرتی است کە فی مابین سفیدها از یک سو، و مستعمرەها، غیر سفیدها و جهان سوم از دیگر سو وجود دارد. هندیها سالها در روابط خود با سفیدها و علی الخصوص بریتانیا فرودست بودەاند و این مدلولهای کە امروز دال هندی بە آنها ختم میشود در نهایت از دل این رابطە فرادست و فرودست بیرون آمدە است.
در مسالە امروز ما نیز شبکەای از روابط قدرت خوابیدە است کە برای بیش از یک سدە روابط کوردها را با فارسها در ایران و یا بهتر است بگوئیم با دیگریهایشان در خاورمیانە سازمان بخشیدە و شکل دادەاند. کوردها بە عنوان دیگری از سوی همسایەهایشان و از دریچە این روابط سلطە تعریف میشوند. بە عنوان مثال برای مدتها دال کورد با مدلولهایی چون بربریت همراه بودە. بعدها سربریدن، غیرتی یا ضد زن و ... بە این مدلولها اضافە شدە است. اما چرا این صفات بد و دارای بار قضاوتی منفی بە کوردها نصبت دادە میشود؟ معمول ترین شیوە بازنمایی دیگری همانا بخش تاریکتر است، یعنی متضاد دوگانە خود. اگر ملتی خود را متمدن میداند در مقابل خود گروهی را کە تحت کنترل و سلطە میکشد متضاد دوگانە متمدن یعنی وحشی یا بربر میخواند.
اهمیت این مسالە از آنجا نشات میگیرد کە سلطە یا روابط قدرت در بخش فرهنگ بیش از هرجای دیگری عمل میکند و در آنجا رنگ پیدا میکند، بە آن مشروعیت بخشیدە میشود و زمینە تداومش فراهم میشود. برای یک ملت متمدن تحت سلطە کشیدن بربریت بیشتر از تحت سلطە کشیدن یک تمدن دیگر مشروع و اخلاقی جلوە میکند.
دنبال اثبات کردن اینکە تروریستها کورد بودند میتواند بە خودی خود هیچ مسالەای نداشتە باشد اما زمانی کە این مساله در کانتکستی مورد بحث قرار میگیرد کە نزدیک بە دو قرن روابط سلطە و شبکە قدرت پشت آن خوابیدە در واقع مسالهساز میشود. بە عنوان مثال چندان اهمیت ندارد کە کسی یک سفید پوست را خصیص بداند اما زمانی کە یک هندی ١٠ درصد انعام را بە پیشخدمت بدهد و مفهوم خصاصت در ذهن شکل بگیرد یک مسالە بسیار جدیست.
اما عمق فاجعە بە اینجا ختم نمیشود. بلکە برای اینکە بیشتر بە عمق فاجعە بپردازیم باید بگویم کە بە نظر میرسد کە جوامع تا بیشتر سنتی باشند شناخت و معنای کە دیگران از آنها دارند بیشتر در درک و تعریف خود آن جوامع از خودشان نیز نقش پیدا میکند. بە عنوان مثال هندیها برای مدتها در شناخت خود این عنصر اروپائیان یا سفید پوستها را نیز دخالت دادەاند. این مقولە در محصولات فرهنگی رنگ بسیار زدایی دارد. پیتر راسل کە یک طنز پرداز اصالتا هندی کانادایی است بیش از هر کس یا چیز دیگری طنزهای خود را بە خصاصت هندیها اختصاص میدهد.
این مقولە باعث میشود در قضیە کوردستان در عرض دو روز چندین موج جمعآوری امضا برای پاک کردن این لکە ننگ بر پیشانی ملت کورد شکل گرفتە است. پر واضح است کە سرعت و حجمی کە محکوم کردن این مساله توسط کوردها بە همراه داشت در حوادث دیگر بە چشم نمیخورد.
بە هر حال این مساله کاملا روشن است کە درکی کە عامە و نخبە کورد از خود و دال کورد دارد همان است کە روابط سلطە و شبکەهای قدرت فی مابین ملل ایران آنرا شکل بخشیدە است. بە همین دلیل در بسیاری موارد جامعە کورد اعم از نخبە و عام بیش از اینکە سعی در انجام اکتی واقعی داشتە باشند در پی تبرئە کردن خود کورد هستند.
میتوان از این بحث و یا در مقابل این پدیدە دو موضع متفاوت داشت. ابتدا میتوان گفت کە ترورسیت بودن بە کورد بودن ربطی ندارد و این تروریستها میتوانستند کە اهل هرجایی باشند. اما این موضع هیچ چیز را عوض نمیکند. حتی کسانی کە این موضع را تکرار میکند نمیتوانند از شناخت و درکی کە شبکە قدرت برای آنها تولید نمودە رهایی پیدا کنند. تنها یک موضع سازشکارانە سیاسیات کە هیچ جای قضیە را تغییر نمیدهد.
اما دومین موضع این است کە در مقابل این مساله باید مقاومت کرد و مقاومت تنها زمانی امکان دارد کە سعی در بهم ریختن مناسبات سلطە نمود. فرهنگ بسیار جای مناسبیست برای بازشناخت مناسبات سلطە.
اما بازشناخت یک پدیدە هیچ کمکی بە ما نمیکند اگر نتوانیم در راستای قضاوت اخلاقی آن و تغییر اساسی و بنیادینش قدم برداریم. این درک کە شناخت علمی شناختی آبجکتیو و بە دور از قضاوت است و یا این گذارە کە کار من مطالعە و شناخت است رفتە رفتە دارد با روی آوردن دیسپلینهای جدید بە دانشگاهها از بین میرود. امروزە شناخت باید با قضاوت اخلاقی سوژە شناخت همراه باشد و شناخت روابط سلطە دربرگیرندە اقدام برای تغییر آن نیز است. اما این تغییر از چە راهی امکان دارد و شدنی است، در گفتاری دیگر بە آن خواهم پرداخت.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.