کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

گفتگو مجله \"که‏وانه\"با مصطفی هجری

20:23 - 4 خرداد 1391

بخش دوم


که‏وانه: هویت ملت کرد در حال حاضر مورد حمایت جهانی قرار دارد. آیا همان‏گونه که اکنون ملت کرد در حکومت مرکزی عراق سهیم است، می‏توان در آینده شاهد چنین وضعیتی در تهران بود؟

مصطفی هجری: من با این نظر که حقی به کردها داده می‏شود، موافق نیستم، ملت کرد دارای حقوقی است که از آن غصب شده، سرزمینش اشغال شده و در رابطه با مبارزات و مقاومت‏هایش، با در پیش گرفتن سیاستی اصولی و خوانشی راهبردی و دقیق از تحولات منطقه قادر به استیفای حقوق خود از دست غاصبین و ناقضان حقوق خود خواهد بود. نظام فدرال دمکراتیکی که موردنظر ماست، مردم ایران را در اداره‏ی امور کشور سهیم خواهد نمود. یعنی تبعیض میان مردم کرد، فارس، عرب یا بلوچ از میان خواهد رفت و براساس یک قانون اساسی دمکراتیک، همگان در اداره‏ی کشور و قانونگذاری سهیم خواهند بود. به همین دلیل می‏توان گفت که همانند وضعیتی که کردها در عراق از آن برخوردارند، در هر نظام دمکراتیکی چنین امری امکانپذیر است.

کردها می‏توانند در تهران نیز سهمی از قدرت را به خود اختصاص ‏دهند. هم در پارلمان، براساس یک قانون دمکراتیک می‏توانند نمایندگان خود را به پارلمان فرستاده و در تصمیم‏گیری‏ها و قانونگذاری مشارکت نمایند و هم برای اداره‏ی امور کشور می‏توانند در مدیریت حکومت ایفای نقش نمایند، در غیر این صورت اساساً نمی‏توان از به وجود نظامی دمکراتیک سخنی به میان آورد.

که‏وانه: دومین کنگره‏ی ملی جوانان(کرد) برگزار شد، فکر می‏کنم شما نیز در این کنگره شرکت داشتید، آینده‏ی چنین کنگره‏هایی را چگونه ارزیابی می‏کنید؟

مصطفی هجری: در تاریخ ملت کرد و سایر ملیت‏های تحت ستم در منطقه‏ی ما، حکومت‏ها همواره کوشیده‏اند که در میان ما تفرقه و دشمنی ایجاد کنند. اگر نگاهی به گذشته‏ی خودمان بیفکنیم، متوجه می‏شویم که خسارات، زیان‏ها و سیه‏روزی‏هایی که ما کردها در برخی مقاطع تاریخی برخود روا داشتیه‏ایم، کمتر از مصائب و مشقت‏هایی نیست که رژیم‏های دیکتاتوری بر سر ما آورده‏اند.

بارها پیش آمده است که ما را در مقابل یکدیگر قرار داده‏اند، ما را به جنگ، دشمنی و اختلافات عشیره‏ای و منازعات مذهبی درونی کشانده‏اند. این امر باعث شده است که ملت کرد، علاوه بر این که از جانب زمامداران و علیرغم اراده و خواست خویش از آزادی‏ها و حقوق ملی‏اش در سرزمین خود محروم بمانند، متأسفانه خود ما نیز تحت تأثیر نظام‏های دیکتاتوری به تشدید این روند کمک کرده‏ایم. از همین روی، اجماع سیاسی و اتحاد ملت کرد در تمامی بخش‏های کردستان، به هر نحو ممکن و در تمامی زمینه‏ها، از جمله در رابطه با جوانان، زنان یا احزاب کرد مخالف رژیم‏های حاکم در سایر بخش‏ها، مخالف این سیاست‏های اشغالگرانه و در جهت زدودن آثار آنهاست، در این راستاست که ما کردها باید یک بار دیگر به این آگاهی برسیم و ثابت کنیم که همگی از یک ملت هستیم، می‏توانیم متحد و یکصدا باشیم، می‏توانیم تمامی توان و نیروی خود را یکجا گردهم آوریم و از این طریق، پیام و صدای خود را به طرزی یکپارچه و هماهنگ به ملت کرد و ملل همسایه‏ی آن برسانیم، که عبارت خواهد بود از پیام آشتی، همزیستی، اتحاد و همبستگی ملت کرد به جای تفرقه و پراکندگی و خوددرگیری. به همین دلیل، من نتایج این گردهمایی سازمان‏های جوانان از بخش‏های چهارگانه‏ی کردستان را گامی مثبت و ارزنده، تلقی می‏کنم و امیدوارم در سایر بخش‏های کردستان نیز به زودی شاهد شرایط و اوضاعی باشیم که در آن کنفرانس‏های دیگری از سوی جوانان کرد برگزار شود و این اتحاد و همبستگی روز به روز روند پیشرفت را طی کند.

که‏وانه: آیا در رابطه با مشارکت سیاسی زنان در کردستان ایران تدبیری اندیشیده‏اید؟

مصطفی هجری: زمانی که از یک سیستم دیکتاتوری سخن می‏گوییم، منظورمان سیستمی است که در آن همه چیز، اعم از فرهنگ، ارزش‏ها و هنجارهای اجتماعی مختل شده‏اند. همین جمهوری اسلامی را اگر در نظر بیاورید، در این نظام همه چیز به هم ریخته است. تنها گروه قلیلی که شیعیان معتقد به ولایت فقیه را در بر می‏گیرد، پیرامون ولی فقیه را گرفته‏اند و بقیه‏ی مردم از نگاه حاکمان، غیرخودی تلقی می‏شوند. به یاد داریم که احمدی‏نژاد پس از انتخابات ریاست‏جمهوری، مردم ناراضی را خس و خاشاک و گوساله نامید. در چنین نظام و فرهنگی که متأسفانه سالیان طولانی بر ایران حاکم بوده است، نه مرد دارای حقوقی است، نه زن، نه جوان، نه پیر و نه کودک. حقوق انسانی هیچ‏کس محترم شمرده نمی‏شود، مخصوصاً زنان که فرهنگ عمومی در کل خاورمیانه علیه آنان است و از دیدگاه مذهب و خانواده نیز مورد استثمار و بهره‏کشی قرار می‏گیرند، نتوانسته‏اند به دلایلی که ذکر آن رفت، به اندازه‏ی کافی در فعالیت سیاسی و اجتماعی مشارکت نمایند، منظور این نیست که مطلقاً مشارکتی ندارند، بلکه آن‏گونه که باید و شاید، نتوانسته‏اند مشارکت داشته باشند و گرنه در میان زنان نیز افراد مبارز، کوشا و فعالی در صفوف احزاب سیاسی کردستان ایران و در زمره‏ی هنرمندان قرار دارند. در حزب دمکرات کردستان ایران نیز زنان در سطوح رهبری و تصمیم‏گیری سهیم می‏باشند، اما این کافی نیست. همگام با پیشبرد فرایند دمکراتیزاسیون در خاورمیانه، بدون تردید، نقش و تأثیر زنان نیز آشکارتر خواهد شد و بیش از پیش خواهند توانست در فرایند تصمیم‏سازی و مراکز تصمیم‏گیری و مدیریت امور کشور مشارکت نمایند. اما تمامی این‏ها وابسته به پیشبرد روند دمکراتیزاسیون است، یعنی امکان ندارد که زنان بتوانند به حقوق خود نائل شوند، بدون آن که نظام‏های موجود را تغییر داده و حکومت‏هایی دمکراتیک برسر کار بیاورند.

منظورم این نیست که زن هیچ‏گونه تحرک و فعالیتی برای دستیابی به حقوقش نداشته باشد، تا زمانی که حکومتی دمکراتیک بنیان نهاده شود، بلکه منظور اینست که اکنون زنان از دو جهت رسالتی بر عهده‏ی آنهاست که برایش مبارزه کنند، نخست دوشادوش مردان و تمام آزادیخواهان ایران و کردها برای تغییر حکومت و استقرار حکومتی دمکراتیک و از دیگر سو برای آن حقوقی که به دلایل فراوان به عنوان زن نقض شده است. ولی در این مورد که باید روزی در جامعه‏ی کردستان بیش از آنچه تاکنون وجود دارد زنان در تصمیم‏گیری سیاسی و امور مملکت همچون مردان سهیم و فعال باشند، جای هیچ شک و تردیدی نیست.

که‏وانه: قرار بود چند سال قبل کنگره‏ای ملی برگزار شود، ولی تعدادی از احزاب به علت اختلاف‏نظر و دیدگاه‏های متفاوت از آن کنگره استقبال ننمودند و این کنگره برگزار نشد، عدم مشارکت آنها از نظر شما صحیح بود یا خیر؟

مصطفی هجری: آنچه که هم‏اکنون مورد بحث می‏باشد، این است که از سوی رئیس اقلیم کردستان قرار است کنگره‏ای ملی برگزار شود، ولی تاکنون این امر تحقق نیافته است، طبق آنچه که تاکنون گفته شده، قرار بر این است که در آینده برگزار شود. گویا قرار بر این است که جمعی از احزاب سیاسی کرد از تمام بخش‏های کردستان در آن شرکت نمایند تا بتوانند مواضعی مشترک در برابر کشورهای خارجی، حکومت‏های حاکم بر کردستان و در برابر ملت خود داشته باشند. ما نیز منتظریم که ببینیم این کنگره برگزار می‏شود یا خیر.

که‏وانه: به نظر می‏رسد هم‏اکنون احزاب کرد به این سطح از درک سیاسی رسیده‏اند که با هم به دیالوگ و گفتگو بپردازند و جبهه‏ای فکری یا جبهه‏ای سیاسی را تشکیل دهند، آیا شما به این مهم اندیشیده‏اید، یا در این راستا گامی برداشته‏اید که جبهه‏ای متحد برای کردستان ایران تشکیل دهید؟

مصطفی هجری: متأسفانه انشعابات به وجود آمده در احزاب کردستانی، تأثیرات منفی در این زمینه برجای گذاشته‏اند، ولی با این حال ما در تلاشیم که بتوانیم راه‏حلی برای این مسئله پیدا کنیم و بتوانیم همگرایی را به وجود آوریم و با مواضعی مشترک با مجامع و محافل اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور مذاکره و گفتگو کنیم و امیدواریم که به این مهم دست یابیم.

که‏وانه: اکثریت مردم کردستان دارای دینی خاص هستند، اسرائیل نیز مذهب خاص خود را دارد، به نظر شما رابطه مردم کردستان ایران یا به طورکلی، ملت کرد با اسرائیل چگونه است؟

مصطفی هجری: ما به عنوان احزاب کردستانی، همچنین به عنوان ملت کرد هیچ مشکلی برای برقراری رابطه با اسرائیل یا با هر کشور دیگری نمی‏بینیم، ما به عنوان کلیت ملت کرد و نه فقط کردهای ایرانی، هیچ مسئله و مشکلی با اسرائیل نداریم، در طول تاریخ نیز مسئله‏ای با اسرائیل نداشته‏ایم، به نظر من مردم ایران نیز کلاً مسئله و مشکلی با مردم اسرائیل ندارند، آنکه علیه اسرائیل تبلیغات می‏کند، جمهوری اسلامی است که می‏خواهد نشان دهد که از حقوق مسلمانان و به ویژه، حقوق فلسطینی‏ها دفاع می‏کند، بطلان تبلیغات جمهوری اسلامی برای همه و حتی فلسطینی‏ها نیز آشکار شده است، ولی برقراری روابط بستگی به طرف مقابل نیز دارد، به همین خاطر درباره‏ی خود برقراری رابطه، من هیچ مشکلی سر راه نمی‏بینیم، ولی بستگی به این دارد که آیا طرف مقابل حاضر است که این کار را انجام دهد یا خیر، مسئله به نظر من اینست.

که‏وانه: کشورهای هم‏پیمان بر سرنگونی رژیم سوریه اصرار دارند، آیا بعد از سقوط رژیم سوریه، در ایران خیزش و انقلاب آغاز می‏شود، در این زمینه آینده حکومت ایران را چگونه می‏بینید؟

مصطفی هجری: قرار نیست که بعد از سرنگونی رژیم سوریه در ایران انقلاب آغاز شود، ولی چنانچه اشاره نمودم، سقوط هر از کدام دیکتاتورها در منطقه بر دیگری تأثیر‏گذار است، به‏ویژه در رابطه با جمهوری اسلامی ایران و سوریه مسئله کمی متفاوت است، در این زمینه سوریه در واقع پلی است میان جمهوری اسلامی و فلسطین و حزب‏الله که هم‏پیمانان جمهوری اسلامی را تشکیل می‏دهند. با سقوط رژیم اسد این پل از بین می‏رود یا به نوعی تضعیف می‏شود. جمهوری اسلامی دیگر اینگونه آزادانه نمی‏تواند در امورات داخلی کشورهای منطقه همچون لبنان و فلسطین دخالت کند و به صورت مستقیم اسرائیل را تهدید کند، تنها کشور عربی که با جمهوری اسلامی هم‏پیمان است، سوریه می‏باشد و با سقوط رژیم سوریه جمهوری اسلامی تنها دوست خود را از دست می‏دهد و بیش از گذشته در میان کشورهای منطقه به‏ویژه خاورمیانه منزوی می‏شود. بدون شک مردم ایران با سقوط رژیم بشار اسد که تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران است، خرسند شده و انگیزه‏ای بیشتر پیدا می‏کنند برای تداوم مبارزه‏شان تا آنها نیز همچون مردم سوریه بتوانند دیکتاتور حاکم بر کشورشان را سرنگون کنند. تأثیرات، غیرمستقیم می‏باشند و از چندین جهت این مسئله بر روی حکومت ایران تأثیر منفی و بر روی مردم تأثیرات مثبت برجای می‏گذارد.

که‏وانه: پیشتر جهان به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شده بود، اکنون نیز روسیه و چین هر دو برآنند که این وضعیت را در برابر غرب حفظ کنند، علت چیست که تاکنون روسیه و چین درباره سقوط سوریه راضی نشده‏اند؟ چه چیزی از غرب می‏خواهند؟

مصطفی هجری: درواقع آنچه که روسیه و چین انجام می‏دهند، به خاطر آن نیست که به چنین حکومتهایی باور دارند، بلکه برای حفظ منافع کلان سیاسی و اقتصادی است که با وجود حکومتهای بشار اسد و جمهوری اسلامی قادرند آنها را حفظ کنند. با سرنگونی بشار اسد یا جمهوری اسلامی آن منافع بدان گونه باقی نخواهد ماند، علاوه بر این از لحاظ سیاسی نیز با سرنگونی این دو دولت، منطقه بیشتری تحت پوشش منافع غرب قرار می‏گیرد که چین و روسیه خواهان چنین چیزی نیستند. به همین خاطر تا آخرین لحظه آنها از این دو پایگاه خود دفاع می‏کنند، ولی زمانی که احساس کنند که آن حکومتها در حال سقوط هستند و از بین می‏روند، آنها نیز دست از حمایت خود می‏دارند، زیرا آنها به دنبال حفظ حکومت جمهوری اسلامی یا بعث سوریه نیستند، به این دلیل که به آن باور داشته باشند، بلکه به این خاطر است که منافع آنها را حفظ می‏کنند، زمانی که ببینند آن حکومتها در حال سقوط بوده و دیگر قادر به حفظ منافع آنها نیستند، آنها نیز پشت این حکومتها را خالی می‏کنند، این درواقع قانون تمام حکومت‏هایی است که اتحاد آنها بر مبنای منافع است.

که‏وانه: جمهوری اسلامی ایران حکومتی اثنی عشری یا مرکزگرای شیعی اسلامی است. اما بیشتر هم‏پیمانانش را کشورهای کمونیست تشکیل می‏دهند، چه چیز باعث این هم‏پیمانی است؟ این پیوندها چه منافعی برای جمهوری اسلامی به همراه دارد؟

مصطفی هجری: درواقع دیکتاتورها همگی در سیاست عمومی و کلان مانند یکدیگر هستند. به عنوان مثال حکومتهای کمونیستی مانند کره شمالی به لحاظ مذهبی و دینی نه تنها در قطب مقابل جمهوری اسلامی بلکه در دشمنی و تضاد با آن قرار دارند اما این دو کشور به لحاظ رفتاری و عملی به یکدیگر نزدیک می‏شوند. برای نمونه در مورد سرکوب آزادیخواهان. مبارزه‏ی آزادیخواهانه هم در کره شمالی هست و هم در ایران. این دو کشور در مورد سرکوب آزادیخواهان متفق هستند، حکومت بشار اسد نیز که حکومت بعثی است، در بنیان خود ضد دین است اما با ایران هم‏پیمان است و نقطه مشترک آنها ضدیت و مقابله با آزادی است. به همین دلیل آزادیخواهان را سرکوب کرده و به یکدیگر در این امر یاری می‏رسانند، روابط و منافع اقتصادی یکدیگر را تقویت می‏کنند تا بتوانند در چارچوب همان هدف از آن استفاده کنند. آنچه این کشورها را به یکدیگر نزدیک می‏‏‏کند، آزادی‏ستیزی و دمکراسی‏ستیزی است. چرا که دمکراسی برای همه‏ی آنها به یک اندازه مضر و خطرناک است، دمکراسی برای همه‏ی آنها عامل سقوط است و همین نقطه‏ی مشترک باعث دوستی و همکاری آنها می‏شود و این امری طبیعی است. ممکن است در آینده هم سیستمهای دیکتاتوری همچنان به همین شیوه عمل کنند.

که‏وانه: گفته می‏شود مردم کشورهای عربی شجاع بوده و در برابر دیکتاتورها می‏ایستند. اما چرا مردم ایران با وجود آن همه فشار سیاسی و اقتصادی و نبود آزادی و وفور اعدام، قیام نمی‏کنند؟ به عبارت دیگر، چه نیرو و انگیزه‏ای برای انقلاب در ایران نیاز است؟

مصطفی هجری: دلایل زیادی وجود دارد. به عنوان مثال، در ایران متأسفانه هنوز نیروی اپوزیسیون سراسری که بتواند الهام‏بخش مبارزه در داخل کشور باشد به وجود نیامده است، ایران کشوری پرجمعیت با تنوع بالای دینی و ملی است که اتحاد و هماهنگی آنها به‏ویژه در شرایطی که جمهوری اسلامی بر آنها حکومت می‏کند، امر مشکلی است. مسائل دیگری هم وجود دارد که مانع قیام مردم ایران تا امروز شده، اینها همگی تأثیرگذار هستند. اما نبود قیام فراگیر تا به امروز به این معنا نیست که مردم ایران از جمهوری اسلامی بیزار نیستند و یا آزادی نمی‏خواهند، آنها هم به دنبال فرصتی می‏گردند که من فکر می‏کنم در آینده فرصت پیش خواهد آمد، تشکیل اپوزیسیون سراسری که بتواند به مردم امید بدهد همان فرصتی است که باید پیش بیاید و به مردم انگیزه بدهد، مردم اگر بدانند که اپوزیسیون قوی از آنها پشتیبانی می‏کند، حتماً حضور جدی در میدان مبارزه خواهند داشت.

به عنوان مثال، مردم کردستان در حال حاضر احزاب خود را دارند، این احزاب به ناگریز همگی مقرهایشان در کردستان عراق است، مبارزان کرد و آزادیخواهان کرد که در داخل ایران درحال مبارزه هستند هر یک از سیاستها و خط مشی حزب خود پیروی می‏کنند اگر مشکلی هم برایشان پیش بیاید می‏توانند به گونه‏ای خود را از آنجا نجات داده و در درون احزاب خود به مبارزه ادامه دهند. همین امر باعث شده تا در کردستان مبارزه و مقاومت قویتر و منسجم‏تر بوده و نتایج بهتری داشته باشد، اما در ایران چنین نیرویی وجود ندارد، ما درحال گفتگو و و مذاکره با اپوزیسیون ایرانی و شخصیت‏های ایرانی هستیم تا تشکیل اپوزیسیون برای ایرانیان ممکن شده و بتواند همچون پشتیبانی برای مردم ایران عمل کند، در چنان شرایطی است که اکثریت مردم کشور می‏توانند به میدان مبارزه بیایند. البته فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی ایران در سرکوب شدید آزادیخواهان کمترین گمان را به دل راه نمی‏دهد و نه تنها نسبت به ما که از ابتدا مخالف این حکومت و خواهان براندازی آن بوده‏ایم، بلکه نسبت به کسانی که زمانی در صفوف خودشان بوده‏اند نیز چنین رویه‏ای در پیش گرفته و هیچ شفقتی در مورد آنان نشان نمی‏دهند و کمترین مخالفت و یا اختلاف‏نظر را از آنانی که دوشادوش خودشان جمهوری اسلامی را تأسیس کرده‏اند، برنمی‏تابند و قبول نمی‏کنند. این حد از سرکوب تأثیر بسیار زیادی بر مردم ایران گذاشته است.

که‏وانه: مردم کردستان ایران خواهان چه چیزی هستند؟ آیا مایل به وجود نیروی مسلح هستند در حالیکه وجود نیروی مسلح باعث اعمال فشار بیشتر بر کردستان می‏شود؟ آیا وجود نیرویی همچون پژاک که فعالیت مسلحانه دارد، به سود کردستان ایران است؟ نظر شما در این باره چیست؟

مصطفی هجری: ما به عنوان حزب دمکرات و همچنین بخش دیگری از احزاب کردی به عنوان اپوزیسیون کرد ایران، تجربه‏ی مبارزه‏ی مسلحانه داریم، سالها به مبارزه‏ی مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ادامه دادیم، اما امروز بر این باوریم که مبارزه‏ی مسلحانه نمی‏تواند مصالح و منافع مردم کرد در کردستان ایران را تأمین کند، آن فعالیت مسلحانه که گاه گاه شاهدش هستیم بیش از هرچیز بهانه‏ای است برای جمهوری اسلامی که بتواند کردستان را هر چه بیشتر میلیتاریزه کند. فشار بیشتری بر مردم کردستان وارد کرده و مجازات‏های سنگین‏تری برایشان درنظر بگیرد. به جز این تاکنون دستاوردی نداشته است.

ما بر آنیم که مردم در کردستان ایران فعال هستند، مبارزه‏ می‏کنند و احزابشان هم فعالند اما هر یک در چارچوب امکانات و تواناییهای خود فعالیت می‏کند، اما به طور کلی، نظر شخصی من این است که قیام مردم کرد در ایران به تنهایی به صلاح آنان نیست، چرا که مردم کرد در ایران هر چند هم قوی و قدرتمند باشند، نمی‏توانند به تنهایی جمهوری اسلامی را ساقط کنند و به اهداف خود برسند.

ما باید بدانیم که برای جنگ نمی‏جنگیم، بلکه برای دستاورد است که می‏جنگیم، بنابراین معتقدم که مردم کرد در کردستان ایران بیش از دیگر نقاط ایران آمادگی مبارزه و قیام را دارند، اما باید شرایطی به وجود بیاید که در تمام ایران شرایط قیام باشد و همه با هم قیام کنند و گرنه قیام ملت کرد به تنهایی از نظر من کار سیاسی درستی نیست.

تنظیم: علی‏اکبر مجیدی