البرز روئینتن
اندرو وینسنت در اشارە بە ناسیونالیزم میگوید "اگر خواستار حاکمیت صلح و عدالت در سیستم جهانی هستیم، ملتها باید آزاد، مستقل و مصون از تهدیدات خارجی باشند." ایدئولوژیهایی کە طی دو قرن گذشتە در خصوص آزادی ملتها در تعیین سرنوشت خویش سخن میگویند، تحت لوای ناسیونالیزم بە این امر میپردازند کە تاکنون نیز یک ایدەی مطرح بودە و یک بحث جدی آکادمیک و مورد توجە و بررسی و تحقیق است.
ناسیونالیزم کورد نیز بعنوان ناسیونالیزم یک ملت بیدولت و در حال تلاش و مبارزە برای رسیدن بە آزادی از بسیاری لحاظ قابل توجە است: نخست برای درک اوضاع سیاسی کورد و مسألەی کورد و نیز مناقشات و تنشهایی کە در منطقە وجود دارند. دوم جهت درک بهتر و پیامد مبارزەی ملی بیوقفەی کورد. بررسی و تحلیل ناسیونالیزم کورد از دیدگاههای بسیار قابل تأمل است، وجود یک ملت محروم از آزادی کە سرزمنیش هم تحت اشغال بودە و هموارە تحت تهدیدات دولتهای همجوار قرار داشتە از سویی و ویژگیهای تاریخی و جغرافیایی و هویت کورد از سوی دیگر. همچنین اوضاع فعلی و ارتقاء سطح ملت دوستی کورد، علیرغم تمامی تهدیداتی کە برای زدودن هویت کوردی از سوی دولتهای اشغالگر کوردستان وجود دارد، بحث تحقیقی دقیقی در مسألەی کورد و ناسیونالیزم کوردی بشمار میرود.
هنگامیکە بە مبانی ناسیونالیزم کوردی پرداختە میشود، دیدگاههای متفاوتی مطرح میگردند. وجود پیوند تاریخ فعلی کورد با پیشینەی تمدنهای کهن میتانی و مادی، تداوم حاکمیت منطقەای در ساتراپهای ساسانی، وجود حکومتهای مروانی و شدادی و حسنوی ایوبی قرون وسطا تا امیرنشینهای سدەهای نزدیک و انقلابهای پیدرپی تاریخ معاصر هرکدام بە نحوی بعنوان ریشە و مبنای ناسیونالیزم کوردی مورد بحث قرار میگیرد. از سوی دیگر آنچە کە سیاست بر مبنای هویت متمایز کە تحت تهدید طرفهای دیگر بود، در طول این تاریخ کماکان ادامە داشتە است، بە همین دلیل وجود زبان و فرهنگ متفاوت و مهمتر از همە احساسات مشابە مشترک میان کوردها، تأثیر بسیاری بر ناسیونالیزم کورد داشتە کە موجب میگردد بخشی از محققین بە این نکتە بیندیشند کە ناسیونالیزم کوردی را بە "مەم و زین" احمد خانی بازگردانند کە خواستار اتحاد کورد برای استقلال و سروری میگردد تا از ستم و فرودستی رها شود. بعدها انقلابهای معاصر هرکدام بە گونەای جهت رسیدن بە خواست احمد خانی یعنی بە قیمت فداکردن جان و مال بە مقابلە با حاکمیت مرکزی برخاستن و قیام در پی قیام تا بە امروز نیز ادامە دارند.
محققان در تحقیقات خویش هرکدام بە نحوی از تأثیرات هرکدام از این رویدادها و خیزشها بر ناسیونالیزم کوردی سخن میگویند، لیکن یکی از مؤثرترین رویدادها بویژە در قرن بیستم کە بە قرن تأسیس دولت – ملت و نظم فعلی شناختە میشود، جمهوری کوردستان است.
جمهوری کوردستان از جهات گوناگون متفاوت است، لیکن یکی از مهمترین این تفاوتها، زندە بودن آن در اندیشەی کورد تا حال حاضر است. بدون تردید احتمالا دستاوردهای کورد در خیزشهای پیش از جمهوری کوردستان و بعدها نیز در جمهوری کوردستان بیشتر نیز باشد، لیکن بە اندازەی جمهوری کوردستان نتوانستە است در ذهن و اندیشەی ملت کورد تثبیت شدە و برای کورد الهام بخش باشد. تجزیە و تحلیل این امر کە چرا جمهوری کوردستان تا این اندیشە در ذهن و اندیشەی کورد زندە است، پاسخی خواهد بود برای این سؤال کە نقش جمهوری کوردستان بر ناسیونالیزم کورد چیست.
بخش اعظم دولتهای موجود محصول مبارزەی ملتها جهت کسب آزادی در قرن بیستم هستند. بەعبارتی دیگر بمنظور کنار زدن تهدید نابودی یک ملت، دولت بعنوان یک سپر در نظم جهانی فعلی بکار گرفتە شدە و این امر نیز موجب گردید کە دولتهای بسیاری بر این اساس تأسیس گردند. حتی در مناطقی کە ملتهای گوناگون وجود دارد اما در زیر چتر یک دولت بسرمیبرند، قدرت دولت تحت عناوین گوناگون تقسیم شدەاست. در جایی کە ملت وجود داشتە اما سرزمین مشخصی برای تأسیس دولت درمیان نبودە، با یافتن یک خاک جدید، دولت جدید تأسیس گشتە تا این دولت در این خاک جدید، ملت مزبور را از نابودی و نیستی برهاند، نظیر آنچە کە در مورد اسرائیل شاهدیم. برای کورد نیز کە قیامها و مبارزات فراوانی را پشت سر نهادە است، حتی برخی اوقات عمر حاکمیت کورد و جغرافیای آن چندین برابر جمهوری کوردستان بودە است، اما ساختار دولتی بعنوان یک دولت مدرن نظیر آنچە کە در قرن بیستم مرسوم بودە است، عمدتا در جمهوری کوردستان مشاهدە میشود. حتی رئیس جمهوری کوردستان کە بهنگام اعلام جمهوری کوردستان این تلاش را ادامەی قیامهای پیش از خود توصیف میکرد، لیکن شکل و فرم جمهوری کوردستان نظیر دارا بودن حاکمیت، پرچم، نیروی جنگاور ملی، دم و دستگاههای گوناگون دولتمداری، داشتن اندیشەی وکوردی جهت تأسیس و ادارەی این مؤسسات اگر برای مدت کوتاهی هم کە بودە باشد تأثیر بسیاری بر ناسیونالیزم کورد برجای گذاردە است، چنانکە نسلهای بعدی آنرا بعنوان یک حکومت کوردی کە معتقد است کورد باید خود را ادارە کند، میشناسند.
بدون تردید کیفیت و کمیت این مؤسسات میتواند مورد مناقشە باشد، اما ایدەی پشت تأسیس آنها بسیار مهمتر از کیفیت و کمیت آنهاست. بعنوان مثال شاید آن زمان درصد کمی سواد داشتەاند کە توانستە باشند بە مطالعەی روزنامە بپردازند، یا اینکە شاید سطح کیفی روزنامەی "کوردستان" دوران جمهوری کوردستان بعنوان نخستین تجربە، در سطح انتظار نباشد. اما همین امر کە جمهوری باید یک روزنامەی رسمی و چاپخانە داشتە باشد، چنان فکر بزرگی است و چنان تأثیری دارد کە شما پس از هشت دهە خوانندەی مقالەی من در همان روزنامە هستید. یا شاید آنزمان نیروی پیشمرگ نقایص بسیاری داشتە، اما اینکە باید یک نیروی ملی تحت یک عنوان مشخص پایەگذاری شود چنان اقدام بزرگی است کە موجب میگردد تأثیرات این رویداد تاریخی بە صورت والایی در ذهن و اندیشەی کوردها باقی ماندە و نیز مشوقی باشد جهت ادامەی مبارزە. نمونەهای بسیار دیگری وجود دارند کە مؤید تمایز جمهوری کوردستان هستند و این امر نیز نشانگر ارزش این جمهوری در روند ناسیونالیزم کوردی میباشد.
جمهوری کوردستان با حیاتی کوتاه و حاکمیتی مشخص در یک جغرافیای محدود این احساس را کە کورد نیز میتواند دارای دولت باشد، در اندیشەی کورد بە ثبت رساند و اعتماد بە نفس فراوانی بە کورد بخشید. یکی از سیاستهای دولت اشغالگر عبارتست از اینکە فرد کورد را تحقیر و فرهنگ آن را یک فرهنگ روستایی بخواند؛ زبانش را دیالتیک کوهی نشان بدهد، فارسی سخن گفتنش را بە تمسخر بگیرد، آداب و رسومش را عقب ماندە توصیف کند و آنرا از اصالت دور نماید. همەی اینها و چندها مورد دیگر در چارچوب سیاست سیستماتیک ضدیت ملی و با هزینەی فراوان بمورد اجرا در میآورد تا کورد این اعتماد بە نفس را از دست دادە و خود را همطراز با ملت فرادست احساس نکند. همین امر نیز آنرا بە این باور سوق میدهد کە خواستهای خود را نازلتر از ملتهای دیگر دانستە و آنچە را کە برای فارس و عرب و ترک مشروع است را برای خویش حرام تلقی نماید. اما رویدادی چون جمهوری کوردستان صرفنظر از قوارە و یا کیفیت آن توانستە بخش چشمگیری از این سیاست دولت اشغالگر را خنثی نمودە و بگوید کە ما نیز دولت داشتەایم میتوانیم دولت داشتە باشیم. همانگونە کە نقل میکنند در روزهای واپسین جمهوری، میرحاج، یکی از بارزانیهای پیشمرگ جمهوری کە بسوی نقدە عقب نشینی میکرد، خبر شکست جمهوری را بە مردم دادە، اما روحیەی خود را نباختە است. از او میپرسند چرا چنین با روحیە هستی؟ وی در پاسخ میگوید درست است کە جمهوری پایان یافت، اما ما نیز نظیر اکثر ملتهای دیگر میگوییم کە ما نیز جمهوری داشتەایم و چیزی از آنها کم نداریم. اینکە هنوز هم یاد این جمهوری زندە است، اینکە جمهوری کوردستان بعنوان یک رویداد تأثیرگذار بر روند ناسیونالیزم کوردی توانستە است عرض اندام بکند، مؤید وجود این واقعیت در ذهن و اندیشەی فرد کورد است کە ما نیز دارای دولت بودەایم و ما نیز میتوانیم دارای دولت باشیم.
اهمیت اقدامات جمهوری را نباید با اندیشەی حاضر یا در مقایسەی جمهوری کوردستان با یک دولت متعارف ارزیابی نماییم، بلکە باید آنرا در چارچوب شرایط آنزمان کورد مورد بررسی قرارداد. رضاشاه با ترور سمکوی شکاک و سرکوب قیام وی کە سالهای مدیدی عمر کرد، قدرت خود را در تهران تحکیم بخشید. پس از تاجگذاری و تأسیس دولت ایرانی جدید بر پایەی ایدەی فاشیستی دولت – تک ملت، بە تمامی شیوە بە سرکوب کورد و امحاء هویت کوردی پرداخت، بە گونەای کە همەی آنهایی کە از کوردستان دوران رضاشاه و نحوەی سرکوب مردم سخن میگویند، بە ارعاب و وحشت آفرینی نیروهای حکومت مرکزی اشارەی خاصی دارند بە شیوەای کە یک ژاندارم سادەی دولت کە عجم خواندە میشدند، میتوانست بە بزرگ و کوچک یک شهر بیاحترامی کند، آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهد، و بە حبس بکشاند و بعدها آنانرا با دریافت رشوەی کلان آزاد کند و حتی اینکار را چند بار تکرار نماید. اما همین کوردستان تحت ستم در نخستین فرصت بدست آمدە سازمان تشکیل میدهد، نظیر جمعیت تجدید حیات کورد و بعدها آنرا بە حزب ارتقا دادە و پس از آن نیز جمهوری کوردستان را تأسیس مینماید و در راستای احیای جنبەهای گوناگون ملی چنان تصمیماتی اتخاذ مینماید کە تا بە امروز نیز تصمیمات و نمادها جمهوری، بخش عمدەی هویت سیاست کوردی هستند. این امر نیز دلیلی است بر نقش جمهوری کوردستان بر روند ناسیونالیزم کوردی کە باید با اهمیت بسیار بە آن نگریست. بە همین دلیل همەی تلاشهای رضاشاه در طول همەی آن سالها در راستای امحاء کورد، با تأسیس جمهوری کوردستان در مدت کمتر از یکسال نە تنها خنثی شد، بلکە پایەهای صد سال آیندە را چنان پیریزی کرد کە تأثیرات آن روز بە روز بیشتر نمایان میگردد.
توضیح کلیەی جنبەهای گوناگون نقش جمهوری کوردستان بر ناسیونالیزم کورد در چارچوب این مقالە نمیگنجد، اما یادآوری عظمت جمهوری کوردستان در آنزمان و در حال حاضر جایگاه ویژەاش در ناسیونالیزم کوردی، در سالگرد تأسیس جمهوری بعنوان کوچکترین وظیفە ضروری است، لیکن با یادآوری این واقعیت نباید یک واقعیت دیگر را فراموش کنیم و آن اینکە نقش حزب دموکرات چە بعنوان مؤسس جمهوری کوردستان و چە بە لحاظ نقشی کە بعنوان حزب مؤسس جمهوری کوردستان در شرایط فعلی مبارزە دارد و چە بعنوان یکی از عوامل بقا و پیشرفت ناسیونالیزم کوردی شایان تأمل است. بدون تردید جمهوری کوردستان نیز کە منشأ جهانبینی و اندیشەی حزب دموکرات برای مبارزە و فعالیت است، دلیل بقا و پایداری حزب دموکرات بودەاست. اما اینکە مبارزان کورد خود را رهرو جهانبینی مؤسس جمهوری کوردستان میدانند، بە همان شیوەی کە زندەیاد پیشوا نیز جمهوری کوردستان را ادامەی قیامهای پیشین میدانست، مقاطع مختلف ناسیونالیزم کوردی هستند کە تأثیر مستقیمی بر یکدیگر دارند و دلیل در اهتزاز ماندن پرچم آزادیخواهی نیز میباشند.