آرش صالح
از نوروز امسال حزب دمکرات کردستان ایران با آغاز کمپینی چند بعدی بە نام راسان فعالیتهای خود را افزایش دادە و در تلاش است کە بتواند وقفەای کە در ٢٠ سال پیش و در پی ترور دو رهبر خود، دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی بە آن دچار شد را جبران نماید. در این نوشتار سعی بر آن است کە بە این سوال پاسخی کوتاه دادە شود کە چرا این حرکت اکنون و در این مقطع زمانی مشخص رخ دادە است. اگر بخواهیم عوامل اصلی موثر در از سرگیری مبارزات حزب دمکرات کردستان ایران را دستە بندی کنیم میتوانیم آنهارا در سە دستە شرایط داخلی حزب، وضعیت کلی ایران و شرایط بینالمللی و منطقەای جای دهیم.
راسان همچنان کە در نامەها و بیانیەهای حزب دمکرات بە آن اشارە شدە است بە معنی دوبارە برخاستن است. این مفهوم خود نشاندهندە این واقعیت است کە حزب دمکرات با نگاهی انتقادی بە وضعیت چند سال گذشتە خود بە نوعی دور جدید فعالیتهایش را آغازی مجدد و گذار از وقفەی گذشتە میانگارد.
در پی ترور دکتر شرفکندی در آلمان و در رستوران میکونوس توسط ماموران جمهوری اسلامی، جریانی کە بعدها انشعاب پس از کنگرە سیزده حزب را نیز رقم زد بە دلیل عدم حضور دکتر شرفکندی بر حزب مسلط شد. این جریان در فرصتی توانست حزب را در مقابل عملی انجام شدە قرار دادە و پایگاههای حزب را در کوهستانهای قندیل تخلیە نماید. در آن زمان کە توپخانە جمهوری اسلامی مرتباً و بیوقفە پایگاهها، بیمارستان و روستاهای منطقە را زیر آتش خود قرار دادە بودند چنین تصمیمی چندان اشتباه غیرقابل جبرانی بە نظر نمیآمد. اما بعدها کە در کنگرە دهم این جریان اکثریت مطلق در رهبری حزب را نیز از آن خود کرد این تصمیم تبدیل بە تغییری فکری و فیزیکی در حزب گردید کە تا سالها مبارزات حزب را دچار وقفەای اساسی کردە بود.
ایدە بازیابی جایگاه فعال حزب اما بە نظر میرسد بە شیوەای جدی در کنگرە ١٥ بە عنوان یکی از اصلیترین موضوعات دستور جلسە مطرح شدە باشد و این خواست بعدها در قالب کمپین راسان و با تدابیری منجملە، کم کردن هزینەهای حزب با متوقف نمودن پخش ماهوارەای تلویزیون تیشک، فراهم نمودن مبانی تئوریک با افزایش آگاهی انتقادی و بازگشت بسیاری از نهادهای حزب بە کوهستانها و مناطق مرزی بروز پیدا کرد.
اگرچە این مسئلە بە شیوەای جدی در کنگرە ١٥ مورد بحث قرار گرفت اما اولین اقدام برای تئوریزە کردن این ایدە بە نشر کتاب نسکو و دابران بر میگردد کە طی آن نگاه انتقادی و خوانش تجدیدنظرخواهانە غالب در میان کادرهای رهبری حزب دمکرات از تاریخ دو دهە گذشتە مطرح شد. انتشار این کتاب از سوی حزب دمکرات بیانگر این واقعیت است کە پس از کنگرەهای سیزدە و چهاردە حزب دمکرات کردستان ایران، جریان تجدید نظر خواه رفتە رفتە در رهبری این حزب در حال قدرت گرفتن است. این جریان در کنگرە پانزدهم حزب بە اوج خود رسید کە طی آن با رای آوردن و راه پیدا کردن شمار جدیدی از جوانان بە کنگرە (بویژە آنانی کە تازە از کردستان ایران بە حزب پیوستە بودند)، انتخاب طیفی از نیروهای جوان منجملە شهید کاوە جوانمرد بە رهبری حزب افزایش یافت.
لذا کمپین راسان پیش از هرچیز ریشە در رشد نگاهی تجدیدنظر خواهانە در میان کنگرەهای حزب دمکرات کردستان ایران دارد کە پس از کنگرە سیزدە و بە دلیل زیانهای تشکیلاتی ناشی از انشعاب و بحثهای کە از پی خواهد آمد نوروز امسال توانست جامە عمل بر تن کند. پس از کنگرە سیزدە انشعابی در میان حزب بە وقوع پیویست کە طی آن گروهی از اعضا و کادرها با جدا شدن از حزب دمکرات حزب دیگری را تاسیس کردند.
اما این اعضا با انتخاب نام حزب دمکرات برای خود، تنشی را در حزب دمکرات و جنبش آزادیخواهانە ملت کرد در کردستان ایران ایجاد کردند کە باعث شد تا چندین سال تمرکز تشکیلات و رهبری حزب بر اتحاد دوبارە تشکیلاتی قرار بگیرد و خواست یکپارچگی تشکیلاتی بە شیوەای ارژانسی تبدیل بە مشغولیت اصلی رهبری و بدنە بشود. اما با توجە بە فاصلە روز افزون دو تشکیلات در مواضع بنیادین و خوانششان از فضای سیاسی ایران بە نظر میرسد کە اضطرار پیشین برای صرف بیشتر انرژی بر روی بحث یکپارچگی تشکیلاتی از بین رفتە باشد و بیش از هر چیز بازگشت بە عرصە واقعی سیاست تبدیل بە اولویت رهبری حزب دمکرات کردستان ایران شدە باشد.
از سوی دیگر اما و در خصوص شرایط داخلی ایران، بە ویژە پس از سرکوب خشونت بار جنبش سبز، این واقعیت کە شرایط ساختاری لازم برای ایجاد تغییراز طریق رفورم و یا حتی انقلابات مخملی و رنگی در ایران وجود ندارند بیش از هر چیز بر همگان معلوم و مشخص شد. با نگاهی بە ادبیات سیاسی موجود در زمینە گذار بە دمکراسی مشخص میشود کە موتور محرکە تغییرات با شیوەهای فوق، نخبەهای سیاسی و شکاف در میان این نخبەگان است. حتی اگر این واقعیت را کە نخبەهای سیاسی از دو سر طیف در ایران بە یک اندازە از بازشدن جامعە و گذار بە سوی دمکراسی هراس دارند و متضرر میشوند کنار بگذاریم، برای اینکە این شکاف بتواند منجر بە ایجاد نهادهای دمکراتیک در جامعە بشود باید شرایطی ساختاری مهیا باشد کە این شرایط در ایران غایب هستند.
منجملە این شرایط اولاً وجود یک نوع موازنە قدرت در میان نخبەهای محافظەکار و نخبەهای لیبرال؛ دوماً بیطرفی نیروهای نظامی مانند سپاه و سوماً عدم وجود مونوپلیهایی مانند مونوپولی سپاه و بیت رهبری در نهادهایی مانند اقتصاد و صدا و سیما است. با نظر بە اینکە در این مقاله مجالی برای پرداختن تفصیلی بە این امر وجود ندارد در نهایت روشن شدن این واقعیت کە رویکردهای فوق نمیتوانند کاری از پیش ببرند منجر بە روی آوردن نیروهای تحولخواه در کردستان بە رویکردهای ساختار شکنانەتر شد. این امر در نهایت نقشی بسزا در شیوە فرمولە کردن کمپین راسان داشتە و حزب دمکرات در چگونگی مفصلبندی استراتژی و تاکتیکهای خود این واقعیت را عمیقاً مد نظر داشتە است.
شرایط منطقەای و بینالمللی اما بە مثابە کاتالیزورهایی قوی نقشی بسزا در زمانبندی این کمپین دارند. تا پیش از برجام عموماً در میان صاحبنظران این نگاه وجود داشت کە این گفتگوها میتوانند جانشین مسائل مهمتری باشند کە میان ایران و غرب در جریان هستند. لذا این باور در میان افکار عمومی بە شیوە قابل توجهی وجود داشت کە توافق فیمابین ایران و امریکا میتواند رویکرد و جایگاه کلی ایران در جامعە بینالملل را متحول نماید و بە همین دلیل بخشی از طرفداران این توافقنامە بر این باور بودند کە این توافقنامە ایران را بە جامعە بینالملل باز گرداندە و این بازگشت تاثیر گذاری ابزارهای جامعە بینالمللی را برای ایجاد فشار بر روی این کشور در زمینە حقوق بشر بیشتر خواهد کرد. در واقع بسیاری این سناریو را تکراری از مدل شوروی سابق و یا گاهاً چین میدیدند.
حزب دمکرات کردستان ایران با توجە بە تجربە ترور دکتر قاسملو و همچنین با توجە بە شناختی کە از درک جمهوری اسلامی از مذاکرە و دیگر ابزارهای سیاست ورزی در دنیای مدرن دارد نگاهی پر از شک و گمان بە ژستهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی دارد. اما با این وسف با درک واقعیت موجود آن زمان طی یک رویکرد مسئولانە و پراگماتیستی تلاشهای اطلاعرسانی و دیپلماتیک خود را بر روی این مسئلە متمرکز کردە بود کە اگر مقولە حقوق بشر نمیتواند بە یکی از تمهای اصلی مذاکرات بدل شود اما حداقل این مذاکرات با نگاهی معطوف بە آیندە حقوق بشر در ایران آغشتە شوند. این تلاشها در سفر دبیرکل حزب دمکرات در ماههای پیش از توافق بە اروپا و آمریکا بە اوج خود رسیدند.
اما در نهایت و آنچنان کە برای حزب دمکرات قابل پیشبینی بود این توافق نتوانست تغییری در ماهیت روابط و جایگاه ایران در مناسبات بینالملل ایجاد نماید. در واقع برجام برخلاف آنچە کە برخی از مشوقان آن در نظر داشتند تبدیل بە معاهدە ای برای ایجاد شرایط جدید نشد و در سطح معاملەای برای تثبیت وضعیت موجود در مسئلە اتمی ایران و روابطش با غرب باقی ماند. این شرایط بە این معناست کە جمهوری اسلامی در سیاستهای داخلی خود با خیالی راحتتر بە سرکوب و اعدام ادامە خواهد داد و کمتر مورد بازخواست قرار میگیرد. در نهایت وضعیت فعلی ایران بیش از هر مدلی در حال نزدیک شدن بە مدل کرە شمالی است.
نتیجە شرایط کنونی کە بسیار بە شرایط مطلوب خامنەای نزدیک است از بین بردن دینامیسم جامعە تحت عنوان آرامش است. در یکی از اولین دیدارهای رهبر جمهوری اسلامی با دولت تازە روی کار آمدە روحانی وی مسئولیت اساسی دولت جدید را بازگرداندن آرامش بە سطح جامعە مطرح کرد. امروزە کاملاً مشخص است کە یکی از کارکردهای جانبی برجام ایجاد آرامش مد نظر حاکمیت است کە در آن اولاً یک نوع آشتی در بین طیفهای مختلف با حاکمیت برقرار شدە، مشروعیت نظام ترمیم شدە و سیاستهای مداخلەجویانە نظام در منطقە تبدیل بە امری مشروعیت بخش برای چهرەهای سپاهی است کە کار ویژە سرکوب در داخل را برعهدە دارند.
جمهوری اسلامی این فضای داخلی و خارجی پسا برجام را بهترین فرصت برای افزایش سرکوب در داخل، افزایش پشتیبانی از تروریسم در خاورمیانە و در نهایت بە تصویر کشیدن اقتدار خود بە شمار میآورد. از نظر جمهوری سلامی اکنون کە جامعە بینالمللی برای نهایی کردن برجام و تثبیت آن احتیاج بە خریدن زمان دارد با اغماض بیشتری فعالیتهای ایران در منطقە و نقض حقوق بشر در داخل کشور را دنبال میکند. همچنین از نگاه جمهوری اسلامی فظای پسا برجام یعنی ترمیم مشروعیت نظام و برقراری آرامش مد نظر حاکمیت، فضا را برای از بین بردن دینامیسم جامعە و سرکوبهای سیستماتیک باز کردە است. بە این ترتیب جمهوری اسلامی کە از آغاز این گفتگوها خواهان یک نوع تضمین امنیتی از دولتهای غربی برای تداوم بقای خود بود اکنون این تضمین را در فراهم کردن فضای داخلی و منطقەای مناسب برای انتقال قدرت بە ولی فقیە آیندە بە دست آمدە میبیند.
بە همین دلیل حزب دمکرات بە عنوان مسئولیتی تاریخی نمیتواند کە نظارە گر صحنە آرایی جمهوری اسلامی برای خفە کردن جامعە و تداوم نظام استبدادی خود باشد. لذا حزب دمکرات معتقد است کە اکنون زمانی است کە بە واسطە کمپین راسان اولاً در مقابل خاموش کردن و یکدست جلوە دادن جامعە بایستد و دوماً برنامەهای جمهوری اسلامی در منطقە را برای تداوم نهادی استبداد خود کە طی آن در حال بە تاراج دادن سرمایەهای ملی است را با چالشی اساسی مواجە کردە و در نهایت تداوم جمهوری اسلامی را دچار اخلالی بنیادین نماید.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
از نوروز امسال حزب دمکرات کردستان ایران با آغاز کمپینی چند بعدی بە نام راسان فعالیتهای خود را افزایش دادە و در تلاش است کە بتواند وقفەای کە در ٢٠ سال پیش و در پی ترور دو رهبر خود، دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی بە آن دچار شد را جبران نماید. در این نوشتار سعی بر آن است کە بە این سوال پاسخی کوتاه دادە شود کە چرا این حرکت اکنون و در این مقطع زمانی مشخص رخ دادە است. اگر بخواهیم عوامل اصلی موثر در از سرگیری مبارزات حزب دمکرات کردستان ایران را دستە بندی کنیم میتوانیم آنهارا در سە دستە شرایط داخلی حزب، وضعیت کلی ایران و شرایط بینالمللی و منطقەای جای دهیم.
راسان همچنان کە در نامەها و بیانیەهای حزب دمکرات بە آن اشارە شدە است بە معنی دوبارە برخاستن است. این مفهوم خود نشاندهندە این واقعیت است کە حزب دمکرات با نگاهی انتقادی بە وضعیت چند سال گذشتە خود بە نوعی دور جدید فعالیتهایش را آغازی مجدد و گذار از وقفەی گذشتە میانگارد.
در پی ترور دکتر شرفکندی در آلمان و در رستوران میکونوس توسط ماموران جمهوری اسلامی، جریانی کە بعدها انشعاب پس از کنگرە سیزده حزب را نیز رقم زد بە دلیل عدم حضور دکتر شرفکندی بر حزب مسلط شد. این جریان در فرصتی توانست حزب را در مقابل عملی انجام شدە قرار دادە و پایگاههای حزب را در کوهستانهای قندیل تخلیە نماید. در آن زمان کە توپخانە جمهوری اسلامی مرتباً و بیوقفە پایگاهها، بیمارستان و روستاهای منطقە را زیر آتش خود قرار دادە بودند چنین تصمیمی چندان اشتباه غیرقابل جبرانی بە نظر نمیآمد. اما بعدها کە در کنگرە دهم این جریان اکثریت مطلق در رهبری حزب را نیز از آن خود کرد این تصمیم تبدیل بە تغییری فکری و فیزیکی در حزب گردید کە تا سالها مبارزات حزب را دچار وقفەای اساسی کردە بود.
ایدە بازیابی جایگاه فعال حزب اما بە نظر میرسد بە شیوەای جدی در کنگرە ١٥ بە عنوان یکی از اصلیترین موضوعات دستور جلسە مطرح شدە باشد و این خواست بعدها در قالب کمپین راسان و با تدابیری منجملە، کم کردن هزینەهای حزب با متوقف نمودن پخش ماهوارەای تلویزیون تیشک، فراهم نمودن مبانی تئوریک با افزایش آگاهی انتقادی و بازگشت بسیاری از نهادهای حزب بە کوهستانها و مناطق مرزی بروز پیدا کرد.
اگرچە این مسئلە بە شیوەای جدی در کنگرە ١٥ مورد بحث قرار گرفت اما اولین اقدام برای تئوریزە کردن این ایدە بە نشر کتاب نسکو و دابران بر میگردد کە طی آن نگاه انتقادی و خوانش تجدیدنظرخواهانە غالب در میان کادرهای رهبری حزب دمکرات از تاریخ دو دهە گذشتە مطرح شد. انتشار این کتاب از سوی حزب دمکرات بیانگر این واقعیت است کە پس از کنگرەهای سیزدە و چهاردە حزب دمکرات کردستان ایران، جریان تجدید نظر خواه رفتە رفتە در رهبری این حزب در حال قدرت گرفتن است. این جریان در کنگرە پانزدهم حزب بە اوج خود رسید کە طی آن با رای آوردن و راه پیدا کردن شمار جدیدی از جوانان بە کنگرە (بویژە آنانی کە تازە از کردستان ایران بە حزب پیوستە بودند)، انتخاب طیفی از نیروهای جوان منجملە شهید کاوە جوانمرد بە رهبری حزب افزایش یافت.
لذا کمپین راسان پیش از هرچیز ریشە در رشد نگاهی تجدیدنظر خواهانە در میان کنگرەهای حزب دمکرات کردستان ایران دارد کە پس از کنگرە سیزدە و بە دلیل زیانهای تشکیلاتی ناشی از انشعاب و بحثهای کە از پی خواهد آمد نوروز امسال توانست جامە عمل بر تن کند. پس از کنگرە سیزدە انشعابی در میان حزب بە وقوع پیویست کە طی آن گروهی از اعضا و کادرها با جدا شدن از حزب دمکرات حزب دیگری را تاسیس کردند.
اما این اعضا با انتخاب نام حزب دمکرات برای خود، تنشی را در حزب دمکرات و جنبش آزادیخواهانە ملت کرد در کردستان ایران ایجاد کردند کە باعث شد تا چندین سال تمرکز تشکیلات و رهبری حزب بر اتحاد دوبارە تشکیلاتی قرار بگیرد و خواست یکپارچگی تشکیلاتی بە شیوەای ارژانسی تبدیل بە مشغولیت اصلی رهبری و بدنە بشود. اما با توجە بە فاصلە روز افزون دو تشکیلات در مواضع بنیادین و خوانششان از فضای سیاسی ایران بە نظر میرسد کە اضطرار پیشین برای صرف بیشتر انرژی بر روی بحث یکپارچگی تشکیلاتی از بین رفتە باشد و بیش از هر چیز بازگشت بە عرصە واقعی سیاست تبدیل بە اولویت رهبری حزب دمکرات کردستان ایران شدە باشد.
از سوی دیگر اما و در خصوص شرایط داخلی ایران، بە ویژە پس از سرکوب خشونت بار جنبش سبز، این واقعیت کە شرایط ساختاری لازم برای ایجاد تغییراز طریق رفورم و یا حتی انقلابات مخملی و رنگی در ایران وجود ندارند بیش از هر چیز بر همگان معلوم و مشخص شد. با نگاهی بە ادبیات سیاسی موجود در زمینە گذار بە دمکراسی مشخص میشود کە موتور محرکە تغییرات با شیوەهای فوق، نخبەهای سیاسی و شکاف در میان این نخبەگان است. حتی اگر این واقعیت را کە نخبەهای سیاسی از دو سر طیف در ایران بە یک اندازە از بازشدن جامعە و گذار بە سوی دمکراسی هراس دارند و متضرر میشوند کنار بگذاریم، برای اینکە این شکاف بتواند منجر بە ایجاد نهادهای دمکراتیک در جامعە بشود باید شرایطی ساختاری مهیا باشد کە این شرایط در ایران غایب هستند.
منجملە این شرایط اولاً وجود یک نوع موازنە قدرت در میان نخبەهای محافظەکار و نخبەهای لیبرال؛ دوماً بیطرفی نیروهای نظامی مانند سپاه و سوماً عدم وجود مونوپلیهایی مانند مونوپولی سپاه و بیت رهبری در نهادهایی مانند اقتصاد و صدا و سیما است. با نظر بە اینکە در این مقاله مجالی برای پرداختن تفصیلی بە این امر وجود ندارد در نهایت روشن شدن این واقعیت کە رویکردهای فوق نمیتوانند کاری از پیش ببرند منجر بە روی آوردن نیروهای تحولخواه در کردستان بە رویکردهای ساختار شکنانەتر شد. این امر در نهایت نقشی بسزا در شیوە فرمولە کردن کمپین راسان داشتە و حزب دمکرات در چگونگی مفصلبندی استراتژی و تاکتیکهای خود این واقعیت را عمیقاً مد نظر داشتە است.
شرایط منطقەای و بینالمللی اما بە مثابە کاتالیزورهایی قوی نقشی بسزا در زمانبندی این کمپین دارند. تا پیش از برجام عموماً در میان صاحبنظران این نگاه وجود داشت کە این گفتگوها میتوانند جانشین مسائل مهمتری باشند کە میان ایران و غرب در جریان هستند. لذا این باور در میان افکار عمومی بە شیوە قابل توجهی وجود داشت کە توافق فیمابین ایران و امریکا میتواند رویکرد و جایگاه کلی ایران در جامعە بینالملل را متحول نماید و بە همین دلیل بخشی از طرفداران این توافقنامە بر این باور بودند کە این توافقنامە ایران را بە جامعە بینالملل باز گرداندە و این بازگشت تاثیر گذاری ابزارهای جامعە بینالمللی را برای ایجاد فشار بر روی این کشور در زمینە حقوق بشر بیشتر خواهد کرد. در واقع بسیاری این سناریو را تکراری از مدل شوروی سابق و یا گاهاً چین میدیدند.
حزب دمکرات کردستان ایران با توجە بە تجربە ترور دکتر قاسملو و همچنین با توجە بە شناختی کە از درک جمهوری اسلامی از مذاکرە و دیگر ابزارهای سیاست ورزی در دنیای مدرن دارد نگاهی پر از شک و گمان بە ژستهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی دارد. اما با این وسف با درک واقعیت موجود آن زمان طی یک رویکرد مسئولانە و پراگماتیستی تلاشهای اطلاعرسانی و دیپلماتیک خود را بر روی این مسئلە متمرکز کردە بود کە اگر مقولە حقوق بشر نمیتواند بە یکی از تمهای اصلی مذاکرات بدل شود اما حداقل این مذاکرات با نگاهی معطوف بە آیندە حقوق بشر در ایران آغشتە شوند. این تلاشها در سفر دبیرکل حزب دمکرات در ماههای پیش از توافق بە اروپا و آمریکا بە اوج خود رسیدند.
اما در نهایت و آنچنان کە برای حزب دمکرات قابل پیشبینی بود این توافق نتوانست تغییری در ماهیت روابط و جایگاه ایران در مناسبات بینالملل ایجاد نماید. در واقع برجام برخلاف آنچە کە برخی از مشوقان آن در نظر داشتند تبدیل بە معاهدە ای برای ایجاد شرایط جدید نشد و در سطح معاملەای برای تثبیت وضعیت موجود در مسئلە اتمی ایران و روابطش با غرب باقی ماند. این شرایط بە این معناست کە جمهوری اسلامی در سیاستهای داخلی خود با خیالی راحتتر بە سرکوب و اعدام ادامە خواهد داد و کمتر مورد بازخواست قرار میگیرد. در نهایت وضعیت فعلی ایران بیش از هر مدلی در حال نزدیک شدن بە مدل کرە شمالی است.
نتیجە شرایط کنونی کە بسیار بە شرایط مطلوب خامنەای نزدیک است از بین بردن دینامیسم جامعە تحت عنوان آرامش است. در یکی از اولین دیدارهای رهبر جمهوری اسلامی با دولت تازە روی کار آمدە روحانی وی مسئولیت اساسی دولت جدید را بازگرداندن آرامش بە سطح جامعە مطرح کرد. امروزە کاملاً مشخص است کە یکی از کارکردهای جانبی برجام ایجاد آرامش مد نظر حاکمیت است کە در آن اولاً یک نوع آشتی در بین طیفهای مختلف با حاکمیت برقرار شدە، مشروعیت نظام ترمیم شدە و سیاستهای مداخلەجویانە نظام در منطقە تبدیل بە امری مشروعیت بخش برای چهرەهای سپاهی است کە کار ویژە سرکوب در داخل را برعهدە دارند.
جمهوری اسلامی این فضای داخلی و خارجی پسا برجام را بهترین فرصت برای افزایش سرکوب در داخل، افزایش پشتیبانی از تروریسم در خاورمیانە و در نهایت بە تصویر کشیدن اقتدار خود بە شمار میآورد. از نظر جمهوری سلامی اکنون کە جامعە بینالمللی برای نهایی کردن برجام و تثبیت آن احتیاج بە خریدن زمان دارد با اغماض بیشتری فعالیتهای ایران در منطقە و نقض حقوق بشر در داخل کشور را دنبال میکند. همچنین از نگاه جمهوری اسلامی فظای پسا برجام یعنی ترمیم مشروعیت نظام و برقراری آرامش مد نظر حاکمیت، فضا را برای از بین بردن دینامیسم جامعە و سرکوبهای سیستماتیک باز کردە است. بە این ترتیب جمهوری اسلامی کە از آغاز این گفتگوها خواهان یک نوع تضمین امنیتی از دولتهای غربی برای تداوم بقای خود بود اکنون این تضمین را در فراهم کردن فضای داخلی و منطقەای مناسب برای انتقال قدرت بە ولی فقیە آیندە بە دست آمدە میبیند.
بە همین دلیل حزب دمکرات بە عنوان مسئولیتی تاریخی نمیتواند کە نظارە گر صحنە آرایی جمهوری اسلامی برای خفە کردن جامعە و تداوم نظام استبدادی خود باشد. لذا حزب دمکرات معتقد است کە اکنون زمانی است کە بە واسطە کمپین راسان اولاً در مقابل خاموش کردن و یکدست جلوە دادن جامعە بایستد و دوماً برنامەهای جمهوری اسلامی در منطقە را برای تداوم نهادی استبداد خود کە طی آن در حال بە تاراج دادن سرمایەهای ملی است را با چالشی اساسی مواجە کردە و در نهایت تداوم جمهوری اسلامی را دچار اخلالی بنیادین نماید.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.