به بهانه ی روز جهانی زبان های مادری
آرش سیفی
حسن روحانی، پیش از واپسین انتخابات ریاست جمهوری، وعده داده بود که مصمم است بندهایی از قانون اساسی که مربوط به حقوق ملیتهای ایرانی است را اجرا کند. از جمله ی این حقوق، درس خواندن به زبان مادری به صورت رسمی در مدارس و دانشگاهها است. تاکنون، علیرغم تمام وعدهها و شعارهای مسئولین نظام جمهوری اسلامی، هرچند در برخی از دانشگاهها رشتههایی همچون زبان و ادبیات کُردی ارائه می شود، اما درس خواندن به زبانهای مادری همچنان در مدارسِ ایران ممنوع و غیرممکن است. بدین ترتیب، در کشوری با گنجینه ای غنی از فرهنگ ها و زبانها، و با تنوع ملی و زبانی بی مانند، آزادیِ درس خواندن به زبان مادری به مسأله ای جدی و مناقشه برانگیز تبدیل شده است. خطری که امروز در حوزه ی زبانهای مادری با آن روبرو هستیم، از یک سو متوجه پیکره ی فرهنگی و زبانی ملیت های ایران است، و از سوی دیگر آسیب های جبران ناپذیری را برای دانش آموزان و نسل های جوانتر به همراه خواهد داشت.
زبانهای ایرانی، که فارسی تنها یکی از آنها و زبان رسمی و اداری کشور است، از دیرباز در این سرزمین وجود داشته و در شکل گیری تاریخ و فرهنگ غنی ایران نقش بسزایی بازی کرده اند. همانطور که زبان شناسان به درستی اشاره می کنند، برای تقویت و پیشرفت هر یک از این زبانها، باید بستری فراهم شود که ادبیات مکتوب شان در ابتدا رشد و نمو پیدا کرده و بتوانند در زمینه های ادبی و علمی خود را توانا و نیرومند کنند. وقتی یک زبان را از مدرسهها، دانشگاهها و سیستم آموزشی کشوری حذف کنید، آن را به چارچوب خانهها و گروههای دوستی کوچک محدود کرده اید. چنین زبانی نهایتاً پویایی و کارایی خود را از کف داده، نوشتارش رو به فراموشی رفته، از دیالوگ به مونولوگ تبدیل شده، و زایایی و زندگی اش را می بازد.
زبان اساساً با دو مقوله ی فرهنگ و تاریخ گره خوردگی عمیقی دارد و همواره بازنمایی آن دو بوده است. از این رو، ناتوان شدن یک زبان در ارتباط با دیگر زبان ها، به ناتوانی فرهنگ ملی مرتبط با آن زبان منجر می شود.
به همین دلیل، محافظت از «زبان های مادری» به عنوان راهکاری در جهت استحکام پلورالیسم فرهنگی، نه تنها یک مسأله ی ملی و درون کشوری بوده، که موضوعی جهان ست. در نتیجه، نام گذاری روز جهانی زبان مادری، به ما یادآوری میکند که در برابر میراث فرهنگی و تاریخی زبانهای مادری مان حساس باشیم و آنها را در برابر خطرات پیش رویشان محافظت کنیم.
محافظت از زبانهای مادری، از طرفی می تواند در برابر پدیده ی جهانی سازی یا گلوبالیسم مطرح شود. امروز و در دوره ی مدرن یا به زعم برخی پسا مدرن، ما با مهاجرت بی رویه به کشورهای مرفه و ثروتمند، پیشرفت عظیم تکنولوژی، و جهانی شدن فرهنگهای مسلط روبرو هستیم. اینها همه این فرصت را فراهم کردهاند که بسیاری از مردم، به کشف فرهنگهای دیگر و زندگی کردن در فرهنگهای متفاوت دست بزنند. در این زمان است که فرهنگها و زبانهای مسلط بر شانه ی فرهنگها و زبانهای کوچکتر (از بُعد جغرافیایی و تعداد سخنگو) سوار شده و خطر تضعیف یا حتی تحریف آن زبانهای کوچکتر را به وجود می آورند. بنابراین، جهانی سازی و پروژه ی مد نظر آن، به عنوان یکی از دشمنان زبانهای مادری و خرده فرهنگها مطرح است.
از طرف دیگر و علاوه بر خطرات جهانی سازی، ما در ایران با تضعیف زبانهای محلی و ملی از طرف نظام حاکم نیز روبرو هستیم. نگاه امنیتی نظام به ملیت ها و موضوع زبان، باعث شده است که حکومت جمهوری اسلامی، حق طبیعی و انسانی ملیت ها برای تحصیل در زبان مادری شان را از آنها سلب نماید. از همه بدتر این که، این اقدامهای مخالف حقوق انسانی، تحت لوای عناوینی چون «تقویت خزانه ی زبان فارسی»، «دفاع از تمامیت ارضی» یا «تقویت همبستگی ملی» انجام می شود. بدین ترتیب و در نتیجه ی کنارگذاشتن این زبان ها از مدارس و محافل علمی، کیفیت علمی و ادبی زبان ملیتهای ایران رفتهرفته کمتر شده و قدرت آنها برای ارتباط سازنده با دیگر زبانها از بین خواهد رفت.
آنچه تاکنون گفته شد، بیشتر ناظر بر وجه ارتباطی و قدرت علمی و ادبی زبانها بود، اما پژوهشهای گسترده ای وجود دارند که متمرکز بر پیامدهای فردی و اجتماعی ممنوعیت آموزش در زبانهای مادری می شوند. همانطور که پیش تر اشاره شد، زبان یک وجه فرهنگی- هویتی مهم دارد که بیشتر از همه میتواند در خطر باشد. بطور کلی، دانش مبهم ما از ریشه های هویتی مان، مانع از پذیرش و فهم درست میراث فرهنگی مان میشود؛ به همین دلیل یادگیری زبان مادری دریچه های متعددی را به روی ریشه های تاریخی-هویتی مان باز میکند. تحقیقات نشان میدهد که زبان مادری، در شکل دادن به هویت فردی، اجتماعی و فرهنگی انسان نقش بسیار مهمی ایفا می کند. کودکانی که پایههای زبان مادری در آنها قوی است، معمولاً درک بهتری نسبت به همدیگر پیدا کرده و از اعتماد بنفس و سلامت اجتماعی بیشتری بهره مند خواهند بود. این سلامت، در تمام جنبههای زندگی اجتماعی کودک در آینده ی او می تواند موثر واقع شود.
مطابق مشاهدات علمی، کودکانی که به زبان مادری شان در مدرسه درس نمی خوانند، احتمال اُفت تحصیلی یا حتی ترک تحصیل شان بیشتر از سایرین است. پژوهش ها نشان میدهند که بهترین زبان برای یادگیری مهارت های خواندن و نوشتن و تحصیل در مدرسههای ابتدایی، زبان مادری کودکان است (یونسکو، 2008). با این حال هنوز در سرتاسر دنیا و در خیلی از مدرسه ها، آموزش را به زبانهای پرطرفدار یا جهانی شدەی خاصی منحصر می کنند. از طرف دیگر بسیاری از خانوادهها کودکانشان را به اجبار به مدرسههایی با زبانی غیر از زبان مادری میفرستند تا آنها را برای ورود به اجتماع، پیشرفت و رقابت با دیگر اعضای جامعه آماده کنند.
در ایران البته چنین انتخابی پیش روی والدین قرار ندارد، چرا که تحصیل تنها با زبان فارسی، زبان رسمی و اداری ایران، مجاز است. این موضوع علاوه بر اینکه باید به مطالبه گری مردم از حکومت ایران برای احترام به ملیت ها و حقوقشان منجر شود، بایستی آگاهی والدین، معلمان، و صاحب نظران را نیز در اهمیت زبان های مادری به همراه داشته باشد.
آنچه مسلم است این مهم است که کودکان در زبان مادری شان بهتر آموزش می بینند. یونسکو از سال 1953 آموزش با زبان مادری در مدرسههای ابتدایی را مطابق با آخرین تحقیقات خود بکرات تشویق کرده است. مطابق پژوهش های انجام شده، برخی مزایای آموزش با زبان مادری به این شرح هستند: پدر و مادر ها این فرصت را خواهند داشت که با معلمهای مدرسه ارتباط خوبی برقرار کنند و در فرایند یادگیری کودکانشان مشارکت داشته باشند، بچه هایی که در معرض یادگیری اجباری به زبانی دیگر نیستند، وقت بیشتری را در مدرسه صرف کرده و کمتر دچار افت تحصیلی می شوند، و نهایتاً کودکان در مدرسههای چند زبانی مهارت های فکری بیشتری پیدا خواهند کرد، در مقایسه با کودکان در مدرسههای تک زبانی.
گروهی دیگر از صاحب نظران نیز معتقدند، زمانی که کودکان به زبان مادری شان درس می خوانند، در حال یادگیری مهارت های متنوع دیگری خواهند بود، همچون نحوه ی تفکر انتقادی، و سطح بالایی از مهارت های خواندن و نوشتن. این مهارت های چندگانه، میتوانند در نظام آموزش رسمی از طریق آموزش در زبان مادری فراهم شوند، و تحقیقات نشان میدهند که در صورتی که این مهارت ها در زبان مادری توسط کودک کسب شده باشند، در صورت تمایل کودک به یادگیری زبان دیگری، نیاز به یادگیری دوباره ی آنها نیست. برای مثال اگر کودکی مهارت حدس زدن معنای یک واژه با توجه به زمینه ی بکاررفته در آن را در زبان مادری اش فرا گرفته باشد، یا برای مثال اگر کودک بتواند نسبت به توجه به معانی مجازی و ضمنی تعابیر زبان مادری اش آگاه باشد، میتواند همه ی اینها را در یادگیری یک زبان دیگر نیز براحتی استفاده کند. از این رو گفته میشود که آموزش دُرُست با زبان مادری، میتواند زمینه ی مناسب یادگیری زبانهای دیگر را برای کودک فراهم کرده و او را در ارتباط با اجتماع تجهیز نماید.
از آنچه رفت نتیجه میشود که آموزش به زبان مادری به کودکان در مدارس، علاوه بر اینکه یک موضوع حقوق بشری و انسانی است، یک ضرورت فرهنگی-اجتماعی نیز می باشد. زبانهای مادری میراث فرهنگی و هویتی گرانبهایی هستند که به ما رسیده اند، و محافظت و پاسداشتِ یگانگی آنها، یک وظیفه ی اخلاقی مهم است که بر دوش ما نهاده شده.
در ایران بویژه، گنجینه های فرهنگی سرزمینمان به دلیل اهمیت تاریخی و جهانی شان، نیاز به نگهداری و حساسیت بیشتری دارند. یادگیری زبان مادری البته به این معنا نیست که آموزش زبان فارسی یا زبانهای دیگر را متوقف کنیم، چرا که تحقیقات نشان میدهند که یادگیری زبانهای دیگر توسط یک فرد، میتواند به گسترده شده فرایندهای تفکر، انعطاف پذیری ذهنی و فهم عمیق فرهنگهای متفاوت منجر شود.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
آرش سیفی
حسن روحانی، پیش از واپسین انتخابات ریاست جمهوری، وعده داده بود که مصمم است بندهایی از قانون اساسی که مربوط به حقوق ملیتهای ایرانی است را اجرا کند. از جمله ی این حقوق، درس خواندن به زبان مادری به صورت رسمی در مدارس و دانشگاهها است. تاکنون، علیرغم تمام وعدهها و شعارهای مسئولین نظام جمهوری اسلامی، هرچند در برخی از دانشگاهها رشتههایی همچون زبان و ادبیات کُردی ارائه می شود، اما درس خواندن به زبانهای مادری همچنان در مدارسِ ایران ممنوع و غیرممکن است. بدین ترتیب، در کشوری با گنجینه ای غنی از فرهنگ ها و زبانها، و با تنوع ملی و زبانی بی مانند، آزادیِ درس خواندن به زبان مادری به مسأله ای جدی و مناقشه برانگیز تبدیل شده است. خطری که امروز در حوزه ی زبانهای مادری با آن روبرو هستیم، از یک سو متوجه پیکره ی فرهنگی و زبانی ملیت های ایران است، و از سوی دیگر آسیب های جبران ناپذیری را برای دانش آموزان و نسل های جوانتر به همراه خواهد داشت.
زبانهای ایرانی، که فارسی تنها یکی از آنها و زبان رسمی و اداری کشور است، از دیرباز در این سرزمین وجود داشته و در شکل گیری تاریخ و فرهنگ غنی ایران نقش بسزایی بازی کرده اند. همانطور که زبان شناسان به درستی اشاره می کنند، برای تقویت و پیشرفت هر یک از این زبانها، باید بستری فراهم شود که ادبیات مکتوب شان در ابتدا رشد و نمو پیدا کرده و بتوانند در زمینه های ادبی و علمی خود را توانا و نیرومند کنند. وقتی یک زبان را از مدرسهها، دانشگاهها و سیستم آموزشی کشوری حذف کنید، آن را به چارچوب خانهها و گروههای دوستی کوچک محدود کرده اید. چنین زبانی نهایتاً پویایی و کارایی خود را از کف داده، نوشتارش رو به فراموشی رفته، از دیالوگ به مونولوگ تبدیل شده، و زایایی و زندگی اش را می بازد.
زبان اساساً با دو مقوله ی فرهنگ و تاریخ گره خوردگی عمیقی دارد و همواره بازنمایی آن دو بوده است. از این رو، ناتوان شدن یک زبان در ارتباط با دیگر زبان ها، به ناتوانی فرهنگ ملی مرتبط با آن زبان منجر می شود.
به همین دلیل، محافظت از «زبان های مادری» به عنوان راهکاری در جهت استحکام پلورالیسم فرهنگی، نه تنها یک مسأله ی ملی و درون کشوری بوده، که موضوعی جهان ست. در نتیجه، نام گذاری روز جهانی زبان مادری، به ما یادآوری میکند که در برابر میراث فرهنگی و تاریخی زبانهای مادری مان حساس باشیم و آنها را در برابر خطرات پیش رویشان محافظت کنیم.
محافظت از زبانهای مادری، از طرفی می تواند در برابر پدیده ی جهانی سازی یا گلوبالیسم مطرح شود. امروز و در دوره ی مدرن یا به زعم برخی پسا مدرن، ما با مهاجرت بی رویه به کشورهای مرفه و ثروتمند، پیشرفت عظیم تکنولوژی، و جهانی شدن فرهنگهای مسلط روبرو هستیم. اینها همه این فرصت را فراهم کردهاند که بسیاری از مردم، به کشف فرهنگهای دیگر و زندگی کردن در فرهنگهای متفاوت دست بزنند. در این زمان است که فرهنگها و زبانهای مسلط بر شانه ی فرهنگها و زبانهای کوچکتر (از بُعد جغرافیایی و تعداد سخنگو) سوار شده و خطر تضعیف یا حتی تحریف آن زبانهای کوچکتر را به وجود می آورند. بنابراین، جهانی سازی و پروژه ی مد نظر آن، به عنوان یکی از دشمنان زبانهای مادری و خرده فرهنگها مطرح است.
از طرف دیگر و علاوه بر خطرات جهانی سازی، ما در ایران با تضعیف زبانهای محلی و ملی از طرف نظام حاکم نیز روبرو هستیم. نگاه امنیتی نظام به ملیت ها و موضوع زبان، باعث شده است که حکومت جمهوری اسلامی، حق طبیعی و انسانی ملیت ها برای تحصیل در زبان مادری شان را از آنها سلب نماید. از همه بدتر این که، این اقدامهای مخالف حقوق انسانی، تحت لوای عناوینی چون «تقویت خزانه ی زبان فارسی»، «دفاع از تمامیت ارضی» یا «تقویت همبستگی ملی» انجام می شود. بدین ترتیب و در نتیجه ی کنارگذاشتن این زبان ها از مدارس و محافل علمی، کیفیت علمی و ادبی زبان ملیتهای ایران رفتهرفته کمتر شده و قدرت آنها برای ارتباط سازنده با دیگر زبانها از بین خواهد رفت.
آنچه تاکنون گفته شد، بیشتر ناظر بر وجه ارتباطی و قدرت علمی و ادبی زبانها بود، اما پژوهشهای گسترده ای وجود دارند که متمرکز بر پیامدهای فردی و اجتماعی ممنوعیت آموزش در زبانهای مادری می شوند. همانطور که پیش تر اشاره شد، زبان یک وجه فرهنگی- هویتی مهم دارد که بیشتر از همه میتواند در خطر باشد. بطور کلی، دانش مبهم ما از ریشه های هویتی مان، مانع از پذیرش و فهم درست میراث فرهنگی مان میشود؛ به همین دلیل یادگیری زبان مادری دریچه های متعددی را به روی ریشه های تاریخی-هویتی مان باز میکند. تحقیقات نشان میدهد که زبان مادری، در شکل دادن به هویت فردی، اجتماعی و فرهنگی انسان نقش بسیار مهمی ایفا می کند. کودکانی که پایههای زبان مادری در آنها قوی است، معمولاً درک بهتری نسبت به همدیگر پیدا کرده و از اعتماد بنفس و سلامت اجتماعی بیشتری بهره مند خواهند بود. این سلامت، در تمام جنبههای زندگی اجتماعی کودک در آینده ی او می تواند موثر واقع شود.
مطابق مشاهدات علمی، کودکانی که به زبان مادری شان در مدرسه درس نمی خوانند، احتمال اُفت تحصیلی یا حتی ترک تحصیل شان بیشتر از سایرین است. پژوهش ها نشان میدهند که بهترین زبان برای یادگیری مهارت های خواندن و نوشتن و تحصیل در مدرسههای ابتدایی، زبان مادری کودکان است (یونسکو، 2008). با این حال هنوز در سرتاسر دنیا و در خیلی از مدرسه ها، آموزش را به زبانهای پرطرفدار یا جهانی شدەی خاصی منحصر می کنند. از طرف دیگر بسیاری از خانوادهها کودکانشان را به اجبار به مدرسههایی با زبانی غیر از زبان مادری میفرستند تا آنها را برای ورود به اجتماع، پیشرفت و رقابت با دیگر اعضای جامعه آماده کنند.
در ایران البته چنین انتخابی پیش روی والدین قرار ندارد، چرا که تحصیل تنها با زبان فارسی، زبان رسمی و اداری ایران، مجاز است. این موضوع علاوه بر اینکه باید به مطالبه گری مردم از حکومت ایران برای احترام به ملیت ها و حقوقشان منجر شود، بایستی آگاهی والدین، معلمان، و صاحب نظران را نیز در اهمیت زبان های مادری به همراه داشته باشد.
آنچه مسلم است این مهم است که کودکان در زبان مادری شان بهتر آموزش می بینند. یونسکو از سال 1953 آموزش با زبان مادری در مدرسههای ابتدایی را مطابق با آخرین تحقیقات خود بکرات تشویق کرده است. مطابق پژوهش های انجام شده، برخی مزایای آموزش با زبان مادری به این شرح هستند: پدر و مادر ها این فرصت را خواهند داشت که با معلمهای مدرسه ارتباط خوبی برقرار کنند و در فرایند یادگیری کودکانشان مشارکت داشته باشند، بچه هایی که در معرض یادگیری اجباری به زبانی دیگر نیستند، وقت بیشتری را در مدرسه صرف کرده و کمتر دچار افت تحصیلی می شوند، و نهایتاً کودکان در مدرسههای چند زبانی مهارت های فکری بیشتری پیدا خواهند کرد، در مقایسه با کودکان در مدرسههای تک زبانی.
گروهی دیگر از صاحب نظران نیز معتقدند، زمانی که کودکان به زبان مادری شان درس می خوانند، در حال یادگیری مهارت های متنوع دیگری خواهند بود، همچون نحوه ی تفکر انتقادی، و سطح بالایی از مهارت های خواندن و نوشتن. این مهارت های چندگانه، میتوانند در نظام آموزش رسمی از طریق آموزش در زبان مادری فراهم شوند، و تحقیقات نشان میدهند که در صورتی که این مهارت ها در زبان مادری توسط کودک کسب شده باشند، در صورت تمایل کودک به یادگیری زبان دیگری، نیاز به یادگیری دوباره ی آنها نیست. برای مثال اگر کودکی مهارت حدس زدن معنای یک واژه با توجه به زمینه ی بکاررفته در آن را در زبان مادری اش فرا گرفته باشد، یا برای مثال اگر کودک بتواند نسبت به توجه به معانی مجازی و ضمنی تعابیر زبان مادری اش آگاه باشد، میتواند همه ی اینها را در یادگیری یک زبان دیگر نیز براحتی استفاده کند. از این رو گفته میشود که آموزش دُرُست با زبان مادری، میتواند زمینه ی مناسب یادگیری زبانهای دیگر را برای کودک فراهم کرده و او را در ارتباط با اجتماع تجهیز نماید.
از آنچه رفت نتیجه میشود که آموزش به زبان مادری به کودکان در مدارس، علاوه بر اینکه یک موضوع حقوق بشری و انسانی است، یک ضرورت فرهنگی-اجتماعی نیز می باشد. زبانهای مادری میراث فرهنگی و هویتی گرانبهایی هستند که به ما رسیده اند، و محافظت و پاسداشتِ یگانگی آنها، یک وظیفه ی اخلاقی مهم است که بر دوش ما نهاده شده.
در ایران بویژه، گنجینه های فرهنگی سرزمینمان به دلیل اهمیت تاریخی و جهانی شان، نیاز به نگهداری و حساسیت بیشتری دارند. یادگیری زبان مادری البته به این معنا نیست که آموزش زبان فارسی یا زبانهای دیگر را متوقف کنیم، چرا که تحقیقات نشان میدهند که یادگیری زبانهای دیگر توسط یک فرد، میتواند به گسترده شده فرایندهای تفکر، انعطاف پذیری ذهنی و فهم عمیق فرهنگهای متفاوت منجر شود.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.