کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

تیمور مصطفایی:دکتر قاسملو انسانی مبتکر و نوگرا بود

23:44 - 31 تیر 1391

کوردستان میدیا: آقای تیمور مصطفایی، عضو دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران در مراسم بیست‎وسومین سالگرد ترور د.قاسملو و یارانش طی سخنانی به نمایندگی از دفتر سیاسی حزب، سخنانی ایراد نمود که توجه خوانندگان گرامی را به متن کامل سخنرانی ایشان جلب می‎کنیم:


دوستان گرامی!


هر سال در سالروز شهادت دکتر قاسملو دور هم جمع می‏شویم، اما در واقع نه فقط برای تمجید و ستایش از دکتر قاسملو یا آنچه که اصطلاحا از آن به‏عنوان فردپرستی یاد می‏شود، زیرا دکتر قاسملو خود کسی بود که در زمان حیاتش مخالف فردپرستی بود. بر همین اساس، گردهمایی امروز ما به دو هدف می باشد، نخست این‏که با روح پاک شهیدان تجدید پیمان کنیم و راهشان را ادامه دهیم و تا تحقق اهداف و آرمان‏های آنان مبارزه را ادامه دهیم. دوم اینکه افکار، اندیشه‏ها و درسهای دکتر قاسملو را دوباره به یاد بیاوریم و در این یادمان‏ها گوشه‏ای از آن را مورد بحث قرار داده و در این باب سخن بگوییم به این منظور که یاران قدیمی و رفقایی که سالیانی است در حال مبارزه هستند، برایشان یادآوری شود و همچنین جوانانی که تازه به صفوف حزب دمکرات کردستان ایران پیوسته‏اند، آن را توشه راه خود قرار دهند و بهره‏ی لازم را از این درسها و اندیشه‏ها ببرند.

اگر بخواهیم از افکار و اندیشه‏های دکتر قاسملو بگوییم، در حقیقت اندیشه‏ی دکتر قاسملو اندیشه‏‏ایست ژرف و وسیع که با یک مقاله و یا یک سخنرانی نمی‏توان به تمام جوانب آن پرداخت.

در اینجا از دو منظر از مکتب دکتر قاسملو یا اندیشه‏های آن شهید سخن می‏گوییم.

نخست: ابتکار و نوگرایی:


دکتر قاسملو انسانی مبتکر و نوگرا بود. اگر به عنوان نمونه از بازگشت دکتر قاسملو در سال 1349 و بخشیدن جانی تازه به حزب دمکرات در آن دوران سخن بگوییم، می‏توانیم این نکته را مورد توجه قرار دهیم که دکتر قاسملو چگونه برای ابتکار و نوگرایی تلاش می‏کند.

آن زمان که د. قاسملو اعیان مبارزان دمکرات باز می‏گردد، از حزب دمکرات تنها نامی بزرگ و خانه‏ای ویران باقی مانده بود. در آن دوران و طی چند سال قبل از بازگشت د. قاسملو، حزب از مسیر اصلی خود فاصله گرفته بود، افکار و عقاید متفاوتی به درون حزب دمکرات رسوخ کرده و در حقیقت از حزب دمکرات تنها نامی باقی مانده بود. اما بازگشت د. قاسملو و متحد نمودن رفقای حزبی و تدوین برنامه و اساسنامه، برگزاری کلاس‏‏ برای کادرهای سیاسی و انتشار دگرباره‏ی روزنامه‏ی کوردستان، جان تازه‏ای در کالبد حزب دمکرات دمیده و حزب دمکرات به نوعی از نو زاده می‏شود. احیاء حزب دمکرات در آن دوران نقطه تحولی اساسی در تاریخ حزب می‏باشد، ولی این احیاء نمی‏تواند تمام آرمانها و خواستهایی را که دکتر قاسملو مد نظر دارد، تحقق بخشد. به همین خاطر این روند را ادامه می‏دهد، یعنی سازماندهی حزب از لحاظ فکری، زیرا در آن دورانی که دکتر قاسملو از خارج باز می‏گردد، توده‏ای‏ها در درون حزب نفوذ وسیعی داشتند و بخشی دیگر از حزب تحت تأثیر افکار ناسیونالیستی رادیکال قرار داشت. دکتر قاسملو با تدوین برنامه و اساسنامه برگزاری کلاس برای کادرهای سیاسی و انتشار روزنامه کوردستان سعی می‏کند روح تازه‏ای به حزب دمکرات ببخشد. در ادامه آن روند، می‏بینیم که در سالهای بعد و در کنگره‏ی سوم حزب، سوسیالیسم عادلانه را مطرح می‏کند، سوسیالیسم دمکراتیکی که در سال 1362 مورد تصویب قرار گرفت، در واقع طی یک فرایندی به آن مرحله رسید که در سال 1362 مورد تصویب قرار گیرد. اگر نگاهی به آرمانهای حزب دمکرات در سالهای گذشته بیندازیم، می‏بینیم که در کنگره‏ی سوم، بحث از سوسیالیسم عادلانه است، در کنگره‏ی چهارم که نفوذ توده‏ای‏ها چشمگیر است، به سوسیالیسم علمی تغییر می‏یابد. ولی در همین کنگره، دکتر قاسملو سند دیگری را به تصویب می‏رساند که این سند خود مرز و عیاری را بین اندیشه‏ی دمکراتیک و غیردمکراتیک تعیین می‏کند و آن سیمای دمکرات است.

دکتر قاسملو برای پیشبرد این روند تلاش می‏کند، در کنگره‏ پنجم، سوسیالیسم بر طبق شرایط تصویب می‏شود و در کنگره‏ ششم شاهدیم که سوسیالیسم دمکراتیک به عنوان آرمان نهایی حزب با همیاری همفکران ایشان در حزب دمکرات مورد تأیید و تصویب قرار می‏گیرد.

سوسیالیزم دمکراتیک در واقع نوعی مرزبندی میان افکار و اندیشه‎های دمکراتیک و غیر دمکراتیک بود و این ابتکاری است که هم اکنون و بعد از سالها به آن افتخار می‎کنیم.

گلاسنوست و پروسترویکا سالها بعد از آن‏ که ما سوسیالیسم دمکراتیک را تصویب کنیم، مطرح گردید. بر این اساس، ابتکار و نوگرایی یکی از ویژگیهای دکتر قاسملو بود.

مسئله‎ی دیگر که بدان می‎پردازیم، واقعگرایی دکتر قاسملو است، ایشان از منظری واقعی به مسائل می‎نگریست و سیاست می‎ورزید. دکتر قاسملو در کتابکوردستان و کورد از این سخن می‏گوید که ملت کرد یک ملت است و تقسیم آن به خواست خود این ملت نبوده و اگر اتحاد خود را بازیابد، به معنای تجزیه‏ی خاک هیچ کشوری نیست، بلکه به معنای اتحاد مجدد ملت و سرزمینی است که پیشتر تجزیه شده بود، اما در عین حال از آنجا که گفته می‏شود سیاست هنر ممکن است، دکتر قاسملو معتقد بود که در سیاست باید طوری عمل کرد که امکانپذیر باشد و این یعنی واقع‏بینی در سیاست. از همین رو مشاهده می‏کنیم که شعار حزب دمکرات از همان دوران دکتر قاسملو، دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان بود. برای دستیابی به این هدف از تاکتیک‏ها و روش‏های گوناگونی بهره برد و با روی کار آمدن جمهوری اسلامی، حزب دمکرات کردستان ایران و در رأس آن، رهبر شهیدمان دکتر قاسملو مجدانه تلاش نمودند تا از وقوع جنگ در کردستان ممانعت به عمل آورند و مسئله‏ی کرد از راه گفتگو و مذاکره حل و فصل شود. چندین بار به تهران سفر کردند. در کردستان و در هنگام حرکت نیروهای رژیم علیه مردم و به منظور حمله به کردستان نیز حزب دمکرات چندین بار کوشید تا از راه‏های مدنی و با به میدان آوردن مردم از وقوع جنگ و درگیری میان مردم و نیروهای حزب دمکرات از یک سو و نیروهای رژیم از سوی دیگر جلوگیری نماید.

تحصن پاوه یکی از رویدادهایی بود که تبدیل به سرآغازی برای جنگ در کردستان شد، تحصن در زمان و مکانی بود که 35 کیلو دورتر از شهر پاوه قرار داشت. هنگامی که برای کسب تکلیف از دکتر قاسملو سؤال می‏کردیم، می‏گفت: به سمت شهر عقب‏نشینی کنید. یا در زمان هجوم مجدد به کردستان مشاهده می‏کنیم که مردم در کامیاران گهواره‏ها را بر سر راه جاده‏ها قرار می‏دهند و کودکان و خانواده‏هایشان را بر سر راهها قرار می‏دهند تا از عبور تانک‏های رژیم جلوگیری نموده و مانع بروز جنگ و آغاز آن در کردستان شوند.

در موارد دیگری نیز می‏توان به مبارزه‏ی مدنی در آن دوران اشاره نمود، مبارزه مدنی که همگان تصور می‏کنند اکنون دوران آن فرا رسیده است، حزب دمکرات کردستان ایران و پیشاپیش آن، دکتر قاسملو، 33 سال قبل بدان اندیشیده و در راه آن مبارزه نموده است.

شعار ما همیشه این بوده است که از تمامی متدهای مبارزاتی استفاده می‏کنیم، اگر مبارزه مسلحانه بر ما تحمیل شد، در واقع نوعی از مبارزه نبود که مطلوب ما باشد. ما تمام تلاش خود را به عمل آوردیم که مسأله‏ی کرد را از طریق گفتگو و مذاکره حل و فصل نماییم، اما متأسفانه، طرف مقابل که دست بالاتر را داشت، فاقد چنین نگرش و عقلانیتی بود و جنگ را بر کردستان تحمیل نمود. آخرین تلاش دکتر قاسملو برای حل مسالمت‏آمیز مسأله‏ی کرد این بود که در سفری به وین با دیپلمات تروریست‏های جمهوری اسلامی به گفتگو نشست و تمام امید وی آن بود که بتواند مسأله‏ی کرد را از طریق مسالمت‏آمیز حل نماید.

لیکن باز هم دیپلمات تروریست‏های جمهوری اسلامی با استفاده از امکانات دولتی دکتر قاسملو و یارانش را ترور نمودند، به امید این که با از بین بردن د.قاسملو، حزب دمکرات را نیز از میان بردارند. این نوعی از تروریسم به معنای دولتی آن است، دکتر قاسملو در گفتگو با عاطفه گرگین در سال 1365 از این مطلب شکوه می‏نماید که در کشورهای غربی، صرفاً بمبگذاری و آدم‏ربایی یا گروگانگیری تروریسم تلقی می‏شود. دکتر قاسملو می‏گوید که تروریسم به معنای واقعی آن، عبارتست از سرکوب مردم، اشغال سرزمین و حمایت از باندهای تروریستی، از هر نظر می‏توان این اعمال را تروریستی قلمداد نمود و ما این را محکوم می‏کنیم. متأسفانه دکتر قاسملو به دام همان تروریسم دولتی افتاد که از آن سخن می‏گوییم. این تروریسم دولتی به سادگی در پایتختی اروپایی که خود را مهد عدالت و مدنیت می‏داند، اتفاق افتاد و متأسفانه در چهارچوب معاملات بازرگانی و با استفاده از امکانات دولتی که در اختیارشان بود، توانستند به سادگی هر چه تمامتر، بر سر میز به اصطلاح مذاکره، دکتر قاسملو، شهید عبدالله قادری‏آذر و دکتر فاضل رسول را ترور نموده و به سهولت نیز آنجا را ترک نمایند. اینجا بود که عدالت در کشور اتریش و به ویژه، دستگاه قضایی این کشور زیر سؤال رفت.
با گذشت 23 سال و مروری بر گذشته، در می‏یابیم که جمهوری اسلامی نه تنها به اهدافش از به شهادت رساندن دکتر قاسملو دست نیافت، بلکه وضعیت این رژیم به مراتب بدتر شده و سیر قهقرایی پیموده است. در همین مدت اخیر کاخ‏های دیکتاتوری یکی پس از دیگری فرو ریخته‏اند، روندی که از تونس آغاز شد و به مصر کشیده شد تا رژیم‏های آنان سرنگون شوند و هم‏اکنون رژیم بشار اسد از جانب مخالفان وی و مردمی که علیه دیکتاتوری‏اش مبارزه می‏کنند، به شدت تحت فشار قرار گرفته است. در این میان، جمهوری اسلامی هم در هراس از سرایت این اوضاع به ایران و هم از بیم از دست دادن یک متحد منطقه‏ای، در مسائل سوریه به سود رژیم دیکتاتوری اسد به مداخله و ایفای نقش می‏پردازد.

خوشبختانه، جمهوری اسلامی هم‏اکنون در وضعیتی بسیار نامساعد قرار گرفته، یعنی از لحاظ بین‏المللی منزوی شده و از لحاظ داخلی هم کمترین نفوذی در میان مردم ندارد، از لحاظ اقتصادی نیز وضعیت کشور به حدی آشفته و نابسامان است که نرخ دلار طی مدت کمتر از شش ماه، به دو برابر افزایش یافته، یعنی از حدود یک‏هزار تومان به دو هزار تومان رسیده است. این گرانی‏ها وضعیتی بحرانی در ایران پدید آورده که روز به روز تشدید می‏شود. سنگینی بار این گرانی بر دوش مردم زحمتکش و فقیر و اقشار متوسط جامعه قرار گرفته است.

مسئولیت این وخامت روزافزون اوضاع مردم، مستقیماً متوجه جمهوری اسلامی است و این رژیم است که با سیاست ماجراجویانه و اشتباه خود و با سیاست سرکوب و ارعاب، فضایی را ایجاد نموده است که روز به روز منجر به انزوای بیشتر و تحریم‏های شدیدتر می‏گردد. این رژیم با سیاست ادامه دادن به غنی‏سازی اورانیوم برای دستیابی به سلاح اتمی، وضعیتی را ایجاد نموده که در آن تحریم‏ها روز به روز شدیدتر می‏شوند و در آینده نیز شاهد خواهیم بود که وضع زندگی مردم و اوضاع اقتصادی ایران رو به وخامت بیشتر خواهد نهاد و این مسأله نیز دارای تأثیرات خاص خود خواهد بود که پیشتر نیز بدان اشاره کردم و مسئولیت این بار سنگین بر دوش جمهوری اسلامی است. از همین روی جمهوری اسلامی در دورانی به سر می‏برد که رویاروی مبارزات گسترده‏ی مردمی قرار گیرد، مبارزه‏ای که د. قاسملو سال‏ها در راه آن جانفشانی نموده و تلاش کرد تا این رژیم دیکتاتور را سرنگون نموده و نظامی دمکراتیک به جای آن مستقر شود. امیدواریم که با کوشش مردم و اتحاد و انسجام و تلاش همه‏جانبه بتوانیم به اتفاق یکدیگر و به همراه تمامی مردم ایران و مبارزان راه آزادی، این رژیم را به زانو درآورده و به جای آن، حکومتی دمکراتیک بر سر کار بیاوریم که تمام حقوق ملیت‏های ایران و حقوق افراد ایرانی را تأمین نماید. به امید آن روز.

در اینجا و در سالروز شهادت رهبر بزرگمان، دکتر قاسملو، یاد یک رهرو راستین و وفادار مکتب دکتر قاسملو را گرامی می‏داریم، رهروی بسیار دلسوز، وفادار، مردمی، فروتن، توانا و مبارز به نام کاک سلام عزیزی.

کاک سلام عزیزی در 24 تیرماه سال 1378 بر اثر بیماری دیده از جهان فرو بست و ما و همسنگرانش را بدرود گفت. کاک سلام در سال 1325 دیده به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی را تا کلاس پنجم در روستایشان عزیزکند سپری نمود. سپس برای ادامه تحصیل به شهر (بوکان) رفت و همان جا به تحصیلاتش ادامه داد و همزمان به تحصیل علوم دینی نیز پرداخت. پس از دریافت دیپلم به عنوان آموزگار استخدام شد و پیشه‏ی معلمی در پیش گرفت.

سال 1350 در رشته‏ی حقوق پذیرفته شد و پس از اتمام تحصیلات خود در این رشته‏ی دانشگاهی به ارومیه بازگشت و به عنوان قاضی دادگستری آغاز به کار نمود. پس از مدتی در سال‏های 1356 و 57، کاک سلام عزیزی به ریاست دادگاه بوکان رسید.

در سال 1358 به صفوف حزب دمکرات کردستان ایران پیوست، از آن زمان تا روز شهادتش، مسئولیت‏های گوناگونی را در حزب به عهده گرفت، از عضویت هیأت اجرایی کمیته شهرستان تا عضویت کمیسیون اجتماعی، مسئولیت کمیته شهرستان سردشت و سپس عضو کمیته‏ی مرکزی و نهایتاً عضویت دفتر سیاسی و مسئولیت کمیسیون‏های اجتماعی، مالی ـ خدماتی و سیاسی ـ نظامی، نقشی چشمگیر در مدیریت امور حزب ایفا نمود.

کاک سلام، مدیری توانمند بود. کسانی که از نزدیک با وی همکار بودند، به این حقیقت واقف و معترف هستند، کاک سلام در همان حال که مدیر و مسئول یک ارگان حزبی بود، با همکارانش نیز بسیار صمیمی بود، اما این صمیمیت هرگز باعث نشد که وی از وظایفش در حزب عدول کند، به همین دلیل در اجرای مقررات حزب کاملاً جدی و کوشا بود. به طور خلاصه می‏توان گفت کاک سلام انسانی آگاه و دوست‏داشتنی در میان اعضای حزب و مردمش بود.

در ابراز عقاید و نظراتش بسیار شجاع بود، همواره در حال تقابل با افکار انحرافی و عقاید نامأنوس با اصول حزب دمکرات کردستان ایران بود که در پیکره‏ی حزب رسوخ کرده بودند. کاک سلام سرمایه‏ای بود که متأسفانه بسیار زود از دست رفت و در سن 53 سالگی دیده از جهان فروبست. در این جا ضمن نثار درود بی‏پایان بر شهید زنده‏یاد، کاک سید سلام عزیزی و تجدید پیمان با راه و مکتب قاسملو، با دکتر قاسملو، عبدالله قادری‏آذر، کاک سلام عزیزی و تمامی شهدای راه آزادی پیمان می‏بندیم و امیدواریم روزی برسد که ملتمان در سایه‏ی تلاش‏ها و مبارزات آنان و سایر مبارزان حزب دمکرات و تمامی آحاد ملت کرد به اهداف و آرمان‏های آنان که همانا دمکراسی، حقوق ملی و عدالت اجتماعی است، نائل شود. به امید آن روز.