کریم پرویزی
جغرافیای سیاسی کشوری مصیبت زده همچون ایران، جغرافیای همزیستی مسالمتآمیز و ترقی همسان نیست، بلکە جغرافیای استعمارگریای ریشە دواندە است کە نە فقط نیروهای حاکم بلکە تفكر سیاسی آنانی کە خود را تحت نشان مرکز تعریف میکنند، احاطە کردە است.
استعمارگری، روابط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را در کشوری مانند ایران تعریف میکند و دیدگاه مرکزگرایان به نسبت ملیتهای ستمدیده، دیدگاهی استعماری بوده که خود را مرکز، دیگران را در حاشیه میدانند.
این دیدگاه مرکزــ حاشیه، چنان نموده که به یغما بردن سامان و ثروت کوردستان و اهواز و بلوچستان و آذربایجان و ترکمنستان برای فارسها نهتنها حلال تلقی شود، بلکه بصورت رسانهای و پیرو شده در عمق جامعه چنان نمایان میسازد که دو خون جدا و متمایز وجود دارد: خون فارس و مرکزنشینان و خون ملیتهای زیردست!
در چند روز گذشته جمهوری اسلامی در استان ارومیه جنایات فراوانی خلق نمود و بویژه سه جوان کورد را اعدام نمود که یکی از آنها بر اثر تیرباران جان باخت: هدایت عبدالله پور، صابر شیخ عبدالله و دیاکو رسول زاده.
تنها اتهام این سه جوان کورد این بود که جمهوری اسلامی برای لاپوشانی شکستهای امنیتی خود به قربانی نیاز داشت و قرعه به نام این سه جوان که از دو رویداد مختلف و در طول چند سال مختلف بوقوع پیوسته بود، افتاد. همانند همیشه اتهام اقدام علیه امنیت ملی و وابستگی به کشورهای بیگانه و اتهامهایی از این قبیل به آنان زده شده و آنان را اعدام نمودند.
اما جامعه مرکز! هرگز در برابر آنان لب به اعتراض نگشود و همچون یک واقعه عادی از کنار آن عبور کرد. حتی در تفاسیر جامعهشناسان در رسانهها اعلام شده که این دو واقعه باید از هم تفکیک گردد چون اعدام کوردها همواره وجود داشته و در ادامه جریان قبلی میباشد! بله اعدام کوردها و کشتار عرب و بلوچ و تحقیر ترک آذری در ایران عادی شده است. همانگونه که هر روز خورشید غروب کرده و تاریکی سایه میافکند، به همین شکل نیز ظلم و ستم مرکز علیه حاشیه عادی گشته است!!
در همین چند ماه اخیر برای فروکش کردن حس حقارت خود از اعتراضات آبان ماه سال قبل در ایران، حکم اعدام سه جوان فارس را صادر نمود. اتهام همان اتهام بود: اقدام علیه امنیت ملی و وابستگی به کشورهای خارجی!
اما آنچه متفاوت بود، موضع جامعه مرکز! بود. کمپینی علیه این حکم برپا نموده و بر همه جریانات فشار آورده که در این کمپین مشاركت كنند و حتی به احزاب و جریانات حاشیه از ملیتهای زیردست فشار آورده که این حکم اعدام را محکوم نمایند، اما در اطلاعیه خود آماده نبودند که نام سه جوان کورد را اعلام کنند که تازه اعدام شده بودند! چونکه اعدام از دید استعمارگری لباسی است که بر تن کورد و دیگر ملیتهای حاشیه دوخته شده و بر این باورند که تنها باید کورد و باقی ملتهای زیردست اعدام گردند!
از دیدگاه استعمارگری ریشهدار، ریختن خونی که در رگ انسان حاشیه در جریان است، امری عادی است و خون افراد وابسته به ملت مرکز و مرکزگرا بوده که پر رنگتر میباشد و اگر قطرهای از آن بر زمین بریزد حرام است!
جغرافیایی که دارای دو خون متمایز بوده و برای خونها ارزشگذاری متفاوتی صورت پذیرد، نمیتواند استمرار داشته باشد و تنها راه برای پایداری آن نه تنها تغییر چهرههای زمامداران، بلکه زیر و رو کردن اندیشه استعمارگری است.