کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

خالد عزیزی: ترس از تجزیەطلبی با سهیم‌کردن ملیت‌های ایرانی و تقسیم قدرت از میان می‌رود، نە تمامیت‌خواهی

23:53 - 1 اسفند 1401

خانم‌ها و آقایان!

خوشحالم کە امروز در واشینگتون این فرصت پیش آمد، تا با دوستان در مورد ایران و آیندە ایران و اصولا تا آنجایی کە بە بحث این پانل مربوط است، الگوی موثر رهبری چە در دوران مبارزە و چە در دوران ادارە ایران صحبت کنیم.

بعد از این خیزش عمومی کە نزدیک بە پنج ماە است در ایران شروع شدە و حالا کە فوکوس و تمرکز روی مسائل ایران است، فاز اول این مسئلە تا آنجایی کە بە مبارزات مردم ایران مربوط است، می‌توان گفت کە در عرض ٤٣ سال گذشتە ما فراز و فرودهای زیادی را داشتەایم و این خیزش عمومی در ادامە خودش فرصت‌های بسیار مناسب را ایجاد کردە است. قطعا چنین جنبش وسیعی چالش‌های ویژەی خودش را دارد و وظیفە رهبران سیاسی علی‌الخصوص احزاب سیاسی در چنین شرایطی باید بر این اولویت باشد کە آیا ما می‌توانیم، در مقابل جمهوری اسلامی آلترناتیو ایجا کنیم؟ آیا بە صرف اینکە مردم علیە رژیم جمهوری اسلامی عصبانی هستند، شعار می‌دهند، اعتراض می‌کنند، کە حق طبیعی خودشان است، اما آیا این نظام سیاسی بە این آسانی سقوط می‌کند؟ مسئلە این است یک نظام سیاسی زمانی جدی‌تر بە چالش کشیدە می‌شود کە یک آلترناتیو سیاسی برایش وجود داشتە باشد و همچنین پاسخ بە این پرسش کە اصولا پایەهای اساسی نظام آیندە ایران باید بر چە استوار باشد؟ یقین اینکە شکل نظام سیاسی ایران باید تابعی از شرایط جامعەی ایران باشد. ما نە تنها در ایران، بلکە در خاورمیانە نیز دموکراسی را تجربە نکردەایم. رنسانسی کە در ایتالیا شروع شد، دەها سال طول کشید تا دنیای آزاد و دموکراسی در آنجا نهادینە شد. بنابراین راە حل برای ایران، ایرانی کە تجربە دموکراسی را نداشتە است، بسیار می‌تواند پیچیدە باشد، اما بە نظر من این ماموریت عملی است و تا جایی کە بە مسئلە کوردستان و حزب دموکرات کوردستان ایران مربوط است، ما تجارب و گذشتەی تاریخی و سند گرانبها در این بارە داریم. زیرا ما هیچ وقت در قبال چگونگی ادارە سیاسی آیندە ایران بی‌تفاوت نبودەایم. فرهنگ غنی مبارزاتی و نقش زندە یاد دکتر عبدالرحمن قاسملو، کە هم در میدان مبارزە و هم در میدان مذاکرە و هم در میدان کمک کردن بین وحدت سازمان‌های و احزاب ایرانی شخصیت والا و بسیاری جدی داشتند، میراث گرانبهایی برای ما بە میراث گذاشتە است. در جریان خیزش اخیر هم کە با قتل حکومتی ژینا امینی، دختر کرد کلید خورد، باز از کوردستان آغاز شد و بار دیگر ثابت کرد کە علیرغم تبلیغات و ادعاهای جمهوری اسلامی و بعضی‌ها حتی در صفوف اپوزیسیون -چە بە صورت منفرد و چە بە صورت سازمانی- مسئلەی کورد نە تهدید، بلکە فرصت است.

هر وقت از ایران و آیندە ایران صحبت می‌شود، مقولاتی نظیر تمامیت ارضی و تجزیە بە میان می‌آید کە زاییدە و برآیند عدم شناخت از ایران در کلیت خودش و عدم شناخت از مسائل ملیت‌های مختلف و اتنیکی در کوردستان و ایران است. درحالیکە اگر همگان بە دموکراسی معتقد و بە ادارە مشترک آیندە ایران و اصول و موازین حقوق‌بشر و اصل مشارکت معتقد باشیم، چنین مسائلی اصلا طرح نمی‌شوند. همچنانکە خیزش عمومی اخیر در داخل کشور بسیاری از این موانع را از میان برداشتە و این مشغلە و بحث‌های آکادمیک و  کلاسیک توطئەهای اتاق‌های فکری سپاه پاسداران و متاسفانە بیشتر دل‌مشغولی افرادی است کە تجارب حزبی و سازمانی را در مبارزە کمتر داشتەاند، اما در داخل کشور ما دیدیم کە در تهران، تبریز، اصفهان در دفاع از کوردستان شعار می‌دادند و در کوردستان از وحدت، همکاری، هماهنگی و همبستگی عمومی علیە جمهوری اسلامی سخن بە میان می‌آمد.

حال بە این پرسش بپردازیم کە رهبری مبارزات و نوع آلترناتیوی کە باید برای جایگزینی جمهوری اسلامی داشتە باشیم باید چگونە باشد؟ من برای آنان کە بە صورت فردی در دنیای مجازی و آنان نیز کە در داخل کشور اعم از شخصیات سیاسی، هنرمندان، ورزشکاران و... کە سعی می‌کنند در روند مبارزات علیە این نظام سهمی داشتە باشند احترام قائلم، ولی نمی‌شود ادارە یک کشور در دست افراد باشد؛ بلکە این وضیفەی احزاب و تشکل‌های سازمان یافتە است. بە عنوان مثال در آمریکا ترامپ میلیاردر برای اینکە بە قدرت برسد عضو حزب جمهوری‌خواە آمریکا شد، زیرا احزاب در قبال عملکرد خود مسئولیت‌پذیرند. پس ما باستی در این مسیر و در این جنبش، کمک عامل تشتت و پراکندگی بیشتر نباشیم.

متاسفانە ما تا بە حال موفق نشدەایم کە یک آلترناتیو ایجاد بکنیم. اما من علیرغم اهمیت این موضوع بر این تأکید دارم کە هیج بدیل و آلترناتیو در ایران و در خارج از کشور نمی‌تواند شکل بگیرد اگر واقعیات حال و آیندە ایران را مدنظر نداشتە و شعارها و برنامەریزی‌هایش مناسب و همسوو با شعارها و تحولات داخل کشور نباشد. خود من فعالیت حزبی دارم و حزب دموکرات کوردستان ایران از بدو تأسیس، تا بە حال هیچ‌گاه نسبت بە مسائل ایران بی‌تفاوت نبودە و ما مراحل بسیار مختلفی را گذراندەایم، رهبران ما زندانی و اعدام شدە و بسیاری از آنان در دنیای آزاد و در قلب اروپا ترور شدەاند، حملات متعدد موشکی سپاه پاسداران را متحمل شدەایم؛ ولی این حزب توانستە است بە فعالیت خودش ادامە دهد و ما می‌دیدیم روز بە روز جوانان ایران از زن و مردم بە صفوف این حزب می‌پیوندند. پس ما بایستی ایدە سازمانی را در میان اپوزیسیون جمهوری اسلامی تشویق بکنیم. نبایستی دنبال ایدە حزب‌زدایی باشیم. رهبری یا بگویم الگوی مناسب رهبری در حال حاضر، می‌تواند این باشد در پروسەی ائتلاف این احزاب و سازمان‌های مختلف، کدام‌ها می‌توانند این رهبری را را داشتە باشند؟ ما بە عنوان حزب دموکرات کوردستان ایران، تا آنجایی کە بە مرحلە نخست و چگونگی نشست و گفتگو بین احزاب و سازمان‌های مخالف جمهوری اسلامی مربوط است، صرف نظر از پیشینەی سیاسی تا آنجایی کە بە گفتگو و مذاکرە و نشست باهم مربوط است، خط قرمزی نداریم، ما بە همە گوش می‌دهیم. این خط قرمز در چگونگی نشست و گفتگو، برآیندی است از جامعەی ایران کە دموکراسی را تجربە نکردە است. دفاع از تمرکز دقیقا این می‌شود کە بایستی خط قرمز روی بقیە گذاشت. در نظام جمهوری اسلامی تا آنجایی کە بە مسئلە کوردستان مربوط می‌شود، تماما قرمز است و این فرهنگ حذف همدیگر و اصولا خط قرمز‌ها، در مراحل اولیە این پروسە بە ضرر چگونگی ایجاد رهبری این جنبش خواهد بود. زیرا تا در ایران تبعیض وجود داشتە باشد و تا این دیدگاە، بینش و نگرش در چگونگی تعامل با تنوعات تبدیل بە امر واقع شود، عملا این پروسەی آلترناتیوسازی، یا الگو مناسب رهبری موفق نخواهد شد. جامعە ایران یک جامعەی چند ملیتی و متنوع است. تمرکز بر مبنای نادیدە گرفتن ملیت‌های مختلف، گروەهای اتنیکی مختلف، مذاهب مختلف، دقیقا نتیجەاش این می‌شود، مرکزی ایجاد شود و بە موزات این مرکز، یک حاشیەای هم وجود داشتە باشد و ما می‌خواهیم این را تغییر بدهیم. ما اگر می‌خواهیم تجزیەهراسی از بین برود، بایستی ادارە کشور را جذابش بکنیم. اگر تهران جذاب باشد، لازم نیست کوردها، بلوچ‌ها، آذری‌ها و... گریز داشتە باشند. پس باید قبال کرد کە مشکلاتی وجود دارد و، تهرانی کە ایجاد شدە منظورم شکل ادارە سیاسی کشور، چە در دوران پادشاهی تمرکز مطلق بود چە در دوران نظام جمهوری اسلامی بە موازت تمرکز، استبداد دینی هم وجود داشت.

حالا اصولا راەحل ما در مرحلە فعلی چیست؟ ما بایستی چند مبنای توافقی داشتە باشیم. ما دموکراسی را تجربە نکردەایم، پس باید بر اساس اعتقاد بە مبانی مشترک تمرکز را جایگزین عدم تمرکز کرد. یعنی با تقسیم قدرت براساس مشارکت بدون تبعیض باید استبداد یا استبداد دینی را با دموکراسی و توافق جایگزین کرد و برای اینکە استبداد دینی در ایران دوبارە شکل نگیرد، بایستی جدایی دین از دولت در قانون اساسی سریح و دقیق درج شود و تمهیداتی کرد کە جامعە در مسیر سکولاریسم گام بردارد.

اصولا تمامیت‌خواهی یا نگرانی از تمامیت ارضی ایران، باید با مشارکت و تقیسم  قدرت رفع شود. بایستی اندیشە دموکراسی توافقی را در ایران بیشتر گسترش و توسعە داد و چرا من بیشتر از منظر کوردستان و مسئلە ملی دنبال راە حل هستم؟ پاسخ روشن است. در جریان این خیزش عمومی، یا این انقلاب عمومی، تعامل دولت مرکزی یا سپاە پاسداران، با بقیەی ایران کاملا فرق داشت. در کوردستان مستقیما بە مردم تیراندازی کردە و دنبال انتقام از کوردستان بودند. حتی بعد از انقلاب اسلامی ایران. آنزمان بعد از انقلاب، کوردستان تبدیل بە مکانی شدە بود کە اغلب احزاب و سازمان‌های ایرانی در آنجا بە مبارزە خود علیە جمهوری اسلامی ادامە می‌دادند و دیدیم کە رژیم بە کوردستان حملە کرد. کوردستان آنزمان مکانی بود برای توسعە دموکراسی و اینکە احزاب مخلتف بتوانند با همدیگر این مبارزە را ادامە بدهند، پس دوبارە ما دیدیم این انتقام را از کوردستان گرفتند.  جمهوری اسلامی سعی کرد، توجە افکار عمومی را روی مسائل مبارزاتی داخل ایران را منحرف کند و بگوید در خارج از کشور تهدیداتی علیە جمهوری اسلامی وجود دارد، بە کوردستان حملە کرد. چندین دفعە مقر رهبری حزب دموکرات کوردستان ایران و بقیەی احزاب کوردستان ایران هدف موشکباران قرار گرفتند. از این نظر مسئلەی ملیت‌ها را برای آێندەی ایران باید بە عنوان فرصت دید، نە تهدید. اما چطور می‌شود این را عملی کرد؟ با ایجاد یک رهبری مناسب کە تابعی از این واقعیات باشد.

ما بە نوبت خودمان از طرف حزب دموکرات کوردستان ایران، با تمامی این جریانات سیاسی کە علیە جمهوری اسلامی مبارزە می‌کنند، آمادگی گفتگو مذاکرە و نشست را داریم. در این مرحلە معتقد بە این خط قرمز‌ها نیستیم. بعد کە وارد فاز چگونگی، تنظیم ادارە ایران شدیم بە لحاظ قانونی وارد فاز توافقات می‌شویم. در آنجا جریانات مختلف می‌تواند راەحل‌های مختلف داشتە باشد. ما بە فدرالیسم معتقد هستیم ولی دلیل بر این نیست کە ما بە نظراتی کە مخالف فدرالیسم هستند، یا نظرات دیگر کە وجود دارند، گوش ندهیم. بە این دلیل نیست کە ما مطلقا بگویم این باید حل مطلق باشد. حل مطلق وجود ندارد در یک جامعە چند ملیتی. این راە حل ماست، این راە حل می‌تواند قابل گفتگو، قابل مذاکرە اگر ما بە اصول اصلی دموکراسی، جدایی دین از دولت، مشارکت، حقوق‌بشر و عدم تبعیض معتقد باشیم. پس امیدواریم حداقل این نشست‌ها، این گفتگوهای کە ما داریم، بتواند در این مسیر کمک کند، زیرا یک جنبش، یک اعتراض، یک تظاهرات نمی‌تواند برای همیشە بدون رهبری ادامە پیدا کند. انقلاب را بدون رهبری نمی‌شود هدایت کرد و ما امیدواریم کە بە موازات فکرکردن بە چگونگی ایجاد رهبری، برای آیندە ایران در مورد چگونگی ادارە ایران هم صحبت کنیم. آنهم این است کە انقلاب یک فاز است، یک مرحلە است، یک نظام را از بین می‌برد، ولی کل مسئلە نیست. نظام پادشاهی از بین رفت، ولی ما نتوانستیم بە موازت این جو انقلابی و احساسی روی مسائل ادارە ایران صحبت کنیم. این مشکلات انقلاب‌ها است. انقلاب کمونیست‌ها چە بلای سرش آمد. پس اگر بە موازت دوران گذار مسئلە چگونگی ادارە کشور در دستور کار نباشد، طبیعتا آیندەاش همین خواهد بود کە ما در ایران دیدەایم.