زانیار حسینی
آنچە در انقلاب پیش رو می بینیم کە بە نام ژینا مزین شدە است، تفاوتهای اساسی و آشکار خیزش مردمی با خیزشهای قبلی است کە دریچەهای جهان بینی ما را بیش از پیش گسترش دادە است.
درک این مهم کە خلاقیت و ابتکارات انقلابیون، اندوختە خیزشهای قبلی و تجارب انقلاب ملل ایران در سال ١٣٥٧ شمسی، خواستەهای متفاوت و متقارن نسلهای گوناگون، وجود جنبشهای مدنی در سراسر جهان وسرعت گردش اطلاعاتی در فضای مجازی و عرصە اینترنت است، بخشی از دلایل شروع، تداوم و پایداری در این حرکت مهم قرن پیش رو شدە است.
حرکتی مردمی و همە جانبە کە اکثر بازخورد فاکتورهای سیاسی، اجتماعی و نظامند موجود در عرصەهای داخلی، منطقەای و بین المللی را درنوردیدە است و مخاطبانش را بە لزوم خوانش و باز تعریفی دوبارە میطلبد.
بدیهیست کە چنین حرکت عظیمی در این ابعاد گستردە زمانی و مکانی کە محتوایش خواستهای ابتدایی، اساسی و اصول و ضوابط حقوق بشری و شهروندی میباشد، لازمە باز تطبیقی با دیگر خیزشهای مردمی همچون بهار عربی، انقلاب سریلانکا، اعتراضات نامنظم در روسیە و تظاهراتهای خلقهای هنگ کنگ و چین را دارد.
در پس هر حرکت و خیزش گستردە مردمی، پرسشهایی متداول و تکراری کە حول محور و شالودە تعاریف و تعابیر آن میچرخد و بە تارنمای آن شفافیت میبخشد، بخشی جدایی ناپذیر از آن هستند و پیویستە ما را وادار بە مطالعەی مطالبات، مقایسە معادلات و معالجەی منازعات میکند.
در واقع ایجاد خیزش مردمی و گسترش ابعاد طولی و موازی و تداوم آن است کە ما را با قدرتهای فیزیکی و معنوی مردمی بیشتر آشنا میکند و بە شیوەای ملموستر روابط دولت و ملت را میشناساند و حدود و مرزهای اختیارات و مسئولیتهای فرمانبرداران و فرمانداران را هویدا میکند. اینها بە نوبەی خود نقاط قوت و ضعف طرفین را بیشتر از قبل نمایان میکند و در همان حال عاملی برای برآورد گفتەهای طرفین در وادی عمل میباشد؛ چە اینکە با محوریت قرار دادن پراکتیک طرفین، مناسبترین راە حلها پیش روی انقلابیون نمایان میشود.
اینکە بعد از گذشت سە ماە از خیزش ملیتهای ایران و طی نمودن فازهای اعتراضی و ورود بە فاز انقلابی و پیمایش مراحل انقلابی، مردم و رژیم دیکتاتور بە نسبت یکدیگر در چە آرایش سیاسی، اجتماعی و مشروعیتی قرار دارند جای تامل و تفحص و گفتگوست.
خیزش اخیر را کە میتوان برگرفتە از مطالبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دانست، اذهان عمومی داخلی و جهانی را با چنین موارد و مسایلی روبرو کردە است: اول آنکە خواستەهای مردم بعد از سپری نمودن موج اعتراضات پی در پی در بازە زمانی سە ماهە، کاملا روشن، شفاف و واقع بینانە است و دیگر بر هیچکس، نهاد و دولتی پوشیدە نیست. دوما مواضع رفتاری مردم، الگوی حرکتی آنها را روشن نمودە و با انتشارشان در رسانەهای مستقل و غیر مستقل از قبیل نحوەی شروع، چگونگی بە پیش بردن آن، کنش و واکنشهای لازم و ضروری و پایان آن را در بازەی زمانی یان مکانی مشخص یا از قبل تعیین شدە یا در لحظە شکل گرفتە را بە خوبی تبیین و تعیین کردە است. سوم اینکە این الگوی حرکتی نشان دهندەی لگاریتم رفتاری و حرکتی مردم است و بە دلیل رعایت موازین و نکات انسانی و اخلاقی، پاسخهای میدانی مناسب در رابطە با نوع رفتار سرکوبگران و استفادە بجا و متناسب از مکانیزم دفاع مشروع، سبب مشروعیت تام این خیزش شدە است. چهارما با در بر گرفتن بیشتر اقشار متفاوت اجتماعی، جریانات مدنی و سیاسی، همچنین افزایش تدریجی گروههای متفاوت و متنوع بە حول و محوریت خیزش مردمی سبب گسترش ریشەای انقلاب در تار و پود جامعە گشتە است. پنجمین مورد ابتکار و خلاقیت در بکارگیری شیوەهای متفاوت خیزش مردمی از قبیل گونەهای متفاوت رفتاری اعتراضی در جریان انقلاب پیش رو و بە کارگیری اعتصابات منطقەای، سراسری، صنفی و طبقاتی میباشد. ششم، تعیین حدود و مرزهای مردمی بودن و غیر مردمی بودن است؛ اینکە چە رفتارهایی در این انقلاب، مردمی یا غیر مردمی شناختە میشود در طول پیمایش زمانی، خود را تکمیل کردە است و همچنان در مسیر تکامل قرار دارد بە گونەای کە همچون آیین نامەای نانوشتە در تفکر جمعی مردم نمود پیدا کردە است. هفتم آنکە مردم با کشف قدرت اتحاد و همدلی و چگونگی تاثیرات شگرف آن در عرصەهای متفاوت پی بردەاند و این خود از موارد ورود جامعە بە عصر روشنگری و آگاهیش میباشد و سبب زندە ماندن جامعە در زمینەهای سیاسی و اجتماعی میشود، حتی بعد از پیروزی انقلاب مردمی و استقرار حاکمیت برخواستە از ارادە مردم. در برابر اینها اما دست رژیم دیکتاتوری رو شدە است و این مهم بە وضوح آشکار گشتە کە همە سیستمهای دیکتاتوری از یک الگوی رفتاری پیروی میکنند و تنها تفاوت آنها در شیوە بکارگیری ابزار قدرت در جهت پیشبرد اهداف و ماندگاریشان است. الگویی قدیمی کە بارها و بارها در طول تاریخ تکرار شدە است کە شامل انحصارطلبی در بخشهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و اداری، تفرقە و خفقان است. رژیم دیکتاتور با قرق کردن بخشهای مذکور، عملا مردم و سازمانهای مردمی را در ارکانهای گوناگون خلع سلاح میکند و با ایجاد تفرقە در بخشهای اجتماعی و طبقاتی با تعیین اهداف از پیش تعیین شدە، سعی در کوچکتر نمودن تودەهای مردمی نمودە و تا جایی کە امکان پیشرفت در این زمینە را دارد بە پیش میرود و سپس با اعمال شدیدترین سرکوبهای نرم و خشن در ملاعام و حتی پنهانی، تمام سعی خود را در جهت ایجاد و استقرار خفقان بە کار میگیرد. انحصار، تفرقە و خفقان تنها اسلحە و ابزارآلات یک سیستم دیکتاتور این سە مکانیزم میباشد کە در خیزش مردمی اینبار، مکانیزم تفرقە بە شیوەی چشمگیری با اتحاد، هماهنگی و آگاهی انقلابیون بە حالت انفعال درآمدە است. همچنین تداوم و پایداری مردم با حضور میدانی و عدم عقب نشینی از خواستەهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سبب فشاری بی سابقەی داخلی و بین المللی بر مکانیزم خفقان رژیم ولایت مطلقە فقیە گشتە است. در واقع نیرو محرکە و مولد این دو مکانیزم رژیم سرکوبگر، مکانیزم انحصارطلبی میباشد کە لازمە انفعال و خنثی سازی آن وجود استراتژیهای موازی و پی در پی در طول تغییر موجهای اعتراضی در این خیزش میباشد کە در نهایت سبب ایجاد شکاف در بین نیروهای سرکوبگر میشود کە در بخشهای متفاوت بە انحصار درآمدە قرار دارند؛ شکافی کە استارت آن در هفتەی هفتم بعد از اعتراضات زدە شدە است و برای تبدیل آن بە بحران در درون سیستم فاسد حاکمە، بایستی ابتکارات رفتاری و عملی انقلابیون حالت بازەای بە خود بگیرد و از فروکش نمودن و خاموشی آن جلوگیری بە عمل آورند.
توازن قوای مردمی در تقابل با دیکتاتوری با همگرایی اپوزیسیون و تعیین استراتژیهای واقعبینانە در رابطە با اعتراضات و اعتصابات سراسری، ابتکارات میدانی، ایجاد شکاف بیشتر در بین نیروهای سرکوبگر و ریزش مداومشان و تداوم سیکلهای دورەای اینچنین رفتاریهای مردمی، کفەی ترازو را بیش از پیش بە نفع انقلاب مردمی و انقلابیون سنگینتر میکند.
این مقالە در شمارە ٨٣٧ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.