سوران شمسی
موضوع مسئله زنان چه در جوامع دموكراتيك و غيردموكراتيك، از ابتدا تا به امروز از عمده موضوعات حساس، پيچيده و پر چالش بوده است. پر واضح است كه در ایران، تاريخ مبارزه زنان براي برابری و آزادی پر چالشتر و تعريف شدهتر است.
در سرزمينی كه زن بودن چيزی شبيه يك فاجعه ست. يك تاوان سنگين!!! كه بيشتر از خودش، از تفكرش، برجستگیهای تنش به چشم می آيد.
كه تعادل ایمان مردانش با چند تار موی اين موجود به هم ميريزد كه تمام عقدههایشان تبديل به عقيدهشان شده است و در عقدهای جنسی بر باد میروند.
جامعهای كه زن درآن نيم مرد است و همواره يك ابزار يا برای كار است و يا لذت جنسی. آنجا كه هميشه زنان انحراف و نابهنجاری شمرده شدهاند.
بزرگ شدهاند ولی زندگی نكردهاند، با سالها رعب و وحشت فقط قد كشيدهاند. زن در دل اين سرزمين غير قابل قبول است، مطلقا نميتوان گفت كيست يا چيست؟ او در ورای هر توصيفی قرار ميگيرد، يا مادر هست يا خواهر يا همسر، اغلب هم ضعيفه و فلان و فلان. آنقدر در اين قالبهای لعنتی از پيش تعيين شده و تعريف شده قرار گرفته است كه ديگر خارج از اينها نميتواند زندگی كند و هيچكس ديگر نمیتواند بند اسارت از پايش بگسلد جز خودش. ديگر زمان، زمان آزاديست، زمان برابری!
بايد اول در خودش نهادينه سازد كه زن، زن است. خودش با هويتی مستقل و قابل تعريف، نه انعكاسی از پيرامونش. نه موجودی بیعيب و نقص تا مورد پسند ديگران قرار بگيرد و اختيار عملش از او سلب شود. بلكه خود مسئول افكار و اعمال خودش باشد نه برداشتی كه ديگران از او دارند و خواهند داشت.
ديگر زمان، زمان آزادی اوست و آزادی يعنی برابری و در جايی كه مسلما مرد بودن امتيازاتی دارد كه زن بودن فاقد آنست، زنان بايد همراه مردان مبارزه كنند نه در برابرشان، تا به برابری دست يابند. موارد زيادی كه زندگی تمام زنان را تحت تاثير قرار مي دهد، مسائل زيادی كه از آن بيم دارند و اين ترس بر محل زندگی زنان، فعاليتهای سياسی و اجتماعی و امكانات شغلی و تحصيلی آنان سايه مياندازد و در اين حالت هست كه زن ضعيف شده است و هدف از برابری، جامعهای بدون جنسيت است. در نتيجه محو هر يك از موانع به معنای پايان يافتن درصدی از مشكلات زنان است. مردان و زنان گرچه متفاوت از يكديگرند ولی مساوياند نبايد در پی انكار آنها برآمد و نبايد كوشيد در هم ادغامشان كرد فقط بايد برای تساوی تلاش نمود. زنان بدليل جنسيت گرفتار تبعيض هستند كه ناديده گرفته شدهاند، برای از بين بردن اين تبعيضات، رها بايد شد.
امروزه در بسياری از جوامع، با تلاشها و مبارزاتی كه آگاهان و مدافعان حقوق زنان انجام دادهاند و با پيشرفت جوامع و گسترش نيازهای سرمايهداری و حضور هر چه بيشتر زنان در عرصههای سياسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دايره حقوق زنان نيز گسترش يافته و موقعيت زنان دستخوش تغيير شده است.
جوامع مختلف به نسبت درجهای از دموكراسی كه در آنها تحقق يافته، سعي كردهاند با تدوين قوانين با روحيه برابریخواهانه پشتوانه و حمايتهای قانونی از زنان را نيز گستردهتر سازند. زيرا تجربه بشری نشان داده است كه برابری فقط زمانی استقرار مييابد كه دو جنس نه تنها از حقوقِ قانونيِ برابر بهرهمند باشند كه عملاً زمينه تحقق اين حقوق در تمام عرصههای زندگی به طور عملی ممكن باشد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
موضوع مسئله زنان چه در جوامع دموكراتيك و غيردموكراتيك، از ابتدا تا به امروز از عمده موضوعات حساس، پيچيده و پر چالش بوده است. پر واضح است كه در ایران، تاريخ مبارزه زنان براي برابری و آزادی پر چالشتر و تعريف شدهتر است.
در سرزمينی كه زن بودن چيزی شبيه يك فاجعه ست. يك تاوان سنگين!!! كه بيشتر از خودش، از تفكرش، برجستگیهای تنش به چشم می آيد.
كه تعادل ایمان مردانش با چند تار موی اين موجود به هم ميريزد كه تمام عقدههایشان تبديل به عقيدهشان شده است و در عقدهای جنسی بر باد میروند.
جامعهای كه زن درآن نيم مرد است و همواره يك ابزار يا برای كار است و يا لذت جنسی. آنجا كه هميشه زنان انحراف و نابهنجاری شمرده شدهاند.
بزرگ شدهاند ولی زندگی نكردهاند، با سالها رعب و وحشت فقط قد كشيدهاند. زن در دل اين سرزمين غير قابل قبول است، مطلقا نميتوان گفت كيست يا چيست؟ او در ورای هر توصيفی قرار ميگيرد، يا مادر هست يا خواهر يا همسر، اغلب هم ضعيفه و فلان و فلان. آنقدر در اين قالبهای لعنتی از پيش تعيين شده و تعريف شده قرار گرفته است كه ديگر خارج از اينها نميتواند زندگی كند و هيچكس ديگر نمیتواند بند اسارت از پايش بگسلد جز خودش. ديگر زمان، زمان آزاديست، زمان برابری!
بايد اول در خودش نهادينه سازد كه زن، زن است. خودش با هويتی مستقل و قابل تعريف، نه انعكاسی از پيرامونش. نه موجودی بیعيب و نقص تا مورد پسند ديگران قرار بگيرد و اختيار عملش از او سلب شود. بلكه خود مسئول افكار و اعمال خودش باشد نه برداشتی كه ديگران از او دارند و خواهند داشت.
ديگر زمان، زمان آزادی اوست و آزادی يعنی برابری و در جايی كه مسلما مرد بودن امتيازاتی دارد كه زن بودن فاقد آنست، زنان بايد همراه مردان مبارزه كنند نه در برابرشان، تا به برابری دست يابند. موارد زيادی كه زندگی تمام زنان را تحت تاثير قرار مي دهد، مسائل زيادی كه از آن بيم دارند و اين ترس بر محل زندگی زنان، فعاليتهای سياسی و اجتماعی و امكانات شغلی و تحصيلی آنان سايه مياندازد و در اين حالت هست كه زن ضعيف شده است و هدف از برابری، جامعهای بدون جنسيت است. در نتيجه محو هر يك از موانع به معنای پايان يافتن درصدی از مشكلات زنان است. مردان و زنان گرچه متفاوت از يكديگرند ولی مساوياند نبايد در پی انكار آنها برآمد و نبايد كوشيد در هم ادغامشان كرد فقط بايد برای تساوی تلاش نمود. زنان بدليل جنسيت گرفتار تبعيض هستند كه ناديده گرفته شدهاند، برای از بين بردن اين تبعيضات، رها بايد شد.
امروزه در بسياری از جوامع، با تلاشها و مبارزاتی كه آگاهان و مدافعان حقوق زنان انجام دادهاند و با پيشرفت جوامع و گسترش نيازهای سرمايهداری و حضور هر چه بيشتر زنان در عرصههای سياسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دايره حقوق زنان نيز گسترش يافته و موقعيت زنان دستخوش تغيير شده است.
جوامع مختلف به نسبت درجهای از دموكراسی كه در آنها تحقق يافته، سعي كردهاند با تدوين قوانين با روحيه برابریخواهانه پشتوانه و حمايتهای قانونی از زنان را نيز گستردهتر سازند. زيرا تجربه بشری نشان داده است كه برابری فقط زمانی استقرار مييابد كه دو جنس نه تنها از حقوقِ قانونيِ برابر بهرهمند باشند كه عملاً زمينه تحقق اين حقوق در تمام عرصههای زندگی به طور عملی ممكن باشد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.