کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

ایرانی دیگر در راه است!

09:47 - 20 اسفند 1401

کیوان درودی

آنچه تاکنون "ایران" را به مثابه یک قلمرو روایت کرده، کاتبان و راویان دربار بوده‌اند، آن‌ها هرآنچه در این جغرافیا روی داده را به ضعف و زوال یا زور و اقتدار هیئت حاکمه تقلیل داده‌اند.

در هر صفحه از این روایت که به "بی‌لیاقتی" شاه وقت و برابرنهاد آن "شورش‌‌های پیرامون" اشاره شده، به تعبیر این ‌روزهای ما، "اعتراضات" و "دادخواهی" در جریان بوده و یحتمل در آن دوره مردم از مالیه گزاف و دارودسته داروغه به ستوه آمده‌اند. مردم را اینجا قراردادی به عنوان اشاره به ملیت‌های کنونی، به کار برده‌ام. اگرچه استبداد همیشه با هویت تک‌شناسه‌ای فارس همپوشانی داشته و حکمفرما بوده، اما به دلیل اینکه مناسبات قدرت به ندرت تحت تاثیر یک هوشیاری یا تعمد بوده، دستکم تا دوره مدرن اقدام نظام‌مندی علیه هویت‌ها با دستگاه عریض و طویل دیوانی، نظامی، آموزشی و قضایی انجام نگرفته است. لذا واژه مردم ناظر به یک میراث ذاتا متکثر از حیث زبان و فرهنگ و سنن است.

با این پیش‌درآمد، نگارنده در پی یک تجسم از ایرانی است که برخلاف رویه غالب معاصر، بر مبنای یک توافق و قرارداد اجتماعی است. توافق و قراردادی که عنصر پایه‌ای آن، اراده عمومی منبعث از این هویت‌ها است.

لذا لزومی ندارد در دام بازی با واژگان قرار بگیریم و بهتر است روی این شاکله متمرکز شویم که مناسبات مطلوب، پایدار و زمینه‌ساز همزیستی را تبیین و روشن سازیم. از آنجایی که دولت-ملت مدرن ایرانی، بر پایه نفی و انکار است و برخلاف تصور عمومی، این نفی و انکار تنها در سطح شناسه‌ هویتی نبوده و عقاید و نگرش‌های خلاف دستگاه حاکم را نیز، به نوبه خود نشانه گرفته، پرداختن به آن خالی از لطف نیست. اگرچه فارس‌ها از آسیمیلاسیون سهمی ندارند، اما در سطح افکار و عقاید تا حد چشمگیری آماج قدرت‌های تمامیت‌خواه قرار داشته‌اند و کشتار ژورنالیست‌ها، فعالان و روشنفکران آن‌ها توسط بیت و دربار در بیش از یک سده گذشته، گواهی بر این ادعاست.

لذا ما در پی یک رهایی خودبسنده هستیم؛ آن‌هم به این معنی که هرگونه روایی را از قدرت حاکمه با قانون، دیوان، مصالح و .. آن بزداییم و اراده عمومی را یکبار برای همیشه در صدر امور قرار دهیم. مرزبندی صِرف هویتی قادر به حل تنها یک سطح از بحران است؛ حال اینکه نگاه ما به کلیت، ماهیت و موجودیت "قدرت عمومی" مسلط معاصر است که هرآنچه خلاف رویه عمل کرده یا اندیشیده را به اشد اشکال و طرق منکوب ساخته است. از سرکوب بهائیان با توجیه بدعت در تشیع گرفته تا حبس فعالان زیست‌محیطی که با دستاویز "جمع‌آوری اطلاعات برای بیگانگان" شکنجه و بازداشت شده‌اند. تمامی این بحران و معضلات در نهایت به قدرتی ختم شده که این روزها بزرگترین سازمان تروریستی جهان را در دست گرفته و بی‌محابا در خیابان دست به آدم‌کشی می‌زند.

ایرانی که در راه است، در افق خود نه‌تنها باید دشمنی دیرپا علیه ملیت‌ها را به عنوان اقدامی ضدمردمی و غیراخلاقی بازشناسایی کند؛ بلکه باید دستگاه حاکم آینده را مقید به اراده عمومی و مکلف به خواست آن در بعد عمومی‌اش کند.

به این منظور صورت‌بندی مسئله تنها در یک سطح، نقطه‌پرچی را برای پاسداشت اعتماد بالضروره همگانی نادیده می‌گیرد. اگرچه این دیدگاه از نظر واکنشی قابل درک و به‌جا است، اما بحران‌های کنونی فراتر از آن است که با موبیلایز کردن جامعه در یک سمت‌وسوی، رفع‌ کند.

به این منظور و با توجه به روابط پیچیده و درهم‌تنیده عرفی و فرهنگی، بهترین شکل عملکرد "کُنشی و جریان‌ساز" آن است که دربرگیرنده یک نوع کلیت‌شمولی باشد. در واقع اراده ما عودت قدرت به حوزه عمومی و حاکم کردن منطق، عقل سلیم و دگرپذیر در مقابل اسلحه، پول و رسانه است. برای ترسیم چنین افقی، به اراده‌ای نیاز است که نوعی همپوشانی، هم‌کنشی و برهم‌کنشی را در بطن خود حمل کند. به همین دلیل نیز، عنوان مقاله "ایرانی دیگر" است!

واکنش‌ها به موضع اخیر حزب دمکرات مبنی بر لزوم گذار از "شاه و شیخ" نشان می‌دهد که اقبال عمومی از آن محدود به یک شناسه هویتی نمی‌شود و از چنان توان بالقوه‌ای در سطح پیوند افقی اجتماعی برخوردار است که شانس بسیار بالایی برای مبدل‌سازی "ایران برساخته" متاخر با "ایران ساخته" آینده دارد.

لذا آنچه ما را برای آینده توانمند خواهد ساخت، اتکا به این پشتوانه چشمگیر اجتماعیست.

در حال حاضر تنها مسیر مشخصی که برای نائل آمدن به هدف، پیش‌ رو قرار دارد، یافتن هرگونه راهی است که این توان بالقوه چشمگیر را به توانی بالفعل و میدانی تبدیل کند. به عبارتی دیگر، این رویه جدید و قاطعانه با ضروریات تاریخی مقطع کنونی ایران، مطابق است و کافیست برای توفیق کامل آن، اندیشیده شده، هوشیارانه و با ابتکار عمل پیش رفت.

از آنجایی که پشتوانه اجتماعی این رویکرد، بسیار زیاد است، توانش تحول‌خواه و جریان‌ساز است؛ با این وجود به این دلیل اساسی که بیشتر بر "عاملیت فرد" تاکید دارد، قطعا با سد ساختارها و رسوبات پیشین مواجه خواهد شد، لذا هرآنچه اراده فرد را تقویت و قدرت را به زانو درآورد، یک میان‌راه یا تاکتیک تعیین‌کننده برای پیروزی تاریخی خواهد بود.