کوردستان میدیا: پلینوم ششم کمیتەی مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران، پس از اتمام کارهای خود گزارش سیاسی این پلینوم را منتشر نمود.
متن مصوب گزارش سیاسی پلینوم ششم کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران که طی روزهای ١٢ الی ١٤ بهمن ماه ١٣٩٢ برگزار شد:
خاورمیانه در دوران گذار
به دنبال بهار عربی، ثبات خاورمیانه و دستکم بخشی از شمال آفریقا برهم خورده و به طور کلی تاکنون در حال گذار هستند و برقراری مجدد ثبات در این مناطق، نیازمند گذشت زمان است:
ـ تونس، جرقهی تغییر و ناآرامی: با تصویب قانون اساسی در مسیری نسبتا دمکراتیک، در آستانهی بازگشت به ثبات قرار گرفته است.
ــ مصر در مدت کوتاه چهار سال اخیر همچنان در جوش و خروش بوده است، تصویب قانون اساسی در این کشور در خلال یک ماه اخیر گام چشمگیری به جلو و به سوی برقراری ثبات بود، لیکن هنوز زمان زیادی در پیش است و اخوانالمسلمین هنوز با قدرتی فراوان در حال مقابله با حکومت جدید است، از همین رو میتواند طول مدت دوران گذار را به درازا بکشاند.
ـ در سوریه بیشتر به دلیل فقدان موضع جدی آمریکا و غرب و عدم مداخلهی آنان به منظور سرنگونی سریع رژیم بشار اسد، شرایط مساعدی برای ایران و القاعده فراهم گردید تا انقلاب مردم آزادیخواه سوریه را به انحراف بکشانند تا جائی که بشار اسد و القاعده تبدیل به بازیگران اصلی بازیای شدهاند که اینک در سوریه جریان دارد، این امر تبدیل به تهدیدی برای غرب ، اسرائیل و سوریه گردیده است.
اکنون نیز با گذشت ٢ سال از کشتار و ویرانی، سوریه همچنان کانون تنش بوده و چه از نظر سرایت نمودن ناآرامیها و چه از نظر تأثیر این رویدادها بر سیاست کشورهای همسایه، تأثیرگذار بوده است.
ـ ترکیه که پس از به قدرت رسیدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه و خلع ید از ارتش در عرصهی سیاسی، به سرعت رشد نمود و میرفت که از لحاظ مدیریت حکومت نیز با ایجاد سازگاری میان دمکراسی و اسلام سنی تبدیل به الگویی در منطقه گردد، لیکن به دلایلی از جمله گرفتار شدن به نحوی از انحاء در جنگ سوریه و همچنین بروز اعتراضات شمار زیادی از سکولارها در جریان مسألهی پارک گزی در تابستان گذشته و دست داشتن برخی از اعضای دولت اردوغان در فساد و مخالفت با دولت وی از سوی سایر شخصیتهای اسلامگرای متنفذ همانند فتحالله گولن دچار مشکلات داخلی عمدهای شده است. با این حال تاکنون نیز بر طبق نظرسنجیها، حزب عدالت و توسعه همچنان پیشاپیش احزاب دیگر قرار دارد. این کشور که تأثیرگذارترین قدرت خارجی حامی اپوزیسیون برای برکناری اسد بود، در حال تجدیدنظر در سیاستهایش بوده و به همین منظور در آستانهی نزدیکی با ایران قرار گرفته است و شاید در سیاستها و اقداماتش در این رابطه تغییراتی ایجاد نماید.
ـ در عراق پس از خروج نیروهای آمریکایی، به ویژه در خلال ٧ــ ٨ ماه گذشته اگر بگوییم دولتی در کار نیست، سخنی به گزاف نگفتهایم. جریان تندرو دولت اسلامی عراق و شام، موسوم به داعش مناطقی را در نزدیکی پایتخت تحت کنترل خویش در آورده و بغداد را تهدید میکند. خطر تقویت و گسترش بیشتر داعش، هم اینک آمریکا، عراق و ایران را برای سرکوب این جریان به یکدیگر نزدیک نموده است.
ـ عربستان سعودی که از حامیان مالی قدرتمند مخالفان مسلح در سوریه است، دچار مشکلاتی در سیاستهایش گردیده و در تحولات و معادلات سیاسی متضرر گردیده است. این تحولات میتواند بر مسألهی کرد در سوریه و ترکیه تأثیر گذاشته و سازش قدرتهای بزرگ به ویژه ایران و ترکیه به قربانی نمودن حزب اتحاد دمکراتیک (PYD) در سوریه بیانجامد و ملت کرد این فرصت را از دست دهد و در ترکیه نیز گام عملی چشمگیری برای حل مسألهی کرد برداشته نشود.
در مرحلهی گذار در این منطقه و تا زمان دستیابی به ثبات مجدد، علاوه بر کشورهای فوق و برخی کشورهای دیگر که اکنون تأثیرگذاری کمتری دارند، در ٥ــ ٦ ماه گذشته ادامهی جنگ داخلی سوریه و تحول در سیاست خارجی ایران در رابطه با مسألهی هستهای آن در کانون معادلات سیاسی منطقه قرار داشتهاند.
در ایران چه تحولاتی روی داده است؟
گردن نهادن ایران به تصمیم جامعهی بینالمللی در رابطه با برنامهی هستهی آن. همان گونه که در پلینوم قبلی (پلینوم پنجم) بدین نتیجه رسیده بودیم که رژیم به دلیل تخریب بنیانهای اقتصادی به نقطهای رسیده است که راهی به جز تسلیم در برابر غرب برایش باقی نمانده و نهایتا به خواستهای آنان تن خواهد داد، بیست و چهارم نوامبر، توافقنامهی موقتی میان گروه ١+٥ و نمایندگان رژیم ایران به امضا رسید:
ـ در نتیجهی این توافقنامه، به طور خلاصه حاصل ٢٠ سال کار در رابطه با پروژهی هستهای و صرف هزینهای که بعضا آن را بالغ بر ١٧٠ میلیارد دلار تخمین میزنند، از دست رفته و در مقابل ٤، دو میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شدهی ایران در بانکهای خارجی به طور قسطی و در مدت ٦ ماه آزاد خواهد شد، علاوه بر این، تحریمها در موارد محدودی کاهش خواهد یافت.
کارشناسان بر این باورند که حاصل کار رژیم جمهوری اسلامی در این ٢٠ سال عبارت از ٧هزار کیلوگرم اورانیوم غنیشده با غلظت ٥درصد و ١٩٥ کیلوگرم با غلظت ٢٠درصد بوده است. بر اساس نرخی که روسیه بر مبنای آن فراوردههای انرژی اتمی خویش را به فروش میرساند، ارزش کل این کالای ایران از 7میلیون دلار بیشتر نیست.
براساس توافقنامهی ٦ ماههی ایران و گروه ١+٥، ایران بایستی اورانیوم غنیشدهی بیست درصدی خود را تبدیل به اکسید اورانیوم نماید و مقدار اورانیوم غنیشدهی پنج درصدی آن نیز نباید افزایش یابد.
ـ اما هزینههای جانبی اصرار ایران بر ادامهی غنیسازی اورانیوم بسیار از اینها فراتر است:
در ٨ سال گذشته به دلیل تصویب تحریمها، ایران نتوانسته حتی یک فاز از فازهای پارسجنوبی در رابطه با توسعهی صنعت گاز را اجرایی نماید. در حالیکه در صورت رساندن این فازها به مرحلهی تولید، محصول گاز ایران میتوانست روزانه ٨/١ میلیارد متر مکعب افزایش یابد و پیامد این امر، سالانه تا ١٠٠ میلیارد دلار درآمد ارزی برای کشور در برداشته باشد.
هزینههای اضافی بازرگانی ایران به دلیل این تحریمها، سالانه دهها میلیارد دلار است. کاهش درآمد ارزی ناشی از صادرات نفت در این مدت سالانه ٦٠ میلیارد دلار بوده است.
ایران تاکنون موافقت نموده است که طی مدت ٣ سال، سایر تعهدات تکمیلی را که بر عهدهی آن است (پس از این ٦ ماه) به انجام برساند تا تحریمها علیه آن لغو شوند، لیکن آمریکا خواستار آن است که این دوران (راستیآزمایی) بایستی ١٠ سال باشد، تا ایران این حق را به دست آورد که اورانیوم غنیشدهی لازم برای امور انرژی و درمان را تولید نماید.
این فجایع نتیجهی خودکامگی و جهالت رهبران رژیم در برنامهریزی و محاسبات اشتباهی است که به مدت 20 تا ٢٥ سال در رابطه با این پروژه در جریان بود و این همه زیانها و خسارات مادی به بار آورد و در سطح جهانی نیز اعتبار ایران شدیداً دچار خدشه گردید، با این حال نیز سران رژیم همچنان شعار میدهند که غرب را به زانو در آوردهاند.
انعکاس این توافقنامه در سطح بینالمللی:
در غرب و خاورمیانه این نگرش رفته رفته حامیان بیشتری پیدا میکند که دولت روحانی با گفتمان و سیاستی متفاوت وارد عرصهی سیاسی ایران شده است، برخلاف دوران ٨ سالهی دولت احمدینژاد، دولت جدید رژیم به تصمیمات بینالمللی و غرب در رابطه با توقف غنیسازی اورانیوم گردن نهاده و ادبیات نرمی که حاکی از نوعی سازش و تسلیم میباشد، سبب تغییر سیاست جامعهی بینالمللی و در رأس همه آمریکا و رئیس جمهور آن در رابطه با ایران شده است.
در رابطه با دسترسی به بازار ایران در چهارچوب کاهش تحریمها از برخی جنبههای محدود و عادیسازی روابط، رقابتی آغاز شده است.
سفر هیأت پارلمانی اروپا و بریتانیا به ایران و برنامهی سفر هیأت پارلمانی ایران به لندن، دروازهی دیپلماتیک جدیدی به روی جمهوری اسلامی میگشاید.
برخی از دولتهای منطقه سیاستهایشان را در رابطه با ایران بر مبنای دشمنی آمریکا با ایران و گردنکشی ایران در مقابل تصمیمات جامعهی بینالمللی در رابطه با غنیسازی اورانیوم تنظیم کرده بودند که این تمرد رژیم ایران بعضا تحلیلهایی در رابطه با حمله به رژیم ایران را در پی داشت. این سازش میان رهبران رژیم ایران و گروه 1+5 موضع آنان را تغییر داده است، به عنوان مثال:
ـ سفر اردوغان به ایران و همچنین عربستان سعودی نیز در تلاش برای عادیسازی روابط با ایران است.
ـ کشورهای حوزهی خلیج در این رابطه گامهای بیشتری برداشتهاند.
سایر تحولات منطقه نیز در برخی زمینهها ایران و آمریکا را به اتخاذ مواضع مشترکی کشانده است. به عنوان مثال، خطر تقویت القاعده در سوریه و عراق که منافع هر دو طرف را در معرض خطر قرار داده، مواضع یکسانی در نزد هر دو طرف به ویزه در عراق و در تقابل با داعش ایجاد نموده است.
به نظر میرسد که علیرغم مشکلات کوچکی که بر سر راه پیشبرد اهداف توافقنامه قرار دارند، این روند به دلایل زیر همچنان رو به جلو خواهد بود:
1ـ رژیم ایران در این مدت تمامی راههای سخت را برای دستیابی به سلاح اتمی آزموده است، لیکن به هیچ نتیجهای نرسیده و به نقطهی پایان تلاشهایش رسیده است. رژیم ایران به خواست خویش زیر بار این تعهدات نرفته، بلکه ناگزیر برای حفظ و بقای خویش این راه را برگزیده است، نارضایتی نمایندگان مجلس و برخی از آخوندها به جایی نخواهد رسید، زیرا ولیفقیه متوجه شده است که راهی غیر از این ندارد و حرف آخر را نیز او میزند.
در غرب به ویژه آمریکا و اسرائیل نیز از این توافقنامه راضی هستند، زیرا آنچه که آنها را دچار وحشت مینمود، دستیابی ایران به سلاح اتمی بود، این توافقنامه جایی برای این تهدید باقی نمیگذارد و در نهایت، اجازه دادن به ایران برای غنیسازی اورانیوم به منظور انجام امور خدماتی، برای غرب امری کاملا عادی است، زیرا آنان از همان ابتدا اعلام کرده بودند که ایران همانند سایر کشورها از حق دستیابی به انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز برخوردار است، به شرط آنکه ثابت کند که در حال تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای نیست.
در درازمدت، جامعهی بینالمللی تنها به اینکه جمهوری اسلامی به سلاح اتمی دست نیابد، قناعت نخواهد کرد بلکه:
کمک به رژیمها و گروههای تروریستی همانند حزبالله، سوریهی تحت حاکمیت بشار اسد و ...
تهدید منافع غرب در خاورمیانه و سایر نقاط جهان. تهدید اسرائیل و سایر متحدان آمریکا در منطقه و ...
همگی از نقاط اختلاف غرب به ویژه آمریکا با جمهوری اسلامی هستند، اینک که پی به این نقطه ضعف رژیم بردهاند که میتوانند با اعمال فشار، خواستهای خویش را بر آن تحمیل کنند، انتطار میرود که پس از موفقیت در روند سازش هستهای، یکبار دیگر فشارهای غرب علیه رژیم به گونهی لازم، آغاز گردد، به ویژه که ایدئولوژی و اندیشهی رژیم تضاد تام با ارزشها و هنجارهای حاکم بر مرحلهی گذار خاورمیانه برای شکلگیری نظمی جدید و ثبات این منطقه که غرب در تلاش برای استقرار مجدد آن است، قرار دارد. از همین رو، تداوم گردنکشیهای جمهوری اسلامی در منطقه و حتی موجودیت رژیم مراحل پایانی خود را میگذراند.
سیاست رژیم در داخل ایران در دولت روحانی
همانگونه که قبلاً پیشبینی نموده بودیم، سازش با غرب و سرکوب در داخل، در دولت حسن روحانی به طور کلی آشکار شد و در حال اجرا میباشد. دلیل این امر، ترس از به پاخاستن و شورش مردم به دلیل عدم رضایت از وضع موجود میباشد، زیرا ظلم و ستم و نارضایتی بهویژه در مناطقی که ملیتهای غیر فارس در آنجا ساکن هستند، افزونتر و وسیعتر میباشد. شمار اعدامها، زندانیان و کشتار مردم آن مناطق در مدت 6ـ5 ماه روی کار آمدن حسن روحانی در مقایسه با مدت مشابه آن در زمان احمدینژاد، این واقعیت را بیش از پیش آشکار مینماید. در نهایت، اینگونه رفتارها و برخوردها نه تنها موجب ماندگاری و ثبات رژیم نمیشود، بلکه به عاملی بسیار نیرومند برای از بین بردن رژیم تبدیل خواهد گشت.
سایر مشکلات اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و ... همچنان به قوت خود باقی هستند. در این مدت، نه تنها هیچ گشایشی صورت نگرفته است، بلکه در همهی زمینهها اوضاع وخیمتر شده است:
ـ اعتیاد به مواد مخدر: آمار متفاوتی در این زمینه ارائه میشود، اما به طور کلی شمار مبتلایان به اعتیاد روزبهروز در حال افزایش میباشد.
ـ اقتصادی: بر اساس اعلام مرکز آمار ایران در مورخەی هفتم بهمنماه، نرخ تورم نسبت به ماه گذشته قریب به ٥/. درصد کاهش یافته است، اما میانگین قیمت مواد خوراکی در آذرماه نسبت به ماه قبل، بیش از ٢٦درصد افزایش یافته است و در مقایسه با مدت مشابه آن در سال گذشته، 51درصد فزونی یافته است.
اگر در یکی دو ماه آغازین رویکار آمدن حسن روحانی، امیدی ایجاد شده بود که وی وعدههایش را به مرحلهی اجرا و عمل درخواهد آورد و گشایشی در زمینهی آزادی بیان، آزادی زندانیان سیاسی، کاهش فضای امنیتی و رشد و توسعهی تجارت و اقتصاد صورت خواهد گرفت، اما عملاً مشاهده مینمائیم که تاکنون عکس آن به اثبات رسیده و این موضوع سبب شده است که حتی بسیاری از آنهایی که برای روحانی و برنامهها و وعدههای وی تبلیغات میکردند، پشیمان و مأیوس شدهاند. اما سازش با غرب، به امید از میان برداشتن تحریمهای اقتصادی، در حال حاضر مردم را در انتظار گذاشته است.
اختلاف میان اصولگرایان و دولت که به عنوان جریانی میانهرو به شمار میآید، هماکنون بهویژه دربارهی سازش رژیم با غرب در رابطه با توقف غنیسازی اورانیوم شدیدتر شده است و هر کدام از این دو جریان، برای اثبات گفتههای خویش به اظهارات خامنهای متوسل میشوند. این در حالیست که خامنهای نیز پس از آنکه، یکبار به صورت واضح از تیم مذاکرهکننده حمایت نمود، سکوت اختیار کرده و در این رابطه، بسیار محافطهکارانه رفتار نموده است تا در صورت شکست مذاکرات، عواقب آن متوجه وی نشود.
اگر اصلاحطلبان در زمان انتخابات، سروصدا به پا کرده و با شور و شوق بسیاری وارد کارزار شده بودند، اکنون به غیر از هاشمی رفسنجانی، از آنان حرف و حدیثی آنچنانی به گوش نمیرسد.
به طور کلی، وضعیت سیاسی ایران غیر از مناطق ملیتهای غیر فارس، حتی در مناطق ترکنشین نیز فضایی خفقانزده است، اما بدون شک مقاومت در برابر رژیم به صورت فردی در میان آزادیخواهان همچنان ادامه دارد که متأسفانه چندان مؤثر نیست، اما این سکوت و آرامش ظاهری که موجب شادی رژیم شده است، میتواند به مثابه آرامش قبل از طوفان باشد که در زمان خاص خود همانند بمبی منفجر خواهد شد.
روحانی وعده داده بود که نمایندگان ملیتها و اقلیتهای دینی در کابینهی وی سهیم خواهند بود، اصل ١٥ قانون اساسی رژیم در رابطه با خواندن و نوشتن به زبان مادری در مدارس را به مرحلهی اجرا خواهد گذاشت و فضای امنیتی حاکم بر آن مناطق را از بین خواهد برد. اما تاکنون که نزدیک به 6 ماه از روی کار آمدن روحانی گذشته است، هیچ اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است و به جای نمایندهی به قول آنان اقلیتهای قومی، شخصی همچون علی یونسی وزیر اطلاعات پیشین، به عنوان دستیار ویژهی رئیسجمهور در این زمینه تعیین شده است.
گاهی اوقات در رسانههای ارتباط جمعی، سخن از به مرحلهی اجرا درآمدن وعدههایی که روحانی داده است، به میان میآید، اما تاکنون هیچ برنامهی جدی بدین منظور و در این رابطه ارائه نشده است و فضای امنیتی حاکم بر کردستان بیش از پیش افزایش یافته است.
با انتخاب یونسی برای این پست، نه تنها فضای امنیتی در این مناطق از میان برداشته نشده، بلکه تشدید شده و وعدههای روحانی و اطرافیان وی برای انتخاب استانداری بومی عملی نشده است، اما بیش از پیش، زمانی که رحمانی فضلی وزیر کشور رژیم در مراسم معارفهی استاندار جدید کردستان میگوید: هرچه گشتم فردی بومی و مناسب برای استانداری را نیافتم، دوست داشتم فردی بومی را به عنوان استاندار انتخاب کنم، اما فردی با ویژگیهای فوقالذکر را نیافتم.
از این بدتر نیز سخنان علی یونسی در گفتگو با روزنامهیآرمان میباشد که میگوید: دلیل محرومیت مناطق قومی، دولتها نیستند بلکه به این دلیل که خواندن در مناطق سنینشین و قومنشین کمتر بوده است، لذا کاربرد معیارهای شایستهسالاری در میان آنان کمتر موفقیتآمیز خواهد بود تا این مسئولیتها را به دست بیاورند.
در رویدادی دیگر در رابطه با زبان مادری و بهویژه زبان کردی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی مخالفت و ضدیت خود را با خواندن و نوشتن به زبانهای دیگر در کنار زبان فارسی اعلام کرد. این مرکز در رابطه با خواندن و نوشتن و برنامههای زبانی در ایران مرجع و منبع تصمیمگیری میباشد.
در حالی که بودجهی سپاه، وزارت اطلاعات، ارتش و نیروهای امنیتی برای سال ١٣٩٣ بیش از ٣٣ درصد افزایش یافته است، نمایندگان مناطق عربنشین، کردستان و لرستان در مجلس به این دلیل که بودجهی عمرانی و زیربنایی و خدماتی حوزههای انتخابیهی آنها کاهش یافته است، تهدید نموده بودند که از نمایندگی مجلس استعفا خواهند داد.
دولت روحانی نیز مانند دیگر دولتهای پیشین حاضر نشد که مسئولیتها و پستهای عالی را به مزدورترین مهرههای کرد و دیگر ملیتها که در ولایت فقیه ذوب شدهاند و در جنایات رژیم علیه ملیتها سهیم هستند و نقش دارند، بسپارد. این عملکرد روحانی این واقعیت را یک بار دیگر به اثبات میرساند که غیرخودیها هرچند سر فرود آورند و علیه مردم خویش برای خوشخدمتی این رژیم مرتکب جنایت شوند، با این وجود نیز هرگز از نظر رهبران رژیم مورد اعتماد نیستند.
در رابطه با گسترش مبتلایان به اعتیاد و فروش مواد مخدر در کردستان بسیار شنیدهایم، متأسفانه همهی شنیدهها نیز واقعیت دارند، اما آنچه که در این رابطه در این چند ماه گذشته در کردستان آشکار شد، تولید مادهی مخدر شیشه است که با ابزارهای ابتدایی در برخی از مراکز مشترک مزدوران رژیم و پاسداران در منطقهی سردشت و چند منطقهی دیگر تولید میشود و در شهرهای اطراف توسط مزدوران رژیم با قیمتی بسیار نازل به فروش میرسد, ارزان بودن قیمت این ماده و نیز مرگبار بودن بیش از حد آن در مقایسه با مواد مخدر دیگر، خطر روی آوردن جوانان کرد به مصرف اینگونه مواد و گرفتار شدن آنان در دام پلید رژیم و کشیده شدن آنان به ورطهی تباهی را افزایش میدهد.
به طور کلی، بیماریها و معضلات اجتماعی همچون بیکاری، اعتیاد، طلاق و توزیع مواد مخدر در کردستان همانند دیگر مناطق ایران در حال رشد و توسعهی بیش از پیش بودند.
در زمان انتخابات ریاست جمهوری و تاکنون نیز کسانی تحت عناوین مختلفی همچون پیروان اهل سنت، نمایندگان دورههای پیشین مجلس، اصلاح طلبان کرد و ... در زیر لوای دفاع از حقوق ملت کرد و اهل تسنن به وعدههای تبلیغاتی روحانی دلخوش کرده و به آن امیدوار شدهاند، مدتی به امید راه یافتن به یک وزارتخانه و داشتن یک وزیر، سپس به عنوان یک مشاور عالی و در غیر این صورت به عنوان یک استاندار و بدون شک اکنون نیز برای داشتن یک فرماندار و ... تلاش مینمایند، اما تاکنون برای تمام این مطالبات خویش، پاسخ نه دریافت کردهاند.
در رابطه با نقض حقوق بشر در کردستان، به عنوان نمونه به برخی آمار جهت آشکار نمودن برخی واقعیتها اشاره میکنیم.
از آغاز شهریورماه تا آغاز بهمنماه ١٣٩٢ خورشیدی:
الف- ٢١ نفر از مردم توسط نیروهای انتظامی کشته و ٢٣ نفر نیز زخمی شدهاند. ٢١ کولبر کشته و ٢٨ نفر دیگر نیز زخمی شدهاند. ٨٧ نفر از فعالین سیاسی، فرهنگی، دینی و کارگری جمعاً به ١٣٥ سال و ٣ ماه زندان تعزیری محکوم شدند و ٣ نفر نیز به زندان ابد محکوم شدند.
ب- در این مدت، بر اثر انفجار مین ٥ نفر مدنی کشته و ١٦ نفر زخمی در پی داشته، ٢٦٥ نفر از فعالین سیاسی، فرهنگی، مذهبی و کارگری بازداشت شده، ٣ نفر زندانی سیاسی کرد اعدام شدهاند و برای ٣ نفر دیگر نیز حکم اعدام صادر گردیده است.
در سال ١٣٩٢ ، ٩ دانشجوی کرد از تحصیل محروم شده و تعداد فعالین سیاسی و فرهنگی که تحت فشار رژیم مجبور به ترک کشور شدهاند، ١٢ نفر میباشد.
پس از تشکیل دولت روحانی، اصلاحطلبان درصدد سازماندهی مجدد خویش برآمدهاند، در کردستان نیز اصلاحطلبان کرد چنین برنامهای در نظر دارند و برای رسیدن به آن، تلاش میکنند از دستنشاندههای خود برای گماردن در پست استاندار و فرماندار استفاده نمایند.
گروه دیگری از افرادی که در داخل کشور هستند، آنهایی هستند که پیرامون سازمانی تحت عنوان جبههی متحد کرد فعالیت دارند. آنها نیز درصدد تجدید سازماندهی و پلاتفورمی برای تعیین برخی راهکار برای فعالیت هستند.
در رابطه با اعلام کانتونهای کردستان سوریه
در رابطه با اعلام کانتونهای کردستان سوریه، پلینوم بر این بود که سپردن ادارهی امور و مدیریت هر کدام از بخشهای کردستان به مردم بومی از طریق برگزاری انتخاباتی آزاد، برابر و یکسان و دمکراتیک و کوتاه نمودن دست ظلم و جور دیکتاتورها از کردستان، خواستهی مشروع و دمکراتیک مردم میباشد و از آن حمایت مینماید.
در عین حال و در همین رابطه، پلینوم مراتب نگرانی خویش را دربارهی هرگونه تکروی و تحمیل خویش از سوی هر گروه و حزبی اعلام میدارد، زیرا اینگونه اقدامات در جهت منافع مردم نیست و باعث از دست رفتن فرصتها میشود. علاوه بر موارد فوق، در اداره و معرفی این کانتونها، هیچگونه نماد و نشان کردستانی و ملی مشاهده نمیشود و جای نقد دارد. به همین دلیل، پلینوم امیدوار است که برادران و خواهرانمان در آن بخش از کردستان با روحیهای دمکراتیک و به دور از هرگونه قدرتطلبی، با هم و در کنار هم برای تأسیس و مدیریت یک کیان ملی و سیاسی تلاش نمایند.
بخش پایانی شامل بحث و بررسی پیرامون طرحهای حزب دمکرات و رفقای پیشین در رابطه با اتحاد مجدد بود. در این ارتباط، پلینوم بر این باور بود که حزب دمکرات آماده است که گفتگوهایش را با رفقای پیشین به منظور اتحاد مجدد حزب دمکرات کردستان ایران با رفقای پیشین بر اساس مبانی زیر ادامه دهد:
١- اتحاد مجدد حزب دمکرات کردستان ایران با رفقای پیشین بر اساس مصوبات کنگرهی سیزدهم ـ آخرین کنگرهی قبل از انشعاب ـ که با رأی همهی اعضای کنگره به تصویب رسیدهاند. این مصوبات، نام، آرم و هر آنچه را که معرف حزب است، در بر میگیرد که در آن زمان به تصویب رسیدهاند.
٢- سایر جزئیاتی که برای تقویت اتحاد و همبستگی حزب ضروری میباشند، همچنین ضروری مینماید که قبل از کنگره در رابطه با چگونگی برگزاری کنگرهی مشترک، توافق صورت گیرد و کنگرهی آینده بنا بر روال عادی و به منظور مشخص نمودن سیاست کلی که در گزارش سیاسی به کنگره ارائه و به رأی گذاشته میشود و نیز تصویب برنامه و اساسنامهی داخلی و انتخاب اعضای رهبری برگزار میشود و همهی اعضا به مصوبات و تصمیمات کنگره پایبند خواهند بود.
متن مصوب گزارش سیاسی پلینوم ششم کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران که طی روزهای ١٢ الی ١٤ بهمن ماه ١٣٩٢ برگزار شد:
خاورمیانه در دوران گذار
به دنبال بهار عربی، ثبات خاورمیانه و دستکم بخشی از شمال آفریقا برهم خورده و به طور کلی تاکنون در حال گذار هستند و برقراری مجدد ثبات در این مناطق، نیازمند گذشت زمان است:
ـ تونس، جرقهی تغییر و ناآرامی: با تصویب قانون اساسی در مسیری نسبتا دمکراتیک، در آستانهی بازگشت به ثبات قرار گرفته است.
ــ مصر در مدت کوتاه چهار سال اخیر همچنان در جوش و خروش بوده است، تصویب قانون اساسی در این کشور در خلال یک ماه اخیر گام چشمگیری به جلو و به سوی برقراری ثبات بود، لیکن هنوز زمان زیادی در پیش است و اخوانالمسلمین هنوز با قدرتی فراوان در حال مقابله با حکومت جدید است، از همین رو میتواند طول مدت دوران گذار را به درازا بکشاند.
ـ در سوریه بیشتر به دلیل فقدان موضع جدی آمریکا و غرب و عدم مداخلهی آنان به منظور سرنگونی سریع رژیم بشار اسد، شرایط مساعدی برای ایران و القاعده فراهم گردید تا انقلاب مردم آزادیخواه سوریه را به انحراف بکشانند تا جائی که بشار اسد و القاعده تبدیل به بازیگران اصلی بازیای شدهاند که اینک در سوریه جریان دارد، این امر تبدیل به تهدیدی برای غرب ، اسرائیل و سوریه گردیده است.
اکنون نیز با گذشت ٢ سال از کشتار و ویرانی، سوریه همچنان کانون تنش بوده و چه از نظر سرایت نمودن ناآرامیها و چه از نظر تأثیر این رویدادها بر سیاست کشورهای همسایه، تأثیرگذار بوده است.
ـ ترکیه که پس از به قدرت رسیدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه و خلع ید از ارتش در عرصهی سیاسی، به سرعت رشد نمود و میرفت که از لحاظ مدیریت حکومت نیز با ایجاد سازگاری میان دمکراسی و اسلام سنی تبدیل به الگویی در منطقه گردد، لیکن به دلایلی از جمله گرفتار شدن به نحوی از انحاء در جنگ سوریه و همچنین بروز اعتراضات شمار زیادی از سکولارها در جریان مسألهی پارک گزی در تابستان گذشته و دست داشتن برخی از اعضای دولت اردوغان در فساد و مخالفت با دولت وی از سوی سایر شخصیتهای اسلامگرای متنفذ همانند فتحالله گولن دچار مشکلات داخلی عمدهای شده است. با این حال تاکنون نیز بر طبق نظرسنجیها، حزب عدالت و توسعه همچنان پیشاپیش احزاب دیگر قرار دارد. این کشور که تأثیرگذارترین قدرت خارجی حامی اپوزیسیون برای برکناری اسد بود، در حال تجدیدنظر در سیاستهایش بوده و به همین منظور در آستانهی نزدیکی با ایران قرار گرفته است و شاید در سیاستها و اقداماتش در این رابطه تغییراتی ایجاد نماید.
ـ در عراق پس از خروج نیروهای آمریکایی، به ویژه در خلال ٧ــ ٨ ماه گذشته اگر بگوییم دولتی در کار نیست، سخنی به گزاف نگفتهایم. جریان تندرو دولت اسلامی عراق و شام، موسوم به داعش مناطقی را در نزدیکی پایتخت تحت کنترل خویش در آورده و بغداد را تهدید میکند. خطر تقویت و گسترش بیشتر داعش، هم اینک آمریکا، عراق و ایران را برای سرکوب این جریان به یکدیگر نزدیک نموده است.
ـ عربستان سعودی که از حامیان مالی قدرتمند مخالفان مسلح در سوریه است، دچار مشکلاتی در سیاستهایش گردیده و در تحولات و معادلات سیاسی متضرر گردیده است. این تحولات میتواند بر مسألهی کرد در سوریه و ترکیه تأثیر گذاشته و سازش قدرتهای بزرگ به ویژه ایران و ترکیه به قربانی نمودن حزب اتحاد دمکراتیک (PYD) در سوریه بیانجامد و ملت کرد این فرصت را از دست دهد و در ترکیه نیز گام عملی چشمگیری برای حل مسألهی کرد برداشته نشود.
در مرحلهی گذار در این منطقه و تا زمان دستیابی به ثبات مجدد، علاوه بر کشورهای فوق و برخی کشورهای دیگر که اکنون تأثیرگذاری کمتری دارند، در ٥ــ ٦ ماه گذشته ادامهی جنگ داخلی سوریه و تحول در سیاست خارجی ایران در رابطه با مسألهی هستهای آن در کانون معادلات سیاسی منطقه قرار داشتهاند.
در ایران چه تحولاتی روی داده است؟
گردن نهادن ایران به تصمیم جامعهی بینالمللی در رابطه با برنامهی هستهی آن. همان گونه که در پلینوم قبلی (پلینوم پنجم) بدین نتیجه رسیده بودیم که رژیم به دلیل تخریب بنیانهای اقتصادی به نقطهای رسیده است که راهی به جز تسلیم در برابر غرب برایش باقی نمانده و نهایتا به خواستهای آنان تن خواهد داد، بیست و چهارم نوامبر، توافقنامهی موقتی میان گروه ١+٥ و نمایندگان رژیم ایران به امضا رسید:
ـ در نتیجهی این توافقنامه، به طور خلاصه حاصل ٢٠ سال کار در رابطه با پروژهی هستهای و صرف هزینهای که بعضا آن را بالغ بر ١٧٠ میلیارد دلار تخمین میزنند، از دست رفته و در مقابل ٤، دو میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شدهی ایران در بانکهای خارجی به طور قسطی و در مدت ٦ ماه آزاد خواهد شد، علاوه بر این، تحریمها در موارد محدودی کاهش خواهد یافت.
کارشناسان بر این باورند که حاصل کار رژیم جمهوری اسلامی در این ٢٠ سال عبارت از ٧هزار کیلوگرم اورانیوم غنیشده با غلظت ٥درصد و ١٩٥ کیلوگرم با غلظت ٢٠درصد بوده است. بر اساس نرخی که روسیه بر مبنای آن فراوردههای انرژی اتمی خویش را به فروش میرساند، ارزش کل این کالای ایران از 7میلیون دلار بیشتر نیست.
براساس توافقنامهی ٦ ماههی ایران و گروه ١+٥، ایران بایستی اورانیوم غنیشدهی بیست درصدی خود را تبدیل به اکسید اورانیوم نماید و مقدار اورانیوم غنیشدهی پنج درصدی آن نیز نباید افزایش یابد.
ـ اما هزینههای جانبی اصرار ایران بر ادامهی غنیسازی اورانیوم بسیار از اینها فراتر است:
در ٨ سال گذشته به دلیل تصویب تحریمها، ایران نتوانسته حتی یک فاز از فازهای پارسجنوبی در رابطه با توسعهی صنعت گاز را اجرایی نماید. در حالیکه در صورت رساندن این فازها به مرحلهی تولید، محصول گاز ایران میتوانست روزانه ٨/١ میلیارد متر مکعب افزایش یابد و پیامد این امر، سالانه تا ١٠٠ میلیارد دلار درآمد ارزی برای کشور در برداشته باشد.
هزینههای اضافی بازرگانی ایران به دلیل این تحریمها، سالانه دهها میلیارد دلار است. کاهش درآمد ارزی ناشی از صادرات نفت در این مدت سالانه ٦٠ میلیارد دلار بوده است.
ایران تاکنون موافقت نموده است که طی مدت ٣ سال، سایر تعهدات تکمیلی را که بر عهدهی آن است (پس از این ٦ ماه) به انجام برساند تا تحریمها علیه آن لغو شوند، لیکن آمریکا خواستار آن است که این دوران (راستیآزمایی) بایستی ١٠ سال باشد، تا ایران این حق را به دست آورد که اورانیوم غنیشدهی لازم برای امور انرژی و درمان را تولید نماید.
این فجایع نتیجهی خودکامگی و جهالت رهبران رژیم در برنامهریزی و محاسبات اشتباهی است که به مدت 20 تا ٢٥ سال در رابطه با این پروژه در جریان بود و این همه زیانها و خسارات مادی به بار آورد و در سطح جهانی نیز اعتبار ایران شدیداً دچار خدشه گردید، با این حال نیز سران رژیم همچنان شعار میدهند که غرب را به زانو در آوردهاند.
انعکاس این توافقنامه در سطح بینالمللی:
در غرب و خاورمیانه این نگرش رفته رفته حامیان بیشتری پیدا میکند که دولت روحانی با گفتمان و سیاستی متفاوت وارد عرصهی سیاسی ایران شده است، برخلاف دوران ٨ سالهی دولت احمدینژاد، دولت جدید رژیم به تصمیمات بینالمللی و غرب در رابطه با توقف غنیسازی اورانیوم گردن نهاده و ادبیات نرمی که حاکی از نوعی سازش و تسلیم میباشد، سبب تغییر سیاست جامعهی بینالمللی و در رأس همه آمریکا و رئیس جمهور آن در رابطه با ایران شده است.
در رابطه با دسترسی به بازار ایران در چهارچوب کاهش تحریمها از برخی جنبههای محدود و عادیسازی روابط، رقابتی آغاز شده است.
سفر هیأت پارلمانی اروپا و بریتانیا به ایران و برنامهی سفر هیأت پارلمانی ایران به لندن، دروازهی دیپلماتیک جدیدی به روی جمهوری اسلامی میگشاید.
برخی از دولتهای منطقه سیاستهایشان را در رابطه با ایران بر مبنای دشمنی آمریکا با ایران و گردنکشی ایران در مقابل تصمیمات جامعهی بینالمللی در رابطه با غنیسازی اورانیوم تنظیم کرده بودند که این تمرد رژیم ایران بعضا تحلیلهایی در رابطه با حمله به رژیم ایران را در پی داشت. این سازش میان رهبران رژیم ایران و گروه 1+5 موضع آنان را تغییر داده است، به عنوان مثال:
ـ سفر اردوغان به ایران و همچنین عربستان سعودی نیز در تلاش برای عادیسازی روابط با ایران است.
ـ کشورهای حوزهی خلیج در این رابطه گامهای بیشتری برداشتهاند.
سایر تحولات منطقه نیز در برخی زمینهها ایران و آمریکا را به اتخاذ مواضع مشترکی کشانده است. به عنوان مثال، خطر تقویت القاعده در سوریه و عراق که منافع هر دو طرف را در معرض خطر قرار داده، مواضع یکسانی در نزد هر دو طرف به ویزه در عراق و در تقابل با داعش ایجاد نموده است.
به نظر میرسد که علیرغم مشکلات کوچکی که بر سر راه پیشبرد اهداف توافقنامه قرار دارند، این روند به دلایل زیر همچنان رو به جلو خواهد بود:
1ـ رژیم ایران در این مدت تمامی راههای سخت را برای دستیابی به سلاح اتمی آزموده است، لیکن به هیچ نتیجهای نرسیده و به نقطهی پایان تلاشهایش رسیده است. رژیم ایران به خواست خویش زیر بار این تعهدات نرفته، بلکه ناگزیر برای حفظ و بقای خویش این راه را برگزیده است، نارضایتی نمایندگان مجلس و برخی از آخوندها به جایی نخواهد رسید، زیرا ولیفقیه متوجه شده است که راهی غیر از این ندارد و حرف آخر را نیز او میزند.
در غرب به ویژه آمریکا و اسرائیل نیز از این توافقنامه راضی هستند، زیرا آنچه که آنها را دچار وحشت مینمود، دستیابی ایران به سلاح اتمی بود، این توافقنامه جایی برای این تهدید باقی نمیگذارد و در نهایت، اجازه دادن به ایران برای غنیسازی اورانیوم به منظور انجام امور خدماتی، برای غرب امری کاملا عادی است، زیرا آنان از همان ابتدا اعلام کرده بودند که ایران همانند سایر کشورها از حق دستیابی به انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز برخوردار است، به شرط آنکه ثابت کند که در حال تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای نیست.
در درازمدت، جامعهی بینالمللی تنها به اینکه جمهوری اسلامی به سلاح اتمی دست نیابد، قناعت نخواهد کرد بلکه:
کمک به رژیمها و گروههای تروریستی همانند حزبالله، سوریهی تحت حاکمیت بشار اسد و ...
تهدید منافع غرب در خاورمیانه و سایر نقاط جهان. تهدید اسرائیل و سایر متحدان آمریکا در منطقه و ...
همگی از نقاط اختلاف غرب به ویژه آمریکا با جمهوری اسلامی هستند، اینک که پی به این نقطه ضعف رژیم بردهاند که میتوانند با اعمال فشار، خواستهای خویش را بر آن تحمیل کنند، انتطار میرود که پس از موفقیت در روند سازش هستهای، یکبار دیگر فشارهای غرب علیه رژیم به گونهی لازم، آغاز گردد، به ویژه که ایدئولوژی و اندیشهی رژیم تضاد تام با ارزشها و هنجارهای حاکم بر مرحلهی گذار خاورمیانه برای شکلگیری نظمی جدید و ثبات این منطقه که غرب در تلاش برای استقرار مجدد آن است، قرار دارد. از همین رو، تداوم گردنکشیهای جمهوری اسلامی در منطقه و حتی موجودیت رژیم مراحل پایانی خود را میگذراند.
سیاست رژیم در داخل ایران در دولت روحانی
همانگونه که قبلاً پیشبینی نموده بودیم، سازش با غرب و سرکوب در داخل، در دولت حسن روحانی به طور کلی آشکار شد و در حال اجرا میباشد. دلیل این امر، ترس از به پاخاستن و شورش مردم به دلیل عدم رضایت از وضع موجود میباشد، زیرا ظلم و ستم و نارضایتی بهویژه در مناطقی که ملیتهای غیر فارس در آنجا ساکن هستند، افزونتر و وسیعتر میباشد. شمار اعدامها، زندانیان و کشتار مردم آن مناطق در مدت 6ـ5 ماه روی کار آمدن حسن روحانی در مقایسه با مدت مشابه آن در زمان احمدینژاد، این واقعیت را بیش از پیش آشکار مینماید. در نهایت، اینگونه رفتارها و برخوردها نه تنها موجب ماندگاری و ثبات رژیم نمیشود، بلکه به عاملی بسیار نیرومند برای از بین بردن رژیم تبدیل خواهد گشت.
سایر مشکلات اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و ... همچنان به قوت خود باقی هستند. در این مدت، نه تنها هیچ گشایشی صورت نگرفته است، بلکه در همهی زمینهها اوضاع وخیمتر شده است:
ـ اعتیاد به مواد مخدر: آمار متفاوتی در این زمینه ارائه میشود، اما به طور کلی شمار مبتلایان به اعتیاد روزبهروز در حال افزایش میباشد.
ـ اقتصادی: بر اساس اعلام مرکز آمار ایران در مورخەی هفتم بهمنماه، نرخ تورم نسبت به ماه گذشته قریب به ٥/. درصد کاهش یافته است، اما میانگین قیمت مواد خوراکی در آذرماه نسبت به ماه قبل، بیش از ٢٦درصد افزایش یافته است و در مقایسه با مدت مشابه آن در سال گذشته، 51درصد فزونی یافته است.
اگر در یکی دو ماه آغازین رویکار آمدن حسن روحانی، امیدی ایجاد شده بود که وی وعدههایش را به مرحلهی اجرا و عمل درخواهد آورد و گشایشی در زمینهی آزادی بیان، آزادی زندانیان سیاسی، کاهش فضای امنیتی و رشد و توسعهی تجارت و اقتصاد صورت خواهد گرفت، اما عملاً مشاهده مینمائیم که تاکنون عکس آن به اثبات رسیده و این موضوع سبب شده است که حتی بسیاری از آنهایی که برای روحانی و برنامهها و وعدههای وی تبلیغات میکردند، پشیمان و مأیوس شدهاند. اما سازش با غرب، به امید از میان برداشتن تحریمهای اقتصادی، در حال حاضر مردم را در انتظار گذاشته است.
اختلاف میان اصولگرایان و دولت که به عنوان جریانی میانهرو به شمار میآید، هماکنون بهویژه دربارهی سازش رژیم با غرب در رابطه با توقف غنیسازی اورانیوم شدیدتر شده است و هر کدام از این دو جریان، برای اثبات گفتههای خویش به اظهارات خامنهای متوسل میشوند. این در حالیست که خامنهای نیز پس از آنکه، یکبار به صورت واضح از تیم مذاکرهکننده حمایت نمود، سکوت اختیار کرده و در این رابطه، بسیار محافطهکارانه رفتار نموده است تا در صورت شکست مذاکرات، عواقب آن متوجه وی نشود.
اگر اصلاحطلبان در زمان انتخابات، سروصدا به پا کرده و با شور و شوق بسیاری وارد کارزار شده بودند، اکنون به غیر از هاشمی رفسنجانی، از آنان حرف و حدیثی آنچنانی به گوش نمیرسد.
به طور کلی، وضعیت سیاسی ایران غیر از مناطق ملیتهای غیر فارس، حتی در مناطق ترکنشین نیز فضایی خفقانزده است، اما بدون شک مقاومت در برابر رژیم به صورت فردی در میان آزادیخواهان همچنان ادامه دارد که متأسفانه چندان مؤثر نیست، اما این سکوت و آرامش ظاهری که موجب شادی رژیم شده است، میتواند به مثابه آرامش قبل از طوفان باشد که در زمان خاص خود همانند بمبی منفجر خواهد شد.
روحانی وعده داده بود که نمایندگان ملیتها و اقلیتهای دینی در کابینهی وی سهیم خواهند بود، اصل ١٥ قانون اساسی رژیم در رابطه با خواندن و نوشتن به زبان مادری در مدارس را به مرحلهی اجرا خواهد گذاشت و فضای امنیتی حاکم بر آن مناطق را از بین خواهد برد. اما تاکنون که نزدیک به 6 ماه از روی کار آمدن روحانی گذشته است، هیچ اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است و به جای نمایندهی به قول آنان اقلیتهای قومی، شخصی همچون علی یونسی وزیر اطلاعات پیشین، به عنوان دستیار ویژهی رئیسجمهور در این زمینه تعیین شده است.
گاهی اوقات در رسانههای ارتباط جمعی، سخن از به مرحلهی اجرا درآمدن وعدههایی که روحانی داده است، به میان میآید، اما تاکنون هیچ برنامهی جدی بدین منظور و در این رابطه ارائه نشده است و فضای امنیتی حاکم بر کردستان بیش از پیش افزایش یافته است.
با انتخاب یونسی برای این پست، نه تنها فضای امنیتی در این مناطق از میان برداشته نشده، بلکه تشدید شده و وعدههای روحانی و اطرافیان وی برای انتخاب استانداری بومی عملی نشده است، اما بیش از پیش، زمانی که رحمانی فضلی وزیر کشور رژیم در مراسم معارفهی استاندار جدید کردستان میگوید: هرچه گشتم فردی بومی و مناسب برای استانداری را نیافتم، دوست داشتم فردی بومی را به عنوان استاندار انتخاب کنم، اما فردی با ویژگیهای فوقالذکر را نیافتم.
از این بدتر نیز سخنان علی یونسی در گفتگو با روزنامهیآرمان میباشد که میگوید: دلیل محرومیت مناطق قومی، دولتها نیستند بلکه به این دلیل که خواندن در مناطق سنینشین و قومنشین کمتر بوده است، لذا کاربرد معیارهای شایستهسالاری در میان آنان کمتر موفقیتآمیز خواهد بود تا این مسئولیتها را به دست بیاورند.
در رویدادی دیگر در رابطه با زبان مادری و بهویژه زبان کردی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی مخالفت و ضدیت خود را با خواندن و نوشتن به زبانهای دیگر در کنار زبان فارسی اعلام کرد. این مرکز در رابطه با خواندن و نوشتن و برنامههای زبانی در ایران مرجع و منبع تصمیمگیری میباشد.
در حالی که بودجهی سپاه، وزارت اطلاعات، ارتش و نیروهای امنیتی برای سال ١٣٩٣ بیش از ٣٣ درصد افزایش یافته است، نمایندگان مناطق عربنشین، کردستان و لرستان در مجلس به این دلیل که بودجهی عمرانی و زیربنایی و خدماتی حوزههای انتخابیهی آنها کاهش یافته است، تهدید نموده بودند که از نمایندگی مجلس استعفا خواهند داد.
دولت روحانی نیز مانند دیگر دولتهای پیشین حاضر نشد که مسئولیتها و پستهای عالی را به مزدورترین مهرههای کرد و دیگر ملیتها که در ولایت فقیه ذوب شدهاند و در جنایات رژیم علیه ملیتها سهیم هستند و نقش دارند، بسپارد. این عملکرد روحانی این واقعیت را یک بار دیگر به اثبات میرساند که غیرخودیها هرچند سر فرود آورند و علیه مردم خویش برای خوشخدمتی این رژیم مرتکب جنایت شوند، با این وجود نیز هرگز از نظر رهبران رژیم مورد اعتماد نیستند.
در رابطه با گسترش مبتلایان به اعتیاد و فروش مواد مخدر در کردستان بسیار شنیدهایم، متأسفانه همهی شنیدهها نیز واقعیت دارند، اما آنچه که در این رابطه در این چند ماه گذشته در کردستان آشکار شد، تولید مادهی مخدر شیشه است که با ابزارهای ابتدایی در برخی از مراکز مشترک مزدوران رژیم و پاسداران در منطقهی سردشت و چند منطقهی دیگر تولید میشود و در شهرهای اطراف توسط مزدوران رژیم با قیمتی بسیار نازل به فروش میرسد, ارزان بودن قیمت این ماده و نیز مرگبار بودن بیش از حد آن در مقایسه با مواد مخدر دیگر، خطر روی آوردن جوانان کرد به مصرف اینگونه مواد و گرفتار شدن آنان در دام پلید رژیم و کشیده شدن آنان به ورطهی تباهی را افزایش میدهد.
به طور کلی، بیماریها و معضلات اجتماعی همچون بیکاری، اعتیاد، طلاق و توزیع مواد مخدر در کردستان همانند دیگر مناطق ایران در حال رشد و توسعهی بیش از پیش بودند.
در زمان انتخابات ریاست جمهوری و تاکنون نیز کسانی تحت عناوین مختلفی همچون پیروان اهل سنت، نمایندگان دورههای پیشین مجلس، اصلاح طلبان کرد و ... در زیر لوای دفاع از حقوق ملت کرد و اهل تسنن به وعدههای تبلیغاتی روحانی دلخوش کرده و به آن امیدوار شدهاند، مدتی به امید راه یافتن به یک وزارتخانه و داشتن یک وزیر، سپس به عنوان یک مشاور عالی و در غیر این صورت به عنوان یک استاندار و بدون شک اکنون نیز برای داشتن یک فرماندار و ... تلاش مینمایند، اما تاکنون برای تمام این مطالبات خویش، پاسخ نه دریافت کردهاند.
در رابطه با نقض حقوق بشر در کردستان، به عنوان نمونه به برخی آمار جهت آشکار نمودن برخی واقعیتها اشاره میکنیم.
از آغاز شهریورماه تا آغاز بهمنماه ١٣٩٢ خورشیدی:
الف- ٢١ نفر از مردم توسط نیروهای انتظامی کشته و ٢٣ نفر نیز زخمی شدهاند. ٢١ کولبر کشته و ٢٨ نفر دیگر نیز زخمی شدهاند. ٨٧ نفر از فعالین سیاسی، فرهنگی، دینی و کارگری جمعاً به ١٣٥ سال و ٣ ماه زندان تعزیری محکوم شدند و ٣ نفر نیز به زندان ابد محکوم شدند.
ب- در این مدت، بر اثر انفجار مین ٥ نفر مدنی کشته و ١٦ نفر زخمی در پی داشته، ٢٦٥ نفر از فعالین سیاسی، فرهنگی، مذهبی و کارگری بازداشت شده، ٣ نفر زندانی سیاسی کرد اعدام شدهاند و برای ٣ نفر دیگر نیز حکم اعدام صادر گردیده است.
در سال ١٣٩٢ ، ٩ دانشجوی کرد از تحصیل محروم شده و تعداد فعالین سیاسی و فرهنگی که تحت فشار رژیم مجبور به ترک کشور شدهاند، ١٢ نفر میباشد.
پس از تشکیل دولت روحانی، اصلاحطلبان درصدد سازماندهی مجدد خویش برآمدهاند، در کردستان نیز اصلاحطلبان کرد چنین برنامهای در نظر دارند و برای رسیدن به آن، تلاش میکنند از دستنشاندههای خود برای گماردن در پست استاندار و فرماندار استفاده نمایند.
گروه دیگری از افرادی که در داخل کشور هستند، آنهایی هستند که پیرامون سازمانی تحت عنوان جبههی متحد کرد فعالیت دارند. آنها نیز درصدد تجدید سازماندهی و پلاتفورمی برای تعیین برخی راهکار برای فعالیت هستند.
در رابطه با اعلام کانتونهای کردستان سوریه
در رابطه با اعلام کانتونهای کردستان سوریه، پلینوم بر این بود که سپردن ادارهی امور و مدیریت هر کدام از بخشهای کردستان به مردم بومی از طریق برگزاری انتخاباتی آزاد، برابر و یکسان و دمکراتیک و کوتاه نمودن دست ظلم و جور دیکتاتورها از کردستان، خواستهی مشروع و دمکراتیک مردم میباشد و از آن حمایت مینماید.
در عین حال و در همین رابطه، پلینوم مراتب نگرانی خویش را دربارهی هرگونه تکروی و تحمیل خویش از سوی هر گروه و حزبی اعلام میدارد، زیرا اینگونه اقدامات در جهت منافع مردم نیست و باعث از دست رفتن فرصتها میشود. علاوه بر موارد فوق، در اداره و معرفی این کانتونها، هیچگونه نماد و نشان کردستانی و ملی مشاهده نمیشود و جای نقد دارد. به همین دلیل، پلینوم امیدوار است که برادران و خواهرانمان در آن بخش از کردستان با روحیهای دمکراتیک و به دور از هرگونه قدرتطلبی، با هم و در کنار هم برای تأسیس و مدیریت یک کیان ملی و سیاسی تلاش نمایند.
بخش پایانی شامل بحث و بررسی پیرامون طرحهای حزب دمکرات و رفقای پیشین در رابطه با اتحاد مجدد بود. در این ارتباط، پلینوم بر این باور بود که حزب دمکرات آماده است که گفتگوهایش را با رفقای پیشین به منظور اتحاد مجدد حزب دمکرات کردستان ایران با رفقای پیشین بر اساس مبانی زیر ادامه دهد:
١- اتحاد مجدد حزب دمکرات کردستان ایران با رفقای پیشین بر اساس مصوبات کنگرهی سیزدهم ـ آخرین کنگرهی قبل از انشعاب ـ که با رأی همهی اعضای کنگره به تصویب رسیدهاند. این مصوبات، نام، آرم و هر آنچه را که معرف حزب است، در بر میگیرد که در آن زمان به تصویب رسیدهاند.
٢- سایر جزئیاتی که برای تقویت اتحاد و همبستگی حزب ضروری میباشند، همچنین ضروری مینماید که قبل از کنگره در رابطه با چگونگی برگزاری کنگرهی مشترک، توافق صورت گیرد و کنگرهی آینده بنا بر روال عادی و به منظور مشخص نمودن سیاست کلی که در گزارش سیاسی به کنگره ارائه و به رأی گذاشته میشود و نیز تصویب برنامه و اساسنامهی داخلی و انتخاب اعضای رهبری برگزار میشود و همهی اعضا به مصوبات و تصمیمات کنگره پایبند خواهند بود.