مصاحبه: سلام اسماعیل پور
همان طور که مطلع هستید روز جمعه، هفتم اسفند هزار و سیصد و نود و چهار خورشیدی، نمایش انتخاباتی رژیم ایران برای انتخاب نمایندگان دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری برگزار شد.
حزب دمکرات کردستان ایران از نخستین سازمانهای سیاسی بود که این انتخابات را تحریم کرد و از مردم کردستان و ایران خواست که در پای صندوقهای رأی رژیم حضور پیدا نکنند و اعلام نمود که حضور در انتخابات به نحوی اعلام حقانیت و تأیید رژیم ایران و کمک رساندن به این رژیم برای عبور از بحرانهای فعلی است. در این ارتباط کانال تلویزیونی tishk tv مصاحبهای با آقای مصطفی هجری، دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران انجام داده که برگردان متن فارسی آن در زیر از نظر خوانندگان گرامی کوردستان میگذرد:
tishk tv: مخالفان موضع حزب دمکرات کردستان ایران بر این عقیدهاند که تحریم انتخابات اقدامی تکراری و بینتیجه میباشد و نه تنها هیچ نتیجهای تاکنون نداشته، بلکه عملاً نوعی خالی گذاشتن میدان برای جناح تمامیتخواه رژیم میباشد. نظر شما در این باره چیست؟
مصطفی هجری: این استدلال یا استدلال این دسته از افراد در حالتی درست میبود که در ایران انتخاباتی آزاد انجام میشد و مردم با فکری آزاد و با فراغ خاطر میتوانستند خود را برای انتخابات در هر ارگان و مرکز حکومتی که به واسطهی انتخابات اداره میشود، نامزد نموده و شرکت کنند یا شرکت نکنند بدون اینکه تحت فشار و تهدید از سوی هیچ جناح یا گروهی باشند، اما در جمهوری اسلامی ایران چنین نیست و انتخابات آزادی در کار نیست. یعنی چنین نیست که اگر مردم در انتخابات شرکت کنند بتوانند نمایندهی دلخواه خود را انتخاب کنند، زیرا صلاحیت این کاندیداتورها در حقیقت ابتدا از جانب شورای نگهبان باید مورد تأیید واقع شود، یعنی رژیم جمهوری اسلامی ابتدا آنان را به عنوان نمایندهی مورد اعتماد خویش تعیین میکند، سپس به مردم اجازه میدهد از بین نمایندگانی که در واقع گماشتگان خود رژیم جمهوری اسلامی هستند فرد یا افرادی را انتخاب کنند که در اساس فرق چندانی میان آنان از نظر حکومت وجود ندارد. از سوی دیگر ما شاهد این امر هستیم که حضور یا عدم حضور مردم تأثیر چندانی بر حکومت نداشته است. اگر استدلال این است که این شیوه، موضعی کهنه و تکراری است و به منزلهی خالی کردن میدان به سود جناح تمامیتخواه یا اصولگرای رژیم است، که باید گفت همین اصولگرایان بدون انتخابات نیز تمامی عرصههای قدرت را قبضه نمودهاند.
در حقیقت انتخابات یا آنچه که نام انتخابات بر آن نهادهاند، بیشتر نوعی دعوت از مردم برای کشاندن آنان به پای صندوقهای رأی میباشد تا رژیم از طریق صندوقهای رأی اعلام کند که مردم مشارکت نموده و به رژیم اعتماد دارند و اینگونه به خود مشروعیت میبخشند. همان گونه که خامنهای نیز در ارتباط با حضور مردم صراحتاً اعلام نمود که حضور مردم به جمهوری اسلامی اعتبار میبخشد و دوام جمهوری اسلامی را تضمین مینماید. بنابراین مردم را برای رفتن به پای صندوق رأی دعوت میکنند تا وانمود کنند که مردم در صحنهی حمایت از رژیم حضور دارند.
tishk tv: شما گفتهاید که حضور در انتخابات به منزلهی مشروعیت دادن به جمهوری اسلامی و چشمپوشی از ظلمها و جنایات این رژیم است. امّا دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که میگوید جمهوری اسلامی برای کسب مشروعیت نیازی به مردم ندارد و حتی اگر سخن شما درست باشد، جمهوری اسلامی به خاطر حضور مردم در انتخاباتهای گذشته، مشروعیت دمکراتیک را کسب نموده است. پاسخ و نظر شما در این زمینه چیست؟
مصطفی هجری: من در رابطه با رژیم ایران و انتخابات، مسأله را اینگونه میبینم که جمهوری اسلامی دارای دو بخش است: نخست، بخش مذهبی و دینی آن است که حکومت را در دست دارد و تمامی اختیارات در دست همین بخشی است که در رأس آن ولی فقیه قرار دارد. بیت رهبری و وابستگان آن که سپاه پاسداران و جناح تندرو و قدرتمند جمهوری اسلامی را شامل میشوند، در زمرهی همین بخش هستند که مذهبی، دگم و شدیداً پایبند به ایدئولوژی و اعتقادات خویش میباشند. امّا بخش دیگر، شامل آن بخش است که چهرهی رسمی رژیم در مناسبات خارجی تلقی میشود که نشان از یک حکومت امروزی است، در این حکومت انتخابات مجلس شورای اسلامی، شوراهای شهر و روستا برگزار میشود و این شکل ظاهری قضیه برای عوامفریبی میباشد، در حالی که چنین انتخاباتی از همان روز نخست تا پایان مهندسی شده و معلوم است که چه کسانی باید انتخاب شوند و دارای چه نوع طرز فکری باشند تا بتوانند در قدرت سهیم شوند و به ارکان قدرت راه یابن، از همین رو، کاملاً جنبهای صوری و نمادین دارد البته چنین نیست که مردم همواره مشارکت بالایی در انتخابات داشته باشند، گاه میزان مشارکت بالا و گاه پایین بوده است لیکن مشارکت و حضور مردم تأثیر چندانی بر سرنوشت و نتایج انتخابات نداشته است.
همچنان که دیدیم، در انتخابات ریاستجمهوری سال ٨٨ اکثریت آراء به نفع موسوی و کروبی بود، در حالی که احمدی نژاد برنده اعلام شد. بنابراین تأثیر چندانی ندارد. از سوی دیگر، زمانی که مردم شمارکت مینمایند، همان طور که در پاسخ به پرسش نخست شما عرض نمودم، مردم آزاد نیستد، بلکه تحت فشار و انواع تهدیدات هستند که اگر شرکت نکنند، برای استخدامی دچار مشکل شوند یا یارانهی آنان قطع شود یا دچار فلان محرومیت شوند و با عناوین مختلف مردم را دچار ترس و آشفتگی روحی و فکری نمودهاند تا آنان را به پای صندوقهای رأی بکشانند. بنابراین حضور مردم در پای صندوقهای رأی آزادانه و طبق میل و رغبت درونی و تشخیص خودشان برای انتخاب نامزد مورد نظرشان نیست. بنابراین مردمی که اینگونه به پای صندوقها کشانده میشوند، نمیتوانند به رژیم مشروعیت بدهند. از سوی دیگر باید دید چه کسی یا کسانی درصدهای مشارکت انتخاباتی را اعلام میکنند؟ خود رژیم. یعنی حکومت در واقع خودش میبُرد و خودش میدوزد و خود نیز نتایج را اعلام میکند. کسی هم شاهد بر کارهایش نیست، نه ناظر بیطرفی هست، نه ناظری از طرف سازمان ملل بر روند انتخابات نظارت دارد تا تأیید نماید که چه تعداد از مردم در انتخابات مشارکت نمودهاند. حکومت نام هر کسی را که بخواهد، از صندوقهای رأی بیرون میکشد و اعلام میکند. از همین رو، اینگونه اعلام نتایح و مشارکتها که توسط رژیم انجام میگیرد، از هیچ لحاظی قابل اطمینان و اعتماد نیست.
tishk tv: موضع بینابینی دیگری هم وجود دارد که میگوید ما نه مشارکت میکنیم و نه از مردم میخواهیم که انتخابات را تحریم کنند، بگذارید مردم خود تصمیم بگیرند. نقطهی ضعف این موضعگیری را در چه میبینید؟
مصطفى هجرى: در اين كه مردم با اراده و خواست خود بايد رأى بدهند هيچ شكى نيست زيرا رأى حق فرد است و اینکه فرد چگونه رأى میدهد يا نمىدهد در يك سيستم آزاد به خودش مربوط است، اما در يك حزب سياسى كه داراى انديشه و فعاليت سياسی است، برنامهريزى و موضعگیری سياسی وجود دارد، در رويدادهاى بزرگ سياسی در يك كشور نمىتوان بىطرف بود و حزب احساس مسئوليت مىكند، لذا نسبت به رويدادهاى داخل كشور و جامعه چه خوب و چه بد و رويدادى همچون انتخابات نباید بىتفاوت باشيم و بگویيم مردم هر کاری که مىكنند بگذار بكنند. به همين دلايل يك حزب سياسى بايد نظر خود را اعلام كند و براى آن استدلال بياورد تا مورد قبول واقع شود حال اینکه مردم دنبال اين گفته را گرفته و آن را تأييد كنند بحث ديگری است، اما به اعتقاد من يك حزب سياسى بايد در قبال رويدادهاى سياسى موضع مشخصى داشته باشد و موضع آن براى مردم و براى طرفدارانش مشخص باشد تا بدانند چگونه دربارهی آن سخن بگويند و واکنش مناسبی داشته باشند و قدم بردارند.
tishk tv: مخالفان تحریم مى گويند كه در بعضى از ارگانهاى جمهورى اسلامى مجالی برای تأثیرگذاری هرچند محدود بر حکومت وجود دارد و مردم نبايد اين فرصت را از دست بدهند. پاسخ شما به اين دیدگاه چيست؟
مصطفى هجرى: آرزوى من اين بود که در دستگاه حكومتى جمهورى اسلامى ايران جایى براى اعمال قدرت مردم میبود تا مردم نیز تأثیرگذار باشند اما تاكنون و در اين چند سال گذشته ديدهايم كه در جمهورى اسلامى ايران حتى در انتخابات مجلس شوراى اسلامى و رياست جمهورى همه چيز از قبل تعيين شده است و اين بدان معناست كه نقش و تأثیر مردم اين است كه به پاى صندوقهاى رأى بروند، هرچند که رأيشان هم بىتأثیر است و غير از اين هم قدرتى ندارند. به همين دليل در دستگاههاى حكومتى جمهورى اسلامى که اعضایشان با انتخابات مشخص مىشوند، مثل مجلس شوراى اسلامى كه تاكنون ديدهايم، كسى نتوانسته به نفع مردم و در خدمت مردم كارى بكند، زيرا اصولاً اينان نمايندهی مردم نيستند، بلكه نمايندهی جمهورى اسلامى هستند و در راستاى حفظ جمهورى اسلامى و قویتر شدن آن هر چه از دستشان بر آمده دريغ نكردهاند، اما براى خدمت به مردم هيچ کاری نکردهاند. بهترين نمونه مجلس ششم شوراى اسلامى بود، اصلاحطلبان در رأس قدرت بودند كه بيشترين آنان قبلاً با وعدهی اصلاح برخی از قوانین به مردم رأى آوردند و در مجلس موضوعی (لایحهی اصلاح قانون مطبوعات) مطرح شد که با يك اشارهى خامنهاى ولى فقيه، موضوع فوق مشمول حكم حكومتى اعلام شد و در قبال آن سكوت نمودند... يعنى تأثیرگذار نیستند، اگر مؤثر بودند طبیعتاً مردم بایستی شركت میكردند.
tishk tv: در بيانيهی شما آمده است كه تغیير رئيس جمهور يا نمايندگان مجلس نمىتواند هيچ تأثیرى بر سياستهاى رژيم داشته باشد، اما مخالفان نظر شما به تفاوت سياستهاى رژيم در دو دورهى احمدىنژاد و روحانى و يا تفاوت مجلس ششم و اكنون اشاره مىكنند، چه پاسخى براى اين نظر داريد؟
مصطفى هجرى: مجلس ششم با تمام نقاط ضعفى كه داشت نقطه قوت هم داشت. به دليل تجربهى جمهورى اسلامى ايران در جريان مجلس ششم با دقت بيشترى ادامه داد و از ان به بعد اجازه نداد كه مجلسى همانند مجلس ششم كه اكثراً اصلاحطلب بودند، تشكيل شود و روز به روز فيلترها براى كانديداهاى مجلس شوراى اسلامى بيشتر مىشود و جمهورى اسلامى اجازه نداد كه مجلس ششم دوباره تکرار شود. در ارتباط با موضوع رياست جمهورى نیز اين گونه نيست كه روحانى با اكثريت آراى مردم انتخاب شده و يا تأثیر رأى مردم بود كه احمدىنژاد رئيس جمهور شد. همهى اينها از قبل تعيين شده بودند و همان گونه كه همه مىدانيم و بعداً معلوم شد هنوز يك سال از دور دوم رياست جمهورى احمدىنژاد نگذشته بود كه ولى فقيه از طریق نمايندهى خود با آمريكا در عمان گفتگویى دربارهى مسألهى اتمى داشت و در ادامه ى اين پروژه كه تحريمهاى اقتصادى عرصه را بر جمهورى اسلامى تنگ كرده بود، بايد كسى همچون روحانى رئيسجمهور مىشد كه بتواند اين پروژه را ادامه دهد، در نتيجه انتخاب وى مهندسى شد و بر سر كار آمد همچون گذشته كه براى احمدىنژاد تقلب انجام گرفت و وی روی كار آمد.
رژیم در هر دورانى بسته به ضرورتهای سياست داخلى و سياست خارجى خود، از میان شخصيتها و چهرههای خود کسانی را كه از لحاظ شيوهى بيان و چگونگى تعامل با خارج و از طرف ديگر چگونگى تعامل با داخل كشور به آنان نیاز دارد، منصوب نموده و سياستهاى خود را از طریق آنان اجرا مىكند و بعد آنان را كنار مىزند. به همين دليل اگر دقت كرده باشيد تمام رؤسای جمهورى ايران از ابتدا تاكنون همه با بدنام نمودن، فشار، اجبار و در نهايت با توهين و هتك حرمت كنار زده شدهاند، از بنى صدر گرفته تا احمدىنژاد، خاتمى، رفسنجانى و اكنون نوبت روحانيست که ببينیم بعد از تمام شدن دورهى وى چه بر سرش مىآيد و اين بدان معناست كه اگر باور بر اين باشد كه اينان با رأى مردم بر سر كار آمدهاند. اين یک اشتباه بزرگ و نشانهى نشناختن جمهورى اسلامی است، اما واقعيت اين است كه اينان مهرههایی از اين رژيم هستند كه در هر دورانى به نوعى از آنان نياز دارد كه بر سر كار بياورد و بعد بركنارشان كند. مسأله اين گونه نيست كه رئيس جمهور با رأى مردم انتخاب شود.
اينها فقط جنبهی صوری و ظاهری دارد و در کلیهی این انتخاباتها چند مهرهی خود را كانديد مىكند و زمينه را برايشان فراهم مىكند كه يكى از آنان رأى بياورد.
tishk tv: يكى از انتقادات اصلى شما اين است كه انتخابات در ايران تنها براى سازمانهاى فاقد اختیارات برگزار میشود، اما در انتخابات اين بار گفته مىشود در صورت مرگ احتمالی خامنهاى، مجلس خبرگان آتى مجلس مهمى براى انتخاب ولى فقيه و تعيين رهبر آیندهی رژیم خواهد بود. به اعتقاد شما انتخاب فرد اول جمهورى اسلامى نمىتواند باعث تغييرى ريشهای مثبت یا منفى در سياست رژيم باشد؟
مصطفى هجرى: مشخصاً با تجربهای که از جمهورى اسلامى داریم كه تاکنون دو ولى فقيه را تجربه كرده است، ابتدا خمينى و بعدها خامنهاى و تاكنون تجربه ثابت كرده است كه تعيين ولى فقيه نیز هيچ تغیيری ايجاد نمیكند. تا لحظهى مرگ بحث بر سر اين است كه خامنهاى مريض است و احتمال مرگش زياد است، به همين دليل مجلس خبرگان آتى مىتواند كسى را به جاى وى انتخاب كند. اين در صورتی خواهد بود كه خامنهای توانایى نداشته باشد و يا در قيد حيات نماند، اما وقتى مجلس خبرگان ولى فقيه را تعيين مىكند، اين ولى فقيه چه كسي است؟ آيا اين ولى فقيه حقيقتاً منتخب مردم است؟ خود مجلس خبرگان در حقيقت نمايندگانی گماشته شده همانند مجلس شوراى اسلامی و رياست جمهوری هستند. آنان نیز افرادی هستند كه رژيم خودش آنان را انتخاب كرده و به مردم اجازه مىدهد كه از میان آنان نفراتی را انتخاب كنند که فرق چندانى با هم ندارند و از لحاظ طرز تفكر و اعتقاد مذهبى و تلاش براى تداوم رژيم جمهورى اسلامى ايران همه در يك چهارچوب قرار دارند و دربارهی افكار و دیدگاههایشان از لحاظ ايدئولوژیک با تفاوت بسيار اندک از یکدیگر، میتوان گفت همگی از یک قماش هستند. به همين دليل انتخاب ولى فقيه هر كسی هم که باشد، از لحاظ امنيت و آسايش و دموكراسى و ایجاد اشتغال برای مردم ايران هيچ تفاوتی ایجاد نمیكند. از همين رو، اينكه اكنون جمهورى اسلامى مىخواهد جهت تبليغات به نفع خویش، مردم را به پاى صندوقهاى رأى بكشاند و طورى نشان مىدهد كه انتخابات اين بار نمايندگان مجلس خبرگان از اهميت خاصى برخوردار است زيرا اينان ولى فقيه را انتخاب خواهند كرد، اين تنها تبليغى برای انتخابات است و ولى فقيه آينده با ولى فقيه كنونی فرقى نخواهد داشت و هركدام از اين مهرهها كه انتخاب شوند فرقى ندارد. بنابراین بیهوده دست به چنین تبليغاتی میزنند فقط با این هدف که مردم را به پاى صندوقهاى رأى بكشانند و اين چيزى از اصل ماهيت عمل را عوض نمىكند. رژيم همان رژيم است و ولى فقيه هم طبق همين قانون تعيين مىشود و از همان قدرتی برخوردار است كه خامنهاى نیز دارد.
tishk tv: یكى از فهرستهایی كه براى مجلس خبرگان ارائه شده و مخصوصا از جانب اصلاحطلبان حمايت مىشوند، ليست رفسنجانى مىباشد كه علاوه بر خود وی، كسانى همچون محمدی ریشهرى از عاملان كشتارهاى دههى ٦٠ و دُرى نجفآبادى وزير اطلاعات رژیم در دوران قتلهاى زنجيرهاى در تهران و على فلاحيان وزير اطلاعات دوران ترورهاى خارج از كشور در خوزستان نامشان در اين ليست آمده است و مىگويند به اينان رأى بدهيد تا جنتى رأى نياورد. به نظر شما رهبرى كه اين عده انتخابش كنند چه تفاوتى با رهبری خواهد داشت كه كسانى همچون جنتى انتخابش مىكنند؟
مصطفى هجرى: مردم ايران نبايد فراموش كنند كه همهى اين مهرهها با هم سيستم اين حكومت را تشكيل مىدهند. در چنین حكومتى آنچه كه تأثیرگذار است، خود سیستم است نه افراد به تنهایی. علاوه برا این مسأله که کلیت دارد، در جمهورى اسلامى ايران فرقى بين رفسنجانى و ریشهرى و مهرههاى ديگر نيست زيرا اينان به طور کلی، پاسدار جمهورى اسلامى ايرانند. توجه كنيد در اينجا حقوق بشر و آزادى و دمكراسى و موارد ديگر اصلاً مطرح نیست. خواست همهى آنها حفظ رژيم جمهورى اسلامى ايران است اما تفاوت تنها در اين است که مثلاً كسى همچون رفسنجانى مدتی در حاشیه قرار میگیرد و اكنون مىخواهد دوباره خودى نشان بدهد و قدرتنمایی کند و گفتههایى را بيان مىكند تا توجه مردم را به خود جلب كند و از این طریق سهم بیشتری از قدرت را قبضه کند و گرنه این رفسنجانى همان رفسنجانی است كه در زمان رياست جمهورى خود دستور ترور رهبران حزب دمكرات كردستان ايران را بر سر ميز مذاكره داد و اين تنها دستور ترور نبود، بلكه دهها دستور ديگر به اين شيوه را در داخل و خارج از كشور داد و اين هيچ فرقى با ریشهرى يا فرد ديگرى كه مردم را كشته است ندارد. خواست اينان تنها مسابقهاى است بر سر دو چيز: نخست اينكه قدرت بيشترى را كسب كنند و سهم بيشترى را از حكومت به خود اختصاص دهند و از قدرت دولت بيشتر به نفع خود استفاده كنند همانند آنچه که تاكنون كردهاند. دوم اينكه بتوانند از لحاظ مرجعيت و قدرت مذهبى، خود را بالا بكشند. همگی آنان بر سر چنین مسائلی در حال رقابت هستند. رقابتی كه اكنون در بين جناحهاى مختلف رژیم براى راهیابی به مجلس خبرگان رهبرى و مجلس شوراى اسلامى جریان دارد، صرفاً در همین راستاست. از همین رو، مردم نبايد اين را فراموش كنند و يا فكر كنند كه اگر رقابتی میان آنان جریان دارد، رقابت بر سر تأمین حقوق مردم، نیل به آزادى و رسيدن مردم به زندگى بهتر است. دليل قاطع براى اين موضوع اين است كه از ابتداى حكومت جمهورى اسلامى ايران تاكنون كه میبينيم وضعيت زندگى مردم روز به روز وخيمتر شده و آسیبهای اجتماعى، بيكارى و استیصال مردم روز به روز در حال افزايش است. در کنار تمامی اینها شايد در آستانهی انتخابات وعده و وعيدهایی بدهند، همچون روحانى كه وعدههاى زيادى به مردم از جمله ملت كُرد داد.
اما در عمل هيچ كدام از اينان به وعدههاى خود عمل نمىكنند زيرا حتی اگر هم بخواهند، اصولاً اين قدرت را ندارند. هم اكنون ببينيد گفتههاى روحانى را در ارتباط با مسائل و مشكلاتی كه در داخل كشور وجود دارد، یا در ارتباط با روابط خارجى، همچون داد و فرياد یک روزنامهنگار است و وى همچون روزنامهنگاران و سایر مردم تنها فرياد مىزند زيرا قدرت آنچنانى ندارد، به همين دليل نبايد اين موضوع را از ياد ببريم و در دام تبليغات رنگارنگ جمهورى اسلامى يا عوامل جمهورى اسلامى بيفتیم كه در داخل ايران به اشكال مختلف میخواهند مردم را یسیج نموده و به پاى صندوقهاى رأى بكشانند.
tishk tv: مشاركت و يا تحریم انتخابات از جانب مردم چه تأثیرى بر مشروعيت و وجههی رژيم در جامعهى جهانى و يا روابط آن با دنياى خارج و مخصوصاً غرب دارد؟
مصطفى هجرى: به اعتقاد من اگر مردم كمتر شركت كنند تأثیرگذار است، زيرا اكنون كشورهاى غربى احساس مىكنند كه جمهورى اسلامى ايران در انتخابات و در اعلام نتايج انتخابات صادق نبوده زيرا اگر صداقت داشت و میخواست اين انتخابات وجههای مشروع، قانونى و بينالمللى داشته باشد، از ناظران سياسى خارج از كشور دعوت میکرد كه بیایند و شاهد باشند كه اين انتخابات به شيوهی آزاد و دمكراتيك و در چارچوب اصول و پرنسيپهاى انتخاباتى و به شكل بينالمللى كه تعريف كردهاند برگزار شود، لیکن از آنجا كه جمهورى اسلامى اين کار را انجام نمیدهد، انتخابات آن نیز از لحاظ بینالمللی اعتبار و اهمیت چندانی نخواهد داشت. به همین خاطر سیاستهایشان نسبت به جمهوری اسلامی ایران دچار تغییر نمیشود.
tishk tv: یکی از توجیهات حامیان شرکت در انتخابات، علیالخصوص برای انتخابات مجلس در مناطق خاصی از کردستان که ملیت دیگری را نیز در بر میگیرد، این است که انتخابات میتواند نوعی رفراندوم برای نشان دادن میزان نفود و تأثیر جمعیت کرد حاضر در آن مناطق باشد، یا بر این باورند که اگر حتی نمایندهی ناشایستهای از میان کردها به مجلس راه یابد، بهتر از حضور یک نمایندهی غیر کرد در مجلس است که به مردم کرد ظلم کند، این تحلیل تا چه حد درست و قابل قبول است؟
مصطفی هجری: متأسفانه جمهوری اسلامی طی دورههای مختلف انتخابات از این مسأله بهره برده و با به میان آوردن تعصبات ملی و یا مذهبی در تلاش بوده است که مردم را به پای صندوقهای رأی بکشاند که در این امر نیز متأسفانه اکثراً موفق عمل کرده است. ما باید به این نکته واقف باشیم که جمهوری اسلامی بهتر از هرکسی بر میزان جمعیت و توان کردها در هر منطقهای از کردستان واقف است – البته این امر در مورد سایر ملیتهای محصور در ایران نیز صدق میکند- درست است که هرچند سال یک بار کل جمعیت ایران سرشماری میشود اما نسبت جمعیتی ملیتها اعلام نمیشود اما با تمام این اوصاف رژیم به این آمارها دسترسی دارد و کاملاً به آن آگاه است. بنابراین تعیین وزنهی جمعیتی کردها آن هم از طریق انتخابات هیچ تأثیری بر رفتار رژیم ندارد. بُعد دیگر مسأله نمایندگانی هستند که میخواهند به مجلس یا هر نهاد نمایندگی دیگر راه یابند که باید حامل و متعهد به دیدگاهها، خواستها و مطالبات مردم باشند. کسی میتواند به عنوان نمایندهی مردم به مجلس راه یابد که توان منعکس کردن خواست مردم را داشته باشد و بتواند در احقاق حقوق حقهی مردم پیگیر و پایدار باشد اما آیا نمایندههای موجود –حال میخواهد کُرد باشد یا غیرکُرد، مسیحی یا مسلمان باشد- میتوانند موارد ذکر شده را تحقق بخشند؟ دورههای قبلی مجلس به روشنی به ما نشان میدهد که هیچ کدام از نمایندگان نتوانستهاند از حقوق مردم دفاع کنند و یا آنرا احقاق کنند، نتیجهی این امر را نیز مثلاً میتوان در چهار استان کردستان – ایلام، کرمانشاه، سنندج و ارومیه- مشاهده کرد که بر اساس آمار سازمانهای دولتی میزان بیکاری بسیار بیشتر از بخشهای دیگر ایران است. بودجهای که برای امور عمرانی این استانها مشخص و در نظر گرفته میشود نسبت به سایر مناطق ایران بسیار کمتر است. معضلات اجتماعی همانند طلاق و اعتیاد از سایر مناطق ایران بیشتر است. اینان اگر نمایندههای واقعی مردم هستند چه کاری در راستای کاهش درد و رنج مردم انجام دادهاند؟ بر این اساس رأی دادن و حضور در پای صندوقها با این توجیهات که به نفری که کُرد است رأی بدهیم تا غیر کُرد وارد مجلس نشود و یا اینکه فلان شخص مذهبی انسان متفاوتی است – با کمال احترام به نظر و عقاید دیگران- نوعی خودفریبی بیش نیست.
من بر این باورم که اگر کسی دارای خصوصیات یک نمایندهی واقعی باشد لازم نیست نژاد و یا مذهب او را معیار قرار دهیم، در صورتی که نمایندهای خواستها و مطالبات مردم را منعکس کند و برای تحقق آنها از هیچ تلاشی چشمپوشی نکند میتوان او را نمایندهی واقعی مردم دانست. به همین خاطر بر این باورم که مردم ما بر ارتباط با این مسأله باید بسیار هوشیار باشند، ما در طول این سالها با نمایندگانی روبرو بودهایم – البته نه همه بلکه برخی از آنان- که برای اثبات اینکه مرید تمام و کمال رژیم اسلامی هستند و کاملاً به این رژیم پایبندند نه تنها از حقوق مردم دفاع نکردهاند، بلکه برعکس علیه منافع آنها عمل نموده و رأی دادهاند.
tishk tv: به نظر شما در هر دو حالت مشارکت مردم در انتخابات یا عدم مشارکت آنان، پیام آن برای حزب دمکرات و جنبش آزادیخواهی کردستان چه خواهد بود؟
مصطفی هجری: در شرایطی که انتخابات در ایران آزاد و دمکراتیک نیست، ما بر این باوریم که نتیجهی انتخابات هر چه باشد حامل هیچ پیامی برای حزب دمکرات نخواهد بود. بدیهی است که اگر شرایط به گونهای بود که مردم آزادانه رأی میدادند، آن گاه میتوانستیم به شناسایی و ارزیابی مقطعی بپردازیم که طی آن، مردم با رأی دادن یا رأی ندادن خود، به درخواست حزب دمکرات یا حزب دیگری پاسخ منفی یا مثبت دادهاند و آن را مبنا و معیاری برای پیام مردم به آن حزب قرار دهیم، لیکن در حال حاضر از نگاه ما این انتخابات نمیتواند دربردارندهی هیچ پیامی باشد. ما دیدگاه و ارزیابی خود را به مردم اعلام میکنیم، حتی میتوان گفت که در اتخاذ مواضع سیاسی، مردم در مقاطعی متوجه جزئیات و ظرافتهایی نیستند که یک حزب سیاسی آنها را مشاهده میکند، لیکن با گذشت زمان متوجه میشوند که این موضعگیری تا چه حد درست بوده است. ما در حزب دمکرات از این نظر از تجربیات ارزشمندی برخورداریم، مثلاً به یاد دارید زمانی که رفراندوم برای تعیین نظام جمهوری اسلامی برگزار شد، از همان ابتدا حزب دمکرات نخستین یا میتوانم بگویم از نخستین احزابی بود که اعلام نمود، از آنجا که چنین حکومتی هیچ یک از خواستهای مردم را برآورده نخواهد کرد، حزب دمکرات در رفراندوم شرکت نخواهد کرد و از مردم نیز درخواست نمود تا رفراندوم را تحریم کنند. بدیهی است که در همان زمان نیز عدهای از مردم در رفراندوم شرکت کردند، لیکن گذشت زمان نشان داد که موضع حزب دمکرات در آن زمان تا چه اندازه درست بوده است. منظور این است که یک حزب سیاسی در یک برهه موضعی اتخاذ میکند که نتیجه و درستی یا نادرستی آن بعداً آشکار خواهد شد. هرچند که نتیجهی این انتخابات همان گونه که عرض کردم، از نظر من دربردارندهی هیچ پیامی برای حزب دمکرات نیست، زیرا انتخاباتی آزاد و دمکراتیک نیست.
همان طور که مطلع هستید روز جمعه، هفتم اسفند هزار و سیصد و نود و چهار خورشیدی، نمایش انتخاباتی رژیم ایران برای انتخاب نمایندگان دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری برگزار شد.
حزب دمکرات کردستان ایران از نخستین سازمانهای سیاسی بود که این انتخابات را تحریم کرد و از مردم کردستان و ایران خواست که در پای صندوقهای رأی رژیم حضور پیدا نکنند و اعلام نمود که حضور در انتخابات به نحوی اعلام حقانیت و تأیید رژیم ایران و کمک رساندن به این رژیم برای عبور از بحرانهای فعلی است. در این ارتباط کانال تلویزیونی tishk tv مصاحبهای با آقای مصطفی هجری، دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران انجام داده که برگردان متن فارسی آن در زیر از نظر خوانندگان گرامی کوردستان میگذرد:
tishk tv: مخالفان موضع حزب دمکرات کردستان ایران بر این عقیدهاند که تحریم انتخابات اقدامی تکراری و بینتیجه میباشد و نه تنها هیچ نتیجهای تاکنون نداشته، بلکه عملاً نوعی خالی گذاشتن میدان برای جناح تمامیتخواه رژیم میباشد. نظر شما در این باره چیست؟
مصطفی هجری: این استدلال یا استدلال این دسته از افراد در حالتی درست میبود که در ایران انتخاباتی آزاد انجام میشد و مردم با فکری آزاد و با فراغ خاطر میتوانستند خود را برای انتخابات در هر ارگان و مرکز حکومتی که به واسطهی انتخابات اداره میشود، نامزد نموده و شرکت کنند یا شرکت نکنند بدون اینکه تحت فشار و تهدید از سوی هیچ جناح یا گروهی باشند، اما در جمهوری اسلامی ایران چنین نیست و انتخابات آزادی در کار نیست. یعنی چنین نیست که اگر مردم در انتخابات شرکت کنند بتوانند نمایندهی دلخواه خود را انتخاب کنند، زیرا صلاحیت این کاندیداتورها در حقیقت ابتدا از جانب شورای نگهبان باید مورد تأیید واقع شود، یعنی رژیم جمهوری اسلامی ابتدا آنان را به عنوان نمایندهی مورد اعتماد خویش تعیین میکند، سپس به مردم اجازه میدهد از بین نمایندگانی که در واقع گماشتگان خود رژیم جمهوری اسلامی هستند فرد یا افرادی را انتخاب کنند که در اساس فرق چندانی میان آنان از نظر حکومت وجود ندارد. از سوی دیگر ما شاهد این امر هستیم که حضور یا عدم حضور مردم تأثیر چندانی بر حکومت نداشته است. اگر استدلال این است که این شیوه، موضعی کهنه و تکراری است و به منزلهی خالی کردن میدان به سود جناح تمامیتخواه یا اصولگرای رژیم است، که باید گفت همین اصولگرایان بدون انتخابات نیز تمامی عرصههای قدرت را قبضه نمودهاند.
در حقیقت انتخابات یا آنچه که نام انتخابات بر آن نهادهاند، بیشتر نوعی دعوت از مردم برای کشاندن آنان به پای صندوقهای رأی میباشد تا رژیم از طریق صندوقهای رأی اعلام کند که مردم مشارکت نموده و به رژیم اعتماد دارند و اینگونه به خود مشروعیت میبخشند. همان گونه که خامنهای نیز در ارتباط با حضور مردم صراحتاً اعلام نمود که حضور مردم به جمهوری اسلامی اعتبار میبخشد و دوام جمهوری اسلامی را تضمین مینماید. بنابراین مردم را برای رفتن به پای صندوق رأی دعوت میکنند تا وانمود کنند که مردم در صحنهی حمایت از رژیم حضور دارند.
tishk tv: شما گفتهاید که حضور در انتخابات به منزلهی مشروعیت دادن به جمهوری اسلامی و چشمپوشی از ظلمها و جنایات این رژیم است. امّا دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که میگوید جمهوری اسلامی برای کسب مشروعیت نیازی به مردم ندارد و حتی اگر سخن شما درست باشد، جمهوری اسلامی به خاطر حضور مردم در انتخاباتهای گذشته، مشروعیت دمکراتیک را کسب نموده است. پاسخ و نظر شما در این زمینه چیست؟
مصطفی هجری: من در رابطه با رژیم ایران و انتخابات، مسأله را اینگونه میبینم که جمهوری اسلامی دارای دو بخش است: نخست، بخش مذهبی و دینی آن است که حکومت را در دست دارد و تمامی اختیارات در دست همین بخشی است که در رأس آن ولی فقیه قرار دارد. بیت رهبری و وابستگان آن که سپاه پاسداران و جناح تندرو و قدرتمند جمهوری اسلامی را شامل میشوند، در زمرهی همین بخش هستند که مذهبی، دگم و شدیداً پایبند به ایدئولوژی و اعتقادات خویش میباشند. امّا بخش دیگر، شامل آن بخش است که چهرهی رسمی رژیم در مناسبات خارجی تلقی میشود که نشان از یک حکومت امروزی است، در این حکومت انتخابات مجلس شورای اسلامی، شوراهای شهر و روستا برگزار میشود و این شکل ظاهری قضیه برای عوامفریبی میباشد، در حالی که چنین انتخاباتی از همان روز نخست تا پایان مهندسی شده و معلوم است که چه کسانی باید انتخاب شوند و دارای چه نوع طرز فکری باشند تا بتوانند در قدرت سهیم شوند و به ارکان قدرت راه یابن، از همین رو، کاملاً جنبهای صوری و نمادین دارد البته چنین نیست که مردم همواره مشارکت بالایی در انتخابات داشته باشند، گاه میزان مشارکت بالا و گاه پایین بوده است لیکن مشارکت و حضور مردم تأثیر چندانی بر سرنوشت و نتایج انتخابات نداشته است.
همچنان که دیدیم، در انتخابات ریاستجمهوری سال ٨٨ اکثریت آراء به نفع موسوی و کروبی بود، در حالی که احمدی نژاد برنده اعلام شد. بنابراین تأثیر چندانی ندارد. از سوی دیگر، زمانی که مردم شمارکت مینمایند، همان طور که در پاسخ به پرسش نخست شما عرض نمودم، مردم آزاد نیستد، بلکه تحت فشار و انواع تهدیدات هستند که اگر شرکت نکنند، برای استخدامی دچار مشکل شوند یا یارانهی آنان قطع شود یا دچار فلان محرومیت شوند و با عناوین مختلف مردم را دچار ترس و آشفتگی روحی و فکری نمودهاند تا آنان را به پای صندوقهای رأی بکشانند. بنابراین حضور مردم در پای صندوقهای رأی آزادانه و طبق میل و رغبت درونی و تشخیص خودشان برای انتخاب نامزد مورد نظرشان نیست. بنابراین مردمی که اینگونه به پای صندوقها کشانده میشوند، نمیتوانند به رژیم مشروعیت بدهند. از سوی دیگر باید دید چه کسی یا کسانی درصدهای مشارکت انتخاباتی را اعلام میکنند؟ خود رژیم. یعنی حکومت در واقع خودش میبُرد و خودش میدوزد و خود نیز نتایج را اعلام میکند. کسی هم شاهد بر کارهایش نیست، نه ناظر بیطرفی هست، نه ناظری از طرف سازمان ملل بر روند انتخابات نظارت دارد تا تأیید نماید که چه تعداد از مردم در انتخابات مشارکت نمودهاند. حکومت نام هر کسی را که بخواهد، از صندوقهای رأی بیرون میکشد و اعلام میکند. از همین رو، اینگونه اعلام نتایح و مشارکتها که توسط رژیم انجام میگیرد، از هیچ لحاظی قابل اطمینان و اعتماد نیست.
tishk tv: موضع بینابینی دیگری هم وجود دارد که میگوید ما نه مشارکت میکنیم و نه از مردم میخواهیم که انتخابات را تحریم کنند، بگذارید مردم خود تصمیم بگیرند. نقطهی ضعف این موضعگیری را در چه میبینید؟
مصطفى هجرى: در اين كه مردم با اراده و خواست خود بايد رأى بدهند هيچ شكى نيست زيرا رأى حق فرد است و اینکه فرد چگونه رأى میدهد يا نمىدهد در يك سيستم آزاد به خودش مربوط است، اما در يك حزب سياسى كه داراى انديشه و فعاليت سياسی است، برنامهريزى و موضعگیری سياسی وجود دارد، در رويدادهاى بزرگ سياسی در يك كشور نمىتوان بىطرف بود و حزب احساس مسئوليت مىكند، لذا نسبت به رويدادهاى داخل كشور و جامعه چه خوب و چه بد و رويدادى همچون انتخابات نباید بىتفاوت باشيم و بگویيم مردم هر کاری که مىكنند بگذار بكنند. به همين دلايل يك حزب سياسى بايد نظر خود را اعلام كند و براى آن استدلال بياورد تا مورد قبول واقع شود حال اینکه مردم دنبال اين گفته را گرفته و آن را تأييد كنند بحث ديگری است، اما به اعتقاد من يك حزب سياسى بايد در قبال رويدادهاى سياسى موضع مشخصى داشته باشد و موضع آن براى مردم و براى طرفدارانش مشخص باشد تا بدانند چگونه دربارهی آن سخن بگويند و واکنش مناسبی داشته باشند و قدم بردارند.
tishk tv: مخالفان تحریم مى گويند كه در بعضى از ارگانهاى جمهورى اسلامى مجالی برای تأثیرگذاری هرچند محدود بر حکومت وجود دارد و مردم نبايد اين فرصت را از دست بدهند. پاسخ شما به اين دیدگاه چيست؟
مصطفى هجرى: آرزوى من اين بود که در دستگاه حكومتى جمهورى اسلامى ايران جایى براى اعمال قدرت مردم میبود تا مردم نیز تأثیرگذار باشند اما تاكنون و در اين چند سال گذشته ديدهايم كه در جمهورى اسلامى ايران حتى در انتخابات مجلس شوراى اسلامى و رياست جمهورى همه چيز از قبل تعيين شده است و اين بدان معناست كه نقش و تأثیر مردم اين است كه به پاى صندوقهاى رأى بروند، هرچند که رأيشان هم بىتأثیر است و غير از اين هم قدرتى ندارند. به همين دليل در دستگاههاى حكومتى جمهورى اسلامى که اعضایشان با انتخابات مشخص مىشوند، مثل مجلس شوراى اسلامى كه تاكنون ديدهايم، كسى نتوانسته به نفع مردم و در خدمت مردم كارى بكند، زيرا اصولاً اينان نمايندهی مردم نيستند، بلكه نمايندهی جمهورى اسلامى هستند و در راستاى حفظ جمهورى اسلامى و قویتر شدن آن هر چه از دستشان بر آمده دريغ نكردهاند، اما براى خدمت به مردم هيچ کاری نکردهاند. بهترين نمونه مجلس ششم شوراى اسلامى بود، اصلاحطلبان در رأس قدرت بودند كه بيشترين آنان قبلاً با وعدهی اصلاح برخی از قوانین به مردم رأى آوردند و در مجلس موضوعی (لایحهی اصلاح قانون مطبوعات) مطرح شد که با يك اشارهى خامنهاى ولى فقيه، موضوع فوق مشمول حكم حكومتى اعلام شد و در قبال آن سكوت نمودند... يعنى تأثیرگذار نیستند، اگر مؤثر بودند طبیعتاً مردم بایستی شركت میكردند.
tishk tv: در بيانيهی شما آمده است كه تغیير رئيس جمهور يا نمايندگان مجلس نمىتواند هيچ تأثیرى بر سياستهاى رژيم داشته باشد، اما مخالفان نظر شما به تفاوت سياستهاى رژيم در دو دورهى احمدىنژاد و روحانى و يا تفاوت مجلس ششم و اكنون اشاره مىكنند، چه پاسخى براى اين نظر داريد؟
مصطفى هجرى: مجلس ششم با تمام نقاط ضعفى كه داشت نقطه قوت هم داشت. به دليل تجربهى جمهورى اسلامى ايران در جريان مجلس ششم با دقت بيشترى ادامه داد و از ان به بعد اجازه نداد كه مجلسى همانند مجلس ششم كه اكثراً اصلاحطلب بودند، تشكيل شود و روز به روز فيلترها براى كانديداهاى مجلس شوراى اسلامى بيشتر مىشود و جمهورى اسلامى اجازه نداد كه مجلس ششم دوباره تکرار شود. در ارتباط با موضوع رياست جمهورى نیز اين گونه نيست كه روحانى با اكثريت آراى مردم انتخاب شده و يا تأثیر رأى مردم بود كه احمدىنژاد رئيس جمهور شد. همهى اينها از قبل تعيين شده بودند و همان گونه كه همه مىدانيم و بعداً معلوم شد هنوز يك سال از دور دوم رياست جمهورى احمدىنژاد نگذشته بود كه ولى فقيه از طریق نمايندهى خود با آمريكا در عمان گفتگویى دربارهى مسألهى اتمى داشت و در ادامه ى اين پروژه كه تحريمهاى اقتصادى عرصه را بر جمهورى اسلامى تنگ كرده بود، بايد كسى همچون روحانى رئيسجمهور مىشد كه بتواند اين پروژه را ادامه دهد، در نتيجه انتخاب وى مهندسى شد و بر سر كار آمد همچون گذشته كه براى احمدىنژاد تقلب انجام گرفت و وی روی كار آمد.
رژیم در هر دورانى بسته به ضرورتهای سياست داخلى و سياست خارجى خود، از میان شخصيتها و چهرههای خود کسانی را كه از لحاظ شيوهى بيان و چگونگى تعامل با خارج و از طرف ديگر چگونگى تعامل با داخل كشور به آنان نیاز دارد، منصوب نموده و سياستهاى خود را از طریق آنان اجرا مىكند و بعد آنان را كنار مىزند. به همين دليل اگر دقت كرده باشيد تمام رؤسای جمهورى ايران از ابتدا تاكنون همه با بدنام نمودن، فشار، اجبار و در نهايت با توهين و هتك حرمت كنار زده شدهاند، از بنى صدر گرفته تا احمدىنژاد، خاتمى، رفسنجانى و اكنون نوبت روحانيست که ببينیم بعد از تمام شدن دورهى وى چه بر سرش مىآيد و اين بدان معناست كه اگر باور بر اين باشد كه اينان با رأى مردم بر سر كار آمدهاند. اين یک اشتباه بزرگ و نشانهى نشناختن جمهورى اسلامی است، اما واقعيت اين است كه اينان مهرههایی از اين رژيم هستند كه در هر دورانى به نوعى از آنان نياز دارد كه بر سر كار بياورد و بعد بركنارشان كند. مسأله اين گونه نيست كه رئيس جمهور با رأى مردم انتخاب شود.
اينها فقط جنبهی صوری و ظاهری دارد و در کلیهی این انتخاباتها چند مهرهی خود را كانديد مىكند و زمينه را برايشان فراهم مىكند كه يكى از آنان رأى بياورد.
tishk tv: يكى از انتقادات اصلى شما اين است كه انتخابات در ايران تنها براى سازمانهاى فاقد اختیارات برگزار میشود، اما در انتخابات اين بار گفته مىشود در صورت مرگ احتمالی خامنهاى، مجلس خبرگان آتى مجلس مهمى براى انتخاب ولى فقيه و تعيين رهبر آیندهی رژیم خواهد بود. به اعتقاد شما انتخاب فرد اول جمهورى اسلامى نمىتواند باعث تغييرى ريشهای مثبت یا منفى در سياست رژيم باشد؟
مصطفى هجرى: مشخصاً با تجربهای که از جمهورى اسلامى داریم كه تاکنون دو ولى فقيه را تجربه كرده است، ابتدا خمينى و بعدها خامنهاى و تاكنون تجربه ثابت كرده است كه تعيين ولى فقيه نیز هيچ تغیيری ايجاد نمیكند. تا لحظهى مرگ بحث بر سر اين است كه خامنهاى مريض است و احتمال مرگش زياد است، به همين دليل مجلس خبرگان آتى مىتواند كسى را به جاى وى انتخاب كند. اين در صورتی خواهد بود كه خامنهای توانایى نداشته باشد و يا در قيد حيات نماند، اما وقتى مجلس خبرگان ولى فقيه را تعيين مىكند، اين ولى فقيه چه كسي است؟ آيا اين ولى فقيه حقيقتاً منتخب مردم است؟ خود مجلس خبرگان در حقيقت نمايندگانی گماشته شده همانند مجلس شوراى اسلامی و رياست جمهوری هستند. آنان نیز افرادی هستند كه رژيم خودش آنان را انتخاب كرده و به مردم اجازه مىدهد كه از میان آنان نفراتی را انتخاب كنند که فرق چندانى با هم ندارند و از لحاظ طرز تفكر و اعتقاد مذهبى و تلاش براى تداوم رژيم جمهورى اسلامى ايران همه در يك چهارچوب قرار دارند و دربارهی افكار و دیدگاههایشان از لحاظ ايدئولوژیک با تفاوت بسيار اندک از یکدیگر، میتوان گفت همگی از یک قماش هستند. به همين دليل انتخاب ولى فقيه هر كسی هم که باشد، از لحاظ امنيت و آسايش و دموكراسى و ایجاد اشتغال برای مردم ايران هيچ تفاوتی ایجاد نمیكند. از همين رو، اينكه اكنون جمهورى اسلامى مىخواهد جهت تبليغات به نفع خویش، مردم را به پاى صندوقهاى رأى بكشاند و طورى نشان مىدهد كه انتخابات اين بار نمايندگان مجلس خبرگان از اهميت خاصى برخوردار است زيرا اينان ولى فقيه را انتخاب خواهند كرد، اين تنها تبليغى برای انتخابات است و ولى فقيه آينده با ولى فقيه كنونی فرقى نخواهد داشت و هركدام از اين مهرهها كه انتخاب شوند فرقى ندارد. بنابراین بیهوده دست به چنین تبليغاتی میزنند فقط با این هدف که مردم را به پاى صندوقهاى رأى بكشانند و اين چيزى از اصل ماهيت عمل را عوض نمىكند. رژيم همان رژيم است و ولى فقيه هم طبق همين قانون تعيين مىشود و از همان قدرتی برخوردار است كه خامنهاى نیز دارد.
tishk tv: یكى از فهرستهایی كه براى مجلس خبرگان ارائه شده و مخصوصا از جانب اصلاحطلبان حمايت مىشوند، ليست رفسنجانى مىباشد كه علاوه بر خود وی، كسانى همچون محمدی ریشهرى از عاملان كشتارهاى دههى ٦٠ و دُرى نجفآبادى وزير اطلاعات رژیم در دوران قتلهاى زنجيرهاى در تهران و على فلاحيان وزير اطلاعات دوران ترورهاى خارج از كشور در خوزستان نامشان در اين ليست آمده است و مىگويند به اينان رأى بدهيد تا جنتى رأى نياورد. به نظر شما رهبرى كه اين عده انتخابش كنند چه تفاوتى با رهبری خواهد داشت كه كسانى همچون جنتى انتخابش مىكنند؟
مصطفى هجرى: مردم ايران نبايد فراموش كنند كه همهى اين مهرهها با هم سيستم اين حكومت را تشكيل مىدهند. در چنین حكومتى آنچه كه تأثیرگذار است، خود سیستم است نه افراد به تنهایی. علاوه برا این مسأله که کلیت دارد، در جمهورى اسلامى ايران فرقى بين رفسنجانى و ریشهرى و مهرههاى ديگر نيست زيرا اينان به طور کلی، پاسدار جمهورى اسلامى ايرانند. توجه كنيد در اينجا حقوق بشر و آزادى و دمكراسى و موارد ديگر اصلاً مطرح نیست. خواست همهى آنها حفظ رژيم جمهورى اسلامى ايران است اما تفاوت تنها در اين است که مثلاً كسى همچون رفسنجانى مدتی در حاشیه قرار میگیرد و اكنون مىخواهد دوباره خودى نشان بدهد و قدرتنمایی کند و گفتههایى را بيان مىكند تا توجه مردم را به خود جلب كند و از این طریق سهم بیشتری از قدرت را قبضه کند و گرنه این رفسنجانى همان رفسنجانی است كه در زمان رياست جمهورى خود دستور ترور رهبران حزب دمكرات كردستان ايران را بر سر ميز مذاكره داد و اين تنها دستور ترور نبود، بلكه دهها دستور ديگر به اين شيوه را در داخل و خارج از كشور داد و اين هيچ فرقى با ریشهرى يا فرد ديگرى كه مردم را كشته است ندارد. خواست اينان تنها مسابقهاى است بر سر دو چيز: نخست اينكه قدرت بيشترى را كسب كنند و سهم بيشترى را از حكومت به خود اختصاص دهند و از قدرت دولت بيشتر به نفع خود استفاده كنند همانند آنچه که تاكنون كردهاند. دوم اينكه بتوانند از لحاظ مرجعيت و قدرت مذهبى، خود را بالا بكشند. همگی آنان بر سر چنین مسائلی در حال رقابت هستند. رقابتی كه اكنون در بين جناحهاى مختلف رژیم براى راهیابی به مجلس خبرگان رهبرى و مجلس شوراى اسلامى جریان دارد، صرفاً در همین راستاست. از همین رو، مردم نبايد اين را فراموش كنند و يا فكر كنند كه اگر رقابتی میان آنان جریان دارد، رقابت بر سر تأمین حقوق مردم، نیل به آزادى و رسيدن مردم به زندگى بهتر است. دليل قاطع براى اين موضوع اين است كه از ابتداى حكومت جمهورى اسلامى ايران تاكنون كه میبينيم وضعيت زندگى مردم روز به روز وخيمتر شده و آسیبهای اجتماعى، بيكارى و استیصال مردم روز به روز در حال افزايش است. در کنار تمامی اینها شايد در آستانهی انتخابات وعده و وعيدهایی بدهند، همچون روحانى كه وعدههاى زيادى به مردم از جمله ملت كُرد داد.
اما در عمل هيچ كدام از اينان به وعدههاى خود عمل نمىكنند زيرا حتی اگر هم بخواهند، اصولاً اين قدرت را ندارند. هم اكنون ببينيد گفتههاى روحانى را در ارتباط با مسائل و مشكلاتی كه در داخل كشور وجود دارد، یا در ارتباط با روابط خارجى، همچون داد و فرياد یک روزنامهنگار است و وى همچون روزنامهنگاران و سایر مردم تنها فرياد مىزند زيرا قدرت آنچنانى ندارد، به همين دليل نبايد اين موضوع را از ياد ببريم و در دام تبليغات رنگارنگ جمهورى اسلامى يا عوامل جمهورى اسلامى بيفتیم كه در داخل ايران به اشكال مختلف میخواهند مردم را یسیج نموده و به پاى صندوقهاى رأى بكشانند.
tishk tv: مشاركت و يا تحریم انتخابات از جانب مردم چه تأثیرى بر مشروعيت و وجههی رژيم در جامعهى جهانى و يا روابط آن با دنياى خارج و مخصوصاً غرب دارد؟
مصطفى هجرى: به اعتقاد من اگر مردم كمتر شركت كنند تأثیرگذار است، زيرا اكنون كشورهاى غربى احساس مىكنند كه جمهورى اسلامى ايران در انتخابات و در اعلام نتايج انتخابات صادق نبوده زيرا اگر صداقت داشت و میخواست اين انتخابات وجههای مشروع، قانونى و بينالمللى داشته باشد، از ناظران سياسى خارج از كشور دعوت میکرد كه بیایند و شاهد باشند كه اين انتخابات به شيوهی آزاد و دمكراتيك و در چارچوب اصول و پرنسيپهاى انتخاباتى و به شكل بينالمللى كه تعريف كردهاند برگزار شود، لیکن از آنجا كه جمهورى اسلامى اين کار را انجام نمیدهد، انتخابات آن نیز از لحاظ بینالمللی اعتبار و اهمیت چندانی نخواهد داشت. به همین خاطر سیاستهایشان نسبت به جمهوری اسلامی ایران دچار تغییر نمیشود.
tishk tv: یکی از توجیهات حامیان شرکت در انتخابات، علیالخصوص برای انتخابات مجلس در مناطق خاصی از کردستان که ملیت دیگری را نیز در بر میگیرد، این است که انتخابات میتواند نوعی رفراندوم برای نشان دادن میزان نفود و تأثیر جمعیت کرد حاضر در آن مناطق باشد، یا بر این باورند که اگر حتی نمایندهی ناشایستهای از میان کردها به مجلس راه یابد، بهتر از حضور یک نمایندهی غیر کرد در مجلس است که به مردم کرد ظلم کند، این تحلیل تا چه حد درست و قابل قبول است؟
مصطفی هجری: متأسفانه جمهوری اسلامی طی دورههای مختلف انتخابات از این مسأله بهره برده و با به میان آوردن تعصبات ملی و یا مذهبی در تلاش بوده است که مردم را به پای صندوقهای رأی بکشاند که در این امر نیز متأسفانه اکثراً موفق عمل کرده است. ما باید به این نکته واقف باشیم که جمهوری اسلامی بهتر از هرکسی بر میزان جمعیت و توان کردها در هر منطقهای از کردستان واقف است – البته این امر در مورد سایر ملیتهای محصور در ایران نیز صدق میکند- درست است که هرچند سال یک بار کل جمعیت ایران سرشماری میشود اما نسبت جمعیتی ملیتها اعلام نمیشود اما با تمام این اوصاف رژیم به این آمارها دسترسی دارد و کاملاً به آن آگاه است. بنابراین تعیین وزنهی جمعیتی کردها آن هم از طریق انتخابات هیچ تأثیری بر رفتار رژیم ندارد. بُعد دیگر مسأله نمایندگانی هستند که میخواهند به مجلس یا هر نهاد نمایندگی دیگر راه یابند که باید حامل و متعهد به دیدگاهها، خواستها و مطالبات مردم باشند. کسی میتواند به عنوان نمایندهی مردم به مجلس راه یابد که توان منعکس کردن خواست مردم را داشته باشد و بتواند در احقاق حقوق حقهی مردم پیگیر و پایدار باشد اما آیا نمایندههای موجود –حال میخواهد کُرد باشد یا غیرکُرد، مسیحی یا مسلمان باشد- میتوانند موارد ذکر شده را تحقق بخشند؟ دورههای قبلی مجلس به روشنی به ما نشان میدهد که هیچ کدام از نمایندگان نتوانستهاند از حقوق مردم دفاع کنند و یا آنرا احقاق کنند، نتیجهی این امر را نیز مثلاً میتوان در چهار استان کردستان – ایلام، کرمانشاه، سنندج و ارومیه- مشاهده کرد که بر اساس آمار سازمانهای دولتی میزان بیکاری بسیار بیشتر از بخشهای دیگر ایران است. بودجهای که برای امور عمرانی این استانها مشخص و در نظر گرفته میشود نسبت به سایر مناطق ایران بسیار کمتر است. معضلات اجتماعی همانند طلاق و اعتیاد از سایر مناطق ایران بیشتر است. اینان اگر نمایندههای واقعی مردم هستند چه کاری در راستای کاهش درد و رنج مردم انجام دادهاند؟ بر این اساس رأی دادن و حضور در پای صندوقها با این توجیهات که به نفری که کُرد است رأی بدهیم تا غیر کُرد وارد مجلس نشود و یا اینکه فلان شخص مذهبی انسان متفاوتی است – با کمال احترام به نظر و عقاید دیگران- نوعی خودفریبی بیش نیست.
من بر این باورم که اگر کسی دارای خصوصیات یک نمایندهی واقعی باشد لازم نیست نژاد و یا مذهب او را معیار قرار دهیم، در صورتی که نمایندهای خواستها و مطالبات مردم را منعکس کند و برای تحقق آنها از هیچ تلاشی چشمپوشی نکند میتوان او را نمایندهی واقعی مردم دانست. به همین خاطر بر این باورم که مردم ما بر ارتباط با این مسأله باید بسیار هوشیار باشند، ما در طول این سالها با نمایندگانی روبرو بودهایم – البته نه همه بلکه برخی از آنان- که برای اثبات اینکه مرید تمام و کمال رژیم اسلامی هستند و کاملاً به این رژیم پایبندند نه تنها از حقوق مردم دفاع نکردهاند، بلکه برعکس علیه منافع آنها عمل نموده و رأی دادهاند.
tishk tv: به نظر شما در هر دو حالت مشارکت مردم در انتخابات یا عدم مشارکت آنان، پیام آن برای حزب دمکرات و جنبش آزادیخواهی کردستان چه خواهد بود؟
مصطفی هجری: در شرایطی که انتخابات در ایران آزاد و دمکراتیک نیست، ما بر این باوریم که نتیجهی انتخابات هر چه باشد حامل هیچ پیامی برای حزب دمکرات نخواهد بود. بدیهی است که اگر شرایط به گونهای بود که مردم آزادانه رأی میدادند، آن گاه میتوانستیم به شناسایی و ارزیابی مقطعی بپردازیم که طی آن، مردم با رأی دادن یا رأی ندادن خود، به درخواست حزب دمکرات یا حزب دیگری پاسخ منفی یا مثبت دادهاند و آن را مبنا و معیاری برای پیام مردم به آن حزب قرار دهیم، لیکن در حال حاضر از نگاه ما این انتخابات نمیتواند دربردارندهی هیچ پیامی باشد. ما دیدگاه و ارزیابی خود را به مردم اعلام میکنیم، حتی میتوان گفت که در اتخاذ مواضع سیاسی، مردم در مقاطعی متوجه جزئیات و ظرافتهایی نیستند که یک حزب سیاسی آنها را مشاهده میکند، لیکن با گذشت زمان متوجه میشوند که این موضعگیری تا چه حد درست بوده است. ما در حزب دمکرات از این نظر از تجربیات ارزشمندی برخورداریم، مثلاً به یاد دارید زمانی که رفراندوم برای تعیین نظام جمهوری اسلامی برگزار شد، از همان ابتدا حزب دمکرات نخستین یا میتوانم بگویم از نخستین احزابی بود که اعلام نمود، از آنجا که چنین حکومتی هیچ یک از خواستهای مردم را برآورده نخواهد کرد، حزب دمکرات در رفراندوم شرکت نخواهد کرد و از مردم نیز درخواست نمود تا رفراندوم را تحریم کنند. بدیهی است که در همان زمان نیز عدهای از مردم در رفراندوم شرکت کردند، لیکن گذشت زمان نشان داد که موضع حزب دمکرات در آن زمان تا چه اندازه درست بوده است. منظور این است که یک حزب سیاسی در یک برهه موضعی اتخاذ میکند که نتیجه و درستی یا نادرستی آن بعداً آشکار خواهد شد. هرچند که نتیجهی این انتخابات همان گونه که عرض کردم، از نظر من دربردارندهی هیچ پیامی برای حزب دمکرات نیست، زیرا انتخاباتی آزاد و دمکراتیک نیست.