پرویز جباری
راسان، حرکت نوین جنبش دمکراتیک و آزادی محورکوردستان میباشد که در راستای پیگیری، تحقق مطالبات تاریخی و دمکراتیک ملت کورد در مناطق و سرزمین جغرافیایی آنان در کوردستان ایران چارچوبمند شده است. حرکتی که نطفه و نقطه عزیمت آن بر اساس اراده معطوف به عمل، شکل گرفته است. ارادهای که آگاهی و تشخیص ضرورت تاریخی، موتور و محور حرکت و آغاز آن می باشد. این شناخت و تشخیص ضرورت، نتیجه خوانشی نو از شرایط ایران، نظام دینی، اوضاع منطقه، آرایش نیروها، تحولات درونی نیروهای اجتماعی، تجربه و تحولات حزبی، رشد و جابجایی گسلهای اجتماعی-فرهنگی-شهری، جنسیتی و سیاسی جامعه ایران و کوردستان می باشد. امروز پیش از هر زمانی به دلیل سیاست سرکوب، تحقیر، انهدام و نفی هویتهای زبانی، ملی، فرهنگی، دینی و جنسیتی درایران از سوی حکومت اسلامی، ما به سوی یک، واگرایی سیاسی ،هویتی و سرزمینی در سطح کلان در حرکت هستیم.
تمایل و میل گریز از مرکز و تعریف ننمودن خود در یک مرکزگرایی ایرانی، کشش و خواست هویتها، نیروهای سیاسی، شخصیتهای سیاسی، اجتماعی مستقل و نیز تا اندازهای احزاب سیاسی میباشد. هرچند که در بدنه احزاب، به ویژه احزاب اصلی کوردستان این موضوع پر رنگتر میباشد. درک این موضوع و تداوم سیاستهای سرکوب و اختناق از سوی حاکمیت، هیچ امید و راهی را برای تغییر و اصلاح نظام دینی در این نظام نمیتوان رصد کرد. لذا با بهره گرفتن از تجربههای داخلی و مبارزات جنبش ملی-دمکراتیک کوردستان، این حرکت و استراتژی نوین شکل گرفت.
این حرکت و گام استوار مبارزه، همراه با ارادهایست که تجربه مقاومت، فعالیتها، اعتراضات و مبارزات مدنی در داخل را در اختیار دارد، علاوه بر آن تجربه تشکیلاتی، چریکی، سازماندهی و ارگانیزه کردن مبارزات حزبی و مشارکت حداکثری نیروهای اجتماعی مختلف در داخل را با خود به همراه دارد. این تجربه سرمایه بزرگی از نیروهای اجتماعی مختلف در داخل که در طی چند دهه اخیر، تغییرات و جابجاییهای افقی و عمودی در بخشهای مختلف را تجربه کرده اند، درپشت سر دارد. این وضعیت و چیدمان تواناییها، افقی را به ما نشان میدهد، که در آن با بهره گرفتن از اراده انسانی برای تغییر، با تاکید و بازگشت به توان و سرمایه ملی و مردمی جنبش دمکراتیک کوردستان به رهبری حزب دموکرات کوردستان ایران در اتحاد با سایر نیروها در کوردستان شرقی و نیز اپوزیسیون برانداز گام برداشت.
راسان پیوند دهنده مبارزاتشار با شاخ می باشد. استراتژی که در پی آن، نیروهای خواهان تغییر و دگرگونی، همدیگر را پیدا کرده و با پوشش دادن در زمینه های گوناگون به جمعی از توان مشترک میرسند.
در این مسیر، نیروی پیشرو و مترقی پیشمرگه با به چالش کشیدن تصویر و هیمنه حاکمیت، در کنار و در دسترس نیروی مبارز و مقاوم داخل خواهد بود. حضوری روان، سیال و با تجربه خواهد داشت در ارتباط با مطالبات و خواستهای دمکراتیک و ملی مردم کوردستان. در همین راستا برای ارتباطی گسترده در روان و جان جامعه، بنا به خواست و حمایت مردمانشان وارد عمل و پیوند تشکیلاتی و مبارزاتی میشوند. پیوند مابین تجربه مبارزه با مقاومت شهری در شکلهای مختلف و توسعه دادن آن بر اساس بهرهگیری از جنبشهای مبارزاتی چریکی و ایجاد روحیه مبارزاتی در داخل در راستای اهداف و برنامههای راسان می باشد. بهرهگیری از روحیه و ماهیت مبارزاتی در عملیات میدانی با محوریت پیشمرگه، در انتقال یک روحیه مبارزاتی و قوی برای تغییر و دگرگونی با بهره گرفتن ازتمام ظرفیتها و توانمندیها. این روحیه همواره از پشتوانه تاریخی و مبارزاتی جنبش ملیـدمکراتیک در دوران معاصر بهرهمند میباشد. این روحیه مقاومت و ایستادگی ریشه در پایههای مبارزاتی دمکراتیک و انسانمحور کوردها در ایران و میراث گرانبهای جمهوری کوردستان به رهبری پیشوا قاضی محمد دارد. نکته جالب و ماندگار در این قضیه ماهیت دمکراتیک و عدالتمحور با پیشینه آزادیخواهانه مبارزه کوردها می باشد که همواره در حال بازتولید رویه دمکراتیک خود در برابر استبداد و دیکتاتوری نظامهای حاکم بر ایران و کوردستان بوده است. به همان میزان که استبداد و انحصار قدرت در نظامهای مرکزی در ایران تشدید و تثبیت گردیده است بالعکس روحیه و ماهیت دمکراتیک و دموکراسیخواهانه جنبش ملی کوردها در کوردستان توسعه و تثبیت پیدا کرده است. این یکی از نکات و موارد ماندگاری جنبش ملی در کوردستان و در پیوند با مردم و مبارزه میباشد. بر این اساس استراتژی راسان زایده و تداوم همان نگاه، روحیه و ماهیت مبارزاتی و دمکراتیک کوردها در ایران برای مبارزه با استبداد و ارتجاع میباشد. پیوند زدن نیروهای مدنی و مبارز در داخل شهر و کوهستان، خلق کننده رسالتی دیگر در مبارزات برحق کوردها و پیشرو بودن در تحولات سیاسی ایران می باشد.
حرکتی همچون راسان، با مبانی هویت شناسانه نیروهای اجتماعی متنوع در شهرهای کوردستان در ارتباط و پیوند با سنگرها و شعلههای مقاومت و آزادیخواهانه می باشد، که قریب به چهار دهه در برابر استبداد و ارتجاع دینی مقاومت و مبارزه میکند. این پشتوانه و تجربه مبارزاتی با در اختیار داشتن اراده معطوف به تغییر در میان نیروی جوان و تحولخواه کوردستان بیشک، بندها و زنجیر ستم و اسارت را پاره خواهد کرد. در همین راستا نیروهای اجتماعی با بازسازی و سازماندهی، درک مشخص از همدیگر در خصوص اهداف، تلاش برای قرائتی مشترک از مبارزه در ابعاد مختلف، فهم مشترک از ظرفیتها، تواناییها و تجربهها، از راه پیگیری مطالبات و خواستههای خود، در تمام زمینهها میتوانند نظام دینی را به چالش بکشند.
زنان به عنوان نصفی از جامعه، نقشی اساسی و پر اهمیتی در به پیش بردن تحولات و دگرگونیهای اجتماعی، سیاسی، آموزشی و تربیتی در جامعه و خانواده دارند. اهمیت و جایگاه آنان در این تحولات و تغییرات بر کسی پوشیده نیست. هر چند که در قرائت اسلام سیاسی و نظام دینی فقه محور ایران، اسلامگراها بر اساس آموزههای دینی، عقیدتی، سنتی و فرهنگی و چه بسا بر اساس منافع شخصی، گروهی وجهل و نادانی خود منکر و یا مانع حضور و فعالیت و تلاش آنان در جامعه هستند. اما این جنبش با تمام سختیها و موانع، همواره در جهت پیشرفت، تحول، دگرگونی و رفع بیعدالتی جنسی و قانونی تلاش میکند. در این میان زنان به شیوهها و در ابعاد مختلف به مبارزه برای آزادی و رهایی از اسارت اندیشهها و مکاتب پوسیده ادامه میدهند. با توجه به پویایی جامعه کوردستان وتغییرات عظیمی که در بحشهای مختلف اجتماعی، آموزشی، فرهنگی، ورزش و سیاسی در این زمینهها صورت گرفته است، زنان وارد مناسبات و تغییرات اجتماعی شدهاند که هر روز پیش از گذشته حضور و فعالیت آنان غیر قابل کنترل میباشد. زنان در ایران و به تبع آن در کوردستان، در سایه سیاست حکومت دینی، نظام حقوقی و شریعتمدار، مورد ستم و تبعیض شدید قرار میگیرند. بخشی از این تبعیضها و نابرابریها ریشه در قوانین ارتجاعی و نابرابر دینی دارد که توسط حکومت دینی بر جامعه تحمیل شده است. نظام فرهنگی، سنتهای کهنه در باره زن در کنار مناسبات جامعه مردسالار بخشی دیگر از ستم مضاعف میباشد که بر زنان و دختران در سایه نظام ولایی ناعدالانهتر میشود.
علاوه بر این مناسبات و ستمهای نابرابر یک نوع سیاست مضاعف سرکوب، کنترل همراه با یک نگاه امنیتی و پلیسی بر زنان و دختران کورد اضافه میگردد، که تمام ساختار ذهنی و روحی آنان را تحت تاثیر ویرانگر خود قرار میدهد.
ساختار غیر انعطافی، سخت، بسته و ایدئولوژیک نظام در کنار نظامبندی اجتماعی و مناسبات فرهنگی بسته و سنتی و نیز قوانین سختگیرانه در خصوص زن در قرائت رسمی حکومت دوباره به نوعی بازتولید میشود.
دین، امکان تغییر و دگرگونی برای زنان را سختتر میکند. در چنین فضا و بستری، حاکمیت دینی، باورمندیهای ایدئولوژیک خود را به عنوان برنامه اجتماعی، سیاست فرهنگی، آموزشی و تربیتی از راههای مختلف به جامعه تزریق میکند. به دلیل فشارها و محدودیتهای عقیدتی و ارزشی-دینی راه تغییر و حضور آنان در جامعه را مسدود و دشوارمیکند. از آنجا که زنان قربانیان نخست آن میباشند، به تبع آن تمام لایهها و نیروهای جامعه ضربهپذیر شده و در نهایت متضرر میگردند. بر همین اساس بسیاری از توانمندیها، خلاقیتها، نوآوریها، ایدهها و آفرینشهای علمی و ذهنی آنان محدود، خفه، سرکوب و در نهایت تباه میشود. سیاست دینی و باورمندیهای سیاستگذاران مذهبی در ایران به این شیوه، بخشی از جامعه را از حضور موثر و کارآمد در جامعه محروم میکنند. به نوعی میتوان گفت، یک نقص دائم در پروسههای اجتماعی و سلامت جامعه ایجاد میکنند. به این معنی که روند پدیدههای اجتماعی را که متاثر از رفتار و نقش انسآنها در جامعه در روند تغییر دارند به نوعی مختل و یا به انحراف میکشند. از همین منظر است که زن را در سیاست رسمی و موضعگیریهای خود، تنها محدود به وظایف اولیه خانواده و تربیت فرزندان میکنند. یا به صورت جدی با سیاستهای تبعیضآمیز خود و فشارهای مختلف در حاشیه قرا میدهند. بی شک ساختار و سیستم فاسد، آلوده و بیمار جامعه نیز در بخشهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مدیریتی در نظام ولایی به حاشیهای شدن و کنار گذاشتن زنان در تحولات اجتماعی ـ سیاسی جامعه موثر بوده است. امروزه در سایه حکومت اسلامی باید به رشد و افزایش بحرآنها و نابسامانیهای اجتماعی که بیشتر دامن زنان را میگیرد و از اولین قربانیان این وضعیت هستند اشاره کرد. فساد، رشوه، مشکلات معیشتی، بیکاری، تبعیض، طلاق، اعتیاد، نابرابریهای جنسیتی و نیز ستم جنسیتی ثمره یک سیستم ناکارآمد و شکستخورده است که خود مولد بحران و نابسامانیهای دیگر به صورت کلان میباشد. این تصویر جامعهای میباشد که قربانی سیاستها و سرکوبهای حکومت دینی گردیده است. راسان نقطه تلاقی حرکتهای اعتراضی، نارضایتیها، مقاومت مدنی، مطالبات و خواستههای طبقات اجتماعی مردم کوردستان میباشد.
بی شک در این میان زنان از جایگاه و اهمیت خاصی در راسان کوردستان برخوردار هستند که باید دراین شرایط و اوضاع به صورت اساسی به آن پرداخته شود. چرا که زنان و دختران کوردستان به عنوان نیروی عظیمی از جامعه کوردستان بخش جدایی ناپذیر از جنبش دمکراتیک و ملی برای رهایی کوردستان میباشند. برخلاف سیاستها، محدودیتها و تبعیضهای مختلف در خصوص زنان، با این حال نظام اسلامی در این زمینه موفق نبوده چرا که به دلیل مقاومتها و رشد محدودی از آگاهی در میان خانوادهها، ما شاهد تحول و دگرگونی در روابط اجتماعی و تغییر نسبی جایگاه زنان در کوردستان و ایران هستیم. این تغییرکمی و کیفی در مناسبات اجتماعی، نتیجه رشد و افزایش مطالبات زنان در حوزههای هنر، حقوق اجتماعی، آموزشی، فعالیتهای ورزشی، فعالیتهای گروهی و موفقیتهای فردی در بخشهای مختلف میباشد. درهمین راستا، مطالبات آنان هر روز پیش از گذشته در زمینه حقوق اجتماعی، مبارزه با تبعیضها، نابرابریهای جنسیتی، نفی سنتها و ارزشهای ارتجاعی و قوانین شریعتگرایانه، سیر رادیکالی میپیمایند. آنان با تلاشها و پیگیریهای خود در اعتراضها و منابسات مختلف، مخالفت خود با قوانین شریعتگرایانه و تبغیضآمیز را به نمایش میگذارند. بسیاری از تحلیلگران و صاحب نظران بر این عقیدهاند که جنبش و حضور زنان به عنوان اولین قربانیان حکومت اسلامی، راه و مسیری را میپیماید که بحران بزرگی را درچندین زمینه برای حاکمیت رقم میزند. هرگونه مقاومت، اعتراض و نارضایتی از سوی این گروه بزرگ اجتماعی تبعات و آثار مثبت و دامنهداری را برای به چالش کشیدن نظام در پی خواهد داشت. بر این اساس، نظام و برنامهریزان سیاسی و امنیتی تلاش میکنند که با بهره گرفتن از دسیسهها و ترفندهای تبلیغاتی، ایجاد نیاز های کاذب، انحراف مطالبات حقیقی، خواستهها و مطالبات زنان را به سوی تبلیغات کاذب و موضوعات حاشیهای و بیارزش هدایت کنند. بخشی از حرکت راسان متوجه زنان و ارتباط برقرار کردن مابین نیروهای فعال و سیاسی با بخشی اصلی از بدنه جامعه میباشد که در این راستا با راهاندازی یک سیستم آموزشی غیررسمی در کنار سیستم حاکمیت در زمینه آموزش و انتقال ارزشهای انسانی و جهان شمول میتوان بهتر به خنثی سازی آموزشهای حاکمیت در خصوص زن، جایگاه و نقش آنان در جامعه پرداخت.
زنان به عنوان نیروی آفرینشگر در جامعه انسانی و مادران به عنوان اولین مربیان کودک در جامعه و دختران به عنوان نیروی اولیه و تاثیرگذار برای موفقیت جامعه به سوی تحول، پیشرفت، توسعه و مقاومت برای تغییر و دگرگونی، باید تحت هدایت، سازماندهی و تشکیلات منسجم و گسترده قرار بگیرند. باید بر اساس برنامهریزیهای خرد و قابل اجرا به صورت هستههای کوچک و دوستانه، انرژی و نیروی آنان در راه خدمت به تحولات بنیادی و آموزش جهت توانمند کردن و اداره و هدایت فکری و عملیاتی خود قرار بگیرند. سازماندهی یک تشکیلات چند لایه در داخل و خارج از کوردستان برای انتقال ارزشهای انسانی، مدرن و پیشرو در جامعه و برای آگاهی دادن بیشتر به زنان از اهمیت زیادی برخوردار میباشد. بدین صورت که این برنامه آموزشی باید توضیح دهنده و یادآوری کننده موضوعات و اندیشههای اجتماعی و جهانی باشد. برنامهای که هماهنگ با روحیه، نفس و هویت زنان در جامعه انسانی آنان باشد، که در عمل در تعارض با ارزشها و آموزشهای رسمی حاکمیت خواهد بود. این اولین گام در خصوص آگاه کردن زنان از حقوق و جایگاه آنان خواهد بود. علاوه بر آن بازسازی و بازتعریف بسیاری از ارزشها و سنتهای سالم و مناسب فرهنگ و هویت کوردی میباشد، که در طی سالهای حاکمیت بیگانه بر کوردستان، مهجور شده یا حذف گردیدهاند. برنامهریزی جهت آموزش و گفتگو با بهره گرفتن از نیازها، خواستها، حقوق و آرزوهای تحقق نیافته زنان، که از سوی حاکمیت سرکوب و یا نادیده گرفته شده است. از راه آموزش، پیوند و نیز نقشآفرینی آنان در پروسه فعالیتهای سیاسی و مدنی، می توان پاسخی به مطالبات سرکوب شده آنان داد. در خصوص حقوق و امیدهای آنان در یک جامعه برابر و دمکراتیک باید بیشتر روشنگری کرد. این بخشی از وظایف زنان در حرکت راسان میباشد که در آن، زنان به نقش و کارکرد خود در زمینه انتقال آگاهی در میان گروههای کوچک به عنوان یک حلقه در ارتباط و پیوند با راسان میتوانند عمل کنند. در این مقطع میتواند ارتباط مناسب و لازمی را با حرکت راسان در پی داشته باشد. با آگاهیبخشی و سرمایهگذاری بیشتر بر زنان برای مشارکت هر چه بیشتر در مبارزه به شیوههای مختلف، نطفههای اولیه و اساسی مقاومت و تاکید بر هویت انسانی به عنوان زن کورد را در پی خواهد داشت. بازگشت به معیارها و اصالت فرهنگی و تاریخی، خود زمینه ای برای رشد، تحول و ایجاد اراده ملی و آگاهی سیاسی برای مشارکت در یک جنبش کلان سیاسی و ملی خواهد بود.
مجهز شدن به ارزشهای جهانی و حقوق برابر، رشد مقاومت و حضور حداکثری زنان جامعه در برابر بیعدالتی، سرکوب و سیاست نفی هویت را در پی خواهد داشت. این قضیه به صورت مشخص در سیاست، طرح و برنامه راسان برای گروههای مختلف اجتماعی تعریف شده است. این وضعیت در اکثر اوقات و در مسیر مقاومت و پیگیری خواست و هویت خود با سنگر مقاومت و مبارزه حزبی به همدیگر رسیده و با پوشش دادن یکدیگر، صدای اعتراض و خواست اجتماعی به سازماندهی میرسد که بیان رفتار و روحیه مبارزاتی خواهد بود که از حالت درونی و اعتراض در ذهن خارج شده و به صورت یک امر عینی و واقعی در جامعه روان و ساری گشته است. تقویت و توجه هرچه بیشتر به این روحیه آموزشی و اعتراضی، گام بسیار محکمی برای مقابله با آموزشها و ارزشهای غیرواقعی و ایدئولوژیکمحور و سنتی نظام دینی حاکم بر کوردستان میباشد که از این طریق بندهای اسارت، سکوت و عدم حضور را بر زنان در جامعه تحمیل کرده است. حمایت و پشتیبانی تئوریک و عملی یک نیروی سیاسی برای تغییر ناعدالتی جنسی و تلاش برای بهرهگیری از یک سیستم آموزشی برابر در میان زنان، منجر به این خواهد شد که نیروی عظیم و سرکوب شده زنان در جهت کمک و تقویت جنبش حقطلبانه و دمکراتیک کوردها در کوردستان به کار گرفته شود. جنبشی که در عمل و ماهیت خود نمایندگی بخش بزرگی از مطالبات و خواستههای تاریخی زنان در کوردستان را رهبری میکند. در برابر این خواست و هویت دمکراتیک، شما با یک سیستم ایدئولوژیک دینمحور درگیر هستید که در آن، زنان از جایگاه درجه دوم برخوردار میباشند. لذا تمرکز بر برنامه آموزشی و تبلیغی برای زدودن عقاید و اندیشههایی که بر ناعدالتی جنسی، قوانین تبعیضآمیز، نگاه شریعتگرایانه، نگاه ایدئولوژیک و دینی به حقوق زن و مناسبات آمرانه و تحقیرآمیز برخوردار میباشد، از اهمیت زیادی برخوردار است. پشتوانه تئوریک و آموزشی از این برنامه سیاسی که پیوند دهنده هر چه بیشتر زنان در مناسبات و تحولات سیاسی برای تغییر وضعیت اجتماعی و حقوقی خود میباشد، یک مبارزهی همه جانبه با قرائت رسمی و دینی حاکمیت در خصوص زنان میباشد. لذا برای شکستن انسداد سیاسی در خصوص زنان از سوی حکومت اسلامی، باید ازخود نیروی زنان در این راه کمک گرفت. تغییر نگاه و در پی آن شکست دادن باورها، عقاید و قوانین ناعادلانه و تبعیضآمیز که با روح و روان انسان در تعارض هستند، وظیفه جنبش دمکراتیک و آزادیمحور کوردستان در سرزمین و خانه خود میباشد. رهایی سرزمینی که با رهایی زنان از قید بندگی و اسارت قوانین متحجرانه و ارتجاعی دینی در خصوص زنان آغاز می شود.
در این مقطع، حرکت راسان با در نظر گرفتن یک پیوند روحی، روانی و عاطفی که منبعث از آگاهی و شعور سیاسی جامعه میباشد در بستر عمل وارد شده است. در یک مبارزه میدانی از راه در گرفتن از پیشینه مبارزاتی خود و دیگران، لازم است بیش از هر زمانی زنان و دختران کورد را به سنگر مقاومت در کوهستان و شهر دعوت کند. دعوت و فراخوان توسط دختران و زنان پیشمرگه، خطاب به هم جنسهای خود برای آموزش، حرکت و گام برداشتن به سوی اعتراض و نافرمانی در ابعاد مختلف. این حضور میدانی میتواند تجمیع کننده اراده و شناخت باشد از راهها و تکنیکهای داخل و خارج، به این معنی که این نیروها هر کدام با توجه به تجربه و آموزشهای خود میتوانند به توان و کاربرد ظرفیت خود در این راستا اقدام کنند. نیروهای میدانی که بخشی از آنها همان پیشمرگههای زن میباشند، در ارتباط و پیوند با نیروهای شهر، تجربههای خود را در اختیار آنان قرار میدهند. انتقال و در میان گذاشتن تجربه و ایجاد یک پیوند تشکیلاتی در راه آموزش و تبادل آموزهها، بستری مناسب برای بحث بر روی نقاط مشترک و کار جمعی خواهد بود. با عمیق و محکم شدن پیوند مبارزاتی میان شهر و کوهستان، زمینه برای انتقال روحیه مبارزاتی از سوی پیشمرگه زن به مبارزان داخلی فراهم میگردد. این روحیه به عنوان یک نیروی خودآگاهی با سرمایه ایثار، اخلاق، خرد جمعی، هویت و اراده انسانی برای دفاع از کرامت و سرزمین همراه، خواهد بود. این یک سرمایه مبارزاتی-مقاومتی در حافظه تاریخی یک ملت برای حفظ هویت و پیشینه تاریخی خود میباشد. این مفهوم و قداست مبارزاتی یک ملت با عنوان پیشمرگه جایگاه ویژه و بسیار محکمی در ساختار ذهنی و روح ملی کوردها دارد. زنان مبارز و پیشمرگه در ارتباط با هم جنسهای خود در داخل برای پیش بردن پروسه مبارزه و هویتخواهی ملی، میتوانند به بهترین شیوه این روحیه مقاومت و مبارزه را انتقال و آموزش بدهند. چرا که جامعه کوردستان و زنان این سرزمین به دلیل همراهی همیشگی با مردان، برادران، شوهران، پدران و فرزندانشان در کوردستان، مستعد و آماده پذیرش این پیام مقاومت و حرکت هستند.
اساسا ساختار ذهنی و روانی مردمان کوردستان با توجه به مفهوم تاریخی، هویتی و قداست راه و نام پیشمرگه، این آمادگی را برای همراه شدن و پذیرش روحیه مبارزاتی را دارند. در فرهنگ و تاریخ سیاسی کوردها، پیشمرگه شدن یک افتخار و اوج کرامت انسانی میباشد که با اراده کاملا آزاد، آن را انتخاب میکند، بیشک سعادتی در راه سرزمین و دفاع از هویت میباشد که به انسان کورد بخشوده میشود. دختران و پسران کورد با آگاهی، عشق، فداکاری و با اراده آزاد در این راه گام برمیدارند و به این افتخار ملی و انسانی برای دفاع از کرامت و هویت انسان کورد نایل میشوند. این حضور میدانی و پر افتخار زنان و دختران کورد در این مقطع میتواند به بهترین شیوه و روش این روحیه و اراده مبارزاتی را به نیروی سیاسی در داخل انتقال دهد آن هم با توجه به حضور چشمگیر دختران کورد در صفوف مبارزه نوین حزب دمکرات در کوردستان و علاوه بر آن در این سالها وضعیت بخشهای دیگر کوردستان به گونهای بوده است که همزمان کوردها در چندین جبهه مختلف علیه ارتجاع و استبداد دینی مبارزه و جنگ میکنند. این خود تاثیر مثبت و تجربه خوبی برای مسئولیتپذیری دختران کورد در جنبش مبارزاتی و سیاسی در کوردستان میباشد. لذا دختران پیشمرگه وظیفه خطیر پیوند و ارتباط با نیروهای داخلی را بر عهده دارند. ارتباط و پیوندی که منجر به یک همگرایی روحی و عاطفی میگردد که خروجی آن رشد، آگاهی و عمل در میدان مبارزه دختران و زنان امروز کوردستان خواهد بود. ایجاد فضا، خلق فرصت، بستر آفرینی و نیز یک نوع اعتماد مبارزاتی در بازگشت به میان مردم و توان مبارزاتی، منجر به تقویت هویت و پیوند مبارزاتی و تشکیلاتی میگردد.
در استراتژی راسان که جمعدهنده مقاومت و اعتراض در داخل با اراده مبارزه و تجربه حزبی میباشد، این موارد به خوبی لحاظ شده است. از این منظر است که راسان، به شهر، به عنوان مرکز تامین نیروی انسانی، منابع مالی، تدارکات، پشتیبانی، تشکیلات و سازماندهی اعتراض و نارضایتیها مینگرد. در حرکت راسان شهر جایگاه ویژهای دارد. چرا که مرکز سوخت، انرژی، توان، تامین و نیز خود بستری برای بازتاب و انعکاس مناسبات میدانی و عملیاتی از حضور پیشمرگه و مبارزین در کنار همدیگر میباشد. شهر و مدیریت بر توانمندیهای آن به عنوان پشتیبان جنبش تقویت کننده، تامین کننده و حامی بسیار خوبی برای راسان خواهد بود. از سوی دیگر پیشمرگه با برنامهریزی تشکیلاتی و عملیاتی در درون و مجاورت شهر و میان نیروهای اجتماعی داخل، تشدید کننده روحیه و جسارت اعتراض سیاسی آنان خواهد بود. پیوند هرچه بیشتر دختران و زنان پیشمرگه با نیروهای داخلی و حمایت از خواست زنان در داخل منجر به عمق پیدا کردن این پیوند در دو جبهه و سنگر مبارزه و مقاومت میگردد. حرکتها و اعتراضات داخلی زنان در داخل در موارد مختلف از مطالبات صنفی، زیست محیطی، پوشش، آموزش و غیره همان صدا و خواست نیروهای سنگر مقاومت و تغییر میباشد که به نوعی دیگر از سوی نیروهای شهر فریاد میشود. به این معنی که پیگیری مطالبات و گره زدن آنها با خواست نیروهای پیشرو و انقلابی ادامه سیاست در داخل، توسط استراتژی حزب سیاسی خواهد بود.
حضور میدانی و ارتباط زنان و دختران پیشمرگه، در انتقال پیام نوین مبارزه و مقاومت، بیشک تاثیر مشخص و روشنی بر حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی و پیگیری مطالبات خود و جامعه را در پی خواهد داشت. ارتباط این نیروی مبارز در یک بستر سیاسی هویتخواهانه و دمکراتیک، تقویت کننده روحیه مبارزاتی و ایجاد کننده یک اراده برای تغییر خواهد بود. این حضور بخشی اساسی از فعالیتها و تلاش دختران و زنان پیشمرگه میباشد که در بسیاری از بخشها همدیگر را پوشانده و حلقه ارتباطی را شکل خواهند داد. این مفاهیم مشترک و اقدامات هماهنگ در اساس برای به چالش کشیدن برنامهها و سیاستهای حاکمیت در به حاشیه کشیدن زنان در جامعه و فضای انسداد و خفقان در کوردستان میباشد. مشارکت در فعالیتها، سمینارها، فضاهای رسانهای، حضور در شبکههای اجتماعی، مشارکت در انجمنها و گروههای صنفی و زمینههای دیگر، از وظایف زنان در میدان مبارزه در ارتباط با راسان میباشد. هر کدام از این تلاشها و فعالیتها به نوعی ارزشها و برنامههای نظام دینی را درخصوص زنان و محروم کردن آنان از حقوق اجتماعی به چالش میکشاند. علاوه برآن، روشنگری و اطلاع رسانی به شیوههای مختلف در میان مردم، تشویقکننده ارتباط مستقیم و چهره به چهره مبارزان و پیشمرگهها با مردم خواهد بود، این خود بستری مناسب، برای عمومی شدن مبارزه میباشد که خود از اهداف و برنامههای راسان میباشد. جذب و تشویق دختران در پیوستن به صفوف مبارزه و حمایت از برنامهها و آموزشهایی که زنان بر اساس تجربهها و مبارزات خود هدایت کننده آنان باشند، زمینهای را مهیا میکند تا فاصله همکاری و ارتباط تشکیلاتی و سازمانی در این زمینه در جامعه از بین برده شود. در این زمینه دختران و زنان آگاه و مبارز با درک مسئولیت تاریخی و رسالت اجتماعی خود، با تعریفی نوین و خوانشی آگاهانه از تواناییها در خصوص نقش خود برای رهایی سرزمینی از استبداد و اشغال وارد میدان مبارزه میشوند. بیشک حرکت و آموزش آگاهانه زنان در مبارزه، زمینه و موجی را به دنبال خواهد داشت که بخشهای دیگری از جامعه را در بر میگیرد. به دلیل نقش تربیتی، آموزشی و آفرینشگر بودن زنان، حضور سیاسی و تشکیلاتی آنان در میدانهای عملیاتی و اجرایی، موج تغییر و دگرگونی را در پی خواهد داشت. باید به صورت جدی و با تجربهای جدید، این حضور به مرحله عمل کشانده شود.
جنبش ملی ـ دمکراتیک کوردستان با بهره گرفتن از تجربههای خود درهمراه کردن و مشارکت دادن زنان در مبارزه طی چندین سال در کوردستان، امروز به دلیل سطح تغییر و دگرگونی فراگیری زنان در کوردستان در بخشهای، آموزش، تخصص، تکنیک، تحصیلات، جابجایی و تجربه زندگی و تحصیل در شهرها و مناطق خارج از کوردستان، بهتر و با توان بیشتر میتوان از توانایی و امکانات آنان در مبارزه بهرهمند شد. به این معنی که با کشاندن مسئله و خواستهای زنان، به بهترین شیوه می توان در ارتباط با حرکت راسان به بسیاری از خواستهها و تغییر شرایط امروز زنان در کوردستان پاسخ داد. با توجه به میزان رشد تحصیلات و آموزش و نیز وارد شدن در خدمات اجتماعی زنان در بخشهای مختلف در کوردستان، بر احزاب و حرکت راسان یک رسالت و اجبار امر می کند که با تمام توان از این ظرفیتها در خصوص تغییر شرایط زنان در راستای جنبش ملی و دمکراتیک کوردستان بهرهمند شوند. دراین راستا، بسیاری از دختران و زنان کوردستان به صورت فردی و بر اساس تجربه و توان خود تغییرات افقی و عمودی را در راستای خواسته و مطالبات خود تجربه کردهاند. راسان در ارتباط با این قضیه باید از این تجربهها در بعدهای مختلف استفاده کند. این موضوع باید از راه پیوند و ارتباط بیشتر با زنان در داخل صورت گیرد. هر چند که در این زمینه از سوی حاکمیت به شیوه مختلف در محدویت و فشار قرا گرفتهاند اما این پیوند و مسیر باز شده، مسیری خواهد بود که به بیعدالتیها، قوانین ظالمانه و تبعیضآمیز و اندیشهها و افکار ارتجاعی در خصوص جایگاه زنان در جامعه پایان خواهد داد، که خود در این مقطع مقدمهای خواهد بود برای توسعه و ترویج حرکت راسان از سوی زنان.
حضور همراه با آگاهی در این مقطع در میان زنان و دختران کوردستان در راستای حرکت نوینی میباشد که برآمده از اراده، ضرورت، درک و تشخیص از زمان تغییر و وارد شدن به فاز عمل میباشد. این تشخیص و نگاه به ضرورت روز، بر اساس بررسی وضعیت نیروهای داخل و ارداه نیروی مقاومت میباشد که از ایمان مبارزاتی و روحیه تغییر و دگرگونی در میان نیروهای اجتماعی کوردستان سرچشمه میگیرد. این حضور و راسان، تنها یک حرکت متکی بر پیشمرگه و وارد شدن به یک فاز نظامی و عملیاتی نیست، هرچند که این بخش از راسان به دلیل بازتاب آن در میان مردم و بالا بردن روحیه مبارزه و مقاومت از اهمیت بالایی برخوردار میباشد. بلکه این یک مبارزه آگاهانه بر اساس درک نوین از وضعیت و خوانشی نو از اوضاع داخلی و ضرورت زمان میباشد. در این مسیر تاکید بر هویت ملی، اراده عمومی برای تغییر و مبارزه با تمام نمادها، سیاستها و برنامههای حاکمیت برای نفی، تهدید و انهدام این مقاومت در دل تودهها و نیروهای سیاسی و اجتماعی خواهد شد. از آنجا که نیروی اجتماعی در نقشها و جایگاههای مختلف خانوادگی، اجتماعی، گروهی، سازمانی و حزبی به صورت سیال و چندگانه فعالیت و حضور دارد و رفتارها ،کنشها، واکنشها، تصمیمات و عمل آنها بیرون از یک عمل و رفتار سیاسی بازتاب و تاثیر خاصی در به چالش کشیدن حاکمیت خواهد داشت. رفتارهای مدنی و عاری از خشونت تا سازماندهی و نافرمانی های مدنی و فعالیت در انجمنها و اعتراضات اجتماعی تا ارتباط و پیوند با احزاب و حضور میدانی و عملیاتی بستری بسیار وسیع برای تاثیر عمل اجتماعی آنان میباشد. تغییر در نگرش و باورهای آنان و بازتعریف نوین از هویت، توانمندی، وظایف و کارکرد اجتماعی و فرهنگی زنان در جامعه بیشک، یک زایش نوین و خلق انسانی خواهد بود که به صورت آگاهانه پیگیر خواست و جایگاه خود خواهد بود. این اولین قدم و شروعی نو بر پایان بیعدالتی و نفی قوانین تبعیضآمیز خواهد بود که حاکمیت بر جامعه تحمیل کرده است.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
راسان، حرکت نوین جنبش دمکراتیک و آزادی محورکوردستان میباشد که در راستای پیگیری، تحقق مطالبات تاریخی و دمکراتیک ملت کورد در مناطق و سرزمین جغرافیایی آنان در کوردستان ایران چارچوبمند شده است. حرکتی که نطفه و نقطه عزیمت آن بر اساس اراده معطوف به عمل، شکل گرفته است. ارادهای که آگاهی و تشخیص ضرورت تاریخی، موتور و محور حرکت و آغاز آن می باشد. این شناخت و تشخیص ضرورت، نتیجه خوانشی نو از شرایط ایران، نظام دینی، اوضاع منطقه، آرایش نیروها، تحولات درونی نیروهای اجتماعی، تجربه و تحولات حزبی، رشد و جابجایی گسلهای اجتماعی-فرهنگی-شهری، جنسیتی و سیاسی جامعه ایران و کوردستان می باشد. امروز پیش از هر زمانی به دلیل سیاست سرکوب، تحقیر، انهدام و نفی هویتهای زبانی، ملی، فرهنگی، دینی و جنسیتی درایران از سوی حکومت اسلامی، ما به سوی یک، واگرایی سیاسی ،هویتی و سرزمینی در سطح کلان در حرکت هستیم.
تمایل و میل گریز از مرکز و تعریف ننمودن خود در یک مرکزگرایی ایرانی، کشش و خواست هویتها، نیروهای سیاسی، شخصیتهای سیاسی، اجتماعی مستقل و نیز تا اندازهای احزاب سیاسی میباشد. هرچند که در بدنه احزاب، به ویژه احزاب اصلی کوردستان این موضوع پر رنگتر میباشد. درک این موضوع و تداوم سیاستهای سرکوب و اختناق از سوی حاکمیت، هیچ امید و راهی را برای تغییر و اصلاح نظام دینی در این نظام نمیتوان رصد کرد. لذا با بهره گرفتن از تجربههای داخلی و مبارزات جنبش ملی-دمکراتیک کوردستان، این حرکت و استراتژی نوین شکل گرفت.
این حرکت و گام استوار مبارزه، همراه با ارادهایست که تجربه مقاومت، فعالیتها، اعتراضات و مبارزات مدنی در داخل را در اختیار دارد، علاوه بر آن تجربه تشکیلاتی، چریکی، سازماندهی و ارگانیزه کردن مبارزات حزبی و مشارکت حداکثری نیروهای اجتماعی مختلف در داخل را با خود به همراه دارد. این تجربه سرمایه بزرگی از نیروهای اجتماعی مختلف در داخل که در طی چند دهه اخیر، تغییرات و جابجاییهای افقی و عمودی در بخشهای مختلف را تجربه کرده اند، درپشت سر دارد. این وضعیت و چیدمان تواناییها، افقی را به ما نشان میدهد، که در آن با بهره گرفتن از اراده انسانی برای تغییر، با تاکید و بازگشت به توان و سرمایه ملی و مردمی جنبش دمکراتیک کوردستان به رهبری حزب دموکرات کوردستان ایران در اتحاد با سایر نیروها در کوردستان شرقی و نیز اپوزیسیون برانداز گام برداشت.
راسان پیوند دهنده مبارزاتشار با شاخ می باشد. استراتژی که در پی آن، نیروهای خواهان تغییر و دگرگونی، همدیگر را پیدا کرده و با پوشش دادن در زمینه های گوناگون به جمعی از توان مشترک میرسند.
در این مسیر، نیروی پیشرو و مترقی پیشمرگه با به چالش کشیدن تصویر و هیمنه حاکمیت، در کنار و در دسترس نیروی مبارز و مقاوم داخل خواهد بود. حضوری روان، سیال و با تجربه خواهد داشت در ارتباط با مطالبات و خواستهای دمکراتیک و ملی مردم کوردستان. در همین راستا برای ارتباطی گسترده در روان و جان جامعه، بنا به خواست و حمایت مردمانشان وارد عمل و پیوند تشکیلاتی و مبارزاتی میشوند. پیوند مابین تجربه مبارزه با مقاومت شهری در شکلهای مختلف و توسعه دادن آن بر اساس بهرهگیری از جنبشهای مبارزاتی چریکی و ایجاد روحیه مبارزاتی در داخل در راستای اهداف و برنامههای راسان می باشد. بهرهگیری از روحیه و ماهیت مبارزاتی در عملیات میدانی با محوریت پیشمرگه، در انتقال یک روحیه مبارزاتی و قوی برای تغییر و دگرگونی با بهره گرفتن ازتمام ظرفیتها و توانمندیها. این روحیه همواره از پشتوانه تاریخی و مبارزاتی جنبش ملیـدمکراتیک در دوران معاصر بهرهمند میباشد. این روحیه مقاومت و ایستادگی ریشه در پایههای مبارزاتی دمکراتیک و انسانمحور کوردها در ایران و میراث گرانبهای جمهوری کوردستان به رهبری پیشوا قاضی محمد دارد. نکته جالب و ماندگار در این قضیه ماهیت دمکراتیک و عدالتمحور با پیشینه آزادیخواهانه مبارزه کوردها می باشد که همواره در حال بازتولید رویه دمکراتیک خود در برابر استبداد و دیکتاتوری نظامهای حاکم بر ایران و کوردستان بوده است. به همان میزان که استبداد و انحصار قدرت در نظامهای مرکزی در ایران تشدید و تثبیت گردیده است بالعکس روحیه و ماهیت دمکراتیک و دموکراسیخواهانه جنبش ملی کوردها در کوردستان توسعه و تثبیت پیدا کرده است. این یکی از نکات و موارد ماندگاری جنبش ملی در کوردستان و در پیوند با مردم و مبارزه میباشد. بر این اساس استراتژی راسان زایده و تداوم همان نگاه، روحیه و ماهیت مبارزاتی و دمکراتیک کوردها در ایران برای مبارزه با استبداد و ارتجاع میباشد. پیوند زدن نیروهای مدنی و مبارز در داخل شهر و کوهستان، خلق کننده رسالتی دیگر در مبارزات برحق کوردها و پیشرو بودن در تحولات سیاسی ایران می باشد.
حرکتی همچون راسان، با مبانی هویت شناسانه نیروهای اجتماعی متنوع در شهرهای کوردستان در ارتباط و پیوند با سنگرها و شعلههای مقاومت و آزادیخواهانه می باشد، که قریب به چهار دهه در برابر استبداد و ارتجاع دینی مقاومت و مبارزه میکند. این پشتوانه و تجربه مبارزاتی با در اختیار داشتن اراده معطوف به تغییر در میان نیروی جوان و تحولخواه کوردستان بیشک، بندها و زنجیر ستم و اسارت را پاره خواهد کرد. در همین راستا نیروهای اجتماعی با بازسازی و سازماندهی، درک مشخص از همدیگر در خصوص اهداف، تلاش برای قرائتی مشترک از مبارزه در ابعاد مختلف، فهم مشترک از ظرفیتها، تواناییها و تجربهها، از راه پیگیری مطالبات و خواستههای خود، در تمام زمینهها میتوانند نظام دینی را به چالش بکشند.
زنان به عنوان نصفی از جامعه، نقشی اساسی و پر اهمیتی در به پیش بردن تحولات و دگرگونیهای اجتماعی، سیاسی، آموزشی و تربیتی در جامعه و خانواده دارند. اهمیت و جایگاه آنان در این تحولات و تغییرات بر کسی پوشیده نیست. هر چند که در قرائت اسلام سیاسی و نظام دینی فقه محور ایران، اسلامگراها بر اساس آموزههای دینی، عقیدتی، سنتی و فرهنگی و چه بسا بر اساس منافع شخصی، گروهی وجهل و نادانی خود منکر و یا مانع حضور و فعالیت و تلاش آنان در جامعه هستند. اما این جنبش با تمام سختیها و موانع، همواره در جهت پیشرفت، تحول، دگرگونی و رفع بیعدالتی جنسی و قانونی تلاش میکند. در این میان زنان به شیوهها و در ابعاد مختلف به مبارزه برای آزادی و رهایی از اسارت اندیشهها و مکاتب پوسیده ادامه میدهند. با توجه به پویایی جامعه کوردستان وتغییرات عظیمی که در بحشهای مختلف اجتماعی، آموزشی، فرهنگی، ورزش و سیاسی در این زمینهها صورت گرفته است، زنان وارد مناسبات و تغییرات اجتماعی شدهاند که هر روز پیش از گذشته حضور و فعالیت آنان غیر قابل کنترل میباشد. زنان در ایران و به تبع آن در کوردستان، در سایه سیاست حکومت دینی، نظام حقوقی و شریعتمدار، مورد ستم و تبعیض شدید قرار میگیرند. بخشی از این تبعیضها و نابرابریها ریشه در قوانین ارتجاعی و نابرابر دینی دارد که توسط حکومت دینی بر جامعه تحمیل شده است. نظام فرهنگی، سنتهای کهنه در باره زن در کنار مناسبات جامعه مردسالار بخشی دیگر از ستم مضاعف میباشد که بر زنان و دختران در سایه نظام ولایی ناعدالانهتر میشود.
علاوه بر این مناسبات و ستمهای نابرابر یک نوع سیاست مضاعف سرکوب، کنترل همراه با یک نگاه امنیتی و پلیسی بر زنان و دختران کورد اضافه میگردد، که تمام ساختار ذهنی و روحی آنان را تحت تاثیر ویرانگر خود قرار میدهد.
ساختار غیر انعطافی، سخت، بسته و ایدئولوژیک نظام در کنار نظامبندی اجتماعی و مناسبات فرهنگی بسته و سنتی و نیز قوانین سختگیرانه در خصوص زن در قرائت رسمی حکومت دوباره به نوعی بازتولید میشود.
دین، امکان تغییر و دگرگونی برای زنان را سختتر میکند. در چنین فضا و بستری، حاکمیت دینی، باورمندیهای ایدئولوژیک خود را به عنوان برنامه اجتماعی، سیاست فرهنگی، آموزشی و تربیتی از راههای مختلف به جامعه تزریق میکند. به دلیل فشارها و محدودیتهای عقیدتی و ارزشی-دینی راه تغییر و حضور آنان در جامعه را مسدود و دشوارمیکند. از آنجا که زنان قربانیان نخست آن میباشند، به تبع آن تمام لایهها و نیروهای جامعه ضربهپذیر شده و در نهایت متضرر میگردند. بر همین اساس بسیاری از توانمندیها، خلاقیتها، نوآوریها، ایدهها و آفرینشهای علمی و ذهنی آنان محدود، خفه، سرکوب و در نهایت تباه میشود. سیاست دینی و باورمندیهای سیاستگذاران مذهبی در ایران به این شیوه، بخشی از جامعه را از حضور موثر و کارآمد در جامعه محروم میکنند. به نوعی میتوان گفت، یک نقص دائم در پروسههای اجتماعی و سلامت جامعه ایجاد میکنند. به این معنی که روند پدیدههای اجتماعی را که متاثر از رفتار و نقش انسآنها در جامعه در روند تغییر دارند به نوعی مختل و یا به انحراف میکشند. از همین منظر است که زن را در سیاست رسمی و موضعگیریهای خود، تنها محدود به وظایف اولیه خانواده و تربیت فرزندان میکنند. یا به صورت جدی با سیاستهای تبعیضآمیز خود و فشارهای مختلف در حاشیه قرا میدهند. بی شک ساختار و سیستم فاسد، آلوده و بیمار جامعه نیز در بخشهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مدیریتی در نظام ولایی به حاشیهای شدن و کنار گذاشتن زنان در تحولات اجتماعی ـ سیاسی جامعه موثر بوده است. امروزه در سایه حکومت اسلامی باید به رشد و افزایش بحرآنها و نابسامانیهای اجتماعی که بیشتر دامن زنان را میگیرد و از اولین قربانیان این وضعیت هستند اشاره کرد. فساد، رشوه، مشکلات معیشتی، بیکاری، تبعیض، طلاق، اعتیاد، نابرابریهای جنسیتی و نیز ستم جنسیتی ثمره یک سیستم ناکارآمد و شکستخورده است که خود مولد بحران و نابسامانیهای دیگر به صورت کلان میباشد. این تصویر جامعهای میباشد که قربانی سیاستها و سرکوبهای حکومت دینی گردیده است. راسان نقطه تلاقی حرکتهای اعتراضی، نارضایتیها، مقاومت مدنی، مطالبات و خواستههای طبقات اجتماعی مردم کوردستان میباشد.
بی شک در این میان زنان از جایگاه و اهمیت خاصی در راسان کوردستان برخوردار هستند که باید دراین شرایط و اوضاع به صورت اساسی به آن پرداخته شود. چرا که زنان و دختران کوردستان به عنوان نیروی عظیمی از جامعه کوردستان بخش جدایی ناپذیر از جنبش دمکراتیک و ملی برای رهایی کوردستان میباشند. برخلاف سیاستها، محدودیتها و تبعیضهای مختلف در خصوص زنان، با این حال نظام اسلامی در این زمینه موفق نبوده چرا که به دلیل مقاومتها و رشد محدودی از آگاهی در میان خانوادهها، ما شاهد تحول و دگرگونی در روابط اجتماعی و تغییر نسبی جایگاه زنان در کوردستان و ایران هستیم. این تغییرکمی و کیفی در مناسبات اجتماعی، نتیجه رشد و افزایش مطالبات زنان در حوزههای هنر، حقوق اجتماعی، آموزشی، فعالیتهای ورزشی، فعالیتهای گروهی و موفقیتهای فردی در بخشهای مختلف میباشد. درهمین راستا، مطالبات آنان هر روز پیش از گذشته در زمینه حقوق اجتماعی، مبارزه با تبعیضها، نابرابریهای جنسیتی، نفی سنتها و ارزشهای ارتجاعی و قوانین شریعتگرایانه، سیر رادیکالی میپیمایند. آنان با تلاشها و پیگیریهای خود در اعتراضها و منابسات مختلف، مخالفت خود با قوانین شریعتگرایانه و تبغیضآمیز را به نمایش میگذارند. بسیاری از تحلیلگران و صاحب نظران بر این عقیدهاند که جنبش و حضور زنان به عنوان اولین قربانیان حکومت اسلامی، راه و مسیری را میپیماید که بحران بزرگی را درچندین زمینه برای حاکمیت رقم میزند. هرگونه مقاومت، اعتراض و نارضایتی از سوی این گروه بزرگ اجتماعی تبعات و آثار مثبت و دامنهداری را برای به چالش کشیدن نظام در پی خواهد داشت. بر این اساس، نظام و برنامهریزان سیاسی و امنیتی تلاش میکنند که با بهره گرفتن از دسیسهها و ترفندهای تبلیغاتی، ایجاد نیاز های کاذب، انحراف مطالبات حقیقی، خواستهها و مطالبات زنان را به سوی تبلیغات کاذب و موضوعات حاشیهای و بیارزش هدایت کنند. بخشی از حرکت راسان متوجه زنان و ارتباط برقرار کردن مابین نیروهای فعال و سیاسی با بخشی اصلی از بدنه جامعه میباشد که در این راستا با راهاندازی یک سیستم آموزشی غیررسمی در کنار سیستم حاکمیت در زمینه آموزش و انتقال ارزشهای انسانی و جهان شمول میتوان بهتر به خنثی سازی آموزشهای حاکمیت در خصوص زن، جایگاه و نقش آنان در جامعه پرداخت.
زنان به عنوان نیروی آفرینشگر در جامعه انسانی و مادران به عنوان اولین مربیان کودک در جامعه و دختران به عنوان نیروی اولیه و تاثیرگذار برای موفقیت جامعه به سوی تحول، پیشرفت، توسعه و مقاومت برای تغییر و دگرگونی، باید تحت هدایت، سازماندهی و تشکیلات منسجم و گسترده قرار بگیرند. باید بر اساس برنامهریزیهای خرد و قابل اجرا به صورت هستههای کوچک و دوستانه، انرژی و نیروی آنان در راه خدمت به تحولات بنیادی و آموزش جهت توانمند کردن و اداره و هدایت فکری و عملیاتی خود قرار بگیرند. سازماندهی یک تشکیلات چند لایه در داخل و خارج از کوردستان برای انتقال ارزشهای انسانی، مدرن و پیشرو در جامعه و برای آگاهی دادن بیشتر به زنان از اهمیت زیادی برخوردار میباشد. بدین صورت که این برنامه آموزشی باید توضیح دهنده و یادآوری کننده موضوعات و اندیشههای اجتماعی و جهانی باشد. برنامهای که هماهنگ با روحیه، نفس و هویت زنان در جامعه انسانی آنان باشد، که در عمل در تعارض با ارزشها و آموزشهای رسمی حاکمیت خواهد بود. این اولین گام در خصوص آگاه کردن زنان از حقوق و جایگاه آنان خواهد بود. علاوه بر آن بازسازی و بازتعریف بسیاری از ارزشها و سنتهای سالم و مناسب فرهنگ و هویت کوردی میباشد، که در طی سالهای حاکمیت بیگانه بر کوردستان، مهجور شده یا حذف گردیدهاند. برنامهریزی جهت آموزش و گفتگو با بهره گرفتن از نیازها، خواستها، حقوق و آرزوهای تحقق نیافته زنان، که از سوی حاکمیت سرکوب و یا نادیده گرفته شده است. از راه آموزش، پیوند و نیز نقشآفرینی آنان در پروسه فعالیتهای سیاسی و مدنی، می توان پاسخی به مطالبات سرکوب شده آنان داد. در خصوص حقوق و امیدهای آنان در یک جامعه برابر و دمکراتیک باید بیشتر روشنگری کرد. این بخشی از وظایف زنان در حرکت راسان میباشد که در آن، زنان به نقش و کارکرد خود در زمینه انتقال آگاهی در میان گروههای کوچک به عنوان یک حلقه در ارتباط و پیوند با راسان میتوانند عمل کنند. در این مقطع میتواند ارتباط مناسب و لازمی را با حرکت راسان در پی داشته باشد. با آگاهیبخشی و سرمایهگذاری بیشتر بر زنان برای مشارکت هر چه بیشتر در مبارزه به شیوههای مختلف، نطفههای اولیه و اساسی مقاومت و تاکید بر هویت انسانی به عنوان زن کورد را در پی خواهد داشت. بازگشت به معیارها و اصالت فرهنگی و تاریخی، خود زمینه ای برای رشد، تحول و ایجاد اراده ملی و آگاهی سیاسی برای مشارکت در یک جنبش کلان سیاسی و ملی خواهد بود.
مجهز شدن به ارزشهای جهانی و حقوق برابر، رشد مقاومت و حضور حداکثری زنان جامعه در برابر بیعدالتی، سرکوب و سیاست نفی هویت را در پی خواهد داشت. این قضیه به صورت مشخص در سیاست، طرح و برنامه راسان برای گروههای مختلف اجتماعی تعریف شده است. این وضعیت در اکثر اوقات و در مسیر مقاومت و پیگیری خواست و هویت خود با سنگر مقاومت و مبارزه حزبی به همدیگر رسیده و با پوشش دادن یکدیگر، صدای اعتراض و خواست اجتماعی به سازماندهی میرسد که بیان رفتار و روحیه مبارزاتی خواهد بود که از حالت درونی و اعتراض در ذهن خارج شده و به صورت یک امر عینی و واقعی در جامعه روان و ساری گشته است. تقویت و توجه هرچه بیشتر به این روحیه آموزشی و اعتراضی، گام بسیار محکمی برای مقابله با آموزشها و ارزشهای غیرواقعی و ایدئولوژیکمحور و سنتی نظام دینی حاکم بر کوردستان میباشد که از این طریق بندهای اسارت، سکوت و عدم حضور را بر زنان در جامعه تحمیل کرده است. حمایت و پشتیبانی تئوریک و عملی یک نیروی سیاسی برای تغییر ناعدالتی جنسی و تلاش برای بهرهگیری از یک سیستم آموزشی برابر در میان زنان، منجر به این خواهد شد که نیروی عظیم و سرکوب شده زنان در جهت کمک و تقویت جنبش حقطلبانه و دمکراتیک کوردها در کوردستان به کار گرفته شود. جنبشی که در عمل و ماهیت خود نمایندگی بخش بزرگی از مطالبات و خواستههای تاریخی زنان در کوردستان را رهبری میکند. در برابر این خواست و هویت دمکراتیک، شما با یک سیستم ایدئولوژیک دینمحور درگیر هستید که در آن، زنان از جایگاه درجه دوم برخوردار میباشند. لذا تمرکز بر برنامه آموزشی و تبلیغی برای زدودن عقاید و اندیشههایی که بر ناعدالتی جنسی، قوانین تبعیضآمیز، نگاه شریعتگرایانه، نگاه ایدئولوژیک و دینی به حقوق زن و مناسبات آمرانه و تحقیرآمیز برخوردار میباشد، از اهمیت زیادی برخوردار است. پشتوانه تئوریک و آموزشی از این برنامه سیاسی که پیوند دهنده هر چه بیشتر زنان در مناسبات و تحولات سیاسی برای تغییر وضعیت اجتماعی و حقوقی خود میباشد، یک مبارزهی همه جانبه با قرائت رسمی و دینی حاکمیت در خصوص زنان میباشد. لذا برای شکستن انسداد سیاسی در خصوص زنان از سوی حکومت اسلامی، باید ازخود نیروی زنان در این راه کمک گرفت. تغییر نگاه و در پی آن شکست دادن باورها، عقاید و قوانین ناعادلانه و تبعیضآمیز که با روح و روان انسان در تعارض هستند، وظیفه جنبش دمکراتیک و آزادیمحور کوردستان در سرزمین و خانه خود میباشد. رهایی سرزمینی که با رهایی زنان از قید بندگی و اسارت قوانین متحجرانه و ارتجاعی دینی در خصوص زنان آغاز می شود.
در این مقطع، حرکت راسان با در نظر گرفتن یک پیوند روحی، روانی و عاطفی که منبعث از آگاهی و شعور سیاسی جامعه میباشد در بستر عمل وارد شده است. در یک مبارزه میدانی از راه در گرفتن از پیشینه مبارزاتی خود و دیگران، لازم است بیش از هر زمانی زنان و دختران کورد را به سنگر مقاومت در کوهستان و شهر دعوت کند. دعوت و فراخوان توسط دختران و زنان پیشمرگه، خطاب به هم جنسهای خود برای آموزش، حرکت و گام برداشتن به سوی اعتراض و نافرمانی در ابعاد مختلف. این حضور میدانی میتواند تجمیع کننده اراده و شناخت باشد از راهها و تکنیکهای داخل و خارج، به این معنی که این نیروها هر کدام با توجه به تجربه و آموزشهای خود میتوانند به توان و کاربرد ظرفیت خود در این راستا اقدام کنند. نیروهای میدانی که بخشی از آنها همان پیشمرگههای زن میباشند، در ارتباط و پیوند با نیروهای شهر، تجربههای خود را در اختیار آنان قرار میدهند. انتقال و در میان گذاشتن تجربه و ایجاد یک پیوند تشکیلاتی در راه آموزش و تبادل آموزهها، بستری مناسب برای بحث بر روی نقاط مشترک و کار جمعی خواهد بود. با عمیق و محکم شدن پیوند مبارزاتی میان شهر و کوهستان، زمینه برای انتقال روحیه مبارزاتی از سوی پیشمرگه زن به مبارزان داخلی فراهم میگردد. این روحیه به عنوان یک نیروی خودآگاهی با سرمایه ایثار، اخلاق، خرد جمعی، هویت و اراده انسانی برای دفاع از کرامت و سرزمین همراه، خواهد بود. این یک سرمایه مبارزاتی-مقاومتی در حافظه تاریخی یک ملت برای حفظ هویت و پیشینه تاریخی خود میباشد. این مفهوم و قداست مبارزاتی یک ملت با عنوان پیشمرگه جایگاه ویژه و بسیار محکمی در ساختار ذهنی و روح ملی کوردها دارد. زنان مبارز و پیشمرگه در ارتباط با هم جنسهای خود در داخل برای پیش بردن پروسه مبارزه و هویتخواهی ملی، میتوانند به بهترین شیوه این روحیه مقاومت و مبارزه را انتقال و آموزش بدهند. چرا که جامعه کوردستان و زنان این سرزمین به دلیل همراهی همیشگی با مردان، برادران، شوهران، پدران و فرزندانشان در کوردستان، مستعد و آماده پذیرش این پیام مقاومت و حرکت هستند.
اساسا ساختار ذهنی و روانی مردمان کوردستان با توجه به مفهوم تاریخی، هویتی و قداست راه و نام پیشمرگه، این آمادگی را برای همراه شدن و پذیرش روحیه مبارزاتی را دارند. در فرهنگ و تاریخ سیاسی کوردها، پیشمرگه شدن یک افتخار و اوج کرامت انسانی میباشد که با اراده کاملا آزاد، آن را انتخاب میکند، بیشک سعادتی در راه سرزمین و دفاع از هویت میباشد که به انسان کورد بخشوده میشود. دختران و پسران کورد با آگاهی، عشق، فداکاری و با اراده آزاد در این راه گام برمیدارند و به این افتخار ملی و انسانی برای دفاع از کرامت و هویت انسان کورد نایل میشوند. این حضور میدانی و پر افتخار زنان و دختران کورد در این مقطع میتواند به بهترین شیوه و روش این روحیه و اراده مبارزاتی را به نیروی سیاسی در داخل انتقال دهد آن هم با توجه به حضور چشمگیر دختران کورد در صفوف مبارزه نوین حزب دمکرات در کوردستان و علاوه بر آن در این سالها وضعیت بخشهای دیگر کوردستان به گونهای بوده است که همزمان کوردها در چندین جبهه مختلف علیه ارتجاع و استبداد دینی مبارزه و جنگ میکنند. این خود تاثیر مثبت و تجربه خوبی برای مسئولیتپذیری دختران کورد در جنبش مبارزاتی و سیاسی در کوردستان میباشد. لذا دختران پیشمرگه وظیفه خطیر پیوند و ارتباط با نیروهای داخلی را بر عهده دارند. ارتباط و پیوندی که منجر به یک همگرایی روحی و عاطفی میگردد که خروجی آن رشد، آگاهی و عمل در میدان مبارزه دختران و زنان امروز کوردستان خواهد بود. ایجاد فضا، خلق فرصت، بستر آفرینی و نیز یک نوع اعتماد مبارزاتی در بازگشت به میان مردم و توان مبارزاتی، منجر به تقویت هویت و پیوند مبارزاتی و تشکیلاتی میگردد.
در استراتژی راسان که جمعدهنده مقاومت و اعتراض در داخل با اراده مبارزه و تجربه حزبی میباشد، این موارد به خوبی لحاظ شده است. از این منظر است که راسان، به شهر، به عنوان مرکز تامین نیروی انسانی، منابع مالی، تدارکات، پشتیبانی، تشکیلات و سازماندهی اعتراض و نارضایتیها مینگرد. در حرکت راسان شهر جایگاه ویژهای دارد. چرا که مرکز سوخت، انرژی، توان، تامین و نیز خود بستری برای بازتاب و انعکاس مناسبات میدانی و عملیاتی از حضور پیشمرگه و مبارزین در کنار همدیگر میباشد. شهر و مدیریت بر توانمندیهای آن به عنوان پشتیبان جنبش تقویت کننده، تامین کننده و حامی بسیار خوبی برای راسان خواهد بود. از سوی دیگر پیشمرگه با برنامهریزی تشکیلاتی و عملیاتی در درون و مجاورت شهر و میان نیروهای اجتماعی داخل، تشدید کننده روحیه و جسارت اعتراض سیاسی آنان خواهد بود. پیوند هرچه بیشتر دختران و زنان پیشمرگه با نیروهای داخلی و حمایت از خواست زنان در داخل منجر به عمق پیدا کردن این پیوند در دو جبهه و سنگر مبارزه و مقاومت میگردد. حرکتها و اعتراضات داخلی زنان در داخل در موارد مختلف از مطالبات صنفی، زیست محیطی، پوشش، آموزش و غیره همان صدا و خواست نیروهای سنگر مقاومت و تغییر میباشد که به نوعی دیگر از سوی نیروهای شهر فریاد میشود. به این معنی که پیگیری مطالبات و گره زدن آنها با خواست نیروهای پیشرو و انقلابی ادامه سیاست در داخل، توسط استراتژی حزب سیاسی خواهد بود.
حضور میدانی و ارتباط زنان و دختران پیشمرگه، در انتقال پیام نوین مبارزه و مقاومت، بیشک تاثیر مشخص و روشنی بر حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی و پیگیری مطالبات خود و جامعه را در پی خواهد داشت. ارتباط این نیروی مبارز در یک بستر سیاسی هویتخواهانه و دمکراتیک، تقویت کننده روحیه مبارزاتی و ایجاد کننده یک اراده برای تغییر خواهد بود. این حضور بخشی اساسی از فعالیتها و تلاش دختران و زنان پیشمرگه میباشد که در بسیاری از بخشها همدیگر را پوشانده و حلقه ارتباطی را شکل خواهند داد. این مفاهیم مشترک و اقدامات هماهنگ در اساس برای به چالش کشیدن برنامهها و سیاستهای حاکمیت در به حاشیه کشیدن زنان در جامعه و فضای انسداد و خفقان در کوردستان میباشد. مشارکت در فعالیتها، سمینارها، فضاهای رسانهای، حضور در شبکههای اجتماعی، مشارکت در انجمنها و گروههای صنفی و زمینههای دیگر، از وظایف زنان در میدان مبارزه در ارتباط با راسان میباشد. هر کدام از این تلاشها و فعالیتها به نوعی ارزشها و برنامههای نظام دینی را درخصوص زنان و محروم کردن آنان از حقوق اجتماعی به چالش میکشاند. علاوه برآن، روشنگری و اطلاع رسانی به شیوههای مختلف در میان مردم، تشویقکننده ارتباط مستقیم و چهره به چهره مبارزان و پیشمرگهها با مردم خواهد بود، این خود بستری مناسب، برای عمومی شدن مبارزه میباشد که خود از اهداف و برنامههای راسان میباشد. جذب و تشویق دختران در پیوستن به صفوف مبارزه و حمایت از برنامهها و آموزشهایی که زنان بر اساس تجربهها و مبارزات خود هدایت کننده آنان باشند، زمینهای را مهیا میکند تا فاصله همکاری و ارتباط تشکیلاتی و سازمانی در این زمینه در جامعه از بین برده شود. در این زمینه دختران و زنان آگاه و مبارز با درک مسئولیت تاریخی و رسالت اجتماعی خود، با تعریفی نوین و خوانشی آگاهانه از تواناییها در خصوص نقش خود برای رهایی سرزمینی از استبداد و اشغال وارد میدان مبارزه میشوند. بیشک حرکت و آموزش آگاهانه زنان در مبارزه، زمینه و موجی را به دنبال خواهد داشت که بخشهای دیگری از جامعه را در بر میگیرد. به دلیل نقش تربیتی، آموزشی و آفرینشگر بودن زنان، حضور سیاسی و تشکیلاتی آنان در میدانهای عملیاتی و اجرایی، موج تغییر و دگرگونی را در پی خواهد داشت. باید به صورت جدی و با تجربهای جدید، این حضور به مرحله عمل کشانده شود.
جنبش ملی ـ دمکراتیک کوردستان با بهره گرفتن از تجربههای خود درهمراه کردن و مشارکت دادن زنان در مبارزه طی چندین سال در کوردستان، امروز به دلیل سطح تغییر و دگرگونی فراگیری زنان در کوردستان در بخشهای، آموزش، تخصص، تکنیک، تحصیلات، جابجایی و تجربه زندگی و تحصیل در شهرها و مناطق خارج از کوردستان، بهتر و با توان بیشتر میتوان از توانایی و امکانات آنان در مبارزه بهرهمند شد. به این معنی که با کشاندن مسئله و خواستهای زنان، به بهترین شیوه می توان در ارتباط با حرکت راسان به بسیاری از خواستهها و تغییر شرایط امروز زنان در کوردستان پاسخ داد. با توجه به میزان رشد تحصیلات و آموزش و نیز وارد شدن در خدمات اجتماعی زنان در بخشهای مختلف در کوردستان، بر احزاب و حرکت راسان یک رسالت و اجبار امر می کند که با تمام توان از این ظرفیتها در خصوص تغییر شرایط زنان در راستای جنبش ملی و دمکراتیک کوردستان بهرهمند شوند. دراین راستا، بسیاری از دختران و زنان کوردستان به صورت فردی و بر اساس تجربه و توان خود تغییرات افقی و عمودی را در راستای خواسته و مطالبات خود تجربه کردهاند. راسان در ارتباط با این قضیه باید از این تجربهها در بعدهای مختلف استفاده کند. این موضوع باید از راه پیوند و ارتباط بیشتر با زنان در داخل صورت گیرد. هر چند که در این زمینه از سوی حاکمیت به شیوه مختلف در محدویت و فشار قرا گرفتهاند اما این پیوند و مسیر باز شده، مسیری خواهد بود که به بیعدالتیها، قوانین ظالمانه و تبعیضآمیز و اندیشهها و افکار ارتجاعی در خصوص جایگاه زنان در جامعه پایان خواهد داد، که خود در این مقطع مقدمهای خواهد بود برای توسعه و ترویج حرکت راسان از سوی زنان.
حضور همراه با آگاهی در این مقطع در میان زنان و دختران کوردستان در راستای حرکت نوینی میباشد که برآمده از اراده، ضرورت، درک و تشخیص از زمان تغییر و وارد شدن به فاز عمل میباشد. این تشخیص و نگاه به ضرورت روز، بر اساس بررسی وضعیت نیروهای داخل و ارداه نیروی مقاومت میباشد که از ایمان مبارزاتی و روحیه تغییر و دگرگونی در میان نیروهای اجتماعی کوردستان سرچشمه میگیرد. این حضور و راسان، تنها یک حرکت متکی بر پیشمرگه و وارد شدن به یک فاز نظامی و عملیاتی نیست، هرچند که این بخش از راسان به دلیل بازتاب آن در میان مردم و بالا بردن روحیه مبارزه و مقاومت از اهمیت بالایی برخوردار میباشد. بلکه این یک مبارزه آگاهانه بر اساس درک نوین از وضعیت و خوانشی نو از اوضاع داخلی و ضرورت زمان میباشد. در این مسیر تاکید بر هویت ملی، اراده عمومی برای تغییر و مبارزه با تمام نمادها، سیاستها و برنامههای حاکمیت برای نفی، تهدید و انهدام این مقاومت در دل تودهها و نیروهای سیاسی و اجتماعی خواهد شد. از آنجا که نیروی اجتماعی در نقشها و جایگاههای مختلف خانوادگی، اجتماعی، گروهی، سازمانی و حزبی به صورت سیال و چندگانه فعالیت و حضور دارد و رفتارها ،کنشها، واکنشها، تصمیمات و عمل آنها بیرون از یک عمل و رفتار سیاسی بازتاب و تاثیر خاصی در به چالش کشیدن حاکمیت خواهد داشت. رفتارهای مدنی و عاری از خشونت تا سازماندهی و نافرمانی های مدنی و فعالیت در انجمنها و اعتراضات اجتماعی تا ارتباط و پیوند با احزاب و حضور میدانی و عملیاتی بستری بسیار وسیع برای تاثیر عمل اجتماعی آنان میباشد. تغییر در نگرش و باورهای آنان و بازتعریف نوین از هویت، توانمندی، وظایف و کارکرد اجتماعی و فرهنگی زنان در جامعه بیشک، یک زایش نوین و خلق انسانی خواهد بود که به صورت آگاهانه پیگیر خواست و جایگاه خود خواهد بود. این اولین قدم و شروعی نو بر پایان بیعدالتی و نفی قوانین تبعیضآمیز خواهد بود که حاکمیت بر جامعه تحمیل کرده است.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.