زانیار حسینی
بیش از یکصد و بیست روز از انقلاب ژینا گذشتە است؛ انقلابیون و آزادیخواهان در حال قدم نهادن بە پنجمین ماه اعتراضات در مسیر انقلاب و بە بار نشاندن خواستەهای برحق و احقاق مطالباتشان هستند.
آنچە در این چهار ماه بە وقوع پیوستە و مکررأ در تکرر است، تحولات چشمگیر طبقات مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیست کە ملیتهای واقع در این چارچوب سیاسی موجود را بهم نزدیکتر میکند؛ ملیتهایی کە پیش از این بە علت پروپاگاندای سیستماتیک دیکتاتور ساقط پهلوی و رژیم توتالیتر جمهوری اسلامی، درک درست و واقعبینانەای از یکدیگر نداشتند و عدم انطباق پیش زمینەهای فکری با واقعیات موجود، عرصە را برای جولان و یکه تازی عناصر اشغالگر در طی سالیان زمامداریشان مهیا کردە بود.
در این سالیان متمادی، به اصطلاح روشنفکران سیاسی و اجتماعی منفعت طلب در جهت اهداف رژیم، خدمات بسیاری را عرضە نمودند و با نمایاندن ساختار تمام نمای ملیتهای ایران و ارائە راه حلهای کلیدی در جهت برخورد با هر کدام از طیفها و جریانات سیاسی، مدنی و فرهنگی موجود در ایران بە پیشبرد اهداف عوامل رژیم قبلی و فعلی ولایت مطلقە فقیه کمکهای شایانی کردەاند و مزد این خدمات را با پورسانتها و امکان استفادە از ظرفیتهای اقتصادی و بازارهای داخلی را بدون شرکت در رقابتهای بازار گرفتند.
روشنفکرانی کە چە بسا امروزە بعضا در زمرە مخالفان ظاهر میگردند و از هر طرف تنها بە فکر خدمت کردن بە اقتصاد و جایگاه فردی یا جمعی طیف خاص خود هستند و همە دسته واژەها، اصطلاحات، مفاهیم و ارزشها را در بازەی سواستفادەهای خود بەکار میگیرند. آنان در هر طیف، جریان و جبهەای باشند تنها از یک اصل پیروی میکنند و آن اصل مهم و سادە جملەای بیش نیست؛ مردم هم میتوانند همە چیز را بدانند اما آنگونە کە ما میخواهیم.
این فلسفەی روشنفکران بیش از هشتاد سال اخیر است کە واقعیتها را براساس منافع، منابع و خواستەهای شخصی و گروهی خود بنا نهادەاند؛ همین امر سبب بروز مسائلی چون انقلاب سفید، تک حزبی شدن ایران، تولید و باز تولید دیکتاتوری، عدم درک واقعیتهای عینی و خواستەهای موجود در تار و پود ملیتهای ایران، انقلاب ٥٧ و قبضه کردن حکومت توسط جریانها ضد مردمی گشت.
در بحبوحەی رخدادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در سطح کلان و خرد، همچنین پنل و برنامەهای روشنفکران و عوامل انحصارطلب در هر دو رژیم پهلوی و ولایت مطلقە فقیە، در کوردستان اما جریانات دیگری در جنب و خروش بود. روشنفکرانی از جنس مردم و از طبقات مختلف اجتماعی همسو با جناحهای مردمی و آگاه، درصدد پی ریزی چگونگی ایجاد ساختارهایی برای دستیابی ملت کورد بە خواستەهای برحقش بودەاند؛ بە گونەای که مبانی حقوق بشری و دمکراسی نە تنها برای ملت کورد بلکه در تمامی عرصەها و بە شیوە سراسری برای همگان بر سریر حقیقت نشیند.
آن زمانی کە رژیم مرتجع پهلوی با تکیە بر جعل، خدعە و تقدس سازی بنای ایرانی خیالی را بر سریر ظلم، فقر و الهامات خرافە گرایانه پایە گذاری مینمود و در این مسیر از نخبگان حکومتی، تجار و آخوندها هم بهرە فراوان جست؛ بە گونەای نانوشتە قدرت سیاسی و اجتماعی را با آنان سهیم شد و امکان مشارکت آنان را در ابعاد گوناگون حیات جوامع ایرانی رقم زد. لیکن در کوردستان قضایا طور دیگری رقم میخوردند و نخبگان جامعە هر کدام در تلاش برای یافتن رهیافتهایی بودند کە بتوانند در برابر ظلمهای آشکار و سیستماتیک تهران مقابله کنند؛ هم با ارتقای سطح آگاهی مردم و رشد احساس مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی، آمادگیهای لازم را در سطوح مختلف اجتماعی و اقشار متفاوت اقتصادی و فرهنگی ایجاد کنند کە در کنشهای نابهنگام و سرکوب گرانە تهران، واکنشهای مقتضی و درخور اتخاذ نمایند.
این سیاستهای پیشگیرانە کە برخی اوقات بە شیوەی انفرادی و در مواقعی قالب گروهی بە خود میگرفت، برخواستە از تاریخ، فرهنگ و دستاوردهای ملت کورد در طول مبارزات مشروعش بە ویژه در بازەی استقرار و تاسیس حکومت جمهوری کوردستان احقاق شدە بود؛ پس از انقلاب سال ٥٧ قالبهای جدیتری بە خود گرفت و وارد مراحل نو و عمیقتری در راستای احقاق حقوق و اهداف اصلی ملت کورد گشت.
این مهم را باید در دورانی جستجو کرد کە زمانی کوردها بە بانگ حق خواهی، عدالت، برابری و آزادی برخاستند کە در سیستم پیشرفتە سیاسی-اقتصادی رژیم پهلوی ( بە باور خودشان )، چنین مباحثی در موازین قانونی، فرهنگی و اجراییشان بە ندرت هم پیدا نمیشد؛ برابری زنان و مردان در عرصەهای مختلف، توازن اقتصادی با هدف کاهش فواصل طبقاتی، باور بە آزادی و احترام بە حریمهای شخصی، فردی و جمعی، پیاده کردن مباحث دموکراسی و غیرە. همە اینها در حالی بود کە در جمهوری کوردستان بە مرکزیت مهاباد، قریب بە اتفاق مولفەهای یک حکومت دمکراتیک با سنگ بنای آزادی و عدالت در مدت بسیار کوتاهی پایەریزی شد. مانیفستی کە بە لحاظ تئوریک و اجرایی، کارنامە ممتازی از خود بجای گذاشت و سرمشق بخشهای دیگر کوردستان در کشورهای همسایە ایران شد.
این حرکت تاریخی، قدرت عمل و فضاسازی در مدت کوتاهی، چنان با واقعیات جامعە کوردها بە جهت خواستەها، زمانی، مکانی و وقایع تاریخی منطبق بود کە تا بە امروز هم راهنما و محرکە اصلی تداوم و پایداری در جهت رسیدن بە عرصەهای لازم و بە استقرار یافتن حق و حقوق ملت کورد است؛ خواستەهایی کە بعد از انقلاب ٥٧ هم کماکان ادامە داشتە است و ثمرەاش بە وجود آمدن فضایی روانی-رفتاری درست بە شیوەای سراسری در کوردستان و در زمان حال است.
یکی از دستاوردهای مهم جمهوری کوردستان درک این مهم بودە است کە ملت کورد بە غیر از تلاش در مسیر دستیابی بە اهداف و حقوق خود، میبایست در جهت آگاه سازی دیگر ملل ایرانی هم اهتمام ورزد و در نابرابری آموزشی و تبلیغات فرهنگی و اجتماعی سیستم موجود، قشرهای دیگر ملل را از اهمیت آشنایی با واقعیت ذاتی و محض خودشان و اهم والای پیوند و اتحاد میان این ملل بیدار و آگاه کند کە مورد ستم و هجمە رژیمهای پهلوی و آخوندی قرار گرفتەاند؛ این خود مستلزم کوششی سخت، دقیق و آگاه و زمانبر بودە است کە در این چهار ماە از انقلاب فراگیر ملیتهای ایران، اکثر جوانب آن بە خوبی نمایان گشتە و انقلابات ریز و درشت فرهنگی-اجتماعی را در دل انقلاب سیاسی و همە گیر ملیتهای ایران بە وجود آوردە است.
قدم نهادن در مسیر تلاش برای درکی درست از ملیتهای ایران بە لحاظ تفاوتها و تشابهات اجتماعی، فرهنگی و تاریخی یکدیگر، اهتمام ورزیدن در جهت اتحاد و یکصدایی برای ایجاد تحولات ژرف و ساختارشکنانە در دستیابی بە خواستەهای همگانی مشترک و متفاوت، تجلی ریشەهای آزادیخواهی و دمکراسی در رفتارهای انقلابیون و از همە مهمتر هویدا گشتن جلوەهای آگاهی در رسیدن بە عدالت، چگونگی استقرار دمکراسی و آزادی در عرصەهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در راستای رسیدن بە شکوفایی، پیشرفت و کرامت وجاهت انسانی، اخلاقی و راستین ملیتهای ایران است. سیاست واقعگرایانەای کە مدعیان سلطنت، خلافت و ولایت را خوش نیامدە است و آنان را سخت آشفتە کردە است؛ چرا کە حضور دمکراسی، عدالت و برابری در همە ابعاد و امکان دسترسی همە ملیتهای ایران بە چنین ملزوماتی بە مثابەی اتمام شعبدەبازیهای دیکتاتوریت در هر لباس و چهرەای است.
بر همین مبنا میتوان مدعی شد کە با جمع گشتن حول محور و خط مشی سیاسی کوردها کە ضامن و تامین کننده همە خواستەها و حقوق متفاوت و متشابە ملیتهای ایران است، دستیابی بە آزادی، امنیت و ترقی واقعبینانەتر از دیگر جریانهایی است که تاریخ و عملکردشان دال بر نیات و اهدافشان میباشد. در واقع اغراق آمیز نیست اگر بگوییم کە تلاش مداوم ملت کورد و پیگیریهای اصولی و متناسب با اوضاع و شرایط متفاوت، بعد از گذر بیش از هشت دهە، مداومت و مقاومت در این مسیر، بخش اعظمی از شرایط موجود و فضای روشنگری را در ایران رقم زدە است؛ شعار، رفتارهای میدانی انقلابیون، اتحاد و همبستگی بە طور سراسری گواهی این ادعاست. بە همین دلیل کوردستان را بایستی طلایەدار و پیشاهنگ این مسیر دانست؛ این جنبش و انقلاب سراسری را با معیارهای استاندارد، اصولی و با برآیندی واقعبینانه از ملیتهای ایران و خواستەهای همگانی در اولویت اصلی قرار دهیم. آشنایی و درک محتویات زن، زندگی، آزادی و اساس حقوق انسانی، احترام به خوانش ملیتهای ایران از خودشان و خواستەهایشان، یاری رسان و ضامن رسیدن بە سر منزل مقصود است و همزمان انقلابیون و خواستەهای انقلابیون را از گزند روشنفکرنماها و دیکتاتورهای نوظهور و منفعت طلبان در امان نگه میدارد.
این مقالە در شمارە ٨٣٩ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.