دکتر مسعود رستمی
هنگامی کە موضوع مبارزە، تقابل میان دو ملت متفاوت است، جهت رسیدن بە اهداف "باید" فراتر از موضوعات روزمرە و جزئی بە خوانش طرف مقابل مبادرت ورزید. مشکل مبارزەی ملت کورد در شرق کوردستان و در یک قرن گذشتە، هموارە عدم توجە بە عقلانیت فارسی بودە است. فهم عقلانیت فارسی، فهم رابطهی نظام هستی شناسانەی و معرفت شناسانهی آنهاست. جایگاە مفاهیمی همچون اخلاق، حکومت، آزادی، برابری، حق و غیرە کە نظام معرفت شناسانەی افراد یا اجتماعات را تشکیل میدهند، خود برخاستە از یک نظام هستی شناسی است. بدون تشخیص و فهم رابطەی عین و ذهن در سطوح کلان کنش جمعی هر قوم یا ملتی، نمیتوان بە تبیین سیاست گذاری درست مبادرت ورزید. به لحاظ فلسفی و اندیشەای نظام معرفتی هر قوم یا ملتی در پروسەای تاریخی شکل میگیرد و تغییر آن علاوە بر پایدیا همچون آموزش اخلاقی، خود مستلزم زمان است. بە عنوان مثال میتوان بە دو نمونە در این زمینە اشارە کرد.
یکی از موضوعات مهمی کە از دیرباز ذهن متفکران را بە خود جلب کردە است، مقولەی "ترور" و "تروریسم" است. ترور و تروریسم موضوع مورد تأمل حقوقدانان، جامعە شناسان، روانشناسان، سیاست شناسان و فلاسفە بودە و هست. اما هر یک از این حوزەها علیرغم پیدایی مبحث بینا رشتەای (interdisciplinary ) در همان حوزەی خویش بە خوانش موضوع میپردازد؛ اینکە تمایل یک فرد بە گروهی تروریستی از نظر روانشناسی هیچگاە مورد علاقەی فلاسفە و جامعە شناسان نیست. در همین رابطه آیا باید تمایل اسلامیهای افراطی را بە گروههای تروریستی در اختلالات روانی افراد جست یا در متن قرآن . در حالت اول ما با افرادی سر و کار داریم کە دچار اختلالات روانی هستند، اما در حالت دوم ما با نگاه هستی شناسانە و معرفت شناسانە یا همان عقلانیت عربی نشأت گرفتە از آموزەهای قرآن مواجە هستیم. پس تمایل بە ترور فراتر از مقولەی اختلالات روانی افراد است. در بعد فلسفی، پس گروههای تروریست توجیهات انتولوژیک و اپیستمولوژیکی وجود دارد کە میتواند مقولات مختلفی همچون نژاد، ملت و دین و یا فقدان آموزەهای اخلاقی در فرهنگ آن ملت یا قوم باشد. نژاد برتر، ملت برتر، دین برتر و مذهب برتر هموارە توجیە ترور را از نظام هستی شناسی خود میگیرند. در این میان ما بە عنوان ملتی کە در طول صد سال گذشتە در چهار کشوری کە سرنوشتمان را با آنها گرە زدهاند، همواره یکی از قربانیان ترور در این چهار کشور بودەایم. در این میان بدون تردید شرق کوردستان نسبت بە شمال، غرب و جنوب کوردستان سهم بیشتری از ترور داشتە است. معتقدم در هیچ یک از موارد جامعە شناختی و روان شناختی نمیتوان بە پاسخی در خور، جهت تبیین ترور در سیاست دولت وقت ایران رسید. برای فهم جایگاە و علل "ترور" باید پا را فراتر از چنین مقولاتی نهاد و در متنی کلانتر سویەهای مبهم "ترور" در عقلانیت فارسی را مورد مداقە قرار داد.
توسل بە ترور فقط مختص بە گروە، دولت یا دورەای خاص نیست. بلکە در طول تاریخ هموارە برهەهای زمانی خاصی بە طرق مختلف در جای جای جهان صورت گرفتە است. مقصود ما چنین ترورهایی نیست. همچنین افرادی کە بە صورت منفرد بە ترور اقدام میکنند مد نظر ما نیست. ترور در عقلانیت فارسی فراتر از این مباحث است؛ تاریخی طولانی دارد و جالب آنکە حتی پس از گذشت دو هزار و پانصد سال تشابە بسیار زیاد آن را در ترور فرماندهان یونانی و دکتر قاسملو میتوان مشاهدە کرد. این موضوع اثباتکنندەی این ادعا است کە ترور در "عقلانیت فارسی" امری ست نهادینه شده. برای اثبات این ادعا در چند برهەی تاریخی بە چند مورد از ترورها اشارە میشود تا موضوع روشن شود.
ـ پس از شکست کورش کوچک از اردشیر دوم، سپاە یونانی کە در رکاب کورش علیە اردشیر وارد جنگ شدە بود، قصد بازگشت بە یونان را داشت. طبق گفتەهای گزنفون، در طول راه هموارە از سوی بخش کوچکی از سپاهیان اردشیر بە فاصلەی کمی تحت نظر بودند. این عمل بدون هرگونە تقابل نظامی بە مدت چند روز تکرار میشود و بە نوعی اعتماد سازی میکنند. نهایتأ با فرستادن چند نامە کە قصد جنگ ندارند و میخواهند راە را برای آنها باز بگذارند اعتماد فرماندهان یونانی را جلب میکنند. با ورود این فرماندهان بە چادر مورد هجوم قرار میگیرند و همەی آنها بە قتل میرسند.
- در برهەای دیگر از تاریخ، حسن صباح اقدام بە تشکیل گروە حشاشیون میکند. این گروە صرفاً برای ترور آموزش داده میشدند. تا آنجا کە مطالعاتم اجازە میدهد، این اولین گروهی بود در تاریخ کە بە صورت سیستماتیک برای اقدام تروریستی آموزش میدیدند. افرادی کە برای ترور آموزش میدیدند، ابتدا اختە میشدند و سپس برای ترور فرستادە میشدند.
- در نیمەی اول قرن بیستم، سمکو بە جنگ رضا شاە میرود. پس از شکست از رضا شاە، نامە نگاری با او آغاز میشود تا اینکە اعتماد او جلب شود. سپس هنگامی کە سمکو بە دیدار حاکمان وقت میرود از پشت مورد هدف قرار میگیرد و کشتە میشود.
- مورد جالب توجە ترور دکتر قاسملو است کە شباهت عجیبی با کشتار فرماندهان یونانی دارد. او کە رهبر حزب دموکرات بود و ترور او در میان پیشمرگان غیر ممکن شدە بود، میبایستی بە درون تلەی ترور کشیدە میشد. همانند فرماندهان یونانی سیاست "جلب اعتماد" در پیش گرفتە شد. بدین ترتیب پس از جلب اعتماد قاسملو، وی را بە وین پایتخت اتریش کشاندند و ترور کردند.
- مورد دیگر ترور شرفکندی بود. او نیز توسط گروهی چند ملیتی آموزش دیدە برای ترور، در آلمان ترور شد.
شاید افرادی ادعا کنند ترورها تنها مختص بە کوردها نبودە و خود فارسها نیز قربانی این ترورها بودەاند. در اینجا منظور صرفاً جامعە یا گروە هدف نیست، بلکە عقلانیتی است کە اقدام بە ترور میکند. همانگونە کە خود سنیها نیز در بسیاری موارد توسط گروههای افراطی سنی ترور شدەاند و این چیزی از ماهیت قضیە را تغییر نمیدهد.
آنچە باعث میشود بە جایگاە ترور در "عقلانیت فارسی" توجە شود، تکرار یک عمل معین در برهەهای زمانی متفاوت و تقریباً دو هزار و پانصد سالەای ست کە بە صورت مرتب تکرار شدە است. اگر ترور صرفاً در برهەی دولت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی میبود شاید امکان این میبود کە عامل دین نقش بنیادین در چنین اعمالی داشته باشد. اما شباهتهای تاریخی و تکرار آنها در مدت دورەی زمانی بسیار طولانی، حاکی از این است کە چنین اعمالی در فرهنگ و عقلانیت فارسی نهادینە شدە است.