
چیا موکریانی
در سالهای اخیر، یکی از جدیترین و نگرانکنندهترین آسیبهای اجتماعی در جامعهی کوردستان ایران، رواج گستردهی مواد مخدر جدید و توهمزا در میان جوانان است. موادی نظیر "گل"، "ماشروم" (قارچ توهمزا)، "الاسدی" (اسید) و سایر مشتقات شیمیایی جدید به طور فزایندهای در دسترس قرار گرفتهاند و نهتنها در محافل پنهانی، بلکه در فضای عمومی و حتی میان نوجوانان نیز رواج یافتهاند. این پدیده به معضلی چندبعدی تبدیل شده که ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی دارد و نمیتوان آن را صرفاً به عنوان یک مشکل فردی یا خانوادگی تلقی کرد.
١. تصویری از وضعیت موجود
در بسیاری از شهرها و مناطق کوردستان ایران، بهویژه در میان قشر جوان، دسترسی به مواد مخدر جدید بسیار آسان و بیدردسر است. پخشکنندگان این مواد بهصورت شبکهای و سازمانیافته فعالیت میکنند و با استفاده از روشهای مدرن بازاریابی—از جمله شبکههای اجتماعی و پیامرسانها—محصولات خود را بهطور گسترده عرضه میکنند. برخلاف تصور سنتی از مواد مخدر که عمدتاً در فضاهای پنهان و با ترس و احتیاط رد و بدل میشدند، امروزه بسیاری از جوانان این مواد را مانند یک "محصول عادی" تهیه میکنند.
نکته نگرانکننده این است که مصرف این مواد نهفقط در قشر به حاشیه رانده شده، بلکه در میان جوانان تحصیلکرده، هنرمندان و حتی فعالان اجتماعی نیز دیده میشود. طبیعی جلوه دادن مصرف، تبلیغ ویژگیهای بهظاهر "کمخطر" و "غیر اعتیادآور" برخی از این مواد، و نبود آگاهی عمومی دقیق، موجب گسترش دامنهی مصرف شده است.
٢. دلایل رواج این پدیده
رواج این نوع مواد در کوردستان ایران را نمیتوان جدا از شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این منطقه تحلیل کرد. چند عامل کلیدی را میتوان برشمرد:
١. بحران هویت و سرکوب فرهنگی: جوانان کورد در فضای بستهای رشد میکنند که زبان و فرهنگ مادریشان بهطور سیستماتیک در حاشیه قرار دارد. نبود فضاهای آزاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی باعث میشود بسیاری از آنان برای تخلیه روانی و گریز از واقعیت به مصرف مواد روی آورند.
٢. فشارهای اقتصادی و بیکاری مزمن: نرخ بیکاری در مناطق کوردنشین بهطور سنتی بالاتر از میانگین کشوری است. نبود چشمانداز روشن شغلی و اجتماعی، زمینه را برای بروز احساس بیمعنایی و یأس فراهم میکند که میتواند به مصرف مواد دامن بزند.
٣. نبود برنامههای پیشگیرانه و آموزشی: آموزش رسمی در ایران هیچ برنامه جدی و علمی برای آگاهسازی نوجوانان و جوانان در زمینهی مواد توهمزا ندارد. اطلاعات ناقص و گاه تحریفشده، باعث میشود بسیاری از جوانان خطر واقعی این مواد را درک نکنند.
٤. آسان شدن مسیر ورود و توزیع: شواهد میدانی و تجربههای محلی نشان میدهد که مسیر ورود و پخش مواد مخدر در مناطق کوردنشین به شکل غیرمعمولی آسان شده است. بسیاری از فعالان محلی معتقدند که نهادهای حکومتی عملاً نه تنها کنترل جدی بر این جریان ندارند، بلکه با تسهیل این روند به شکلی غیرمستقیم زمینهی گسترش آن را فراهم میکنند. این مسئله از نگاه بسیاری، یک سیاست آگاهانه برای مشغول کردن جامعه به مسائل حاشیهای و دور کردن آن از مطالبات سیاسی و اجتماعی تلقی میشود.
٣. نقش حکومت و سیاستهای کنترلی ضعیف
جمهوری اسلامی ایران بهطور کلی در حوزهی کنترل و پیشگیری از مواد مخدر، سیاستی دوگانه و اغلب متناقض دارد. از یک سو، برخوردهای قهری و امنیتی شدید با مصرفکنندگان و خردهفروشان سنتی؛ و از سوی دیگر، بیتفاوتی آشکار نسبت به توزیعکنندگان مواد جدید و مدرن، که به راحتی در سطح شهر فعالیت میکنند. این دوگانگی در کوردستان شدیدتر است. کنترل ناکافی و حتی سهلانگاری آگاهانه در این مناطق، این تصور را در میان مردم تقویت کرده که حکومت از رواج این مواد برای تضعیف پویایی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه استفاده میکند.
۴. نقش و مسئولیت احزاب اپوزیسیون
احزاب اپوزیسیون کورد در شرایط کنونی، گرچه از نظر سازمانی محدودیتهای زیادی در داخل کشور دارند، اما هنوز پایگاه اجتماعی قابلتوجهی در جامعهی کوردستان دارند و میتوانند در مقابله با این معضل نقشی مؤثر ایفا کنند. چند مسیر مهم در این زمینه وجود دارد:
١. آگاهسازی و آموزش: احزاب میتوانند از ظرفیت رسانهها، شبکههای اجتماعی و ارتباطات میدانی خود برای تولید محتواهای دقیق، علمی و بومی دربارهی خطرات مواد مخدر استفاده کنند. تأکید بر مسئولیت فردی و جمعی و پیوند دادن این مسئله با مبارزات اجتماعی و ملی، میتواند نگاه جوانان را تغییر دهد.
٢. ایجاد و حمایت از نهادهای مدنی: احزاب میتوانند نقش تسهیلگر در شکلگیری گروهها و انجمنهای محلی ضد مواد مخدر داشته باشند.
فعالیتهای آگاهگرانه، برنامههای حمایتی و فرهنگی، و ایجاد فضای گفتوگو میان جوانان از طریق نهادهای مردمی میتواند تأثیرگذار باشد.
٣. بازتعریف نقش جوانان در مبارزهی اجتماعی: وقتی جوانان احساس کنند که نقش فعالی در جامعه دارند و میتوانند بر مسیر آینده تأثیر بگذارند، احتمال گرایششان به پدیدههای مخرب کمتر میشود. احزاب میتوانند با ایجاد برنامههای فرهنگی، هنری، آموزشی و اجتماعی، جوانان را به نیروی فعال و آگاه تبدیل کنند.
٤. پیوند دادن مبارزه با مواد به مبارزه سیاسی–اجتماعی: مواد مخدر در این مناطق صرفاً یک پدیدهی فردی نیست، بلکه ابزاری سیاسی برای انفعال جامعه است. طرح این مسئله در کنار مطالبات سیاسی و حقوقی مردم، میتواند به شکلگیری گفتمان جدیدی منجر شود که مواد مخدر را نه به عنوان "خطای فردی"، بلکه به عنوان بخشی از سیاست کنترل اجتماعی درک میکند.
٥. راهکارهای مقابله با معضل
برای مقابله مؤثر با رواج مواد مخدر جدید، نیاز به یک رویکرد چندسطحی وجود دارد:
• آموزش عمومی و تخصصی: راهاندازی برنامههای آگاهیرسانی از سنین پایین در مدارس و محافل جوانان، با محتوای علمی و بومیشده.
• ایجاد فضاهای فرهنگی و ورزشی: فراهم کردن بسترهایی برای تخلیه انرژی و خلاقیت جوانان از طریق هنر، ورزش و فعالیتهای داوطلبانه.
• تقویت خانواده و جامعه محلی: افزایش نقش خانوادهها و بزرگان محلی در گفتوگو و نظارت غیرسرکوبگرانه بر رفتار جوانان.
• نقش رسانههای محلی: انتشار گزارشها، گفتوگوها و مستندهای اجتماعی دربارهی واقعیتهای مواد مخدر، بدون نگاه کلیشهای و تحقیرآمیز.
• فشار اجتماعی بر پخشکنندگان: ایجاد فضاهای اجتماعی که فروش و توزیع مواد را به عمل غیرقابل قبول و مطرود تبدیل کند.
• مبارزه با سیاستهای تسهیلگر حکومتی: شفافسازی و افشاگری نسبت به بیتفاوتی یا نقش مستقیم نهادهای حکومتی در گسترش این مواد، به زبان مستند و مستدل.
نتیجه
رواج مواد مخدر جدید در میان جوانان کوردستان ایران نه یک پدیدهی ساده، بلکه تهدیدی خاموش علیه سلامت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این جامعه است. نهادهای حکومتی با بیتفاوتی یا سیاستهای آگاهانه، نقش مؤثری در شکلگیری این وضعیت دارند. در مقابل، احزاب اپوزیسیون و نهادهای مردمی میتوانند با اتخاذ رویکردی فعال، آگاهگر و اجتماعی، مسیر مقابله را هموار کنند. این مبارزه، نه صرفاً یک اقدام بهداشتی یا قضایی، بلکه بخشی از دفاع از هویت، پویایی و آیندهی جامعهی کوردستان است.