ژیار
بازخوانی انتقادی صورتبندی اجتماعی نیروهای سیاسی در ایران برای شناخت درست مسیر آیندە تحولات سیاسی یک ضرورت است.
شناخت هویت اجتماعی و سیاسی مجموعەای از دستجات سیاسی کە در دو دهەی اخیر با ادعاها و اغواگریهای متنوع فضای روانی و سپهر سیاسی ایران را در تعلیق غیر دموکراتیک قرار دادەاند میتواند فهم عمومی را نسبت بە چگونگی کنش سیاسی دقیقتر نماید.
بە دیگر سخن واکاوی چرایی همراستایی این گروها با ارکان غیر دموکراتیک قدرت، محدویتهای مسیر تحولات اجتماعی و مردمی را روشنتر میکند. این هویتهای منفعل و عقیم از نیمە دوم دهەی هفتاد ایجاد شدند برای مدتی بە مثابە نیروهای اجتماعی اصیل تلقی میشدند کە امکان گذار دموکراتیک را در ایران ممکن میسازند. اما تجربە حضورشان در عرصە سیاسی نشان داد کە خود بخشی از مانع گذار بە دموکراسی هستند.
شناخت ویژگیها و کارکردهای این دستجات در کوردستان برای شرایط جدید مسائل کوردستان از ضرورت تاریخیتر برخوردار است.
پس از انقلاب نیرویی معروف بە"اصلاح طلبان کورد" از طرف حاکمیت اجازە حضور در بخشهایی از قدرت پیدا کرد و اجازە داشت با زبانی تقلیلگرایانە و مطلوب ساختار قدرت از مسائل کوردستان سخن بگوید.
این گروە کوچک از لحاظ خاستگاە و ماهیت اجتماعی در سە دستە قابل شناسایی میباشد. دستە اول و اصلی کسانی هستند کە در دهەی اول انقلاب همکاری نزدیک با نیروهای امنیتی برای سرکوب مردم داشتەاند. این دستە کارنامەی بسیار تند و پر خطا دارند. دلیل اینکە بە جریان اصلاح طلبی نزدیک شدەاند تغییر فکر و عقیدە نیست بلکە تنها میخواهند نقابِ دروغین بە کارنامە خود بزنند و چهرە واقعی خویش را پنهان کنند.
دستە دوم، افرادی هستند کە در سیستم اداری مشغول فعالیت هستند. این گروە تنها برای گرفتن مقام بالاتر و منفعت بیشتر با این جریان همراهند.این گروە فاقد سرمایە اجتماعی و اعتبار مردمی هستند. ویژگی برجستە این گروە محافظەکاری و گریز غیرمنطقی از طرح مسائل مربوط بە سیاست در کوردستان است میتوان این دستە را"الیگارشی بروکراتیک "نامید.
دستە سوم، جریانهای اسلامی با گرایش اخوانی هستند مانند جریان دعوت و اصلاح برای مقاصد و اهداف مذهبی خود با این جریان همراهند. این گروە برجستەترین کارکردی کە برای حاکمیت دارند ممانعت مدنی و سیاسی برای جریانهای ملی و دمکراتیک در کردستان است.
با توجە بە خاستگاە و هدف این لایەها میتوان ویژگیهای مهم این گروە کە آنها را بە جریان بدون اثر در سیاست تبدیل کردە است دست نشان کرد:
۱- این جریان بە لحاظ اجتماعی پراکندە و فاقد پایگاە اجتماعی عمیق، ریشەدار و همبستە است.
۲- این گروە، بە لحاظ فکری غیر منسجم ، فاقد طرح و پروژە مشخص و چارچوب سیاسی معلوم هستند.
۳-این گروە پراکندە، هیچ گونە نظم و سازمان یافتگی درونی ندارد. بیشتر در حد گروهای "منفعتی و محفلی"نمایان میشوند.
٤-توانایی تاثیرگذاری بر روند تصمیمهای مهم حاکمیت در مسائل مربوط بە کوردستان را ندارند چون حاکمیت بە عنوان یک ابزار سیاسی و تبلیغاتی در سیاست رسمی خویش این گروهها را ساختەاست پس جریانی تاثیرپذیر و مطیع هستند نە موثر.
٥-این جریان بە علت نگاە محافظەکارانە و منفعت جویانە بە سیاست توانایی تعریف درست مسائل قانونی کوردستان را حتی در حد چارچوب قانونی اساسی هم ندارد.
٦- این جریان با توجە با خاستگاە غیر مردمی، در بیشتر موارد بە قیمت جلب اعتماد حکومت، مبانیِ تاریخی و اعتبار جنبشهای اجتماعی و سیاسی کوردستان را مورد هجوم قرار میدهد بە نوعی بنیانگذار دوگانە متخاصم "کورد - کورد"هستند.
۷- این گروە بە علت محافظەکاری و منفعتی جویی سیاسی و اقتصادی عملا نیرویی ضد جنشِ مدنی کوردستان محسوب میشوند.نمونە این ضدیت را میتوان در همراهی غیر دموکراتیک این جریان بە روشنی دست نشان کرد.
این ویژگیها معلوم میکنند این گروە بە لحاظ فکری و عملی آشفتە و بدون هویت مشخص اجتماعی و سیاسی هستند.شاید تنها عامل مشترک در بین هواداران این گروە "منفعت جویی" باشد.
بە همین دلیل، این گروەِ حداقلی در فاصلە زمانی پیدایش خود هیچ گونە اقدام و خواست سیاسی مشخصی را مطرح نکردەست. یا در جریان اتفاقات سیاسی و اجتماعی میتوان گفت "روزە سکوت" بزرگترین استراتژی آنهاست. در حوادث گوناگون نە گروهای محفلی و نە نمایندەگان اصلاحطلب نمایشان هیچ گونە حرفی برای گفتن نداشتند مگر محکومکردن حرکتهای جریانهای ملی کوردستان.
این جرایان اگر در ابتدا بە علت نا آشنایی مردم بە جریان اصلاحطلبی تا حدی مورد اقبال بود دیگر فاقد آن اندک اعتبار هستند در آیندە هم بی اعتباری اجتماعی این جریان بە دلایل زیر بیشتر خواهد شد:
۱- محافظەکاری سیاسی و انفعال فکری
۲- منفعت جویی و رانتخواری اقتصادی و سیاسی
۳- بیباوری و مخالفت با جنبشهای اجتماعی و سیاسی مردمی در کوردستان
٤- بیعملی سیاسی و مدنی
٥- اطاعت از قدرت در هر شرایط بدون قید و نقد.
باتوجە بە آنچە گفتە شد، برای رسیدن بە فضای سیاسی و حقوقی دموکراتیکِ مناسب در کوردستان نقد چنین جریانی ضرورت است. چون این جریان خود بخشی از مانعهای ساختە شدە بوسیلە حاکمیت است نە جریانی مردمی و دمکراتیک.
جریان اصلاح طلبی کوردستان در یک مثلث امنیتی، بروکراتیک و مذهبی قابل تعریف است. این سە لایەی تشیکل دهندە گروە اصلاحطلبی در کوردستان هم بە لحاظ کارکرد و هم بە لحاظ ماهیت، توانایی ایجاد ساختِ سیاسی و اجتماعی دموکراتیک ندارد. هر کدام از این لایەها محافظەکاری ذاتی و خاصِ خود را بوجود میآورند و در یک "همبستگی منفعت جویانە" همدیگر را تقویت میکنند و شرایط عُمقبخشی و نهادینەشدن محافظەکاری اجتماعی و سیاسی را تقویت میکنند.
با توجە بە ماهیت سیاسی و خاستگاە اجتماعی این گروە، محافظەکاری پرورش یافتە در دل این جریان تنها برآیند فرایند تاریخی و سنتهای اجتماعی و فرهنگی آن نیست بلکە پیامد و نتیجە آمیختگی با نوعی سرسپردگی سیاسی و اقتصادی" دولت رانتیر" در ایران است همین سبب شدە این جریان بیشتر جریانی وابستە بە قدرت باشد.
بە دیگر سخن میتوان بنا بە رویکردهای جامعەشناسی سیاسی این جریان را "محافظەکاری سرسپردە" نام نهاد. جریانهای "محافظەکار سر سپردە" توانایی تولید تفکر و کنش دموکراتیک را ندارند. بلکە خصلتی تماماً ستیزندە و سلبی در برابر هر اتفاق دموکراتیک دارند. جریانهای با خصلت "محافظەکاری سرسپردە" فاقد هر گونە بنیاد تاریخی و اجتماعی هستند.
علت و فلسفەی وجودی چنین جریانهایی تنها در زمینەهای تاریخی استبدادی قابل تبیین است. فرهنگ سیاسی مطلوب چنین گروهایی بیشتر تبعی و اقتدار گرایانە است. با توجە بە ماهیت این جریان، سیاست اقتدارگرا با ماهیت سە گانە امنیتی ، بروکراتیک و مذهبی آن انطباق ذاتی دارد. بە همین دلیل هم هست این جریان نە قابلیت و ظرفیت مدنی و منتقد دارد نە قابلیت دموکراتیک و رادیکال میتواند داشتە باشد. بلکە تنها سبب تعلیق تاریخی امر دمکراتیک میشوند. همین، نقد و آگاهی بخشی در مورد ماهیت و کارکرد چنین جریانی را بە یک ضرورت تاریخی برای گذار دموکراتیک در حوزە عمومی سیاست و اجتماع تبدیل کردە است.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.