جمال رسول دنخه
جز سوسوی نوری ضعیف امیدی نیست. این سخن محمد خاتمی رئیس جمهور سابق رژیم ایران بود که در دوران زمامداریاش بعد از دادگاه تاریخی میکونوس در باب روابط خارجی رژیم با غرب اذعان داشت. سپس برای رهایی از چنین بن بست سیاسی و بحرانی بین المللی ملغمهای به نام اصلاح طلبی ایجاد و بعدا به درون تودههای جامعه از هر طیف و قشری تزریق کرد. از آغاز تا به کنون اصلاحطلبان و مریدان قسم خورده این جریان سیاسی حتی به اندازه سر سوزنی نه تنها به مردم حتی به خودشان خدمت نکرده و تنها در توجیه ناکامیو شکشتهای خود دست به سفسطه بافی زدهاند. جریان اصلاحطلبی و نقاره کوبهای آن، خود بر این باورند که این جریان، انقلابی نیست بلکه تنها اصلاحخواهی نظام سیاسی از طریق قانون است. هر عقل سلیمی با فیلتر این سخن در خواهد یافت که رسیدن به آزادی و امنیت در سیستمی تحت ولایت فقیه، آن هم از طریق قانون با سازوکارهای اصلاح طلبی تنها سری است که درد نکرده و دستمال میبندند.
به مبحث اصلی بپردازیم چرا که امروزه بانیان و پیروان این جریان تهی و تاریک، خود نیز به جان هم افتاده و همدیگر را اغواگر و فریبکار اذهان عمومی مینامند. بعد از حوادث سال ١٣٨٨ و گیرودارهای آن موقع، سپاه پاسدران رژیم ایران بیانیهای را تحت عنوان پتکها و جمجمهها منتشر کرد که در آن علاوه بر اینکه لبریز از مفاهیم تهافُت و تناقض بودو جمجمههای شهروندان ایران را در خطر پتکی برای امنیت ملی و کشور قلمداد کرده بود.
آشکار بود که سران سپاه پاسدران، این بیانیه را در بیم و از خوف شرایط بحرانی کشور نگاشته بودند چرا که در غیر اینصورت چنین بیانیهای واضح و آشکارا مغز مردم را خطری برای زمامداری خود نمیدانستند. بیانیههایی با چنین مضمون و محتوا در هر مقطع زمانی، نشان دهنده آن است که اوضاع نابسامان است. در طول تاریخ، سیاستمدارانی که اراده و درایت کافی و وافی داشتهاند هنگام تصمیمگیری، بلافاصله اتمام حجت نکرده و سخنی برانند، بلکه مدتی را صبر کرده و سپس ابراز تصمیم کردهاند تا بهترین کار را انجام دهند.
اما آنچه سپاه پاسداران بیانیهای را با ذکر چنین عنوانی منتشر کرد معلوم بود که شرایط چیست و نظام در کجا قرار دارد. مگر نه این است که سپاه و سران رژیم از امنیت ملی بحث کرده بودند، لابد امنیت ملی همان سرکوب و جنایتی است که برای خفقان انجام میدهند یا شاید این امنیتی که امروزه نیز مانند نقل و نبات از آن سخن میرانند تنها حفظ حاکمیت خودشان به هر قیمتی است، یا گویا آنان از معنای واژه امنیت بطور شایسته درایت ندارند.
نظامی که آگاهی مردم خود را در قالب پتکی برای بقای نظام نظاره کند، در شرف رژیمهای مستبد هم جای نخواهد گرفت. مسئولان نظامی که مجموعا و کلا آزادیخواهان را چریکهای خانه به دوش خوانده و قیام مردم را خشونت انقلابی قلمداد میکنند نابجاست که چنین سرانی بر مسند کرسی بمانند.
جالب اینجاست که اصلاح طلبان کاسه داغتر از آش و در خارج و داخل و هر کوی و برزن، امید به آزادیهای سیاسی و مدنی در چارچوب قانون اساسی بسته و این اطلاعیه سپاه پاسدران و سایر اطلاعیههای متشابه را بیانیه منجی بشریت دانسته و با تفاسیر واهی خود فکرهای مخدوش میسازند.
امروزه نیز که مردم ایران در سراسر این جغرافیا، علیه این رژیم دیکتاتور به پا خواستهاند و شعار مردم سرنگونی رژیم است و خط بطلانی بر همه جریانهای سیاسی داخل کشور کشیدهاند، اصلاحطلبان به جان هم افتاده و همدیگر را متهم کرده و پرده از امیدهای فرو ریختهی خود بر میدارند که انگار طی سالهای گذشته کلاهی روی سر آنان رفته باشد.
سپاه و سران نظامی و امنیتی رژیم در قبال قیام مردم ایران اتمام حجت تمام کرده و در بیانیهها و سخنان خود، علنا مردم را به کشتار تهدید کرده و هیچ کلامی را در قبال کشور قبول نداشته و تنها انسجام و همبستگی خواهان میل خود را میطلبند.
کوتاه سخن آنکه گذر زمان بیانگر رفتن رژیم جمهوری اسلامی از صحنه قدرت را ترسیم میکند و از سویی دیگر مردمی که هر درد و رنجوری تا متحمل شدە، بر خواستەهای خود مصمم بودە و بر پیمان سرنگونی رژیم تعهد کردە تا پایان کار از رفتن باز نمیایستند و مقاومت را بر وصلت ترجیح میدهند که تا پتکها درماندە نشوند جمجمەها از کار نخواهند افتاد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.
جز سوسوی نوری ضعیف امیدی نیست. این سخن محمد خاتمی رئیس جمهور سابق رژیم ایران بود که در دوران زمامداریاش بعد از دادگاه تاریخی میکونوس در باب روابط خارجی رژیم با غرب اذعان داشت. سپس برای رهایی از چنین بن بست سیاسی و بحرانی بین المللی ملغمهای به نام اصلاح طلبی ایجاد و بعدا به درون تودههای جامعه از هر طیف و قشری تزریق کرد. از آغاز تا به کنون اصلاحطلبان و مریدان قسم خورده این جریان سیاسی حتی به اندازه سر سوزنی نه تنها به مردم حتی به خودشان خدمت نکرده و تنها در توجیه ناکامیو شکشتهای خود دست به سفسطه بافی زدهاند. جریان اصلاحطلبی و نقاره کوبهای آن، خود بر این باورند که این جریان، انقلابی نیست بلکه تنها اصلاحخواهی نظام سیاسی از طریق قانون است. هر عقل سلیمی با فیلتر این سخن در خواهد یافت که رسیدن به آزادی و امنیت در سیستمی تحت ولایت فقیه، آن هم از طریق قانون با سازوکارهای اصلاح طلبی تنها سری است که درد نکرده و دستمال میبندند.
به مبحث اصلی بپردازیم چرا که امروزه بانیان و پیروان این جریان تهی و تاریک، خود نیز به جان هم افتاده و همدیگر را اغواگر و فریبکار اذهان عمومی مینامند. بعد از حوادث سال ١٣٨٨ و گیرودارهای آن موقع، سپاه پاسدران رژیم ایران بیانیهای را تحت عنوان پتکها و جمجمهها منتشر کرد که در آن علاوه بر اینکه لبریز از مفاهیم تهافُت و تناقض بودو جمجمههای شهروندان ایران را در خطر پتکی برای امنیت ملی و کشور قلمداد کرده بود.
آشکار بود که سران سپاه پاسدران، این بیانیه را در بیم و از خوف شرایط بحرانی کشور نگاشته بودند چرا که در غیر اینصورت چنین بیانیهای واضح و آشکارا مغز مردم را خطری برای زمامداری خود نمیدانستند. بیانیههایی با چنین مضمون و محتوا در هر مقطع زمانی، نشان دهنده آن است که اوضاع نابسامان است. در طول تاریخ، سیاستمدارانی که اراده و درایت کافی و وافی داشتهاند هنگام تصمیمگیری، بلافاصله اتمام حجت نکرده و سخنی برانند، بلکه مدتی را صبر کرده و سپس ابراز تصمیم کردهاند تا بهترین کار را انجام دهند.
اما آنچه سپاه پاسداران بیانیهای را با ذکر چنین عنوانی منتشر کرد معلوم بود که شرایط چیست و نظام در کجا قرار دارد. مگر نه این است که سپاه و سران رژیم از امنیت ملی بحث کرده بودند، لابد امنیت ملی همان سرکوب و جنایتی است که برای خفقان انجام میدهند یا شاید این امنیتی که امروزه نیز مانند نقل و نبات از آن سخن میرانند تنها حفظ حاکمیت خودشان به هر قیمتی است، یا گویا آنان از معنای واژه امنیت بطور شایسته درایت ندارند.
نظامی که آگاهی مردم خود را در قالب پتکی برای بقای نظام نظاره کند، در شرف رژیمهای مستبد هم جای نخواهد گرفت. مسئولان نظامی که مجموعا و کلا آزادیخواهان را چریکهای خانه به دوش خوانده و قیام مردم را خشونت انقلابی قلمداد میکنند نابجاست که چنین سرانی بر مسند کرسی بمانند.
جالب اینجاست که اصلاح طلبان کاسه داغتر از آش و در خارج و داخل و هر کوی و برزن، امید به آزادیهای سیاسی و مدنی در چارچوب قانون اساسی بسته و این اطلاعیه سپاه پاسدران و سایر اطلاعیههای متشابه را بیانیه منجی بشریت دانسته و با تفاسیر واهی خود فکرهای مخدوش میسازند.
امروزه نیز که مردم ایران در سراسر این جغرافیا، علیه این رژیم دیکتاتور به پا خواستهاند و شعار مردم سرنگونی رژیم است و خط بطلانی بر همه جریانهای سیاسی داخل کشور کشیدهاند، اصلاحطلبان به جان هم افتاده و همدیگر را متهم کرده و پرده از امیدهای فرو ریختهی خود بر میدارند که انگار طی سالهای گذشته کلاهی روی سر آنان رفته باشد.
سپاه و سران نظامی و امنیتی رژیم در قبال قیام مردم ایران اتمام حجت تمام کرده و در بیانیهها و سخنان خود، علنا مردم را به کشتار تهدید کرده و هیچ کلامی را در قبال کشور قبول نداشته و تنها انسجام و همبستگی خواهان میل خود را میطلبند.
کوتاه سخن آنکه گذر زمان بیانگر رفتن رژیم جمهوری اسلامی از صحنه قدرت را ترسیم میکند و از سویی دیگر مردمی که هر درد و رنجوری تا متحمل شدە، بر خواستەهای خود مصمم بودە و بر پیمان سرنگونی رژیم تعهد کردە تا پایان کار از رفتن باز نمیایستند و مقاومت را بر وصلت ترجیح میدهند که تا پتکها درماندە نشوند جمجمەها از کار نخواهند افتاد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.