کوردستان میدیا: دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران با صدور بیانیهای، انتخابات آیندهی مجلس در ایران را تحریم نمود.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
رژیم جمهوری اسلامی در صدد برگزاری دهمین دورهی انتخابات مجلس به اصطلاح شورای اسلامی و همچنین پنجمین دورهی مجلس خبرگان در مورخهی ٧ اسفندماه ١٣٩٤ خورشیدی است و در این راستا، از اواخر آذرماه ثبت نام نامزدهای عضویت در این دو مجلس را آغاز نموده است.
رژیم به روال همیشگی خود طی فرایندی چند ماهه، هم پیش از آغاز ثبت نام و هم پس از ثبت نام و بحث از فیلتر گذراندن نامزدهای انتخابات تا انتها که پردهی آخر نمایشنامه با خاتمهی انتخابات و دستکاری صندوقها به روی صحنه میرود، به انجام یک بازی تکراری میپردازد و برای تشویق مردم به حضور در این نمایش و گرم کردن تنور انتخابات، موضوعات و مباحث گوناگونی را مطرح مینماید و با ایجاد فضایی احساسی در مجامع و محافل و در میان گروههای مختلف در ایران، میخواهد مردم را به گونهای دچار این توهم نماید که شاید انتخابات این بار متفاوت باشد.
اگرچه از همان ابتدای روی کار آمدن رژیم، برای آگاهان سیاسی مشخص بود، لیکن تجربهی چند دهه حکومت خودکامهی جمهوری اسلامی جای هیچ ابهامی باقی نگذاشته و به وضوح نشان داده است که این رژیم از انتخابات به عنوان ابزاری جهت بازتولید مشروعیت کاذب خویش استفاده نموده و انتخابات حقیقی و دمکراتیک در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی جایی ندارد.
کسانی که با حکومت جمهوری اسلامی آشنایی دارند، میدانند که این رژیم بر مبنای ولایت فقیه تأسیس شده که نمایندهی مردم نیست، بلکه خود را قیم و مالک مردم میداند و این ولی فقیه است که از طریق ارعاب و فشار سپاه پاسداران و نهادهای اطلاعاتی و قبضه نمودن ثروت و سرمایههای کشور و توزیع آن بر مبنای نیازهای رژیم و همچنین از طریق شبکهی رسانهای گستردهی خود از صداوسیما گرفته تا منبرهای مساجد، قدرت خویش را تحمیل نموده و به حیات خویش ادامه میدهد و در حقیقت، تمامی منابع اساسی قدرت و حکومت در نهادهای انتصابی متمرکز گردیده و منحصراً در اختیار ولی فقیه قرار گرفتهاند و بر طبق قوانین نامشروع جمهوری اسلامی، رهبر رژیم، صاحب اختیار و قیم مردم و صاحب اصلی قدرت و مرجع تصمیمگیری اساسی در درون سیستم است.
بنا بر این، بحث از انتخاباتی حقیقی در ایران، از اساس نابجاست، زیرا کانونهای اصلی قدرت در معرض انتخابات قرار نمیگیرند و تنها مناصب حاشیهای و فاقد اختیارات هستند که در سناریویی ساختگی، نمایش انتخابات در مورد آنان انجام میگیرد.
در همین راستا مشاهده میکنیم که انتخابات ریاست جمهوری در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی برگزار میشود، لیکن تمامی رؤسای جمهوری در پایان به این نتیجه میرسند که به قول خاتمی، تأثیرگذاری آنان از حد یک تدارکاتچی در جهت اجرای خواستهای رهبر فراتر نمیرود.
همچنین انتخابات مجلس خبرگان نیز برگزار میشود که بر طبق قوانین رژیم نیز بایستی بر فعالیتهای رهبر نظارت کنند و آنان رهبر را تعیین کنند، لیکن حتی اگر به طور خفیفی، نه تنها از رهبر، بلکه از نهادهای تحت فرمان رهبر نیز سخنی به میان بیاورند، تهدید و به سکوت وادار میشوند تا مبادا روزی به این فکر بیافتند که پا را از گلیم خود درازتر کنند.
در میان نهادهای رژیم، مجلس رژیم از همگی آنان پوشالیتر است. تا آنجا که در توان دارند، چنین تبلیغ میکنند که جناحها، گروهها و باندهای متفاوتی در درون رژیم وجود دارند که گویا بر سر کرسیهای مجلس رقابت میکنند، لیکن مجلس صرفاً تبدیل به محلی برای تجمع باندها و دستجات مختلف و کسب امتیازات مادی برای افراد شده و حق ندارند از قوانین و تصمیمات سرنوشتساز صحبت کنند و اگر خدای ناکرده! روزی از روزها مجلس بخواهد قانونی را تصویب کند که ذرهای با خواست رهبر رژیم تفاوت داشته باشد، همانند مجلس ششم با صدور حکمی به سکوت وادار میشوند و رئیس مجلس نیز میگوید: حکم حکومتی صادر شده و نباید بیش از این در چنین موردی بحث کرد.
تمامی اینها حدود اختیارات این نهاد به اصطلاح انتخابی رژیم ولایت فقیه هستند که بر اساس قوانین رژیم و عرف حکومتی و روال زمامداری آنان، هیچ گونه مجال و فرصتی برای تبلور ارادهای متفاوت از ارادهی ولی فقیه در آن باقی نمیماند و هر زمان که لازم بدانند، سپاه پاسداران با توپ و تشر در صدد بر جای خود نشاندن صاحبان صداهای انحرافی و بازگرداندن بصیرت به آنان برمیآید.
علاوه بر ناتوانی این نهادها، وجود شورای نگهبان که به جای تمامی ملیتهای ایران فکر میکند و تصمیم میگیرد، حلقهی دیگری از سلب اختیار و تهی نمودن نهادهای به اصطلاح انتخابی ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه از محتوا میباشد. شورای نگهبان بر طبق قوانین نامشروع جمهوری اسلامی دارای حق نظارت استصوابی است که به موجب آن میتواند هم بر روند انتخابات نظارت کند، هم نامزدها را تعیین نماید و هم برندهی نهایی انتخابات را تعیین کند و در حقیقت، انتخابات در ایران، نه به معنای انتخاب نمایندگان مردم، بلکه به معنای گماردن مهرههای دلخواه رژیم به مدیریت نهادهایی فرمالیته و صوری است.
در جریان انتخابات و تبلیغات نامزدهای تأیید شده از سوی شورای نگهبان نیز باز هم نهادهای نظامی، امنیتی، اقتصادی، رسانهای و منبرهای مساجد تحت کنترل رژیم به کار میافتند تا از بین نامزدها نیز مردم به دور افرادی جمع شوند که بیشتر مطلوب رهبر رژیم و دار و دستهها و باندهای درون رژیم هستند، و رأی تحریفشدهی مردم در خدمت آنان قرار گیرد. در پایان انتخابات نیز این شورای نگهبان است که به شمارش آرا میپردازد و هیچ ناظر بیطرفی در میان نیست تا حداقل آرای مردم به درستی شمارش شوند و در نتیجه، کسانی را به عنوان برندهی این صحنهسازی معرفی میکنند که مورد نظرشان باشد و وجود آنان را برای خود ضروری بدانند.
به همین دلایل است که مسألهی انتخابات در ایران با هیچ یک از ملاکها و معیارهای آزاد، حقیقی و دمکراتیک همخوانی ندارد و مردم نیز اعتمادی به آن ندارند. رژیم در تمامی به اصطلاح انتخاباتهایش با بحرانی به نام بحران رویگردانی مردم از صندوقها مواجه است. از همین رو، در تمامی مراحل مربوط به ٣١ انتخابات مختلفی که تاکنون برگزار نموده، همواره به دسیسهچینی مشغول بوده و برای حضور مردم در انتخابات دست و پا زده است.
از دسیسههای رژیم در این راستا میتوان به انتشار شایعات گوناگون در راستای القای این امر که در این انتخابات وضعیت جدیدی پیش خواهد آمد و ایجاد رقابتی غیر واقعی در میان مردم اشاره نمود تا گروهها، اقشار، طبقات و سلایق گوناگون گمان کنند که نمایندهی واقعی خود را انتخاب میکنند و اگر آنان این کار را نکنند، گروه رقیبشان سهم آنان را تصاحب خواهد کرد. علاوه بر این، به هر نحوی که بتوانند با تشویق، تطمیع و تهدید، مردم را به پای صندوقها بکشانند.
در این دوره از به اصطلاح انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان نیز پس از شکست بزرگ آنان در زمینهی پروندهی هستهای که در برابر غرب تسلیم شده و به زانو درآمدند، هم برای کتمان شکسست خود و هم برای بازارگرمی انتخاباتی، شایعاتی در میان مردم منتشر نمودهاند که نشانی از حقیقت در آنها به چشم نمیخورد، زیرا اساساً در ایران تحت سلطهی جمهوری اسلامی تغییری از طریق انتخابات حاصل نمیشود و مجالی برای مشارکت حقیقی و دمکراتیک مردم در تعیین سرنوشت خویش و کشور وجود ندارد. تصمیمات سرنوشتساز در جای دیگری گرفته میشوند که نهادهای انتخابی را به تمسخر گرفته است.
در کردستان نیز رژیم چندین برابر تمامی این تبلیغات دروغینی را که در سایر مناطق ایران انجام میدهد، به راه میاندازد و برای کشاندن مردم به پای صندوقها از هیچ توطئهای دریغ نمیکند و در شهرهای مختلف کردستان، نامزدهای مختلفی را به میدان میآورد تا رقابتی غیر واقعی در فضای جامعه و افکار عمومی کردستان ایجاد نماید و متأسفانه در برخی موارد، موفقیتهایی نیز در این زمینه حاصل نموده و از تمامی امکانات سپاه پاسداران، دستگاه اطلاعاتی، کمیتهی امداد، حراست دانشگاهها و ادارات و تهدید به قطع مزایا و مواجب و ... بهره میگیرد تا مردم کردستان را به پای صندوقهای رأی بکشاند.
لیکن آنچه که مایهی تأمل میباشد، این است که با وجود تمامی بحثهایی که در مورد وضعیت نهادهای به اصطلاح انتخابی در ایران داشتیم و با توجه به تجربهی گذشتهی رژیم، آیا تاکنون هیچ تغییر مثبتی به سود مردم حاصل شده و کاری از دست این به اصطلاح نمایندگان مجلس برآمده است که مردم را به انتخابات فرمایشی این بار امیدوار نماید؟ بدیهی است که وجود پارلمان و مجلسی که نمایندهی ارادهی مردم باشد، از اساس منتفی است و مجلس تنها محل تجمع اعضای نهادی است که شورای نگهبان به آنها اجازه داده است تا در آن حضور یابند و قدرتی غیر از مشروعیت دادن به دیکتاتوری جمهوری اسلامی ندارند.
در چنین شرایطی، حتی اگر معجزهای روی دهد و مجلس از افراد انقلابی و میهنپرستی پُر شود که به فکر حقوق مردم هستند، باز هم کاری از پیش نخواهند برد و تمام تلاش و تقلای آنان با صدور یک حکم حکومتی به هدر خواهد رفت.
با توجه به موضوعات و مباحث فوق و با در نظر گرفتن گذشته و تجربیاتی که مورد اشاره قرار گرفت، اعتقاد داریم که در نمایش این بار رژیم نیز همچون سایر نمایشهای آن، نشانی از معیارها و صبغههای یک انتخابات دمکراتیک و آزاد به چشم نمیخورد و نتیجهی آن هر چه باشد، به سود مردم تمام نخواهد شد و فرصت و امکان ایجاد هیچگونه تغییری به سود مردم، در آن پیش نخواهد آمد. از همین رو، انتخابات این بار را نیز نامشروع و نادرست دانسته و تحریم مینماییم.
از مردم آگاه و حقطلب ایران به ویژه ملت آزادیخواه کرد میخواهیم تا در انتخابات غیرآزاد و غیر دمکراتیک جمهوری اسلامی شرکت نکنند و در روز رأیگیری بر سر صندوقها حضور نیابند و به جای رأی دادن در چنین فرایندی، در منازل خویش بمانند.
درخواست ما از کلیهی مبارزان ملتمان و تمامی آزادیخواهان و کلیهی مبارزان دمکرات این است که به هر نحو ممکن و با تمامی توان خویش جهت افشای توطئههای رژیم و برای تشویق مردم به عدم حضور در پای صندوقهای رأی، فعالیت و تلاش نمایند و یک بار دیگر به رژیم بگویند که دسیسهها و صحنهسازیهای آنان در نظر مردم پوچ و بیمعنا شده است.
سرنگون باد رژیم آزادیستیز جمهوری اسلامی
پیروزی از آن ملیتهای آزادیخواه ایران
حزب دمکرات کردستان ایران
دفتر سیاسی
٢٠ دیماه ١٣٩٤ خورشیدی
١٠ ژانویهی ٢٠١٦ میلادی
متن این بیانیه به شرح زیر است:
رژیم جمهوری اسلامی در صدد برگزاری دهمین دورهی انتخابات مجلس به اصطلاح شورای اسلامی و همچنین پنجمین دورهی مجلس خبرگان در مورخهی ٧ اسفندماه ١٣٩٤ خورشیدی است و در این راستا، از اواخر آذرماه ثبت نام نامزدهای عضویت در این دو مجلس را آغاز نموده است.
رژیم به روال همیشگی خود طی فرایندی چند ماهه، هم پیش از آغاز ثبت نام و هم پس از ثبت نام و بحث از فیلتر گذراندن نامزدهای انتخابات تا انتها که پردهی آخر نمایشنامه با خاتمهی انتخابات و دستکاری صندوقها به روی صحنه میرود، به انجام یک بازی تکراری میپردازد و برای تشویق مردم به حضور در این نمایش و گرم کردن تنور انتخابات، موضوعات و مباحث گوناگونی را مطرح مینماید و با ایجاد فضایی احساسی در مجامع و محافل و در میان گروههای مختلف در ایران، میخواهد مردم را به گونهای دچار این توهم نماید که شاید انتخابات این بار متفاوت باشد.
اگرچه از همان ابتدای روی کار آمدن رژیم، برای آگاهان سیاسی مشخص بود، لیکن تجربهی چند دهه حکومت خودکامهی جمهوری اسلامی جای هیچ ابهامی باقی نگذاشته و به وضوح نشان داده است که این رژیم از انتخابات به عنوان ابزاری جهت بازتولید مشروعیت کاذب خویش استفاده نموده و انتخابات حقیقی و دمکراتیک در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی جایی ندارد.
کسانی که با حکومت جمهوری اسلامی آشنایی دارند، میدانند که این رژیم بر مبنای ولایت فقیه تأسیس شده که نمایندهی مردم نیست، بلکه خود را قیم و مالک مردم میداند و این ولی فقیه است که از طریق ارعاب و فشار سپاه پاسداران و نهادهای اطلاعاتی و قبضه نمودن ثروت و سرمایههای کشور و توزیع آن بر مبنای نیازهای رژیم و همچنین از طریق شبکهی رسانهای گستردهی خود از صداوسیما گرفته تا منبرهای مساجد، قدرت خویش را تحمیل نموده و به حیات خویش ادامه میدهد و در حقیقت، تمامی منابع اساسی قدرت و حکومت در نهادهای انتصابی متمرکز گردیده و منحصراً در اختیار ولی فقیه قرار گرفتهاند و بر طبق قوانین نامشروع جمهوری اسلامی، رهبر رژیم، صاحب اختیار و قیم مردم و صاحب اصلی قدرت و مرجع تصمیمگیری اساسی در درون سیستم است.
بنا بر این، بحث از انتخاباتی حقیقی در ایران، از اساس نابجاست، زیرا کانونهای اصلی قدرت در معرض انتخابات قرار نمیگیرند و تنها مناصب حاشیهای و فاقد اختیارات هستند که در سناریویی ساختگی، نمایش انتخابات در مورد آنان انجام میگیرد.
در همین راستا مشاهده میکنیم که انتخابات ریاست جمهوری در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی برگزار میشود، لیکن تمامی رؤسای جمهوری در پایان به این نتیجه میرسند که به قول خاتمی، تأثیرگذاری آنان از حد یک تدارکاتچی در جهت اجرای خواستهای رهبر فراتر نمیرود.
همچنین انتخابات مجلس خبرگان نیز برگزار میشود که بر طبق قوانین رژیم نیز بایستی بر فعالیتهای رهبر نظارت کنند و آنان رهبر را تعیین کنند، لیکن حتی اگر به طور خفیفی، نه تنها از رهبر، بلکه از نهادهای تحت فرمان رهبر نیز سخنی به میان بیاورند، تهدید و به سکوت وادار میشوند تا مبادا روزی به این فکر بیافتند که پا را از گلیم خود درازتر کنند.
در میان نهادهای رژیم، مجلس رژیم از همگی آنان پوشالیتر است. تا آنجا که در توان دارند، چنین تبلیغ میکنند که جناحها، گروهها و باندهای متفاوتی در درون رژیم وجود دارند که گویا بر سر کرسیهای مجلس رقابت میکنند، لیکن مجلس صرفاً تبدیل به محلی برای تجمع باندها و دستجات مختلف و کسب امتیازات مادی برای افراد شده و حق ندارند از قوانین و تصمیمات سرنوشتساز صحبت کنند و اگر خدای ناکرده! روزی از روزها مجلس بخواهد قانونی را تصویب کند که ذرهای با خواست رهبر رژیم تفاوت داشته باشد، همانند مجلس ششم با صدور حکمی به سکوت وادار میشوند و رئیس مجلس نیز میگوید: حکم حکومتی صادر شده و نباید بیش از این در چنین موردی بحث کرد.
تمامی اینها حدود اختیارات این نهاد به اصطلاح انتخابی رژیم ولایت فقیه هستند که بر اساس قوانین رژیم و عرف حکومتی و روال زمامداری آنان، هیچ گونه مجال و فرصتی برای تبلور ارادهای متفاوت از ارادهی ولی فقیه در آن باقی نمیماند و هر زمان که لازم بدانند، سپاه پاسداران با توپ و تشر در صدد بر جای خود نشاندن صاحبان صداهای انحرافی و بازگرداندن بصیرت به آنان برمیآید.
علاوه بر ناتوانی این نهادها، وجود شورای نگهبان که به جای تمامی ملیتهای ایران فکر میکند و تصمیم میگیرد، حلقهی دیگری از سلب اختیار و تهی نمودن نهادهای به اصطلاح انتخابی ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه از محتوا میباشد. شورای نگهبان بر طبق قوانین نامشروع جمهوری اسلامی دارای حق نظارت استصوابی است که به موجب آن میتواند هم بر روند انتخابات نظارت کند، هم نامزدها را تعیین نماید و هم برندهی نهایی انتخابات را تعیین کند و در حقیقت، انتخابات در ایران، نه به معنای انتخاب نمایندگان مردم، بلکه به معنای گماردن مهرههای دلخواه رژیم به مدیریت نهادهایی فرمالیته و صوری است.
در جریان انتخابات و تبلیغات نامزدهای تأیید شده از سوی شورای نگهبان نیز باز هم نهادهای نظامی، امنیتی، اقتصادی، رسانهای و منبرهای مساجد تحت کنترل رژیم به کار میافتند تا از بین نامزدها نیز مردم به دور افرادی جمع شوند که بیشتر مطلوب رهبر رژیم و دار و دستهها و باندهای درون رژیم هستند، و رأی تحریفشدهی مردم در خدمت آنان قرار گیرد. در پایان انتخابات نیز این شورای نگهبان است که به شمارش آرا میپردازد و هیچ ناظر بیطرفی در میان نیست تا حداقل آرای مردم به درستی شمارش شوند و در نتیجه، کسانی را به عنوان برندهی این صحنهسازی معرفی میکنند که مورد نظرشان باشد و وجود آنان را برای خود ضروری بدانند.
به همین دلایل است که مسألهی انتخابات در ایران با هیچ یک از ملاکها و معیارهای آزاد، حقیقی و دمکراتیک همخوانی ندارد و مردم نیز اعتمادی به آن ندارند. رژیم در تمامی به اصطلاح انتخاباتهایش با بحرانی به نام بحران رویگردانی مردم از صندوقها مواجه است. از همین رو، در تمامی مراحل مربوط به ٣١ انتخابات مختلفی که تاکنون برگزار نموده، همواره به دسیسهچینی مشغول بوده و برای حضور مردم در انتخابات دست و پا زده است.
از دسیسههای رژیم در این راستا میتوان به انتشار شایعات گوناگون در راستای القای این امر که در این انتخابات وضعیت جدیدی پیش خواهد آمد و ایجاد رقابتی غیر واقعی در میان مردم اشاره نمود تا گروهها، اقشار، طبقات و سلایق گوناگون گمان کنند که نمایندهی واقعی خود را انتخاب میکنند و اگر آنان این کار را نکنند، گروه رقیبشان سهم آنان را تصاحب خواهد کرد. علاوه بر این، به هر نحوی که بتوانند با تشویق، تطمیع و تهدید، مردم را به پای صندوقها بکشانند.
در این دوره از به اصطلاح انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان نیز پس از شکست بزرگ آنان در زمینهی پروندهی هستهای که در برابر غرب تسلیم شده و به زانو درآمدند، هم برای کتمان شکسست خود و هم برای بازارگرمی انتخاباتی، شایعاتی در میان مردم منتشر نمودهاند که نشانی از حقیقت در آنها به چشم نمیخورد، زیرا اساساً در ایران تحت سلطهی جمهوری اسلامی تغییری از طریق انتخابات حاصل نمیشود و مجالی برای مشارکت حقیقی و دمکراتیک مردم در تعیین سرنوشت خویش و کشور وجود ندارد. تصمیمات سرنوشتساز در جای دیگری گرفته میشوند که نهادهای انتخابی را به تمسخر گرفته است.
در کردستان نیز رژیم چندین برابر تمامی این تبلیغات دروغینی را که در سایر مناطق ایران انجام میدهد، به راه میاندازد و برای کشاندن مردم به پای صندوقها از هیچ توطئهای دریغ نمیکند و در شهرهای مختلف کردستان، نامزدهای مختلفی را به میدان میآورد تا رقابتی غیر واقعی در فضای جامعه و افکار عمومی کردستان ایجاد نماید و متأسفانه در برخی موارد، موفقیتهایی نیز در این زمینه حاصل نموده و از تمامی امکانات سپاه پاسداران، دستگاه اطلاعاتی، کمیتهی امداد، حراست دانشگاهها و ادارات و تهدید به قطع مزایا و مواجب و ... بهره میگیرد تا مردم کردستان را به پای صندوقهای رأی بکشاند.
لیکن آنچه که مایهی تأمل میباشد، این است که با وجود تمامی بحثهایی که در مورد وضعیت نهادهای به اصطلاح انتخابی در ایران داشتیم و با توجه به تجربهی گذشتهی رژیم، آیا تاکنون هیچ تغییر مثبتی به سود مردم حاصل شده و کاری از دست این به اصطلاح نمایندگان مجلس برآمده است که مردم را به انتخابات فرمایشی این بار امیدوار نماید؟ بدیهی است که وجود پارلمان و مجلسی که نمایندهی ارادهی مردم باشد، از اساس منتفی است و مجلس تنها محل تجمع اعضای نهادی است که شورای نگهبان به آنها اجازه داده است تا در آن حضور یابند و قدرتی غیر از مشروعیت دادن به دیکتاتوری جمهوری اسلامی ندارند.
در چنین شرایطی، حتی اگر معجزهای روی دهد و مجلس از افراد انقلابی و میهنپرستی پُر شود که به فکر حقوق مردم هستند، باز هم کاری از پیش نخواهند برد و تمام تلاش و تقلای آنان با صدور یک حکم حکومتی به هدر خواهد رفت.
با توجه به موضوعات و مباحث فوق و با در نظر گرفتن گذشته و تجربیاتی که مورد اشاره قرار گرفت، اعتقاد داریم که در نمایش این بار رژیم نیز همچون سایر نمایشهای آن، نشانی از معیارها و صبغههای یک انتخابات دمکراتیک و آزاد به چشم نمیخورد و نتیجهی آن هر چه باشد، به سود مردم تمام نخواهد شد و فرصت و امکان ایجاد هیچگونه تغییری به سود مردم، در آن پیش نخواهد آمد. از همین رو، انتخابات این بار را نیز نامشروع و نادرست دانسته و تحریم مینماییم.
از مردم آگاه و حقطلب ایران به ویژه ملت آزادیخواه کرد میخواهیم تا در انتخابات غیرآزاد و غیر دمکراتیک جمهوری اسلامی شرکت نکنند و در روز رأیگیری بر سر صندوقها حضور نیابند و به جای رأی دادن در چنین فرایندی، در منازل خویش بمانند.
درخواست ما از کلیهی مبارزان ملتمان و تمامی آزادیخواهان و کلیهی مبارزان دمکرات این است که به هر نحو ممکن و با تمامی توان خویش جهت افشای توطئههای رژیم و برای تشویق مردم به عدم حضور در پای صندوقهای رأی، فعالیت و تلاش نمایند و یک بار دیگر به رژیم بگویند که دسیسهها و صحنهسازیهای آنان در نظر مردم پوچ و بیمعنا شده است.
سرنگون باد رژیم آزادیستیز جمهوری اسلامی
پیروزی از آن ملیتهای آزادیخواه ایران
حزب دمکرات کردستان ایران
دفتر سیاسی
٢٠ دیماه ١٣٩٤ خورشیدی
١٠ ژانویهی ٢٠١٦ میلادی