مصطفی هجری
در مورخهی 9 مارس 2015 میلادی طی مقالهای با عنوان جمهوری اسلامی چه خوابی برای عراق میبیند؟ با استناد به برخی اطلاعات دقیق و تحلیل مسائل، به این واقعیت اشاره نمودیم که ایران چگونه در حال دسیسهچینی برای تغییر بافت جمعیتی عراق است. مقاله با این جمعبندی به پایان رسید که: بدین ترتیب، جمهوری اسلامی میخواهد نقشهی عراق را به گونهای دگرگون نماید که نه کردها و نه سنیها از توانی برای مقابله با دولت شیعی عراق برخوردار نباشند و خود آنگونه که مایل است، به طور غیر مستقیم از طریق حکومت بغداد ادارهی امور این کشور را به دست گیرد. این نقشه, زنگ خطری نه فقط برای عراق، بلکه برای خاورمیانه است که سلطهی روزافزون جمهوری اسلامی ایران و صدور سریعتر انقلابش را به کشورهای این منطقه میسر میسازد. این برنامه مبتنی بر سیاست فتنهانگیزی، تداوم جنگ، شیوع گرسنگی و محتاج نگاه داشتن مردم، ویرانگری، تفرقهانگیزی و ایجاد دشمنی میان گروههای جمعیتی مختلف منطقه، ارعاب و ترور است.
از آن زمان تاکنون اگر با دقت نگاهی به سیر رویدادها بیاندازیم، بسیار واضح میتوانیم روند این تغییرات دموگرافیک را مشاهده نماییم. یکی از این رویدادها مسألهی پناهجویان است که طی یک ماه اخیر به طرز کمسابقهای گسترش یافته و تبدیل به مشکلی بزرگ دست کم برای بخش بزرگی از جهان به ویژه در غرب گردیده است.
از بدو پیدایش انسان، مهاجرت به دلایل مختلفی وارد زندگی بشر شده است، لیکن کوچ دستهجمعی، نظیر آنچه که اینک در جریان است، بیشتر به دلیل جنگ و ویرانگریها و نقشههای خاص زمامداران با مقاصد خاصی انجام میگیرد. در یکصد سال اخیر دهها کوچ اینچنینی به دلیل وجود زمامداران خودخواه ایران، عراق و برخی از دیگر کشورهای دور و نزدیک به ما اتفاق افتاده است.
آنچه که امروز نیز در مقابل دیدگان جهانیان روی میدهد، به علت آن که منشأ دهها تراژدی انسانی شناختهشده همانند مرگ آلان، کودک کرد چهارسالهی اهل کردستان سوریه بود که پیکر بیجان وی در سواحل دریای اژه، چشمان میلیونها بیننده را پر از اشک نمود و دنیا را تکان داد و بسیاری از دیگر تراژدیهای این مهاجرت شاید هرگز آشکار نشوند و جهان از آنها بیخبر بماند، یکی از مهاجرتهایی است که به علت تداوم جنگ، ویرانی و کشتار مداوم که در حال حاضر چشماندازی برای پایان آن مشاهده نمیشود، در نهایت نیز مهاجرت همچنان ادامه خواهد یافت.
کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) تا مورخهی ششم سپتامبر 2015 میلادی از 4088099 پناهجوی سوری ثبت نام نموده که از این میزان، 2/1 میلیون نفر در مصر، عراق، اردن و لبنان و 1/9 میلیون نفر در ترکیه آواره هستند. این علاوه بر میلیونها نفر از مردم سوریه است که ثبت نام نشدهاند یا در داخل کشور آواره میباشند(1)... بر اساس آمارهایی که در 6 ماه ابتدایی سال جاری میلادی منتشر شدهاند، نزدیک به 137 هزار تن از طریق دریای مدیترانه خود را به مرزهای اروپا رساندهاند، 1876 تن نیز در این مدت در راه جان خود را از دست دادهاند. یک سوم این پناهجویان از آوارگان سوری بودهاند که برای حفظ جان خویش از کشورشان گریختهاند(2).
عراق:
بر اساس آمار منتشره از UNHCR در ماههای آغازین سال 2014 میلادی در عراق 3596365 تن در داخل کشور آواره شدهاند. نزدیک به 250هزار تن از مردم سوریه (که اغلب از کردها میباشند) به کردستان عراق پناهنده شدهاند. علاوه بر این، دهها هزار تن از آوارگان داخل عراق از استانهای سنینشین انبار، رمادی، تکریت و موصل به کردستان روی آوردهاند که اغلب آنها از ترس داعش خانه و کاشانهی خویش را رها کردهاند.
اکنون گفته میشود که داعش یک سوم خاک عراق و پنجاه درصد از خاک سوریه را در اختیار دارد. این مناطق به طور کلی محل زندگی و سکونت سنیها و همچنین کردها میباشند. تمامی این آوارگان از بدو آغاز جنگ داخلی سوریه و اشغال موصل توسط داعش آوارهی غربت شدهاند. در این مدت علیرغم اینکه در بدترین وضعیت روزگار میگذراندند، با این حال در انتظار خاتمهی جنگ و بازگشت به مناطق ویرانشدهی خویش بودند، لیکن زمانی که به این نتیجه رسیدند که انتظار بیهوده است و امیدی به پایان جنگ در سوریه و عراق نیست، راه پرخطر مهاجرت را در پیش گرفتند و به امید دستیابی به امنیت و زندگی به کشورهای اروپایی روی آوردند، آنان در این راه از مرگ نیز نهراسیدند، زیرا در حقیقتف زندگیشان خود نوعی مرگ بود.
با این حال، خوابی که جمهوری اسلامی برای عراق (و همچنین سوریه) دیده بود، در شرف تحقق است، آن که در جنگ با داعش، سرزمینش ویران میشود، کشته میدهد و آوارهی غربت میشود، در هر دو کشور سنیها و کردها هستند، آنان که جلای وطن میکنند، بازگشتشان دشوار است، زیرا چیزی برای آنان نمانده است، درست است که کردها با فدا نمودن صدها جوان خود، کوبانی را از چنگال داعش رهایی دادند، اما با چه توانی میخواهند کوبانی را از نو بسازند؟
بنابراین، بدن تردید جمهوری اسلامی ایران خوشحال است که سیاستش مبنی بر محافظت از داعش از ابتدا تاکنون و تقویت آن، نتیجهی مطلوبی برایش در بر داشته و سیر تحولات بر وفق مراد ایران بوده و تغییر بافت جمعیتی این مناطق را برایش تسهیل نموده است.
هم اکنون جهان در بهت و حیرت ناشی از مهاجرت صدها هزار پناهجو به سر میبرد که بخش اعظم آنان (اعم از کردها و عربهای سنی) از سوریه میآیند. دغدغهی آنان در حال حاضر این است که چگونه این صدها هزار پناهجوی خسته و نگران را در کشورهای خویش اسکان داده و در جوامع خویش حل نمایند؟ چگونه آنان را تقسیم نمایند که هر کشوری به تناسب حجم و توان خویش گروهی از آنان را بپذیرد؟ برنامهها و پروژههای بسیار دیگری در این رابطه مطرح هستند، لیکن آنچه که بدان فکر نکرده یا کمتر بدان اندیشیدهاند، پاسخ به این پرسش مهم است که عامل اصلی این خانهخرابیها و تراژدیهای انسانی کدام طرفها هستند؟ زیرا تا زمانی که این عوامل به درستی شناسایی نشوند و دست آنان از جنایت کوتاه نشود، آوارگی و خانهخرابی مردم منطقه همچنان داشته و سیل مهاجرت به خارج، به ویژه به غرب قطع نخواهد شد.
ما قبلاً نیز اعلام نموده و تکرار میکنیم که عامل اصلی این تراژدیها، دست کم در خاورمیانه، جمهوری اسلامی ایران است که با حمایت از داعش، درصدد تغییر بافت جمعیتی این منطقه به سود خویش است تا خطر تهدیداتی را که تصور میکند در آینده از سوی کردها و سنیهای این منطقه با آن مواجه خواهد بود، رفع نموده یا دست کم آن را به کمترین حد ممکن کاهش دهد، لیکن متأسفانه سیاست بینالمللی به سمت و سویی میرود که به جای کوتاه کردن دست این مجرم اصلی تمامی خانهخرابیها و کشتارها، به عنوان پاداشی آن را در حل مسألهی داعش در سوریه و عراق سهیم نموده و نقش پررنگی برای آن قائل شوند!
برخی از مقامات آمریکایی که در منطقه فعال بودهاند، گرچه تاکنون نیز به اندازهی کافی با توطئههای جمهوری اسلامی و ایدئولوژِی آن به ویژه در رابطه با داعش آشنایی نداشتهاند، لیکن به نقش اخلالگرانهی این رژیم پی بردهاند، به عنوان مثال، دیوید پترایوس، فرماندهی پیشین فرماندهی مرکزی نیروهای مسلح آمریکا و مسئول سابق سرویس اطلاعاتی این کشور، در گفتگویی با واشینگتنپست که در مورخهی 20 مارس امسال منتشر گردید، هشدار داد و اعلام نمود: تهدید اصلی برای ثبات درازمدت در عراق و سرتاسر منطقه، دولت اسلامی نیست، بلکه شبهنظامیان شیعه هستند که اکثریت آنان از سوی ایران حمایت میشوند، لیکن دولت آمریکا تاکنون نیز در این اشتباه بزرگ میباشد که گویا جمهوری اسلامی مخالف داعش است و با آن سر جنگ دارد، به همین دلیل در چند جبهه (همانند آزادسازی آمرلی از دست نیروهای داعش) دست کم به طور غیر مستقیم با آنان هماهنگی نموده است.
منابع:
1): کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) در ترکیه
2): بخش فارسی رادیو دویچه وله آلمان (9/10/2015)
در مورخهی 9 مارس 2015 میلادی طی مقالهای با عنوان جمهوری اسلامی چه خوابی برای عراق میبیند؟ با استناد به برخی اطلاعات دقیق و تحلیل مسائل، به این واقعیت اشاره نمودیم که ایران چگونه در حال دسیسهچینی برای تغییر بافت جمعیتی عراق است. مقاله با این جمعبندی به پایان رسید که: بدین ترتیب، جمهوری اسلامی میخواهد نقشهی عراق را به گونهای دگرگون نماید که نه کردها و نه سنیها از توانی برای مقابله با دولت شیعی عراق برخوردار نباشند و خود آنگونه که مایل است، به طور غیر مستقیم از طریق حکومت بغداد ادارهی امور این کشور را به دست گیرد. این نقشه, زنگ خطری نه فقط برای عراق، بلکه برای خاورمیانه است که سلطهی روزافزون جمهوری اسلامی ایران و صدور سریعتر انقلابش را به کشورهای این منطقه میسر میسازد. این برنامه مبتنی بر سیاست فتنهانگیزی، تداوم جنگ، شیوع گرسنگی و محتاج نگاه داشتن مردم، ویرانگری، تفرقهانگیزی و ایجاد دشمنی میان گروههای جمعیتی مختلف منطقه، ارعاب و ترور است.
از آن زمان تاکنون اگر با دقت نگاهی به سیر رویدادها بیاندازیم، بسیار واضح میتوانیم روند این تغییرات دموگرافیک را مشاهده نماییم. یکی از این رویدادها مسألهی پناهجویان است که طی یک ماه اخیر به طرز کمسابقهای گسترش یافته و تبدیل به مشکلی بزرگ دست کم برای بخش بزرگی از جهان به ویژه در غرب گردیده است.
از بدو پیدایش انسان، مهاجرت به دلایل مختلفی وارد زندگی بشر شده است، لیکن کوچ دستهجمعی، نظیر آنچه که اینک در جریان است، بیشتر به دلیل جنگ و ویرانگریها و نقشههای خاص زمامداران با مقاصد خاصی انجام میگیرد. در یکصد سال اخیر دهها کوچ اینچنینی به دلیل وجود زمامداران خودخواه ایران، عراق و برخی از دیگر کشورهای دور و نزدیک به ما اتفاق افتاده است.
آنچه که امروز نیز در مقابل دیدگان جهانیان روی میدهد، به علت آن که منشأ دهها تراژدی انسانی شناختهشده همانند مرگ آلان، کودک کرد چهارسالهی اهل کردستان سوریه بود که پیکر بیجان وی در سواحل دریای اژه، چشمان میلیونها بیننده را پر از اشک نمود و دنیا را تکان داد و بسیاری از دیگر تراژدیهای این مهاجرت شاید هرگز آشکار نشوند و جهان از آنها بیخبر بماند، یکی از مهاجرتهایی است که به علت تداوم جنگ، ویرانی و کشتار مداوم که در حال حاضر چشماندازی برای پایان آن مشاهده نمیشود، در نهایت نیز مهاجرت همچنان ادامه خواهد یافت.
کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) تا مورخهی ششم سپتامبر 2015 میلادی از 4088099 پناهجوی سوری ثبت نام نموده که از این میزان، 2/1 میلیون نفر در مصر، عراق، اردن و لبنان و 1/9 میلیون نفر در ترکیه آواره هستند. این علاوه بر میلیونها نفر از مردم سوریه است که ثبت نام نشدهاند یا در داخل کشور آواره میباشند(1)... بر اساس آمارهایی که در 6 ماه ابتدایی سال جاری میلادی منتشر شدهاند، نزدیک به 137 هزار تن از طریق دریای مدیترانه خود را به مرزهای اروپا رساندهاند، 1876 تن نیز در این مدت در راه جان خود را از دست دادهاند. یک سوم این پناهجویان از آوارگان سوری بودهاند که برای حفظ جان خویش از کشورشان گریختهاند(2).
عراق:
بر اساس آمار منتشره از UNHCR در ماههای آغازین سال 2014 میلادی در عراق 3596365 تن در داخل کشور آواره شدهاند. نزدیک به 250هزار تن از مردم سوریه (که اغلب از کردها میباشند) به کردستان عراق پناهنده شدهاند. علاوه بر این، دهها هزار تن از آوارگان داخل عراق از استانهای سنینشین انبار، رمادی، تکریت و موصل به کردستان روی آوردهاند که اغلب آنها از ترس داعش خانه و کاشانهی خویش را رها کردهاند.
اکنون گفته میشود که داعش یک سوم خاک عراق و پنجاه درصد از خاک سوریه را در اختیار دارد. این مناطق به طور کلی محل زندگی و سکونت سنیها و همچنین کردها میباشند. تمامی این آوارگان از بدو آغاز جنگ داخلی سوریه و اشغال موصل توسط داعش آوارهی غربت شدهاند. در این مدت علیرغم اینکه در بدترین وضعیت روزگار میگذراندند، با این حال در انتظار خاتمهی جنگ و بازگشت به مناطق ویرانشدهی خویش بودند، لیکن زمانی که به این نتیجه رسیدند که انتظار بیهوده است و امیدی به پایان جنگ در سوریه و عراق نیست، راه پرخطر مهاجرت را در پیش گرفتند و به امید دستیابی به امنیت و زندگی به کشورهای اروپایی روی آوردند، آنان در این راه از مرگ نیز نهراسیدند، زیرا در حقیقتف زندگیشان خود نوعی مرگ بود.
با این حال، خوابی که جمهوری اسلامی برای عراق (و همچنین سوریه) دیده بود، در شرف تحقق است، آن که در جنگ با داعش، سرزمینش ویران میشود، کشته میدهد و آوارهی غربت میشود، در هر دو کشور سنیها و کردها هستند، آنان که جلای وطن میکنند، بازگشتشان دشوار است، زیرا چیزی برای آنان نمانده است، درست است که کردها با فدا نمودن صدها جوان خود، کوبانی را از چنگال داعش رهایی دادند، اما با چه توانی میخواهند کوبانی را از نو بسازند؟
بنابراین، بدن تردید جمهوری اسلامی ایران خوشحال است که سیاستش مبنی بر محافظت از داعش از ابتدا تاکنون و تقویت آن، نتیجهی مطلوبی برایش در بر داشته و سیر تحولات بر وفق مراد ایران بوده و تغییر بافت جمعیتی این مناطق را برایش تسهیل نموده است.
هم اکنون جهان در بهت و حیرت ناشی از مهاجرت صدها هزار پناهجو به سر میبرد که بخش اعظم آنان (اعم از کردها و عربهای سنی) از سوریه میآیند. دغدغهی آنان در حال حاضر این است که چگونه این صدها هزار پناهجوی خسته و نگران را در کشورهای خویش اسکان داده و در جوامع خویش حل نمایند؟ چگونه آنان را تقسیم نمایند که هر کشوری به تناسب حجم و توان خویش گروهی از آنان را بپذیرد؟ برنامهها و پروژههای بسیار دیگری در این رابطه مطرح هستند، لیکن آنچه که بدان فکر نکرده یا کمتر بدان اندیشیدهاند، پاسخ به این پرسش مهم است که عامل اصلی این خانهخرابیها و تراژدیهای انسانی کدام طرفها هستند؟ زیرا تا زمانی که این عوامل به درستی شناسایی نشوند و دست آنان از جنایت کوتاه نشود، آوارگی و خانهخرابی مردم منطقه همچنان داشته و سیل مهاجرت به خارج، به ویژه به غرب قطع نخواهد شد.
ما قبلاً نیز اعلام نموده و تکرار میکنیم که عامل اصلی این تراژدیها، دست کم در خاورمیانه، جمهوری اسلامی ایران است که با حمایت از داعش، درصدد تغییر بافت جمعیتی این منطقه به سود خویش است تا خطر تهدیداتی را که تصور میکند در آینده از سوی کردها و سنیهای این منطقه با آن مواجه خواهد بود، رفع نموده یا دست کم آن را به کمترین حد ممکن کاهش دهد، لیکن متأسفانه سیاست بینالمللی به سمت و سویی میرود که به جای کوتاه کردن دست این مجرم اصلی تمامی خانهخرابیها و کشتارها، به عنوان پاداشی آن را در حل مسألهی داعش در سوریه و عراق سهیم نموده و نقش پررنگی برای آن قائل شوند!
برخی از مقامات آمریکایی که در منطقه فعال بودهاند، گرچه تاکنون نیز به اندازهی کافی با توطئههای جمهوری اسلامی و ایدئولوژِی آن به ویژه در رابطه با داعش آشنایی نداشتهاند، لیکن به نقش اخلالگرانهی این رژیم پی بردهاند، به عنوان مثال، دیوید پترایوس، فرماندهی پیشین فرماندهی مرکزی نیروهای مسلح آمریکا و مسئول سابق سرویس اطلاعاتی این کشور، در گفتگویی با واشینگتنپست که در مورخهی 20 مارس امسال منتشر گردید، هشدار داد و اعلام نمود: تهدید اصلی برای ثبات درازمدت در عراق و سرتاسر منطقه، دولت اسلامی نیست، بلکه شبهنظامیان شیعه هستند که اکثریت آنان از سوی ایران حمایت میشوند، لیکن دولت آمریکا تاکنون نیز در این اشتباه بزرگ میباشد که گویا جمهوری اسلامی مخالف داعش است و با آن سر جنگ دارد، به همین دلیل در چند جبهه (همانند آزادسازی آمرلی از دست نیروهای داعش) دست کم به طور غیر مستقیم با آنان هماهنگی نموده است.
منابع:
1): کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) در ترکیه
2): بخش فارسی رادیو دویچه وله آلمان (9/10/2015)