ناصر باباخانی
(١) اسلحە بمثابەی ابزار فشار
٢٩ فروردین ماه سال ١٣٦٨ خورشیدی، شهید دکتر قاسملو برای گروهی از پیشمرگان مرکز شمال کە در زیر یک درخت گردهم آمدند سخن میگوید. گفتەهایش آمیختەای است از چند موضوع حساس کە در همان حال میکوشد در فضایی خودمانی و با زبانی سادە و تا حدودی طنزآلود و برخی اوقات طعنەآمیز سخن بگوید. در آنجا موضوعی را مطرح میکند کە بسیار مهم است و آن اینکە: "لزوم بدست گرفتن اسلحە چیست؟ یا چرا حزب دمکرات اسلحە بدست گرفتە است؟ چرا تلاش میکند در جنوب یا در شمال هر کجا کە فرصتی بدست آورد ضربەای بە جمهوری اسلامی وارد نماید؟ سلاحی کە بدست دارد را بە چە منظوری بکار میگیرد؟"
خود نیز بە زبانی سادە این سؤالات را پاسخ میدهد و میگوید کە "بدین دلیل بە آن (رژیم) ضربە میزنم کە برگردد و بگوید راستی تو چرا بە من حملە میکنی؟! چە میخواهی؟! آنگاه کە گفت خواست تو چیست، من هم مطالبات خود را مطرح میکنم"!
دکتر قاسملو با این زبان میخواهد بگوید در اینجا هدف اصلی اسلحە نیست، بلکە اسلحە وسیلەای است برای نیل بە یک هدف ویژە کە این هدف در اینجا یک موضوع سیاسی است کە بعنوان نمونە میتواند حقوق یک ملت باشد. بنابراین از کلیەی فتارهای شهید دکتر قاسملو و نیز برنامەی حزب دمکرات پیداست کە بدست گرفتن اسلحە نە بدین دلیل کە نفس اسلحە بعنوان یک ضرورت مدنظر باشد، یعنی اسلحە مقصود جنبش باشد. بە همین دلیل در ادامەی سخنانش از "عدم توازن نیرو" کە تاکنون نیز فاکتور مهم و تعیین کنندەای بشمار میرود، سخن میگوید و این شیوە نگرش از منظر رئالپولتیک بە وجود "نیرو در مقابل نیرو" اشارە دارد. سپس ازعان میدارد کە گرچە ما انقلابیترین حزب در سراسر ایران هستیم، اما مسئولترین و صلحطلبترین جریانی هستیم کە رژیم این جنگ را بر آن تحمیل کردە است. بنابراین نقش اسلحە عبارت است از فشار بر حاکمیت و تشویق مردم!
(٢) اسلحەی چپ، اسلحەی کورد
از همان دوران پادشاهی، شیوە نگرش چپ ایران بە مقولەی اسلحە با گوشە نگاه جنبش ملی در کوردستان متفاوت بود. بدون تردید اندیشەی چپ در ایران، بە نسبت جنبش ملی در کوردستان از لحاظ جغرافیایی و فکری گسترش فزونتری یافتە بود و این واقعیتی است انکار ناپذیر. هرچند سخن گفتن از این امر کە آیا چپ نظیر حزب دمکرات در کوردستان دارای یک ساختار تشکیلاتی بودە یا از لحاظ فکری در میان نخبگان و یا مردم عادی تا چە حد رواج داشتە یا میزان و نفوذ گفتمان چپ در مقایسە با گفتمان جنبش ملی کورد چگونە بودە است بە مجال دیگری نیاز دارد! اما با توجە بە منابع تئوریک آن دوران میتوان اختلافات را بیشتر مورد اشارە قرار داد.
هنگامیکە بە ایدەی تئوریسینهای چپ مینگریم میبینیم شخصی چون "مسعود احمدزادە" در جزوەی مشهور خود مبارزەی مسحلانە را هم استراتژی و هم تاکتیک توصیف میکند. در اینجا راهکار اصلی برای مبارزە تنها اسلحە است آیا وقتی کە شخصی چون "امیرپرویز پویان" جزوەی "رد تئوری بقا و لزوم مبازەی مسلحانە " را مینویسد، مجددا اسلحە در الویت قرار میگیرد؟
چرا اندیشەی چپ در تلاش بود تا اسلحە را در کانون گفتمان خود قرار دهد؟
چپها معتقد بودند کە اسلحە باید هدف یا استراتژی اصلی باشد تا تئوری بقا مردود شمردە شود. ولی در کوردستان اسلحە بە ابزاری برای رسیدن بە یک هدف سیاسی تبدیل میشود. در واقع در کوردستان اسلحە هدف اصلی نسیت، اسلحە بدین دلیل بدست گرفتە نشدە کە تنها دشمن را بە وسیلە آن کشت، بلکە جهت دفاع از خود و حفاظت از خویش در مقابل یورش رژیم مورد استفادە قرار گرفتە شدە است. دلیل آن نیز اینست کە در کوردستان نوع رابطەی مردم با پیشمرگ و نیز مبارزین درون جنبش کورد رابطەای تنگاتنگ است. یعنی مرزبندی چنان برجستەای میان مردم عادی و پیشمرگ و رهبری این جنبش مشاهدە نمیشود. رابطەی مستحکمی کە از تاریخ ویژەی خود برخوردار است، دارای تاریخ حکمرانی و ارگانیزاسیون است. برگردید بە دوران جمعیت تجدید حیات کورد بعنوان تاریخ ازگانیزاسیون، برگردید بە دوران جمهوری کوردستان بعنوان تاریخ حکمرانی. هنگامیکە بە همەی اینها توجە میکنید و بە دوران انقلاب خلقهای ایران باز میگردید، میبینید کە هم از تاریخ حکمرانی، هم از تاریخ ارگانیزاسیون و هم از یک پیشینەی فکری برخوردار هستید. برعکس، چپها معتقد بودند کە اسلحە باید جهت مقابلە با دیکتاتوری و استبدادی کە رژیم پادشاهی بر مردم تحمیل کردە است بە میان مردم برود و مردم بویژە کارگران و کشاورزان ترسشان فرو بریزد و با آنان همراە شوند تا بدین ترتیب بە قول خودشان چرخ کوچک، چرخ بزرگ را بە حرکت درآورد!
آنان چنین تصور میکردند کە پژواک صدای شلیک اسلحە در گوش طبقەی کارگر و کشاورز میتواند آنها را بە جنگ مسلحانە بکشاند! لیکن جنبش ملی کورد نیاز بە آن نداشت، بە همین دلیل این تمایز بسیار مهم است و من بە سهم خود ندیدەام کە در جایی بە آن اشارە شدە باشد. تأکید بیژن جزنی" ثابت کنندەی این برداشت است کە تلاش آنها ایجاد چنین رابطەای بودە، بە همین دلیل میپرسد کە چە کنیم تا مبارزەی مسلحانە در میان مردم گسترش یابد؟
(٣) شاخەی سیاسی در کنار شاخەی نظامی؟!
یکی از نکاتی کە در خصوص بدست گرفتن اسلحە توسط پیشمرگ مورد توجە قرار نمیگیرد اینست کە مقولەی دمکراسی بە فراموشی سپردە میشود. از آسیا و خاورمیانە تا اروپا و آمریکای لاتین دو شاخەی سیاسی و مسلحانەی جنبش بە شیوەی موازی موجودیت دارند. حتی در آفریقای جنوبی نیز این دو شاخە عامل اصلی پیروزی بر رژیم آپارتاید در این کشور هستند. بنابراین یک شاخەی سیاسی وجود دارد کە بە فعالیت سیاسی میپردازد، اما این شاخەی سیاسی، یک شاخەی نظامی نیز دارد.
دور نرویم در شمال کوردستان (کوردستان ترکیە) HDP یک نیروی سیاسی بشمار میرود، اما یک نیروی نزدیک بە پ.ک.ک. این در کشوری است کە بە شیوەی نسبی یک شبە دمکراسی در آن وجود دارد. یعنی علیرغم آنکە ترکیە، پ.ک.ک را یک جریان تروریستی توصیف میکند، اما شاخەی سیاسی آن در این کشور بدلیل شبە دمکراسی نسبیای کە در آن حاکم است (البتە در مقایسە با یک کشور دیکتاتوری نظیر ایران) در داخل کشور متینگ برگزار میکند، دارای دفتر رسمی است، در پارلمان حضور دارد، محدودیت دە درصد را پشت سر میگذارد و... البتە انکار نمیتوان کرد کە تحت فشار شدیدی هستند، اما در ایران جریان سیاسی یا شاخەی سیاسی اصلا وجود ندارد، چە رسد بە اینکە یک نیروی مسلح باشید و بخواهید در داخل شاخەی سیاسی داشتە باشید. این امر بە هیچ وجە امکان پذیر نیست. زیرا شما در یک کشور دیکتاتوری زندگی میکنید. بنابراین در اینجا یک حزب سیاسی در کوردستان ایران بە مبارزەی سیاسی مشغول است و بدلیل نبود این دمکراسی، بعلت آنکە مجال آنرا ندارد کە داخل کشور بە فعالیت و مبارزەی سیاسی بپردازد، اسلحە بدست گرفتە تا عرصە برای مبارزەی سیاسی هموار گردد! منظور آنست کە اگر شما در یک کشور دمکراتیک بسر ببرید و کلیەی معیارهای آزادی و احترام بە تنوع و پلورالیزم و دمکراسی وجود داشتە باشد، اگر دست بە اسلحە ببرید، یقینا مورد مواخذە قرار میگیرد. اما هنگامیکە در نبود این دمکراسی، شما مجال هیچگونە اظهار نظری ندارید و حتی موجودیت شما مورد انکار قرار میگیرد، آن زمان این اسلحە بعنوان شرف ملی تعریف میشود، هرچند کە عدم توازن قوای بزرگی میان طرفین وجود داشتە باشد.
(٤) جنگ برای جنگ؟ خیر!
کارکرد اسلحەی پیشمرگ چیست؟ آیا پیشمرگ تنها برای کشتن دشمن اسلحە بدست گرفتە است؟ یا همانگونە کە دکتر قاسملو میگوید بە دشمن ضربە بزند تا آنرا ناچار بە مذاکرە و گفتگو نماید و بدین ترتیب خواستهای خود را مطرح سازد؟ در اینجا بە یک بحث مهم نمیپردازم کە آیا میتوان با حکومت ددمنشی چون جمهوری اسلامی برسر میز مذاکرە نشست یا خیر؟ این موضوع دیگری است کە پاسخ آن در نظر من منفی است. اما منظور تأکید بر این جملەی دکتر قاسملو است کە میگوید ما برای جنگ نمیجنگیم، میجنگیم تا خواستهایمان را بە طرف مقابل تفهیم نماییم. این امر نیز بە مفهوم چرخیدن در یک دور باطل نیست، بلکە بە معنای طی کردن یک خط تاریخی است کە در نهایت بە حاکمیت سیاسی یک ملت میانجامد!
همانگونە کە گفتە شد اسلحە وسیلە است نە هدف، بە همین دلیل بسیار مهم است کە بدانیم برخلاف ملتهای دیگر یا برخلاف دیگری، (ملت فرادست) کورد هیچگاه مرتکب جنایت جنگی نشدە است، بە ژنوساید و کشتار جمعی دست نزدە است، بە خاک هیچکس تجاوز نکردە و در زمین دگیران نجنگیدە است. در تمامی سالهایی کە کورد در راستای تأمین حقوق خود در کلیەی بخشهای کوردستان تلاش کردە است، در هیچ مقطع زمانی و در هیچ نقطەای، مرتکب جنایت جنگی نشدە است. برعکس این طرف مقابل بودە کە نسبت بە ملت کورد از هیچ جنایتی دریغ نکردە است.
بسیار مهم است کە بدانیم بازتاب چنین امری از منظر بینالمللی تا چە اندازە ارزشمند است. یعنی هنگامیکە در خاورمیانە، در آمریکای لاتین یا حتی در اروپا، شاخەی نظامی یک جریان سیاسی اقدام بە بمبگذاری، گروگانگیری و ترور میکند، این اقدامات تروریستی هیچگاه از سوی حزب دمکرات انجام نگرفتەاند و این تعجب آوراست کە متأسفانە کشورهای دمکراتیک و پیشرفتە اطلاع اندکی از این ویژگیهای حزب دمکرات دارند!
در خاورمیانە کە کانون خشونت و رادیکالیزم است و دمکراسی و حقوق بشر و تنوع و پلورالیزم هیچ معنایی ندارد، وجود یک نیروی سیاسی نظیر حزب دمکرات کوردستان کە بە ارزشهای دمکراتیک پایبند بودە و دارای یک گفتمان تدافعی و متواضع و اخلاق محور است، باید همچون پدیدەای غیرطبیعی نگریستە شود!
(٥) اسلحە برای حفظ جان!
اگر حزب دمکرات کوردستان ایران تنها بە اسلحە اعتقاد داشت – همچنانکە چپها معتقدند یک ضرورت – هم بعنوان تاکتیک و هم بعنوان استراتژی، شهید دکتر قاسملو جان خود را در راه مذآکرە نمیباخت! بدیهی است نیروهای سیاسی کوردستان دهها و صدها بار اعلام کردەاند کە اسلحە در دست آنها وسیلەای است جهت "دفاع مشروع" نە تنها در مقابل رژیم جمهوری اسلامی ایران بعنوان یک رژیم تروریست، بلکە در مقابل هرج و مرج و تهدیدات مخاطرەآمیزی کە در کشور ٧٢ ملتیای چون عراق وجود دارند. بە دلیل آنکە هرکس و ناکسی در این کشور ملسح است، بسیار طبیعی است شما کە در آنجا زندگی و فعالیت میکنید، جهت حفظ جان خود بعنوان یک فرد عادی یا بعنوان یک عضو حزب اسلحەی شما آمادە باشد!
این نکتە بە نظر من بسیار جالب توجە است و حتی باید بعنوان یک نقطە عطف نگریستە شود کە پس از انقلاب ژینا و کشتاری کە جمهوری اسلامی در خیابانهای شهرها انجام داد، اپوزیسیون ایرانی هماکنون بە این نتیجە رسیدە است کە بە هر شیوەای باید مبارزەی مسلحانە خلق کورد بود، و این بسیار مهم است!
(٦) پیشمرگ، غمخوار خلق!
رابطەی میان نیروهای سیاسی کوردستان و مردم سندی غیرقابل انکاری است تا نقش مبارزەی مسلحانە در حمایت و تشویت مردم در طول این چهل و چند سال را اثبات نماید. قیام مردم، اعتصاب، حمایت از احزاب، گرامیداشت مناسبتهای ملی و تظاهرات مردم در کوردستان در مقایسە با دیگر مناطق اصلا قابل بحث نیست؛ زیرا نقطە اتکای اصلی این مبارزەی مدنی سیاسی در کشور بە احزاب کوردستان بازمیگردد، حتی اگر بە شیوەی سمبولیک هم بودە باشد؛ بویژی طی دو دهەی گذشتە! در دوران درگیری پیشمرگان با رژیم، مردم میگفتند کە پیشمرگ غمخوار خلق است! این امر درست بە مفهوم حمایت کلاسیک نیروی پیشمرگ از مردم خویش است.
بە همین دلیل تحت فشار قراردادن حکومت اقلیم در خصوص خلع سلاح احزاب کوردستان ایران نشانگر آنست کە جمهوری اسلامی بر نقطەی درستی انگشت نهادە است، یعنی خلع سلاح مؤثرترین نیرو در سراسر ایران! زیرا در انقلاب ژینا، نیروهای سیاسی و مردم کوردستان نشان دادند کە بە اتفاق یکدیگر هم مغز و هم قلب این جنبش هستند. بە همین دلیل این بهانە کە اگر نیروهای کوردستانی اسلحە نداشتە باشند، این اقلیم بە شام شریف تبدیل میشود، کاملا نادرست است. زیرا نباید فراموش کنیم کە بە هنگام رفراندوم اسقلال در اقلیم کوردستان، نیروهای سیاسی کوردستان ایران هیچ نقشی در آن نداشتند، هیچ بحثی از آنها در میان نبود، اما برنامەها و توطئەهایی کە جمهوری اسلامی تحت سرپرستی قاسم سلیمانی و با بهرەگیری از گروەهای نیابتی ایران طرح ریزی کرد و کوردستان و کرکوک را مورد حملە قرارداد و در نهایت ٥١ درصد از خاک اقلیم مجددا تصرف گردید، هیچ بعثی از نیروهای کورد در میان نبود.
در واقع آنها بدنبال بهانە هستند و اگر دورنمای دیگری را مدنظر قرار دهیم، یعنی جلسەی مسئولان امنیتی ایران و ترکیە و عراق کە در بغداد برگزار شد، روشن میگردد کە تهدیدات ایران از کجا سرچشمە میگیرد.
اینکە جمهوری اسلامی با پهباد و موشک مردم کوردستان را بە قتل میرساند و کوهها و طبیعت و محیط زیست کوردستان را مورد حملە قرار میدهد، در آن طرف ترکیە بویسلەی پهباد اعضای نیروهای سیاسی کوردستان ترکیە را ترور میکند، مرزها را مورد حملەی سلاحهای سنگین قرار میدهد و کوردستان سوریە را بمبباران میکند، مقید آنست کە در نبود یک سرزمین مستقل، در نبود یک دولت مستقل، شما گوشت دم توپ هستید. یعنی درست در این چغرافیا، انسان کورد بە گوشت قربانی تبدیل شدە و جان انسان کورد کاملا بیارزش تلقی میشود. وگرنە اگر یک ترک، عرب یا فارسی کشتە میشود، تحقیق و بازخواست وجود دارد. اما تفاوت در آنستکە آنها با فرد کورد، هویت کورد مشکل دارند. بویژە آن فردی کە با سلاح خویش در مقابل آنها قد علم کردەاست.
در واقع اسلحەی پیشمرگ، نمادی بودە از مقاومت در مقابل تروریسم دولتی و من معتقدم تا زمانی کە حقوق ملت کورد در بالاترین سطح آن تأمین نگردد، کورد این نماد را برزمین نخواهد گذارد.