کودکان و سیاست رژیم جمهوری اسلامی ایران
جمال رسول دنخه
آموزش و پرورش در سیستم رژیم ایران بر اساس سه محور مثلث شکل خدا، زمین، رهبر بنیان نهادە شدە است. این محور سه گوشە همان محوری است کە رژیم شاهنشاهی آن را بنیان نهادە بود. در دوران پس از حاکمیت پهلوی کە تخت و بخت آن فرو ریخت رژیم جمهوری اسلامی ایران بر اریکە قدرت نشست.
رژیم روی کار آمدە دقیقا همان چیزی را ادامە داد و فقط بە جای شعار کردار نیک، پندار نیک و گفتار نیک آن را بە تعیلم و تعلم عبادتست تغییر داد. این تغییر بە معنای آن بود کە آموزش در دوران شاه آموزشی ضد دین بودە است و با هنجارها و موازین اخلاقی و بشری در تضاد است.
البتە ناگفتە نماند کە رژیم جمهوری اسلامی ایران تنها نام و نشان آن را تغییر دادە است و در بطن خود همان چیزی را ادامە میدهد کە بنیانگذاران سلسلە ستم شاهی بر ایران حاکم کردە بودند. شاه تا آنجا مستبد بود کە بنابە خود نزدیکان بە قول روشنفکر از قبیل شاهپور بختیار و دیگر افرادی از این دست در نامەای بە شاه ابلاغ کردند کە سیاستهای خودمحورانە وی موجب شدە کە چشم انداز جامعە ایران بە ورطە سرنگونی برود.
آنان در این نامە بە وضوح بە فرمانهای انحصاری و تصمیمات خودپسندانە وی اشارە کردە بودند کە چیزی در دست ارگانها نیست و شخص وی فرد یکەتاز میدان سیاست و اجرایی است!. شاه تا حدی خود پسند بود کە در آموزش و پرورش و در ابعاد دیگر جامعە رخنه کردە بود و هر چیزی را بە گونەای آموزش میداد کە مردم آن را از الطاف شاه بدانند.
در مثلث قدرت کە بنگریم خواهیم دید کە رهبر یکی از ضلع های مهم قدرت است کە قدرت وی هم از خدا و سپس زمین ناشی میشود. دقیقا همان چیزی کە خمینی و اکنون خامنەای آن را ادامە میدهند و بر این عقیدە هستند کە نمایندە خدا بر زمین هستند.
تغییر تاریخ بە شاهنشاهی نقطە اوج خودبرتر بینی شاه بود آن هم ناشی از کاستیهای روانی وی حکایت داشت. چرا کە اگر قرار بود شاه آدمی بسیار با عدالت و در فکر جامعە بود چنین جشنهایی را برپا نمیکرد. جشنهای وی بر این پایە استوار بود تا تاریخ سازی کند آن هم بە شیوەای جعلی.
اسناد به دست آمده از سران رژیم گذشته حاکی از تأثیر بلافاصل نخبگان ایرانی متمایل به انگلستان در شناسایی رضا شاه و جهت گیری فرهنگی اوست. به طور کلی، اهداف شاه را از برگزاری این جشنها در سه محور کلی «کسب اعتبار و وجهه بینالمللی»، «گرایش به باستانگرایی» و «مخالفت با دین اسلام» مورد بررسی قرار گرفتە است.
هزینههای بالای برگزاری این جشنهای مجلل یکی از مهمترین انتقادها به آن بوده است. مخالفان این جشنها معتقدند با وجود فقر و مشکلات معیشتی و اقتصادی در ایران، لزومی به صرف این همه پول برای یک جشن نبوده است. حتی برخی از تحلیلگران معتقدند که همین جشنها به جریانهای مخالف با رژیم پهلوی دامن زد و یکی از عوامل مهم انقلاب ایران و سقوط شاه شد.
بە دو نکتە اشارە خواهیم کرد سپس نتیجە گیری:
نکتە اول: خمینی بنیانگذار رژیم جمهوری اسلامی ایران در مورد جشن های ٢٥٠٠ سالە شاه بر این نظر است کە جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی عظیمترین برنامه تبلیغی و فرهنگی ـ سیاسی سلطنت پهلوی بود. این جشنها که به مثابه نمادی از فرهنگ دینگریزانه شاهنشاهی با رویکرد غربی تلقی میشد، جایگاه ویژهای در تاریخ مبارزات ملت و شکلگیری ایدئولوژی سلبی انقلاب اسلامی ایران داشت. که این جشنها اگرچه تنها عامل سقوط رژیم پهلوی نبود اما زمینهای برای سقوط رژیم شد که در نهایت در بهمن 1357 این مبارزات به به بار نشست.
نکتە دوم: انگیزەهای حضور مردم در مراسمات ٢٢ بهمن از دیدگاه مسئولان رژیم جمهوری اسلامی ایران.
در نکتە نخست خمینی و سران پس از خمینی بە این نکتە اشارە داشتەاند کە شاه تبلیغ سیاسی و فرهنگی انجام دادە است کە در بعد فرهنگی فرح همسر شاه مدیر اصلی بودە است. خمینی و همکارانش بە بعد ایدئولوژی کارهای شاه اشارە کردەاند کە آری شاه با انجام چنین کارهایی ایدئولوژی خود را در جامعە گسترش میدهد. فرح پهلوی در کارهای خود بە کودکان و مدارس را مورد توجه خود قرار میداد.
شاه برای گسترش ایجاد فکر و ایدەهای خود کودکان و نوجوانان را مورد هدف خود قرار دادە بود. برنامەهای متنوع آن زمان کە در رسانەهای گوناگون پخش میشد و در راس آن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در راستای اهداف فکری شاه بودند.
البتە کارهای شاه در حوزە نوجوانان و کودکان فقط بە مرکز مربوط میشد و سایر ملتهای ایران با سرکوب و خفقان روبرو بودند. طبق آمارهای بانک جهانی از میزان مرگ و میر کودکان زیر 5 سال در سال 1349 نشاندهنده عملکرد نامطلوب رژیم شاهنشاهی در حوزه مراقبت از سلامت کودکان بوده است به طوری که در این سال از بین هر 1000 تولد زنده، 189 نفر پیش از رسیدن به پنج سالگی فوت میکردند. در همان زمان آمار مرگ و میر کودکان در کشورهایی نظیر ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، ایتالیا و حتی کوبا نیز با اختلاف بسیار زیادی از ایران کمتر بوده است.
در سالهای 1350 تا 1355، میزان مرگ و میر کودکان زیر یک سال در هر هزار نفر جمعیت، 164 نفر بوده است؛ این آمار در سال 1385 تا 1390 به 25 نفر رسیده بود.
همە کارهایی کە رژیم شاهنشاهی انجام میداد برای این بود بتواند ناسیونالیسم تصنعی خودساختە را همراه با آموزەهای دینی کە خود را نیز نائب خدا بر زمین میدید در جامعە پیادە کند و این در حالی بود کە کودکان و نوجوانان در آن زمان از حداقل امکانات رفاهی برخوردار بودند اما وی در صدد پیادە کردن برنامە خود بود.
نکتە دوم: ٢٢ بهمن و انگیزەهای رژیم جمهوری اسلامی ایران؛ در این نکتە دقیقا همان چیزی را پیدا خواهیم کرد کە شاه در پی آن بود. امروزە نیز خامنەای با اصطلاح مذهبی ولایت فقیه دقیق بە مانند شاە خود را نمایندە خدا بر زمین میداند و دستورات خود را نیز امری از سوی خدا بر افراد جامعە تلقی میکند.
بە مواردی از نگیزەهای رژیم جمهوری اسلامی ایران از راهپیماییهای ٢٢ بهمن اشارە میکنیم: انگیزه اصلی برای این حضور عشق به اسلام و انقلاب و امام بود. این فقط مخصوص حزب اللهی نبود. حضور گسترده مردم، صحنههایی شوق انگیز و وصف ناشدنی را رقم زد. آمریكا بداند كودكانمان آمده بودند كه بگویند با همین مشت كوچكم تو دهن آمریكا می زنم.
کودکان طبق قوانین بین المللی نباید بە عنوان ابزاری سیاسی مورد بهرەکشی قرار گیرند. چرا کە کودکان توانایی شناخت و درکی از مفهوم ها ندارند و ورورد آن ها بە عرصەهای سیاسی در هر بعد ممنوع میباشد. در ایران کودکان و نوجوانان همیشە موردهدف سیاستهای رژیم قرار گرفتەاند.
همیشە در راهپیمایی و مناسبت های ویژە رژیم ایران چند روز قبل از برگزاری رژیم جمهوری اسلامی ایران با تهدید و ارعاب دانش آموزان را از طریق معلمان تهدید میکند کە اگر در راهپیمایی شرکت نکنند با حکم های انضباطی شدید و سنگین روبر خواهند شد.
این مورد در جمهوری اسلامی ایران تا حدی ریشە دوانیدە است کە خود سران رژیم ایران بە مخالفت از آن برخواستەاند. کودکانی کە هیچ درکی از سیاست و راهپیمایی های سیاسی رژیم ندارند باید در خیابانها بە شعارهای کذایی بلە بگویند و تکرار کنند. این سواستفادە رژیم از کودکان موجب شدە است کە حتی سازمانهای حقوق بشری بە آن واکنش نشان دهند.
"سواستفاده" یعنی هر کاری یا چیزی که در آن کودک مجبور یا متقاعد به فعالیتی شود که خود خواهان آن نیست و مستلزم فشار روانی، ترس، استرس و یا هر چیزی خارج از توان واقعی وی باشد. براین اساس، سوءاستفاده از کودکان در فعالیتهای سیاسی، نظامی و امثالهم مصداق بارز نقض حقوق اولیه آنهاست.
سایت عصر ایران در مقالەای بە این نکتە پرداختە بود که بە سواستفادە از کودکان در تشریفات سیاسی پایان دهیم. اجبار کودکان و پوشاندن لباس محلی و ... و تحمیل متون و اشعار خاص برای دکلمه توسط کودکان به هنگام حضور مهمان، مطابق با اصول و استانداردهای جهانی تشریفات و همچنین مبانی اخلاقی و مفاد حقوق کودکان و اصول شهروندی نیست.
مطابق «پروتکل الحاقی کنوانسیون ژنو» و بند 2 ماده 38 «کنوانسیون» حقوق کودک که ایران هر دو آنها را پذیرفته، جمهوری اسلامی ایران موظف است اطمینان حاصل کند که کودکان زیر 18 سال در مخاصمات و جنگها بهطور مستقیم شرکت ندارند.
نتیجە گیری:
رژیم جمهوری اسلامی ایران در حالی از کودکان بە عنوان ابزاری سیاسی در برنامەهای خود استفادە میکند کە این رژیم حقوق کودکان را پایمال کردە آن را نادیدە میگیرد.
آمار رسمی از تعداد کودکان زباله گرد وجود ندارد، اما در گزارش شهرداری تهران در سال ۹۹ تعداد افراد زبالهگرد در کشور حدود ۱۴ هزار نفر اعلام شده و حاکی از آن است که حدود ۴ هزارو ۷۰۰ نفر از این افراد که غالباً کودکان هستند در پایتخت فعالند.
از کودکان بی سرپرست در ایران آماری در دسترس نیست. رییس سازمان نهضت سوادآموزی با استناد به آخرین سرشماری سال 90 در ایران گفت: 53دهم درصد کودکان ایرانی (گروه سنی 6 تا 9 سال) معادل 236 هزار نفر بی سواد هستند و وضعیت سواد حدود سه درصد آنها نیز مشخص نیست.
حدود ۴ میلیون کودک و نوجوان ساکن ایران به مدرسه نمیروند. وضعیت این گروه بزرگ بازمانده از تحصیل که در میان آنها کودکان کر ، دخترانی که در سنین کم ازدواج کردهاند و دیگر دختران و پسران محروم از تحصیل به چشم میخورد.
به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس ۱۵ درصد جمعیت کودکان ایران "کودکان کار" هستند و این آمار به دلیل "فقر خانوارها" افزایش یافته است. گفته شده حدود ده درصد از این کودکان امکان تحصیل ندارند.
با وجود گذشت بیش از سه دهه از پایان جنگ هشت ساله عراق و ایران، جمهوری اسلامی، دستگاههای مختلف و رسانههای وابسته به آن هنوز داستانسراییهای بسیاری از حضور کودکان در این جنگ دارند.
برای مثال، در کتب درسی دانشآموزان، از نوجوان سیزده سالهای بهنام حسین فهمیده که از او بهعنوان عامل انتحاری در مقابله با تانکهای عراقی استفاده شده بود، هنوز بهعنوان قهرمان ملی یاد میشود.
این در حالیست که در آبان 1397، در پی درگذشت حمید هوشنگی، خبرنگار با سابقهای که از او بهعنوان «خالق افسانه حسین فهمیده» یاد میشود، افکار عمومی ایران متوجه این موضوع شد که حسین فهمیده ساخته و پرداخته دستگاه پروپاگاندای نظام جمهوری اسلامی بوده تا با تهییج احساسات کودکان، آنها را به خط مقدم جنگ بکشاند.
این همه در حالی است که بسیاری از فعالان حقوق کودک از بیپناهی کودکان در شرایط خشن مخاصمهها، جنگها و اخیرا اعتراضات ابراز نگرانی کردهاند. تقابل نیروهای سرکوب کودک با هم سن و سالهایشان در اعتراضات سراسری ایران که دستکم 50 کودک تاکنون به ضرب گلوله دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی جان باختهاند، ظلمی مضاعف در حق کودکان و نقض بارز حقوق آنها محسوب میشود.
این قبیل مواردی است کە رژیم ایران در قبال کودکان انجام میدهد اما آنها را تهدید میکند کە باید در مراسمات سیاسی شرکت کنند.