مصاحبە: شهرام سبحانی
اشارە: انقلاب ژینا جزو مهمترین رخدادهای سیاسی در تاریخ مبارزاتی کوردستان و ایران است. انقلابی کە دستاوردهای زیادی را برای مردم کوردستان بە ارمغان آورد، بەخصوص برجستەکردن مسئلەی ملی دموکراتیک کوردستان در ایران و جهان. درپی تداوم این انقلاب در کوردستان و ایران با سوالهای بسیاری مواجه میشویم: این انقلاب بە کدام سو میرود؟ در حال حاضر کلیدیترین موانع پیش روی جنبشهای آزادیخواهی کوردستان کدامین است؟ اپوزیسیون ایرانی بە چە میزان پایبند تاسیس جبهەی قدرتمندی بر مبنای گفتمان سیاسی مشترک برای بازتشکیل ایران پسا جمهوری اسلامی میباشند؟، با تداوم انقلاب "ژن، ژیان، ئازادی" وظایف و رسالت احزاب و جریانهای سیاسی چیست؟ و چگونە میتوان این انقلاب را بە پیروزی رساند؟ این موضوعات را با خانم فریبا محمدی، سخنگوی حزب کومەلەی زحمتکشان کوردستان درمیان گذاشتەایم:
خانم محمدی مصاحبە را با این سوال شروع میکنم تعریف انقلاب و عوامل وقوع انقلاب چیست؟ بە نظر شما نکتەی مثبت انقلاب ژینا با انقلاب های دیگر در ایران چ بود؟
تعریف انقلاب در اساس یعنی دگرگونی و تغییر کە بسیاری بر این عقیدەاند انقلاب فرانسە مادر همەی انقلابهاست چون قبل از آن مفهوم واقعی انقلاب را نداشته و تغییرات در سطحی جزیی بوده است. اما آنچه امروز در ذهن ما شکل گرفته تلاش برای تغییر بنیادی حاکمان و حکومتهای آنها که از بطن یک جامعه به شکل اعتراض نمود میکند و به یک حرکت جمعی حول یک خواست یا خواستهایی برای دگرگونی و نابودی سیستم حاکم می انجامد. بە گفتەی لنین زمانیکه مردم دیگر از آن حکومت عاصی و بیزار باشند و حکومت هم تواناییش را برای حکمرانی از دست داده باشد احتمال وقوع انقلاب در آن کشور هست. بنابراین میتوانیم بگوییم انقلاب ژینا در برگیرنده بسیاری از این خصیصه ها و تعاریف بود. تداوم زمانی این خیزش انقلابی، پیشرو بودن جنبههای نمادین جنبش مثل شعارها و اکتها، کسب حمایتهای بینالمللی، گسترش دامنهی مشارکت معترضان به طیف گستردهای از گروههای اجتماعیـهویتی و صنفی و در نهایت ایجاد دگرگونی عمیق در جامعهی ایران، آن را به یکی از استثنایی ترین اعتراضها در ایران پس از انقلاب ۵۷ تبدیل کرده است. حتی میتوان ادعا کرد، نمونهی قابل مقایسه با آن در طول تاریخ سیاسی پیش از «انقلاب ۵۷» نیز به سختی وجود دارد. بنابراین نکات مثبت این انقلاب که آن را از خیزشهای دیگر متمایز میکرد، پیشروان آن نسل جوان و علی الخصوص زنان بود که از گفتمان و دیسکورسهای قبلی ( مذهبی، اصلاح طلبی و مردسالاری) در ایران گذر کرده بود و به مصاف کل نظام و سیستم جمهوری اسلامی رفته بود. البته همیشه کوردستان و جنبش آن تفاوتی اساسی با سایر نقاط ایران داشته و توهمی به جمهوری اسلامی از بدو سرکار آمدنش تا امروز نداشته و ندارد. این خیزش با مرگ ژینا و اعتراض مردم سقز و کوردستان شروع و با حضور چشمگیر زنان و خواستهای آنان با شعار "ژن، ژیان، ئازادی" سرتاسر ایران را فرا گرفت و بە گوش همە جهان رسید. هرچند رژیم ابتدا تصور نمیکرد که این خیزش بتواند در مدت کوتاهی به همه جای ایران سرایت کند به خاطر همین کنترل اوضاع را از دست داد و حتی بسیاری از سران رژیم در وحشت سقوط نظام به سر میبردند.
تا بەحال موانع زیادی در مقابل جنبشهای سیاسی کوردستان ایران بودە است اگر با نگاهی آسیبشناختی بە این مسئله بنگریم بە نظر شما کدام عوامل بزرگترین آسیب را بە جنبش آزادیخواهی کوردستان ایران وارد کردە است؟
با نگاهی به تاریخ دو رژیم مستبد پهلوی و اسلامی میتوان به موانع بیشماری اشاره کرد. مردم کوردستان همواره برای رسیدن به خواستها و حقوق برحق خود در مقاطع مختلف تاریخ مبارزه کرده و قربانی زیادی دادەاند. چون از نظر سیستم حاکم بر ایران بعد از اینکه رضاخان تلاش کرد دولت ملت را تاسیس کند با نام ایران و تبدیل آن به یک ملت واحد و زبان و دین همه ملتهای دیگر را انکار کرد، سرکوب ملتهای دیگر به شکلی مدرن آغاز شد که هنوز هم ادامه دارد. بنابراین انکار هویتهای ملی با سرکار آمدن جمهوری اسلامی شدت بیشتری گرفت و هویتهای جنسی، مذهبی و .... هم در معرض سرکوب بیشتر قرار گرفتند. بنابراین این نگرش به سیاست سرکوب حاکمان ایران مبدل شد و ملت کورد به عنوان یکی از این ملتها که قدمت تاریخی دارد برای احقاق حقوق ملی خود مبارزه کرده و میکند.
اما در خود کوردستان باید بیشتر به آسیب شناسی جنبش بپردازیم، جایی که همواره جنبشی فعال و پویا در جریان بوده و در نخستین روزهای سرکار آمدن رژیم جمهوری اسلامی در مقابل آن ایستادگی کرد و تنها به مصاف این رژیم رفت. بنابراین ملتی که دارای چنین تاریخی است و احزاب آن در این مبارزه نقش ایفا کرده اند باید امروز در سطحی دیگری عرضه اندام میکردند. در اینجا عدم همبستگی احزاب و فقدان گفتمان مشترک ملی، یکی از فاکتورهای مهمی است که به این جنبش آسیب وارد کرده است. تفاوت اساسی در کوردستان و جاهای دیگر ایران از لحاظ وجود احزاب، تاریخ مبارزه، آگاهی ملی و سکولاریسم موجود است و بنابراین توقعات از احزاب کوردستانی هم به مراتب بالاترست و می بایست ما امروز مرکز بزرگی با مشارکت همه احزاب سیاسی داشتیم که حول خواستهای مشترکمان به یک دیسکورس مشترک می رسیدیم. ما باید رهبری یا نمایندگانی داشته باشیم که نمایندگی اکثریت ملت کورد را میکردند و بهتر میتوانستند با دیگر احزاب و نماینده ملتهای دیگر برای دیالوگ و ایجاد همبستگی تلاش کنند. زمانی چنین امکانی فراهم میشود که ما گفتمانی مشترک داشته باشیم.
اپوزیسیون ایرانی تا چه سطحی پایبند بە تاسیس جبهەای قدرتمند با گفتمانی مشترک برای ایجاد کشوری دموکراتیک هستند؟
اگر قرار باشد برای عبور از جمهوری اسلامی همه مردم اعم از همه ملتها و تنوعات دیگر در کنار هم قرار بگیرند و گفتمان مشترکی داشته باشند تنها زمانی امکان آن وجود دارد که با به رسمیت شناختن همه این تنوعات و حقوق آنها به راه حل مشترکی برسند. بنابراین متاسفانە آن بخش از اپوزیسیون ایرانی نه تنها پایبند به اصول دموکراتیک نیستند بلکه همواره در تلاشند که با نفی و انکار دیگری به این تضییع حقوق ملتها ادامه دهند و تنها شکل حکومت را در ایران تغییر دهند نه محتوا و نگرش آن را.
جامعەی کوردستان و ایران دارای تنوعات ملی با ایدئولوژیک های متفاوت است. با وجود این تنوعات جامعەی ایران، ما چگونە میتوانیم جبهەی تاسیس کنیم کە نتیجەاش بە کشوری دموکراتیک ختم شود؟
تاسیس کشوری دموکراتیک در خاورمیانەای کە هنوز هم درگیر جنگ و تاخت و تاز اسلامیان افراطی و .... است هر چند ناممکن نیست اما بسیار مشکل خواهد بود و به خصوص در ایرانی که قبلا اشاره کردم دهەهاست با انکار ملیتهای دیگر و سرکوب آنها "ایران" را حفظ کردەاند و این به بخش لاینفک حاکمان و فرهنگ بیشتر مردم تبدیل شده و، رویای کشوری دموکراتیک و آزاد را برهم میزند. زمانی این امکان فراهم میشود کە با به رسمیت شناختن حقوق همه ملتها و تنوعات جنسی و جنسیتی، مذهبی و.... حول یک پلاتفرم یا منشوری دموکراتیک جمع شویم و قبل از هرچیز حق تعیین سرنوشت را برای همه به یکسان به رسمیت بشناسیم و پابند آن باشیم. البته در کشوری که سالهاست تبعیض ملی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و ..... موجود است باید برای جبران آن برنامه و پلانهای کلان داشته باشیم تا این کمبودها در سطح مطلبوعی جبران شود و راه پیشرفت هموار شود که این خود بحث جداگانه و مهمی است به خصوص در ایران. بنابراین با چنین نگرشی میتوان حول یک جبهه مشترکی جمع شویم. هرچند فقدان احزاب سراسری که از پایگاه اجتماعی قوی برخوردار باشند و آمادگی پذیرای چنین نگرشی دموکراتیک و مدرن باشند خلا بزرگی است که هنوز حس میشود و در این خیزش هم بارز بود.
با تدوام انقلاب زن، زندگی، آزادی، در ایران وظایف احزاب و جریانهای سیاسی چیست؟ چگونە میتوان این انقلاب را بە پیروزی رساند؟
انقلاب ژینا با شعار " ژن، ژیان، ئازادی " توانست از همه گفتمانهای قبلی گذر کردە و با در کنار هم قرار گرفتن همه تنوعات و حتی کویرها، دور تازەای از مبارزە سیاسی و اجتماعی را شروع کند و این نوید را بە ارمغان آورد که در این سیاهی ظلم و این فقر مطلق و ستم مضاعفی که جامعه را تنیده روزنه امیدی هست، اگر اتحاد و همسویی باشد. برای همین احزاب و جریانهای سیاسی کوردستان و ایران باید برای عبور از جمهوری اسلامی متحد و یکصدا باشند. هیچ جریانی نمیتواند خود را تنها نماینده مردم بداند و همچنین اصرار بر سیاست انکار و سرکوب تحت لوای اتحاد ملی دیگر جایی علی الخصوص در میان این نسل ندارد.
انقلاب "زن، زندگی، آزادی" یکی از فاکتورهای قدرتمندی بود کە نە تنها در کوردستان ایران بلکە در بخشهای دیگر کوردستان توانست مسئلەی ملی کوردستان را برجستە کند، بە نظر شما احزاب های کوردستان توانستند از این انقلاب بە سود جنبش کوردها استفادە کنند؟
جنبش کوردستان در چند دهه اخیر ویژگیهای منحصر به فردی داشته و همیشه آن را از نقاط دیگر متمایز کرده است و در جنبش انقلابی اخیر هم کوردستان بار دیگر با اعتراض به مرگ ژینا امینی توسط ماموران رژیم در تهران، توانست در مدت کوتاهی بزرگترین اعتراض را در سراسر ایران شکل دهد. مرکز همکاری احزاب کوردستان به درست آن زمان اطلاعیەای برای فراخوان مردم به اعتصاب عمومی در اعتراض به مرگ ژینا منتشر کرد و با اطلاعیەهای بعدی توانست نقش ایفا کند. مردم کوردستان همواره ثابت کردەاند کە هر زمان احزاب متحد و همصدا باشند آنها هم حمایتشان می کنند. این اتحاد و همبستگی مردم و احزاب در کوردستان تاثیر بسزایی در نقاط دیگر ایران گذاشت و شعار "زن، زندگی، آزادی" به شعاری جهانی بدل شد و امید فروپاشی نظام جمهوری اسلامی در دل مردم و همه آزادیخواهان جهان شدت گرفت و لرزه بر تن سران رژیم انداخت. بنابراین توقعات و امیدها به کوردستان و احزاب آن بیشتر و بیشتر شد و نقش تعیین کننده ای ایفا میکرد. اما از جایی به بعد احزاب کوردستان به دلیل پراکندگی و نبود گفتمان مشترک و تلاش برای جایگاه شخصی و حزبی به جای مصلحت جمعی و ملی، نتوانستند از این فرصت استفاده کرده و وظیفه خطیر خود را به جای بیاورند. هم صدایی حزبی با فاشیسترین بخش و تلاش برای ادغام سپاه و ارتش و قالب کردن آن به مردم و زیر پا گذاشتن خواستهای انقلاب ژینا و شعار رادیکال آن تحت لوای منشور مهسا (منشور جورج تاون) ضربەای بود بر پیکره این انقلاب. متاسفانه احزاب دیگر هم نتوانستند در میان خود جنبش کوردستان ابتدا اتحاد و همبستگی به وجود بیاورند و با گفتمانی مشترک به سوی اتحاد سراسری قدم بردارند. تا زمانیکه ما نتوانیم از دریچه ی مصلحت جنبش مردم کوردستان به مسایل نگاه کنیم بیگمان نخواهیم توانست وظیفه ی اصلی خود را به عنوان احزاب کوردستانی ایفا کنیم.
کوردستان برای اینکە بعنوان یک فاکتور قوی چە در داخل ایران و چە در سطح بین المللی مطرح شود نیازمند بە چە اقدامی است؟ آیا احزاب سیاسی کوردستان تا بە حال توانستەاند بعنوان یک فاکتور قوی در سطح جوامع بین المللی از حق تعیین سرنوشت کوردستان دفاع کنند؟ اگر نتوانستەاند دلیلش چیست؟
در جواب سوال قبلی به بخشی از این هم اشاره کردەام و از تکرار آن اجتناب میکنم.
اما در ادامه میگویم که ما باید مسله ملی مردم کوردستان را از یک مسله داخلی یک کشور فراتر ببریم و آن را به یک مسله جهانی تبدیل کنیم. چون مسله کوردستان بعد از تقسیم آن در میان چهار کشور، نمیتواند تنها مربوط به یک کشور باشد بلکه این یک مسله منطقه یی و جهانیست و باید در سطح وسیع تری به آن پرداخت. حق تعیین سرنوشت بعنوان حقی ابتدایی و بدیهی در منشور جهانی حقوق بشر گنجانده شده و بعنوان اصل برابری انسانها و ملتها به رسمیت شناخته شده است، اما هیچگاه این حق از طرف حاکمان اشغالگر کوردستان به رسمیت شناخته نشده است. بنابراین حق تعیین سرنوشت برای ملت کورد یک حق طبیعی است. علت اینکه ما هنوز نتوانستیم در ابعاد کلیدی توجه جامعه بینالمللی را به سوی مسله کوردستان جلب کنیم، همان عدم اتحاد و گفتمان مشترک ملیست. ما هنوز نتوانسته ایم با صدای بلند در رسانه و اجماع جهانی بگوییم استقلال کوردستان حق مسلم ماست. همانطور که میگویند حق گرفتنی است نه دادنی.
خانم محمدی در آخر چقدر بە آیندەی انقلاب "زن، زندگی، آزادی" امیدوار هستید؟ و پیام شما برای جامعەی کوردستان و زنان چیست؟
در طی دههی اخیر جنبشهای اعتراضی زیادی در جهان بە وقوع پیویستە و محققان حوزهی جنبشهای اجتماعی تلاشهای تازهای برای توضیح ریشهها، فرآیندهای شکلگیری، تأثیرها و نتایج آنها کردەاند بە طوری که رقابت میان تئوریهای آکادمیک برای توضیح بهتر این اعتراضها به وجود آمده است و به مسله فلسفه زیباشناسی توجه بیشتری کرده اند. در انقلاب ژینا حس مقاومت، فرو ریختن ترس و عبور از فرهنگ و قوانین مردسالار، همنوایی تنوعها و هویتهای مختلف، سیمای دیگری از اعتراض را به نمایش گذاشت که در عین شور انقلابی شاهد انتخاب شعارهای زیبا و معنادار و اکت های نوینی بودیم که توجه رسانه های جهان را به خود جلب میکرد. به همین دلیل این انقلاب روزنه تازه ایی را گشود که دیر یا زود به نتیجه ی مثبتی خواهد رسید که همانا آزادی و رهاییست. مردم کوردستان و به ویژه زنان پیشقراول این انقلاب بوده و خواهند بود. دوباره تاکید میکنم ما به گفتمان مشترکی نیازمندیم که در خور شان و خواست مردم کوردستان باشد.