مصاحبە: دیاکو دانا
اشارە: در جهان امروز ناسیونالیسم بر این مبنا تعریف شدە کە هر ملتی دارای زبان، فرهنگ، خاک و... مختص خویش است و افراد متعهد بە حفظ و دفاع از منافع ملی، خاک و میهن خویش میباشند. جریان ناسیونالیسم در طی سە قرن گذشتە و بەویژە یک قرن اخیر، از طریق مبارزه ملتهای تحت ستم علیه دول استعمارگر و اشغالگر و سپس رهایی آنها از انقیاد و مبدلشدنشان بەعنوان دولت مستقل ارتقاء یافتە است؛ با این حال هنوز هم برخی از ملتها همچون ملت کورد علیرغم مبارزە و تلاشهای بیوقفە نتوانستەاند بە این مهم دست یافتە و کشور یا واحد سیاسی مستقل خویش را بنیان نهند. "کوردستان" برای شفافیت بیشتر مفهوم، ارتقاء و تعالی ناسیونالسم در شرق کوردستان، چالشها و تهدیهای پیش رو و نقش و تأثیر احزاب کورد و بلاخص حزب دمکرات کوردستان و اقشار روشنفکر و نخبە در این زمینە گفتگویی با علی منظمی، تحلیلگر سیاسی ترتیب دادە است و متن کامل این گفتگو را در اختیار خوانندگان گرامی قرار میدهد.
جناب منظمی! دیدگاەهای بسیاری در جهان کنونی وجود دارند که مرز روشنی بین میهنپرستی و ملیگرایی ترسیم میکنند؛ به این معنا که عشق بە میهن ارزش انسانی دارد و ملیگرایی بەعنوان تنگنظری و ایجاد تقلق کورکورانە به کشور محسوب میشود. یا میبینیم که نژادپرستها و پوپولیستها در کشوهای غربی به تبلیغ ناسیونالیسم برای حفظ منافع کشور میپردازند. این تضادها را چگونه میبینید؟
همانگونە کە میدانید، ناسیونالیسم محصول قرن هفدهم و هجدهم است و بەعنوان یک ایدئولوژی سیاسی به این معناست که یک گروه ملی حق تشکیل کشور مستقل خویش و دفاع از حاکمیت مطلق خود در محدوده آن کشور را دارد. این برخلاف تفکر کسانی است که کشورشان را مستقلانه و بدون گره خوردن به ایدئولوژی سیاسی دوست دارند. ناسیونالیستهای تنگ نظر کشور را در اولویت و بر همه چیز -به ویژه انسانیت- ترجیح میدهند و این مسئلە باعث میشود کە آنها تنوع جامعه را نبینند و بخواهند نظامی را برپا کنند که در آن پیشرفت کشور و ملتشان مبتنی بر ظلم و ستم بر دیگران باشد. اگرچه بالاترین سطح این نوع ناسیونالیسم در اروپا به دوران نازیها برمیگردد، اما در کشورهای دیگر، بەعنوان مثال در خاورمیانه، بەویژه کشورهایی که کوردستان را اشغال کردند، هر روز با این نوع ناسیونالیسم مواجه هستیم کە از تمام توانشان برای حل مسئلەی کوردها و یا انکار هویتشان بەعنوان جمعی با هویتی متفاوت از هویت ملت اشغالگر بکار میگیرند.
لیبرالیسم و کمونیسم دو نوع از آنتیتزهای ناسیونالیسم هستند. اما هیچ یک از آنها در دکترینشان موفق نبودەاند. بەدلیل احساس فزایندەی هویتطلبی در میان مردم که به گفته فوکویاما این هویتطلبی خود را در ناسیونالیسم و دینداری نشان میدهد، احزاب دست راستی در کشورهای اروپایی بسط و نفوذ بیشتری در میان مردم داشتە، پیشرفت کرده و در بسیاری از انتخابات پیروز شدەاند. بدون تمایز، سادەترین بهانه برای دفاع از تفکرات تنگنظرانەی ناسیونالیستی، دفاع از حفظ منافع کشور است. چه آنهایی کە در کشورهای غربی مدعیاند که امنیت کشورشان توسط مهاجرین مختل گشتە و چه آنهایی کە در خاورمیانه کوردها را مخالف منافع و امنیت کشور و قدرت ملل اشغالگر میدانند.
اگر بخواهیم مزایا و معایب ملیگرایی را در چارچوب همین بحث طبقەبندی کنیم، چگونه میتوان این طبقەبندی را انجام داد؟
وقتی صحبت از ناسیونالیسم به میان میآید، باید بین ناسیونالیسم تهاجمی پرخاشگرانە و تنگنظرانه و ناسیونالیسم هویتطلب و رهایی بخش تفاوت قائل شویم. زیرا ناسیونالیسم آزادیخواه اساسا در برابر ناسیونالیسم اقتدارگرا شکل گرفته و قد علم میکند و هدفش تحقق اراده مشترک جمعی برای رسیدن به یک زندگی مطلوب است. این ناسیونالیسم برابریطلب (برابری ملتها با یکدیگر) را به دنبال تحمیل خود یا اشغال و سرکوب ملتهای دیگر نیست، در داخل کشور آزادیهای فردی، آزادی های سیاسی عمومی و گروهی را به رسمیت میشناسد و عملا به دنبال ریشەکن کردن هر نوع ظلمی است.
آقای منظمی! بازگردیم بە بحث در مورد ایران و کوردستان ایران. شما تقابل بین ناسیونالیسم مرکزگرا و ناسیونالسم کوردی را چگونە میبینید؟
تقابل ناسیونالیسم ایرانی و ناسیونالیسم کوردی درست همانند کنش و واکنش در برخورد مابین ناسیونالیسم تهاجمی پرخاشگرانە و ناسیونالیسم آزادیبخش است. ناسیونالیسم تهاجمی، ناسیونالیسم آزادیبخش را انکار میکند تا سلطه خود را حفظ کند. ناسیونالیسم ایرانی چە در قدرت و چە در اپوزیسیون، از این بەعنوان تکنیکی برای تسلط بر ناسیونالیسم کورد استفاده میکند. برخورد ناسیونالیسم ایرانی و ناسیونالیسم کوردی مانند برخورد آزادیخواهی و ظلمستیزی، میهنپرستی و شوونیسم، برابریطلبی و برتریطلبی، عدالت و بی عدالتی است.
از دیدگاهی تاریخی، مراحل شکوفایی و پیشرفت ناسیونالیسم کوردی در کوردستان ایران کدامند؟
ناسیونالیسم کوردی نیز همچون دیگر ناسیونالیسمها محصول یک روند تاریخی است کە در طول تاریخ توسعە یافتە تا بە امروز رسیدە است. رد پای ناسیونالیسم کوردی را میتوان در اشعار احمد خانی در کتاب "مم و زین" یافت. اما عملا جنبش ناسیونالیستی کوردی بە زمان جنبش شیخ عبیدالله شمزینی کە میدان فعالیتهای آن جنبش شامل بخشی از کوردستان ایران نیز میباشد بازمیگردد. پس میتوان گفت که مرحله ناسیونالیسم کوردی برای تأسیس دولت-ملت از آن جنبش آغاز شد. در زمان جنبش سمکو، این افکار ارتقاء یافت و سمکو با تأسیس مدرسە، انتشار روزنامە، فکر تأسیس یک سیستم جمهوریخواهانە موجبات پیشرفت افکار ناسیونالیستی کوردی را فراهم ساخت. بە موازات جنبش سمکو، جنبش جمهوری آرارات نیز نقش خوبی در این تحول ایفا نمود و موجب سرآغاز ورود نمادهای ملی به کوردستان ایران شد. این روند با استقرار جمهوری کوردستان و تحقق اراده ملی کورد در بخشهایی از کوردستان ایران به اوج خود رسید. در این دوره، بر روی اجزای ناسیونالیسم کوردی بەصورت سیستماتیک کار شد. توسعه و شکوفاشدن زبان کوردی، کار بر روی تاریخ کوردستان، عدم تمایز بین بخشهای کوردستان و در نتیجه کار بر روی شناخت سرزمین واحد و مشترک، تلاش برای ایجاد یک نظام اقتصادی مشترک و ایجاد احساس مشترک ملی از جمله مواردی است که جمهوری کوردستان بە شیوەای مرتب و منظم بر رویشان کار کردە بود.
رشد ناسیونالیسم کوردی در چە چیزی خودنمایی میکند و محصول چه شرایطی است؟
ناسیونالیسم کوردی محصول یک جریان تاریخی است. اما چون کوردستان توسط چهار کشور اشغالگر اشغال شده است و خود کوردها بەعنوان یک ملت آزاد امکان کار برنامەریزی شدە روی ناسیونالیسم کوردی را نداشتەاند. اما احزاب کوردی با تمام کمبودها و کاستیهایی کە داشتەاند، توانستەاند این خلاء را تا حدودی پر کنند و حداقل در زمینه زبان مشترک، تاریخ، احساسات مشترک و شناساندن جغرافیای کوردستان به ملتمان نقش خوبی داشته باشید. ضروری میدانم همچنین به نقش هنرمندان، نویسندگان و بسیاری از اقشار دیگر که برای این منظور زحمت کشیدەاند، نیز اشاره کرد.
چالشها و تهدیدهای پیش روی رشد ناسیونالیسم کوردی در ایران کدامند؟
تهدیدهای پیش روی رشد ناسیونالیسم کوردی در کوردستان ایران هم درونی هستند و هم بیرونی. بزرگترین مانع و سد راه رشد افکار و عقاید ناسیونالیستی در شرق کوردستان، تقلیل هدف اسقلال کوردستان بەخودمختاری و فدرالیسم است کە این نیز بە نوبەی خودش باعث میشود کە اشغال کوردستان در ذهن فرد کورد طبیعی جلوە دادە شود. زمانی کە اشغالگری طبیعی نشان دادە شد، این کمک خواهد کرد کە اجزاء دیگر ناسیونالیسم کوردی هم بە آسانی با مشکل روبرو شوند. علاوە بر آن، ترویج منطقەگرایی و لهجەگرایی دو عامل دیگر مخرب بر سر راه رشد و ارتقاء ناسیونالیسم کوردی میباشند. همچنین حزبگرایی و الویت دادن بە هویت حزبی بر هویت ملی و عشیرەگرایی بر ملیگرایی از دیگر موانع بسیار منفی و مخرب میباشند.
تهدیدهای بیرونی در برگیرندەی تمامی تهدیداتی است کە از جانب کشورهای اشغالگر بر ضد ملتمان اعمال میشود کە عبارتاند از: ممنوعیت تحصیل به زبان مادری، نابودی و تحریف تاریخ کوردها و سیاهنمایی چهرهء قهرمانان ملی کورد، تخریب دموگرافی کوردستان، جلوگیری از رشد اقتصادی مشترک، ترویج عشیرەگرایی، تبلیغ و جایگزینی هویت جعلی ایرانی و ایرانگرایی، تخریب احساسات مشترک کوردها و تلاش برای پررنگ کردن خط هویتی بین کوردها از بخشهای مختلف کوردستان.
مبارزات کوردها در کوردستان ایران طی یک قرن گذشته چندین هدف داشته است که بارزترین آنها دموکراسی، ناسیونالیسم و سوسیالیسم بوده است. به نظر شما کدام را باید در اولویت قرار داد و چرا؟
هر سه این اهدافی کە شما از آنها نام بردەاید، در واقع یک هدف هستند: آزادی. از نظر کوردها آزادی رد هر گونه ظلم و سلطه است که از طریق دموکراسی، استقلال کوردستان بەعنوان کشوری برای همه کوردها و رفع ستم طبقاتی تضمین میشود. اما در برخی مقاطع بەدلیل شرایط خاص این تمایلات تغییر کرده و دموکراسی برای نظام قدرت اشغالگران کوردستان و خودمختاری یا فدرالیسم بەجای استقلال جایگزین شده است. دموکراتیزەکردن نظام قدرت یک دولت اشغالگر برای ایجاد فرصت برای کوردها در راستای دستیابی به آزادی از طریق ایجاد نهادها و سازمانهای دولتداری مشترک با آنها دشوار است. اما دموکراسی برای کوردستان و رفتار دموکراتیک در میان احزاب کورد یک وظیفەی انقلابی و ملی است. همچین برای ناسیونالیسم نیز اگر خودمختاری و فدرالیسم بەعنوان تاکتیک و مقطعهای رسیدن بە استقلال تلقی شود، میتوان از آنها بهره برد. لیکن در همه حال باید تلاش برای دستیابی به خواست عمومی مردم کورد که استقلال است، در اولویت قرار گیرد. در صورت عدم کشوری مستقل، استقرار سوسیالیسم دموکراتیک که در واقع ابزاری برای عدالت در یک نظام دموکراتیک میباشد، غیرممکن است. برای برقراری عدالت باید جامعەای آزاد داشته باشید. یعنی ناسیونالیسم بر دموکراسی و سوسیالیسم ارجعیت دارد.
تأثیر حزب دموکرات کوردستان و جنبش سیاسی کوردستان را بر رشد تفکر ناسیونالیستی در کوردستان چگونه ارزیابی میکنید؟
مبارزه حزب دموکرات برای رشد و ارتقاء اندیشەی ناسیونالیستی در کوردستان در دو عرصه تئوری و عملی خود را نشان میدهد که در برگیرندەی سە مرحلەی قابل بحث است: دوران قبل از تأسیس حزب دمکرات (جمعیت ژ-ک)، دوران تأسیس حزب دمکرات و جمهوری کوردستان و دوره رهبری دکتر قاسملو. هر سه مرحله به هم مرتبط هستند و هر یک از آنها در دورەی خودش بر توسعه ناسیونالیسم آزادیبخش در کوردستان تأثیر گذاشته اند. این ناسیونالیسم یک ناسیونالیسم برابریطلب است. به عبارت دیگر، از یک سو سلطەی سایر ملل بر ملت کورد را نفی میکند و از سوی دیگر از ناسیونالیسم تنگنظرانەای کوردی جلوگیری میکند و روحیەی آزادیخواهی این ناسیونالیسم را حفظ و آن را به اوج میرساند.
دیاسپورای کورد در کجای رشد ناسیونالیسم کوردی جای می گیرد؟
دیاسپورای کورد را میتوان به دو بخش کرد: دیاسپورا کورد در داخل کشورهای اشغالگر کوردستان (مانند کوردهای خراسان، قزوین، استانبول و...) و دیاسپورای کورد در سایر کشورها و بهویژه کشورهای غربی. کوردها در داخل کشورهای اشغالگر کوردستان با حفظ بسیاری از ارزشها و هویت فرهنگی خود میتوانند نیروی بزرگی باشند که در برابر تغییر جمعیتی کوردستان از آن استفاده کنیم و با وارونە جلوەدادن روند مهاجرت آنها و بازگرداندنشان به کوردستان، دوبارە ترکیب جمعیتی مناطقی از کوردستان کە توسط اشغالگران تغییر دادە شدەاند را بازیابی کنیم. این کار میتواند بە نفع ناسیونالیسم کوردی باشد اگر امکان عملی آن وجود فراهم شود. دیاسپورای کورد در کشورهای غربی با تلاش و فعالیتهایش نقش بسزایی در شناساندن مسئله بە مردم این کشورها داشتە است. بەویژه آن دسته از کوردهایی که بەصورت آکادمیک و علمی روی مسئله کورد کار میکنند، سبب ترویچ، پیشبرد و رشد اندیشەی ملی و میهنپرستی، معرفی و شناساندن این موضوع به مراکز تصمیمگیری در آن کشورها میشوند. امیدوارم نیروهای کوردستانی در این زمینە آنها را مورد حمایت و پشتیبانی قرار دهند.