جمال رسول دنخه
از تفسیر تاریخی و چگونگی رویداد انقلاب ایران بگذریم، چرا کە مباحثاتی گوناگون در مورد این رویداد تاریخی نگاشتە و بیان شدە است. بطور خلاصه باید گفت کە قطار انقلاب در تاریخ ایستایی ندارد و همیشە در حال سیر است. چیزی را کە میخواهیم در این نوشتە ذکر کنیم این است انقلابی کە از سوی اقلیتی مذهبی محاصره شد، از نطفه ظرفیت پذیرش چیزی بە نام آزادی، استقلال، حقوق، ملیت و سایر معیارهای یک جامعە آزاد را در خود نداشت. چرا کە علمداران این انقلاب کسانی بودند کە برآورد خواستەهای سیاسی ملل جغرافیای ایران را در توشە خود نداشتند و در بنیان فکری خود بە چنین خواستەهایی باور نداشتند. بیانات بنی صدر در جواب خواستەهای مردم کوردستان برای احقاق حقوق ملی خود بیانگر این ادعاست.
انقلابی کە در بهمن ١٣٥٧ شمسی بوقوع پیوست، در بطن خود چند بذر نهفته داشت کە شکوفایی این بذرها نیاز بە زمان داشت و گذر زمان نیز آنان را شکوفا کرد. یکی از آنان ایجاد "هویت دیگری" در برابر "آن یکی"، در نگرش مقامات مذهبی این رژیم از ابتدا تا کنون این ذات نهفته و هست کە آنان هر شخص مخالف خود را با آن یکی معرفی میکنند، سادەتر بیان کنیم این است که آنان هر شخص کە بە خواستەهای آنان لبیک نگوید، شخصی است فاقد هویت و با آن یکی کە دارای هویتی با تعریف آنان شرور، ملحد، بیدین، سیتزەگر و... است، تعبیر میشود. هویت از دیدگاە مسئولان این رژیم کە ٢٢ بهمن را در لفافی شعارهای زرق و برقدار لعاب میدهند؛ بدور از معنای حقیقی خویش است. هویت تعریفی آنان هویتی است کە پذیرای هیچ دید و نگرش مخالفی نیست؛ بە معنایی دیگر "هویتی آهنین" در چارچوبی آهنین است کە وارد شدن بە این هویت راه و گذر خود را خواستار است و برون شد از آن نیز دشوار.
کمی نزدیکتر بیاییم. "خشونت" بە مثابە یکی از معیارهای رژیم اسلامی ایران و "فعالیتهای مخربانە این رژیم در خارج از مرزها" نمونەایست کە باید در آن تعمق کنیم. در هر جا قدرتی کە روی کار است و حکومتی را کە در اختیار دارد؛ اگر بالانس و تعادل را رعایت نکردە باشد و بە خواستەهای مردمی خود اعتراف نکردە باشد، این حکومت فاقد مشروعیت است -جمهوری اسلامی ایران بە عنوان نمونە-. از سویی دیگر تهدیدات برون مرزی و فعالیتهای این رژیم نمونەای از اقدامات ستیزەجویانەی مقامات این رژیم است کە در قالب "هویت دیگری" تعریف میشود، چگونە؟. از خمینی تا کنون واژە "صدور انقلاب" بە معنای قالب حرکت و سیاستهای این رژیم در داخل و خارج بە کار گرفته میشود. در داخل با طرق مختلف با استفادە از تشریح ایدئولوژی مذهبی خود جامعە را در ذهن و کردار خودشان محصور کردەاند و قدمی کە فراتر از این تفکر برادشتە شود بە عنوان "تهدید علیە امنیت ملی" محسوب خواهد شد.
این خشونت و اقدامات تهدیدآمیز در چارچوب "صدور انقلاب" در راستای همان هویت دیگری تعریف میشود؛ چرا کە هویت آن یکی را هویتی جعلی دانسته و خود را حقیقی. نقطە برخورد هویت دیگری در برابر هویت آن یکی؛ سبب ظهور جریانات و گروههای گوناگون کە اعم آنان دارای افکاری فاشیستی و تندرو خواهند بود. اگر این تعریف را در برابر رژیم جمهوری اسلامی ایران قرار دهیم، بە این نقطه خواهیم رسید کە خشونت، دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم ایران ادارهای از خلافت "داعش" است.
در بطن تفکر داعش چنین است کە هر چیزی غیر از من جلوە رو بە تباهی دارد و عالم امروزی چهرەای ظالمانە داشتە کە باید برای اصلاح آن قدم برداشت. این اصلاح جامعە از دید گروهایی مانند داعش، طالبان، القاعدە امکانپذیر نیست مگر از روی خشونت تعریفی و نمایان خودشان؛ دقیقا همان چیزی کە رژیم جمهوری اسلامی ایران آن را در قالبهای گوناگون و گاهی دقیق مثل آن را اجرا میکند.
اگر بە رژیم ایران نگاهی بیاندازیم این شاخصه بارز برایمان آشکار میگردد کە ٢٢ بهمن در واقع نقطە آغازینی بود برای، بکارگیری خشونت و ترویج افکاری از قبیل ایرانیسم، مهدویت، ولایتمداری، بازگشت بە اسلام حقیقی و سایر ایدەهای ایدئولوژیکی دیگر. فتوای جهاد خمینی نمونە بسیار بارز این خشونت است کە خمینی آن را پیادە کرد تا هویت دیگری را در برابر آن یکی تفسیر کند و رسیدن به این هدف را تنها در کشتار و خونریزی پیدا میکرد. تهدیدات مسئولان و حمایت رژیم ایران از گروههای تروریستی در منطقه خود مصداق بارز همان صدور انقلاب است تحمیل خشونت برای تعریف هویت در برابر آن یکی.
پس در مجموع حوادث پس از ٢٢ بهمن، آن واقعه بزرگ نبود بلکە پیچیدگی آن حائز اهمیت است کە چگونە گروهی مذهبی توانست چنین موفق عمل کند و سایر ملل ایران را با همە خواستەهایشان بە حاشیە براند.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.