قادرالیاسی
اُمّالقُریٰ از دو واژە ام به معنای مادر و قُریٰ بە معنای قریەها(دهات، جمع قریە) می آید. این واژەی ترکیبی، از منظر دنیای اسلام بە مکانی مثل مکە اطلاق می شود. چنانکە در قرآن آمدە، جایی است برای رفع مشکلات و نیازهای مـعـنوی و انسانی جهان اسلام .
بنا بە اتکاء نظریەپردازان نظام کە محمدجواد لاریجانی در دهه ۱۳۶۰ علمدار آن بود، اگر جمهوری اسلامی را اُمّالقُریٰ (مادرقریەها)ی جهان اسلام از نوع ولایت فقیە بپنداریم، دنیای اسلام عبارتست از یک امت واحد و ملاک ِ وحدت ِ امت، رهبری آن است. بە بیانی دیگر اگر کشوری بتواند با تشکیل حکومت اسلامی سطح رهبری خود را از مرزهای سرزمینیاش فراتر ببرد، در موقعیت اُمّالقُرای جهان اسلام قرار میگیرد.
از نظر مبتکران این نظریه، ایران پس از انقلاب اسلامی در چنین جایگاهی قرار گرفته و روحالله خمینی با تأسیس حکومت مبتنی بر ولایت فقیه در دو شأن رهبر ایران و رهبر امت اسلام ایفای نقش میکند.
بنا بە دکترین لاریجانی و همفکرانش، رژیم ایران بایستی علاوه بر منافع ملی به منافع جهان اسلام نیز بپردازد و دیگر کشورها نیز موظفند از ایران به عنوان اُمّالقُرای جهان اسلام پیروی، حمایت و دفاع کنند.
در صورتی که میان منافع اُمّالقُریٰ و منافع امت، تعارضی پیش آید منافع امت همواره مقدم است، مگر در حالتی که مسئله بر سر حفظ نظام اسلامی در اُمّالقُریٰ باشد. بر اساس این نظریه حفظ اُمّالقُریٰ بر هر چیز دیگر اولویت دارد و در صورت لزوم میتوان احکام اولیه اسلامی را هم برای حفظ آن به تعویق انداخت.
نظریه اُمّالقُریٰ در کنار نظریه ملیگرایی اسلامی و نظریه صدور انقلاب یکی از نظریات اصلی در تبیین جایگاه جمهوی اسلامی ایران در جهان اسلام است. اُمّالقُریٰ در مقایسه با دو نظریه دیگر بیشتر بر مفهوم حکومت اسلامی و مصلحت نظام تأکید دارد، در حالیکه در ملیگرایی اسلامی؛ ملت اسلامی ایران با توجه بە مرزهای جغرافیایی کشور در چارچوب مفهوم کذایی دولت-ملت تحلیل میشود و در نظریه صدور انقلاب هم آرمان «استمرار انقلاب اسلامی» بیش از هر چیز اهمیت پیدا میکند.
برخی از اظهارات روحالله خمینی به عنوان شاهدی بر صحت نظریه اُمّالقُریٰ مورد استناد قرار گرفتهاند. برای مثال وی در جایی میگوید: «الآن چشمهای همه مردم دنیا به ایران دوخته شده... و اگر شکستی پیش آید خیال نکنید که این شکست برای ایران است، بلکه برای همهٔ مستضعفان جهان واقع میشود».
این اظهارات بە زعم خمینی، رابطهی مستقیمی میان سرنوشت جمهوری اسلامی ایران و جهان اسلام برقرار میکند و از این نظر که مصالح ایران را به عنوان ابزار و مقدمهای بر تامین مصالح جهان اسلام مطرح میکند، به نظریه اُمّالقُریٰ نزدیک است.
پس از پایان جنگ ایران و عراق و مرگ آیتالله خمینی سیاستها و راهبردهای ایران عمدتا بر اساس نظریه اُمّالقُریٰ شکل گرفت که عملا جایگزین تئوری صدور انقلاب شده است.
با ترسیم خیال اُمّالقُریٰ بودن ایران بر سیطرە جهان، سیاست مالیخولیایی سردمداران رژیم سر بر می آورد. بە طوری کە با خلق کردن تئوری توطئە و آمادەسازی ذهنی مردم و سوق دادن آنها برای مقابلە با دشمن فرضی کە از همان سیاست مالیخولیایی گردانندگان نظام نشأت میگیرد، نقشە دفاع فرضی نیز برای حفظ اُمّالقُریٰ کشیدە میشود. در این مرحلە حاکمان نظام، قلمرو رژیم را مرکز دنیا ترسیم نمودە و هر گونە تهدیدی بە سوی آن را با القاب و عناوین گوناگون، بزرگ جلوە میدهند. در کنار چنین شانتاژی و با بە راە انداختن جو رعب و وحشت در درون جامعە، بە عامە مردم چنین تلقین میکنند کە رژیم جمهوری اسلامی بە دلیل نقش بالفعل آن در اُمّالقُرایی جهان اسلام، دشمنانی در نهان تهدیدش میکنند.
با عقبگردی سریع بە آغاز روی کار آمدن رژیم و تئوری صدور انقلاب بە خارج از مرزهای ایران و بعد از ترسیم و القا نمودن نظام بە عنوان اُمّالقُریٰی جهان اسلام، از شعارهایی همچون بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت و یا جنگ جنگ تا دفع فتنە در عالم و نمایش برائت از مشرکین در مناسک حج، بە علاوە ترورهای داخل و خارج با طراحی و سرپرستی بالاترین مسئولین نظام آخوندی، بە قبل و بعد از بهار عربی میرسیم. در این برهە از زمان جمهوری اسلامی بە بهانە دادخواهی از شیعیان جهان، دخالتهای خود را در لبنان، عراق، یمن و سوریە آشکار مینماید. در این مرحلە دخالت و قلدری رژیم در این کشورها آشکار بوده و بر کسی پوشیدە نیست. با گسیل نمودن شاخە برونمرزی سپاە پاسداران (سپاە قدس) بە یمن، سوریە و عراق، با تشکیل حشد شعبی (بسیج مردمی) در عراق به عنوان کپی سپاە و بسیج و در خاتمە با ماجراجویی در شنگال (سنجار) و مناطق کردستانی بیرون از حاکمیت اقلیم کردستان، دامنە دخالتها و سیاستهای مالیخولیایی خویش را در دنیای تخیلی اُمّالقُریٰ بسط و گسترش میدهد. شوربختانە این دستدرازی و توسعەطلبی رژیم با همراهی و همیاری جریاناتی اعم از برخی کردها که غرق در توهم دلسوزی جمهوری اسلامی هستند و همچنین برخی خلقهای جنگزدە دیگر منطقە توأم میباشد.
حال با روی کار آمدن دونالد ترامپ و مدارا نکردن دولتمردان کاخ سفید و همپیمانان واشنگتن با ماجراجوییهای جمهوری اسلامی، دنیا بە سوی دو راهیی سوق دادە میشود کە در آن یا باید با سیاست تنشآفرینی و قلدری رژیم آخوندی مدارا نمود یا حدی برای این دنیای تخیلی اُمّالقُریٰی جمهوری اسلامی تعیین کرد. تجربە ٣٨ سال ترور و سرکوب و خفقان در داخل ایران و سرپیچی و بەچالش کشیدن دنیا توسط این نظام، راە اولی (مدارا کردن با رژیم) را غیرممکن ساختە است. راە دوم، تنها راهی است کە جمهوری اسلامی را بە تمکین و عقب نشینی وامیدارد.
نظام آخوندی با شاخ و شانە کشیدن برای غرب (آزمایش موشکی بالستیک مورخهی ٢٩/١/٢٠١٧) و مانور نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زیر عنوان «مدافعان حریم ولایت» (٤/٢/٢٠١٧ در سمنان)، علیرغم تحریمهای جدید آمریکا علیه ۱۳ فرد و ۱۲ شرکت در مورخهی ٤/٢/٢٠١٧، راهی بجز گزینە توسل بە زور پیش پای آمریکا و کشورهای رقیب خود در منطقه باقی نگذاشتە است.
در شرایط ملتهب از کشمکشهای پیش رو، دست بالا با نیروهایی خواهد بود کە بتوانند صفبندی منطقە و جهان را بە درستی تشخیص دادە و با راهکارهای صحیح، بازی را بە سود خویش بە پایان برسانند. کردها در صورت آمادگی با وضعیت احتمالی، میتوانند بازیگر مهمی باشند، در غیر این صورت و در صورتی که فریب تداوم بالادستی کنونی رژیم ایران و بلوک روسیه در منطقه را خورده و تبدیل به پیادهنظام آنان در جنگهای منطقهای شوند، در شکست آتی احتمالی این بلوک و اقمار ریز و درشت آنان در معادلات منطقهای، شریک خواهند بود و سهم آنان از غنائم جنگ بزرگ احتمالی پیش رو، تداوم زیردستی و تکرار تراژدیهای تاریخ آنان در آینده خواهد بود.
منابع:
١ـ ویکیپدیا
٢ـ سایت صدای آمریکا و اندوختە خودم!
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد
اُمّالقُریٰ از دو واژە ام به معنای مادر و قُریٰ بە معنای قریەها(دهات، جمع قریە) می آید. این واژەی ترکیبی، از منظر دنیای اسلام بە مکانی مثل مکە اطلاق می شود. چنانکە در قرآن آمدە، جایی است برای رفع مشکلات و نیازهای مـعـنوی و انسانی جهان اسلام .
بنا بە اتکاء نظریەپردازان نظام کە محمدجواد لاریجانی در دهه ۱۳۶۰ علمدار آن بود، اگر جمهوری اسلامی را اُمّالقُریٰ (مادرقریەها)ی جهان اسلام از نوع ولایت فقیە بپنداریم، دنیای اسلام عبارتست از یک امت واحد و ملاک ِ وحدت ِ امت، رهبری آن است. بە بیانی دیگر اگر کشوری بتواند با تشکیل حکومت اسلامی سطح رهبری خود را از مرزهای سرزمینیاش فراتر ببرد، در موقعیت اُمّالقُرای جهان اسلام قرار میگیرد.
از نظر مبتکران این نظریه، ایران پس از انقلاب اسلامی در چنین جایگاهی قرار گرفته و روحالله خمینی با تأسیس حکومت مبتنی بر ولایت فقیه در دو شأن رهبر ایران و رهبر امت اسلام ایفای نقش میکند.
بنا بە دکترین لاریجانی و همفکرانش، رژیم ایران بایستی علاوه بر منافع ملی به منافع جهان اسلام نیز بپردازد و دیگر کشورها نیز موظفند از ایران به عنوان اُمّالقُرای جهان اسلام پیروی، حمایت و دفاع کنند.
در صورتی که میان منافع اُمّالقُریٰ و منافع امت، تعارضی پیش آید منافع امت همواره مقدم است، مگر در حالتی که مسئله بر سر حفظ نظام اسلامی در اُمّالقُریٰ باشد. بر اساس این نظریه حفظ اُمّالقُریٰ بر هر چیز دیگر اولویت دارد و در صورت لزوم میتوان احکام اولیه اسلامی را هم برای حفظ آن به تعویق انداخت.
نظریه اُمّالقُریٰ در کنار نظریه ملیگرایی اسلامی و نظریه صدور انقلاب یکی از نظریات اصلی در تبیین جایگاه جمهوی اسلامی ایران در جهان اسلام است. اُمّالقُریٰ در مقایسه با دو نظریه دیگر بیشتر بر مفهوم حکومت اسلامی و مصلحت نظام تأکید دارد، در حالیکه در ملیگرایی اسلامی؛ ملت اسلامی ایران با توجه بە مرزهای جغرافیایی کشور در چارچوب مفهوم کذایی دولت-ملت تحلیل میشود و در نظریه صدور انقلاب هم آرمان «استمرار انقلاب اسلامی» بیش از هر چیز اهمیت پیدا میکند.
برخی از اظهارات روحالله خمینی به عنوان شاهدی بر صحت نظریه اُمّالقُریٰ مورد استناد قرار گرفتهاند. برای مثال وی در جایی میگوید: «الآن چشمهای همه مردم دنیا به ایران دوخته شده... و اگر شکستی پیش آید خیال نکنید که این شکست برای ایران است، بلکه برای همهٔ مستضعفان جهان واقع میشود».
این اظهارات بە زعم خمینی، رابطهی مستقیمی میان سرنوشت جمهوری اسلامی ایران و جهان اسلام برقرار میکند و از این نظر که مصالح ایران را به عنوان ابزار و مقدمهای بر تامین مصالح جهان اسلام مطرح میکند، به نظریه اُمّالقُریٰ نزدیک است.
پس از پایان جنگ ایران و عراق و مرگ آیتالله خمینی سیاستها و راهبردهای ایران عمدتا بر اساس نظریه اُمّالقُریٰ شکل گرفت که عملا جایگزین تئوری صدور انقلاب شده است.
با ترسیم خیال اُمّالقُریٰ بودن ایران بر سیطرە جهان، سیاست مالیخولیایی سردمداران رژیم سر بر می آورد. بە طوری کە با خلق کردن تئوری توطئە و آمادەسازی ذهنی مردم و سوق دادن آنها برای مقابلە با دشمن فرضی کە از همان سیاست مالیخولیایی گردانندگان نظام نشأت میگیرد، نقشە دفاع فرضی نیز برای حفظ اُمّالقُریٰ کشیدە میشود. در این مرحلە حاکمان نظام، قلمرو رژیم را مرکز دنیا ترسیم نمودە و هر گونە تهدیدی بە سوی آن را با القاب و عناوین گوناگون، بزرگ جلوە میدهند. در کنار چنین شانتاژی و با بە راە انداختن جو رعب و وحشت در درون جامعە، بە عامە مردم چنین تلقین میکنند کە رژیم جمهوری اسلامی بە دلیل نقش بالفعل آن در اُمّالقُرایی جهان اسلام، دشمنانی در نهان تهدیدش میکنند.
با عقبگردی سریع بە آغاز روی کار آمدن رژیم و تئوری صدور انقلاب بە خارج از مرزهای ایران و بعد از ترسیم و القا نمودن نظام بە عنوان اُمّالقُریٰی جهان اسلام، از شعارهایی همچون بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت و یا جنگ جنگ تا دفع فتنە در عالم و نمایش برائت از مشرکین در مناسک حج، بە علاوە ترورهای داخل و خارج با طراحی و سرپرستی بالاترین مسئولین نظام آخوندی، بە قبل و بعد از بهار عربی میرسیم. در این برهە از زمان جمهوری اسلامی بە بهانە دادخواهی از شیعیان جهان، دخالتهای خود را در لبنان، عراق، یمن و سوریە آشکار مینماید. در این مرحلە دخالت و قلدری رژیم در این کشورها آشکار بوده و بر کسی پوشیدە نیست. با گسیل نمودن شاخە برونمرزی سپاە پاسداران (سپاە قدس) بە یمن، سوریە و عراق، با تشکیل حشد شعبی (بسیج مردمی) در عراق به عنوان کپی سپاە و بسیج و در خاتمە با ماجراجویی در شنگال (سنجار) و مناطق کردستانی بیرون از حاکمیت اقلیم کردستان، دامنە دخالتها و سیاستهای مالیخولیایی خویش را در دنیای تخیلی اُمّالقُریٰ بسط و گسترش میدهد. شوربختانە این دستدرازی و توسعەطلبی رژیم با همراهی و همیاری جریاناتی اعم از برخی کردها که غرق در توهم دلسوزی جمهوری اسلامی هستند و همچنین برخی خلقهای جنگزدە دیگر منطقە توأم میباشد.
حال با روی کار آمدن دونالد ترامپ و مدارا نکردن دولتمردان کاخ سفید و همپیمانان واشنگتن با ماجراجوییهای جمهوری اسلامی، دنیا بە سوی دو راهیی سوق دادە میشود کە در آن یا باید با سیاست تنشآفرینی و قلدری رژیم آخوندی مدارا نمود یا حدی برای این دنیای تخیلی اُمّالقُریٰی جمهوری اسلامی تعیین کرد. تجربە ٣٨ سال ترور و سرکوب و خفقان در داخل ایران و سرپیچی و بەچالش کشیدن دنیا توسط این نظام، راە اولی (مدارا کردن با رژیم) را غیرممکن ساختە است. راە دوم، تنها راهی است کە جمهوری اسلامی را بە تمکین و عقب نشینی وامیدارد.
نظام آخوندی با شاخ و شانە کشیدن برای غرب (آزمایش موشکی بالستیک مورخهی ٢٩/١/٢٠١٧) و مانور نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زیر عنوان «مدافعان حریم ولایت» (٤/٢/٢٠١٧ در سمنان)، علیرغم تحریمهای جدید آمریکا علیه ۱۳ فرد و ۱۲ شرکت در مورخهی ٤/٢/٢٠١٧، راهی بجز گزینە توسل بە زور پیش پای آمریکا و کشورهای رقیب خود در منطقه باقی نگذاشتە است.
در شرایط ملتهب از کشمکشهای پیش رو، دست بالا با نیروهایی خواهد بود کە بتوانند صفبندی منطقە و جهان را بە درستی تشخیص دادە و با راهکارهای صحیح، بازی را بە سود خویش بە پایان برسانند. کردها در صورت آمادگی با وضعیت احتمالی، میتوانند بازیگر مهمی باشند، در غیر این صورت و در صورتی که فریب تداوم بالادستی کنونی رژیم ایران و بلوک روسیه در منطقه را خورده و تبدیل به پیادهنظام آنان در جنگهای منطقهای شوند، در شکست آتی احتمالی این بلوک و اقمار ریز و درشت آنان در معادلات منطقهای، شریک خواهند بود و سهم آنان از غنائم جنگ بزرگ احتمالی پیش رو، تداوم زیردستی و تکرار تراژدیهای تاریخ آنان در آینده خواهد بود.
منابع:
١ـ ویکیپدیا
٢ـ سایت صدای آمریکا و اندوختە خودم!
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد