جهان در حالی وارد سال جدید میلادی شد که بنابر گزارش سالانه خانهی آزادی، ٧١ کشور در سال گذشته با افول و زوال آزادی و نابودی بنیادها آن روبرو بودهاند. روالی که در یک بازهی زمانی ١٢ ساله یعنی از سال ٢٠٠٦، آغاز شده و طی آن مردمان ١١٣ کشور جهان با زوال و نابودی بنیادهای آزادی روبرو بودهاند. در واقع جهان ما در این سالها به سوی افقی امیدوارکننده و روشناییبخش حرکت نکرده بلکه بلعکس، به سوی تاریکی و خفقان و نابودی رویای انسانی زیستن گام برداشته است.
اما در این میان بودند و هستند مردمان و سرزمینهایی که نه در طول این دوازده سال، بلکه قرنهاست در فضایی مالامال از سرکوب و خفقان و رعب و ترور زندگی میکنند و در این میان کوردها، نمونهی بارز این مساله هستند. ملت کورد نه تنها در آرزوی رسیدن به آزادی، مبارزهی بیامانی را قرنهاست ادامه میدهد بلکه در این کارزار نابرابر نیز از کوچکترین حمایتها محروم بوده و همیشه در خارج از مباحث جهان در باب آزادی و برابری قرار داشته است.
از آن جهت که کوردها، به ویژه بعد از تاسیس جمهوری کوردستان در بهمن ١٣٢٤ شمسی، به صورت جریانی منسجم و بر اساس اصول مبارزه گروهی، سازمانی و حزبی به مقابله با فاشیسم حاکم بر ایران پرداختهاند، با شدیدترین نوع واکنش از سوی حکومت تهران روبرو بوده و رژیمهای ایران نیز برای ایجاد رعب و وحشت در سراسر این کشور از سرکوب، کشتار و اعدام کوردها بهره برده تا از این طریق بتوانند ترس و هراس را در سراسر ایران حاکم کرده و مانع از گسترش اعتراضات شوند.
کشتار معترضین در شهرهای کوردستان و زاگرس در همان روزهای اولیه اعتراضات دیماه ١٣٩٦ شمسی و شلیک مستقیم به مردم در تویسرکان، کرماشان، ایلام، خرمآباد، دورود، دزفول، ایذه و مسجد سلیمان آخرین نمونه از این واقعیت تلخ است که با سکوت شگفتآور نهادهای حقوقبشری روبرو بود. نهادها و سازمانهایی که حتا در مورد کشتار بازداشتشدگان اعتراضات اخیر کمترین توجه را صرف اخبار کوردستان کرده و تمام تمرکز خود را تنها بر شهرهای مرکزی ایران متمرکز نمودند.
سارو قهرمانی، کیانوش زندی، حسین قادری، خالد قیصری و آرام معاذی تنها نام تعدادی از فعالین کورد است که در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی ایران به دست نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به قتل رسیدهاند در حالی که کمپین حقوق بشر در ایران با انتشار بیانیهای تنها خواستار تحقیق در مورد معترضان جان باخته در زندانهای تهران شده است و به ذکر اسامی جان باختگان در تهران و اراک اکتفا کرده است.البته این تنها نمونهی کوچکی از نادیده گرفتن نقض فاحش حقوق بشر در کوردستان از سوی سازمانهای حقوق بشریِ ایرانی طی اعتراضات اخیر در کوردستان و زاگرس میباشد. بازداشت صدها زن در مسجد سلیمان که تنها جرمشان نسبت فامیلی با معترضین بود و نگهداری آنها در کمپهای ترک اعتیاد به مدت چندین روز از نمونههای دیگر نقض حقوق بشر در جریان اعتراضات اخیر بود که از سوی سازمانهای حقوق بشری، کوچکترین اشارهای به آن نشد.
اینکه بازداشت یا تهدید یکی از فعالین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فارسزبان و ساکن استانهای مرکزی ایران و یا دو تابعیتیها، با واکنش سریع سازمانهای حقوق بشری ایرانی و بینالمللی روبرو میشود به امری عادی بدل شده، واقعیتی غیرقابل انکار که میتوان با بررسی مختصر تاریخچه و نحوهی عملکرد این سازمانها به آن پی برد. واقعیتی که هر انسان ناظر و ریزبینی را دچار این سوال میکند که آیا کوردها در بازنه تعریف حقوق بشر قرار نمیگیرند؟ آیا این سازمانها نباید نسبت به هرگونه نقض حقوق بشری در بخشهای مختلف ایران از خود حساسیت و واکنش نشان دهند؟ چه عاملی باعث میشود تا سازمانهای و نهادهای حقوق بشری، در گزارشها و بیانیههای خود نام ملیتهای ایران از جمله کوردها را از قلم بیاندازند؟!
اگر حکومتهای حاکم بر ایران طی ادوار مختلف تاریخی، با هدف محو کردن کامل کوردها از صحنهی تاریخ از هیچ تلاشی دریغ نکرده و با سرپوش نهادن بر تمام فجایع اعمال شده بر این سرزمین و حتا سانسور اخبار مرتبط با بلاهای طبیعی، تمام توان خود را در راستای اجرائی کردن برنامههای شوم خود بسیج کردهاند، نباید دچار شگفتی شویم چرا که ذات حکومتهایی همچون جمهوری اسلامی و یا نظام شاهنشاهی ایران چیزی غیر از این را نمیطلبد. در واقع زمانی آدمی دچار شگفتی و افسوس میشود که جنایتهای اعمال شده بر کوردها از سوی افراد، سازمانها و نهادهای حقوقبشری و مدافع آزادی و برابری، به خارج از گود مباحث پرتاب شده یا در بهترین حالت در حاشیه گفتمان آنها قرار میگیرد.
کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد از سال ١٩٨٤ تا کنون، برای پیگیری و بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران گزارشگران ویژهای را تعین کرده که هرکدام از این گزارشگران طی سالهای ماموریت خود، دهها گزارش در رابطه با مسائل حقوق بشری در ایران منتشر کردهاند که باید متذکر شد در بخشهای مرتبط با مسالهی کوردستان، ضعفهای آشکاری داشتهاند. عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، در شهریور ماه امسال، خواستار تحقیق مستقل و همه جانبه درباره کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ شد. اما نه تنها او ، بلکه هیچکدام از سازمانها و یا نهادهای بینالمللی و ایرانی نیز تا به امروز در رابطه با فتوای جهاد خمینی علیه کوردها در مرداد ٥٨ و کشتار صدها کورد در آن روزها و یا محاصرهی تمام عیار سنندج به دست سپاه و ارتش در همان سال و ممانعت از ورود خوراک، وسایل بهداشتی، دارو و تمام امکانات لازم به شهر جهت به زانو درآوردن مردم و نیز بمباران کور سنندج توسط هواپیماهای ارتش و قتلعام صدها نفر از مردم عادی و یا اعدام دستهجمعی ٥٩ شهروند کورد مهاباد در خرداد ١٣٦٢ شمسی، بیانیه صادر نکرده و خواستار تحقیقات مستقل نشدهاند.
با تمام این اوصاف و در طی این سالها، فعالین سیاسی و مدنی کورد بیکار ننشستند و تنها نظارهگر سکوت سازمانهای حقوق بشری نبودند. محمدصدیق کبودوند، همراه با تعداد دیگری از فعالین مدنی کورد، در ۲۰ فروردین ماه ۱۳۸۴، سازمان دفاع از حقوق بشر کوردستان را بنیاد نهاد و در سال ١٣٨٩ نیز تعداد دیگری از فعالین کورد آژانس خبررسانی کردپا را برای پوشش خبری نقض حقوق بشر در کوردستان به راه انداختند تا کوردها از نقطهی کور اعمال شده بر آنها از سوی سازمانهای حقوق بشریِ ایرانی و بینالمللی، خارج شوند و خود به تریبون حقطلبی خود بدل شوند.
اما باید گفت که برای رسیدن به دنیایی آرمانی، هیچگاه نمیتوان تنها به جنگ دیو و پلیدی رفت، به همین خاطر ما نیازمند حمایت و همراهی نیروهای ایرانی و بینالمللی هستیم. بنابراین برای آنکه بتوانیم، سازمانهای حقوق بشری را از مسیر اشتباه خود برگردانده و کاری کنیم که در جهت اهداف و آرمانهای انسانی عمل کنند باید فعالین سیاسی، مدنی و فرهنگی کوردستان با نوشتن مقالات متعدد، ارسال گزارشات در باب اجحافات این سازمانها به گردانندگان آن یا رسانههای بینالمللی، شکل دادن به اعتراضات در این رابطه، ارسال مکرر گزارشات حقوق بشری و یا حضور فیزیکی در این سازمانها در جهت اصلاح عملکرد ضعیف این سازمانها، گام بردارند. البته در این میان نقش احزاب کوردستانی و نمایندگیهای این احزاب در کشورهای آزاد، از اهمیت شایانی برخوردار است. این احزاب به دلیل سالها مبارزه و ارتباطات دیپلماتیک دارای حامیان متعددی در بخشهای مختلف جوامع غربی هستند و اگر نمایندگیهای احزاب به صورت مستمر به نهادهای اجرائی و تصمیمگیرنده این کشورها گزارشات حقوق بشری کوردستان را ارائه دهند و یا اجحافات سازمانهای حقوقبشری در حق مسالهی کوردستان را مکررا رسانهای کنند، میتوان امید داشت که طی سالهای آینده ما شاهد تحولی در بینالمللی شدن مساله کورد در جهان باشیم، البته باید متذکر شد که تمام این اما و اگرها به درک موقعیت، کنش، فعالیت و پشتکار خود کوردها بستگی دارد.
تنظیم: شهرام میرزائی
اما در این میان بودند و هستند مردمان و سرزمینهایی که نه در طول این دوازده سال، بلکه قرنهاست در فضایی مالامال از سرکوب و خفقان و رعب و ترور زندگی میکنند و در این میان کوردها، نمونهی بارز این مساله هستند. ملت کورد نه تنها در آرزوی رسیدن به آزادی، مبارزهی بیامانی را قرنهاست ادامه میدهد بلکه در این کارزار نابرابر نیز از کوچکترین حمایتها محروم بوده و همیشه در خارج از مباحث جهان در باب آزادی و برابری قرار داشته است.
از آن جهت که کوردها، به ویژه بعد از تاسیس جمهوری کوردستان در بهمن ١٣٢٤ شمسی، به صورت جریانی منسجم و بر اساس اصول مبارزه گروهی، سازمانی و حزبی به مقابله با فاشیسم حاکم بر ایران پرداختهاند، با شدیدترین نوع واکنش از سوی حکومت تهران روبرو بوده و رژیمهای ایران نیز برای ایجاد رعب و وحشت در سراسر این کشور از سرکوب، کشتار و اعدام کوردها بهره برده تا از این طریق بتوانند ترس و هراس را در سراسر ایران حاکم کرده و مانع از گسترش اعتراضات شوند.
کشتار معترضین در شهرهای کوردستان و زاگرس در همان روزهای اولیه اعتراضات دیماه ١٣٩٦ شمسی و شلیک مستقیم به مردم در تویسرکان، کرماشان، ایلام، خرمآباد، دورود، دزفول، ایذه و مسجد سلیمان آخرین نمونه از این واقعیت تلخ است که با سکوت شگفتآور نهادهای حقوقبشری روبرو بود. نهادها و سازمانهایی که حتا در مورد کشتار بازداشتشدگان اعتراضات اخیر کمترین توجه را صرف اخبار کوردستان کرده و تمام تمرکز خود را تنها بر شهرهای مرکزی ایران متمرکز نمودند.
سارو قهرمانی، کیانوش زندی، حسین قادری، خالد قیصری و آرام معاذی تنها نام تعدادی از فعالین کورد است که در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی ایران به دست نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به قتل رسیدهاند در حالی که کمپین حقوق بشر در ایران با انتشار بیانیهای تنها خواستار تحقیق در مورد معترضان جان باخته در زندانهای تهران شده است و به ذکر اسامی جان باختگان در تهران و اراک اکتفا کرده است.البته این تنها نمونهی کوچکی از نادیده گرفتن نقض فاحش حقوق بشر در کوردستان از سوی سازمانهای حقوق بشریِ ایرانی طی اعتراضات اخیر در کوردستان و زاگرس میباشد. بازداشت صدها زن در مسجد سلیمان که تنها جرمشان نسبت فامیلی با معترضین بود و نگهداری آنها در کمپهای ترک اعتیاد به مدت چندین روز از نمونههای دیگر نقض حقوق بشر در جریان اعتراضات اخیر بود که از سوی سازمانهای حقوق بشری، کوچکترین اشارهای به آن نشد.
اینکه بازداشت یا تهدید یکی از فعالین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فارسزبان و ساکن استانهای مرکزی ایران و یا دو تابعیتیها، با واکنش سریع سازمانهای حقوق بشری ایرانی و بینالمللی روبرو میشود به امری عادی بدل شده، واقعیتی غیرقابل انکار که میتوان با بررسی مختصر تاریخچه و نحوهی عملکرد این سازمانها به آن پی برد. واقعیتی که هر انسان ناظر و ریزبینی را دچار این سوال میکند که آیا کوردها در بازنه تعریف حقوق بشر قرار نمیگیرند؟ آیا این سازمانها نباید نسبت به هرگونه نقض حقوق بشری در بخشهای مختلف ایران از خود حساسیت و واکنش نشان دهند؟ چه عاملی باعث میشود تا سازمانهای و نهادهای حقوق بشری، در گزارشها و بیانیههای خود نام ملیتهای ایران از جمله کوردها را از قلم بیاندازند؟!
اگر حکومتهای حاکم بر ایران طی ادوار مختلف تاریخی، با هدف محو کردن کامل کوردها از صحنهی تاریخ از هیچ تلاشی دریغ نکرده و با سرپوش نهادن بر تمام فجایع اعمال شده بر این سرزمین و حتا سانسور اخبار مرتبط با بلاهای طبیعی، تمام توان خود را در راستای اجرائی کردن برنامههای شوم خود بسیج کردهاند، نباید دچار شگفتی شویم چرا که ذات حکومتهایی همچون جمهوری اسلامی و یا نظام شاهنشاهی ایران چیزی غیر از این را نمیطلبد. در واقع زمانی آدمی دچار شگفتی و افسوس میشود که جنایتهای اعمال شده بر کوردها از سوی افراد، سازمانها و نهادهای حقوقبشری و مدافع آزادی و برابری، به خارج از گود مباحث پرتاب شده یا در بهترین حالت در حاشیه گفتمان آنها قرار میگیرد.
کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد از سال ١٩٨٤ تا کنون، برای پیگیری و بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران گزارشگران ویژهای را تعین کرده که هرکدام از این گزارشگران طی سالهای ماموریت خود، دهها گزارش در رابطه با مسائل حقوق بشری در ایران منتشر کردهاند که باید متذکر شد در بخشهای مرتبط با مسالهی کوردستان، ضعفهای آشکاری داشتهاند. عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، در شهریور ماه امسال، خواستار تحقیق مستقل و همه جانبه درباره کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ شد. اما نه تنها او ، بلکه هیچکدام از سازمانها و یا نهادهای بینالمللی و ایرانی نیز تا به امروز در رابطه با فتوای جهاد خمینی علیه کوردها در مرداد ٥٨ و کشتار صدها کورد در آن روزها و یا محاصرهی تمام عیار سنندج به دست سپاه و ارتش در همان سال و ممانعت از ورود خوراک، وسایل بهداشتی، دارو و تمام امکانات لازم به شهر جهت به زانو درآوردن مردم و نیز بمباران کور سنندج توسط هواپیماهای ارتش و قتلعام صدها نفر از مردم عادی و یا اعدام دستهجمعی ٥٩ شهروند کورد مهاباد در خرداد ١٣٦٢ شمسی، بیانیه صادر نکرده و خواستار تحقیقات مستقل نشدهاند.
با تمام این اوصاف و در طی این سالها، فعالین سیاسی و مدنی کورد بیکار ننشستند و تنها نظارهگر سکوت سازمانهای حقوق بشری نبودند. محمدصدیق کبودوند، همراه با تعداد دیگری از فعالین مدنی کورد، در ۲۰ فروردین ماه ۱۳۸۴، سازمان دفاع از حقوق بشر کوردستان را بنیاد نهاد و در سال ١٣٨٩ نیز تعداد دیگری از فعالین کورد آژانس خبررسانی کردپا را برای پوشش خبری نقض حقوق بشر در کوردستان به راه انداختند تا کوردها از نقطهی کور اعمال شده بر آنها از سوی سازمانهای حقوق بشریِ ایرانی و بینالمللی، خارج شوند و خود به تریبون حقطلبی خود بدل شوند.
اما باید گفت که برای رسیدن به دنیایی آرمانی، هیچگاه نمیتوان تنها به جنگ دیو و پلیدی رفت، به همین خاطر ما نیازمند حمایت و همراهی نیروهای ایرانی و بینالمللی هستیم. بنابراین برای آنکه بتوانیم، سازمانهای حقوق بشری را از مسیر اشتباه خود برگردانده و کاری کنیم که در جهت اهداف و آرمانهای انسانی عمل کنند باید فعالین سیاسی، مدنی و فرهنگی کوردستان با نوشتن مقالات متعدد، ارسال گزارشات در باب اجحافات این سازمانها به گردانندگان آن یا رسانههای بینالمللی، شکل دادن به اعتراضات در این رابطه، ارسال مکرر گزارشات حقوق بشری و یا حضور فیزیکی در این سازمانها در جهت اصلاح عملکرد ضعیف این سازمانها، گام بردارند. البته در این میان نقش احزاب کوردستانی و نمایندگیهای این احزاب در کشورهای آزاد، از اهمیت شایانی برخوردار است. این احزاب به دلیل سالها مبارزه و ارتباطات دیپلماتیک دارای حامیان متعددی در بخشهای مختلف جوامع غربی هستند و اگر نمایندگیهای احزاب به صورت مستمر به نهادهای اجرائی و تصمیمگیرنده این کشورها گزارشات حقوق بشری کوردستان را ارائه دهند و یا اجحافات سازمانهای حقوقبشری در حق مسالهی کوردستان را مکررا رسانهای کنند، میتوان امید داشت که طی سالهای آینده ما شاهد تحولی در بینالمللی شدن مساله کورد در جهان باشیم، البته باید متذکر شد که تمام این اما و اگرها به درک موقعیت، کنش، فعالیت و پشتکار خود کوردها بستگی دارد.
تنظیم: شهرام میرزائی