
مُھیم بلوچ-سرخوش
این مقاله را مدیون کسانی یا بھتر بگویم کسی میدانم کە بحث تخریب میراث فرھنگی بلوچستان را دیشب در کلابھاوس مطرح کردند و بە من انگیزہ دادند تا این چند سطر را بە نگارش درآورم.
میراث فرهنگی مجموعهای از آثار مادی و معنوی است که یک ملت در طول تاریخ آفریده و نسل به نسل منتقل کرده است. این میراث میتواند شامل بناهای تاریخی، قلعهها، برجها، مساجد، محوطههای باستانی و صنایع دستی باشد؛ یا زبان، موسیقی، شعر، آیینها و دانش بومی؛ و حتی طبیعتی که با فرهنگ مردم پیوند خورده است. میراث فرهنگی تنها سنگ و خاک یا مجموعهای از اشیاء نیست، بلکه حافظهی تاریخی و هویت جمعی یک ملت است.
برای ملت بلوچ، این میراث نه تنها سند وجود تاریخی بلکه نماد مقاومت و بقا در برابر سلطههای پیاپی است. تخریب و نابودی آن یعنی پاک کردن گذشته و تلاش برای بریدن پیوند نسل امروز از ریشههای خود. اما در بلوچستان دهها و صدها اثر تاریخی رها شدهاند تا به مرور زمان ویران شوند. قلعه دوستمحمدخان معروف بە قلعە ناصری در پهره به تلی از خاک بدل شدە توسط حکومت و فقط دیوار اطراف آن باقی است. برج نیازخان/برج هارون در سوراپ کە متعلق بە اجداد طایفە برھانزھی است در خفا از میان رفت. قلعە تاریخی بمپور با قدمت قرنھا فقط کلوخھایی از آن باقی ماندہ است. ھمچنین قلعەھا و آثار باستانی در شستون، سرباز، لاشار، سرحد، گیاوان، رودبار و بسیاری دیگر از آثار تاریخی در حال فروریختناند، بیآنکه کمترین تلاشی برای نگهداری از آنها صورت گیرد. دولت مرکزی در همان حال میلیاردها تومان صرف بازسازی تخت جمشید، پاسارگاد و مقبرەھای امان شیعە در ایران و عراق کرده اما به آثار بلوچستان کمترین توجهی نشان نداده است.
نمونه بارز این سیاست، سرنوشت شهر سوخته است؛ تمدنی پنج هزار ساله که از مهمترین مراکز باستانی جهان بەشمار میرود. در کاوشهای آن، نخستین چشم مصنوعی، نخستین جراحی جمجمه، انیمیشنی کهن و آثار شگفتانگیز دیگری کشف شد. طبیعی بود که چنین گنجینهای باید در همان بلوچستان و در موزهای محلی نگهداری شود تا مردم بومی خود را در آینهی تاریخ ببینند و گردشگران برای دیدن آن به منطقه کشیده شوند. اما بخش عمدهی این آثار به جای بلوچستان به تهران و مراکز دیگر منتقل شد. این انتقال در واقع نوعی غارت و دزدی فرهنگی است که ملت بلوچ را از میراث خود محروم میسازد.
فراتر از این، حکومتها کوشیدهاند هویت شهر سوخته را نیز جعل کنند. در روایت رسمی جمهوری اسلامی، این تمدن را به گروهی مهاجرتبار که بلوچها آنان را «زابُلی» مینامند، نسبت دادەاند. رژیم آنان را «سیستانی» معرفی کرده و تمدن شهر سوخته را به نام این گروه تبلیغ میکند. این در حالی است که منطقه سیستان تا حدود صد تا دویست سال پیش کاملاً بلوچنشین بوده و اکثریت جمعیت آن همچنان بلوچاند. حضور مهاجرتباران زابلی نتیجهی سیاستهای مهندسی جمعیتی دولتهای مرکزی ایران در طول تاریخ این ۲ قرن میباشد. در واقع، نه تنها اشیای شهر سوخته را از بلوچستان ربودهاند، بلکه هویت آن را نیز از ملت بلوچ سلب کردهاند.
این سیاست یک هدف روشن دارد: پاکسازی فرهنگی و محو ریشههای تاریخی بلوچ. حکومت میکوشد گذشتهی ملت بلوچ را بیارزش جلوه دهد، تاریخ را به نام دیگری ثبت کند و امروز بلوچ را به حاشیه براند. تخریب آثار تاریخی، انتقال اشیای باستانی، تغییر نامهای جغرافیایی، تغییر اسامی شھرھا، روستاھا، حذف زبان بلوچی از آموزش و نادیده گرفتن آیینها و موسیقی غنی بلوچی همه حلقههای یک پروژه واحد ھستند و آن نابودی ھویت بلوچی است و اسیمیلاسیون ملت بلوچ در ملت غالب استعمارگر.
با این همه، میراث فرهنگی بلوچ هنوز زنده است اما بە مرور زمان تضعیف و در برخی زمینەھا کمرنگ شدہ است. هر واژه بلوچی، هر قطعه موسیقی، هر نقش سوزندوزی و هر دیوار نیمهویران یک قلعه، بخشی از حافظهی تاریخی ملت بلوچ را حمل میکند. حفظ این میراث یعنی بازسازی اعتماد به نفس ملی و ایستادگی در برابر آسیمیلاسیون. اگر این آثار در محل خود نگهداری و بازسازی شوند، نەتنها غرور تاریخی بلوچها زنده خواهد شد، بلکه گردشگران داخلی و خارجی به منطقه خواهند آمد و معیشت مردم تقویت خواهد شد
امروز بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد که جوانان و روشنفکران بلوچ در برابر این سیاستها بایستند. مستندسازی آثار، ایجاد کمپینهای رسانهای، فشار به نهادهای بینالمللی و داخلی، تشکیل گروههای محلی برای حفاظت از بناها و حتی تعمیرهای ساده با دانش بومی میتواند گامهای اولیه در این مسیر باشد. بلوچها باید بدانند که هیچکس جز خودشان حافظ واقعی تاریخشان نخواهد بود.
میراث فرهنگی بلوچستان قلب تپندهی هویت این ملت است. تخریب آن یعنی خاموش کردن حافظهی تاریخی، و پاسداری از آن یعنی زنده نگاه داشتن روح مقاومت و آزادیخواهی. تاریخ بلوچستان را نمیتوان نابود کرد، مگر آنکه خود بلوچها از پاسداری آن دست بکشند کە متاسفانە این انتقاد بە خود ما بلوچھا ھم وارد است کە بە میراث فرھنگی مان آنچنان کە شایستەاش است اھمیت کافی نمیدھیم.
بلوچ بیدار شو تا نسلت نابود نشدہ حرکت کن. اما وقتی کە ۱۰ تا ۲۰ میلیون مھاجر را بە بلوچستان گسیل کردند آنوقت خیلی دیر خواھد شد تا وضعیت را بە قبل تغییر داد. آنوقت ملت بلوچ ھمانند سرخپوستان آمریکا، آبورجینھای استرالیا و نیوزلند نظارہ گر تدریجی ھویت بلوچ و حتی حذف فیزیکی خود باشند.