کریم پرویزی
خودکامهگی، دیکتاتوری و ظلم مستمر هر حکومتی، موجب میشود که واکنش و قیام مردم نیز شدید و شدیدتر شود و اگر سیستمی همه راهها را برای اصلاح و شنیدن صدای مردم از بین برده باشد، مردم بلاجبار مقابله و مبارزه با رژیم را به بالاترین سطح خود میرسانند.
رژیم جمهوری اسلامی ایران، قریب به چهار دهه است که ملیتهای ایران را به هر روش ممکن تحت ستم و فشار مضاعف و روزافزون قرا میدهد. این رژیم هر نوع امکانی را برای پیگیری حقوق شهروندی ملیتهای ایران از بین برده است و هر راهکار سیاسی، مدنی و اجتماعی که از سوی مردم و فعالان سیاسی پیروی شده باشد، با شدیدترین نوع سرکوب مواجه شده و حتی فعالان زیست محیطی نیز در آتش ستمکاری رژیم آپارتایدی تهران و سپاه تروریستیاش سوختهاند.
مبارزهی مسلحانهی کورد در کوردستان طی دو دهه گذشته با سکون روبهرو شد و کوردها علاوه بر مد نظر قرار دادن مصالح و منافع ملی در بخش دیگری از کوردستان، این فرصت را به رژیم اسلامی تهران داد که طی این بیست سال گامی سیاسی جهت رفع مشکلات و تحقق خواست ملت کورد بردارد و نتیجتا کوردستان از تمام فشارها، کشتارها و حاکمیت فضای ملیتاریزه رهایی یابد و جمهوری اسلامی اگر هم شده در قوانین خود تغییری ایجاد کند و کوردستان به برخی از حقوق ابتدایی خود دست یابد. اما جمهوری اسلامی طی این سالها فقط میزان و دامنه سرکوب و آسیملاسیون افزود و از طریق نهادهای تبلیغاتیاش مدعی نابودی مبارزه در کوردستان شد و کوشید به جای اسلحه، مواد مخدر در اختیار جوانان قرار دهد.
مجموعه این دلایل و نیز عوامل دیگر، کوردستان را مجبور ساخت که مرحلهی دیگری از مبارزه را در پیش گیرد و "راسان روژهلات"، مرحلهی نوینیست که گامهای ابتداییاش را برداشته و گام به گام به قله نزدیکتر میشود. در "راسان" تمام وظایف مبارزه برای رهایی ملی تنها بر دوش پیشمرگه و شاخ نیست، بلکه "راسان" عبارت است از پیوند دادن مبارزهی "شار و شاخ"، بدین معنا که تمام جوانب اجتماعی، سیاسی و ملی مبارزهای رهاییبخش که ملتی میتواند آن را در پیش گیرد، تا همگان باهم مبارزهای فراگیر و سراسری را سازمان دهند، مورد توجه قرار گیرد و اهمیت هیچ کدام کمتر از دیگری نباشد. به عبارت دیگر شار و شاخ باهم، مبارزهای چند بعدی و فراگیر را تا رسیدن به قله پیروزی و پایهریزی میهنی نوین،ر پیش گیرند.
در چنین وضعیتی شاهد هستیم که جمهوری آپارتاید اسلامی تهران، همچون همیشه مردم،حقوق آنها و سخنانشان را درک نمیکند و تنها میخواهد با نمایش نظامی و کشتار و جنایت و ترور، صورت مساله را پاک کند. در برابر این تاکتیک جمهوری اسلامی شاهد هستیم که آرام آرام، "شار" نیز برای دفاع از خود دست به اسلحه میبرد. اگر پیشتر مبارزهی پیشمرگانه عبارت بود از حضور تیم و نیروی پیشمرگه در کوهستانها و نیروی مسلح رژیم نیز میتوانستند با بهره بردن از سلاحهای پیشرفته به آنان ضربه بزنند و با موشک، مقرهایشان را هدف قرار دهد، شهر مسلح شده، به باتلاقی برای نیروهای سرکوبگر بدل میشود که در نهایت در آن خفه میشوند.
مسلح بودن شهر نیز تنها به کوردستان محدود نمیشود، همچنان که نمونههایی از این نوع مقاومت را در جاهای دیگر میبینیم و باید گفت که در اکثر نقاط ایران با این مساله روبهرو خواهیم شد و اگر رژیم جمهوری اسلامی تنها با اسلحه، به خواستهای مردم و مسائل سیاسی و ملی پاسخ دهد، آیندهی قریبالوقوع ایران از مسلح شدن شهر خبر میدهد که در تک تک خیابانهای آن، سنگرهای مبارزه بر پا میشوند.