بخش دوم
کهوانه: هویت ملت کرد در حال حاضر مورد حمایت جهانی قرار دارد. آیا همانگونه که اکنون ملت کرد در حکومت مرکزی عراق سهیم است، میتوان در آینده شاهد چنین وضعیتی در تهران بود؟
مصطفی هجری: من با این نظر که حقی به کردها داده میشود، موافق نیستم، ملت کرد دارای حقوقی است که از آن غصب شده، سرزمینش اشغال شده و در رابطه با مبارزات و مقاومتهایش، با در پیش گرفتن سیاستی اصولی و خوانشی راهبردی و دقیق از تحولات منطقه قادر به استیفای حقوق خود از دست غاصبین و ناقضان حقوق خود خواهد بود. نظام فدرال دمکراتیکی که موردنظر ماست، مردم ایران را در ادارهی امور کشور سهیم خواهد نمود. یعنی تبعیض میان مردم کرد، فارس، عرب یا بلوچ از میان خواهد رفت و براساس یک قانون اساسی دمکراتیک، همگان در ادارهی کشور و قانونگذاری سهیم خواهند بود. به همین دلیل میتوان گفت که همانند وضعیتی که کردها در عراق از آن برخوردارند، در هر نظام دمکراتیکی چنین امری امکانپذیر است.
کردها میتوانند در تهران نیز سهمی از قدرت را به خود اختصاص دهند. هم در پارلمان، براساس یک قانون دمکراتیک میتوانند نمایندگان خود را به پارلمان فرستاده و در تصمیمگیریها و قانونگذاری مشارکت نمایند و هم برای ادارهی امور کشور میتوانند در مدیریت حکومت ایفای نقش نمایند، در غیر این صورت اساساً نمیتوان از به وجود نظامی دمکراتیک سخنی به میان آورد.
کهوانه: دومین کنگرهی ملی جوانان(کرد) برگزار شد، فکر میکنم شما نیز در این کنگره شرکت داشتید، آیندهی چنین کنگرههایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
مصطفی هجری: در تاریخ ملت کرد و سایر ملیتهای تحت ستم در منطقهی ما، حکومتها همواره کوشیدهاند که در میان ما تفرقه و دشمنی ایجاد کنند. اگر نگاهی به گذشتهی خودمان بیفکنیم، متوجه میشویم که خسارات، زیانها و سیهروزیهایی که ما کردها در برخی مقاطع تاریخی برخود روا داشتیهایم، کمتر از مصائب و مشقتهایی نیست که رژیمهای دیکتاتوری بر سر ما آوردهاند.
بارها پیش آمده است که ما را در مقابل یکدیگر قرار دادهاند، ما را به جنگ، دشمنی و اختلافات عشیرهای و منازعات مذهبی درونی کشاندهاند. این امر باعث شده است که ملت کرد، علاوه بر این که از جانب زمامداران و علیرغم اراده و خواست خویش از آزادیها و حقوق ملیاش در سرزمین خود محروم بمانند، متأسفانه خود ما نیز تحت تأثیر نظامهای دیکتاتوری به تشدید این روند کمک کردهایم. از همین روی، اجماع سیاسی و اتحاد ملت کرد در تمامی بخشهای کردستان، به هر نحو ممکن و در تمامی زمینهها، از جمله در رابطه با جوانان، زنان یا احزاب کرد مخالف رژیمهای حاکم در سایر بخشها، مخالف این سیاستهای اشغالگرانه و در جهت زدودن آثار آنهاست، در این راستاست که ما کردها باید یک بار دیگر به این آگاهی برسیم و ثابت کنیم که همگی از یک ملت هستیم، میتوانیم متحد و یکصدا باشیم، میتوانیم تمامی توان و نیروی خود را یکجا گردهم آوریم و از این طریق، پیام و صدای خود را به طرزی یکپارچه و هماهنگ به ملت کرد و ملل همسایهی آن برسانیم، که عبارت خواهد بود از پیام آشتی، همزیستی، اتحاد و همبستگی ملت کرد به جای تفرقه و پراکندگی و خوددرگیری. به همین دلیل، من نتایج این گردهمایی سازمانهای جوانان از بخشهای چهارگانهی کردستان را گامی مثبت و ارزنده، تلقی میکنم و امیدوارم در سایر بخشهای کردستان نیز به زودی شاهد شرایط و اوضاعی باشیم که در آن کنفرانسهای دیگری از سوی جوانان کرد برگزار شود و این اتحاد و همبستگی روز به روز روند پیشرفت را طی کند.
کهوانه: آیا در رابطه با مشارکت سیاسی زنان در کردستان ایران تدبیری اندیشیدهاید؟
مصطفی هجری: زمانی که از یک سیستم دیکتاتوری سخن میگوییم، منظورمان سیستمی است که در آن همه چیز، اعم از فرهنگ، ارزشها و هنجارهای اجتماعی مختل شدهاند. همین جمهوری اسلامی را اگر در نظر بیاورید، در این نظام همه چیز به هم ریخته است. تنها گروه قلیلی که شیعیان معتقد به ولایت فقیه را در بر میگیرد، پیرامون ولی فقیه را گرفتهاند و بقیهی مردم از نگاه حاکمان، غیرخودی تلقی میشوند. به یاد داریم که احمدینژاد پس از انتخابات ریاستجمهوری، مردم ناراضی را خس و خاشاک و گوساله نامید. در چنین نظام و فرهنگی که متأسفانه سالیان طولانی بر ایران حاکم بوده است، نه مرد دارای حقوقی است، نه زن، نه جوان، نه پیر و نه کودک. حقوق انسانی هیچکس محترم شمرده نمیشود، مخصوصاً زنان که فرهنگ عمومی در کل خاورمیانه علیه آنان است و از دیدگاه مذهب و خانواده نیز مورد استثمار و بهرهکشی قرار میگیرند، نتوانستهاند به دلایلی که ذکر آن رفت، به اندازهی کافی در فعالیت سیاسی و اجتماعی مشارکت نمایند، منظور این نیست که مطلقاً مشارکتی ندارند، بلکه آنگونه که باید و شاید، نتوانستهاند مشارکت داشته باشند و گرنه در میان زنان نیز افراد مبارز، کوشا و فعالی در صفوف احزاب سیاسی کردستان ایران و در زمرهی هنرمندان قرار دارند. در حزب دمکرات کردستان ایران نیز زنان در سطوح رهبری و تصمیمگیری سهیم میباشند، اما این کافی نیست. همگام با پیشبرد فرایند دمکراتیزاسیون در خاورمیانه، بدون تردید، نقش و تأثیر زنان نیز آشکارتر خواهد شد و بیش از پیش خواهند توانست در فرایند تصمیمسازی و مراکز تصمیمگیری و مدیریت امور کشور مشارکت نمایند. اما تمامی اینها وابسته به پیشبرد روند دمکراتیزاسیون است، یعنی امکان ندارد که زنان بتوانند به حقوق خود نائل شوند، بدون آن که نظامهای موجود را تغییر داده و حکومتهایی دمکراتیک برسر کار بیاورند.
منظورم این نیست که زن هیچگونه تحرک و فعالیتی برای دستیابی به حقوقش نداشته باشد، تا زمانی که حکومتی دمکراتیک بنیان نهاده شود، بلکه منظور اینست که اکنون زنان از دو جهت رسالتی بر عهدهی آنهاست که برایش مبارزه کنند، نخست دوشادوش مردان و تمام آزادیخواهان ایران و کردها برای تغییر حکومت و استقرار حکومتی دمکراتیک و از دیگر سو برای آن حقوقی که به دلایل فراوان به عنوان زن نقض شده است. ولی در این مورد که باید روزی در جامعهی کردستان بیش از آنچه تاکنون وجود دارد زنان در تصمیمگیری سیاسی و امور مملکت همچون مردان سهیم و فعال باشند، جای هیچ شک و تردیدی نیست.
کهوانه: قرار بود چند سال قبل کنگرهای ملی برگزار شود، ولی تعدادی از احزاب به علت اختلافنظر و دیدگاههای متفاوت از آن کنگره استقبال ننمودند و این کنگره برگزار نشد، عدم مشارکت آنها از نظر شما صحیح بود یا خیر؟
مصطفی هجری: آنچه که هماکنون مورد بحث میباشد، این است که از سوی رئیس اقلیم کردستان قرار است کنگرهای ملی برگزار شود، ولی تاکنون این امر تحقق نیافته است، طبق آنچه که تاکنون گفته شده، قرار بر این است که در آینده برگزار شود. گویا قرار بر این است که جمعی از احزاب سیاسی کرد از تمام بخشهای کردستان در آن شرکت نمایند تا بتوانند مواضعی مشترک در برابر کشورهای خارجی، حکومتهای حاکم بر کردستان و در برابر ملت خود داشته باشند. ما نیز منتظریم که ببینیم این کنگره برگزار میشود یا خیر.
کهوانه: به نظر میرسد هماکنون احزاب کرد به این سطح از درک سیاسی رسیدهاند که با هم به دیالوگ و گفتگو بپردازند و جبههای فکری یا جبههای سیاسی را تشکیل دهند، آیا شما به این مهم اندیشیدهاید، یا در این راستا گامی برداشتهاید که جبههای متحد برای کردستان ایران تشکیل دهید؟
مصطفی هجری: متأسفانه انشعابات به وجود آمده در احزاب کردستانی، تأثیرات منفی در این زمینه برجای گذاشتهاند، ولی با این حال ما در تلاشیم که بتوانیم راهحلی برای این مسئله پیدا کنیم و بتوانیم همگرایی را به وجود آوریم و با مواضعی مشترک با مجامع و محافل اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور مذاکره و گفتگو کنیم و امیدواریم که به این مهم دست یابیم.
کهوانه: اکثریت مردم کردستان دارای دینی خاص هستند، اسرائیل نیز مذهب خاص خود را دارد، به نظر شما رابطه مردم کردستان ایران یا به طورکلی، ملت کرد با اسرائیل چگونه است؟
مصطفی هجری: ما به عنوان احزاب کردستانی، همچنین به عنوان ملت کرد هیچ مشکلی برای برقراری رابطه با اسرائیل یا با هر کشور دیگری نمیبینیم، ما به عنوان کلیت ملت کرد و نه فقط کردهای ایرانی، هیچ مسئله و مشکلی با اسرائیل نداریم، در طول تاریخ نیز مسئلهای با اسرائیل نداشتهایم، به نظر من مردم ایران نیز کلاً مسئله و مشکلی با مردم اسرائیل ندارند، آنکه علیه اسرائیل تبلیغات میکند، جمهوری اسلامی است که میخواهد نشان دهد که از حقوق مسلمانان و به ویژه، حقوق فلسطینیها دفاع میکند، بطلان تبلیغات جمهوری اسلامی برای همه و حتی فلسطینیها نیز آشکار شده است، ولی برقراری روابط بستگی به طرف مقابل نیز دارد، به همین خاطر دربارهی خود برقراری رابطه، من هیچ مشکلی سر راه نمیبینیم، ولی بستگی به این دارد که آیا طرف مقابل حاضر است که این کار را انجام دهد یا خیر، مسئله به نظر من اینست.
کهوانه: کشورهای همپیمان بر سرنگونی رژیم سوریه اصرار دارند، آیا بعد از سقوط رژیم سوریه، در ایران خیزش و انقلاب آغاز میشود، در این زمینه آینده حکومت ایران را چگونه میبینید؟
مصطفی هجری: قرار نیست که بعد از سرنگونی رژیم سوریه در ایران انقلاب آغاز شود، ولی چنانچه اشاره نمودم، سقوط هر از کدام دیکتاتورها در منطقه بر دیگری تأثیرگذار است، بهویژه در رابطه با جمهوری اسلامی ایران و سوریه مسئله کمی متفاوت است، در این زمینه سوریه در واقع پلی است میان جمهوری اسلامی و فلسطین و حزبالله که همپیمانان جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند. با سقوط رژیم اسد این پل از بین میرود یا به نوعی تضعیف میشود. جمهوری اسلامی دیگر اینگونه آزادانه نمیتواند در امورات داخلی کشورهای منطقه همچون لبنان و فلسطین دخالت کند و به صورت مستقیم اسرائیل را تهدید کند، تنها کشور عربی که با جمهوری اسلامی همپیمان است، سوریه میباشد و با سقوط رژیم سوریه جمهوری اسلامی تنها دوست خود را از دست میدهد و بیش از گذشته در میان کشورهای منطقه بهویژه خاورمیانه منزوی میشود. بدون شک مردم ایران با سقوط رژیم بشار اسد که تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران است، خرسند شده و انگیزهای بیشتر پیدا میکنند برای تداوم مبارزهشان تا آنها نیز همچون مردم سوریه بتوانند دیکتاتور حاکم بر کشورشان را سرنگون کنند. تأثیرات، غیرمستقیم میباشند و از چندین جهت این مسئله بر روی حکومت ایران تأثیر منفی و بر روی مردم تأثیرات مثبت برجای میگذارد.
کهوانه: پیشتر جهان به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شده بود، اکنون نیز روسیه و چین هر دو برآنند که این وضعیت را در برابر غرب حفظ کنند، علت چیست که تاکنون روسیه و چین درباره سقوط سوریه راضی نشدهاند؟ چه چیزی از غرب میخواهند؟
مصطفی هجری: درواقع آنچه که روسیه و چین انجام میدهند، به خاطر آن نیست که به چنین حکومتهایی باور دارند، بلکه برای حفظ منافع کلان سیاسی و اقتصادی است که با وجود حکومتهای بشار اسد و جمهوری اسلامی قادرند آنها را حفظ کنند. با سرنگونی بشار اسد یا جمهوری اسلامی آن منافع بدان گونه باقی نخواهد ماند، علاوه بر این از لحاظ سیاسی نیز با سرنگونی این دو دولت، منطقه بیشتری تحت پوشش منافع غرب قرار میگیرد که چین و روسیه خواهان چنین چیزی نیستند. به همین خاطر تا آخرین لحظه آنها از این دو پایگاه خود دفاع میکنند، ولی زمانی که احساس کنند که آن حکومتها در حال سقوط هستند و از بین میروند، آنها نیز دست از حمایت خود میدارند، زیرا آنها به دنبال حفظ حکومت جمهوری اسلامی یا بعث سوریه نیستند، به این دلیل که به آن باور داشته باشند، بلکه به این خاطر است که منافع آنها را حفظ میکنند، زمانی که ببینند آن حکومتها در حال سقوط بوده و دیگر قادر به حفظ منافع آنها نیستند، آنها نیز پشت این حکومتها را خالی میکنند، این درواقع قانون تمام حکومتهایی است که اتحاد آنها بر مبنای منافع است.
کهوانه: جمهوری اسلامی ایران حکومتی اثنی عشری یا مرکزگرای شیعی اسلامی است. اما بیشتر همپیمانانش را کشورهای کمونیست تشکیل میدهند، چه چیز باعث این همپیمانی است؟ این پیوندها چه منافعی برای جمهوری اسلامی به همراه دارد؟
مصطفی هجری: درواقع دیکتاتورها همگی در سیاست عمومی و کلان مانند یکدیگر هستند. به عنوان مثال حکومتهای کمونیستی مانند کره شمالی به لحاظ مذهبی و دینی نه تنها در قطب مقابل جمهوری اسلامی بلکه در دشمنی و تضاد با آن قرار دارند اما این دو کشور به لحاظ رفتاری و عملی به یکدیگر نزدیک میشوند. برای نمونه در مورد سرکوب آزادیخواهان. مبارزهی آزادیخواهانه هم در کره شمالی هست و هم در ایران. این دو کشور در مورد سرکوب آزادیخواهان متفق هستند، حکومت بشار اسد نیز که حکومت بعثی است، در بنیان خود ضد دین است اما با ایران همپیمان است و نقطه مشترک آنها ضدیت و مقابله با آزادی است. به همین دلیل آزادیخواهان را سرکوب کرده و به یکدیگر در این امر یاری میرسانند، روابط و منافع اقتصادی یکدیگر را تقویت میکنند تا بتوانند در چارچوب همان هدف از آن استفاده کنند. آنچه این کشورها را به یکدیگر نزدیک میکند، آزادیستیزی و دمکراسیستیزی است. چرا که دمکراسی برای همهی آنها به یک اندازه مضر و خطرناک است، دمکراسی برای همهی آنها عامل سقوط است و همین نقطهی مشترک باعث دوستی و همکاری آنها میشود و این امری طبیعی است. ممکن است در آینده هم سیستمهای دیکتاتوری همچنان به همین شیوه عمل کنند.
کهوانه: گفته میشود مردم کشورهای عربی شجاع بوده و در برابر دیکتاتورها میایستند. اما چرا مردم ایران با وجود آن همه فشار سیاسی و اقتصادی و نبود آزادی و وفور اعدام، قیام نمیکنند؟ به عبارت دیگر، چه نیرو و انگیزهای برای انقلاب در ایران نیاز است؟
مصطفی هجری: دلایل زیادی وجود دارد. به عنوان مثال، در ایران متأسفانه هنوز نیروی اپوزیسیون سراسری که بتواند الهامبخش مبارزه در داخل کشور باشد به وجود نیامده است، ایران کشوری پرجمعیت با تنوع بالای دینی و ملی است که اتحاد و هماهنگی آنها بهویژه در شرایطی که جمهوری اسلامی بر آنها حکومت میکند، امر مشکلی است. مسائل دیگری هم وجود دارد که مانع قیام مردم ایران تا امروز شده، اینها همگی تأثیرگذار هستند. اما نبود قیام فراگیر تا به امروز به این معنا نیست که مردم ایران از جمهوری اسلامی بیزار نیستند و یا آزادی نمیخواهند، آنها هم به دنبال فرصتی میگردند که من فکر میکنم در آینده فرصت پیش خواهد آمد، تشکیل اپوزیسیون سراسری که بتواند به مردم امید بدهد همان فرصتی است که باید پیش بیاید و به مردم انگیزه بدهد، مردم اگر بدانند که اپوزیسیون قوی از آنها پشتیبانی میکند، حتماً حضور جدی در میدان مبارزه خواهند داشت.
به عنوان مثال، مردم کردستان در حال حاضر احزاب خود را دارند، این احزاب به ناگریز همگی مقرهایشان در کردستان عراق است، مبارزان کرد و آزادیخواهان کرد که در داخل ایران درحال مبارزه هستند هر یک از سیاستها و خط مشی حزب خود پیروی میکنند اگر مشکلی هم برایشان پیش بیاید میتوانند به گونهای خود را از آنجا نجات داده و در درون احزاب خود به مبارزه ادامه دهند. همین امر باعث شده تا در کردستان مبارزه و مقاومت قویتر و منسجمتر بوده و نتایج بهتری داشته باشد، اما در ایران چنین نیرویی وجود ندارد، ما درحال گفتگو و و مذاکره با اپوزیسیون ایرانی و شخصیتهای ایرانی هستیم تا تشکیل اپوزیسیون برای ایرانیان ممکن شده و بتواند همچون پشتیبانی برای مردم ایران عمل کند، در چنان شرایطی است که اکثریت مردم کشور میتوانند به میدان مبارزه بیایند. البته فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی ایران در سرکوب شدید آزادیخواهان کمترین گمان را به دل راه نمیدهد و نه تنها نسبت به ما که از ابتدا مخالف این حکومت و خواهان براندازی آن بودهایم، بلکه نسبت به کسانی که زمانی در صفوف خودشان بودهاند نیز چنین رویهای در پیش گرفته و هیچ شفقتی در مورد آنان نشان نمیدهند و کمترین مخالفت و یا اختلافنظر را از آنانی که دوشادوش خودشان جمهوری اسلامی را تأسیس کردهاند، برنمیتابند و قبول نمیکنند. این حد از سرکوب تأثیر بسیار زیادی بر مردم ایران گذاشته است.
کهوانه: مردم کردستان ایران خواهان چه چیزی هستند؟ آیا مایل به وجود نیروی مسلح هستند در حالیکه وجود نیروی مسلح باعث اعمال فشار بیشتر بر کردستان میشود؟ آیا وجود نیرویی همچون پژاک که فعالیت مسلحانه دارد، به سود کردستان ایران است؟ نظر شما در این باره چیست؟
مصطفی هجری: ما به عنوان حزب دمکرات و همچنین بخش دیگری از احزاب کردی به عنوان اپوزیسیون کرد ایران، تجربهی مبارزهی مسلحانه داریم، سالها به مبارزهی مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ادامه دادیم، اما امروز بر این باوریم که مبارزهی مسلحانه نمیتواند مصالح و منافع مردم کرد در کردستان ایران را تأمین کند، آن فعالیت مسلحانه که گاه گاه شاهدش هستیم بیش از هرچیز بهانهای است برای جمهوری اسلامی که بتواند کردستان را هر چه بیشتر میلیتاریزه کند. فشار بیشتری بر مردم کردستان وارد کرده و مجازاتهای سنگینتری برایشان درنظر بگیرد. به جز این تاکنون دستاوردی نداشته است.
ما بر آنیم که مردم در کردستان ایران فعال هستند، مبارزه میکنند و احزابشان هم فعالند اما هر یک در چارچوب امکانات و تواناییهای خود فعالیت میکند، اما به طور کلی، نظر شخصی من این است که قیام مردم کرد در ایران به تنهایی به صلاح آنان نیست، چرا که مردم کرد در ایران هر چند هم قوی و قدرتمند باشند، نمیتوانند به تنهایی جمهوری اسلامی را ساقط کنند و به اهداف خود برسند.
ما باید بدانیم که برای جنگ نمیجنگیم، بلکه برای دستاورد است که میجنگیم، بنابراین معتقدم که مردم کرد در کردستان ایران بیش از دیگر نقاط ایران آمادگی مبارزه و قیام را دارند، اما باید شرایطی به وجود بیاید که در تمام ایران شرایط قیام باشد و همه با هم قیام کنند و گرنه قیام ملت کرد به تنهایی از نظر من کار سیاسی درستی نیست.
تنظیم: علیاکبر مجیدی
کهوانه: هویت ملت کرد در حال حاضر مورد حمایت جهانی قرار دارد. آیا همانگونه که اکنون ملت کرد در حکومت مرکزی عراق سهیم است، میتوان در آینده شاهد چنین وضعیتی در تهران بود؟
مصطفی هجری: من با این نظر که حقی به کردها داده میشود، موافق نیستم، ملت کرد دارای حقوقی است که از آن غصب شده، سرزمینش اشغال شده و در رابطه با مبارزات و مقاومتهایش، با در پیش گرفتن سیاستی اصولی و خوانشی راهبردی و دقیق از تحولات منطقه قادر به استیفای حقوق خود از دست غاصبین و ناقضان حقوق خود خواهد بود. نظام فدرال دمکراتیکی که موردنظر ماست، مردم ایران را در ادارهی امور کشور سهیم خواهد نمود. یعنی تبعیض میان مردم کرد، فارس، عرب یا بلوچ از میان خواهد رفت و براساس یک قانون اساسی دمکراتیک، همگان در ادارهی کشور و قانونگذاری سهیم خواهند بود. به همین دلیل میتوان گفت که همانند وضعیتی که کردها در عراق از آن برخوردارند، در هر نظام دمکراتیکی چنین امری امکانپذیر است.
کردها میتوانند در تهران نیز سهمی از قدرت را به خود اختصاص دهند. هم در پارلمان، براساس یک قانون دمکراتیک میتوانند نمایندگان خود را به پارلمان فرستاده و در تصمیمگیریها و قانونگذاری مشارکت نمایند و هم برای ادارهی امور کشور میتوانند در مدیریت حکومت ایفای نقش نمایند، در غیر این صورت اساساً نمیتوان از به وجود نظامی دمکراتیک سخنی به میان آورد.
کهوانه: دومین کنگرهی ملی جوانان(کرد) برگزار شد، فکر میکنم شما نیز در این کنگره شرکت داشتید، آیندهی چنین کنگرههایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
مصطفی هجری: در تاریخ ملت کرد و سایر ملیتهای تحت ستم در منطقهی ما، حکومتها همواره کوشیدهاند که در میان ما تفرقه و دشمنی ایجاد کنند. اگر نگاهی به گذشتهی خودمان بیفکنیم، متوجه میشویم که خسارات، زیانها و سیهروزیهایی که ما کردها در برخی مقاطع تاریخی برخود روا داشتیهایم، کمتر از مصائب و مشقتهایی نیست که رژیمهای دیکتاتوری بر سر ما آوردهاند.
بارها پیش آمده است که ما را در مقابل یکدیگر قرار دادهاند، ما را به جنگ، دشمنی و اختلافات عشیرهای و منازعات مذهبی درونی کشاندهاند. این امر باعث شده است که ملت کرد، علاوه بر این که از جانب زمامداران و علیرغم اراده و خواست خویش از آزادیها و حقوق ملیاش در سرزمین خود محروم بمانند، متأسفانه خود ما نیز تحت تأثیر نظامهای دیکتاتوری به تشدید این روند کمک کردهایم. از همین روی، اجماع سیاسی و اتحاد ملت کرد در تمامی بخشهای کردستان، به هر نحو ممکن و در تمامی زمینهها، از جمله در رابطه با جوانان، زنان یا احزاب کرد مخالف رژیمهای حاکم در سایر بخشها، مخالف این سیاستهای اشغالگرانه و در جهت زدودن آثار آنهاست، در این راستاست که ما کردها باید یک بار دیگر به این آگاهی برسیم و ثابت کنیم که همگی از یک ملت هستیم، میتوانیم متحد و یکصدا باشیم، میتوانیم تمامی توان و نیروی خود را یکجا گردهم آوریم و از این طریق، پیام و صدای خود را به طرزی یکپارچه و هماهنگ به ملت کرد و ملل همسایهی آن برسانیم، که عبارت خواهد بود از پیام آشتی، همزیستی، اتحاد و همبستگی ملت کرد به جای تفرقه و پراکندگی و خوددرگیری. به همین دلیل، من نتایج این گردهمایی سازمانهای جوانان از بخشهای چهارگانهی کردستان را گامی مثبت و ارزنده، تلقی میکنم و امیدوارم در سایر بخشهای کردستان نیز به زودی شاهد شرایط و اوضاعی باشیم که در آن کنفرانسهای دیگری از سوی جوانان کرد برگزار شود و این اتحاد و همبستگی روز به روز روند پیشرفت را طی کند.
کهوانه: آیا در رابطه با مشارکت سیاسی زنان در کردستان ایران تدبیری اندیشیدهاید؟
مصطفی هجری: زمانی که از یک سیستم دیکتاتوری سخن میگوییم، منظورمان سیستمی است که در آن همه چیز، اعم از فرهنگ، ارزشها و هنجارهای اجتماعی مختل شدهاند. همین جمهوری اسلامی را اگر در نظر بیاورید، در این نظام همه چیز به هم ریخته است. تنها گروه قلیلی که شیعیان معتقد به ولایت فقیه را در بر میگیرد، پیرامون ولی فقیه را گرفتهاند و بقیهی مردم از نگاه حاکمان، غیرخودی تلقی میشوند. به یاد داریم که احمدینژاد پس از انتخابات ریاستجمهوری، مردم ناراضی را خس و خاشاک و گوساله نامید. در چنین نظام و فرهنگی که متأسفانه سالیان طولانی بر ایران حاکم بوده است، نه مرد دارای حقوقی است، نه زن، نه جوان، نه پیر و نه کودک. حقوق انسانی هیچکس محترم شمرده نمیشود، مخصوصاً زنان که فرهنگ عمومی در کل خاورمیانه علیه آنان است و از دیدگاه مذهب و خانواده نیز مورد استثمار و بهرهکشی قرار میگیرند، نتوانستهاند به دلایلی که ذکر آن رفت، به اندازهی کافی در فعالیت سیاسی و اجتماعی مشارکت نمایند، منظور این نیست که مطلقاً مشارکتی ندارند، بلکه آنگونه که باید و شاید، نتوانستهاند مشارکت داشته باشند و گرنه در میان زنان نیز افراد مبارز، کوشا و فعالی در صفوف احزاب سیاسی کردستان ایران و در زمرهی هنرمندان قرار دارند. در حزب دمکرات کردستان ایران نیز زنان در سطوح رهبری و تصمیمگیری سهیم میباشند، اما این کافی نیست. همگام با پیشبرد فرایند دمکراتیزاسیون در خاورمیانه، بدون تردید، نقش و تأثیر زنان نیز آشکارتر خواهد شد و بیش از پیش خواهند توانست در فرایند تصمیمسازی و مراکز تصمیمگیری و مدیریت امور کشور مشارکت نمایند. اما تمامی اینها وابسته به پیشبرد روند دمکراتیزاسیون است، یعنی امکان ندارد که زنان بتوانند به حقوق خود نائل شوند، بدون آن که نظامهای موجود را تغییر داده و حکومتهایی دمکراتیک برسر کار بیاورند.
منظورم این نیست که زن هیچگونه تحرک و فعالیتی برای دستیابی به حقوقش نداشته باشد، تا زمانی که حکومتی دمکراتیک بنیان نهاده شود، بلکه منظور اینست که اکنون زنان از دو جهت رسالتی بر عهدهی آنهاست که برایش مبارزه کنند، نخست دوشادوش مردان و تمام آزادیخواهان ایران و کردها برای تغییر حکومت و استقرار حکومتی دمکراتیک و از دیگر سو برای آن حقوقی که به دلایل فراوان به عنوان زن نقض شده است. ولی در این مورد که باید روزی در جامعهی کردستان بیش از آنچه تاکنون وجود دارد زنان در تصمیمگیری سیاسی و امور مملکت همچون مردان سهیم و فعال باشند، جای هیچ شک و تردیدی نیست.
کهوانه: قرار بود چند سال قبل کنگرهای ملی برگزار شود، ولی تعدادی از احزاب به علت اختلافنظر و دیدگاههای متفاوت از آن کنگره استقبال ننمودند و این کنگره برگزار نشد، عدم مشارکت آنها از نظر شما صحیح بود یا خیر؟
مصطفی هجری: آنچه که هماکنون مورد بحث میباشد، این است که از سوی رئیس اقلیم کردستان قرار است کنگرهای ملی برگزار شود، ولی تاکنون این امر تحقق نیافته است، طبق آنچه که تاکنون گفته شده، قرار بر این است که در آینده برگزار شود. گویا قرار بر این است که جمعی از احزاب سیاسی کرد از تمام بخشهای کردستان در آن شرکت نمایند تا بتوانند مواضعی مشترک در برابر کشورهای خارجی، حکومتهای حاکم بر کردستان و در برابر ملت خود داشته باشند. ما نیز منتظریم که ببینیم این کنگره برگزار میشود یا خیر.
کهوانه: به نظر میرسد هماکنون احزاب کرد به این سطح از درک سیاسی رسیدهاند که با هم به دیالوگ و گفتگو بپردازند و جبههای فکری یا جبههای سیاسی را تشکیل دهند، آیا شما به این مهم اندیشیدهاید، یا در این راستا گامی برداشتهاید که جبههای متحد برای کردستان ایران تشکیل دهید؟
مصطفی هجری: متأسفانه انشعابات به وجود آمده در احزاب کردستانی، تأثیرات منفی در این زمینه برجای گذاشتهاند، ولی با این حال ما در تلاشیم که بتوانیم راهحلی برای این مسئله پیدا کنیم و بتوانیم همگرایی را به وجود آوریم و با مواضعی مشترک با مجامع و محافل اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور مذاکره و گفتگو کنیم و امیدواریم که به این مهم دست یابیم.
کهوانه: اکثریت مردم کردستان دارای دینی خاص هستند، اسرائیل نیز مذهب خاص خود را دارد، به نظر شما رابطه مردم کردستان ایران یا به طورکلی، ملت کرد با اسرائیل چگونه است؟
مصطفی هجری: ما به عنوان احزاب کردستانی، همچنین به عنوان ملت کرد هیچ مشکلی برای برقراری رابطه با اسرائیل یا با هر کشور دیگری نمیبینیم، ما به عنوان کلیت ملت کرد و نه فقط کردهای ایرانی، هیچ مسئله و مشکلی با اسرائیل نداریم، در طول تاریخ نیز مسئلهای با اسرائیل نداشتهایم، به نظر من مردم ایران نیز کلاً مسئله و مشکلی با مردم اسرائیل ندارند، آنکه علیه اسرائیل تبلیغات میکند، جمهوری اسلامی است که میخواهد نشان دهد که از حقوق مسلمانان و به ویژه، حقوق فلسطینیها دفاع میکند، بطلان تبلیغات جمهوری اسلامی برای همه و حتی فلسطینیها نیز آشکار شده است، ولی برقراری روابط بستگی به طرف مقابل نیز دارد، به همین خاطر دربارهی خود برقراری رابطه، من هیچ مشکلی سر راه نمیبینیم، ولی بستگی به این دارد که آیا طرف مقابل حاضر است که این کار را انجام دهد یا خیر، مسئله به نظر من اینست.
کهوانه: کشورهای همپیمان بر سرنگونی رژیم سوریه اصرار دارند، آیا بعد از سقوط رژیم سوریه، در ایران خیزش و انقلاب آغاز میشود، در این زمینه آینده حکومت ایران را چگونه میبینید؟
مصطفی هجری: قرار نیست که بعد از سرنگونی رژیم سوریه در ایران انقلاب آغاز شود، ولی چنانچه اشاره نمودم، سقوط هر از کدام دیکتاتورها در منطقه بر دیگری تأثیرگذار است، بهویژه در رابطه با جمهوری اسلامی ایران و سوریه مسئله کمی متفاوت است، در این زمینه سوریه در واقع پلی است میان جمهوری اسلامی و فلسطین و حزبالله که همپیمانان جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند. با سقوط رژیم اسد این پل از بین میرود یا به نوعی تضعیف میشود. جمهوری اسلامی دیگر اینگونه آزادانه نمیتواند در امورات داخلی کشورهای منطقه همچون لبنان و فلسطین دخالت کند و به صورت مستقیم اسرائیل را تهدید کند، تنها کشور عربی که با جمهوری اسلامی همپیمان است، سوریه میباشد و با سقوط رژیم سوریه جمهوری اسلامی تنها دوست خود را از دست میدهد و بیش از گذشته در میان کشورهای منطقه بهویژه خاورمیانه منزوی میشود. بدون شک مردم ایران با سقوط رژیم بشار اسد که تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران است، خرسند شده و انگیزهای بیشتر پیدا میکنند برای تداوم مبارزهشان تا آنها نیز همچون مردم سوریه بتوانند دیکتاتور حاکم بر کشورشان را سرنگون کنند. تأثیرات، غیرمستقیم میباشند و از چندین جهت این مسئله بر روی حکومت ایران تأثیر منفی و بر روی مردم تأثیرات مثبت برجای میگذارد.
کهوانه: پیشتر جهان به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شده بود، اکنون نیز روسیه و چین هر دو برآنند که این وضعیت را در برابر غرب حفظ کنند، علت چیست که تاکنون روسیه و چین درباره سقوط سوریه راضی نشدهاند؟ چه چیزی از غرب میخواهند؟
مصطفی هجری: درواقع آنچه که روسیه و چین انجام میدهند، به خاطر آن نیست که به چنین حکومتهایی باور دارند، بلکه برای حفظ منافع کلان سیاسی و اقتصادی است که با وجود حکومتهای بشار اسد و جمهوری اسلامی قادرند آنها را حفظ کنند. با سرنگونی بشار اسد یا جمهوری اسلامی آن منافع بدان گونه باقی نخواهد ماند، علاوه بر این از لحاظ سیاسی نیز با سرنگونی این دو دولت، منطقه بیشتری تحت پوشش منافع غرب قرار میگیرد که چین و روسیه خواهان چنین چیزی نیستند. به همین خاطر تا آخرین لحظه آنها از این دو پایگاه خود دفاع میکنند، ولی زمانی که احساس کنند که آن حکومتها در حال سقوط هستند و از بین میروند، آنها نیز دست از حمایت خود میدارند، زیرا آنها به دنبال حفظ حکومت جمهوری اسلامی یا بعث سوریه نیستند، به این دلیل که به آن باور داشته باشند، بلکه به این خاطر است که منافع آنها را حفظ میکنند، زمانی که ببینند آن حکومتها در حال سقوط بوده و دیگر قادر به حفظ منافع آنها نیستند، آنها نیز پشت این حکومتها را خالی میکنند، این درواقع قانون تمام حکومتهایی است که اتحاد آنها بر مبنای منافع است.
کهوانه: جمهوری اسلامی ایران حکومتی اثنی عشری یا مرکزگرای شیعی اسلامی است. اما بیشتر همپیمانانش را کشورهای کمونیست تشکیل میدهند، چه چیز باعث این همپیمانی است؟ این پیوندها چه منافعی برای جمهوری اسلامی به همراه دارد؟
مصطفی هجری: درواقع دیکتاتورها همگی در سیاست عمومی و کلان مانند یکدیگر هستند. به عنوان مثال حکومتهای کمونیستی مانند کره شمالی به لحاظ مذهبی و دینی نه تنها در قطب مقابل جمهوری اسلامی بلکه در دشمنی و تضاد با آن قرار دارند اما این دو کشور به لحاظ رفتاری و عملی به یکدیگر نزدیک میشوند. برای نمونه در مورد سرکوب آزادیخواهان. مبارزهی آزادیخواهانه هم در کره شمالی هست و هم در ایران. این دو کشور در مورد سرکوب آزادیخواهان متفق هستند، حکومت بشار اسد نیز که حکومت بعثی است، در بنیان خود ضد دین است اما با ایران همپیمان است و نقطه مشترک آنها ضدیت و مقابله با آزادی است. به همین دلیل آزادیخواهان را سرکوب کرده و به یکدیگر در این امر یاری میرسانند، روابط و منافع اقتصادی یکدیگر را تقویت میکنند تا بتوانند در چارچوب همان هدف از آن استفاده کنند. آنچه این کشورها را به یکدیگر نزدیک میکند، آزادیستیزی و دمکراسیستیزی است. چرا که دمکراسی برای همهی آنها به یک اندازه مضر و خطرناک است، دمکراسی برای همهی آنها عامل سقوط است و همین نقطهی مشترک باعث دوستی و همکاری آنها میشود و این امری طبیعی است. ممکن است در آینده هم سیستمهای دیکتاتوری همچنان به همین شیوه عمل کنند.
کهوانه: گفته میشود مردم کشورهای عربی شجاع بوده و در برابر دیکتاتورها میایستند. اما چرا مردم ایران با وجود آن همه فشار سیاسی و اقتصادی و نبود آزادی و وفور اعدام، قیام نمیکنند؟ به عبارت دیگر، چه نیرو و انگیزهای برای انقلاب در ایران نیاز است؟
مصطفی هجری: دلایل زیادی وجود دارد. به عنوان مثال، در ایران متأسفانه هنوز نیروی اپوزیسیون سراسری که بتواند الهامبخش مبارزه در داخل کشور باشد به وجود نیامده است، ایران کشوری پرجمعیت با تنوع بالای دینی و ملی است که اتحاد و هماهنگی آنها بهویژه در شرایطی که جمهوری اسلامی بر آنها حکومت میکند، امر مشکلی است. مسائل دیگری هم وجود دارد که مانع قیام مردم ایران تا امروز شده، اینها همگی تأثیرگذار هستند. اما نبود قیام فراگیر تا به امروز به این معنا نیست که مردم ایران از جمهوری اسلامی بیزار نیستند و یا آزادی نمیخواهند، آنها هم به دنبال فرصتی میگردند که من فکر میکنم در آینده فرصت پیش خواهد آمد، تشکیل اپوزیسیون سراسری که بتواند به مردم امید بدهد همان فرصتی است که باید پیش بیاید و به مردم انگیزه بدهد، مردم اگر بدانند که اپوزیسیون قوی از آنها پشتیبانی میکند، حتماً حضور جدی در میدان مبارزه خواهند داشت.
به عنوان مثال، مردم کردستان در حال حاضر احزاب خود را دارند، این احزاب به ناگریز همگی مقرهایشان در کردستان عراق است، مبارزان کرد و آزادیخواهان کرد که در داخل ایران درحال مبارزه هستند هر یک از سیاستها و خط مشی حزب خود پیروی میکنند اگر مشکلی هم برایشان پیش بیاید میتوانند به گونهای خود را از آنجا نجات داده و در درون احزاب خود به مبارزه ادامه دهند. همین امر باعث شده تا در کردستان مبارزه و مقاومت قویتر و منسجمتر بوده و نتایج بهتری داشته باشد، اما در ایران چنین نیرویی وجود ندارد، ما درحال گفتگو و و مذاکره با اپوزیسیون ایرانی و شخصیتهای ایرانی هستیم تا تشکیل اپوزیسیون برای ایرانیان ممکن شده و بتواند همچون پشتیبانی برای مردم ایران عمل کند، در چنان شرایطی است که اکثریت مردم کشور میتوانند به میدان مبارزه بیایند. البته فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی ایران در سرکوب شدید آزادیخواهان کمترین گمان را به دل راه نمیدهد و نه تنها نسبت به ما که از ابتدا مخالف این حکومت و خواهان براندازی آن بودهایم، بلکه نسبت به کسانی که زمانی در صفوف خودشان بودهاند نیز چنین رویهای در پیش گرفته و هیچ شفقتی در مورد آنان نشان نمیدهند و کمترین مخالفت و یا اختلافنظر را از آنانی که دوشادوش خودشان جمهوری اسلامی را تأسیس کردهاند، برنمیتابند و قبول نمیکنند. این حد از سرکوب تأثیر بسیار زیادی بر مردم ایران گذاشته است.
کهوانه: مردم کردستان ایران خواهان چه چیزی هستند؟ آیا مایل به وجود نیروی مسلح هستند در حالیکه وجود نیروی مسلح باعث اعمال فشار بیشتر بر کردستان میشود؟ آیا وجود نیرویی همچون پژاک که فعالیت مسلحانه دارد، به سود کردستان ایران است؟ نظر شما در این باره چیست؟
مصطفی هجری: ما به عنوان حزب دمکرات و همچنین بخش دیگری از احزاب کردی به عنوان اپوزیسیون کرد ایران، تجربهی مبارزهی مسلحانه داریم، سالها به مبارزهی مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ادامه دادیم، اما امروز بر این باوریم که مبارزهی مسلحانه نمیتواند مصالح و منافع مردم کرد در کردستان ایران را تأمین کند، آن فعالیت مسلحانه که گاه گاه شاهدش هستیم بیش از هرچیز بهانهای است برای جمهوری اسلامی که بتواند کردستان را هر چه بیشتر میلیتاریزه کند. فشار بیشتری بر مردم کردستان وارد کرده و مجازاتهای سنگینتری برایشان درنظر بگیرد. به جز این تاکنون دستاوردی نداشته است.
ما بر آنیم که مردم در کردستان ایران فعال هستند، مبارزه میکنند و احزابشان هم فعالند اما هر یک در چارچوب امکانات و تواناییهای خود فعالیت میکند، اما به طور کلی، نظر شخصی من این است که قیام مردم کرد در ایران به تنهایی به صلاح آنان نیست، چرا که مردم کرد در ایران هر چند هم قوی و قدرتمند باشند، نمیتوانند به تنهایی جمهوری اسلامی را ساقط کنند و به اهداف خود برسند.
ما باید بدانیم که برای جنگ نمیجنگیم، بلکه برای دستاورد است که میجنگیم، بنابراین معتقدم که مردم کرد در کردستان ایران بیش از دیگر نقاط ایران آمادگی مبارزه و قیام را دارند، اما باید شرایطی به وجود بیاید که در تمام ایران شرایط قیام باشد و همه با هم قیام کنند و گرنه قیام ملت کرد به تنهایی از نظر من کار سیاسی درستی نیست.
تنظیم: علیاکبر مجیدی