آسو صالح
بخش پنجم و پایانی از سلسه یادداشتهای روحانی، مهرهای حیاتی برای نظام
در بخشهای قبلی این یادداشت نگاهی به چگونگی مهندسی انتخابات ریاستجمهوری گذشته انداخته شد و سپس دلیل اینگونه مهندسی و آوردن روحانی بیان گردید. نگاهی نیز به کارنامه چهار سال اخیر روحانی و مقایسه آن با شعارهای سرداده شده در رابطه با اقلیتها (ملی و مذهبی) و حقوق بشر انداخته شد. همچنین به شباهتهای دولت روحانی و احمدی نژاد و عملکرد دولت وی در چهار سال گذشته بر اساس ویژگیهای احمدی نژادیسم، پرداخته شد.
بررسی کارنامه چهار سال اخیر حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور برآمده از آن مهندسی روانی، یک تقابل را عیان می کند: تقابل وعدههای داده شده (از سوی روحانی به مردم) و وظایف تعیین شده (از سوی حاکمیت به روحانی). در حالی که روحانی تقریبا توانست از عهده وظیفه تعین شده برآید، ولی به هیچ یک از وعدههای داده شده به مردم و در راس آنها ملیتهای تحت ستم ایران و حقوق بشر، عمل نکرد. این در حالی است که دولت روحانی، از بسیاری جهات به دولت احمدی نژاد نیز شبیه بود.
در این بخش که بخش پایانی این مجموعه یادداشت است، با استفادهاز حافظه تاریخی خود، پروسه انجام تنها وظیفه محوله به دولت روحانی، که همانا آغاز دوباره مذاکرات با غرب و بهانجام رساندن آن از طریق امضای توافقنامه با کشورهای ۵+۱ است، بررسی می شود.
وضعیت وخیم اقتصادی که در نتیجه تحریمهای غرب و کاهش قیمت نفت ایجاد شده بود، چنان فشاری را بر رژیم ایران وارد کرده بود که بر اساس اصل تقیه، رژیم باید عقب نشینی میکرد. ساز و کار این عقبنشینی باید متفاوت میبود و همچون “جام زهری” که خمینی در جریان امضای قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل برای پایان جنگ با عراق نوشید، باید در چارچوب یک توافقنامه با غرب میبود. این تنها وظیفه حسن روحانی و دولتش بود که زمینه انجام این توافقنامه و امضای آن را فراهم کند.
حسن روحانی لازم بود که اولا نشان دهد متفاوت از احمدی نژاد است، و ثانیا رژیم باید اطمینان میداد که حسن روحانی از حمایت رهبر و سپاه برخوردار است و این خواست رژیم است که مذاکره کرده و توافق نماید.
برای نشان دادن تغییرات بوجود آمده از رفتن احمدی نژاد و آمدن روحانی، اقداماتی در زمینه حقوق بشر و نیز رتوریک (بیان) انجام گرفت. در زمینه حقوق بشر تعدادی از فعالین سرشناس اصلاحطلب و روزنامهنگار که در زندانهای تهران بودند و پس از اعتراضات سال ۸۸ بازداشت شده بودند، آزاد شدند. نسرین ستوده وکیل دادگستری، مهسا امیرآبادی روزنامهنگار، فیضالله عرب سرخی از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، محسن امینزاده عضو جبهه مشارکت و میرطاهر موسوی نماینده پیشین مجلس از جمله آزادشدگان بودند. آزادی این افراد با استقبال جهانی روبرو شد، به گونهای که مارتین شولتز، رئیس پارلمان اروپا، آن را “نشانهای مثبت” خواند و وزارت خارجهامریکا نیز با انتشار بیانیهای از این اقدام، استقبال کرد.
همچنن چند روز نیز شبکەهای اجتماعی فیسبوک و تویتر رفع فیلتر شدند. البته پس از مدت کوتاهی، محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری به صورت رسمی اعلام کرد کهاین شبکههای اجتماعی همچنان بسته خواهند بود و قرار نیست رفع فیلتر شوند.
رژیم، که پیشتر اعدامها را در رسانههای خود اعلام می کرد، اما در این مدت تعداد زیادی از اعدامهای انجام گرفته را پنهان کرد. در همین رابطه سازمان عفو بین الملل، در گزارش سالانه خود دربارهاعدام در کشورهای جهان، اعلام کرد که دست کم ۴۵۴ نفر در ایران اعدام شدهاند که مقامات جمهوری اسلامی آنها را اعلام نکردهاند.
از سوی دیگر برای محدود کردن صحبت در زمینه حقوق بشر، در اولین نشست رسانهای روحانی در نیویورک و در جریان حضورش در مجمع عمومی سازمان ملل، مساله حقوق بشر حذف شد و هیچ سوالی در این رابطه مطرح نشد. با این حال روحانی در این نشست تاکید کرد که فضا کاملا متفاوت” است. وی در همین سفر و در مصاحبه با تلویزیون سی ان ان همان صحبتهای محمد احمدی نژاد را تکرار کرد که در ایران هیچ روزنامهنگاری به دلیل روزنام نگاری دستگیر نشدهاست. پس از این گفتهها ۱۳۵ روزنامهنگار ایرانی با امضای نامهای به حسن روحانی، وی را متهم به “تحریف و انکار واقعیت کردند.
در زمینه تغییر در بیان دولت روحانی نسبت به دولت قبل، روحانی مساله هولوکاست (نسل کشی یهودیان) که در دولت احمدی نژاد و از سوی علی خامنهای افسانه خوانده شده بود، را بار دیگر برجسته کرد، اما به گونهای متفاوت. حسن روحانی در گفتگو با شبکه تلویزیونی ای بی سی، هولوکاست را جنایتی فجیع و نسل کشی خواند. وی همچنین به کار بردن واژه افسانه برای هولوکاست در صحبتهای خامنهای را به عنوان ترجمه غلط توجیه کرد.
در همین چارچوب (تغییر در بیان)، روحانی در ماههای اول دولت یازدهم و در جریان روند مذاکرات، بارها از بیاهمیت بودن چرخش سانتریفیوژها سخن گفت. وی در مراسم روز دانشجو در دانشگاه شهید بهشتی رسما اعلام کرد که در کنار چرخش سانتریفیوژها، زندگی مردم و اقتصاد هم باید بچرخند.
همزمان حسن روحانی که سکان دولت یازدهم رژیم اسلامی ایران را به عهده داشت، باید نشان می داد که واقعا از سوی رهبر جمهوری اسلامی ماموریت دارد که با غرب توافق کند و از حمایت نهادهای تعیین کننده در ایران، مانند سپاه پاسداران نیز برخوردار است. برای درک این مساله، لازم است که رخدادهای پس از سرکار آمدن روحانی تا امضای توافقنامه هستهای ایران و کشورهای ۵+۱ بازبینی شود.
حسن روحانی و جواد ظریف، در مراسم معارفه وزیر امور خارجه در سخنان خود تاکید کردند که سیاست خارجی کلید حل مشکلات است.
آنها همچنین بارها اعلام کردند که از حمایت و پشتوانه کل نظام (بخوانید رهبر) برخوردار هستند. همزمان علی خامنهای، رهبر رژیم، چند روز قبل از تماس تلفنی روحانی و اوباما و همزمان با سفر روحانی به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در جمع فرماندهان عالیرتبه سپاه علنا اعلام کرد که دیپلماسی لبخند و نرمش قهرمانانه مورد حمایت وی است. یک روز پس از این گفتههای رهبر، سپاه پاسداران نیز با انتشار بیانیهای ضمن حمایت از دیپلماسی دولت یازدهم اعلام کرد که “ظرفیت های تعاملی خود را در اختیار دولت حسن روحانی قرار میدهد”. در همین روز، عبدالرضا مصری، سخنگوی هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی نیز گفت که مجلس از دولت در سیاست نرمش قهرمانانه پشتیبانی میکند.
از سوی دیگر حسن روحانی قبل از آغاز سفرش به نیویورک، در گفتگو با رسانهها اعلام کرد بر سر پرونده هستهای اختیار تام دارد، اختیاری که روسای جمهور پیشین نداشتند. حسن روحانی در این کنفرانس مطبوعاتی رسما اعلام کرد که آماده مذاکره بدون پیش شرط هستیم.
روز بعد، روحانی در کنفرانس مطبوعاتی خود در نیویورک نیز بارها تاکید کرد که دولت وی اختیار کامل برای انجام مذاکرات را دارد. وی این مساله را در جریان مصاحبه با تلویزیون ان بی سی آمریکا نیز تکرار کرد.
بدین ترتیب، مهمترین نهادها و ارگان های جمهوری اسلامی به غرب پیام دادند که روحانی و دولت یازدهم، وظیفهانجام مذاکره و توافق با غرب را دارند. غرب نیز به درستی این پیام را درک کرد.
روحانی در چهارمین روز اقامتش در نیویورک، از طریق تلفن با باراک اوباما رئیس جمهور پیشین آمریکا گفتگو کرد. این گفتگو از سوی دو طرف به دو طریق مختلف بیان شد. در حالی که روحانی گفته بود که اوباما از طریق نماینده دائم ایران در سازمان ملل ابراز تمایل کرده بود که با وی گفتگو کند، ولی سوزان رایس، مشاور امنیت ملی ایالات متحده گفت که روحانی از اوباما خواسته بود که تلفن بزند. به هر صورت، حسن روحانی، در راه انجام ماموریتش که از سوی رهبر به وی محول شده بود، گام بر می داشت.
در حالی که انتظار می رفت این گفتگو از سوی برخی از جریانات تندرو داخل مورد نکوهش قرار گیرد، ولی هر دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب از آن حمایت کردند. محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران در سخنانی ضمن اعلام حمایت از روحانی و صحبتهایش، گفت این سخنان در چارچوب اصول انقلاب و نتیجه ایستادگی چندین ساله انقلاب است.
عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه که گفته می شود که به رهبر و سپاه نزدیک است نیز گفت که رهبر جمهوری اسلامی با انجام گفتگو میان ایران و آمریکا مخالفتی ندارد. علی لاریجانی، رئیس مجلس هم در نشستی با حسن روحانی پس از بازگشت به ایران، از وی بابت موضع گیریها و سخنانش در سفر به نیویورک قدردانی کرد. همزمان امامان جمعه تهران، مشهد، قم و دیگر شهرهای ایران نیز در خطبه های نماز جمعه ضمن حمایت ار سخنان حسن روحانی از وی تشکر کردند. تمام این موارد نشان می داد که رژیم، بسیار تحت فشار تحریمهای غرب قرار دارد و در رابطه با به انجام رساندن مذاکرات مصمم است.
بدین ترتیب مذاکرات تحت حمایت رهبر و دیگر ارگان های مهم نظام، ادامه یافت تا اینکه توافقنامه هستهای ایران و کشورهای ۵+۱ به امضا رسید.
خامنهای در این مدت، بارها حمایت خود را از تیم مذاکره کننده هستهای علنا اعلام کرده بود. برای نمونه در جریان ششمین دور مذاکرات، پایگاهاطلاع رسانی علی خامنهای با انتشار سخنان وی در جمع گروهی از مسئولان حکومت، نوشته بود که خامنهای در این نشست گفته است: ما به تیم مذاکره کننده اعتماد داریم. پس از به نتیجه رسیدن مذاکرات و انجام توافقنامه هستهای، روحانی بلافاصله در نامهای به خامنهای، از او به دلیل حمایت های بی دریغش در حل مساله هستهای ایران از طریق مذاکره تشکر کرد.
در نهایت دولت حسن روحانی توانست تنها وظیفه محوله به خود را به خوبی به انجام برساند. ممکن است که برخی از تندروها یا فرماندهان دون پایه سپاه گاه و بیگاه انتقادی از روند مذاکرات و توافقنامه هستهای با غرب را مطرح کرده باشند، این انتقادات شاید برای خوراک داخل و ارضا کردن برخی افراد و جریانات تندرو بوده باشد. ولی آنچه مسلم است این است که دولت روحانی در جریان مذاکرات، از حمایت و پشتیبانی تمام نهادهای قدرت در جمهوری اسلامی، در راس آنها رهبر نظام و سپاه پاسداران برخوردار بود و بدون این پشتیبانی، توافق با غرب محال به نظر می رسد. این اعلام پشتیبانی، همانگونه که در بالا نیز اشاره شد، بارها علنی شد تا به کشورهای غربی نیز بقبولانند که رژیم قصد انجام مذاکره و توافق با غرب را دارد. چرا که به نظر سران رژیم، حفظ نظام از اوجب واجبات است، حتی اگر با نوشیدن جام زهر باشد، یا نرمش قهرمانانه.
در این چند بخش از مجموعه مقالات تلاش شد که با رجوع به حافظه تاریخی، روند سرکار آوردن روحانی، از ابتدا تا کنون، بررسی شود. و در نهایت فرضیهاصلی نوشته بهاثبات برسد که:
دولت یازدهم و حسن روحانی تنها یک وظیفه داشتند و آن این بود که با کشورهای غربی وارد مذاکره شده و توافقنامه هستهای که بهانجام برسانند، چرا که نظام دچار چنان بحران اقتصادی شده بود که به سمت نابودی در حرکت بود. سردادن شعارهای حقوق بشری و توجه به حقوق اقلیتها، تنها با هدف کسب مشروعیت مردمی دولت از طریق شرکت درصد بیشتر مردم(مردمی که در جریان انتخابات ۸۸ سرکوب شده بودند) در انتخابات و نشان دادن این واقعیت به غرب بود که تغییری در ساختار نظام و دولت (با رفتن احمدی نژاد) ایجاد شدهاست. این شعارهای حقوق بشری، تنها چند ماه و برای آغاز مذاکرات ادامه یافت. پس از آن وضعیت حقوق بشر چه بسا بدتر از قبل شد. پس از چهار سال، خوب است این مدت را مرور کرده و بهاین مهم پی ببریم که تنها چیزی که برای سران رژیم، اعم از اصلاح طلب و اصولگرا، در اولویت اول قرار دارد، حفظ نظام است. اولویت آخر برای آنها، قطعا، یقینا و تحقیقا، مردم و منافع مردم است.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
لینک مرتبط:
احمدی نژادیسم روحانی
بخش پنجم و پایانی از سلسه یادداشتهای روحانی، مهرهای حیاتی برای نظام
در بخشهای قبلی این یادداشت نگاهی به چگونگی مهندسی انتخابات ریاستجمهوری گذشته انداخته شد و سپس دلیل اینگونه مهندسی و آوردن روحانی بیان گردید. نگاهی نیز به کارنامه چهار سال اخیر روحانی و مقایسه آن با شعارهای سرداده شده در رابطه با اقلیتها (ملی و مذهبی) و حقوق بشر انداخته شد. همچنین به شباهتهای دولت روحانی و احمدی نژاد و عملکرد دولت وی در چهار سال گذشته بر اساس ویژگیهای احمدی نژادیسم، پرداخته شد.
بررسی کارنامه چهار سال اخیر حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور برآمده از آن مهندسی روانی، یک تقابل را عیان می کند: تقابل وعدههای داده شده (از سوی روحانی به مردم) و وظایف تعیین شده (از سوی حاکمیت به روحانی). در حالی که روحانی تقریبا توانست از عهده وظیفه تعین شده برآید، ولی به هیچ یک از وعدههای داده شده به مردم و در راس آنها ملیتهای تحت ستم ایران و حقوق بشر، عمل نکرد. این در حالی است که دولت روحانی، از بسیاری جهات به دولت احمدی نژاد نیز شبیه بود.
در این بخش که بخش پایانی این مجموعه یادداشت است، با استفادهاز حافظه تاریخی خود، پروسه انجام تنها وظیفه محوله به دولت روحانی، که همانا آغاز دوباره مذاکرات با غرب و بهانجام رساندن آن از طریق امضای توافقنامه با کشورهای ۵+۱ است، بررسی می شود.
وضعیت وخیم اقتصادی که در نتیجه تحریمهای غرب و کاهش قیمت نفت ایجاد شده بود، چنان فشاری را بر رژیم ایران وارد کرده بود که بر اساس اصل تقیه، رژیم باید عقب نشینی میکرد. ساز و کار این عقبنشینی باید متفاوت میبود و همچون “جام زهری” که خمینی در جریان امضای قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل برای پایان جنگ با عراق نوشید، باید در چارچوب یک توافقنامه با غرب میبود. این تنها وظیفه حسن روحانی و دولتش بود که زمینه انجام این توافقنامه و امضای آن را فراهم کند.
حسن روحانی لازم بود که اولا نشان دهد متفاوت از احمدی نژاد است، و ثانیا رژیم باید اطمینان میداد که حسن روحانی از حمایت رهبر و سپاه برخوردار است و این خواست رژیم است که مذاکره کرده و توافق نماید.
برای نشان دادن تغییرات بوجود آمده از رفتن احمدی نژاد و آمدن روحانی، اقداماتی در زمینه حقوق بشر و نیز رتوریک (بیان) انجام گرفت. در زمینه حقوق بشر تعدادی از فعالین سرشناس اصلاحطلب و روزنامهنگار که در زندانهای تهران بودند و پس از اعتراضات سال ۸۸ بازداشت شده بودند، آزاد شدند. نسرین ستوده وکیل دادگستری، مهسا امیرآبادی روزنامهنگار، فیضالله عرب سرخی از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، محسن امینزاده عضو جبهه مشارکت و میرطاهر موسوی نماینده پیشین مجلس از جمله آزادشدگان بودند. آزادی این افراد با استقبال جهانی روبرو شد، به گونهای که مارتین شولتز، رئیس پارلمان اروپا، آن را “نشانهای مثبت” خواند و وزارت خارجهامریکا نیز با انتشار بیانیهای از این اقدام، استقبال کرد.
همچنن چند روز نیز شبکەهای اجتماعی فیسبوک و تویتر رفع فیلتر شدند. البته پس از مدت کوتاهی، محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری به صورت رسمی اعلام کرد کهاین شبکههای اجتماعی همچنان بسته خواهند بود و قرار نیست رفع فیلتر شوند.
رژیم، که پیشتر اعدامها را در رسانههای خود اعلام می کرد، اما در این مدت تعداد زیادی از اعدامهای انجام گرفته را پنهان کرد. در همین رابطه سازمان عفو بین الملل، در گزارش سالانه خود دربارهاعدام در کشورهای جهان، اعلام کرد که دست کم ۴۵۴ نفر در ایران اعدام شدهاند که مقامات جمهوری اسلامی آنها را اعلام نکردهاند.
از سوی دیگر برای محدود کردن صحبت در زمینه حقوق بشر، در اولین نشست رسانهای روحانی در نیویورک و در جریان حضورش در مجمع عمومی سازمان ملل، مساله حقوق بشر حذف شد و هیچ سوالی در این رابطه مطرح نشد. با این حال روحانی در این نشست تاکید کرد که فضا کاملا متفاوت” است. وی در همین سفر و در مصاحبه با تلویزیون سی ان ان همان صحبتهای محمد احمدی نژاد را تکرار کرد که در ایران هیچ روزنامهنگاری به دلیل روزنام نگاری دستگیر نشدهاست. پس از این گفتهها ۱۳۵ روزنامهنگار ایرانی با امضای نامهای به حسن روحانی، وی را متهم به “تحریف و انکار واقعیت کردند.
در زمینه تغییر در بیان دولت روحانی نسبت به دولت قبل، روحانی مساله هولوکاست (نسل کشی یهودیان) که در دولت احمدی نژاد و از سوی علی خامنهای افسانه خوانده شده بود، را بار دیگر برجسته کرد، اما به گونهای متفاوت. حسن روحانی در گفتگو با شبکه تلویزیونی ای بی سی، هولوکاست را جنایتی فجیع و نسل کشی خواند. وی همچنین به کار بردن واژه افسانه برای هولوکاست در صحبتهای خامنهای را به عنوان ترجمه غلط توجیه کرد.
در همین چارچوب (تغییر در بیان)، روحانی در ماههای اول دولت یازدهم و در جریان روند مذاکرات، بارها از بیاهمیت بودن چرخش سانتریفیوژها سخن گفت. وی در مراسم روز دانشجو در دانشگاه شهید بهشتی رسما اعلام کرد که در کنار چرخش سانتریفیوژها، زندگی مردم و اقتصاد هم باید بچرخند.
همزمان حسن روحانی که سکان دولت یازدهم رژیم اسلامی ایران را به عهده داشت، باید نشان می داد که واقعا از سوی رهبر جمهوری اسلامی ماموریت دارد که با غرب توافق کند و از حمایت نهادهای تعیین کننده در ایران، مانند سپاه پاسداران نیز برخوردار است. برای درک این مساله، لازم است که رخدادهای پس از سرکار آمدن روحانی تا امضای توافقنامه هستهای ایران و کشورهای ۵+۱ بازبینی شود.
حسن روحانی و جواد ظریف، در مراسم معارفه وزیر امور خارجه در سخنان خود تاکید کردند که سیاست خارجی کلید حل مشکلات است.
آنها همچنین بارها اعلام کردند که از حمایت و پشتوانه کل نظام (بخوانید رهبر) برخوردار هستند. همزمان علی خامنهای، رهبر رژیم، چند روز قبل از تماس تلفنی روحانی و اوباما و همزمان با سفر روحانی به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در جمع فرماندهان عالیرتبه سپاه علنا اعلام کرد که دیپلماسی لبخند و نرمش قهرمانانه مورد حمایت وی است. یک روز پس از این گفتههای رهبر، سپاه پاسداران نیز با انتشار بیانیهای ضمن حمایت از دیپلماسی دولت یازدهم اعلام کرد که “ظرفیت های تعاملی خود را در اختیار دولت حسن روحانی قرار میدهد”. در همین روز، عبدالرضا مصری، سخنگوی هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی نیز گفت که مجلس از دولت در سیاست نرمش قهرمانانه پشتیبانی میکند.
از سوی دیگر حسن روحانی قبل از آغاز سفرش به نیویورک، در گفتگو با رسانهها اعلام کرد بر سر پرونده هستهای اختیار تام دارد، اختیاری که روسای جمهور پیشین نداشتند. حسن روحانی در این کنفرانس مطبوعاتی رسما اعلام کرد که آماده مذاکره بدون پیش شرط هستیم.
روز بعد، روحانی در کنفرانس مطبوعاتی خود در نیویورک نیز بارها تاکید کرد که دولت وی اختیار کامل برای انجام مذاکرات را دارد. وی این مساله را در جریان مصاحبه با تلویزیون ان بی سی آمریکا نیز تکرار کرد.
بدین ترتیب، مهمترین نهادها و ارگان های جمهوری اسلامی به غرب پیام دادند که روحانی و دولت یازدهم، وظیفهانجام مذاکره و توافق با غرب را دارند. غرب نیز به درستی این پیام را درک کرد.
روحانی در چهارمین روز اقامتش در نیویورک، از طریق تلفن با باراک اوباما رئیس جمهور پیشین آمریکا گفتگو کرد. این گفتگو از سوی دو طرف به دو طریق مختلف بیان شد. در حالی که روحانی گفته بود که اوباما از طریق نماینده دائم ایران در سازمان ملل ابراز تمایل کرده بود که با وی گفتگو کند، ولی سوزان رایس، مشاور امنیت ملی ایالات متحده گفت که روحانی از اوباما خواسته بود که تلفن بزند. به هر صورت، حسن روحانی، در راه انجام ماموریتش که از سوی رهبر به وی محول شده بود، گام بر می داشت.
در حالی که انتظار می رفت این گفتگو از سوی برخی از جریانات تندرو داخل مورد نکوهش قرار گیرد، ولی هر دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب از آن حمایت کردند. محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران در سخنانی ضمن اعلام حمایت از روحانی و صحبتهایش، گفت این سخنان در چارچوب اصول انقلاب و نتیجه ایستادگی چندین ساله انقلاب است.
عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه که گفته می شود که به رهبر و سپاه نزدیک است نیز گفت که رهبر جمهوری اسلامی با انجام گفتگو میان ایران و آمریکا مخالفتی ندارد. علی لاریجانی، رئیس مجلس هم در نشستی با حسن روحانی پس از بازگشت به ایران، از وی بابت موضع گیریها و سخنانش در سفر به نیویورک قدردانی کرد. همزمان امامان جمعه تهران، مشهد، قم و دیگر شهرهای ایران نیز در خطبه های نماز جمعه ضمن حمایت ار سخنان حسن روحانی از وی تشکر کردند. تمام این موارد نشان می داد که رژیم، بسیار تحت فشار تحریمهای غرب قرار دارد و در رابطه با به انجام رساندن مذاکرات مصمم است.
بدین ترتیب مذاکرات تحت حمایت رهبر و دیگر ارگان های مهم نظام، ادامه یافت تا اینکه توافقنامه هستهای ایران و کشورهای ۵+۱ به امضا رسید.
خامنهای در این مدت، بارها حمایت خود را از تیم مذاکره کننده هستهای علنا اعلام کرده بود. برای نمونه در جریان ششمین دور مذاکرات، پایگاهاطلاع رسانی علی خامنهای با انتشار سخنان وی در جمع گروهی از مسئولان حکومت، نوشته بود که خامنهای در این نشست گفته است: ما به تیم مذاکره کننده اعتماد داریم. پس از به نتیجه رسیدن مذاکرات و انجام توافقنامه هستهای، روحانی بلافاصله در نامهای به خامنهای، از او به دلیل حمایت های بی دریغش در حل مساله هستهای ایران از طریق مذاکره تشکر کرد.
در نهایت دولت حسن روحانی توانست تنها وظیفه محوله به خود را به خوبی به انجام برساند. ممکن است که برخی از تندروها یا فرماندهان دون پایه سپاه گاه و بیگاه انتقادی از روند مذاکرات و توافقنامه هستهای با غرب را مطرح کرده باشند، این انتقادات شاید برای خوراک داخل و ارضا کردن برخی افراد و جریانات تندرو بوده باشد. ولی آنچه مسلم است این است که دولت روحانی در جریان مذاکرات، از حمایت و پشتیبانی تمام نهادهای قدرت در جمهوری اسلامی، در راس آنها رهبر نظام و سپاه پاسداران برخوردار بود و بدون این پشتیبانی، توافق با غرب محال به نظر می رسد. این اعلام پشتیبانی، همانگونه که در بالا نیز اشاره شد، بارها علنی شد تا به کشورهای غربی نیز بقبولانند که رژیم قصد انجام مذاکره و توافق با غرب را دارد. چرا که به نظر سران رژیم، حفظ نظام از اوجب واجبات است، حتی اگر با نوشیدن جام زهر باشد، یا نرمش قهرمانانه.
در این چند بخش از مجموعه مقالات تلاش شد که با رجوع به حافظه تاریخی، روند سرکار آوردن روحانی، از ابتدا تا کنون، بررسی شود. و در نهایت فرضیهاصلی نوشته بهاثبات برسد که:
دولت یازدهم و حسن روحانی تنها یک وظیفه داشتند و آن این بود که با کشورهای غربی وارد مذاکره شده و توافقنامه هستهای که بهانجام برسانند، چرا که نظام دچار چنان بحران اقتصادی شده بود که به سمت نابودی در حرکت بود. سردادن شعارهای حقوق بشری و توجه به حقوق اقلیتها، تنها با هدف کسب مشروعیت مردمی دولت از طریق شرکت درصد بیشتر مردم(مردمی که در جریان انتخابات ۸۸ سرکوب شده بودند) در انتخابات و نشان دادن این واقعیت به غرب بود که تغییری در ساختار نظام و دولت (با رفتن احمدی نژاد) ایجاد شدهاست. این شعارهای حقوق بشری، تنها چند ماه و برای آغاز مذاکرات ادامه یافت. پس از آن وضعیت حقوق بشر چه بسا بدتر از قبل شد. پس از چهار سال، خوب است این مدت را مرور کرده و بهاین مهم پی ببریم که تنها چیزی که برای سران رژیم، اعم از اصلاح طلب و اصولگرا، در اولویت اول قرار دارد، حفظ نظام است. اولویت آخر برای آنها، قطعا، یقینا و تحقیقا، مردم و منافع مردم است.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
لینک مرتبط:
احمدی نژادیسم روحانی