رابوون سقز
حساسیت و هوشیاری مردم نسبت به بحران با آگاهی از ابعاد آن رابطه مستقیم دارد. در کل با اعلام میزان واقعی تلفات، حساسیت واقعی و درخور از سوی شهروندان نسبت به مواجهه با بحران معطوف میشود.
روانشناسان اعلام دقیق آمارها و تشریح شفاف وضعیت را از اصول اولیه برخورد جامعه با آسیبها میدانند. واکنشهای روانی و رفتاری با بلایا یک سیر طبیعی دارد: تماس، مقابله، شادمانی، سرخوردگی، و ترمیم؛ این سیر طبیعی نباید مخدوش شود.
اکثر افراد در مرحله تماس دچار ترس، وحشت و بهت میشوند. اعلام واقعی آمار از همان آغاز بحران از این نظر اهمیت دارد که جامعه باید در این مرحله با ابعاد )هرچند عظیم و هولناک( پیامدها و تلفات انسانی روبهرو شود و این مرحله را که معمولا کوتاهمدت و گذراست، پشت سر بگذارد و با آگاهی کامل وارد مرحله مقابله شود.
آگاهی از ابعاد ماجرا علاوه بر آنکه افراد را با جدیت و حساسیت بیشتر به پیشگیری و آمادگی وا میدارد؛ به همبستگی، امداد، ایثار، و امیدواری عمومی برای غلبه بر بحران منجر میشود.
اما اگر آگاهی جامعه از آغاز تا پایان بحران مبتنی بر عدم شناخت نسبت به ابعاد واقعی بحران باشد، ترس از ابعاد توهمی، واکنش طبیعی جامعه را مختل میکند و بر سیر آمادگی و مقابله و بازسازی تاثیر منفی میگذارد.
در دولت ملتهای نرمال در هنگام بروز بحران به دلیل قوت احساس اعتماد، جامعه در برابر تصمیمات دولت حس پذیرش دارد. شهروندان در جریان اطلاعات دقیق قرار گرفتهاند و نسبت به ابعاد ماجرا آگاهی کافی دارند؛ درنتیجه روشها و تصمیمات اجرایی را به کار میبندند. آنها درگیر پرسشها و تردیدهای و تفاوت در آمار رسمی و غیررسمی نیستند.
با افکار عمومی امروزی که میکوشد حقیقت را به مدد فضای مجازی از اعماق بیرون بکشد، نمیتوان با عوام فریبی ومصلحتسنجی و این نوع توجیههای سنتی که ‹باید شرایط را مثبت جلوه داد› رفتار کرد.
واقعیت دیر یا زود منتشر میشود و نتیجه چیزی جز تعمیق بیاعتمادی نخواهد بود. پنهانکاری و انتشار اطلاعات نادرست و غیرواقعی، بیاعتمادی عمومی را نسبت به حکومت و حتی نهادهای تخصصی فراگیر میکند.
ظاهرا آنها که بحران را کتمان میکنند، با توصیفات جنگی از این ماجرا به حال و هوای واقعی جنگ وارد شدهاند و اطلاعات را بهمثابه اسراری درنظر گرفتهاند که افشای آن به دشمن یاری میرساند.
آنها نخست باید بپذیرند که این اپیدمی نه دشمنی برای شکست دادن، که بحرانی برای مدیریت کردن است ولی افسوس که رژیم فاشیست اسلامی ازهمان روز اول در مواجهه باهمه جریانات با گول زدن مردم بیچاره همه وقایع رامخفی نگه داشتهاند و این بی شرمانه ترین خیانتیست که تابحال دیدهایم حتی کرونا هم دست جمهوری اسلامی را روکرده ، جای تأمل دارد که حکومتی که تاچندی پیش مردم بیگناهش را درسراسر خاکش به گلوله بسته بود الان عامدانه به ویروس بسته باشد!.
اصولا نظام متخصص در مهار اعتراضات مردمی است. کرونا چون انسان نیست، نمیشود آن را به پشت بام مدرسه رفاه برد و تیرباران کرد. کرونا چون زن نیست، نمیشود همانند دختران باکره، قبل از اعدام به آن تجاوز کرد و راهی بهشتش کرد.
کرونا چون انسان نیست، نمیشود او را همانند قربانیان ۶۷ به صورت دسته جمعی اعدام کرد و جسدش را بی گور و بی نشان در خاوران ها دفن کرد.
کرونا کولبرنیست که بی دفاع بتوان کشت.
کرونا دانشجویان کوی دانشگاه نیست که «یا زهرا» گویان بشود آنها را از بالکن پرت کرد.
کرونا خس و خاشاک نیست که بشود آن را به کهریزک برد و به آن شیشه نوشابه فرو کرد.
کرونا جانباختگان دی ماه نیست که بشود صدایشان را در نطفه خفه کرد.
کرونا جان باختگان کردستان نیست که بشود با تیربار سوراخ سوراخشان کرد و جسدشان را هم پس نداد.
کرونا چون انسان نیست و قابل کشتن نیست، مهارش برای نظام غیر ممکن خواهد بود.
کرونا با چهار قل و آیت الکرسی درمان نخواهد شد.
کرونا را فقط کسانی که به تکنولوژی روز دسترسی دارند و مسئولان آنها درس مدیریت بحران را خوانده اند، میتوانند مهار کنند و از گسترشش جلوگیری!
کرونا مردم خاورمیانه نیست که سلیمانی آدمکش و اوباش سپاه قدس بتوانند سر از تنش جدا کنند!
کرونا کاریزمای یک ملت نیست که سر میز مزاکره ناجوانمردانه بکشد.
کرونا دموکرات نیست با توپخانه درکشوری دیگر برسرشان بریزند.
آری کرونا را چون نمیتوان کشت، پس جمهوری اسلامی نمیتواند مهارش کند؛ بیچاره ملتی که در جهنم «جمهوری اسلامی» دارد از بین میرود .
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.