د. محمد حسینزادە
فدرالیسم از جنبە لغوی در اصل از واژە لاتین Foedus برگرفته شده که به معنای میثاق، پیمان، توافق، اتحاد و متحد شدن است. از لحاظ مفهومی برداشتها و تعاریف متعددی از آن ارائە شدە است، اما بە طور کلی بە نوعی نظام و ساختار حکمرانی اشارە دارد کە در آن، قدرت بین واحد ملی (دولت مرکزی فدرال) و واحدهای محلی یا منطقەای (ایالات، استانها، کانتونها و... ) تقسیم شدە و واحدهای منطقەای میتوانند تحت حوزە اختیارات حقوقی و قانونی مستقل عمل نمایند؛ به گونهای که هر یک از آن دو به شیوهای عمده در برخی موضوعات استقلال نسبی دارند. اینکەآیا محدودە قدرت و اختیارات حکومت یا حکومتهای منطقەای و حکومت مرکزی چە اندازە و چگونە است (یعنی چگونگی توزیع قدرت و اختیارات)، مسالەای است کە قانون آن را مشخص میکند. در بیشتر کشورهای فدرال اختیارات حکومت فدرال مشخصا در قانون اساسی نگاشته میشوند و بقیه اختیارات مختص حکومتهای منطقەای است. اما بە طور کلی میتوان گفت کە آن اختیاراتی کە با منافع همگانی سروکار دارند یعنی ارتش، سیاست پولی، سیاست خارجی، منابع و سرمایەهای ملی در حیطە اختیارات دولت فدرال قرار میگیرد و دیگر مسائل در چهارچوب اختیارات حکومتهای منطقەای قرار دارند و آنها حق قانونگذاری در امور داخلی خود را دارند و هیچ یک از این دو حکومت نمیتوانند صلاحیت تصمیمگیری را از دیگری سلب کنند. با وجود آنکە هم حکومت فدرال و هم هر یک از واحدهای منطقەای از نهادهایی نظیر حکومت و دستگاه اداری، پارلمان و قوە قضاییە برخوردار هستند، اما در عین حال، همە آنها با هم یک نظام سیاسی واحد را تشکیل می دهند. بە هر صورت فدرالیسم عبارت است از ترکیبی از خودمختاری، حکومت محدود و حکومت مشترک که بر اساس توافق یا پیماننامهای اختیارات تقسیم شده است. از این دیدگاه یک نظم فدرال در واقع توسط یک میثاق ایجاد و تنظیم میشود و روابط داخلی آن بیانگر نوع خاصی از شراکت بین شرکاست.
موجودیت فدرالیسم بر اصولی چون باور بە تنوع جوامع و پذیرش اتحاد بدون ادغام و ذوب شدن استوار است. چنین نظامی برایند مجموعەای است از افکار، ارزشها و جهانبینی ها منتج از فلسفەای که بر حفاظت از کثرت و تنوعات و اتحاد به طور همزمان بنیان نهاده شده است. ساختاری است برای صلح و همزیستی کە در آن قدرت نسبی است و به واسطه قوای دیگر محدود می شود.(١) البتە سیستمهای فدرال از نظر نحوە تشکیل و مشخصات عمومی اقسام مختلفی دارند. نوعی از آن کە بە فدرالیسم سرزمینی مشهور است غالبا در کشورهایی همچون ایالات متحدە آمریکا، برزیل، آرژانتین، استرالیا و روسیە مستقر است کە بە شیوەای تاریخی نظمی غیرمتمرکز بر آنها حاکم بودە و بە دلیل وسعت جغرافیایی امکان تاسیس حکومت متمرکز را نیافتەاند. نوع دوم فدرالیسم نظیر آنچە در آلمان قرن نوزدهم پس از بە هم پیوستن شاهزادەنشینهای متعدد و سوئیس کنونی مشاهدە میشود ثمرە بە هم پیوستن واحدهایی ریز و کم جمعیت است کە بە دلیل بقا یا بە منظور توسعە اقتصادی بیشتر بر سر ایجاد هویت و واحدی بزرگتر بە توافق رسیدەاند. در نهایت، فدرالیسم چند-ملیتی یا ملی-جغرافیایی در کشورهایی همچون کانادا، هندوستان، بوسنی و هرزگوین، اسپانیا، بلژیک و عراق وجود دارد کە برای حل مسالە ملی و تامین حقوق ملیتها ناچار شدەاند سیستم فدرال را جایگزین نظام متمرکز کنند؛ این مدل اخیر بر بنیان دموکراسی و پلورالیزم استوار است و این حق را بە ملتها اعطا میکند کە محدودە استقرار ملت مختص بە خود حکمرانی نمایند. فدرالیسم چند-ملتی راه حلی مناسب برای مسائل سیاسی- ملی است.
از جنبە نظری باید گفت نخستین اندیشەهای فدرال در قرون میانه از سوی جانز آلتوسیوس (١٦٠٣) مطرح شدند؛ وی نخستین کسی بود که دریافت حقیقتا فدرالیسم با مشکلات کشور در پیوند است و نخستین متن را در رابطه با تئوری فدرالیسم نگاشت. به همین دلیل به عنوان نظریەپرداز فدرالیسم شناخته می شود.(٢) اما غالبا نخستین اندیشەهای دولت فدرال مدرن را بە منتسکیو و پرودن در فرانسە منتسب میکنند. مونتسکیو کە پیش از انقلاب کبیر فرانسە میزیست در برگشت از سفر آلمان در سال ١٧٢٨، با مشاهدە ساختار دولتهای کوچک و مستقل از هم کە با هم دولت بزرگتری را بە وجود آوردە بودند و آن را دولت فدرال آلمان نامید، فدرالیسم سیاسی را و پرودون کە پس از آن انقلاب میزیست فدرالیسم اقتصادی را مطرح کرد.(٣)
از جنبە عملی فدرالیسم با گذشت زمان بیشتر مورد توجە و استقبال قرار گرفتە است. سوئیس یک نمونه بی نظیر است که از سال ١٢٩١ به این سو دارای سیستم کنفدراسیون بوده که در سال ١٨٤٨ به شیوەای مدرنتر بازسازی شده است. اما این نظام در شکل نوین و معنای امروزی آن، در سال ١٧٨٧ هنگامی کە در "کنفرانس فیلادلفیا" دولتهای آمریکا بە نام ایالات متحدە آمریکا در کنار یکدیگر گرد آمدند، شکل گرفت. بقیه دولتهای فدرال به نوعی تقلیدی بودهاند از مدل فدرالیسم این کشور، اگرچه ناچار به انجام تعدیلاتی برای تطبیق آن با شرایط خود بودەاند. در میانه سالهای ١٨٥٠ تا ١٩٠٠ کشور کانادا (١٨٦٧) و دو کشور اروپای غربی یعنی آلمان که چارچوب فدرالیزم آن در ١٨٧٠ از سوی بیسمارک بنیان نهاده شد و اتریش که پروسه فدرال شدن آن در دهه ١٨٩٠ کامل شد، به فدرالیسم تغییر شکل دادند. همچنین از اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم برخی از کشورهای آمریکای لاتین نظیر آرژانتین، برزیل، مکزیک و ونزوئلا به فدرالیسم تبدیل شدند. در میان سالهای ١٩٠١ تا ١٩٥٠ دولتهای استرالیا (١٩٠١)، اتحاد جماهیر شوروی و یوگسلاوی در اروپا، هندوستان (١٩٥٠) و پاکستان (١٩٥٦) در جنوب آسیا در هیبت فدراسیون سربرآوردند. در میان سالهای ١٩٥١ تا ١٩٦٥ کشورهای نیجریه (١٩٦٠)، کامرون (١٩٦١) و تانزانیا (١٩٦٤) در آفریقا و مالزی (١٩٦٣) در آسیا همچون فدراسیون قامت افراشتند. در اواخر قرن بیستم و آغاز سده بیست و یکم، برخی دیگر از کشورها نظیر امارات متحده عربی (١٩٧١)، اسپانیا (١٩٧٨)، بلژیک (١٩٩٣)، آفریقای جنوبی (١٩٩٦) و عراق ٢٠٠٣) نظام فدرالیسم را مستقر نمودند. اکثر این کشورها از سه ویژگی یعنی جغرافیای گسترده، تنوع فرهنگی- اجتماعی و افزایش و تراکم جمعیت در یک یا دو یا هر سه ویژگی مشترک بودند. به هر حال امروزه غالب کشورهای بزرگ از نظر جغرافیایی، دارای حکومت فدرال هستند. در بسیاری از کشورهای کوچک نیز که تنوع و شکاف اجتماعی دارند از فدرالیسم بهره میگیرند. میدان عمل این شیوە حکومتداری بە حدی است کە کشورهای فدرال تقریبا بر ٨٢/٥١ درصد خاک دنیا حکومت میکنند و تقریبا نمایندە ٥٨/٣٩ درصد مردم دنیا هستند. از این رو، قرن بیستم را از نظر تقسیمات کشوری قرن فدرالیسم تلقی میکنند. حتی کشورهای یک تیکهای مانند ایتالیا و فرانسه در سالهای اخیر متمایل به تمرکززدایی و سپردن اختیارات به مناطق خود بودهاند.(٤) این موارد نشان از استقبال از فدرالیسم دارد؛ در رابطە با چرایی این استقبال میتوان بە مزایایی اشارە کرد کە بر چنین نظام حکمرانی مترتب است. از جملە این مزایا عبارتند از اینکە، فدرالیسم:
- امکان راەحلهای مسالمتآمیز و آشتیجویانە هنگام بروز مناقشات و تنشهای ملی، قومی، مذهبی، زبانی و فرهنگی در کشورها را ممکن میسازد؛
- موجب کاهش بوروکراسی، کاهش هزینەهای اداری و در کل صرفەجویی در هزینەهای حکمرانی میشود؛
- مانع تحقق یافتن استبداد اکثریت و نیز استبداد مرکزی میشود؛
-با اعطای قدرت سیاسی و خودمختاری سرزمینی میتواند این اطمینان را بە گروههای اقلیت بدهد کە توانایی آنها در کنترل موضوعات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در دستیابی بە هویت و منافع مشترکشان دارای اهمیت است.
- راهی میانە میان آسیمیلاسیون یا ذوب شدن و استقلالطلبی بە دست میدهد؛
- موجب افزایش میزان مشارکت و رضایتمندی سیاسی و بالا رفتن مشروعیت حکمرانی میشود؛
- موجب عدم انباشت و تراکم وظایف در مرکز و جلوگیری از فرسایش توانمندی حکومتها میشود؛
- بیشترین میزان عدالت را بە واسطە مشارکت مستقیم حداکثری در ادارە امور محقق میسازد؛
- مسئولان حکومتی را ناچار میسازد خدمات بیشتری بە مردم ارائە دهند؛
- امکان آیندەنگری را فراهم میسازد، بدین معنا کە هنگامی که ارزشهای کهنه پاسخگو نباشند، اجزاء تشکیل دهنده فدرال خواست بیشتری برای پذیرش ارزشهای مدرن خواهند داشت.
- موجب افزایش رقابت مثبت و سالم میان شهروندان و دولتهای منطقەای برای توسعە کشور میشود.
بدون تردید میتوان بر فهرست مزایای فوق افزود؛ بە همین دلیل موضوع تغییر ساختار حکومت از متمرکز به حکومت فدرالی در ایران نیز بە عنوان کشوری کە چندین ملت در جغرافیای کنونی آن محصور ماندەاند، در دهەهای اخیر هموارە مطرح بوده است و عدهای با نظریات مختلف سعی در پیادهسازی آن ساختار حکمرانی در آن را داشتهاند. در مقابل مخالفان سرسختی نیز داشتە و دارد کە تاکنون خواست آنان تحمیل شدە است. در این میان حزب دموکرات کوردستان ایران نیز کە تا برگزاری کنگرە سیزدهم خود در تیر ماه ١٣٨٣، در پی پیادەسازی "دموكراسی برای ايران و خودمختاری برای كوردستان" بود، از آن پس شعار استراتژيك" ايجاد يك سيستم دموكراتيك و فدرالی و پلوراليستی در ايران و تأمين حقوق ملی برای خلق كورد در كوردستان" را سرلوحە فعالیتهای خود قرار داد. راديو صدای حزب دموکرات کوردستان ايران (بخش كوردی) در تاریخ ٢٠/٠٤/١٣٨٣ اعلام داشت کە اعضاء رهبری این حزب در کنگرە اخیر خود پس از تحلیل اوضاع وضعيت بين المللی، رویدادهای منطقە خاورمیانە و وضعیت افغانستان و عراق و نیز مناقشە میان اسرائیل و فلسطین كه منجر به تحولات سياسی عمدە شدە و نیز ضمن اشارە بە يكدست شدن نظام پس از انتخابات مجلس هفتم، شناخت بيشتر از ماهيت رژيم در داخل و خارج كشور و تلاش آن رژيم برای كسب سلاح اتمی و گسترش تروریسم دولتی و با تاکید بر ارتقا هوشياری ملی در همه بخشهای كوردستان و بە ویژە در کوردستان ایران و اهمیت جایگاه کوردها در معادلات نوین خاورمیانە فدراليسم را بهترين شيوه برای حل مسائل ملی در چارچوب ايران دانستند.(٥) در آن موقع تفسیر راهبردپردازان حزب دموکرات بر این اساس بود کە هم آن شرایط متحول بینالمللی و روندهای منطقەای و هم بحران مسائل ملی در ایران و هم خواست ملت کورد زمینە تغییر شعار و ضرورت گذار بە فدرالیسمخواهی را مهیا ساختە است. این حزب از آن پس، برای رسیدن بە این هدف همە شیوەهای مشروع مبارزە را بە کار گرفتە و در مواردی بسیار با دستاویز قرار دادن تجزیەطلبی آماج توطئەهای سیاسی- نظامی رژیم حاکم بر تهران قرار گرفتە است.
در سطور پیشین در رابطە با مزایای فدرالیسم سخن گفتیم؛ میتوان مدنظر قرار دادن آن مزایا را از علل توجە و اهمیت دادن حزب دموکرات کوردستان بە فدرالیسم دانست؛ بدین معنا کە از دیدگاه این حزب همان مزایای ناشی از فدرالیسم در کشورهای دیگر مزایای فدرالیسم در ایران نیز خواهند بود و ضرورت مستقر نمودن چنان سیستمی را در این کشور توجیە خواهند نمود. آن طور کە در برنامە و پلتفورم سیاسی حزب دموکرات کوردستان ایران اشارە شدە، تقسیم حاکمیت و قدرت اساس نظام فدرالی مطلوب در ایران است. از دیدگاه تصمیمگیران این حزب ساختارهای متمرکز و مستبد قبلی در ایران متناسب با شرایط این واحد کثیرالملە نبودەاند و از این رو، موجبات بیثباتی و بحران را بە ویژە بە دلیل سلطە یک گروە خاص مهیا نمودەاند. بدین منظور لازم است تقسیم حاکمیت میان مناطق ملی- جغرافیایی بر بنیاد یک توافق و قانون مکتوب در دستور کار قرار گیرد.(٦) راهبردپردازان این حزب با توجه به واقعیت چند ملیتی بودن ایران و مطالبات ملی در کوردستان، آذربایجان، بلوچستان و اهواز و تورکمن صحرا کە در آن هر یک از ملل دارای خاک و جغرافیای مختص بە خود هستند فدرالیسم ملی- جغرافیایی را مناسبترین مدل برای ایران میدانند. یعنی مدلی تقریبا شبیه مدلهای بوسنی و هرزگوین، کانادا، بلژیک و عراق پسا صدام کە حقوق ملتها را تضمین نمودە و زمینە دموکراسی واقعی کە حق تعیین سرنوشت هر یک از ملل را نیز بە رسمیت بشناسد را فراهم نماید.(٧) آنان این گزینە را بە عنوان راهکار برون رفت از مشکلات ناشی از حکومتهای متمرکز پیشین و کنونی مطرح کردەاند.
حزب دموکرات بر این باور است در چنان نظام فدراتیوی یک گروە/قوم/ملت نمیتواند قدرت مطلق را بە انحصار خود درآوردە و بدان بە مثابە میراثی مختص بە خود نگاه کردە و بر دیگران سلطە یابد و بدینگونە موجبات تمرکززدایی از قدرت و حل مناقشات ملی فراهم آمدە و حقوق ملی- شهروندی تامین شدە و همگان بە رضایت حداکثری خواهند رسید. حزب دموکرات فدرالیسم و دموکراسی را مکمل هم میداند و استقرار یکی در فقدان دیگری را دشوار مییابد. این حزب از آنجا کە دموکراسی را بە عنوان شایستەترین روش حکمرانی ارج مینهد، معتقد است کە دموکراسی بدون پلورالیسم کە نمود عینی آن فدرالیسم است، امکان نمییابد. از این دیدگاه ایران بە دموکراسی نمیرسد و ملتها بە طور کلی و ملت کورد بە طور خاص از ستم ملی رهایی نخواهند یافت مگر آنکە فدرالیسم استقرار یابد. از این دیدگاه فقدان سیستم فدرالیسم برای ملتها از دلایل فقدان دموکراسی برای همگان در این کشور است. از این رو است کە، دموکراسی و فدرالیسم مکمل یکدیگر پنداشتە میشوند.(٨)
حزب دموکرات بە صراحت بیان داشتە است کە برای ملت کورد مهم است که بر سرزمین خود حاکمیت داشتە باشد. تامین امنیت داخلی کوردستان، سیاستهای آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و امور اقتصادی مالی کوردستان باید بر عهدە حکومت منطقەای کوردستان باشد.(٩) این حزب بر این باور است کە در فقدان چنین نظامی مسائل اساسی کشور قابلیت حل شدن را نخواهند یافت. بە اعتقاد این حزب، هشدارهای مبنی بر تجزیە ایران در نتیجە فدرالی شدن واهی هستند، برعکس حزب دموکرات در واقع، فدرالیسم را نە حامل تجزیە بلکە بە دلیل عادلانە بودن و توانایی آن در چارەیابی برای مشکلات و مسائل بنیادین در نتیجە مشارکت عمومی در ادارە امور و کاهش شکافهای ملی- قومی تنها عامل پیوند و تضمین کنندە یکپارچگی ایران میداند. این فرمول گرانبها چنانکە پیشتر اشارە شد، در بسیاری از کشورهای دیگر نیز تجربە شدە است.
بە عنوان جمع بندی باید گفت کە از دیدگاه حزب دموکرات کوردستان ایران با توجە بە مشکلات اساسی و حل نشدە ناشی از ساختارهای سیاسی کە تاکنون بودە، مناسبترین مدل برای ایران کنونی فدرالیسم جغرافیایی- ملی است، بدین معنا کە مرزهای جغرافیایی با خطوط ملی انطباق یابند. برقراری چنین نظامی قرین پذیرش دموکراسی و پلورالیسم است. در نهایت باید توجە داشت کە این نوع حکومت نه به عنوان مدل مطلوب حقیقی، بلکه به عنوان گزینه مطلوب موجود برای کوردها بە عنوان یکی از بزرگترین ملتهای بدون دولت است که معتقدند در شرایط کنونی این مدل حکومتی مناسب اجرا برای مدیریت صلح آمیز نزاعهای ملی- فرهنگی در ایران است. باید دید آیا بالاخرە حکومتی بر سر کار خواهد آمد کە با رجوع بە عقلانیت سیاسی و با اعتراف بە مطلوب بودن شیوە حکمرانی دموکراتیک امکان زندگی مسالمتآمیز ملتها را فراهم نماید یا بر همان پاشنە خواهد چرخید!
منابع این نوشتە نزد "کوردستان" محفوظ است.
منابع)
١-مقایسە کنید با: مرکز تحقیقات استراتژیک حزب دموکرات کوردستان ایران، فدرالیسم در کشورهای کثیرالملە، پاییز ١٣٩١، چاپ نخست، (زبان کوردی)، بنگرید بە: صص ٣١ و ٣٢.
٢- مرکز تحقیقات استراتژیک حزب دموکرات کوردستان ایران، همان، بنگرید بە: ص ٢٤.
٣-محمد شریف روشن یوسفی ربابە اکبرزادە، "بررسی فرصتها و چالشهای فدرالیسم در افغانستان"، فصلنامە علمی- پژوهشی کاتب، سال ٦، شمارە ١٥، زمستان، ١٣٩٨، بنگرید بە: ص ١٢٢
٤.در این رابطە بنگرید بە: مرکز تحقیقات استراتژیک حزب دموکرات کوردستان ایران ،همان، صص ٢١ ، ٢٢ و ١١٢ و نیز بنگرید بە: محمد شریف روشن یوسفی ربابە اکبرزادە، همان، ص ١٢١.
٥- مێدیا نێت، "کنگره حزب دموکرات کردستان ایران :شعار فدرالیسم به جای دموکراسی برای ایران، خودمختاری برای کردستان"، 11.07.2004، برگرفتە از:
http://www.mediya.net/siyaset/kongreye13-pdkiran.htm
٦-مقایسە شود با: برنامە و اساسنامە حزب دموکرات کوردستان ایران، مصوب کنگرە شانزدهم، بنگرید بە ص ١٣، قابل دسترس در:
https://kurdistanmedia.com/wenekan/2018-03/504294-89cc9e9f2b5a8fa4612234fd2bda715a.pdf
٧- مرکز تحقیقات استراتژیک حزب دموکرات کوردستان ایران، ص ١١.
٨-برای دیدگاهی مشابە بنگرید بە: مرکز تحقیقات استراتژیک حزب دموکرات کوردستان ایران، همان، ص ٧
٩- برنامە و اساسنامە حزب دموکرات کوردستان ایران، همان، ص ٧.