کریم پرویزی
پانزدهم مرداد ماه بر اساس شمارش تقویمی، نیمه ماه تلقی میشود و بر اساس ستارهشناسی کوردی، زمانگاه طلوع ستاره مرداد است که گرمای تابستان در اوج است و بعد از آن به افول میگراید.
گرمای طبیعت، در تاریخ سیاست کورد برعکس گرمای سیاست بوده است، به سان آنکه گوییم تصویر کوهی بلند در دریای کنار کوه افتاده باشد، قلهی کوه در آب، عمیق ترین نقطه و سقوط از کوه است، پژواک آن در داخل آب اوج گرفتن به بالاست!
در سال ١٣٢٤ خورشیدی در زمان افول گرمای تابستان، سیاست کوردستان اوج گرفت، در ٢٥ مرداد ماه پیشوای کورد "حزب دمکرات کوردستان" را بنیان نهاد و هرچه گرمای طبیعت به افولی میگرایید، گرمای سیاست کوردستان بیشتر و بیشتر اوج میگرفت، فعالیت حزب دمکرات بیشتر شده و بعد از چند ماه "نیروی پیشمرگ" را تاسیس کرد و آخرین اثرات قدرت نظامی در مهاباد را از بین برد. دقیق بعد از ١٥٩ روز از تاسیس حزب دمکرات و ٦ ماه بعد از اوج گرمای تابستان، در اوج سرمای طبیعت، گرمای سیاست کوردستان به اوج رسید و "جمهوری کوردستان" تاسیس گردید.
در سال ١٣٩٨ خورشیدی هستیم!! و پانزدهم مردادماه رسید و گرمای طبیعت به اوج رسیده و از اینجا به بعد به افول میگراید.
علائم و نشانههای سیاست در ایران و کوردستان به ما میگویند که برعکس جریان گرمای طبیعت، گرمای سیاست به سمت قله اوج میرود.
جمهوری اسلامی درصدد حذف صفر از پول خود است که نشان دهنده بحران عمیق اقتصادی است که هر لحظه امکان انفجار آن وجود دارد. هم در منطقه و هم در جهان، کم کم مشکلات جمهوری اسلامی بیشتر و بیشتر میشود و از لحاظ نظامی نیز تحت فشار قرار میگیرد و از لحاظ سیاسی و دیپلوماسی نیز نشست و جلسات سیاسی فراوانی برای اتحاد بر ضد رژیم تهران صورت میپذیرد.
در داخل کشور نیز، جمهوری اسلامی مشغول بازارگرمی برای به اصطلاح انتخابات مجلس است و تمامی مهرههای خود را مامور کرده تا انتخاباتی قابل توجه انجام پذیرد و مشروعیتی نامشروع به دست آورند.
اما این بار ممکن است تنور انتخابات آن گونه که جمهوری اسلامی مد نظرش است برایش گرم نگردد، بلکه گرمای آن ممکن است خیلی بیشتر از آن باشد که حتی تصورش را هم بکند.
ممکن است مردم ایران چنان از این رژیم عصبانی باشند که حتی در این انتخابات هم شرکت نکنند، بلکه کارزار انتخاباتی به بهانهای برای شروع دوبارهی اعتراضات در سراسر ایران مبدل گردد، شاید اصلا به انتخابات هم نکشد!
در این چند ماه آینده، بحران ها عمیق تر و فشارها بیشتر میشوند و همراه با افول گرمای طبیعت، سیاست در ایران به اوج گرمی خود میرسد، آیا اوج سرمای طبیعت به گورستان همیشگی جمهوری اسلامی مبدل میگردد؟