علی بداغی/ برگردان بە فارسی: سروش
درست در زمان و روزی کە ناسور خلق کورد بمناسبت سیمین سالروز ترور د. صادق شرفکندی مجددا سرباز کردە بود، زخم دیگری بر قلب میهن فرونشست و گل زندگی "ژینا" کورد در پایتخت حاکمیت اهریمن پرپر گشت.
ژینا تاوان زیبایی خود را در کشور تحت حاکمیت تاریک اندیشان با جان خود پس داد، اما او نە تنها قربانی ستم و زورمداری رژیم است و نە آخرین آن نیز خواهد بود. چنانچە طی چند روز گذشتە مرگ دلخراش ژینا، کوردستان و ایران را تکان داد، همین رژیمی کە قتل وی را انکار میکرد، چند نفر دیگر را نیز کە جهت محکوم کردن این حاکمیت بدلیل جنایت تازەای کە مرتکب شدە بود بە خیابانها آمدە بودند را بە قتل رساند.
قاتل همان قاتل شناختە شدەاست. رژیمی ضدخلقی کە بمنظور حفظ اعتبار ننگین خود در خارج از کشور صدها انسان مبارز را در چهارسوی جهان ترور کردە و در داخل کشور نیز بزور اسلحە و کشتار یک کشور را گروگان گرفتە است. رژیمی کە خون مردم را در شیشە کردە و بمنظور حاکم کردن فرهنگ مجهول و ضد ارزشهای ساختی خویش، کلیەی حقوق و آزادیهای مشروع مردم را سرکوب کردەاست.
دو سال پیش هنگامیکە تصاویر مرگ "جورج فلوید" در زیر زانوی یک افسر پلیس آمریکا منتشر شدە و جهان را تکان داد، قاتل ایرانی – خامنەای – این امر را غنیمت شمرد و با وقاحت لب بە سخن گشود و اظهار داشت: "جنایت میکنند، مردم خود را میکشند، عذرخواهی هم نمیکنند و زبانشان هم دراز است." وی هم قصد داشت عملکردهای خود را توجیه نماید و هم بە نیروهای مسلح خود تفهیم نماید کە مادام در آمریکا دمکراتیک نیز پلیس مردم را سرکوب کردە و تقبل میرساند، دیگر لازم نیست شما از هیچ اقدامی فروگذاری کنید. آنزمان بلافاصلە پلیس مجرم را بازداشت کرد، مردم با براه انداختن کمپین "نمیتوانم نفس بکشم" و فشار افکار عمومی، بە نیروهای پلیس تعهدات و مسئولیتهای خویش را خاطرنشان ساختند و سپس دادگاه پلیس مجرم را بە ٢٢ سال حبس محکوم کرد. اما مقامات جمهوری اسلامی بیش از چهار دهە است کە اجازەی نفس کشیدن را از مردم سلب کردەاند و خودشان نە تنها زبانشان دراز است، بلکە در روز روشن و در مکانی چون مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در مقابل دیدگان جهان، تمامی پرنسیپهای بینالمللی را بە سخرە میگیرند!
مرگ ژینا جنایت دیگری بود بر تارک جمهوری اسلامی و بدین ترتیب پروندەی دیگری بە هزاران هزار جنایت دیگری کە این رژیم طی چهار دهەی گذشتە مرتکب شدە افزودە گشت. این پروندەها هنوز هم باز بودە و منتظر تشکیل دادگاه خلق هستند: از بازداشت و شکنجە و اعدام مخالفان از ابتدای پیروزی انقلاب تا کنون، از صدور فتوای جهاد و لشکرکشی بە کوردستان و تحمیل یک جنگ خونین بە خلق حق طلب کورد کە هنوز هم ادامە دارد، از قتل عام دهەی ٦٠ و جنایاتی چون کهریزک، از کشتار دیماه ٩٦ و آبان ٩٨، از حملەی موشکی بە قرارگاه حزب دمکرات و ساقط کردن عمدی هواپیمای اکراینی، قتل روزانەی مردم کولبر در کوردستان و کسبەی بلوچستان و... .
ژینا نخستین کوردی نیست کە پس از بازداشت خودسرانەاش مورد ضرب و شتم قرار گرفتە و بە قتل میرسد، تاریخ حاکمیت جموری اسلامی در کوردستان پر است از اینگونە جنایات و فجایع؛ در سطح ایران نیز بە همچنین. قتل ژینا در عین حال اتفاقی و رویداد غیر مترقبەای نبود، بلکە ادامەی بیش از چهار دهە سیاست سرکوب و کشتار سیستماتیک کوردها است. ژینا بە هنگام بازداشت بە آنان میگوید کە من کوردم و اهل این شهر نیستم، بە همین دلیل حاکمیت خشم و کین دیرینەی خود را بر سر او خالی میکند. کوردستان هنوز هم باج ازادیخواهی خود را میدهد و حاضر است در راستای حفظ هویت متمایز خود و مبارزە در راه کسب حقوق غصب شدەی خویش هرگونە هزینەای را بجان بخرد. هم از اینروست کە کوردستان اینبار نیز بە خروش آمد و خون فرزند خویش را فراموش نکرد.
کوردستان همچون همیشە پیشاهنگ باقی ماند. حزب دمکرات و کوملە فراخوانی برای اعتصاب منتشر ساختند و بخش کثیری از دیگر نیروهای سیاسی ز آن حمایت کردند. مردم کوردستان کە از سویی اتحاد حزب دمکرات آنان را بە پیروزی در مبارزە امیدوارتر ساختە و از سوی دیگر بمنظور محکوم کردن خون بناحق ریختە شدەی ژینای جوان، نە تنها همچون گذشتە بە فراخوان اعتصاب پاسخ شایستەای دادند، بلکە بە خروش آمدە و یکبار دیگر خیابانهای شهر را بە سنگر مبارزە و مقاومت و مقابلە علیە حاکمیت اشغالگر بدل ساختند. آنها کە هیچگاه یاد نگرفتەاند کە در مقابل ارادەی دشمن سرفرود آورند و جنایات و جرمهایش را بی پاسخ بگذارند، یکبار دیگر حماسە آفردند و درس دیگری از اتحاد و پیشاهنگی را بە نمایش گذاردند.
سرنوشت "ژینا" و فریاد "کوردستان" اینبار گسترش یافت و دیگر مناطق ایران را نیز بصدا درآورد. از دانشجویان و کارگران، از هنرمندان و فعالان عرصەهای گوناگون، از زنان و مردان آزادیخواه کە فریاد برآوردند دیگر بس است و تا کی فرزندان این کشور باید قربانی حاکمیت ستم و بیدادی شوند؟ اینبار مسألە سرنوشت مشترک بە سرآغاز فصل دیگری از اتحاد و همبستگی بدل گشت کە آری امروز شما قربانی هستید و فردا ما. بە همین دلیل خون بناحق ریختە شدەی ژینا وجدان جامعە را جریحەدار کرد و موج جدیدی از نفرت و بیزاری از این رژیم را بە همراه آورد. خون ژینا امینی، نوید افکاری، زهرا بنی یعقوب و سحر خدایاریها بە هم رسیدند بە دریایی بدل گشتند کە میرود تا کاخ ستم و بیداد حاکمیت جمهوری اسلامی را فروپاشد و موجب ایجاد تغییری گشت کە میتواند نوید بخش روزهای خوش و افق روشنی برا آیندەی کشور باشد.
اگر حاکمیت با زور اسلحە و کشتار گروهی مردم و ارتکاب جنایات دیگر بتواند این اعتراضات را سرکوب کردە و خاموش نماید، با اطمینان باید گفت کە نە این قافلە با توقف و آشناست و نە این راه قابل فراموشی است. خون ژینا سرآغاز فصل نوینی از تحولات اساسی در بطن جامعە آنهم در بسترهای کلی و خمیرمایەی آزادی و ریایی از یوغ اسارت است. اما این امر وظیفەی سنگینی را نیز متوجە هر فرد این کشور و نیروها و جریانهای سیاسی و سازمانها بویژە میسازد.
تظاهرات در راه پیروزی و حصول نتیجە باید ادامە داشتە باشد، تداوم این خروش و خیزش نیز بە حمایت و پشتیبانی نیاز دارد. درست است کە ارادەی مردم شکست ناپذیر است، اما اکنون دیگر هنگام اتحاد و همبستگی اپوزیسیون است. تا این رژیم باقی باشد هیچ کس و نیرو و ملتی بە حقوق و آزادیهای خویش دست نخواهد یافت و سرنگونی این رژیم نیز نیازمند اشتراک مساعی همگی است. بگذار با فرا رسیدن فصل "ژینا" این آرمان تحقق یابد.