
کاوه سندوسی
مرز تمرچیان در شهرستان پیرانشهر سالهاست که به یکی از پرچالشترین گذرگاههای غرب جغرافیای جعلی ایران بدل شده است. جایی که هزاران خانوادۀ کورد معیشت خود را نه از مسیر تجارت رسمی، بلکه از راههای سخت و پرخطر کولبری در کوهستان تأمین میکنند. درههای عمیق، مسیرهای سنگی، سرمای زمستان و خطر دائمی تیراندازی عمدی، بخشی از واقعیت تلخی است که کولبران هر روز با آن مواجهاند. نوجوانانی که برای چند صد هزار تومان بار سنگین بر دوش میکشند و پدرانی که جانشان را در این راه از دست دادند و هرگز بازنگشتند.
با وجود این وضعیت دردناک و مزمن، سالهاست که هیچ ارادهای برای ساماندهی این مرزهای جعلی و ایجاد مسیرهای امن و فرصتهای شغلی پایدار دیده نمیشود. اما همین مرز که برای مردم منطقه مینگذاری اداری و نظامی شده است، در ایام اربعین بهطور ناگهانی باز و آسان میشود. زیرساختهایی که برای کولبران دستنیافتنی و حتی رؤیا است، ناگهان برای کاروانهای مراسم (اربعین حکومتی) و بهاصطلاح تجار، عبور سهل و ممکن و جزء بدیهی میگردد. همان معبری که برای عبور مردمی محروم با خطر و ممنوعیت همراه است، در زمان اربعین بهسرعت آماده، بازسازی و تجهیز میشود؛ از تسهیل عبور زائران گرفته تا ایجاد امکانات موقت، استقرار نیروهای کمکی اورژانس، نصب آنتن سیار ارتباطی و تسهیلات اداری و مالی و بانکی مهیاست.
ایام اربعین در نواحی مرزی از گذرگاه پیرانشهر، کرماشان و ایلام تأثیرات چندلایه و پیچیدهای بر جامعۀ کوردی میگذارد. ابتدا، حجم بالای زائران باعث تراکم شدید در جادهها و مسیرهای شهری میشود که خود عامل افزایش تصادفات و تلفات جادهای در این منطقه هستند. ثانیاً، باعث حضور گستردۀ نیروهای امنیتی و نظامی برای کنترل و خدمترسانی به زائران، محدودیت در کسبوکارها و رفتوآمدهای روزانه، افزایش قیمت کالاها و خدمات در شهرهای مرزی کوردستان، فشار بر منابع ملی (مانند آب، خدمات شهری، محیطزیست کوردستان) و تأثیر فرهنگی و اجتماعی از جملۀ این ناهنجاریها و تأثیرات منفی است.
تبعیض در تخصیص امکانات که معمولاً موقت است و سود بلندمدتی برای مردم منطقه ندارد، احساس بیعدالتی و نادیدهگرفتهشدن را در میان مردم تقویت میکند که این باعث سرخوردگی و تحلیل شخصیت فردی و جمعی خواهد شد؛ موضوعی که ملیجکهای حکومتی و عدهای قلیل از نزدیکان آنان با کتمان حقیقت تلخ کولبری، سعی دارند با توجیهات بیسروپا، این "وضعیت سخیف" را نوعی ظرفیت، پتانسیل منطقهای و حتی فرصت جلوه بدهند.
اما این واقعیت و تضادهای آشکار، پرسشی اساسی را باید پیش روی انسان کورد بگذارد: چگونه مرزی که برای تأمین نان مردمِ مستقر در گذرگاههای موجود در کوردستان، خطرناک، پرهزینه، مرگآور و عاملی برای شکستن (کرامت) انسان کورد است، برای اهداف حکومتی و عوامل حکومتی بهآسانی امن، قابلعبور و پر از امکانات میشود؟
هنوز برای بخش بزرگی از مردم کوردستان از جمله پیرانشهریهای عزیز، امنیت، شغل و عبور از مرز، نه حق شهروندی، بلکه امتیازی تابع مناسبتها و تصمیمات سیاسی است و کولبری همچنان یادآور این حقیقت که در سایۀ اقتصاد رانتی، انسان کورد مجبور است باری به سنگینی مرگ و به قیمت نان را بر شانههای خود در میانۀ تبعیضی ساختاری و هدفمند (برای جامعۀ پاسیو و مصرفگرای مرکزنشین) در برابر دستمزدی ناچیز و با حالتی بهدور از شأن انسانی، حمل کند.
تمرچیان یکی از دهها نماد واقعیتِ تضاد و تبعیض است که مردم با چشم خود میبینند و از دیگران انتظار دارند که بدانند: کولبری نه یک انتخاب آزادانه جهت تأمین امرار معاش در کوردستان، بلکه پیامد مستقیم فقدان فرصتهای شغلی و تابع تصمیمات سیاسی و مناسبات حکومتی است. تمرچیان و دیگر گذرگاههای شرق کوردستان از پیران تا کرماشان و ایلام، نمودهای آشکارا از تناقضات عمدی، نبود چشمانداز توسعۀ پایدار و تداوم ساختارهای تبعیضآمیز در شرق کوردستان است و تا زمانی که برخوردهای مناسبتی و رانتی بر جایگزین کردن راهحلهای منطقی و عادلانه مقدم باشد، این مرزها همچنان چهرهای کریه خواهد داشت که برای مردم کورد سخت، خطرناک و محدودکننده است و برای اهداف حکومتی و عوامل آن امن، باز و پرامکانات هستند. این دوگانگی، جوهرۀ همان تبعیض و ساختاری است که جامعۀ کوردستان آن را هر روز و همیشه به درازای حکومت ننگین هر دو رژیم تهران تجربه کرده است.