کریم پرویزی
روزهای گذشته، بیانگر روزهای حساس عمر جمهوری اسلامی بود. طی این روزها و بعد از قیام مردم جان به لب رسیده سراسر ایران، بعد از سرکوب و اعمال خشونت عریان و بیحد و مرز علیه مردم ناراضی، هنگام سخنان سران رژیم مشخص میشد که آیا سرکوب مردم،پیروزی و موفقیتی را نصیب رژیم کرده یا نه؟ هرچند خامنهای و فرماندههای سپاه اعلام کردند که آشوب پایان یافته است! اما در کوتاه مدتی مشکلات عمیق و اصلی عیان شد و احمدی نژاد مهره دست نشاندهی خامنهای، در انظار جهانیان، اقتدار و مشروعیت رهبر رژیم و قوهی قضایی را زیر سئوال برد وروحانی نیز، مهرهی امنیتی مورد تائید خامنهای،اعلام کرد که باید پیام مردم را شنید وگرنه سرنوشتی بجز سرنوشت شاه انتظار خامنهای را نخواهد کشید و بعدا نیز مبحث رفراندوم را به میان کشید.
اگر سخنان سران رژیم را در کنار اظهارات جنتی قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که جمهوری اسلامی به لحظه مرگ خود آگاه شده است و به دنبال راهی برای استمرار حیات خود است. رفراندومی که روحانی از آن دم میزند در چارچوب جمهوری اسلامی قرار دارد و هرچند طرح چنین مسالهای نشان میدهد که رژیم نسبت به فرورفتن هر چه بیشتر در باتلاق بحرانها، آگاه شده و در این میان هدف از مطرح کردن رفراندوم تنها ایجاد فشار سیاسی بر باند و گروههای دیگر و گرفتن امتیاز و فریب افکار عمومیست چرا که دروغ بودن تمام وعده و وعیدهای این رژیم را به امروز اثبات شده است.
رفراندومی که اصلاحطلبان از آن دم میزنند، برای تغیر در تعدادی از بندهای قانون اساسی جمهوری اسلامی است و آنها قصد دارند که تحت عنوان حفظ و بقا ایران،بر عمر رژیم اسلامی بیافزایند. اما نوع دیگری از رفراندوم مطرح شده که جای دقت و تامل بیشتری دارد که طی آن تعدادی از گروه، احزاب و فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی خواهان تعین نوع رژیم شدهاند که به معنای گذار از جمهوری اسلامیست و قصد دارند با تقاضایی به ظاهر امروزی و دمکراتیک، رژیم جدیدی را جایگزین رژیم کنونی کنند.
در این رابطه باید به چند نکته اشاره کرد که اگر رژیم جمهوری اسلامی ایران رژیمی ضدمردمی ست -که چنین نیز میباشد- پس چه کسی مجری این رفراندوم خواهد بود؟ از سوی دیگر پروسهی همهپرسی نیازمند دهها هزار پرسنل و فاصلهی زمانی مناسب است تا جناحها و گروههای مختلف بتوانند به اظهارنظر بپردازند و تبلیغات خود را انجام دهند و...، چنین سیستمی که بستری مناسب و دمکراتیکی را برای برگزاری همهپرسی مهیا کند که رایها دزدیده نشوند و تقلبی هم صورت نگیرد، کدام سیستم است؟
سوال مهم دیگر این است که هنگامی که جمهوری اسلامی با تمام توان نظامی و امنیتی و سازمانهای سرکوبگرش هنواز حضور دارد، چه کسی تضمین امنیت رایدهندگان و نیز مبلغان تغیر رژیم را خواهد کرد؟از اینها مهمتر آیا قرار بر این است که تاریخ تحریف و به غارت بردن و فریب دادن مردم بار دیگر تکرار شود؟
در تمام جهان بعد از هر قیامی، ابتدا قانون اساسی و چارچوب عمومی چگونگی باهم زیستن مردم و ملیتهای حاضر در کشور نوشته میشود و قانون مذکور به رای گذاشته میشود نه به مانند جمهوری اسلامی پیش از هر چیزی در رفراندومی تحریف شدهاز مردم سوال کند که آیا جمهوری اسلامی را میخواهید یا نه؟ در آن زمان نیز هیچ کس نمیدانست که جمهوری اسلامی یعنی چه تا خواهان آن باشند یا نه. همچنین گزینهی دیگری را در این میان قرار نداده بودند تا کسانی که خواهان جمهوری اسلامی نیستند به آن رای دهند؟
آیا حال نیز بعد از گذشت ٤٠ سال از عمر شوم رژیم سرکوبگر و درندهی جمهوری اسلامی همان فریبکاری و نیرنگ تکرار میشود وبحث از رفراندوم برای تعین نام رژیمی میکنند بدون آنکه بدانیمکه در سیستم آینده، بار دیگربه چه میزان سرکوب میشویم و تحت عنوان چیزهای مقدس شدهی دیگر، دهها و هزاران نفر دیگر را از مردم میکوشند و اعدام میکنند؟
رفراندوم دمکراتیک و واقعی بعد از سقوط جمهوری اسلامی و نوشتن قانونی اساسی بر مبنای پرنسیپهای دمکراسی و زندگی آزاد و برابرهمه ملیتهای ایران انجام میشود که در چنین رفراندومی این قانون به رای گذاشته خوهد شد و به معیاری برای با هم زیستن بدل میگردد نه وسیلهای برای مقدس کردن وهمها و شمشیر کشتار مردم.
روزهای گذشته، بیانگر روزهای حساس عمر جمهوری اسلامی بود. طی این روزها و بعد از قیام مردم جان به لب رسیده سراسر ایران، بعد از سرکوب و اعمال خشونت عریان و بیحد و مرز علیه مردم ناراضی، هنگام سخنان سران رژیم مشخص میشد که آیا سرکوب مردم،پیروزی و موفقیتی را نصیب رژیم کرده یا نه؟ هرچند خامنهای و فرماندههای سپاه اعلام کردند که آشوب پایان یافته است! اما در کوتاه مدتی مشکلات عمیق و اصلی عیان شد و احمدی نژاد مهره دست نشاندهی خامنهای، در انظار جهانیان، اقتدار و مشروعیت رهبر رژیم و قوهی قضایی را زیر سئوال برد وروحانی نیز، مهرهی امنیتی مورد تائید خامنهای،اعلام کرد که باید پیام مردم را شنید وگرنه سرنوشتی بجز سرنوشت شاه انتظار خامنهای را نخواهد کشید و بعدا نیز مبحث رفراندوم را به میان کشید.
اگر سخنان سران رژیم را در کنار اظهارات جنتی قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که جمهوری اسلامی به لحظه مرگ خود آگاه شده است و به دنبال راهی برای استمرار حیات خود است. رفراندومی که روحانی از آن دم میزند در چارچوب جمهوری اسلامی قرار دارد و هرچند طرح چنین مسالهای نشان میدهد که رژیم نسبت به فرورفتن هر چه بیشتر در باتلاق بحرانها، آگاه شده و در این میان هدف از مطرح کردن رفراندوم تنها ایجاد فشار سیاسی بر باند و گروههای دیگر و گرفتن امتیاز و فریب افکار عمومیست چرا که دروغ بودن تمام وعده و وعیدهای این رژیم را به امروز اثبات شده است.
رفراندومی که اصلاحطلبان از آن دم میزنند، برای تغیر در تعدادی از بندهای قانون اساسی جمهوری اسلامی است و آنها قصد دارند که تحت عنوان حفظ و بقا ایران،بر عمر رژیم اسلامی بیافزایند. اما نوع دیگری از رفراندوم مطرح شده که جای دقت و تامل بیشتری دارد که طی آن تعدادی از گروه، احزاب و فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی خواهان تعین نوع رژیم شدهاند که به معنای گذار از جمهوری اسلامیست و قصد دارند با تقاضایی به ظاهر امروزی و دمکراتیک، رژیم جدیدی را جایگزین رژیم کنونی کنند.
در این رابطه باید به چند نکته اشاره کرد که اگر رژیم جمهوری اسلامی ایران رژیمی ضدمردمی ست -که چنین نیز میباشد- پس چه کسی مجری این رفراندوم خواهد بود؟ از سوی دیگر پروسهی همهپرسی نیازمند دهها هزار پرسنل و فاصلهی زمانی مناسب است تا جناحها و گروههای مختلف بتوانند به اظهارنظر بپردازند و تبلیغات خود را انجام دهند و...، چنین سیستمی که بستری مناسب و دمکراتیکی را برای برگزاری همهپرسی مهیا کند که رایها دزدیده نشوند و تقلبی هم صورت نگیرد، کدام سیستم است؟
سوال مهم دیگر این است که هنگامی که جمهوری اسلامی با تمام توان نظامی و امنیتی و سازمانهای سرکوبگرش هنواز حضور دارد، چه کسی تضمین امنیت رایدهندگان و نیز مبلغان تغیر رژیم را خواهد کرد؟از اینها مهمتر آیا قرار بر این است که تاریخ تحریف و به غارت بردن و فریب دادن مردم بار دیگر تکرار شود؟
در تمام جهان بعد از هر قیامی، ابتدا قانون اساسی و چارچوب عمومی چگونگی باهم زیستن مردم و ملیتهای حاضر در کشور نوشته میشود و قانون مذکور به رای گذاشته میشود نه به مانند جمهوری اسلامی پیش از هر چیزی در رفراندومی تحریف شدهاز مردم سوال کند که آیا جمهوری اسلامی را میخواهید یا نه؟ در آن زمان نیز هیچ کس نمیدانست که جمهوری اسلامی یعنی چه تا خواهان آن باشند یا نه. همچنین گزینهی دیگری را در این میان قرار نداده بودند تا کسانی که خواهان جمهوری اسلامی نیستند به آن رای دهند؟
آیا حال نیز بعد از گذشت ٤٠ سال از عمر شوم رژیم سرکوبگر و درندهی جمهوری اسلامی همان فریبکاری و نیرنگ تکرار میشود وبحث از رفراندوم برای تعین نام رژیمی میکنند بدون آنکه بدانیمکه در سیستم آینده، بار دیگربه چه میزان سرکوب میشویم و تحت عنوان چیزهای مقدس شدهی دیگر، دهها و هزاران نفر دیگر را از مردم میکوشند و اعدام میکنند؟
رفراندوم دمکراتیک و واقعی بعد از سقوط جمهوری اسلامی و نوشتن قانونی اساسی بر مبنای پرنسیپهای دمکراسی و زندگی آزاد و برابرهمه ملیتهای ایران انجام میشود که در چنین رفراندومی این قانون به رای گذاشته خوهد شد و به معیاری برای با هم زیستن بدل میگردد نه وسیلهای برای مقدس کردن وهمها و شمشیر کشتار مردم.