کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

جریان اصلاح‌طلبی کورد و سیاه نمایی واکنش حاشیه

17:45 - 9 خرداد 1396

هاوری کرماشانی

تقریبا می‌شود گفت که حداقل برای ما که در حوزه سیاست و فرهنگ کورد قلم فرسایی می‌کنیم پدیده‌ای بنام تعارض مرکز-پیرامون هم در ورژن سخت‌افزاری و هم نرم‌افزاری آن پدیدەای‌ست آشنا.

به همین خاطر فکر نمی‌کنم بدون نشانه‌شناسی گفتمانی این دو گفتمان متعارض و گاها متخاصم بتوانیم از لحاظ معرفت‌شناسی راهبردی، به شناسایی دال‌های بنیادین و مبانی وجودی چنین تنشی بپردازیم. چرا که شناور شدن در سطح عاطفه فریب مفاهیمی همچون خشونت و خشونت‌طلبی و فرافکنی کنش خشونت‌بار تنها به یک سوی بحران، نه تنها فلسفه‌ی وجودی اصلاح طلبان کورد را در مقام یک جریان رفرمیستی خشونت‌پرهیز و پرسشگر به زیر سوال می‌برد بلکه قضاوتی را هم که در مقامش قرار میگیرد، آنرا به وادی احساس می‌ا‌فکند تا تعقل و تامل.

جریان به اصطلاح اصلاح‌طلبی کورد پیشتر و بیشتر از جنبش کلی اصلاح‌طلبی ایرانی دچار بحران گفتمانی است چرا که:

١- آنچکه خود را به آن منتسب می‌داند اساسا فاقد مانیفیستی روشن و شفاف بوده و بیشتر به بازیی‌ای می ماند در میدان اصول قانون اساسی ایران که پس از سه دهه نتوانسته اصول معلقه قانون موجود را اجرایی کند، چه رسد به اراده‌ای بر تغییری هرچند جزئی و جرح و تعدیل این نص تقدیس شده به مبانی ایدئولوژیک شیعی فارسی و صد البته شهامت طرح چنین اراده‌ای هم، چنان که می‌نمایاند غایب است.

٢- اگر بپذیریم قانون اساسی موجود اساس کنش مرکزنشیان بدون درد -اعم از اصولگرا و اصلاح طلب- است، واکنش دردمندان حاشیه علیه کنش خشونت بار اراده متمرکز و تمامیت خواه تهران بوده و این کنش جهادی و خشونت‌بار، ملهم از مبانی ایدئولوژیکی نص این قانون می باشد. با این وصف قبول قاعده بازی در میدان گفتمانی قبضه شده سیستم تک صدای ایرانی که هیچ صدای مخالفی را بر نمی تابد قاعده‌ای‌ست که باید بیشتر به مبانی روانی متقاعدان به آن پرداخت چرا که از لحاظ معرفتی گفتمان مرکز تکلیف خود را با حاشیه به صراحت و صلابت روشن کرده است و تنها روحیه‌ی فریب خورده به فریبایی لفظ پارسی و ادای بدون لهجه آن است که هنوز خود را بخشی از این بازی می داند.

٣- گیرم که اصلاح طلب کورد فارغ از مطامع و منافع شخصی نقشی بیشتر از این برای خود قائل باشند، آن نقش چیست؟ اگر اراده مدنی و حرکت نرم، سعی در خلق و ایجاد نظمی گفتمانی واسطه در کانتکست مشترک خاک و زبان و تاریخ داشته باشد، که به نظر نگارنده ممکن نیست چرا که هدف بسیار گران‌بها و امکان وصول به آن با وجود این قانون متصلب و صریح و صد البته با این وضعیت بحران‌زدگی گفتمان اصلاح‌طلبی مرکز گرا بسیار ضعیف است.

٤- جریان اصلاح‌طلبی کوردی هر چند ادعای خشونت پرهیزی داشته باشد باز هم چنان به نظر نمی‌آید چرا که اگر نرمشی در پراکتیک دارد متوجه مرکز است تا حاشیه، و این بیشتر به منش انتقاد گریز گفتمان مرکزی بر میگردد تا به تسامح اصلاح طلبان کورد. منش خشونت‌آمیز تمرکز ایرانی ظرفیت پذیرش هیچگونه انتقادی در مبانی معرفتی و دال‌های مرکزی خود را ندارد.

٥- جریان اصلاح‌طلبی که عملا نمی تواند در برابر گفتمان مرکزی انتقادی داشته باشد، چرا که سال‌هاست اعدام و شکنجه و حبس بلندمدت پدیده‌ی بسیار آشنای این دیار است و جریان اصلاح‌طلبی کورد هرگز نتوانسته کوچک‌ترین خرده‌ای بر این پدیده‌ی خشونت‌بار بگیرد و این برای اپوزیسیون مسلح با توجه به ماهیت مرکز، قابل درک است با این وصف انتظار می‌رود که ملایم‌تر و نه خشونت‌بار که میراث متافیزیک ایدئولوژی مرکزی است به نقد ناسیونالیزم کوردی در حاشیه بپردازد چرا که مصداق فعل خشونت‌بار تنها لوله‌های تفنگ نیست و چنین کنشی به ایجاد نظم گفتمانی نوین منجر نخواهد شد بلکه نتیجه آن کمک به مرکز است در کارزار به حاشیه‌رانی هرچه بیشتر گفتمان حاشیه.

٦- جریان اصلاح‌طلب باید بیشتر به مبانی معرفتی و ظرفیت کنشگری خود بپردازد تا دیگر ناکامی‌ها و جوگرفتگی‌های خود را با ادعای خشونت‌پرهیزی که ادعایی غیرواقعی است توجیه نکند چرا که خشونت کلامی نهفته در اصطلاحاتی همچون ناسیونالیزم ابتدایی، بر کس پوشیده نیست و صد البته برخورد رمانتیستی با ناسیونالیزم رمانتیک مرکز، بیشتر روحیه‌ای مراد و مریدی را آشکار می کند تا اراده انتقادی در راستای خلق نظمی گفتمانی حایل و خشونت‌پرهیز در میدان گفتمانی مشترک دو گفتمان متعارض و متخاصم.

محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وب‌سایت کوردستان‌میدیا نمی‌باشد.