خواهران و برادران گرامی
از طرف حزب دمکرات کردستان ایران حضور شما را در اين كنفرانس خير مقدم میگویم.
از انستیتوی کُرد در پاریس کمال تشکر را دارم برای برگزاری این مراسم و همچنین برای فرصتی که در اختیار من گذاشتهاند.
امروز در اینجا گردهم آمدهایم تا در سالگرد شهادت دکتر شرفکندی، فتاح عبدلی، همایون اردلان و نوری دهکردی یاد آن انسانهای آزادیخواه را گرامی بداریم. پیوستن دکتر شرفکندی به صفوف حزب دمکرات کردستان ایران به اواخر دهه 1970 برمیگردد، آن دوران که ایشان دانشجوی دکترا در فرانسه بود.
این افتخار نصیب من شده بود که سالیانی همکار ایشان باشم. دکتر شرفکندی مبارزی متعهد به حقوق کُرد و دمکراسی و آزادی در ایران بود. بعد از ترور دکتر قاسملو در١٣ژوئن ١٩٨٩، دکتر شرفکندی رهبری حزب دمکرات را بر عهده گرفت. ترور دکتر قاسملو خسارت بزرگی برای ملت کُرد بود، ولی دکتر شرفکندی در آن روزهای سخت و دشوار با رهبری قاطعانه و هوشمندانهی خود توانست امید را در میان صفوف حزب و در میان مردم کردستان زنده نگه دارد.
دکتر شرفکندی و ٣ تن از همراهانش توسط رژیم ایران در ١٧ سپتامبر ١٩٩٢ در برلین ترور شدند. اگر تصمیم شجاعانه دستگاه قضایی آلمان برای کشاندن قاتلان به پای میز محاکمه نبود، پرونده ترور دکتر شرفکندی و یارانش بدون نتیجه باقی میماند. ترور دکتر شرفکندی یکی از مجموعه ترورهایی بود که رژیم ایران در خاک اروپا انجام داد.
طبق اسناد مرکز حقوق بشر ایران که نهادی مستقل میباشد و در سال ٢٠٠٤ توسط چند حقوقدان و متخصص تأسیس شده است، رژیم ایران ١٦٢ دگراندیش خود را در ١٩ کشور در سراسر جهان ترور نموده است.
علاوه بر این و برای اطلاع شما تنها طی دهه ٩٠ رژیم ایران ١٥١ عضو حزب دمکرات کردستان ایران را در کردستان عراق ترور نموده است.
اگرچه بعضی از دیگر کشورها نیز دگراندیشان و مخالفان خود را در خارج از مرزهای خود مورد هدف قرار دادهاند ولی ترورهای جمهوری اسلامی بیانگر این واقعیت است که تروریسم بخش جدایی ناپذیر استراتژی این رژیم برای ادامه دادن به دیکتاتوری در داخل و گسترش خشونت و رعب در خارج از مرزهایش است. حمایت رژیم ایران از تروریسم نه تنها شهروندان ایرانی را مورد هدف قرار داده، بلکه شهروندان خارجی و در میان آنها شهروندان اروپایی را نیز دربرگرفته است.
درک این واقعیت که تروریسم بخش جداییناپذیر استراتژی رژیم در داخل و خارج و قربانیان آن تنها ایرانیان نمیباشند، نتایج سیاسی مهمی دارد.
سالهاست که ما در میان اپوزیسیون دمکرات ایرانی اصرار میورزیم که منافع بلندمدت مردم ایران و جامعه بینالمللی یکی هستند، ایرانی آزاد و دمکراتیک. تلاشهای جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح اتمی و پشتیبانی از تروریسم جهانی و همچنین تلاشهای رژیم برای غالبنمودن هژمونی خود در خاورمیانه، این امر را بیش از گذشته آشکارتر نموده است.
با توجه به این واقعیت، حمایتکردن از مبارزات چندین ساله برای آزادی و دمکراسی درایران نه تنها از لحاظ اخلاقی درست میباشد، بلکه از منظر صلح و ثبات منطقهای نیز، مسئلهی حیاتی است.
به طور طبیعی این بدان معنا است که لازم است ثبات دوباره بازتعریف شود. ثبات نبایستی تنها به معنای نبودن جنگ یا وجود ناآرامی و اغتشاش محدود تعریف شود، بلکه باید از منظری مثبت به آن نگریست و آنرا به دمکراسی پایدار ارتباط داد، همچون اروپای غربی. درحالی که معنای غالب ثبات در منطقه خاورمیانه به تراژدیی انسانی تبدیل شده است، فعالان حقوق بشر در سراسر منطقه دهها سال است که فریاد برمیآورند که ثبات به بار آمده از دستگاه سرکوب نه تنها تراژدیی انسانی بلکه نتیجه آن شکست میباشد.
رژیمهای دیکتاتور منطقه خاورمیانه، حکومتهای منطقه را به دشمن جان شهروندان خود تبدیل نمودهاند و بهار عربی بار دیگر این واقعیت را یادآور شد. براین مبنا، نباید تعجبآمیز باشد که بزرگترین تهدید برای رژیمهای نامشروع و سرکوبگر خاورمیانه نه تهدیدات خارجی بلکه تهدیدات داخلی هستند. ثباتی که آنها تصور می کنند به آن رسیدهاند و با نقض سیستماتیک حقوق بشر آن را حفظ می کنند در نهایت به سرنگونی و سقوط آنها می انجامد همچنانکه در تونس و مصر و لیبی و یمن شاهد آن بودیم. این روند هم اکنون سوریه را نیز دربرگرفته است، اگرچه رژیم حاکم بر سوریه با همکاری کامل رژیم ایران و به کارگیری ماشین کشتار در تلاش برای روبروشدن با این پروسه است. آنهایی که قبلاً بر این باوربودند که دیکتاتورها در خاورمیانه توانایی حفظ ثبات را دارند، و برهمین مبنا چشمانشان را بر روی این تراژدی اخلاقی و انسانی بسته بوند، بایستی نگرش و درک مثبت از ثبات را مدنظر قرار دهند.
تعریف ثبات بدینگونه نه تنها از لحاظ اخلاقی صحیح است بلکه از لحاظ امنیت منطقهای در خاورمیانه دارای ارزشی استراتژیک است. برای اثبات این واقعیت کافی است نگاهی به روابط اروپای غربی، آمریکا، استرالیا و ژاپن بعد از جنگ دو جهانی بیاندازیم. ثبات معنادار و امنیت منطقهای و بینالمللی پایدار تنها از راه دمکراسی به نتیجه میرسد.
ایرانی دمکراتیک که به حقوق ملی، فرهنگی و دینی جامعه خود احترام بگذارد، آن اندیشهای بود که دکتر شرفکندی برای آن مبارزه میکرد. ایشان بر این باور بودند که ایرانی آزاد و دمکراتیک نه تنها در داخل بلکه با دنیای خارج نیز در صلح خواهد بود، ایران تمامی آن پتانسیلی را داراست که کشوری مهم و عضو تأثیرگذاری از جامعه بینالمللی باشد به شرطی که مسیر آزادی و دمکراسی را در پیش بگیرد. ولی تاکنون حکومت فرمانروای ایران حقوق شهروندان را به شیوهای سیستمایک پایمال نموده است. اگرچه میلیونها نفر از مردم ایران، صرف نظر از جنسیت و نژاد، سرکوب میشوند ولی نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که هرکدام از آنها به دلیلی سرکوب میگردند، کُرد، آذری، بلوچ، ترکمن و عربها و افراد متعلق به اقلیتهای دینی بهایی و یارسان به علت هویت ملی، زبانی و دینی تحت سرکوب هستند.
درک این واقعیت دارای اهمیتی اساسی در تدوین سیستم سیاسی جدید در ایران می باشد که در واقع بایستی دمکراتیک باشد. در کردستان ایران سرکوب نهادینه شده است و دارای جنبههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. از همه مهمتر، کُردها از حق تحصیل به زبان مادری و حق حاکمیت به منظور حفظ فرهنگ ملی محروم شدهاند، این امر باعث شده است که فرهنگ کُردها مدام در معرض تهدید قرار داشته باشد. علاوه بر این، بازداشتهای خودسرانه، زندانی و شکنجه فعالان حقوق بشر، اندیشمندان و مردم عادی، امری روزانه در کردستان ایران به شمار میآیند. نتیجه اجرای چنین سیاستی کردستان را در وضعیت پایین رشد اقتصادی قرار داده است، که بازتابهایی منفی همچون عدم فرصت مناسب آموزشی و کار، اضطراب گسترده اجتماعی، افزایش نسبت خودکشی (بهویژه در میان زنان)، اعتیاد به مواد مخدر و پدیدەهای کاذب دیگر اجتماعی را به دنبال داشته است.
اینها دلایلی هستندکه موجب حمایت گسترده مردم کردستان ایران برای تغییر رژیم شدهاند، مشارکت محدود مردم در انتخابات نمایشی، حتی بایکوت آن انتخاباتی که رژیم در کردستان برگزار میکند، دال بر تأیید این واقعیات هستند. ما مطمئنیم که در انتخاباتی آزاد و دمکراتیک – که به اعتقاد ما تحت حاکمیت این رژیم چنین امری امکانپذیر نیست – مردم کُرد به دمکراسی فدرال و سکولار رأی خواهند داد. باید یادآور گردید که در کردستان ایران رفراندوم برای تعیین نوع حکومت در سال ١٩٧٩ بایکوت شد. ما اعتقادمان بر این است که خواست ایجاد سیستم جدید سیاسی در سراسر کشور حمایت گسترده مردم را به همراه دارد. دلیل ما برای این اعتقاد در پاسخ به این پرسش نمایان میشود؛ اگر رژیم تهران بر این باور است که از حمایت گسترده مردم ایران برخوردار است، چرا اجازه برگزاری انتخاباتی آزاد و عادلانه با حضور ناظران بینالمللی نمیدهد؟ پاسخ این سوال روشن و مشخص است.
در نهایت این وظیفه اساسی مردم ایران ـ با تمام تنوعاتی که دارند ـ میباشد که حکومتی دمکراتیک در کشورشان بنیان نهند که بازتاب مطالبات و خواستهایشان باشد و آن حکومت به حقوق فرد و اجتماع احترام نهد. جهت پیروزی در این راستاست که ما در سال ٢٠٠٦ میلادی با شماری از سازمانهای متعلق به ملیتهای ایرانی کنگرهی ملیتهای ایران فدرال را تشکیل دادیم تا همه با هم و در جهت به انجام رساندن و تحقق خواست های ملی خلقهای ایران بکوشیم، در همانحال برای توفیق در این مبارزه به پشتیبانی سیاسی و اخلاقی جامعه بینالمللی نیازمندیم. بخشی از هدف سفر دکتر شرفکندی به برلین در سال ١٩٩٢ نیز نشست با سیاستمداران اروپایی و تشریح دیدگاههای خود به منظور جلب حمایت بینالمللی در رابطه با آیندهای دموکراتیک برای ایران بود، دکتر شرفکندی و رهبران، سیاستمداران و فعالان بیشمار کرد جانشان را در این راه از دست دادهاند.
حزب دمکرات کردستان ایران مباررات خود را برای تحقق حقوق ملی کُردها و آزادی و دمکراسی در ایران ادامه خواهد داد. ما به مانند همیشه، برای به عهدهگرفتن مسئولیت گذار به ایرانی دموکراتیک آمادهایم و برای آن قربانی نیز میدهیم.
از توجهتان سپاسگزارم
از طرف حزب دمکرات کردستان ایران حضور شما را در اين كنفرانس خير مقدم میگویم.
از انستیتوی کُرد در پاریس کمال تشکر را دارم برای برگزاری این مراسم و همچنین برای فرصتی که در اختیار من گذاشتهاند.
امروز در اینجا گردهم آمدهایم تا در سالگرد شهادت دکتر شرفکندی، فتاح عبدلی، همایون اردلان و نوری دهکردی یاد آن انسانهای آزادیخواه را گرامی بداریم. پیوستن دکتر شرفکندی به صفوف حزب دمکرات کردستان ایران به اواخر دهه 1970 برمیگردد، آن دوران که ایشان دانشجوی دکترا در فرانسه بود.
این افتخار نصیب من شده بود که سالیانی همکار ایشان باشم. دکتر شرفکندی مبارزی متعهد به حقوق کُرد و دمکراسی و آزادی در ایران بود. بعد از ترور دکتر قاسملو در١٣ژوئن ١٩٨٩، دکتر شرفکندی رهبری حزب دمکرات را بر عهده گرفت. ترور دکتر قاسملو خسارت بزرگی برای ملت کُرد بود، ولی دکتر شرفکندی در آن روزهای سخت و دشوار با رهبری قاطعانه و هوشمندانهی خود توانست امید را در میان صفوف حزب و در میان مردم کردستان زنده نگه دارد.
دکتر شرفکندی و ٣ تن از همراهانش توسط رژیم ایران در ١٧ سپتامبر ١٩٩٢ در برلین ترور شدند. اگر تصمیم شجاعانه دستگاه قضایی آلمان برای کشاندن قاتلان به پای میز محاکمه نبود، پرونده ترور دکتر شرفکندی و یارانش بدون نتیجه باقی میماند. ترور دکتر شرفکندی یکی از مجموعه ترورهایی بود که رژیم ایران در خاک اروپا انجام داد.
طبق اسناد مرکز حقوق بشر ایران که نهادی مستقل میباشد و در سال ٢٠٠٤ توسط چند حقوقدان و متخصص تأسیس شده است، رژیم ایران ١٦٢ دگراندیش خود را در ١٩ کشور در سراسر جهان ترور نموده است.
علاوه بر این و برای اطلاع شما تنها طی دهه ٩٠ رژیم ایران ١٥١ عضو حزب دمکرات کردستان ایران را در کردستان عراق ترور نموده است.
اگرچه بعضی از دیگر کشورها نیز دگراندیشان و مخالفان خود را در خارج از مرزهای خود مورد هدف قرار دادهاند ولی ترورهای جمهوری اسلامی بیانگر این واقعیت است که تروریسم بخش جدایی ناپذیر استراتژی این رژیم برای ادامه دادن به دیکتاتوری در داخل و گسترش خشونت و رعب در خارج از مرزهایش است. حمایت رژیم ایران از تروریسم نه تنها شهروندان ایرانی را مورد هدف قرار داده، بلکه شهروندان خارجی و در میان آنها شهروندان اروپایی را نیز دربرگرفته است.
درک این واقعیت که تروریسم بخش جداییناپذیر استراتژی رژیم در داخل و خارج و قربانیان آن تنها ایرانیان نمیباشند، نتایج سیاسی مهمی دارد.
سالهاست که ما در میان اپوزیسیون دمکرات ایرانی اصرار میورزیم که منافع بلندمدت مردم ایران و جامعه بینالمللی یکی هستند، ایرانی آزاد و دمکراتیک. تلاشهای جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح اتمی و پشتیبانی از تروریسم جهانی و همچنین تلاشهای رژیم برای غالبنمودن هژمونی خود در خاورمیانه، این امر را بیش از گذشته آشکارتر نموده است.
با توجه به این واقعیت، حمایتکردن از مبارزات چندین ساله برای آزادی و دمکراسی درایران نه تنها از لحاظ اخلاقی درست میباشد، بلکه از منظر صلح و ثبات منطقهای نیز، مسئلهی حیاتی است.
به طور طبیعی این بدان معنا است که لازم است ثبات دوباره بازتعریف شود. ثبات نبایستی تنها به معنای نبودن جنگ یا وجود ناآرامی و اغتشاش محدود تعریف شود، بلکه باید از منظری مثبت به آن نگریست و آنرا به دمکراسی پایدار ارتباط داد، همچون اروپای غربی. درحالی که معنای غالب ثبات در منطقه خاورمیانه به تراژدیی انسانی تبدیل شده است، فعالان حقوق بشر در سراسر منطقه دهها سال است که فریاد برمیآورند که ثبات به بار آمده از دستگاه سرکوب نه تنها تراژدیی انسانی بلکه نتیجه آن شکست میباشد.
رژیمهای دیکتاتور منطقه خاورمیانه، حکومتهای منطقه را به دشمن جان شهروندان خود تبدیل نمودهاند و بهار عربی بار دیگر این واقعیت را یادآور شد. براین مبنا، نباید تعجبآمیز باشد که بزرگترین تهدید برای رژیمهای نامشروع و سرکوبگر خاورمیانه نه تهدیدات خارجی بلکه تهدیدات داخلی هستند. ثباتی که آنها تصور می کنند به آن رسیدهاند و با نقض سیستماتیک حقوق بشر آن را حفظ می کنند در نهایت به سرنگونی و سقوط آنها می انجامد همچنانکه در تونس و مصر و لیبی و یمن شاهد آن بودیم. این روند هم اکنون سوریه را نیز دربرگرفته است، اگرچه رژیم حاکم بر سوریه با همکاری کامل رژیم ایران و به کارگیری ماشین کشتار در تلاش برای روبروشدن با این پروسه است. آنهایی که قبلاً بر این باوربودند که دیکتاتورها در خاورمیانه توانایی حفظ ثبات را دارند، و برهمین مبنا چشمانشان را بر روی این تراژدی اخلاقی و انسانی بسته بوند، بایستی نگرش و درک مثبت از ثبات را مدنظر قرار دهند.
تعریف ثبات بدینگونه نه تنها از لحاظ اخلاقی صحیح است بلکه از لحاظ امنیت منطقهای در خاورمیانه دارای ارزشی استراتژیک است. برای اثبات این واقعیت کافی است نگاهی به روابط اروپای غربی، آمریکا، استرالیا و ژاپن بعد از جنگ دو جهانی بیاندازیم. ثبات معنادار و امنیت منطقهای و بینالمللی پایدار تنها از راه دمکراسی به نتیجه میرسد.
ایرانی دمکراتیک که به حقوق ملی، فرهنگی و دینی جامعه خود احترام بگذارد، آن اندیشهای بود که دکتر شرفکندی برای آن مبارزه میکرد. ایشان بر این باور بودند که ایرانی آزاد و دمکراتیک نه تنها در داخل بلکه با دنیای خارج نیز در صلح خواهد بود، ایران تمامی آن پتانسیلی را داراست که کشوری مهم و عضو تأثیرگذاری از جامعه بینالمللی باشد به شرطی که مسیر آزادی و دمکراسی را در پیش بگیرد. ولی تاکنون حکومت فرمانروای ایران حقوق شهروندان را به شیوهای سیستمایک پایمال نموده است. اگرچه میلیونها نفر از مردم ایران، صرف نظر از جنسیت و نژاد، سرکوب میشوند ولی نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که هرکدام از آنها به دلیلی سرکوب میگردند، کُرد، آذری، بلوچ، ترکمن و عربها و افراد متعلق به اقلیتهای دینی بهایی و یارسان به علت هویت ملی، زبانی و دینی تحت سرکوب هستند.
درک این واقعیت دارای اهمیتی اساسی در تدوین سیستم سیاسی جدید در ایران می باشد که در واقع بایستی دمکراتیک باشد. در کردستان ایران سرکوب نهادینه شده است و دارای جنبههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. از همه مهمتر، کُردها از حق تحصیل به زبان مادری و حق حاکمیت به منظور حفظ فرهنگ ملی محروم شدهاند، این امر باعث شده است که فرهنگ کُردها مدام در معرض تهدید قرار داشته باشد. علاوه بر این، بازداشتهای خودسرانه، زندانی و شکنجه فعالان حقوق بشر، اندیشمندان و مردم عادی، امری روزانه در کردستان ایران به شمار میآیند. نتیجه اجرای چنین سیاستی کردستان را در وضعیت پایین رشد اقتصادی قرار داده است، که بازتابهایی منفی همچون عدم فرصت مناسب آموزشی و کار، اضطراب گسترده اجتماعی، افزایش نسبت خودکشی (بهویژه در میان زنان)، اعتیاد به مواد مخدر و پدیدەهای کاذب دیگر اجتماعی را به دنبال داشته است.
اینها دلایلی هستندکه موجب حمایت گسترده مردم کردستان ایران برای تغییر رژیم شدهاند، مشارکت محدود مردم در انتخابات نمایشی، حتی بایکوت آن انتخاباتی که رژیم در کردستان برگزار میکند، دال بر تأیید این واقعیات هستند. ما مطمئنیم که در انتخاباتی آزاد و دمکراتیک – که به اعتقاد ما تحت حاکمیت این رژیم چنین امری امکانپذیر نیست – مردم کُرد به دمکراسی فدرال و سکولار رأی خواهند داد. باید یادآور گردید که در کردستان ایران رفراندوم برای تعیین نوع حکومت در سال ١٩٧٩ بایکوت شد. ما اعتقادمان بر این است که خواست ایجاد سیستم جدید سیاسی در سراسر کشور حمایت گسترده مردم را به همراه دارد. دلیل ما برای این اعتقاد در پاسخ به این پرسش نمایان میشود؛ اگر رژیم تهران بر این باور است که از حمایت گسترده مردم ایران برخوردار است، چرا اجازه برگزاری انتخاباتی آزاد و عادلانه با حضور ناظران بینالمللی نمیدهد؟ پاسخ این سوال روشن و مشخص است.
در نهایت این وظیفه اساسی مردم ایران ـ با تمام تنوعاتی که دارند ـ میباشد که حکومتی دمکراتیک در کشورشان بنیان نهند که بازتاب مطالبات و خواستهایشان باشد و آن حکومت به حقوق فرد و اجتماع احترام نهد. جهت پیروزی در این راستاست که ما در سال ٢٠٠٦ میلادی با شماری از سازمانهای متعلق به ملیتهای ایرانی کنگرهی ملیتهای ایران فدرال را تشکیل دادیم تا همه با هم و در جهت به انجام رساندن و تحقق خواست های ملی خلقهای ایران بکوشیم، در همانحال برای توفیق در این مبارزه به پشتیبانی سیاسی و اخلاقی جامعه بینالمللی نیازمندیم. بخشی از هدف سفر دکتر شرفکندی به برلین در سال ١٩٩٢ نیز نشست با سیاستمداران اروپایی و تشریح دیدگاههای خود به منظور جلب حمایت بینالمللی در رابطه با آیندهای دموکراتیک برای ایران بود، دکتر شرفکندی و رهبران، سیاستمداران و فعالان بیشمار کرد جانشان را در این راه از دست دادهاند.
حزب دمکرات کردستان ایران مباررات خود را برای تحقق حقوق ملی کُردها و آزادی و دمکراسی در ایران ادامه خواهد داد. ما به مانند همیشه، برای به عهدهگرفتن مسئولیت گذار به ایرانی دموکراتیک آمادهایم و برای آن قربانی نیز میدهیم.
از توجهتان سپاسگزارم