-بررسی خشونت ایران علیه کوردستان-
بخش دوم
آگری اسماعیلنژاد
در ابتدا این مقاله لازم است، مفهوم خشونت را واشکافی کنم.
خشونت در سپهر عمومی از معناهای متفاوتی برخوردار است، گاها به عنوان یک استعاره نیز در گفتگوها روزانه بکار گرفته میشود اما در این نوشته، خشونت عبارت از نیتی است که قصد تغییر اجباری در رفتار گروهی و یا آسیب رساندن به گروهی را داشته باشد.
آنچه در ایران "مساله کورد" خوانده میشود، در واقع تقابل خشونت اعمال شده از طرف حاکمان ایران و مبارزه کوردستان علیه این خشونت است، که یک طرف آن را با اسماء مختلف از جمله "مساله کورد" و طرف مقابل آن را مبارزات ملی_دمکراتیک میخواند. برای تبیین بیشتر این تقابل باید ابتدا زمینه خشونت علیه کوردستان در ایران را بررسی کنیم.
در ایران، سنگ بنای خشونت ذهنی علیه کوردستان را هویت ایرانی شکل داده است. هویت ایرانی به مثابه یک هویت سیاسی تمامیتخواه و تقابل این هویت با دیگر هویتهای موجود در جغرافیای ایران، مسبب شکلگیری رژیمی از خشونتهای هنجار شده علیه مردمان این جغرافیا شده است.
هویت ایرانی که خود را گاها تحت عنوان ناسیونالیسم ایرانی نیز تعریف میکند، در تلاش است بر پایه هویت معیار فارس_تشیع تمامی هویتهای موجود در جغرافیای ایران را در خود استحاله کند، به امید اینکه بتواند تمامیت قدرت سیاسی_اقتصادی موجود در جغرافیای ایران کنونی را، در دست دارندگان هویت معیار حفظ و تثبیت کند.
هویت ایرانی تولید شده در راس قدرت، در واقع همان هویت فارسی-شیعی است که در ١٥٠ سال گذشته قوام پیدا کرده و همزمان تلاش نموده است، منافع خود را به عنوان هنجارهای عمومی به جامعه ایران قالب کند.
هویت فارسی-شیعی از آنجا که در ایران در ١٠٠ سال گذشته به صورت کاملا تمامیتخواه در مسند قدرت بوده است، توانسته رژیم خاصی از هنجارها را بر اساس منافع هویت فارس_تشیع در جامعه ایران تعریف کند و این رژیم هنجاری را، در بطن جامعه ایران مشروع جلوه دهد. پایههای خشونت علیه کوردستان را باید در این ساختار رژیم هنجاری، جستجو کرد.
در اینجا برای تبیین بیشتر، به چند کلان هنجار موجود در رژیم هنجارهای ایران که عامل اساسی ایجاد خشونت علیه کوردستان هستند، اشاره میکنیم:
تمامیت ارضی
یکی از هنجارهای که در ساختار رژیم هنجارهای ایران وجود دارد، موضوع تمامیت ارضی ایران است. ایرانیها این مساله را به عنوان یک کلان هنجار به جامعه ایران قالب کرده و در تلاشاند از این طریق، کشتار و سرکوب ملتهای غیرفارس را مشروع نشان دهند. آنها با مطرح کردن موضوع "یکپارچگی ایران" و مساله "تجزیهطلبی" در افکار عمومی سرکوب ملتهای غیرفارس را به گذارهای مشروع تبدیل کردهاند.
در واقع تمامیت ارضی در سپهر سیاسی ایران نه یک واقعیت جغرافیای تاریخی است و نه حتی یک نگاه در برابر زیاده خواهیهای بینالمللی، بلکه کلان هنجاری است برای ماندگاری قدرت در دست حاکمان فارسی-شیعی و مشروعیت بخشی به سرکوب مردمان غیرفارس.
حاکمیت ملی ایران
دومین کلان هنجاری که پایه خشونت علیه کوردستان در آن قرار دارد، حکومت، قوانین و نهادهای وابسته به آن است که کلیتی به نام "حاکمیت ملی ایران" را تشکیل میدهد. حکومت در ایران استراتژی خود را بر اساس تحقق "ملت ایران" که پایههای آن بر هویت فارس_تشیع قرار دارد، تعریف میکند. همزمان حاکمان ایران در ١٠٠ سال گذشته برای رسیدن به این مطلوب خود بر تمرکز قدرت در دست مرکز بیشینه فارس و سلب قدرت از حاشیه بیشینه غیره فارس، تاکید دارند.
در این بین آنچه حاکمیت ملی در ایران خوانده میشود، به بخشی از خشونت علیه کوردستان تبدیل شده است. لازم به یادآوری نیست که بخشی از سلب حقها از کوردستان که در چارچوب خشونت عیله کوردستان قرار دارد، در قانون اساسی جمهوری اسلامی و نیز قانون اساسی مشروطه کاملا شفاف مطرح شده است.
جدا از این، قانون موضوعه و "خشونت مشروع در دست حکومت" یا "خشونت قانونی" به عنوان ابزارهای در دست ملت فارس علیه دیگر ملتها جغرافیای ایران علیالخصوص کوردستان استفاده میشود.
زبان فارسی و تشکلهای دینی
سومین کلان هنجاری که پایههای اصلی خشونت علیه کوردستان را تشکیل میدهد، زبان فارسی و تشکل و نهادهای دینی وابسته به پیروان دین تشیع است. زبان فارسی به عنوان یکی از پایههای اصلی هویت ایرانی در سپهر عمومی به عنوان زبان ملی و زبانی که ذاتا پرقدرت است به جامعه القاء میشود، هدف از القاء این موضوع زمینه سازی برای سلب حق از دیگر زبآنها در ایران است.
همچنان که در خردادماه سال ٩٧ مشاهده کردید، محمدرضا شفیع کدکنی به عنوان یک استاد ادبیات فارسی "ذات" زبان فارسی را دلیلی برای سلب حق از دیگر زبآنها در شبه قاره و آسیای مرکزی میداند و پا را تا جای جلو میکشد که آموزش زبان بومی در این منطقه را یک توطئه انگلیسی قلمداد میکند.
در همین رابطه است، که در ماده ١٥ قانون اساسی جمهوری اسلامی، زبان فارسی به عنوان زبان رسمی شناخته شده است و در سپهر فرهنگی نیز بر اساس تفکیک سازی زبان ملی _ محلی، خشونت را چنان وسیع کردهاند که ابائی از آن ندارند آموزش زبان بومی را به عنوان تهدیدی "علیه امنیت ملی"، مطرح کنند.
در مورد تشکلهای دینی اهل تشیع نیز باید اظهار کرد که با توجه به اینکه هویت معیار که برای "ملت ایران" تعریف شده است، یکی از پایههای آن تشیع است، تشکلهای دینی موجود در جامعه ایران علیالخصوص "مرجعیت تشیع"، بخشی از پایههای خشونت علیه مردمان دارنده هویت غیرمعیار هستند.
در مساله مرجع تقلید و تشکلهای دینی و استفاده ابزاری از آنها توسط ملت فارس کافی است به فتوای خمینی علیه کوردستان در ٢٨ مرداد ١٣٥٨ اشاره کرد. در همین زمینه باید اشاره کرد که سران جمهوری اسلامی در توجیه ترورهای حکومتی که طی آن بخشی از رهبران اپوزیسیون کوردستان جانشان را از دست دادند، بارها اعلام کرده که این ترورها توسط مراجع تقلید و دادگاهها انقلاب تائید شده است.
ابعاد خشونت اعمالی
کلان هنجارهای که در فوق به آنها اشارهای گذرا شد، بخشی از "رژیم هنجاری" موجود در سپهر سیاسی ایران را تشکیل میدهند که زمینه و گسترش ابعاد خشونت علیه دارندگان هویت غیرمعیار در جامعه ایران را فراهم میکنند. براساس این رژیم هنجارها میتوان خشونت علیه کوردستان را در هشت بخش اساسی تقسیم بندی کرد:
١) خشونت سیستمی
عبارت از ساختار حكومتی و نهادهای آن که نظام حاکمیت ملی ایران را تشکیل دادهاند. از آنجا که سیاستگذاری این ساختار تماما در راستای استراتژی تحقق ملت_دولت ایران است پس خود ساختار حاکمیت ملی، بزرگترین و پرقدرتترین و نهانترین مجموعه در شکلگیری خشونت علیه جامعه کوردستان است. خشونت اعمالی از طرف این ساختار بسیار پنهان است، چون رفتار آن در پس پرده مشروعیت حاکمیت و امنیت ملی نهان شده است. خشونت سیستمی را میتوان خشونت قانونی نیز قلمداد کرد و دامنه آن از بندهای قانون اساسی جمهوری اسلامی شروع میشود تا "اعمال حاکمیت" و "دفاع از امنیت ملی" ادامه پیدا میکند.
٢) خشونت عریان
نمایانترین نوع خشونت علیه جامعه کوردستان از طرف حاکمان، بکارگیری قدرت فیزیکی برای تغییر در رفتار جامعه کوردستان و اعمال سلطه برآن است. این نوع خشونت را خشونت عریان نامیدهام چون ساختار آن برای مردم محسوس و نتایج آن از عینیت بیشتری برخوردار است در ضمن نتایج این نوع خشونت از لحاظ زمانی، زودتر تحقق مییابد.
در ١٠٠ سال گذشته بارها حاکمان تهران به کوردستان لشکرکشی کردهاند تا از این طریق سلطه و سیاستهای خود بر جامعه کوردستان اجرائی کنند. این نیروی نظامی از تمامی امکانات حکومتی برای اعمال سلطه خود استفاده میکند و در سطح افکاری عمومی و سپهر سیاسی بکارگیری خشونت عریان علیه جامعه کوردستان با عناوین همچون "دفاع از تمامیت ارضی" ، " کسب امنیت" و "اعمال حاکمیت" لاپوشانی میشود. این نوع خشونت مشروعیت و قدرت خود را از خشونت سیستمی کسب میکند اما چون فرم آن پنهان نیست در چارچوب خشونت سیستمی صرف قرار نمیگیرد. خشونت عریان البته شامل جنگ پنهان امنیتی اعم از آمادهکاری برای ترور و نیز تهدیدات سایبری نیز میباشد، چون نتایج این نوع پنهانکاری عیان و زودحاصل است.
٣) خشونت قضائی
نظام قضائی و ساختار دادگاه در ایران به بخشی از خشونت علیه کوردستان تبدیل شده است. این مقوله جدا از مساله فساد ساختاری موجود در بطن نظام قضائی ایران است. خشونت قضائی موجود در نظام قضائی ایران، که علیه جامعه کوردستان اعمال میشود بخشی از اهداف نظامند آن نظام است. پس آن را نمیتوان در بخش فساد ساختاری گنجاند. در واقع نظام دادگاهی و ساختار قوه قضائیه کاملا در اختیار حاکمان ایدئولوژیک قرار دارد و در راستای تحقق "ملت ایران " عمل میکند. این فرم از خشونت نیز مشروعتر خود را از خشونت سیستمی کسب میکند، اما با توجه به عریانی آن و نیز تفاوت در نوع اعمال آن خود یک فرم مجزا از خشونت سیستمی است که در بالا شرح آن رفت.
قاضی محمد و یارانش توسط یک دادگاه به اعدام محکوم شدند و بعدها هم همین دادگاهها بودند که در دوره پهلوی دوم صدها فعال سیاسی کورد را به زندان فرستاد و در دوره جمهوری اسلامی نیز از صادق خلخالی، حاکم شرع تا دادگاههای انقلاب کنونی همگی از مشروعیت سیستم قضائی برخوردارند و از این راه دست به اعدام و محکومیت زندان علیه فعالین کورد میزنند.
٤) خشونت اقتصادی
نظام اقتصادی و توسعه ایران براساس نگاه امنیتی به حاشیه و تمرکز اقتصاد صنعتی و توسعه در مرکز طراحی شده است. در این نظام برپایه "دفاع از تمامیت ارضی" کوردستان را به عنوان حاشیه ایران در یک فقر سیستماتیک نگه میدارد. برای اثبات این نوع خشونت کافی است تنها به آمار کشتار سالانه کولبران کورد و همچنین آمارهای رسمی فقر، بیکاری، میزان درآمد یک خانواده شهری و روستای در کوردستان که توسط سازمان آمار ایران و بانک مرکزی ایران منتشر میشود، مراجعه کرد. خشونت اقتصادی در بطن سیاستگذاری اقتصادی حاکمان نهفته است.
٥) خشونت فرهنگی_علمی
ساختار این خشونت براساس فرهنگ ملی/فرهنگ محلی طراحی شده است در این ساختار فرهنگ ملی همان فرهنگ فارسی است که حق استفاده از تمامی امکانات حکومت و سرمایه حکومت را دارد و فرهنگ محلی همان فرهنگ غیرفارس است که دستگاه رسمی تلاش میکنند آن را در سطح افکار عمومی به عنوان یک فرهنگ پست و کم ارزش قلمداد کنند و در سطح حق خواهی به عنوان یک تهدید علیه امنیت ملی پنداشته شود. در مورد خشونت علمی نیز باید به نظام آموزش رسمی اشاره کرد، نظام آموزش رسمی یک نظام توتالیتر است که راهبرد آن قوام دهی و تحقق "ملت ایران" است. بر همین اساس هر آنچه به عنوان چالش در راه تحقق ملت ایران تلقی شود، توسط این نظام یا به حاشیه رانده میشود و یا غیرعلمی و احمقانه خوانده میشود. نقطه برابر آن نیز واقعیت دارد و آنچه زمینه تحقق "ملت ایران" را فراهم کند علمی و آکادمیک تلقی میگردد.
این نوع خشونت از پنهانی خاصی برخوردار است و از سلب آموزش زبان مادری در مراکز رسمی آموزش شروع شده و تا تمرکز دانشگاههای بزرگ در مناطق خاص، گسترش مییابد.
٦) خشونت زبانی
عبارت از گذاره، استعاره، جوک، بازیهای زبانی و سیاستهای رسانههایی که به شیوه کاملا سیستماتیک در بین مردم ترویج میشود. هدف اصلی این نوع خشونت، القاء نوعی ضد ارزش علیه هویت کوردستانی در بطن جامعه کوردستان است.
اصطلاحات تند علیه کوردها، بخشی از خشونت زبانی جامعه ایران علیه کوردستان است که روزانه توسط کاربران زبان فارسی علیه کوردستان تولید و ترویج میشود. این فرم از خشونت زبانی در جامعه ایران بیشتر رو به جامعه آذری و لور بکار گرفته میشود.
سیاست رسانههای و جنگ نرم موجود در رسانههای فارسی علیه کوردستان را میتوان در چارچوب خشونت زبانی قرار داد. رسانههای فارسی بسیاری موجودند که حتی در خارج از اراده جمهوری اسلامی فعالیت میکنند و سالانه چندین بار از اصطلاح "تروریست" برای شناساندن احزاب و جریانات کوردی استفاده میکنند، همین رسانهها تقریبا تمامی متدهای جنگ روانی و جنگ رسانهای را علیه کوردستان بکار میگیرند. این نوع خشونت نیز در قالب خشونت زبانی یا خشونت معنایی قرار میگیرد.
هدف اصلی از اعمال این فرم از خشونت زبانی این است که اراده مصمم مردم کوردستان به مقابله با خشونت عریان را در هم بشکند و راه را برای اعمال خشونت سیستمی هموار کند.
٧) خشونت محیط زیستی
این نوع خشونت در دو فرم عینیت پیدا میکند:
یک: سیاستهای آبی_ محیط زیستی که سران جمهوری اسلامی در دو دهه گذشته در کوردستان اعمال کردهاند. دو: سهل انگاری در جلوگیری از فجایع محیط زیستی
برای تبیین بیشتر این بخش باید گفت علیرغم اینکه سالانه صدها هزار هکتار از جنگلهای کوردستان به دلایل مختلف طعمه حریق میشوند اما نهادهای حکومتی نه تنها سیاستگذاری مشخصی برای جلوگیری از این مهم ندارند بلکه حتی سازمانی در کوردستان نیست که دارنده امکانات بروز اطفاء حریق جنگل باشد.
٨) خشونت اجتماعی
این نوع خشونت در واقع تابع و بازده خشونتهای دیگر است، بدین معنی که یکی از بازدههای خشونتهای فوق، ایجاد ناهنجاری و یا گسترش ناهنجاری اجتماعی است که در قالب خشونت اجتماعی خود را نمایان میکند.
نرخ خودکشی در ایلام به ازای هر ١٠٠ هزار نفر ١٣.٨ نفر است، این آمار دو برابر نرخ متوسط ایران و بالاترین سطح در جهان است، اما این تمامی ماجرا نیست، ایلام از استانهای بیکار ایران و جزء کم درآمدترین استانهای ایران نیز هست. توسعه مرکز محور که در واقع طرحی برای تحقق "ملت ایران" است، مسبب گسترش فقر سیستماتیک و ایجاد خشونت اقتصادی و در پی آن نوع دیگر از خشونت را ایجاد و گسترش داده است که همان خشونت اجتماعی است که نتایج آن در قالب افزایش میزان اعتیاد، طلاق، خودکشی، زورگیری نمایان میکند. برآیندی آنها هم وجود خشونت بیشتر در جامعه کوردستان است.
آنچه در پایان باید به آن اشاره کرد، موضوع فلسفه مبارزات است. مبارزات کوردستان را میتوان در قالب مبارزات ملی_دمکراتیک تعریف کرد، این مفهوم در وهله اول به معنی، تلاش مبارزاتی برای پایان همان خشونتهای است که علیه کوردستان از طرف ایران اعمال میشود و در سطور فوق به آنها اشاره شد. پس مبارزات در کوردستان باید همزمان علیه تمامی خشونتهای فوق دست به مقابله بزند. بر اساس نوع خشونتهای اعمال شده و عینیت رفتاری حاکمان ایران علیه کوردستان باید اظهار کرد که کوردستان در واقع "مستعمره داخلی" ایران است و مبارزات کوردستان باید بر پایه پایان استعمارگری و حق برابر و یکسان بین ملتهای ایران طراحی شود.
در این شرایط در مورد بخش دمکراتیک بودن مبارزات کوردستان باید اظهار کرد، گفتمان دمکراتیزاسیون یک گفتمان درون ملتی در بین ملت کورد است و مراد از دمکراتیزاسیون، دمکراتیزاسیون جامعهی کوردستان است و گفتگوی میان جامعهی کوردستان و حاکمیت ایران فقط بر سر "حق تعیین سرنوشت" است.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.